سجده بر آدم

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از سجده بر آدم(ع))
تصویر سجده فرشتگان بر حضرت آدم (ع) در کتاب حبیب السیر که توسط غیاث‌الدین خواندمیر در هرات در قرن دهم هجری و شانزدهم میلادی تهیه شده‌ است.

سجده ملائکه بر آدم ماجرایی است که در آیات متعددی از قرآن مورد اشاره قرار گرفته است. در این رویداد، خداوند پس از خلقت آدم، دستور به سجده ملائکه یا به تفسیری همه مخلوقات به آدم را صادر می‌کند و در این میان، ابلیس از اطاعت این فرمان، استنکاف کرد و سبب عقوبت خود را فراهم نمود.

منابع تفسیری در موردی معنای سجده، واقعی یا تمثیلی‌بودن آن، مورد سجده قرار گرفتن شخص حضرت آدم یا شخصیت او به نمایندگی از دیگر آدمیان و علت برتری آدم بر ملائکه که سبب فرمان سجده بود، دچار اختلافند. در میان منابع تفسیری برخی آدم را به مثابه قبله دانسته‌اند و برخی مدعی همراهی ملائکه در امر سجده با آدم هستند. غالب منابع تفسیری شیعی، آدم را مسجودی حقیقی (و نه به صورت قبله) و به نمایندگی از تمام آدمیان دانسته‌اند و علت برتری آدم را آگاهی او از اسماء الهی دانسته‌اند. اکثر مفسران شیعه، سجده ملائکه بر آدم را واقعی و نشان‌دهنده خضوع ملائکه در برابر او دانسته‌اند.

در ذیل آیات مربوط به این رویداد، مفسران مباحثی را در خصوص جنسیت ابلیس و دلایل تمرد او از فرمان الهی بیان کرده‌اند. در میان عُرفای مسلمان، برخی چون بایزید بسطامی و منصور حلاج، ابلیس را به جهت استنکاف از سجده بر غیر خداوند، تمجید کرده‌اند.

جایگاه و اهمیت

سجده بر آدم از آموزه‌های اختصاصی قرآن و اسلام در داستان خلقت آدم است که در کتاب‌های دینی قبل از آن سابقه ندارد.[۱] بر اساس گزارش فتح‌الله مجتبایی، پژوهش‌گر ادیان و عرفان، تنها در برخی از کتاب‌های غیررسمی و برخی نسخه‌های کتاب مقدس یک روایت درباره دستور خدا به سجده بر آدم آمده است.[۲] فرمان سجده ملائکه بر آدم از جانب خدا، در آیات متعددی از قرآن مثل آیه ۳۴ سوره بقره، آیه ۶۱ سوره اسراء، آیه ۱۱۶ سوره طه، آیه ۵۰ سوره کهف، آیه ۱۱ سوره اعراف و آیه ۷۲ سوره ص، تکرار شده است.[۳] بر اساس این داستان خداوند، پس از آنکه از روح خود در آدم دمید به ملائکه دستور داد تا بر او سجده کنند.[۴]

چالش‌های ایجادشده

ماجرای سجده بر آدم بحث‌هایی همچون جواز سجده بر غیر خدا، چرایی سرپیچی ابلیس از این دستور، و حتی چیستی ماهیت ابلیس را در کتاب‌های تفسیری و عقیدتی مسلمانان برانگیخته است. مفسران قرآن در خصوص «معنای سجده»، «مخاطب فرمان» و اینکه «مقصود از سجده بر آدم»، سجده به سمت آدم بوده‌ است یا چیز دیگر، نظرات متفاوتی را مطرح کرده‌اند.[۵]

در روایات

بسیاری از منابع شیعه در خصوص حکمت و فلسفه این سجده، بر این باورند که وجود نور حضرت محمد و اهل بیتش در صُلب آدم، موجب برتری او بر دیگر خلایق و صدور فرمان سجده از جانب خدا شد.[۶] پس از این فرمان ابلیس از سجده‌کردن بر آدم امتناع کرد که موجب طرد از درگاه قرب الهی شد و به زمین هبوط کرد.[۷] بر اساس آموزه‌های اسلامی، پس از طرد ابلیس، او از خدا درخواست عُمر طولانی تا قیامت نمود اما تا وقتی معلوم به او مهلت داده شد. او سوگند یاد کرد که تا آخرین روز حیاتش، در گمراه کردن فرزندان آدم کوشا باشد.[۸]

