پرش به محتوا

وقف: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
جز تمیزکاری
P.motahari (بحث | مشارکت‌ها)
جز وقف عام و وقف خاص: افزودن بخش تاریخچه وقف
خط ۱۶: خط ۱۶:


می‌گویند در [[احادیث]]، بر وقف تأکید شده است؛<ref>طباطبایی یزدی، تکملة العروة الوثقی، کتابفروشی داوری، ج۱، ص۱۸۴.</ref> اما واژه وقف کمتر به کار رفته و تعبیر [[صدقه]] رایج‌تر است.<ref>طباطبایی یزدی، تکملة العروة الوثقی، کتابفروشی داوری، ج۱، ص۱۸۹.</ref> البته در روایات مربوط به احکام وقف، این واژه به‌صورت صریح آمده است.<ref>برای نمونه، نگاه کنید به صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۲۳۷-۲۴۳؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۵-۳۸.</ref>
می‌گویند در [[احادیث]]، بر وقف تأکید شده است؛<ref>طباطبایی یزدی، تکملة العروة الوثقی، کتابفروشی داوری، ج۱، ص۱۸۴.</ref> اما واژه وقف کمتر به کار رفته و تعبیر [[صدقه]] رایج‌تر است.<ref>طباطبایی یزدی، تکملة العروة الوثقی، کتابفروشی داوری، ج۱، ص۱۸۹.</ref> البته در روایات مربوط به احکام وقف، این واژه به‌صورت صریح آمده است.<ref>برای نمونه، نگاه کنید به صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۲۳۷-۲۴۳؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۵-۳۸.</ref>
==تاریخچه وقف==
وقف را دارای پیشینه‌ای دراز دانسته‌اند و گفته‌اند پیش از اسلام هم وجود داشته است.<ref>اصیلی، «کتابشناسی وقف»، ص۱۰۷.</ref> برای مثال، گزراش می‌کنند که هنگام فتح شوش، در حرم دانیال نبی، سندی به دست آمد که به موجب آن گنجی برای پرداخت وام‌های بدون ربا اختصاص یافته بود.<ref>سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۵۱-۵۲.</ref>
اما پس از اسلام، وقف از همان زمان پیامبر(ص) به امری رایج تبدیل شد.<ref>سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۵۷، ۶۶.</ref> نخستین بار خود پیامبر گزارش شده است که وی زمینی را برای استفاده ابن‌السبیل وقف کرد.<ref>سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۵۵.</ref> از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده‌اند که از میان صحابه کسی نبود که توانایی مالی داشته باشد، اما چیزی وقف نکند.<ref>سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۶۶.</ref> گفته‌اند از میان ائمه، امام علی بیشتری موقوفات را داشته است<ref>سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۵۹.</ref> به‌گفته ابن‌شهرآشوب، امام علی در ینبع  صد چشمه تولید و برای حاجیان وقف کرد. همچنین چاه‌هایی در راه کوفه و مکه حفر کرد. او مسجد فتح را در مدینه و مسجدی را در مقابل قبر حمزه و در میقات و کوفه و بصره و آبادان بنا کرد»<ref>مناقب ج۲ ص ۱۳۱ بحار ج۴ ص۳۲.</ref>
در دوره بنی‌امیه، گسترش موقوفات چنان شد که تشکیلاتی برای آن تأسیس شد و اداره آن در اختیار دولت قرار گرفت. ابتدا قضات بر متولیان اوقاف نظارت می کردند، اما سپس اداره مستقلی زیر نظر قاضی شهر به وجود آمد. توبة بن نمر نخستین کسی بود که به ثبت موقوفات در دفتر خاصی  فرمان داد و دیوان اوقاف را در بصره تأسیس کرد.<ref>سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۶۹.</ref>
نخستین موقوفه شناخته‌شده در ایران پس از اسلام، به عصر آل‌بویه تعلق دارد. عضدالددوله دیلمی بیمارستان عضدی را ساخت. وقف در دوره سلجوقیان، با تلاش‌های نظام‌الملک گسترش بسیار پیدا کرد.او مدارس نظامیه را با موقوفات بسیار ساخت. کاروان‌سراها و گرمابه‌های مختلفی خریداری و وقف مدرسه نظامیه بغداد شد.<ref>اصیلی، «کتابشناسی وقف»، ص۱۰۷.</ref>
در دروه ایلخانان، رشیدالدین فضل الله همدانی وزیر غازان خان محله ربع رشیدی شامل کتابخانه بیمارستان ومسجد از موقوفات بزرگ آن دوره بود. در این دوره تشکیلاتی به نام حکومت موقوفات برای اداره موقوفات تأسیس شد که زیر نظر قاضی القضات فعالیت می‌کرد.<ref>اصیلی، «کتابشناسی وقف»، ص۱۰۷.</ref> دردوره صفویه تحول بزرگی در موقوفات صورت گرفت و اداره مستقلی برای آنها تأسیس شد که در شهرهای بزرگ نمایندگانی به نام وزیر اوقاف داشت. این مسئله باعث گسترش کاروان‌سراها، تکیه‌ها، امام‌زاده‌ها و آب‌انبارهای وقفی شد.<ref>اصیلی، «کتابشناسی وقف»، ص۱۰۸.</ref>
شرق‌شناسانی که در دوره قاجاریه از ایران دیدن کرده‌اند از وجود املاک بسیاری خبر داده‌اند که وقف مساجد و مدارس و بقاع متبرکه شده بود. طبق گزارش‌های آنان،  کاروان‌سراهای مختلف و حتی تمام یک بازار وقف شده است. در این زمینه به ویژه موقوفات حرم امام رضا(ع) در مشهد را بسیار مهم دانسته اند.<ref>اصیلی، «کتابشناسی وقف»، ص۱۰۸.</ref>


