کاربر ناشناس
شجره ممنوعه: تفاوت میان نسخهها
جز
اصلاح لینک بهشت آدم
imported>Mahdiemadi جز (اصلاح لینک اشتباه در شناسه) |
imported>Mahdiemadi جز (اصلاح لینک بهشت آدم) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==شرح ماجرا== | ==شرح ماجرا== | ||
خداوند پس از سکونت [[آدم]] و [[حوا]] در [[بهشت]] به آنان اجازه داد از میوه هر درختی که در باغ بود استفاده کنند و فقط آندو را از نزدیک شدن به یک درخت معین منع کرد و از خطر وسوسههای [[شیطان]] آگاه نمود. خدا به آدم و حوا هشدار داد که اگر از میوه آن درخت بخورند به خودشان ستم کردهاند. آدم و حوا با وسوسه شیطان، میوه درخت ممنوع را استفاده کردند. شیطان برای وسوسه آدم و حوا به آنان گفته بود در صورتی که میوه درخت ممنوع را بخورند به [[فرشته]] تبدیل خواهند شد یا زندگی [[خلود|بیپایان]] خواهند داشت. پس از خوردن میوه درخت ممنوع، بدن آنان برهنه و عورتشان آشكار شد و دستور خروج آنان از بهشت صادر گردید.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۱۱۴-۱۲۰.</ref> | خداوند پس از سکونت [[آدم]] و [[حوا]] در [[بهشت آدم|بهشت]] به آنان اجازه داد از میوه هر درختی که در باغ بود استفاده کنند و فقط آندو را از نزدیک شدن به یک درخت معین منع کرد و از خطر وسوسههای [[شیطان]] آگاه نمود. خدا به آدم و حوا هشدار داد که اگر از میوه آن درخت بخورند به خودشان ستم کردهاند. آدم و حوا با وسوسه شیطان، میوه درخت ممنوع را استفاده کردند. شیطان برای وسوسه آدم و حوا به آنان گفته بود در صورتی که میوه درخت ممنوع را بخورند به [[فرشته]] تبدیل خواهند شد یا زندگی [[خلود|بیپایان]] خواهند داشت. پس از خوردن میوه درخت ممنوع، بدن آنان برهنه و عورتشان آشكار شد و دستور خروج آنان از بهشت صادر گردید.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۱۱۴-۱۲۰.</ref> | ||
==ماهیت درخت ممنوع== | ==ماهیت درخت ممنوع== | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
#'''درخت علم و ولایت:''' برخی مفسران با استناد به روایات بر این باورند منظور از درخت ممنوع، [[علم غیب|علم]] یا [[ولایت|ولایت محمد و آلمحمد]] است. ماجرای درخت ممنوع بر اساس این روایات اینگونه نقل شده است که خداوند به آدم مقام ولایت [[اصحاب کساء|پنج تن آلعبا]] را نشان داد و گفت آنان از تو و همه مخلوقات برترند، اگر آنان نبودند نه تو را خلق میکردم و نه بهشت، [[جهنم]]، آسمان و زمين را. سپس خدا آدم را از غبطه خوردن بر مقام پنج تن برحذر داشتُ اما آدم در دل آرزوی جایگاه آنان را کرد و شیطان او را وسوسه کرد با خوردن میوه درخت ممنوع، زندگی جاودانهای پیدا میکند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، ج۱، ص۱۴۴؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۴۳.</ref> | #'''درخت علم و ولایت:''' برخی مفسران با استناد به روایات بر این باورند منظور از درخت ممنوع، [[علم غیب|علم]] یا [[ولایت|ولایت محمد و آلمحمد]] است. ماجرای درخت ممنوع بر اساس این روایات اینگونه نقل شده است که خداوند به آدم مقام ولایت [[اصحاب کساء|پنج تن آلعبا]] را نشان داد و گفت آنان از تو و همه مخلوقات برترند، اگر آنان نبودند نه تو را خلق میکردم و نه بهشت، [[جهنم]]، آسمان و زمين را. سپس خدا آدم را از غبطه خوردن بر مقام پنج تن برحذر داشتُ اما آدم در دل آرزوی جایگاه آنان را کرد و شیطان او را وسوسه کرد با خوردن میوه درخت ممنوع، زندگی جاودانهای پیدا میکند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، ج۱، ص۱۴۴؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۴۳.</ref> | ||
*'''شجره ممنوعه در تورات''' | *'''شجره ممنوعه در تورات''' | ||
