اهل کتاب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
===ازدواج با اهل کتاب=== | ===ازدواج با اهل کتاب=== | ||
در جواز ازدواج مرد مسلمان با زن کتابی اختلاف است. قول مشهور میان متأخّران، جواز [[ازدواج موقت]] با زنان یهود و نصاری و حرمت [[ازدواج]] دائم با آنان است.<ref>الحدائق الناضرة ج۲۴، ص۵.</ref> | در جواز ازدواج مرد مسلمان با زن کتابی اختلاف است. قول مشهور میان متأخّران، جواز [[ازدواج موقت]] با زنان یهود و نصاری و حرمت [[ازدواج]] دائم با آنان است.<ref>الحدائق الناضرة ج۲۴، ص۵.</ref> [[صدوق اول|علی بن بابویه قمی]]، پسرش [[شیخ صدوق]]، [[ابن ابی عقیل عمانی]] و [[شریف رضی|سید رضی]] از پیشینیان، و عالمانی چون [[شهید ثانی]] و [[صاحب جواهر]] از متأخران قائل به جواز بودهاند.<ref>ابن بابویه، ص۲۶، ۳۵؛ علامه حلی، ص۵۳۰، ۶۷۹؛ شهید ثانی، ص۷/۴۳۱-۴۳۲؛ صاحب جواهر، ج۳۰، ص۳۱؛ اصفهانی، ج۲، ص۳۳۴؛ برای بررسیهای معاصر، نک: طباطبایی، ۲۰، ۲۰۲ بب؛ جعفری، ص۱۵۱ بب؛ </ref> | ||
===حقوق زن کتابی مرد مسلمان=== | ===حقوق زن کتابی مرد مسلمان=== |
نسخهٔ ۲۴ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۱۱
اهل کتاب، در اصطلاح اسلامی به پیروان ادیانی گفته می شود که از دیدگاه اسلام پیامبر آنان دارای کتابی الهی برای هدایت انسانها بوده است. یهودیان و مسیحیان از مصادیق مسلم این اصطلاح در فرهنگ اسلامی بودهاند. پیروان دین زرتشت و صابئین نیز نزد گروهی از عالمان اسلامی، از اهل کتاب دانسته شدهاند.
اهل کتاب اگرچه به عنوان مفهومی فقهی به کار می رود اما سابقه کاربرد این اصطلاح به دوران پیش از اسلام بر می گردد.
در بسیاری از بابهای فقه اسلامی مانند طهارت، نماز، جهاد، ازدواج و صید و ذباحه، از زوایای مختلف درباره احکام اهل کتاب بحث شده است.اهل کتاب از سوی حاکم اسلامی بین پذیرش اسلام و التزام به شرایط ذمّه، آزاد گذاشته میشوند و در صورت عدم پذیرش این دو امر، جهاد با آنان واجب است.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، پیروان زرتشتی، یهودی و مسیحی به عنوان اهل کتاب پذیرفته شدهاند که در انجام مراسم مذهبی خود در حد قانون آزادند.
منشأ نامگذاری اهل کتاب
منشأ نامگذاری عنوان اهل کتاب، قرآن[۱] و سنّت است.[۲] قرآن کریم در سورههای مختلف از اهل کتاب یاد نموده و این اصطلاح سی ویک بار در قرآن کریم آمده است. این اصطلاح در بسیاری از آن موارد در مقابل مشرکان ذکر شده و این خود نشانه مغایرت مفهوم آن دو است. تعبیراتی که قرآن به کار برده عبارتند از: «اهل کتاب»، «الذین آتیناهم الکتاب» و «الذین اوتوا الکتاب».
