صفا و مروه: تفاوت میان نسخهها
جز تمیزکاری |
جز ویرایش شناسه |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:کوه صفا.jpg|بندانگشتی|280px|کوه صفا]] | [[پرونده:کوه صفا.jpg|بندانگشتی|280px|کوه صفا]] | ||
'''صَفا و مَرْوه''' دو کوه کمارتفاع در ضلع شرقی [[مسجد الحرام]] هستند | '''صَفا و مَرْوه''' دو کوه کمارتفاع در ضلع شرقی [[مسجد الحرام]] هستند. فاصله بین این دو کوه [[مسعی]] نام دارد که محل انجام یکی از مناسک [[حج]] و [[عمره]] به نام [[سعی صفا و مروه]] است. | ||
بنابر نقلهای تاریخی، کوه صفا و مروه مکانی است که [[هاجر]] بین آندو جهت یافتن آب برای [[اسماعیل(ع)]] جستجو مینمود. | بنابر نقلهای تاریخی، کوه صفا و مروه مکانی است که [[هاجر]] بین آندو جهت یافتن آب برای [[اسماعیل(ع)]] جستجو مینمود. |
نسخهٔ ۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۳۳
صَفا و مَرْوه دو کوه کمارتفاع در ضلع شرقی مسجد الحرام هستند. فاصله بین این دو کوه مسعی نام دارد که محل انجام یکی از مناسک حج و عمره به نام سعی صفا و مروه است.
بنابر نقلهای تاریخی، کوه صفا و مروه مکانی است که هاجر بین آندو جهت یافتن آب برای اسماعیل(ع) جستجو مینمود.
کوه صفا، نقطه شروع دعوت علنی پیامبر اسلام(ص) بود. همچنین در روز فتح مکه پیامبر بر فراز آن رفت و بشارت فتح مسلمانان را به مردم داد.
نام این دو کوه یکبار در قرآن ذکر شده و در روایات اسلامی درباره علت نامگذاری آندو، بزرگداشت آنها به عنوان یکی از شعائر اسلامی، ثواب سعی بین این دو کوه و... مطالبی ذکر شده است.
معرفی
صفا و مروه، دو کوهی هستند که در ضلع شرقی مسجدالحرام (کوه صفا در قسمت جنوب شرقی مسجدالحرام و کوه مروه در ناحیه شمال شرقی) در محلی به نام مسعی و با فاصلهای حدود ۳۹۵ متر رو در روی یکدیگر قرار گرفتهاند.
کوه صفا، کوه کمارتفاعی است در دامنه کوه «ابوقبیس». معنای آن در لغت، به معنی سنگ سخت و صاف است.[۱] کسی که بر بالای صفا بایستد، روبهروی حجرالاسود قرار میگیرد.
مروه نیز بسیار کم ارتفاع (حدود ۸ متر) است و در دامنه کوه «قعیقعان» قرار دارد. مروه در اصل لغت به معنی سنگ سخت، سفید و براقی است که با آن آتش روشن میکنند.[۲]
پیشینه
پیشینه تاریخی کوههای صفا و مروه به زمان هبوط آدم(ع) به زمین، بازمیگردد. امام صادق(ع) فرمودند:
- «صفا را صفا نامیدند، بدان جهت که آدمِ برگزیده (صفوة الله) بر آن فرود آمد، پس برای این کوه نامی از اسم آدم را انتخاب کردند. خداوند میفرماید: «ان اللّه اصطفی آدم و نوحا...» و حوا بر مروه فرود آمد و مروه را مروه نامیدند؛ زیرا زن بر آن فرود آمد پس نامی از مرأة برای این کوه برگزیدند.[۳]
- ولی شهرت این دو کوه از زمان حضرت ابراهیم(ع) به بعد است آنگاه که او همراه با هاجر و اسماعیل به مکه آمده، آنان را در کنار حجر جای داد و خود به شام بازگشت.
