محمدباقر مجلسی
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | محمد باقر بن محمدتقی مجلسی |
لقب | علامه مجلسی |
تاریخ تولد | ۱۰۳۷ق |
محل زندگی | اصفهان |
تاریخ وفات | ۱۱۱۰ق |
محل دفن | مسجد جامع اصفهان |
شهر وفات | اصفهان |
خویشاوندان سرشناس | محمدتقی مجلسی • ملا صالح مازندرانی |
اطلاعات علمی | |
استادان | محمدتقی مجلسی • ملا صالح مازندرانی • فیض کاشانی • سید علی خان مدنی • ملا خلیل قزوینی |
شاگردان | میرزا عبدالله افندی اصفهانی • سید نعمت الله جزایری • ملا محمد رفیع گیلانی • میر محمد حسین خاتون آبادی و… |
تألیفات | بحارالانوار • مرآة العقول • حلیة المتقین • ملاذ الاخبار • جلاء العیون |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
اجتماعی | قضاوت و شیخ الاسلامی در دوره صفویه |
وبگاه رسمی | بنیاد علمی پژوهشی علامه مجلسی |
محمدباقر بن محمدتقی مجلسی (۱۰۳۷ - ۱۱۱۰ق) معروف بهعلامه مجلسی یا مجلسی دوم، از محدثان و فقیهان مشهور شیعه در قرن یازدهم هجری قمری بود. علامه مجلسی از میان شاخههای علوم اسلامی بیش از همه به حدیثنگاری علاقه داشت و به اخباریان نزدیک بود. مشهورترین کتاب او، مجموعه پرحجم حدیثی به نام بحارالانوار است که نقش بارزی در احیای جایگاه حدیث در منظومه معرفت دینی داشت.
او با تربیت شاگردان و آثار پرتعداد خود که بسیاری از آنها را به زبان فارسی و برای استفاده عموم مردم نگاشت، بر فرهنگ شیعی و روشهای علمی علمای پس از خود تأثیر گذاشت. وی به دلیل همکاری با حکومت صفویان و نقش بارز سیاسی و اجتماعیاش در آن دوران از شهرت زیاد برخوردار است. وی منتقد صوفیه بود و با تصوف خانقاهی مخالفت میورزید. مجلسی در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام «شیخالاسلام» رسید و در دوران شاه سلطان حسین صفوی صاحب نفوذ بود.
معرفی و جایگاه
محمدباقر مجلسی در علوم مختلف اسلامی مانند تفسیر، حدیث، فقه، اصول، تاریخ، رجال و درایه تخصص داشت. او نویسندهای پرکار بود و به نگارش آثاری در این زمینهها پرداخت.[۱] شیخ حرّ عاملی(۱۰۳۳ - ۱۱۰۴ق)، نسبت به او چنین گفته است که تمام همت خود را مصروف آموختن دانش حدیث و فقه و بلکه همه شاخههای معارف کرده است و تمام نیروی عمیق فکری و اندیشه وقّادش را در به دست آوردن همه کمالات به کار گرفته است.[۲]فیض کاشانی(۱۰۰۷-۱۰۹۱ق) نیز در اجازهنامه به علامه آورده است که او جامع علوم عقلی و نقلی است.[۳] بیش از هر چیز به نگارش مجموعههای حدیثی اهتمام داشت و از میان کتابهای او بحارالانوار که مجموعه بزرگی از احادیث امامان شیعه است، بیش از همه شهرت دارد. عملکرد علامه مجلسی در تألیف مجموعههای حدیث شیعه همچون عملی در تقویت مذهب تشیع ارزیابی شده و از او همچون احیا کنند مذهب تشیع یاد شده است.[۴] محمد باقر مجلسی، شاگردان بسیار و مجالس درس متعددی داشته است. برخی منابع، شاگردان او در مجالس درسش را بالغ بر هزار تن ذکر کردهاند.[۵]
زندگینامه
مجلسی در سال ۱۰۳۷ هجری قمری در اصفهان به دنیا آمد.[۶] پدرش محمدتقی مجلسی(۱۰۰۳-۱۰۷۰ق) مشهور به مجلسی اول از و مجتهدان سرشناس عصر خویش و از شاگردان شیخ بهائی(۹۵۳ق ـ۱۰۳۱ق)، ملا عبدالله شوشتری(درگذشت: ۱۰۲۱ق) و میرداماد(درگذشت: ۱۰۴۱ق) بود. مادرش، دختر صدرالدین محمد عاشوری قمی است که از خاندان علم و فضیلت به شمار میروند.[۷] او دارای ۳ همسر بود که از آنها صاحب ۴ پسر و ۵ دختر گردید.[۸]
محمدباقر مجلسی در شب ۲۷ رمضان سال ۱۱۱۰ق و در ۷۳ سالگی در اصفهان از دنیا رفت[۹] و برخی تاریخ درگذشت او را ۱۱۱۱ ضبط کرده اند.[۱۰] آقا جمال خوانساری بر وی نماز گذارد.[۱۱] وی بنا بر وصیتش در کنار مسجد جامع اصفهان و در جوار پدرش به خاک سپرده شد. به مناسبت تاریخ وفات آن علّامه این شعر سروده شده است:[۱۲]
در تقویم رسمی ایران، ۳۰ مرداد به عنوان روز بزرگداشت علامه مجلسی تعیین شده است.