==وقف عام و وقف خاص==
==وقف عام و وقف خاص==

نسخهٔ ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۳۴

وَقف، از عقود اسلامی است که در آن، مالی بخشیده می‌شود تا تنها از منافع آن استفاده شود. در وقف، نه واقف و نه آن‌ها که برایشان وقف شده است، حق فروش یا بخشیدن مال را ندارند. در قرآن به‌صورت صریح، از وقف سخن نیامده است. می‌گویند در روایات، با عنوان «صدقه جاریه» بر آن تأکید شده است.

وقف از ابواب فقه است و در کتاب‌های فقهی، از شرایطِ صحت و احکام آن، به‌طور مفصل سخن می‌آید. وقف به دو قسم وقف خاص و وقف عام تقسیم شده است.

تعریف فقهی

وقف در اصطلاح فقیهان عقدی است که در آن، مالی بخشیده می‌شود تا تنها از منافعش استفاده ‌شود.[۱] برای مثال، مکانی به فقرا اختصاص داده می‌شود تا فقرا از منافع آن بهر ببرند، بدون اینکه آن مکان قابل خرید و فروش باشد.[۲] در وقف، مال از ملکیت واقف خارج می‌شود[۳] و نه او و نه آن‌ها که مال برایشان وقف شده است، حق فروش یا بخشیدن آن را ندارند.[۴]

برخی وقف را همان «صدقه جاریه» دانسته‌اند[۵] که در احادیث به کار رفته است؛[۶] چرا که منافع آن پیوسته باقی می‌ماند.[۷]

جایگاه و اهمیت

وقف از ابواب فقه است و در کتاب‌های فقهی، از شرایطِ صحت و احکام آن بحث می‌شود.[۸] در کتاب‌های روایی، وقف در کنار صدقه و هبه و مانند آن آمده است.[۹]

در قرآن، آیه صریحی که بر عنوان وقف دلالت داشته باشد، بیان نشده است؛ اما در کتاب‌های آیات‌الاحکام، وقف در ردیف سُکنیٰ (استفاده از منافع یک مال برای مدت معین) و صدقه و هبه معرفی شده و تحت عنوان کلی عطایای مُنجّزه (مالی که بدون دریافت عوض به دیگری پرداخت می‌شود) جای گرفته و مصداق برخی مفاهیم آیات قرآن همچون انفاق و بخشیدن مال شمرده شده است.[۱۰]