در [[تورات]] از تعبیر معنوی برای شجره ممنوع استفاده شده است و درخت ممنوع را دو درخت دانسته است: درخت علم و درخت زندگی. تورات با نگاهی متفاوت از قرآن، حضرت آدم را فردی نشان داده که پیش از خوردن میوه درختِ ممنوعِ علم، هیچ دانشى نداشت و حتى برهنگى خود را تشخیص نمىداد، زمانی که میوه دانش را خورد خداوند برای آنکه میوه درخت زندگی را نخورد و از زندگی جاودانه (بیپایان) برخوردار نشود او را از بهشت اخراج کرد.<ref>کتاب مقدس تورات، ١٣٦٤ش، سفر پیداش، فصل دوّم، شماره۱۷ و فصل سوم، شماره۲۳.</ref> | در [[تورات]] از تعبیر معنوی برای شجره ممنوع استفاده شده است و درخت ممنوع را دو درخت دانسته است: درخت علم و درخت زندگی. تورات با نگاهی متفاوت از قرآن، حضرت آدم را فردی نشان داده که پیش از خوردن میوه درختِ ممنوعِ علم، هیچ دانشى نداشت و حتى برهنگى خود را تشخیص نمىداد، زمانی که میوه دانش را خورد خداوند برای آنکه میوه درخت زندگی را نخورد و از زندگی جاودانه (بیپایان) برخوردار نشود او را از [[بهشت آدم|بهشت]] اخراج کرد.<ref>کتاب مقدس تورات، ١٣٦٤ش، سفر پیداش، فصل دوّم، شماره۱۷ و فصل سوم، شماره۲۳.</ref> | ||
==گناه حضرت آدم== | ==گناه حضرت آدم== | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
اما در اسلام به دلیل اعتقاد به [[عصمت]] [[پیامبران]] از هرگونه گناه، خوردن میوه ممنوعه از جنس گناه نبوده است. بر همین اساس درباره نوع گناه حضرت آدم چند دیدگاه مطرح شده است که عبارتند از: | اما در اسلام به دلیل اعتقاد به [[عصمت]] [[پیامبران]] از هرگونه گناه، خوردن میوه ممنوعه از جنس گناه نبوده است. بر همین اساس درباره نوع گناه حضرت آدم چند دیدگاه مطرح شده است که عبارتند از: | ||
*'''گناه از نوع ترک اولی:''' بر اساس این دیدگاهُ گناه آدم از نوع گناه مطلق نیست بلکه از نوع گناه نسبی است. گناه مطلق آن است که انسان در برابر امر و نهی قطعی خداوند مخالفت کند یعنی دستورات خدا را انجام ندهد و کارهایی را که نباید انجام دهد مرتکب شود. اما گناه نسبی ارتکاب برخی کارهایی است که انجام دادن آن برای مردم جایز ولی برای پیامبران شایسته نیست. به این نوع گناه [[ترک اولی]] میگویند. بر این اساس خوردن میوه ممنوع اگرچه حرام نبود اما ارتکاب آن از سوی حضرت آدم به عنوان بهترین مخلوق خدا درست نبود از اینرو منجر به مجازات و اخراج او از بهشت شد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۱۲۶-۱۲۴.</ref> | *'''گناه از نوع ترک اولی:''' بر اساس این دیدگاهُ گناه آدم از نوع گناه مطلق نیست بلکه از نوع گناه نسبی است. گناه مطلق آن است که انسان در برابر امر و نهی قطعی خداوند مخالفت کند یعنی دستورات خدا را انجام ندهد و کارهایی را که نباید انجام دهد مرتکب شود. اما گناه نسبی ارتکاب برخی کارهایی است که انجام دادن آن برای مردم جایز ولی برای پیامبران شایسته نیست. به این نوع گناه [[ترک اولی]] میگویند. بر این اساس خوردن میوه ممنوع اگرچه حرام نبود اما ارتکاب آن از سوی حضرت آدم به عنوان بهترین مخلوق خدا درست نبود از اینرو منجر به مجازات و اخراج او از [[بهشت آدم|بهشت]] شد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۱۲۶-۱۲۴.</ref> | ||