خاندان مجلسی
سید موسی شبیری زنجانی در بیان وجه این شهرت چنین میگوید که مقصودعلی پدر محمدتقی، شاعر بود و تخلصش مجلسی بوده است که این لقب به فرزندان و نوادگانش منتقل شده است.[۱۳] برخی دیگر شهرت این خاندان به نام مجلسی را به دلیل داشتن مجالس پرشور جد آنان دانستهاند.[۱۴] نقل دیگر آن است که چون محمدتقی در روستای «مجلس» اصفهان میزیسته است، این خاندان به مجلسی معروف گردیدند.[۱۵]
نیای خاندان مجلسی حافظ ابونعیم اصفهانی(۳۳۶-۴۳۰ق) از محدثان و حفاظ است.[۱۶] پدربزرگ محمد باقر، «ملا مقصود» نیز اهل شعر، ادب و فضل بوده است.[۱۷] جده پدری مجلسی دختر کمال الدین شیخ حسن عاملی نطنزی اصفهانی است. محدث نوری(۱۲۵۴-۱۳۲۰ق) برادران مجلسی، میرزا عزیزالله و ملا عبدالله را ستوده است. آمنه بیگم(درگذشت: قرن ۱۲ق) مشهورترین خواهر مجلسی همسر محمدصالح بن احمد مازندرانی(درگذشت: ۱۰۸۱ق) و عالم دینی بوده است.[۱۸]
تحصیلات
محمدباقر مجلسی پس از فراگرفتن علوم مقدماتی از محضر علمای اصفهان بهره برد.[۱۹] او بیش از همه نزد پدرش محمدتقی مجلسی(۱۰۰۳–۱۰۷۰ق) آموزش دیده است و از آنجا که پدرش از شاگردان شیخ بهائی(۹۵۳ق ـ۱۰۳۱ق) بود، میتوان از تأثیر اندیشههای شیخ بهایی بر علامه مجلسی به واسطه پدرش محمد تقی مجلسی سخن راند.[۲۰] مؤلف ریاض العلماء که از شاگردان و همکاران وی در تدوین بحارالانوار بوده است مینویسد که وی دانشهای عقلی را نزد آقا حسین خوانساری(۱۰۱۶-۱۰۹۸ق/۱۶۰۷-۱۶۸۷م) و دانش های نقلی را نزد پدرش فرا گرفت.[۲۱]
محمد باقر مجلسی، شاگردان بسیار و مجالس درس متعددی داشته است. برخی منابع، شاگردان او در مجالس درسش را بالغ بر هزار تن ذکر کردهاند.[۵] از بین شاگردان علامه برخی از مشاهیر علمای شیعه تربیت شدند که از آن جمله میتوان به میرزا عبدالله افندی اصفهانی(درگذشت: ۱۱۳۰ق)، سید نعمتالله جزایری(درگذشت: ۱۱۱۲ق)، شیخ عبدالله بحرانی(درگذشت: ۱۱۲۷ق)، محمد بن علی اردبیلی(درگذشت: ۱۱۰۱ق)، میر محمدصالح خاتونآبادی(درگذشت: ۱۱۲۶ق) و میر محمدحسین خاتونآبادی (نوه دختریاش؛ در گذشت: ۱۱۵۱ق)، سید ابوالقاسم خوانساری(درگذشت: ۱۱۵۷ق) یاد کرد.[۲۲]
اجازه روایت
محمد باقر مجلسی از بسیاری از علمای دوران خود حدیث شنیده و از آنان اجازه روایت داشت که از مهمترین این افراد باید به ملا صالح مازندرانی(درگذشت: ۱۰۸۱ق)، محمدمحسن فیض کاشانی(درگذشت: ۱۰۹۱ق) و شیخ حر عاملی(درگذشت: ۱۱۰۴ق) اشاره کرد. منابع، ۱۸ تن از استادان وی را نامبردهاند.[۲۳] شیخ حر عاملی، صاحب کتاب وسائل الشیعه، در اجازهنامه نقل روایت به علامه مجلسی نوشته است که او تمام همت خود را مصروف آموختن دانش حدیث و فقه و بلکه همه شاخههای معارف کرده و تمام نیروی عمیق فکری و اندیشه وقّادش را در به دست آوردن همه کمالات به کار گرفته است.[۲] فیض کاشانی(۱۰۰۷-۱۰۹۱ق) نیز در اجازهنامه به علامه آورده است که او جامع علوم عقلی و نقلی است.[۳]
آثار مکتوب
میر محمدحسین خاتونآبادی(درگذشت: ۱۱۵۱ق) در رساله ای که در بیان عدد تألیفات علامه مجلسی نگاشته است، تألیفهای عربی او را ده کتاب و نگاشتههای فارسی او را ۴۹ کتاب دانسته است. او پس از جمع کردن کل سطرهای آثار مکتوب مجلسی و تقسیم آن بر دوران عمر او نتیجه گرفته است که او در هر روز تقریبا ۳۳ صفحه سیصد کلمهای نوشته است.[۲۴] علامه مجلسی به نگارش مجموعههای حدیثی اهتمام داشت. بازگشت به متون حدیثی و جمعآوری مجموعههای حدیثی و نیز شرح کتب حدیثی گذشتگان، جریانی بود که در دوران صفویان رواج یافت و ریشه در تلاش علمای شیعه برای پاسخگویی به نیازهای عقیدتی دوران خود داشت.[۲۵]
بحارالانوار
