اَبوقُبَیس، کوهی در شهر مکه روبه‌روی رکن حجرالاسود مسجدالحرام است که در منابع تاریخی و جغرافیایی مکه، بسیار از آن یاد شده است. ابوقبیس نزدیک‌ترین کوه به کعبه و بنابر منابع اسلامی، محل فرود آمدن حضرت آدم و حوا از بهشت و مدفن حضرت آدم است. این کوه و بناهای برفراز آن از قدیم زیارتگاه حج‌گزاران و زائران، به‌ویژه شیعیان ایرانی بوده است.

کوه ابوقبیس

نام کوه

  • درباره معنای ابوقبیس و دلیل نام‌گذاری این کوه، نظرهایی اظهار شده که برخی از آن‌ها ریشه در باورهای عامیانه مردم حجاز دارد؛ برای مثال برخی نام ابوقبیس را برگرفته از «قبس النار» دانسته‌اند؛ زیرا بنابر برخی حکایت‌ها و اخبار، دو چوب آتش‌زنه (مرخ) از آسمان بر این کوه فرود آمد. آدم(ع) آن‌ها را برگرفت و از برخورد آن دو، آتش پدیدار شد.[۱] برخی نیز نام این کوه را به مردی با نام قبیس بن شالخ (یا شامخ) نسبت داده‌اند. گفته شده که این مرد از قبیله جُرهُم بوده است.[۲] وی گویا میان مردی به نام عمرو بن مضاض و دختر عمویش سخن‌چینی کرد و از بیم کشته شدن به این کوه پناه برد و دیگر از او خبر و اثری نماند.[۳]
  • ابوقبیس را خشب یا اخشب نیز خوانده‌اند و این کوه و کوه مقابل آن قُعَیقِعان را الاخشبین می‌نامیدند.[۴]
  • جاحظ، ابوقبیس را نام دیگر ابوقابوس، پادشاه عرب دانسته است.[۵]
  • در دوران جاهلیت این کوه را امین می‌نامیدند.[۶] سبب این نام‌گذاری روایتی است که بنابر آن، حجرالاسود نخست از سوی آدم(ع)[۷] و سپس در عصر نوح(ع) در کوه ابوقبیس به امانت نهاده شد.[۸]

تاریخچه

ابوقبیس بنابر منابع تاریخ محلی مکه، محل فرود آمدن حضرت آدم و حوا از بهشت و مدفن حضرت آدم است.[۹] فاکهی از مورخان قرن سوم هجری از وجود مسجدی به نام «ابراهیم» بر ابوقبیس خبر داده است؛ اما در اینکه مراد از نام این مسجد، حضرت ابراهیم خلیل باشد، اختلاف است.[۱۰] در دوره‌های بعد بناهای دیگری بر آن ساخته شد. این کوه و بناهای برفراز آن از قدیم زیارتگاه حج‌گزاران و زائران، به‌ویژه شیعیان ایرانی بوده است.[۱۱]

موقعیت جغرافیایی و ویژگی‌های ظاهری

 
موقعیت مکانی کوه ابوقبیس
 
بقایای کوه ابوقبیس در دوره آل سعود
  • ابوقبیس کوه نسبتا بزرگی است به ارتفاع تقریبی ۴۲۰ متر، در شرق مسجدالحرام که خورشید از فراز آن بر مسجدالحرام می‌تابد.[۱۲]انصاری دمشقی فاصله بلندترین نقطه ابوقبیس را تا دامنه آن، حدود یک میل نوشته است.[۱۳]
  • مسجدالحرام در چند صدمتری ابوقبیس قرار داد.
  • صفا و مروه که برخی مناسک حج در آنها انجام می‌شود، در دامن كوه ابوقبيس و كوه قعيقعان قرار دارند.[۱۴]
  • امروزه با وسیع‌شدن مسعی در صفا و مروه، بخشی از دامنه کوه ابوقبیس برداشته شده و جزئی از آنها شده[۱۵] و بخش‌های دیگر کوه نیز دستخوش تغییرات اساسی و خاک‌برداری شده و بناهایی روی آن ساخته شده است.