*'''ممنوعیت خوردن میوه، توصیه بوده نه دستور:''' برخی معتقدند منع از خوردن میوه ممنوع به صورت دستور و تکلیف از سوی خدا صادر نشده بلکه تنها توصیه به آدم بوده است. بر این اساس خدا به سبب آنکه میدانسته خوردن میوه درخت ممنوع، منجر به بيرون رفتن آدم از بهشت و افتادن او در زحمت و رنج میشود به وی توصیه کرد به درخت نزدیک نشود. به این نوع فرامینِ توصیهای در اصطلاح [[امر و نهی ارشادی]] میگویند. سرپیچی از آن مجازاتی را بهدنبال ندارد بلکه تنها منفعتی که قرار بود برای انسان با انجام دادن آن عمل حاصل شود به سبب ترک آن از بین میرود. این نظریه از نظر برخی مفسران مورد نقد قرار گرفته به دلیل آنکه آدم پس از سرپیچی از فرمان خدا، درخواست بخشش و آمرزش کرد در حالیکه سرپیچی از فرامین توصیهای (اوامر و نواهی ارشادی) به سبب آنکه مسئولیتی متوجه انسان نیست نیاز به درخواست بخشش از خدا ندارد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، دارالمعرفة، ج۱، ص۱۹۵-۱۹۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۱۲۴-۱۲۵.</ref> | *'''ممنوعیت خوردن میوه، توصیه بوده نه دستور:''' برخی معتقدند منع از خوردن میوه ممنوع به صورت دستور و تکلیف از سوی خدا صادر نشده بلکه تنها توصیه به آدم بوده است. بر این اساس خدا به سبب آنکه میدانسته خوردن میوه درخت ممنوع، منجر به بيرون رفتن آدم از بهشت و افتادن او در زحمت و رنج میشود به وی توصیه کرد به درخت نزدیک نشود. به این نوع فرامینِ توصیهای در اصطلاح [[امر و نهی ارشادی]] میگویند. سرپیچی از آن مجازاتی را بهدنبال ندارد بلکه تنها منفعتی که قرار بود برای انسان با انجام دادن آن عمل حاصل شود به سبب ترک آن از بین میرود. این نظریه از نظر برخی مفسران مورد نقد قرار گرفته به دلیل آنکه آدم پس از سرپیچی از فرمان خدا، درخواست بخشش و آمرزش کرد در حالیکه سرپیچی از فرامین توصیهای (اوامر و نواهی ارشادی) به سبب آنکه مسئولیتی متوجه انسان نیست نیاز به درخواست بخشش از خدا ندارد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، دارالمعرفة، ج۱، ص۱۹۵-۱۹۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۱۲۴-۱۲۵.</ref> | ||
*'''هر حسادتی گناه نیست:''' بر اساس دیدگاهی که درخت ممنوع را حسادت معنا کرده است، حسادت حضرت آدم از جنس [[غبطه]] بوده نه یکی از صفات ناپسند [[اخلاق|اخلاقی]].<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۱، ص۱۶۵ و ۱۷۳.</ref> برخی نیز حسادت آدم را از نوع اصلی آن دانستهاند، اما از آنجا که حسادتی حرام است که منجر به بروز رفتار یا گفتاری از انسان شود، حسادت آدم به دلیل آنکه تنها احساس درونی بوده و بروز خارجی نداشت کار [[حرام|حرامی]] نبوده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ۱۲۱.</ref> | *'''هر حسادتی گناه نیست:''' بر اساس دیدگاهی که درخت ممنوع را حسادت معنا کرده است، حسادت حضرت آدم از جنس [[غبطه]] بوده نه یکی از صفات ناپسند [[اخلاق|اخلاقی]].<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۱، ص۱۶۵ و ۱۷۳.</ref> برخی نیز حسادت آدم را از نوع اصلی آن دانستهاند، اما از آنجا که حسادتی حرام است که منجر به بروز رفتار یا گفتاری از انسان شود، حسادت آدم به دلیل آنکه تنها احساس درونی بوده و بروز خارجی نداشت کار [[حرام|حرامی]] نبوده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ۱۲۱.</ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
بر اساس آیات قرآن، پس از آنکه آدم و حوا از درخت ممنوعه استفاده کردند، از [[بهشت]] اخراج شدند. درباره بهشتی که آدم و حوا در آن زندگی میکردند سه دیدگاه وجود دارد: | بر اساس آیات قرآن، پس از آنکه آدم و حوا از درخت ممنوعه استفاده کردند، از [[بهشت]] اخراج شدند. درباره بهشتی که آدم و حوا در آن زندگی میکردند سه دیدگاه وجود دارد: | ||