مهمترین و پرحجمترین کتاب او بحارالانوار است که حدود ۷۰۰ هزار سطر داشته و در یکی از چاپهای آن، ۱۱۰ جلد است. علمای این دوران و از جمله علامه مجلسی با این نگرش که همه علوم منشأ الهی دارد و ردپای همه آنها را در سخن امامان(ع) میتوان یافت به تألیف چنین آثاری دست زدند.[۲۶] نگارش کتاب بحارالانوار نیز بخشی از توجه عمومی علمای دوران به حدیث و حدیث نگاری بود. فراهم کردن متونی که به پرسشهای شیعیان پاسخ دهد و آنان را از پرداختن به عرصهها و علوم انحرافی مانند فلسفه و تصوف بینیاز کند.[۲۷] از همین روست که عملکرد علامه مجلسی در تألیف مجموعههای حدیث شیعه همچون عملی در تقویت مذهب تشیع ارزیابی شده و از او همچون احیا کنند مذهب تشیع یاد شده است.[۴]
سایر آثار
علامه مجلسی به شرح مجموعههای حدیثی کهن شیعه نیز پرداخت و در این شرحها مباحث مختلف فقهی و غیر از آن را بررسی کرده است.[۲۸]
- مرآة العقول که شرحی بر کتاب الکافی است.
- ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار که شرحی بر کتاب تهذیب الاحکام است.
- الفوائد الطریفه فی شرح الصحیفه
- الاعتقادات
- رساله اوزان
- رساله در شکوک و رساله در اذان
- الوجیزه فی الرجال
- المسائل الهندیه
فارسینگاری
علامه مجلسی کتابها و رسالات متعددی به زبان فارسی نگاشت، که تعداد آن را تا ۴۹ کتاب و رساله شماردهاند. نگارش رسالات فارسی با هدف ترویج علوم دینی بین مردم عادی انجام میشد و رویهای بود که مدتی پیش از علامه مجلسی آغاز شده بود، اما آثار مجلسی از شهرت بیشتری برخوردار شد و با استقبال بسیاری از فارسی زبانان همراه گشت.[۲۹]
از جمله آثار فارسی محمد باقر مجلسی میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد:[۳۰]
اندیشه دینی
گرایش به حدیث
علامه مجلسی در دورانی زندگی میکرد که گرایش به حدیث و نیز گرایشهای اخباریگری نزد علمای شیعه رواج بسیاری داشت. وی نیز بیش از هر چیز دلبسته علوم نقلی و بخصوص حدیث بود و حدیث امامان شیعه را مهمترین منبع دریافت معارف دینی و فرامین شرعی میدانست و بر سایر علوم اسلامی بخصوص علوم فلسفی و عقلانی برتری میداد. در اندیشه علامه مجلسی و بسیاری از دیگر محدثان عصر او، حدیث امامان نه تنها یگانه منبع دریافت دانشهای مورد نیاز برای سعادت اخروی و هدایت انسان است بلکه، منبع معتبر و مهمی در همه زمینههای علم و دانش بشری نیز به شمار میرود.[۳۱]
اخباری یا اصولی؟
با وجود گرایش به حدیث، بسیاری از پژوهشگران علوم اسلامی، او را از جمله علمای معتدل اخباری دانستهاند چنانکه خود وی نیز مسلک خود را «طریق وُسطی» (راه میانه) روش مجتهدان و اخباریان مینامد.[۳۲]
پژوهشگران و نویسندگانی که علامه را اخباری نمیدانند با بررسی آثار علامه مجلسی به مواردی از مغایرت نظرات او با برخی از اندیشهها و روشهای اخباریان استناد کردهاند. برای نمونه علامه مجلسی، چنانکه روش اخباریان است، بهطورکلی اعتبار عقل را رد نمیکرد و در جاهایی از آثار خود روش فهم اصول دین را معرفت نظری عقلانی دانسته و در مواردی خود به استدلال عقلانی و و بهرهگیری از زبان و اصطلاحات فلسفی در تحلیل و تفسیر برخی از احادیث پرداخته است.[۳۳] علامه مجلسی همچنین بر خلاف اخباریان به علم رجال پرداخت و به تألیف کتابی در رجال دست زد، او به حجیت ظواهر قرآن اعتقاد داشت، برخلاف روش اخباریان به حرمت استعمال چیزهایی که درباره حلیت آنها نصی وارد نشده معتقد نبود و به اصل اباحه عمل میکرد.[۳۴]
در برابر این دیدگاه، برخی از نویسندگان با استناد به پارهای از آرای علامه مجلسی که مطابق با دیدگاه اخباریان است، او را یکی از پیروان اخباریگری دانستهاند؛ ازجمله اینکه علامه مجلسی عقل را معتبر ندانسته و راه اصلی و حتی تنها راه رسیدن به معارف دینی حتی در اصول دین را مراجعه به گفتار امامان برشمرده است. علامه مجلسی نیز به مانند سایر اخباریان فهم قرآن را تنها از طریق حدیث امامان امکانپذیر دانسته است. به نظر او دلیل اصلی در شرع سنت است و در تعارض دلیل عقلی و دلیل نقلی رجحان با دلیل نقلی است.[۳۵]