می‌گویند در احادیث، بر وقف تأکید شده است؛[۱۱] اما واژه وقف کمتر به کار رفته و تعبیر صدقه رایج‌تر است.[۱۲] البته در روایات مربوط به احکام وقف، این واژه به‌صورت صریح آمده است.[۱۳]

تاریخچه وقف

وقف را دارای پیشینه‌ای دراز دانسته‌اند و گفته‌اند پیش از اسلام هم وجود داشته است.[۱۴] برای مثال، گزراش می‌کنند که هنگام فتح شوش، در حرم دانیال نبی، سندی به دست آمد که به موجب آن گنجی برای پرداخت وام‌های بدون ربا اختصاص یافته بود.[۱۵]

اما پس از اسلام، وقف از همان زمان پیامبر(ص) به امری رایج تبدیل شد.[۱۶] نخستین بار خود پیامبر گزارش شده است که وی زمینی را برای استفاده ابن‌السبیل وقف کرد.[۱۷] از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده‌اند که از میان صحابه کسی نبود که توانایی مالی داشته باشد، اما چیزی وقف نکند.[۱۸] گفته‌اند از میان ائمه، امام علی بیشتری موقوفات را داشته است[۱۹] به‌گفته ابن‌شهرآشوب، امام علی در ینبع صد چشمه تولید و برای حاجیان وقف کرد. همچنین چاه‌هایی در راه کوفه و مکه حفر کرد. او مسجد فتح را در مدینه و مسجدی را در مقابل قبر حمزه و در میقات و کوفه و بصره و آبادان بنا کرد»[۲۰]

در دوره بنی‌امیه، گسترش موقوفات چنان شد که تشکیلاتی برای آن تأسیس شد و اداره آن در اختیار دولت قرار گرفت. ابتدا قضات بر متولیان اوقاف نظارت می کردند، اما سپس اداره مستقلی زیر نظر قاضی شهر به وجود آمد. توبة بن نمر نخستین کسی بود که به ثبت موقوفات در دفتر خاصی فرمان داد و دیوان اوقاف را در بصره تأسیس کرد.[۲۱]

نخستین موقوفه شناخته‌شده در ایران پس از اسلام، به عصر آل‌بویه تعلق دارد. عضدالددوله دیلمی بیمارستان عضدی را ساخت. وقف در دوره سلجوقیان، با تلاش‌های نظام‌الملک گسترش بسیار پیدا کرد.او مدارس نظامیه را با موقوفات بسیار ساخت. کاروان‌سراها و گرمابه‌های مختلفی خریداری و وقف مدرسه نظامیه بغداد شد.[۲۲]

در دروه ایلخانان، رشیدالدین فضل الله همدانی وزیر غازان خان محله ربع رشیدی شامل کتابخانه بیمارستان ومسجد از موقوفات بزرگ آن دوره بود. در این دوره تشکیلاتی به نام حکومت موقوفات برای اداره موقوفات تأسیس شد که زیر نظر قاضی القضات فعالیت می‌کرد.[۲۳] دردوره صفویه تحول بزرگی در موقوفات صورت گرفت و اداره مستقلی برای آنها تأسیس شد که در شهرهای بزرگ نمایندگانی به نام وزیر اوقاف داشت. این مسئله باعث گسترش کاروان‌سراها، تکیه‌ها، امام‌زاده‌ها و آب‌انبارهای وقفی شد.[۲۴]

شرق‌شناسانی که در دوره قاجاریه از ایران دیدن کرده‌اند از وجود املاک بسیاری خبر داده‌اند که وقف مساجد و مدارس و بقاع متبرکه شده بود. طبق گزارش‌های آنان، کاروان‌سراهای مختلف و حتی تمام یک بازار وقف شده است. در این زمینه به ویژه موقوفات حرم امام رضا(ع) در مشهد را بسیار مهم دانسته اند.[۲۵]

وقف عام و وقف خاص

در کتب فقهی، وقف به دو نوع وقف عام و وقف خاص تقسیم شده است: وقفی را که به‌منظور هدفی عام یا برای گروهی عام انجام می‌شود، وقف عام می‌نامند؛ مانند وقف مدرسه و بیمارستان و وقف مالی برای فقرا یا اهل‌علم. وقفی را به‌منظور هدفی عام یا برای گروهی خاص صورت می‌گیرد، وقف خاص می‌نامند؛ مانند وقف مکانی برای شخصی یا اشخاصی خاص.[۲۶]

شرایط صحت وقف

فقیهان شرایطی را برای صحت وقف، در این چهار زمینه مطرح کرده‌اند: مالی که وقف می‌شود، واقف (وقف‌کننده)، کسانی که وقف برایشان صورت می‌گیرد و خود عمل وقف‌کردن.