خضوع یا عبادت

در ذیل آیات و روایات مربوط به ماجرای سجده ملائکه، مبحثی در خصوص چرایی و نوع سجده بر آدم شکل گرفته است. بیشتر مفسران شیعه بر این باورند که سجده ملائکه، همانند سجده برادران یوسف به یوسف در آیه ۱۰۰ سوره یوسف از نوع سجده خضوع است.[۹] در مقابل این دیدگاه، جمعی از مفسران آن را سجده عبادت و به سمت خدا می‌دانند.[۱۰]

حقیقی بودن سجده

بیشتر مفسران قرن چهاردهم بر حقیقی‌بودن این سجده تأکید دارند.[۱۱] آیت‌الله خویی، سجده ملائکه را همان شکل رایج سجده یعنی سر بر زمین‌ نهادن می‌داند و ناراحتی ابلیس از دیدن سجده آدمیان پس از نافرمانی خود را گواه این برداشت ذکر می‌کند.[۱۲] علامه طباطبایی، سجده را عبادت ذاتی نمی‌داند و برای تحقق عبادت، قصد عبادت را لازم می‌داند و از همین‌رو سجده بر آدم را حقیقی ولی با هدف خضوع تفسیر می‌کند.[۱۳] گروهی از اهل تصوف نیز این سجده را حقیقی قلمداد کرده و ابلیس را بابت عدم سجده بر غیر خداوند ستوده‌اند.[۱۴] از تمجیدگران ابلیس می‌توان به منصور حلاج[۱۵]، حسن بصری[۱۶]، ذوالنون مصری، بایزید بسطامی، ابوبکر واسطی، سهل تُستَری، ابوالقاسم گرکانی و ابوالحسن خرقانی اشاره کرد.[۱۷]

تمثیلی بودن سجده

جوادی آملی معتقد به تمثیلی‌بودن امر به سجده است.[۱۸] زیرا تشریعی و حقیقی‌بودن این امر با مکلف‌نبودن فرشتگان در تعارض است؛ تکوینی‌بودن آن هم به‌معنای وقوع قطعی آن است و پاداش و مجازاتی ندارد، پس به‌ناچار باید امر الهی را تمثیلی دانست.[۱۹] چنان‌که سبحانی نیز چنین استدلال می‌کند که خداوند در قرآن، خویش را از دستور به فحشا منزه معرفی می‌کند و دستور خدا برای سجده عبادی به آدم، با چنین اصلی سازگار نیست.[۲۰] به‌گفته سبحانی، برخی مفسران که سجده را منحصراً در عبادت تعریف کرده‌اند، ناچار شده‌اند که «لام» در عبارت «اسجدوا لآدم» را «لام انتفاع» یا «لام غایب» محسوب کنند و در نتیجه گفته‌اند منظور آن است که «سجده کنید به نفع آدم» و یا «سجده کنید برای آدم». به عقیده سبحانی این دو تفسیر خلاف ظاهر هستند.[۲۱]

آیت الله جوادی آملی:
اگر کسی بخواهد قصه حضرت آدم را، هبوط حضرت آدم را، سجود فرشته‌ها را، مقام آدمیّت را بخواهد ترسیم کند به صورت تمثّل درمی‌آید، اما معنای آن این نیست که برای شیطان و فرشته‌ها متمثّل شد؛ ...کلّ این صحنه‌ها برای انسانیّت انسان متمثّل شده و مسجود فرشته‌ها هم مقام آدمیّت است، نه شخص آدم. امروز که وجود مبارک ولیّ عصر(ارواحنا فداه) مسجود ملائکه, معلّم ملائکه و خلیفةالله است همین است، این مقام است که این سِمت‌ها را دارد و در تیررس شیطان بخواهد قرار بگیرد خدای سبحان نمی‌گذارد، چون این مقام معصوم و مصون است...آنچه کلّ این صحنه را اداره می‌کند مقام آدمیّت انسان است که برای او این صحنه متمثّل شده است.