اهمیت

اهمیت مذهبی

  • از علل اهمیت این کوه، نزدیکی آن به کعبه است. ابوقبیس نزدیک‌ترین کوه به مسجدالحرام است.[۱۶]
  • در روایات مکه آمده است که ابوقبیس نخستین کوهی است که خداوند آفریده است.[۱۷]
  • گویند هنگامی که آدم(ع) و حوا از بهشت رانده شدند، بر کوه ابوقبیس نزدیک غاری فرود آمدند که آدم آن را غار کنز نامید و از خدا خواست که این کوه را مقدس بدارد.[۱۸]
  • در حکایات و روایات درباره قبرآدم(ع) اختلاف است. بر اساس برخی گزارش‌ها، فرزندش شیث او را در غار کنز واقع در ابوقبیس به خاک سپرد، و حوا و شیث نیز در این غار دفن شده‌اند.[۱۹] بنابر گزارش‌های تأیید نشده، اجساد آنان تا هنگام طوفان در غار کنز قرار داشت تا آنکه نوح(ع) پیش از طوفان، اجساد را بیرون آورد و در تابوت نهاد و با خود به کشتی برد و چون طوفان فرونشست، دوباره اجساد را به جایگاه نخستین در کوه ابوقبیس بازگرداند.[۲۰] برخی نیز نقل کرده‌اند که آدم (ع) کتاب‌های خود یا صحایف مُنزَلِه را در غار کنز کوه ابوقبیس دفن کرده است.[۲۱] ابن ظهیره مورخ اهل مکه در قرن دهم هجری، این اخبار را با تردید نقل کرده و نوشته است که در روزگار او، محل این غار معلوم نیست.[۲۲]
  • گویند حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) پایه‌های خانه کعبه را تا جایگاه حجرالاسود برافراشتند. آنگاه حضرت ابراهیم (ع) حجرالاسود را که در کوه ابوقبیس به امانت نهاده شده بود، برگرفت و در جایگاه خود قرار داد.[۲۳]
  • بنابر روایتی، در هنگام شق القمر، نیمی از ماه بر فراز ابوقبیس و نیمی بر بالای قعیقعان دیده شد.[۲۴]
  • به گفته برخی منابع تاریخ محلی مکه، فضیلت ابوقبیس از آن رو است که پیامبر(ص) بسیار بر آن عبادت می‌کرد و این فضیلت را هیچ کوهی ندارد.[۲۵]
  • کوه ابوقبیس بنابر گزارش سفرنامه‌های حج، از زیارتگاه‌های حُجاج بوده است.[۲۶]

اهمیت اجتماعی و نظامی

در منابع تاریخی و روایی، کاربردهای سیاسی، اجتماعی و نظامی برای این کوه ذکر شده است، از جمله برخی بزرگان و امیران و نیز حکومت‌های دوره اسلامی، نظر به مشرف بودن این کوه بر مسجدالحرام و شهر مکه، بر فراز آن، قلعه یا سنگرهای نظامی می‌ساخته‌اند که در منابع تاریخی نیز انعکاس یافته است. همچنین چون کوه بر مسجدالحرام و محله‌های اطراف آن اشراف داشته، برخی اعلان‌های عمومی بر دامنه این کوه انجام می‌شده و کسی بدانجا می‌رفته و با صدای بلند جار می‌زده است.

  • در سال ۶۴ هجری قمری در دوره خلافت یزید بن معاویه، چون عبدالله بن زُبَیر از بیعت با وی سرپیچید، یزید سپاهی راهی حجاز کرد. حُصَین بن نُمَیر از سوی یزید راهی مکه شد. او برای جنگ با ابن زبیر که خلافت یزید را به رسمیت نمی‌شناخت، بر ابوقبیس منجنیق‌هایی نهاد. ابن زبیر و یارانش به مسجدالحرام پناه برده بودند. حصین بر پناهندگان حرم کعبه گلوله‌های سوزان آغشته به نفت و سنگ پرتاب کرد و کعبه را به آتش کشید.[۲۷]
  • حَجّاج بن یوسف در دوره خلافت عبدالمَلِک بن مَروان، در ۷۲ق. از سوی وی به جنگ ابن زبیر رفت و از فراز این کوه، کعبه را با منجنیق سنگباران کرد.[۲۸]
  • سلیم خان تکابی در سال ۱۳۱۰ قمری/ ۱۲۷۲ شمسی به مکه رفته و از وجود پایگاه‌های نظامی بر این کوه خبر داده. هر چند نام کوه را ثبت نکرده است.[۲۹]
  • در نیمه دوم سده ۶ ق. مکثر بن عیسی بن قاسم (درگذشت ۵۸۹ق)، حاکم مکه، بر کوه ابوقبیس قلعه‌ای ساخت[۳۰] که امروزه از آن چیزی بر جای نمانده است.
  • گزارشی حاکی است که در زمان ۷ سالگی پیامبر(ص) ، عبدالمطلب به درخواست مردم با گروهی از اشراف و بزرگان قریش به کوه ابوقبیس رفت و برای رفع خشکسالی دست به دعا برداشت.[۳۱]
  • گاه وقت سحری در ماه رمضان را از دامنه کوه به گوش مردم می‌رسانده‌اند و کسی بر دامنه آن بالا می‌رفته و جار می‌کشیده است.[۳۲]