مالی که وقف می‌شود

مالی که وقف می‌شود، باید چهار شرط داشته باشد:

  • وجود خارجی مشخص داشته باشد. طبق این شرط، نمی‌توانیم مالی را که پیش کسی داریم، وقف کنیم یا خانه‌ای را وقف کنیم، بدون اینکه مشخص کنیم کدام خانه مدنظر است.
  • قابلیت ملکیت داشته باشد. بر اساس این شرط، برای نمونه، خوک را نمی‌توان وقف کرد؛ چون به ملکیت مسلمان در نمی‌آید.
  • بشود از منافع آن استفاده کرد و با این کار، اصل مال از بین نرود. بر پایه این شرط، پول را نمی‌توان وقف کرد؛ چون استفاده از منافع آن، مستلزم از بین رفتن اصل آن است.
  • گرفتن مال وقفی از واقف، جایز باشد. بنابراین واقف نمی‌تواند مالی را که از آنِ دیگری است، وقف کند؛ چون گرفتن آن مال جایز نیست.[۲۷]

واقف

واقف باید بالغ باشد، به رشد عقلی رسیده باشد و همچنین اجازه تصرف در مالش را داشته باشد.[۲۸]

کسانی که وقف برای آن‌ها صورت می‌گیرد

کسی که برای او وقف می‌شود باید موجود باشد، فرد یا افرادی معین باشد و وقف‌کردن برایش حرام نباشد. طبق این شروط، برای کسی که به دنیا نیامده است، نمی‌توان وقف کرد. همچنین برای راهزنان و کافران حربی نمی‌توان وقف کرد؛ چون وقف‌کردن برایشان حرام است.[۲۹]

عمل وقف‌کردن

عمل وقف‌کردن زمانی صحیح است که شرایط زیر را داشته باشد:

  • دائمی‌بودن؛ یعنی وقف نباید مدت‌دار باشد. بنابراین وقف‌کردن برای مدتی خاص، صحیح نیست. همچنین وقف‌کردن برای شخصی خاص درست نیست؛ چون با مرگ او وقف پایان می‌یابد.
  • فعلیت‌داشتن؛ یعنی نمی‌توان صیغه وقف را برای وقف‌کردن مالی در آینده (مثلاً سر ماه) خواند.
  • گرفتن مال. تا زمانی که چیزی که وقف شده، از واقف گرفته نشده، وقف صورت نگرفته است و آن چیز مال او محسوب می‌شود.
  • خارج‌شدن از ملکیت واقف. طبق این شرط، کسی نمی‌تواند مالَش را برای خودش وقف کند.[۳۰]

احکام

برخی از احکام وقف، برپایه رساله‌های توضیح‌المسائل به شرح زیر است:

  • مال وقفی از ملکیت واقف خارج می‌شود و واقف نمی‌تواند آن بفروشد یا ببخشد و کسی از آن ارث نمی‌برد.
  • مال وقفی قابل خرید و فروش نیست.
  • فتوای برخی از مراجع تقلید این است که در وقف، باید صیغه وقف خوانده شود؛ ولی لازم نیست به زبان عربی باشد؛ اما برخی دیگر از مراجع تقلید، خواندن صیغه را لازم نمی‌دانند و می‌گویند همین‌که چیزی بنویسیم یا کاری انجام دهیم که معنای آن وقف‌کردن باشد، وقف صحیح است.
  • طبق فتوای برخی از مراجع، در وقف، نیاز به قبول کسانی که برایشان وقف شده نیست، چه وقف عام باشد یا خاص؛ اما برخی دیگر می‌گویند در وقف خاص، قبول فرد یا افرادی که برایشان وقف شده است، شرط صحت است.
  • نمی‌توان مالی را برای خود وقف کرد. البته اگر کسی مالی را مثلاً برای فقرا وقف کند و خودش بعداً فقیر شود، می‌تواند از منافع آن مال استفاده کند.
  • اگر مال موقوفه خراب شود، از وقف خارج نمی‌شود؛ بلکه اگر قابل تعمیر باشد، باید آن را تعمیر کرد. اگر قابل تعمیر نباشد، باید آن را فروخت و پول آن را در نزدیک‌ترین کار به نظر واقف خرج کرد. اگر این هم ممکن نباشد، باید پول آن را در کار خیر صرف کرد.[۳۱]