نقد عقلگرایی فلسفی
علامه مجلسی مخالف عقلگرایی فلسفی بود و در آثار خود به برخی از آرای فلاسفه اعتراض کرد. او فلاسفه مسلمان را به دلیل پیروی از یونانیان و رها کردن قرآن و روایات اسلامی سرزنش میکرد. علامه مجلسی کاربرد عقل را تنها در صورتی مجاز میدانست که دستاوردهای عقل با مبانی دینی سازگار باشند.[۳۶]
او در آثارش آرای فلاسفه مسلمان را به نقد کشیده و برخی از این آرا را مخالف ضروریات دین دانسته است. اعتقاد به حدوث زمانی عالم، مادی بودن فرشتگان، مادی بودن معراج و معاد جسمانی از جمله آرای مجلسی است که در آنها به مخالفت با فلاسفه پرداخته است. علامه مجلسی در این آرا نظر خود را مستند به روایات کرده و مخالفت اندیشه فلاسفه با روایات را نکوهیده است.[۳۷] نظریات او بعدها مورد اعتراض برخی از متخصصان فلسفه اسلامی قرار گرفت؛ برای نمونه علامه طباطبایی با اعتراض بر اندیشههای علامه مجلسی او را گرفتار تناقض میدانست و ورود علامه مجلسی به مباحث عمیق عقلانی را خطایی از سوی او ارزیابی میکرد.[۳۸]
با اینکه علامه مجلسی خود در برخی آثارش به استدلالهای عقلانی و فلسفی پرداخته اما هنگامی که راه رسیدن به معرفت در اصول دین را بررسی میکند، کاربرد دلیل عقلی را انکار کرده است. به نظر علامه با توجه به اشتباهات عقل استناد به آن در امور دین جایز نیست. او در جایی از آثار خود دلیل نقلی را برای دریافت اصول دین معتبر دانسته است. این نظر مخالف نظر بیشتر علمای مسلمان است که راه دریافت اصول دین را عقل میدانند.[۳۹]
مخالفت با صوفیه
علامه همانند برخی دیگر از فقیهان آن عصر، در آثار خود به نقد روش صوفیه پرداخت و اندیشهها و عادات و آدابشان را مغایر با تعالیم امامان شیعه ارزیابی کرده است.[۴۰] عدم پایبندی به احکام دینی، رواج یافتن آداب و آیینهای غیرشرعی از قبیل حلقههای ذکر و سماع و تفسیر باطن گرایانه از دین و متون دینی از جمله مسائل مورد انتقاد علامه مجلسی در رفتار و اندیشه صوفیان است.[۴۱]
چنانکه از برخی نوشتههای علامه مجلسی برمیآید و برخی نویسندگان معاصر نیز بر آن تأکید کردهاند علامه با ریاضت و تهذیب نفس، اگر همراه با رعایت آداب دینی و جمع بین ظاهر و باطن دین باشد مخالفتی نداشته است و مسئله اصلی برای وی پایبندی به احکام شرعی بوده است. از همین روست که برخی از علمای شیعه مانند شیخ صفیالدین اردبیلی، سید علی بن طاووس، احمد بن فهد حلی، شهید ثانی، شیخ بهائی و پدرش محمدتقی مجلسی را از صوفیه امامیه دانسته و آنان را ستوده (و میان صوفیه شیعه و صوفیهای که از اهل سنت پیروی کردهاند فرق گذارده) و خود در جاهایی از آثار خود به ارائه تفاسیری عرفانی از احادیث امامان دست یازیده است.[۴۲]
مجلسی در منصب شیخ الاسلامی
علامه مجلسی از سال ۱۰۹۸ در زمان شاه سلیمان صفوی و در حالی که ۶۱ ساله بود به منصب شیخ الاسلامی رسید. بعد از مرگ این پادشاه و جانشینی سلطان حسین، مجلسی از سوی پادشاه جدید بر منصب شیخ الاسلامی ابقا شد.[۴۳] شیخ الاسلام در دوران صفویان علاوه بر دریافت وجوهات شرعی به نظارت بر اجرای احکام شرعی و دستگاه قضاوت، اداره امور مدارس و مساجد و زیارتگاهها و تعیین ائمه جمعه و سایر مسائل مذهبی کشور میپرداخت.[۴۴]
انتقادها از علامه