در روایات آمده است زمانی که هاجر در جستجوی آب برای اسماعیل بود، هفت بار میان کوه صفا و مروه رفت و برگشت. این سنت ابراهیمی حتی در جاهلیت نیز جزو مراسم حج به شمار میآمد و در آن زمان بتی در این سو و بتی در سوی دیگر قرار داشت و وقتی سعی کنندگان به بتها میرسیدند، آنها را لمس میکردند. تصور مردمان جاهلیت بر این بود که این دو بت با نامهای اُساف و نائِلِه، زن و مرد زناکاری بودهاند که تبدیل به سنگ شدهاند.[۴]
این بتها همچنان بر روی کوه صفا و مروه قرار داشت تا آنگاه که در سال هفتم هجری پیامبر اسلام(ص) برای انجام عمره به مکّه آمدند. امام صادق(ع) فرمودهاند:
- «رسول خدا(ص) به مشرکان فرمود: تا بتها را از صفا و مروه بردارند و آنان نیز چنین کردند و آن حضرت میان صفا و مروه سعی نمود ولی پس از آن که طواف رسول الله(ص) پایان یافت، مشرکان بار دیگر آنها را بر روی صفا و مروه نصب کردند. یکی از صحابه که عمل سعی را انجام نداده بود نزد آنحضرت آمده اظهار داشت: قریش بار دیگر بتها را در صفا و مروه نصب کرده و من نیز هنوز سعی را انجام ندادهام، سپس این آیه نازل شد: «انّ الصفا و المروة من شعائرالله فمن حج البیت او اعتمر فلاجناح علیه ان یطّوّف بهما». بدنبال نزول این آیه و در حالی که بتها را در صفا و مروه نهاده بودند، مسلمانان سعی میکردند تا آنگاه که پیامبر(ع) حج گزارد و بتها را برداشت.»[۵]
- البته در حال حاضر اثری از آن بتها نیست.[۶]
تا سال ۱۳۷۴ شمسی (۱۴۱۶ق.) بخشی از کوه مروه برجای مانده بود؛ اما در این سال، به هدف گسترش محدوده دور زدن سعی کنندگان، قسمت باقی مانده را برداشتند و در انتهای آن، دری به بیرون گشودند، اما بخش عمدهای از کوه صفا همچنان باقی مانده و زائران برای قرائت قرآن بر آن مینشستند. در حال حاضر این قسمت نیز مسدود شده و امکان رفتن روی بخش باقی مانده صفا هم نیست. بخشی از این دو کوه سنگفرش شده و برای سعی، نیاز به بالارفتن بر بخشی از کوه نیست.[۷]
صفا و مروه در قرآن
در قرآن به نام کوه صفا و سعی بین آن و کوه مروه تصریح شده و این دو کوه را از شعائر الهی نام برده است: إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِ أَن یطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاکرٌ عَلِیمٌ (ترجمه:در حقیقت، «صفا» و «مروه» از شعایر خداست [که یادآور اوست]؛ پس هر که خانه [خدا] را حج کند، یا عمره گزارد، بر او گناهی نیست که میان آن دو سعی به جای آورد. و هر که افزون بر فریضه، کار نیکی کند، خدا حق شناس و داناست.)[بقره–۱۵۸]
صفا و مروه در روایات
در روایات اسلامی درباره کوه صفا و مروه مطالبی ذکر شده است که در موضوعات زیر جای میگیرند:
- علت نامگذاری این دو کوه: امام صادق(ع) درباره نامگذاری این دو کوه فرمودهاند: «صفا را صفا نامیدند، بدان جهت که آدمِ برگزیده (صفی) بر آن فرود آمد، پس برای این کوه نامی از اسم آدم را انتخاب کردند؛ خداوند (عزوجل) میفرماید: «ان اللّه اصطفی آدم و نوحا...» و حوّا بر مروه فرود آمد و مروه را مروه نامیدند؛ زیرا زن (حوا) بر آن فرود آمد پس نامی از مرأة (زن) برای این کوه برگزیدند.[۸]
- توقف بر صفا باعث ازدیاد مال: امام صادق(ع) فرمود: «چنانچه میخواهی اموالت زیاد شود بر کوه صفا بسیار توقف کن.»[۹]
- سعی صفا و مروه باعث شفاعت ملائکه: امام سجّاد(ع) فرمود: «ملائکه سعی کنندگان میان صفا و مروه را شفاعت کنند، شفاعتی که مورد قبول قرار میگیرد.»[۱۰]
- محبوبترین مکان نزد خدا: معاویة بن عمار از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود: «هیچ پرستشگاهی نزد خداوند تبارک و تعالی محبوبتر از مکان سعی نیست، زیرا که خداوند در این مکان هر ستمکار گردنکشی را حقیر و زبون میکند.»[۱۱] شبیه به همین روایت را ابوبصیر از حضرت صادق(ع) نقل کرده است.[۱۲]
- ثواب سعی بین این دو کوه: پیامبر(ص) به مردی از انصار فرمود: «آنگاه که میان صفا و مروه سعی کنی، نزد خداوند پاداش آن که پیاده از شهرش به مکه آمده، و نیز پاداش آن کس که هفتاد بنده مؤمن را آزاد کرده، خواهی یافت.»[۱۳]
- سعی باعث پاکی از گناهان: پیامبر خدا(ص) فرمود: «حاجّ چون میان صفا و مروه سعی کند از گناهانش پاک میشود.»[۱۴]
پانویس
منابع
- ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکة و ما جاء فیها من الآثار، بیروت، دارالاندلس، ۱۴۱۶ق.
- جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکه و مدینه، تهران، نشر مشعر، ۱۳۸۴ش.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، تهران، نشر صدوق، ۱۳۶۷ش.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت، روائع التراث العربی، بیتا.
- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، مکتبة المرتضویة، ۱۳۷۵ش.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۹۰ق.
- فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، موسسهدار الهجرة، ۱۴۱۰ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدُرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- ↑ فراهیدی، العین، ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۱۶۳.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۸۹.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۶، ص۴۴
- ↑ ازرقی، اخبار مکة، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۹؛ جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۴ش، ص۱۰۵.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۶، ص۲۳۵.
- ↑ جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۴ش، ص۹۳
- ↑ جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۴ش، ص۱۰۷
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۶، ص۴۳.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۶۹
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۱۳۵.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۶، ص۲۳۴.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۶، ص۲۳۵.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۶، ص۲۳۶.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۳۶.