منبع: https://javadi.esra.ir/fa/w/تفسیر-سوره-ص-جلسه-9-1393/02/28-*

قبله بودن و امام بودن آدم

قبله‌بودن آدم (در مقابل مسجودبودن) یکی از تفسیرهای داستان سجده بر آدم است. بازیار، از پژوهشگران حوزه علمیه، در تحقیقاتش مدعی است که اولین بار ماوردی (۴۵۰ق) مفسر اهل‌سنت، قبله‌بودن آدم را در تفسیر النُکَت و العیون، بیان کرده است.[۲۲] این باور به ابوعلی جُبّائی و ابوالقاسم بلخی، از متلکمان معتزلی‌مذهب، [۲۳] و همین‌طور به معتزله و نیز ابن‌عساکر نسبت داده شده است.[۲۴]

از شیعیان شیخ طوسی و طبرسی با توجه به اینکه قبله قرار گرفتن آدم، فضیلتی برای او نبوده، این دیدگاه را رد کرده‌اند.[۲۵] ابوالفتوح رازی نیز بر این باور است که سجده بر آدم سجده حقیقی و برای تعظیم بود چون در آیه از عبارت «اسجدوا لآدم» استفاده شده است اگر آدم قبله بود باید گفته می‌شد «اسجدوا الی آدم» چنان‌چه می‌گوییم «سجدتُ الی القبله» به [سوی قبله سجده کردم] و تعبیر «سجدت للقبله»[ برای قبله سجده کردم] نادرست است.[۲۶] [یادداشت ۱] آیت‌الله خویی نیز سجده به سمت آدم به عنوان قبله را با گفته ابلیس: «أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِیناً» در تنافی می‌بیند و معتقد است که در صورت قبله بودن آدم، چنین سخنی از ابلیس روا نبود.[۲۷] فخر رازی با استناد به آیه «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ» و همین‌طور جواز استفاده از عبارت «اقم الصلاة للقبله» و ممنوعیت استفاده از عبارت «اقم الصلاة الی القبله» نظر ابوالفتوح را اشتباه می‌داند.[۲۸]

وجه دیگر، قول منتسب به ابن‌مسعود است که بر اساس آن، دستور سجده، دستور اقتدا به آدم در حالت سجده بوده است و همگی بر خدا سجده کردند.[۲۹] ابوالفتوح رازی نو یسنده تفسیر روض الجنان در بیان این دیدگاه می‌گوید: بعضى دگر گفته‌اند:آدم امام بود، آدم سجده خداى را كرد و فرشتگان به متابعت آدم خداى را سجده كردند براى آن اقتدا به آدم، حوالۀ سجده به آدم آمد. [۳۰]

چرایی سجده بر آدم

برتری آدم بر ملائکه به عنوان دلیل و فلسفه سجده بر آدم، مورد اجماع مفسران شیعی قرار گرفته است.[۳۱] چراکه؛ حتی اگر سجده از روی تواضع باشد، این تواضع باید مستند به حکمت و برتری باشد تا لغو و باطل محسوب نشود.[۳۲] ضمن اینکه همواره آنچه بدان مورد سجده قرار می‌گیرد نسبت به سجده کننده افضل است.[۳۳] علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، بر این باور تکیه می‌کند که سجده ملائکه به آدم، نشانه آمادگی آنان برای هدایت و رساندن آدمی به کمال و سعادت و سجده نکردن ابلیس، نشانه مانع بودن او برای رسیدن به همان سعادت و کمال است.[۳۴]

تعظیم و تکریم آدم

جوادی آملی سجده را برای تکریم و تعظیم شأن آدم می‌داند.[۳۵] طبرسی دیدگاهی را در تفسیرش به ائمه نسبت می‌دهد که بر اساس آن، سجده بر آدم، برای تکریم و تعظیم شأنش بوده است.[۳۶] در تفسیر محرر الوجیز ابن‌عطیه اندلسی(۵۴۱-۴۸۱ق.) نیز عبارت «انما کان سجود تحیّةٍ کسجود اَبوَیْ یوسف لا سجود عبادة»(سجده برای آدم سجده به عنوان احترام بوده نه سجده به عنوان عبادت، مانند سجده پدر و مادر [[یوسف[پیامبر)| یوسف]] برای او) به امام علی علیه‌السلام و ابن‌مسعود و ابن‌عباس نسبت داده شده است.[۳۷] منابع تفسیری در خصوص اینکه علت این برتری، آگاهی آدم از اسماء الهی بوده‌ است، هم‌نظرند، ولی اینکه این اسماء از چه جنسی بوده و چه خاصیتی داشته‌اند، اختلاف نظر دارند، به‌طور کلی چند دیدگاه در خصوص چرایی تعظیم آدم برشمرده شده‌ است:

