صلح آماسیه
شاهان | |
---|---|
عنوان | دورهٔ سلطنت |
شاه اسماعیل اول | ۹۰۷- ۹۳۰ |
شاه طهماسب اول | ۹۳۰- ۹۸۴ |
شاه اسماعیل دوم | ۹۸۴- ۹۸۵ |
شاه محمد خدابنده | ۹۸۵- ۹۹۶ |
شاه عباس اول | ۹۹۶- ۱۰۳۸ |
شاه صفی | ۱۰۳۸- ۱۰۵۲ |
شاه عباس دوم | ۱۰۵۲- ۱۰۷۷ |
شاه سلیمان | ۱۰۷۷- ۱۱۰۵ |
شاه سلطان حسین | ۱۱۰۵- ۱۱۳۵ |
چهرههای سرشناس همعصر | |
مقدس اردبیلی • میرداماد • میرفندرسکی • محمدتقی مجلسی • محمدباقر مجلسی • محقق کرکی • شیخ بهائی • شیخ حر عاملی • سید نعمتالله جزایری • ملاصدرا | |
مهم | |
جنگ چالدران • صلح آماسیه • معاهده زهاب • حمله افغانها | |
صلح آماسیه پیماننامهای بین شاه طهماسب یکم صفوی و سلطان سلیمان قانونی که پس از جنگهای فراوان بین صفویان و عثمانیان منعقد شد.
محتوای اصلی پیماننامه پایاندادن به جنگهای طولانی و بیفایده دو طرف بود.
جنگهای ایرانیان و عثمانیان
پس از بیست سال که از جنگهای ایران و عثمانیها گذشت، در سال ۹۶۲ قمری سلطان سلیمان برای چهارمین بار جنگ بین دو کشور را شروع کرد و ارتش عثمانیان را که در آن عصر بسیار قوی و قدرتمند بودند، به سمت ایران روانه ساخت. قزلباشان در مقابل آنان ایستادند و زمینه را برای صلح فراهم آوردند. [۱]
تلاش برای صلح
ایجاد صلح با تلاش شاه طهماسب اول آغاز شد. او با ارسال نامهای به سلیمان متذکر شد عثمانیها از حملات متعدد به ایران فایدهای نبرده و نخواهند برد و هرگز نخواهند توانست این کشور را جزء قلمرو خود در آورند. پس بهتر است که به جای جنگهای بیهوده، صلح بین دو کشور برقرار شود. سلیمان در پاسخ، علت حمله خود به ایران را از بین بردن تشیع و رافضیگری برشمرد که در برابر طهماسب اول، نامه بلندی در ۳۷ صفحه نوشت و در آن اعتقاد خویش را به شیعه، به عنوان مذهب حق آشکار کرد. [۲]
از نامههایی که میان پادشاهان ایران و عثمانی رد و بدل شد، میتوان به تمایل طهماسب و سلیمان به پایان جنگ و برقراری صلح و آشتی پی برد. طهماسب در نامه خود به سلیمان، اظهار امیدواری کرد هرچه زودتر صلح بین دو کشور برقرار و به زائران ایرانی اجازه حج گزاری و زیارت اماکن مقدسه داده شود. [۳]
طهماسب در تذکره خود چنین مینگارد:
- من در جواب کتاب او (سلطان سلیمان) نوشتم:... من چگونه دو لشکر مسلمان را... به جنگ فتوا دهم و این مسلمانان را در تَهلُکه اندازم؟ پدر من در آن روز که با پدر شما جنگ کرد، دُرمیش خان و سایر امرا، بلکه تمامی لشکر او مست بودهاند، شب تا صبح شراب خورده، آهنگ بر جنگ نموده بودند... از آن تاریخ، هرگاه حکایت جنگ چالدران به میان میآید، من دُرمیش خان را دعای بد میکنم که پدرم شاه اسماعیل را فریفته بود و جنگ کرد.[۴]
انعقاد صلح
سلطان سلیمان که درگیر مخالفت سرداران سپاه با لشکرکشیهای پرخرج و بیهوده به ایران بود، در اردوگاه آماسیه، سفیر ایران را پذیرفت و ضمن پذیرش نامه شاه طهماسب، آمادگی خود را برای برقراری پیمان صلح اعلام داشت و سرانجام در سال ۹۶۲ قمری، صلح برقرار گردید که در تاریخ به نام صلح آماسیه مشهور است.[۵]
از این تاریخ تا پایان سلطنت طهماسب، هر دو کشور به رعایت مفاد صلح آماسیه اهمیت زیادی قائل بودند و روابط عثمانی و ایران رو به بهبودی گذاشت.
پیامدهای صلحنامه
در سال ۹۶۶ قمری، بایزید فرزند سلیمان، به همراه چند هزار نظامی به دربار ایران پناهنده شد که این حادثه تحرک سیاسی دولت عثمانی را برای بازگرداندن شاهزاده به همراه داشت و به امضای صلح نهایی میان دو کشور در سال ۹۶۹ قمری انجامید. در این معاهده، دو طرف متعهد به بازگرداندن مقصرین و پناهندگان سیاسی شدند. اسکندر بیک درباره مفاد دیگر صلح نامه میگوید:
- چندتن از ایلچیان متعهد با نامههای مودت از درباره سلطان سلیمان آمده بودند و از طرفین باب موافقت و دوستی و معاهده و پیمان با ارسال نامهها و هدایا تأکید یافته و اختلاف مربوط به حدود و ثغور طرفین مشخص گردیده و رفت و آمد حجاج آسان شده و لشکریان دو طرف که پیوسته در حال آماده باش و جدال بودند، آسوده گشتند و صاحبنظران تاریخ این مصالحه را «الصلحُ الخیر» گفتهاند. [۶]
شاه طهماسب در اجرای مفاد صلحنامه، ملزم به تحویل بایزید بود که این کار، او را از توطئههای شاهزاده نیز رهایی میداد. سرانجام شاه ایران، بایزید را به فرستادگان سلطان سلیمان تحویل داد و آنان نیز او را بر طبق دستور، کشتند.[۷]
پایبندی ایران و عثمانی به صلح، همچنان پابرجا بود و مرگ سلطان سلیم در سال ۹۷۵ قمری و جانشینی سلطان سلیم دوم در آن تغییری ایجاد نکرد. حتی طهماسب در نامهای که برای سلیم فرستاد، از مؤاخات و مصافات طرفین به خوبی یاد کرد.[۸]
پانویس
منابع
- منبع اصلی: کتاب صفویان نماد اقتدار ایران، دفتر اول، عصر شاه اسماعیل و شاه طهماسب، محمدباقر پورامینی، قم، انتشارات نورالسجاد، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- شاه طهماسب صفوی، طهماسب بن اسماعیل، تذکره شاه طهماسب، انتشارات اشراق، ۱۳۶۳ش.
- قاضی احمد بن شرف الدین حسینی، خلاصه التواریخ، تصحیح محمد نادر نصیری مقدم، تهران، بنیاد موقوفات محمود افشار، ۱۳۷۳ش.
- هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۵ش.
- شاه طهماسب صفوی، طهماسب بن اسماعیل، عبدالحسین نوایی، تهران، انتشارات ارغوان، ۱۳۶۸ش.
- جعفریان، رسول، صفویه از ظهور تا زوال، تهران، کانون اندیشه جوان، ۱۳۷۸ش.
- منشی ترکمان، اسکندربیک، تاریخ عالم آرای عباسی، تصحیح محمداسماعیل رضوانی، دنیای کتاب، ۱۳۷۷ش.