اهل کتاب و اُمّیین
ساکنان شبه جزیره عربستان را در آستانه ظهور اسلام میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد:
- عموم جمعیت، چه در شهرها و چه در بادیه، مردمی بودند که دین رایج میان آنان، بتپرستی بوده و عموماً از خواندن و نوشتن نیز بهرهای نداشتهاند. این گروه ادبیات مکتوب نداشته و در حوزه دین فاقد کتاب و تعالیم مکتوب بودهاند و کتابت آنان عمدتاً منحصر به نوشتههای کوتاه تجاری، یا طلسمات و تعاویذ بوده است.
- اهل کتاب: گروه دوم اقلیتی پراکنده در بخشهایی از شبه جزیره عربستان که بر دین یهود یا مسیحیت بوده و با کتب دینی، به خصوص تورات و انجیل آشنایی داشتهاند. در میان این گروه عالمانی نیز بودهاند و خواندن و نوشتن و آموزش منظم نزد آنان تا حدودی رواج داشته است.
اصطلاح اهل کتاب پیش از اسلام
کاربردهای گوناگون اهل کتاب و امیین در قرآن کریم، آشکارا نشان میدهد که این تعبیرها و این تقابل، مربوط به مدتها پیش از ظهور اسلام بوده است. این تقسیم که پذیرش برتری فرهنگی اهل کتاب بر امیین را مینمایاند، با وجود تلخی حقیقتی که در پس آن نهفته بود، از سوی اکثریت بت پرست نیز در عمل پذیرفته شده بود.
برای نشان دادن وجود اصطلاح اهل کتاب در پیش از اسلام، باید به این نکته اشاره کرد که این اصطلاح با وجود پذیرفته بودن کاربردی، از نظر ارزش معنایی گاه در قرآن کریم مورد انتقاد قرار گرفته است. در این باره، به خصوص باید به این مضمون قرآنی اشاره کرد که
- «در میان آنان (اهل کتاب) گروهی امی هستند که دانشی به کتاب ندارند...»[۳]؛
از این آیه آشکارا برمیآید که همگی آنان که در طبقه اجتماعی اهل کتاب جای گرفتهاند، به واقع اهل کتاب نیستند.
کاربرد اصطلاح در قرآن
در تحلیل کاربردهای اهل کتاب در قرآن کریم، باید گفت که تقابل اهل کتاب و امیین به عنوان یک طبقهبندی فرهنگی اجتماعی در جایجای قرآن بازتاب یافته است.[۴] اما در قرآن کریم با وجود استفاده از دو تعبیر اهل کتاب و امیین با مفهومهای شناخته نزد عرب، از تغییرات بنیادی در طبقه بندی فرهنگی مردم عربستان سخن رفته که در عمل به انهدام این شرایط فرهنگی و انتفای موضوع تقابل امیین و اهل کتاب منجر شده است. بر این پایه باید بر این نکته تأکید کرد که دو اصطلاح اهل کتاب و امیین از فرهنگ قرآنی بر نیامده، بلکه میراثی از زبان پیشین عرب بوده است که با گسترش و پایگرفتن فرهنگ اسلامی دامنه رواج آن محدودتر شده است.
از بارزترین نمودهای تلاش برای تغییر این شرایط، این آیه قرآنی است که در سخن از پیامبر اسلام(ص)، بر مبعوث شدن او از میان «امیین» تأکید ورزیده، و آموختن کتاب و حکمت به امیین را از مهمترین ثمرات نبوت او دانسته است.[۵]
بدین گونه است که امیین دیگر اُمّی نماندند و امیت، دست کم با آن معنای خاص فرهنگی و اجتماعی خود در عصر پیش از اسلام، از صحنه عربستان محو گردید. در پایان رسالت پیامبر اسلام(ص)، با استثنا کردن شمار محدودی از یهودیان و مسیحیان اسلام آورده، در واقع باید توجه داشت که اکثریت مسلمانان را گروه پیشین امیین تشکیل میدادند و اکنون اهل کتاب با همان حوزه مصداقی پیش از اسلام، در برابر مسلمانان قرار میگرفتند که خود نیز به معنای لغوی، از اهل کتاب بودند؛ اگرچه هیچگاه در اصطلاح با این نام خوانده نشدهاند.[۶]
گستره عنوان اهل کتاب
فقها با استناد به آیات قرآن و روایات، عنوان اهل کتاب را در رتبه اول شامل: یهودیان، نصرانیان (مسیحیان) و مجوسیان (زرتشتیان) نمودهاند و سپس پیروان بعضی از ادیان مانند صابئین را نیز به عنوان اهل کتاب ملحق نمودهاند.