  • آفریده شدن انسان در زیباترین و بهترین صورت ممکن[۳۸]
  • انتصاب به مقام خلیفهٔ الهی بر روی زمین و اختصاص آن به آدمی و نه جنسی دیگر[۳۹]
  • تعلیم «اسماء» به آدم از جانب خدا[۴۰]
  • خلقت آدمی با دو دست الهی — معنی دست و تفسیر آن هرچه باشد — در روز خلقت[۴۱]
  • دمیده شدن روح خدا در کالبد آدم[۴۲]
  • قرار گرفتن نور یا روح حجج الهی در صلب آدم[۴۳]

تعظیم و تکریم اهل بیت پیامبر

برخی سجده بر آدم را در واقع تعظیم و تکریم پیامبر و اهل بیت(ع) دانسته‌اند. بر این اساس چون نور پیامبر و امامان در صُلب آدم قرار داشته است خداوند به همه دستور داده است که بر آدم سجده کنند. روایتی از امام صادق(ع) در کتاب کمال الدین وقتی روح اهل بیت در صلب آدم قرار گرفت آدم از اسامی آن‌ها آگاه شد و منظور از اسمائی که به آدم آموخته شد اسامی ایشان است.[۴۴] روایت دیگری نیز از امام سجاد علیه‌السلام به نقل از حضرت محمد(ص) به همین مضمون نقل شده است.[۴۵] در تفسیر نور الثقلین، از کتاب عیون اخبار الرضا روایتی آورده که در آن سجده ملائکه بر آدم، دلیلی برای برتری امامان بر ملائکه است.[۴۶]

بر اساس گزارش علامه طباطبایی از کتاب احتجاج، امام علی در گفتگویی با یک یهودی بیان می‌کند که سجده ملائکه بر آدم، نه برای عبادت او، بلکه برای برتری دادن وی بر فرشتگان صورت پذیرفت؛ اما پیامبر اسلام توسط خدا و ملائکه‌اش مورد تمجید و سلام و صلوات قرار گرفته که این برتری بالاتری نسبت به سجده ملائکه است.[۴۷]

نمایندگی آدم از بشریت

در مقابل مفسرانی که سجده را بر شخص آدم می‌دانند[۴۸] گروه دیگری از جمله طباطبایی بر این باورند که سجده بر مقام انسان و نوع آدمی بوده است نه شخص آدم و حضرت آدم به نمایندگی از تمام فرزندانش مورد سجده ملائکه قرار گرفته است.[۴۹] چنان که خلافت آدم بر فرزندان و نسل او نیز اطلاق می‌شود. همچنین انتقام گرفتن ابلیس از فرزندان آدم نیز دلیل دیگری در همین راستا است.[۵۰] به عقیده مهدوی‌نور، در آیه ۲۷ سوره اعراف، مجموع فرزندان آدم خطاب قرار گرفته‌اند که می‌تواند گواهی بر این نظر باشد.[۵۱]

سجده‌نکردن ابلیس

در آیات قرآن، مخاطب فرمان سجده بر آدم، ملائکه بوده‌اند؛ و در آیه ۱۲ سوره اعراف، ابلیس نیز مخاطب فرمان الهی قرار گرفته‌ است. با این که بر اساس آیه ۵۰ سوره کهف از طایفه جن توصیف شده است. این اتفاق پرسش‌هایی را برانگیخته است.[۵۲]

به گزارش مفسران شیعه، و نقل برخی روایات‌ ابلیس از ملائکه نبوده اما با توجه به عبادات بسیارش، در سلک ملائکه درآمده بوده است.[۵۳] در کنار این دیدگاه، بیشتر مفسران اهل سنت، ابلیس را از ملائکه می‌دانند. این دیدگاه از نظر مفسران شیعه، با آیات دیگر که ملائکه را از تمرد از دستورات الهی مبری می‌داند، ناسازگار است.[۵۴] سجده در آیاتی که ابلیس در آنها از ملائکه استثناء شده است، توسط برخی از مفسران به‌صورت استثناء منقطع[یادداشت ۲] در نظر گرفته شده تا اخلالی به جن بودن ابلیس که در آیه ۵۰ سوره کهف[یادداشت ۳] نداشته باشد.[۵۶] در این میان، مفسرانی چون شیخ طوسی در التبیان[۵۷] و طبرسی در مجمع‌البیان گفته که بر اساس قول به استثنای متصل ابلیس از طایفه فرشتگان است و بر اساس استثنای منقطع از فرشتگان نیست.[۵۸] وی هم‌چنین از وجود اختلاف در میان مفسران در خصوص اینکه آیا تمام ملائکه متعلق حکم الهی بودند یا بخشی از آنها، خبر می‌دهد.[۵۹]