اقدامات علامه مجلسی در سمت شیخ الاسلام در دوران سلطنت شاه سلطان حسین صفوی واکنشهای مختلف و متضادی را بین پژوهشگران و تاریخ نگاران در پی داشته است. گروهی از تاریخ نگاران ضمن اشاره به قدرت زیاد علامه مجلسی در سالهای حکومت سلطان حسین، او را همچون فقیهی متعصب تصویر کردهاند که به آزار و اذیت گروههای اقلیت مذهبی میپرداخت. در این دوران سلاطین صفوی بیش از پیش به فقهای شیعه نزدیک شده بودند و از بالا گرفتن قدرت آنان در برابر سایر گروههای دینی مانند صوفیه یا حکما و فلاسفه حمایت میکردند.[۴۵]
اتهام سختگیری و تعصب
علامه مجلسی در مراسم تاجگذاری سلطان حسین صفوی حضور داشت و از وی خواست فرامینی در جهت شکستن بت هندیان ساکن در اصفهان، منع شرابخواری، منع کبوتر بازی و توقف جنگهای طایفهای، صادر کند.[۴۶]شاه نیز پذیرفت و میگساری را ممنوع و کلیه بادهفروشیها را مهندم کرد.[۴۷] این اقدامات معمولاً از سوی نویسندگان شیعه اقدماتی در جهت اصلاحات مذهبی و مبارزه با مفاسد اجتماعی ارزیابی شده است[۴۸] اما برخی از پژوهشگران غربی پارهای از این اقدامات مانند منع شرابخواری و کبوتربازی یا محدود کردن هندیان را نکوهیده و آن را نمونهای از سختگیریهای بیفایدهای دانستهاند که به مخالفتهای گسترده اجتماعی انجامید.[۴۹]
اتهام آزار اقلیتهای دینی
برخی از نویسندگان غربی همچنین علامه مجلسی را به آزار و اذیت اقلیتهای مذهبی متهم کردهاند.[۵۰] برای نمونه علامه مجلسی را متهم به شیعه کردن اجباری سنی مذهبان و نیز فشار بر اقلیتهای دینی مانند زردشتیان، یهودیان و مسیحیان کردهاند.[۵۱] این در حالی است که بنابر برخی پژوهشها، شواهد روشنی در منابع تاریخی در تأیید این گونه اتهامات، یافت نمیشود و برخی از آنها نتیجه اشتباهات فاحشی است که در آثار تعدادی از خاورشناسان وارد شده و انتشار یافته است.[۵۲]
اتهام آزار صوفیان
برخی مستشرقان علامه مجلسی را متهم به بیرحمی ناشی از تعصب دینی در تعقیب و قتل صوفیان کردهاند.[۵۳] شاید مهمترین عامل در ارائه تصویر فقیهی متعصب و سختگیر از علامه مجلسی گزارشهایی است که در برخی از منابع تاریخی آمده و از مبارزه او با صوفیه و بستن اماکن تجمع صوفیه و اخراج آنان از اصفهان خبر میدهد.[۵۴]
دقت و درستی این گزارشها از سوی سایر پژوهشگران مورد تردید قرار گرفته است[۵۵] هر چند درباره ستیز حکومت صفوی و نیز فقها با صوفیه در این دوران تردیدی وجود ندارد و مبارزه علامه مجلسی با صوفیان نیز به نگارش آثاری در سرزنش طریقه آنان محدود بوده است.[۵۶] برخی گفتهاند دامن زدن به شهرت علامه مجلسی به عنوان فقیهی متعصب و سختگیر، ریشه در آثار خاورشناسان دارد و ناشی از دلبستگی آنان به جریان تصوف است.[۵۷]
همکاری با حکومت و مدح پادشاهان
همکاری کامل علامه مجلسی با پادشاهان صفوی و نیز مدح پادشاهان صفوی، که در مقدمه برخی آثار علامه آمده است، انتقاداتی را در پی داشته است.[۵۸] باید در نظر داشت که در عصر صفویان گروه زیاد از علمای شیعه با حکومت صفوی همکاری کردند. این گروه از علما به برقرای حکومتی شیعه با نگاه مثبت مینگریستند. از نظر آنان هرچند این حکومت، مشروعیت فقهی حکومت ائمه و معصومان را نداشت، دست کم میتوانست زمینهای برای آزادی شیعیان و برقراری احکام شرعی باشد. در این راستا علمای شیعه استفاده از فرصت تشکیل حکومت صفویان را ضروری میدیدند و به طرح نظریاتی در فقه سیاسی شیعه برای بازسازی مبانی نظری همکاری با حکومتها پرداختند.[۵۹]