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسین، توضیح‌المسائل مراجع، مطابق با فتاوای شانزده نفر از مراجع عظام تقلید، قم، دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ هشتم، ۱۴۲۴ق.
  • صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، تحقیق و تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، تکملة العروة الوثقی، کتابفروشی داوری.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشریعه علی مذهب الامامیه، تحقیق/تصحصح ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام صادق، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
  • فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، مکتبةالمرتضویة.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق و تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق و تصحیح عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • مشکینی، میرزاعلی، مصطلحات‌الفقه، قم، الهادی، ۱۴۲۸ق.


  1. نگاه کنید به محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸، ج۲، ص۱۶۵؛ علامه حلی، تحریر الاحکام الشریعه، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۲۸۹.
  2. مشکینی، مصطلحات‌الفقه، ۱۴۲۸ق، ص۵۶۷.
  3. محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸، ج۲، ص۱۷۱.
  4. مشکینی، مصطلحات‌الفقه، ۱۴۲۸ق، ص۵۶۷.
  5. مشکینی، مصطلحات‌الفقه، ۱۴۲۸ق، ص۵۶۷؛ نگاه کنید به طباطبایی یزدی، تکملة العروة الوثقی، کتابفروشی داوری، ج۱، ص۱۸۴.
  6. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۵۷.
  7. طباطبایی یزدی، تکملة العروة الوثقی، کتابفروشی داوری، ج۱، ص۱۸۴.
  8. برای نمونه، نگاه کنید به محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸، ج۲، ص۱۶۵-۱۷۶؛ طباطبایی یزدی، تکملة العروة الوثقی، کتابفروشی داوری، ج۱، ص۱۸۴-۲۷۴.
  9. نگاه کنید به صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۲۳۷؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۰.
  10. نگاه کنید به فاضل مقداد، کنزالعرفان، مکتبةالمرتضویة، ج۲، ص۱۱۳.
  11. طباطبایی یزدی، تکملة العروة الوثقی، کتابفروشی داوری، ج۱، ص۱۸۴.
  12. طباطبایی یزدی، تکملة العروة الوثقی، کتابفروشی داوری، ج۱، ص۱۸۹.
  13. برای نمونه، نگاه کنید به صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۲۳۷-۲۴۳؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۵-۳۸.
  14. اصیلی، «کتابشناسی وقف»، ص۱۰۷.
  15. سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۵۱-۵۲.
  16. سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۵۷، ۶۶.
  17. سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۵۵.
  18. سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۶۶.
  19. سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۵۹.
  20. مناقب ج۲ ص ۱۳۱ بحار ج۴ ص۳۲.
  21. سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۶۹.
  22. اصیلی، «کتابشناسی وقف»، ص۱۰۷.
  23. اصیلی، «کتابشناسی وقف»، ص۱۰۷.
  24. اصیلی، «کتابشناسی وقف»، ص۱۰۸.
  25. اصیلی، «کتابشناسی وقف»، ص۱۰۸.
  26. جناتی، ادوار فقه و تحولات آن، ص۴۳۳.
  27. محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸، ج۲، ص۱۶۶-۱۶۷.
  28. محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸، ج۲، ص۱۶۷.
  29. محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸، ج۲، ص۱۶۸.
  30. محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸، ج۲، ص۱۷۰-۱۷۱.
  31. بنی‌هاشمی خمینی، توضیح‌المسائل مراجع، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۳۰-۶۳۸.