*'''بهشت زمینی:''' برخی بر این باورند بهشتی که آدم و حوا در آن زندگی میکردند یکی از باغهای پردرخت و سرسبز زمینی بوده است. دلیل زمینی بودن بهشت آدم آن است که در بهشت آخرتی انسانها به سبب ممنوع بودن ورود شیطان به آن دچار [[وسوسه]] نمیشوند و مرتکب خطا نمیگردند. همچنین انسانهایی که وارد بهشت میشوند [[خلود|جاودانه]] (همیشه) در آن زندگی خواهند کرد و از آن بیرون نمیآیند در حالی که آدم در بهشتی که زندگی میکرد وسوسه شد و از آن اخراج شد. در برخی روایات نیز به آخرتی نبودن بهشت آدم اشاره شده است.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۵۲.</ref> | *'''بهشت زمینی:''' برخی بر این باورند بهشتی که آدم و حوا در آن زندگی میکردند یکی از باغهای پردرخت و سرسبز زمینی بوده است. دلیل زمینی بودن بهشت آدم آن است که در بهشت آخرتی انسانها به سبب ممنوع بودن ورود شیطان به آن دچار [[وسوسه]] نمیشوند و مرتکب خطا نمیگردند. همچنین انسانهایی که وارد بهشت میشوند [[خلود|جاودانه]] (همیشه) در آن زندگی خواهند کرد و از آن بیرون نمیآیند در حالی که آدم در بهشتی که زندگی میکرد وسوسه شد و از آن اخراج شد. در برخی روایات نیز به آخرتی نبودن بهشت آدم اشاره شده است.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۵۲.</ref> | ||
*'''بهشت موعود:''' بر اساس برخی روایات، بهشت آدم همان بهشت اخروی بوده است.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۱، ص۱۴۳.</ref> برخی نیز با استناد به [[خطبه]] نخست [[امام علی]] در [[نهج البلاغه]] اینگونه استدلال میکنند: امام علی (ع) فرموده است: «خدا به آدم وعده داد او را به بهشت برگرداند.»<ref>شریف الرضی، نهج البلاغه، ۱۴۱۳ق، خطبه اول، ص۱۰.</ref> از ظاهر این تعبیر بر میآید که برگرداندن آدم به بهشت یعنی جایی که او نخست در آن زندگی میکرد و از طرفی مکانی که آدم در آینده خواهد رفت بهشت قیامت است از این رو بهشتی که آدم در آن زندگی میکرد بهشت آخرت بوده است.<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa112# بهشتی که آدم در آن سکونت داشت کدام بهشت است؟ پایگاه اینترنتی اسلام کوئست. تاریخ ثبت: ۱۳۹۳/۰۶/۰۹، تاریخ بازدید: ۱۳۹۵/۱۰/۲۲.]</ref> | *'''بهشت موعود:''' بر اساس برخی روایات، [[بهشت آدم]] همان بهشت اخروی بوده است.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۱، ص۱۴۳.</ref> برخی نیز با استناد به [[خطبه]] نخست [[امام علی]] در [[نهج البلاغه]] اینگونه استدلال میکنند: امام علی (ع) فرموده است: «خدا به آدم وعده داد او را به بهشت برگرداند.»<ref>شریف الرضی، نهج البلاغه، ۱۴۱۳ق، خطبه اول، ص۱۰.</ref> از ظاهر این تعبیر بر میآید که برگرداندن آدم به بهشت یعنی جایی که او نخست در آن زندگی میکرد و از طرفی مکانی که آدم در آینده خواهد رفت بهشت قیامت است از این رو بهشتی که آدم در آن زندگی میکرد بهشت آخرت بوده است.<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa112# بهشتی که آدم در آن سکونت داشت کدام بهشت است؟ پایگاه اینترنتی اسلام کوئست. تاریخ ثبت: ۱۳۹۳/۰۶/۰۹، تاریخ بازدید: ۱۳۹۵/۱۰/۲۲.]</ref> | ||
*'''بهشت برزخی:''' بر اساس نظریه سوم بهشت آدم نه بهشت موعود بود و نه بهشت زمینی بلکه بهشت [[برزخ|برزخی]] است میان دنیا و آخرت. در این بهشت هم برخی از ویژگی بهشت موعود نظیر شادابی دایمی، نبود رنج گرسنگی، تشنگی، سرما و گرما وجود دارد و هم برخی خصوصیات بهشت زمینی مانند مصون نبودن از شیطان و وسوسههای او. این دیدگاه تلفیقی از نظریه اول و دوم است.<ref> طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۱۳۲.</ref> | *'''بهشت برزخی:''' بر اساس نظریه سوم بهشت آدم نه بهشت موعود بود و نه بهشت زمینی بلکه بهشت [[برزخ|برزخی]] است میان دنیا و آخرت. در این بهشت هم برخی از ویژگی بهشت موعود نظیر شادابی دایمی، نبود رنج گرسنگی، تشنگی، سرما و گرما وجود دارد و هم برخی خصوصیات بهشت زمینی مانند مصون نبودن از شیطان و وسوسههای او. این دیدگاه تلفیقی از نظریه اول و دوم است.<ref> طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۱۳۲.</ref> | ||