از سوی دیگر حمایت حکومت صفویان به نوعی تلاش برای تقویت این حکومت در برابر حکومت عثمانی بود که در همسایگی آنان به بازسازی خلافت سنی دست زده بود و همواره خطر غلبه آنان بر صفویان و در نتیجه آغاز دوباره سختگیریها بر شیعیان وجود داشت.[۶۰] به هر حال حسن ظن بسیاری از مردم و حتی علمایی مانند علامه مجلسی نسبت به حکومت صفویان تا حدی بود که گاه این حکومت را زمینهساز ظهور امام زمان(عج) میپنداشتند.[۶۱] امام خمینی در باره حضور امثال علامه مجلسی در دربار سلاطین و در دفاع از اقدام آنها خطاب روحانیون میگوید: من هم اگر چنانچه می توانستم یک سلطان جائری را به راه بیاورم می رفتم درباری می شدم. شما هم تکلیفتان این بود که اگر بتوانید یک سلطان جائری را آدمش کنید بروید درباری بشوید. این درباری شدن نیست. این آدم سازی است. نه این است که اینها درباری شدند، اینها می خواهند آدم بسازند. من گله دارم...نباید یک کسی تا به گوشش خورد که مثلاً مجلسی ـ رضوان الله علیه ـ محقق ثانی ـ رضوان الله علیه ـ شیخ بهائی ـ رضوان الله علیه ـ با اینها روابط داشتند و می رفتند سراغ اینها همراهی شان میکردند، خیال کنند که اینها مانده بودند برای جاه و عزت، و احتیاج داشتند به اینکه شاه سلطان حسین و شاه عباس به آنها عنایتی بکنند! این حرفها نبوده در کار. آنها گذشت کردند؛ یک گذشت، یک مجاهدۀ نفسانی کرده اند برای اینکه این مذهب را به وسیلۀ آنها، به دست آنها [ترویج کنند][۶۲]
با این حال گروهی از علما نیز با استناد به نظریه عدم جواز همکاری با حکومت جائر که نظریه غالب در فقه سیاسی شیعه بود، از سیاست کناره گرفتند.[۶۳] در همان دوران حیات علامه، برخی از علمای شیعی رویه او را تقبیح کردند و به اقداماتی مانند برگزاری نماز جمعه -که آن را مختص زمان حضور معصوم میدانستند- به امامت وی اعتراض میکردند.[۶۴]
کتابشناسی
میرزا حسین نوری، کتاب «اَلْفیْضُ الْقُدْسی فی تَرْجُمَة الْعَلّامَة الْمَجْلِسی» را به زبان عربی و در شش فصل (سخنان علما، اهمیت آثار، اساتید و شاگردان، آباء و اجداد، فرزندان و خاندان، تولد و وفات) در شرح حال محمدباقر مجلسی نوشته که ترجمه فارسی آن از جعفر نبوی با نام «فیض قدسی» منتشر شده است.
پانویس
- ↑ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۱۹–۱۲۰.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ خنیفرزاده، روز بزرگداشت علامه مجلسی رحمه الله، مجله گلبرگ، شماره ۳۲.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ خنیفرزاده، روز بزرگداشت علامه مجلسی رحمه الله، مجله گلبرگ، شماره ۳۲.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۸۳.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ قمی، الکنی و الالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۴۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۳.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۸۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۹۶.
- ↑ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۵۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.
- ↑ کرمانشاهی، مرآت الاحوال جهاننما، ۱۳۷۳ش، ص۱۲۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵–۱۴۳.
- ↑ قمی، الکنی و الالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۴۹.
- ↑ آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۱۷۸.
- ↑ روضاتی، ص۶۱.
- ↑ قمی، الکنی و الالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۴۹.
- ↑ شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۳۱۷.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.
- ↑ قریشی کرین، «خدمات علامه مجلسی»، ص۵۰.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۹۲؛ خوانساری، روضات الجنات، اسماعیلیان، ج۲، ص۱۱۹.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.
- ↑ افندی، ریاض العلماء، انتشارات خیام، ج۵، ص۴۰۷؛ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۳.