پانویس

  1. رک: مجتبایی، آدم، ص۱۷۲-۱۷۵.
  2. مجتبایی، آدم، ص۱۷۵.
  3. مهدوی‌نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۶۹.
  4. مقدمی، «آدم»، ص۴–۱۰.
  5. مهدوی‌نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۶۹.
  6. مهدوی‌نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۳۹.
  7. سبحانی تبریزی، منشور جاوید، ۱۳۹۰ش، ج۱۱، ص۶۳–۶۴.
  8. سبحانی تبریزی، منشور جاوید، ۱۳۹۰ش، ج۱۱، ص۶۳–۶۴.
  9. سبحانی تبریزی، منشور جاوید، ۱۳۹۰ش، ج۱۱، ص۵۸؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، بی‌تا، ج۱، ص۱۲۲.
  10. مهدوی‌نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۷۲.
  11. مهدوی‌نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۴۲.
  12. خویی، علوم و مسائل کلی قرآن، ۱۳۸۲ش، ص۶۲۰.
  13. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، بی‌تا، ج۱، ۱۲۲.
  14. مجتبایی و دیگران، «ابلیس»، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۲۵۵.
  15. حلاج، طواسین، ۱۹۱۳م، ص۵۳.
  16. عین‌القضات، تمهیدات، ص۲۱۱.
  17. مجتبایی و دیگران، «ابلیس»، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۲۵۵.
  18. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۲۸۶.
  19. رک: جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۲۸۶–۲۸۸.
  20. سبحانی تبریزی، منشور جاوید، ۱۳۹۰ش، ج۱۱، ص۵۹–۶۰.
  21. سبحانی تبریزی، منشور جاوید، ۱۳۹۰ش، ج۱۱، ص۶۰.
  22. مهدوی‌نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۳۸–۳۹.
  23. طوسی، التبیان، بی‌تا، ج۱، ص۱۵۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۶۲.
  24. مهدوی‌نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۳۸–۳۹.
  25. مهدوی‌نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۳۸–۳۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۶۳.
  26. رازی، روض‌الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۱۰.
  27. خویی، علوم و مسائل کلی قرآن، ۱۳۸۲ش، ص۶۲۰.
  28. فخررازی، تفسیرالکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۴۲۷.
  29. مهدوی نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۷۸–۷۹.
  30. رازی، روض الجنان و روح الجنان، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۲۱۰.
  31. شجاعی، «انسان»، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۹۰؛ مهدوی‌نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۸۰–۸۱.
  32. شجاعی، «انسان»، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۹۰.
  33. شجاعی، «انسان»، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۹۰.
  34. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، بی‌تا، ج۱۲، ص۲۳۲.
  35. تفسیر تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۲۷۳.
  36. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۶۱–۱۶۲.
  37. ابن‌عطیه، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۲۴.
  38. مجتبایی و دیگران، «ابلیس»، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۲۵۵.
  39. مجتبایی و دیگران، «ابلیس»، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۲۵۵.
  40. صدرالدین شیرازی، تفسیرالقرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۳۰۸.
  41. صدرالدین شیرازی، تفسیرالقرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۳۰۸.
  42. مجتبایی و دیگران، «ابلیس»، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۲۵۵.
  43. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۱۳–۱۴.
  44. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۱۳–۱۴.
  45. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۱، ص۱۵۰.
  46. عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۵۸.
  47. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، بی‌تا، ج۱، ص۱۲۴.
  48. مهدوی‌نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۸۲.
  49. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، بی‌تا، ج۱۲، ص۱۵۸.
  50. مهدوی‌نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۸۲.
  51. مهدوی‌نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۸۲.
  52. مهدوی‌نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۷۳–۷۴.
  53. مهدوی‌نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۷۵–۷۶؛ عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۵۵-۵۶.
  54. مهدوی‌نور، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر آدم»، ۱۳۹۷ش، ص۷۷.
  55. رازی، روض الجنان وروح الجنان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۲۱۰.
  56. مجتبایی و دیگران، «ابلیس»، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۲۵۵.
  57. طوسی، التبیان، بی‌تا، ج۱، ص۱۵۱–۱۵۲.
  58. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۶۱.
  59. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۶۱.