بناهای کوه ابوقبیس

مسجد

بر کوه ابوقبیس مسجدی قرار داشته که درباره بانی و نام آن اختلاف است. در برخی منابع نام آن مسجد «ابراهیم» ذکر شده که مراد نه ابراهیم خلیل(ع)، بلکه شخصی به نام «ابراهیم قبیسی» است.[۳۳] ابن جبیر جهانگرد مشهور مسلمان که سال ۵۷۹ق. به مکه رفته[۳۴]، از وجود مسجدی بر کوه خبر داده که به گفته او جایگاه پیامبر(ص) هنگام شق القمر بوده است.[۳۵]

بنابر برخی گزارش‌ها، بلال صحابی مشهور پیامبر اکرم(ص) پس از فتح مکه بر کوه ابوقبیس اذان گفت و بعدها کسی به یاد و نام بلال مسجدی بر فراز کوه ساخت.[۳۶] مسجد مساحتی حدود ۱۰۰ متر مربع داشته است. این مسجد، در طرحهای جدید توسعه و بنای کاخهایی که برای مهمانان دولت سعودی بر فراز کوه ابوقبیس ساخته شد، تخریب گردید و اکنون اثری از آن بر جای نمانده و البته تصویر آن موجود و به نام مسجد بلال مشهور است.[۳۷]

برخی شیعیان ایرانی که پیش از تخریب مسجد بلال به مکه رفته‌اند، گزارش‌هایی از آن نقل کرده‌اند.[۳۸] میرزا داود حسینی که در سال ۱۳۲۲ ق./ ۱۲۸۳ ش. به حج مشرف شده، تصریح کرده که بالای کوه ابوقبیس، جایی که پیامبر مردم را به توحید فراخواند، محراب و مأذنه‌ای ساخته‌اند.[۳۹] حاج ایازخان قشقایی که در سال ۱۳۴۱ق./۱۳۰۱ش. به حج رفته، از وجود بقعه‌ای با دو گلدسته بر این کوه خبر داده، اما نام آن را نیاورده است.[۴۰] احتمالا او از آخرین شیعیان ایرانی است که این مسجد را دیده است.