- ↑ انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۴.
- ↑ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۴.
- ↑ خنیفرزاده، روز بزرگداشت علامه مجلسی رحمه الله، مجله گلبرگ، شماره ۳۲.
- ↑ برای فهرستی از شاگردان علامه نک: بلاغی، «شرح احوال علامه مجلسی»، ص۲۴–۲۸.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۷۶ – ۸۳.
- ↑ خنیفرزاده، روز بزرگداشت علامه مجلسی رحمه الله، مجله گلبرگ، شماره ۳۲.
- ↑ نک: طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۷۰–۷۱.
- ↑ جعفریان، «بحارالانوار از زاویه نگاه دایره المعارفی»، ص۲۸–۳۰.
- ↑ جعفریان، «بحارالانوار از زاویه نگاه دایره العارفی»، ص۳۶–۳۷.
- ↑ نک: طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۲۲–۱۲۹؛ بلاغی، «شرح احوال علامه مجلسی»، ص۳۵ ؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۱، ص۴۰.
- ↑ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ۸۹–۹۵.
- ↑ نک:امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۸۳؛ بلاغی، «شرح احوال علامه مجلسی»، ص۳۵–۴۰.
- ↑ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۸۰–۱۸۵.
- ↑ بهشتی، اخباریگری، ۱۳۹۱ش، ص۱۴۸.
- ↑ نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی»، ص۷۲–۷۳.
- ↑ بهشتی، اخباریگری، ۱۳۹۱ش، ص۱۴۹–۱۵۲؛ فقهی زاده، علامه مجلسی و فهم حدیث، ۱۳۹۳ش، ص۲۴۵–۲۴۹.
- ↑ کدیور، «عقل و دین ازنگاه محدث و حکیم»، ص۱۸–۲۳.
- ↑ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۴؛ نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی»، ۷۴–۷۷.
- ↑ نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی»، ص۸۶–۹۵.
- ↑ نصیری، «علامه مجلسی ونقد دیدگاههای فلسفی»، ص۷۹.
- ↑ کدیور، «عقل و دین ازنگاه محدث و حکیم»، ص۴۴؛ نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی»، ص۸۲–۸۶.
- ↑ جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۸۹–۵۹۰.
- ↑ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ۲۱۸–۲۱۹.
- ↑ جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۹۵–۵۹۶؛ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۲۳۸–۲۴۲.
- ↑ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۷.
- ↑ فقهی زاده، علامه مجلسی و فهم حدیث، ۱۳۹۳ش، ص۲۵۲.
- ↑ مته، زوال صفویه و سقوط اصفهان، ۱۳۹۴ش، ص۳۱۱.
- ↑ لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۳۰–۳۱.
- ↑ انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۴.
- ↑ جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۸۶؛ فقهی زاده، علامه مجلسی و فهم حدیث، ۱۳۹۳ش، ص۲۶۹–۲۷۰.
- ↑ لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۶۲–۶۴.
- ↑ بُرن، نظام ایالات در دوره صفویه، ۱۳۴۹ش، ص ۵۷–۵۸.
- ↑ لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۶۲–۶۴.
- ↑ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۹۵؛ ۱۱۱–۱۱۴.
- ↑ براون، تاریخ ادبیات ایران، ۱۳۱۶ش، ج ۴، ص ۱۱۵.
- ↑ قزوینی، فوائد الصفویه، ۱۳۶۷ش، ص۷۸.
- ↑ جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج ۲، ص۵۷۷–۵۸۸.
- ↑ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۹.
- ↑ الگار، «علامه مجلسی از دیدگاه خاورشناسان»، ص۷۰.
- ↑ کرمانی، سه مکتوب، ۲۰۰۰م، ص ۲۰۵.
- ↑ رجبی، «آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومتها»، ص۵۴–۵۵؛ سلطان محمدی، «همکاری با حاکم جائر در نگاه علامه مجلسی»، ص۲۲۱–۲۲۲، ۲۲۸.
- ↑ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۵۵.
- ↑ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۳۰–۴۱.
- ↑ قدرت روحانیت و خدمات علمی، سیاسی و مذهب روحانیت شیعه
- ↑ رجبی، «آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومتها»، ص۵۹.
- ↑ حائری، «علامه محمد باقر مجلسی»، ص۵۸؛ نیز نک: طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۵۸،۶۵–۶۹.
منابع
- آزاد کشمیری، محمد علی، نجوم السماء فی تراجم العلماء، تصحیح: هاشم محدث، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- افندی، عبدالله بن عیسی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، قم، انتشارات خیام، بیتا.
- الگار، حامد، «علامه مجلسی از دیدگاه خاورشناسان»، در مجله کتاب ماه دین، شماره ۳۴، مرداد ۱۳۷۹.
- امین عاملی، سیدمحسن، اعیان الشیعة، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، بیتا.