یادداشت

  1. منظور رازی این است که آدم چون مسجود حقیقی است خداوند فرمان داده (اسجدوا لآدم)که برایش سجده کنند و اگر قرار بود آدم، قبله باشد نباید اسجدوا لآدم می‌فرمود بلکه باید می‌گفت اسجدوا الی آدم که قبله بودنش روشن شود زیرا برای قبله سجده نمی‌کنند بلکه به سوی قبله سجده می‌کنند.
  2. «اِلّا» حرفی است که نشانگر استثنا است وآن چه قبل از آن است «مُستثنی مِنه» و آن چه بعد از آن است «مُستثنی» است و استثنای متصل آن است که مستثنی از جنس مستثنی منه باشد. [۵۵]، بنابر استثنای متصل در آیه ۳۴ سوره بقره وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَر... ابلیس نیز از فرشتگان است و بنابر استثنای منقطع ابلیش از فرشتگان نیست.
  3. «وَ اِذْقُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدوا لاِدَمَ فَسَجَدوا اِلاّ اِبْلیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَق عَنْ اَمْرِ رَبِه…: وقتی که به فرشتگان فرمان دادیم که بر آدم سجده کنید، پس سجده کردند، جز ابلیس که از جن بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید…» (آیه ۵۰ سوره کهف)

منابع

  • ابن‌عطیه، عبدالحق، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، به کوشش عبدالسلام عبدالشافی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق.
  • الهامی‌نیا، علی‌اصغر، اصول اخلاقی، به کوشش: پژوهشکده تحقیقات اسلامی نمایندگان ولی فقیه، قم، سپهر اندیشه، ۱۳۸۳ش.
  • امام حسن عسکری، تفسیر الامام العسکری، قم، مدرسه الامام المهدی عجل الله فرجه، ۱۴۰۹ق.
  • بازیار، مریم. و دیگران، «بررسی سیر تطوّر آراء مفسران در آیات سجده بر حضرت آدم(ع)»، در پژوهش و مطالعات اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی، شماره ۳۱، بهمن ۱۴۰۰ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، به کوشش احمد قدسی، قم، اسراء، ۱۳۸۸ش.
  • حلاج، حسین بن منصور، طواسین، به کوشش لوئی ماسینیون، ترجمه محمود بهفروزی، پاریس:انتشارات حکمت، ۱۹۱۳م.
  • خویی، سید ابوالقاسم، بیان در علوم و مسائل کلی قرآن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۲ش.
  • سبحانی تبریزی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۹۰ش.
  • شجاعی، احمد، «انسان»، دانشنامه کلام اسلامی، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۸۷ش.
  • صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، تفسیرالقرآن الکریم، قم، بیدار، ۱۳۶۶ ه‍.ش.
  • صدوق، محمد بن بابویه، کمال‌الدین و تمام النعمه، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۵ق.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، بی‌تا.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، ۱۴۰۸ق.
  • عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، به کوشش سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق.
  • عین‌القضات همدانی، عبدالله، تمهیدات، به کوشش عفیف عسیران، تهران، زوار ۱۳۴۱ش.
  • فخررازی، محمد بن عمر، تفسیرالکبیر، بیروت، دارالحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • قدردان قراملکی، محمدحسن، «ابلیس»، دانشنامه کلام اسلامی، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۸۷ش.
  • قمی، محمدحسن، تفسیر قمی، به کوشش طیب جزایری، قم، دارالکتب، ۱۴۰۴ق.
  • مجتبایی، فتح‌الله و دیگران «ابلیس»، در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۶۷ش.
  • مجتبایی، فتح‌الله، «آدم»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۶۹ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • محمدی ری‌شهری، محمد، گفتگوی تمدن‌ها، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۸۳ش.
  • مقدمی، محمود، «آدم»، دانشنامه کلام اسلامی، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۸۷ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین علیه‌السلام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۷ش.
  • سیدرضی، محمد رضی موسوی، نهج البلاغه، به کوشش صبحی صالح، بیروت، دارالکتب البنانی، بی‌تا.
  • مهدوی‌نور، سیدحاتم، «بررسی تاریخی سجده ملائکه بر حضرت آدم علیه‌السلام و تمرد ابلیس»، در مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، بهار و تابستان ۱۳۹۷ش.

پیوند به بیرون