پانویس

  1. یاقوت حموی، البلدان، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۰۲.
  2. سهیلی، الروض الانف، ج۵، ص۱۱۷؛ یاقوت حموی، البلدان، ج۱، ص۱۰۲.
  3. یاقوت حموی، البلدان، ج۱، ص۱۰۲.
  4. یاقوت حموی، البلدان، ج۱، ص۱۰۲؛ ابن فهد، ج۱، ص۳۰۶.
  5. جاحظ، ج۱، ص۳۳۶.
  6. یاقوت حموی، البلدان، ج۱، ص۱۰۲
  7. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۵. قس: یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۶.
  8. ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۶۵.
  9. ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۵ـ۶.
  10. ر.ک: ابن ظهیره، الجامع اللطيف، ص۲۹۱؛ جعفریان، آثار و اماکن اسلامی مکه و مدینه، ص۱۲۶.
  11. برای نمونه ر.ک: جعفریان، پنجاه سفرنامه حج قاجاری، ج۸، صص۲۸۳ و ۴۱۹.
  12. یعقوبی، البلدان، ص۷۸.
  13. انصاری دمشقی، نخبة الدهر، ص۲۱۵.
  14. جعفریان، آثار و اماکن اسلامی مکه و مدینه، ص۱۰۵.
  15. جعفریان، آثار و اماکن اسلامی مکه و مدینه، ص۱۰۵.
  16. ابن ظهیره، الجامع اللطيف، ص۲۹۸.
  17. ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۳۲.
  18. یعقوبی، تاریخ بعقوبی، ج۱، ص۵-۶.
  19. طبری، تاریخ، ص۱، ۱۶۱-۱۶۲؛ ابن ظهیره، الجامع اللطيف، ص۲۷۹.
  20. طبری، تاریخ، ص۱، ۱۶۱-۱۶۲؛ابن ظهیره، الجامع اللطيف، ص۲۷۹.
  21. یاقوت حموی، البلدان، ج۳، ص۷۶۸
  22. ابن ظهیره، الجامع اللطيف، ص۲۹۷.
  23. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۷
  24. ابونعیم، دلائل النبوة، ج۱، ص۲۸۰؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۱۱۷
  25. فاسی، العقد الثمین، ج۱ ص۴۴۱- ۴۴۲.
  26. برای نمونه نک: دولتشین، الحج قبل مئه سنه، ص۱۹۲.
  27. ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۱۹۶؛ دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۶۷-۲۶۸؛ ابن فهد، ج۲، ص۶۱.
  28. بَلاذُری، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۸؛ طبری، تاریخ، ج۶، صص۱۷۴، ۱۷۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۵۰
  29. جعفریان، پنجاه سفرنامه حج قاجاری، ج۶، ص۱۱۱ـ۱۱۲.
  30. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۵؛ سباعی، ص۲۸۱.
  31. خواندمیر، حبیب السیر، ج۱، ص۳۰۲
  32. مقدسی، احسن التقاسیم، ج‏۱، ص۱۴۲.
  33. ازرقی، اخبار مکه، ج۲، ص۲۰۲؛ ابن ظهیره، الجامع اللطیف، ص۲۹۱.
  34. ابن جبیر، الرحله، ص۵۸.
  35. ابن جبیر، الرحله، ص۸۵.
  36. جعفریان، آثار و اماکن اسلامی مکه و مدینه، ص۱۲۶.
  37. جعفریان، آثار و اماکن اسلامی مکه و مدینه، ص۱۲۵.
  38. جعفریان، پنجاه سفرنامه حج قاجاری، ص۷۶۶.
  39. جعفریان پنجاه سفرنامه حج قاجاری، ج۷، ص۵۴۵.
  40. جعفریان، پنجاه سفرنامه حج قاجاری، ج۸، ص۴۱۹.

منابع

  • ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
  • ابن جبیر، محمد بن احمد، الرحله، بیروت، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
  • ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۷م.
  • ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت: دار صادر.
  • ابن ظهیره، محمد بن محمد، الجامع اللطیف فی فضل مکة و أهلها و بناء البیت الشریف، چ۱، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیة، ۱۴۲۳ق.
  • ابن کثیر، البدایه والنهایه، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
  • ابن فهد،
  • ابونعیم، احمدبن عبدالله، دلائل النبوه، به کوشش محمدرواس قلعه جی و دیگران، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
  • ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، به کوشش رشدی صالح ملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
  • انصاری دمشقی، محمد بن ابی طالب، نخبة الدهر فی عجائب البر والبحر، پترزبورگ، ۱۲۸۱ق/۱۸۶۵م.
  • بَلاذُری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، بیت المقدس، ۱۹۳۶م.
  • جاحظ.
  • جعفریان، رسول، آثار و اماکن اسلامی مکه و مدینه، تهران: نشر مشعر، ۱۳۸۶ش.
  • جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه حج قاجاری، تهران: نشر علم، ۱۳۸۹ش.
  • خواندمیر، غیاث الدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۳ش.
  • دولتشین، عبدالعزیز، الحج قبل مئه سنه، بیروت: انتشارات تقریب بین مذاهب اسلامی، ۱۹۹۳م.
  • دینوری، احمدبن داوود، الاخبارالطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، بغداد، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م.
  • سهیلی، عبدالرحمن، الروض الانف، به کوشش عبدالرحمن وکیل، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
  • طبری، تاریخ،
  • فاسی، محمد بن احمد، العقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین، ‏مصحح: احمد عطا، محمد عبدالقادر، بیروت: دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۹ق‏.
  • مقدسی، ابو عبدالله محمد بن احمد، احسن التقاسیم، ترجمه علی‌نقی منزوی‏، چاپ۱، تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، ۱۳۶۱ش.
  • مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
  • مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، به کوشش گ.لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
  • یاقوت حموی، یاقوت بن‌عبدالله، البلدان،
  • یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، بیروت: دارصادر.
  • یعقوبی، احمد بن اسحاق، البلدان، نجف، ۱۳۳۷ق/۱۹۱۸م.

پیوند به بیرون