پرش به محتوا

شجره ممنوعه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰: خط ۲۰:
در [[ادیان ابراهیمی]] پیش از [[اسلام]] و بر اساس روایت [[کتاب مقدس]] از ماجرای درخت ممنوعه، حضرت آدم مرتکب بزرگترین [[گناه]] شده و قصد داشت با خوردن میوه زندگی، مانند خداوند زندگی جاودانه داشته باشد که این نوعی ضدّیت و جنگ با خدا است.<ref>ملایوسفی/ معماری، گناه نخستین از دیدگاه اسلام و مسیحیت، تهران، پاییز و زمستان ۱۳۹۰ش، ص۱۰۱-۱۲۶.</ref>
در [[ادیان ابراهیمی]] پیش از [[اسلام]] و بر اساس روایت [[کتاب مقدس]] از ماجرای درخت ممنوعه، حضرت آدم مرتکب بزرگترین [[گناه]] شده و قصد داشت با خوردن میوه زندگی، مانند خداوند زندگی جاودانه داشته باشد که این نوعی ضدّیت و جنگ با خدا است.<ref>ملایوسفی/ معماری، گناه نخستین از دیدگاه اسلام و مسیحیت، تهران، پاییز و زمستان ۱۳۹۰ش، ص۱۰۱-۱۲۶.</ref>


اما در اسلام به دلیل اعتقاد به [[عصمت]] [[پیامبران]] از هرگونه گناه، خوردن میوه ممنوعه از جنس گناه نبوده است. بر همین اساس درباره نوع گناه حضرت آدم چند دیدگاه مطرح شده است که عبارتند از:
اما در اسلام به دلیل اعتقاد به [[عصمت پیامبران]] از هرگونه گناه، خوردن میوه ممنوعه از جنس گناه نبوده است. بر همین اساس درباره نوع گناه حضرت آدم چند دیدگاه مطرح شده است که عبارتند از:
*'''گناه از نوع ترک اولی:''' بر اساس این دیدگاهُ گناه آدم از نوع گناه مطلق نیست بلکه از نوع گناه نسبی است. گناه مطلق آن است که انسان در برابر امر و نهی قطعی خداوند مخالفت کند یعنی دستورات خدا را انجام ندهد و کارهایی را که نباید انجام دهد مرتکب شود. اما گناه نسبی ارتکاب برخی کارهایی است که انجام دادن آن برای مردم جایز ولی برای پیامبران شایسته نیست. به این نوع گناه [[ترک اولی]] می‌گویند. بر این اساس خوردن میوه ممنوع اگرچه حرام نبود اما ارتکاب آن از سوی حضرت آدم به عنوان بهترین مخلوق خدا درست نبود از این‌رو منجر به مجازات و اخراج او از [[بهشت آدم|بهشت]] شد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش‌، ج۶، ص۱۲۶-۱۲۴.</ref>  
*'''گناه از نوع ترک اولی:''' بر اساس این دیدگاهُ گناه آدم از نوع گناه مطلق نیست بلکه از نوع گناه نسبی است. گناه مطلق آن است که انسان در برابر امر و نهی قطعی خداوند مخالفت کند یعنی دستورات خدا را انجام ندهد و کارهایی را که نباید انجام دهد مرتکب شود. اما گناه نسبی ارتکاب برخی کارهایی است که انجام دادن آن برای مردم جایز ولی برای پیامبران شایسته نیست. به این نوع گناه [[ترک اولی]] می‌گویند. بر این اساس خوردن میوه ممنوع اگرچه حرام نبود اما ارتکاب آن از سوی حضرت آدم به عنوان بهترین مخلوق خدا درست نبود از این‌رو منجر به مجازات و اخراج او از [[بهشت آدم|بهشت]] شد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش‌، ج۶، ص۱۲۶-۱۲۴.</ref>  
*'''ممنوعیت خوردن میوه، توصیه بوده نه دستور:''' برخی معتقدند منع از خوردن میوه ممنوع به صورت دستور و تکلیف از سوی خدا صادر نشده بلکه تنها توصیه به آدم بوده است. بر این اساس خدا به سبب آنکه می‌دانسته خوردن میوه درخت ممنوع، منجر به بیرون رفتن آدم از بهشت و افتادن او در زحمت و رنج می‌شود به وی توصیه کرد به درخت نزدیک نشود. به این نوع فرامینِ توصیه‌ای در اصطلاح [[امر و نهی ارشادی]] می‌گویند. سرپیچی از آن مجازاتی را به‌دنبال ندارد بلکه تنها منفعتی که قرار بود برای انسان با انجام دادن آن عمل حاصل شود به سبب ترک آن از بین می‌رود. این نظریه از نظر برخی مفسران مورد نقد قرار گرفته به دلیل آنکه آدم پس از سرپیچی از فرمان خدا، درخواست بخشش و آمرزش کرد در حالی‌که سرپیچی از فرامین توصیه‌ای (اوامر و نواهی ارشادی) به سبب آنکه مسئولیتی متوجه انسان نیست نیاز به درخواست بخشش از خدا ندارد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، دارالمعرفة، ج۱، ص۱۹۵-۱۹۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش‌، ج۶، ص۱۲۴-۱۲۵.</ref>  
*'''ممنوعیت خوردن میوه، توصیه بوده نه دستور:''' برخی معتقدند منع از خوردن میوه ممنوع به صورت دستور و تکلیف از سوی خدا صادر نشده بلکه تنها توصیه به آدم بوده است. بر این اساس خدا به سبب آنکه می‌دانسته خوردن میوه درخت ممنوع، منجر به بیرون رفتن آدم از بهشت و افتادن او در زحمت و رنج می‌شود به وی توصیه کرد به درخت نزدیک نشود. به این نوع فرامینِ توصیه‌ای در اصطلاح [[امر و نهی ارشادی]] می‌گویند. سرپیچی از آن مجازاتی را به‌دنبال ندارد بلکه تنها منفعتی که قرار بود برای انسان با انجام دادن آن عمل حاصل شود به سبب ترک آن از بین می‌رود. این نظریه از نظر برخی مفسران مورد نقد قرار گرفته به دلیل آنکه آدم پس از سرپیچی از فرمان خدا، درخواست بخشش و آمرزش کرد در حالی‌که سرپیچی از فرامین توصیه‌ای (اوامر و نواهی ارشادی) به سبب آنکه مسئولیتی متوجه انسان نیست نیاز به درخواست بخشش از خدا ندارد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، دارالمعرفة، ج۱، ص۱۹۵-۱۹۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش‌، ج۶، ص۱۲۴-۱۲۵.</ref>  
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۳٬۸۳۵

ویرایش