- انصاری قمی، ناصر الدین، اختران فقاهت، ج۲، قم، دلیل ما، ۱۳۸۵ش.
- براون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران، ترجمه غلامرضا رشید یاسمی، تهران، بینا، ج ۴، ص ۱۱۵.
- بُرن، رُهر، نظام ایالات در دوره صفویه، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹ش.
- بلاغی، سید عبدالحجت، «شرح احوال علامه مجلسی»، تصحیح علی صدرایی خویی، در مجله میراث حدیث شیعه، دفتر چهارم، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۸ش.
- بهشتی، ابراهیم، اخباریگری، قم، مؤسسه علمی و فرهنگی دار الحدیث، ۱۳۹۱ش.
- تهرانی، آقابزرگ، الذریعة، بیروت، دار الأضواء، ۱۴۰۳ق.
- جعفریان، رسول، «بحارالانوار از زاویه نگاه دایرهالمعارفی»، در مجله مشکاه، شماره ۸۰، پاییز ۸۲.
- جعفریان، رسول، صفویه در عرصه دین، سیاست و فرهنگ، تهران، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۹ش.
- حائری، عبدالهادی، ملا محمدباقر مجلسی»، ابوالفضل والازاده، در مجله اطلاعات حکمت و معرفت، شماره ۲۷، خرداد ۱۳۸۷.
- خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، قم، اسماعیلیان، بیتا.
- خنیفرزاده، علی، روز بزرگداشت علامه مجلسی رحمه الله، مجله گلبرگ، شماره ۳۲، مرداد ۱۳۸۱ش.
- رجبی، محمدحسین، «آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومتها»، در مجله تاریخ و تمدن اسلامی، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، شماره ۹، بهار و تابستان ۱۳۸۸.
- روضاتی، محمدعلی، دوگفتار پیرامون گوشههایی از احوال و آثار علماء بزرگ خوانسار مهاجر به اصفهان و سیری در اجازهنامهها، قم ۱۳۷۸ش.
- سلطانمحمدی، ابوالفضل، «همکاری با حاکم جائر در نگاه علامه مجلسی»، در مجله حکومت اسلامی، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، شماره ۲۰، تابستان ۱۳۸۰ش.
- شبیری زنجانی، سید موسی، جرعهای از دریا، قم، مؤسسه کتابشناسی، ۱۳۸۹ش.
- طارمی، حسن، علامه مجلسی، تهران، طرح نو، ۱۳۸۹ش.
- فقهیزاده، عبدالهادی، علامه مجلسی و فهم حدیث (مبانی و روشهای فقهالحدیثی علامه مجلسی در بحارالانوار)، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۳ش.
- قریشی کرین، سیدحسن، «خدمات علامه مجلسی»، در مجله درسهایی از مکتب اسلام، سال ۴۷، شماره ۷، مهر ۱۳۸۶.
- قزوینی، ابوالحسن، فواید الصفویه، تصحیح مریم میرحیدری، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۷ش.
- قمی، عباس، الکنی والألقاب، تهران، مکتبة الصدر، ۱۳۶۸ش.
- کدیور، محسن، «عقل و دین از نگاه محدث و حکیم»، در مجله کیهان اندیشه، شماره ۴۴، مهر و آبان ۱۳۷۱ش.
- کرمانشاهی، آقا احمد، مرآت الاحوال جهاننما، قم، انصاریان، ۱۳۷۳ش.
- کرمانی، میرزا آقاخان، سه مکتوب، بهکوشش و ویرایش بهرام چوبینه، اسن آلمان، انتشارات کتاب نیما، ۲۰۰۰م، ص ۲۰۵.
- لکهارت، لارنس، انقراض سلسله صفویه، ترجمه اسماعیل دولتشاهی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۳ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
- مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، تهران، خیام، ۱۳۶۹ش.
- مَتّی، رودلف (Matthee, Rudolph P)، زوال صفویه و سقوط اصفهان، ترجمه مانی صالحی علامه، تهران، نامک، ۱۳۹۴ش.
- نصیری، علی، «علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی»، در مجله علوم حدیث، شماره ۲۶، زمستان ۱۳۸۱ش.
پیوند به بیرون
- مدفونان در اصفهان
- فقیهان شیعه قرن ۱۱ (قمری)
- عالمان شیعه دوره صفویه
- محدثان شیعه قرن ۱۱ (قمری)
- قاضیان شیعه قرن ۱۱ (قمری)
- شارحان صحیفه سجادیه قرن ۱۱ (قمری)
- شارحان الکافی قرن ۱۱ (قمری)
- شیخالاسلامهای حکومت صفوی
- امامان جمعه دوره صفوی
- علامه مجلسی
- نویسندگان کتابهای اخلاقی
- منتقدان تصوف
- دانشآموختگان حوزه علمیه اصفهان