از این رو، کافرانِ کتابی را به اهل کتاب یعنی یهود و نصاری و به کسانی که شبهه داشتن کتاب نسبت به آنان میرود یعنی مجوسیان، تقسیم کردهاند؛ هر چند گروه دوم در حکم - یعنی پذیرش جزیه - ملحق به اهل کتاب هستند.[۷] در این که سامریان و صابئین از اهل کتابند یا نه، اختلاف است.[۸]
یهودیان (کلیمیان)
یهودیان پیروان حضرت موسی(ع) هستند و کتاب آسمانی آنان در قرآن تورات خوانده شده است. قرآن در آیات متعددی از موسی(ع) و کتاب او و یهودیان سخن به میان آورده و حضرت موسی(ع) را فرستاده خدا و پیامبری اولوالعزم و کلیم الله معرفی مینماید، اما آن گونه که از آیات قرآن برمیآید آن قسمت از آیات تورات که با امیال یهودیان سازگار نبوده است (مانند بشارت به ظهور پیامبر اسلام و غیره) بعدها حذف و یا تحریف گردیده است.[۹]
قرآن از پیروان حضرت موسی(ع) با عنوان «بنی اسرائیل»[۱۰] و گاهی نیز با عنوان «یا ایها الذین هادوا»[۱۱] یاد میکند و آنان را به خاطر خیانتها و نافرمانیهایی که با حضرت موسی(ع) و نیز پس از او و بخصوص در زمان بعثت پیامبر اسلام(ص) انجام دادند مورد سرزنش و مذمت قرار داده است.
مسیحیان (نصاری)
مسیحیان پیروان حضرت عیسی(ع) هستند و کتاب آسمانی آنان در قرآن انجیل خوانده شده است. مسیحیت در واقع امتداد و دنبالهای از آئین یهود میباشد و از این روست که انجیل بیشتر به مسائل اخلاقی و اجتماعی پرداخته و مسائل مذهبی مسیحیان را به تورات و احکام آن ارجاع نموده است. قرآن در آیات متعددی از مریم دختر عمران به نیکی و از حضرت مسیح به عنوان روح الله یاد کرده است[۱۲] و یکی از سورههای قرآن را به نام مادر او (مریم) قرار داده است. قرآن آیات متعددی از انجیل را به عنوان کتابی که در آن احکام پروردگار بوده و برای هدایت و سعادت بشر نازل شده است یاد میکند وهنگام مقایسه میان یهودیان و مسیحیان، پیروان عیسی(ع) را به خاطر صفات نیک نفسانی مورد ستایش قرار داده است.[۱۳]
مجوس (زرتشتیان)
مجوس کسانی هستند که قرآن نام آنان را در ردیف یهود و نصاری و صابئین قرار داده و از این رو میتوان آنها را مشمول عنوان اهل کتاب نمود –البته در مورد اعتقاد آنان به وحدانیت پروردگار و کتاب آسمانی آنها تردیدهایی وجود دارد و قرآن نیز نامی از کتاب آنان نیاورده است– اما امروزه فقها به استناد آیه:إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَیٰ وَالْمَجُوسَ...[۲۲–۱۷][۱۴] و نیز روایات وارده از ائمه(ع) با مجوس معامله اهل کتاب نموده و احکام اهل کتاب را بر آنان جاری مینمایند.
صابئین (مغسله)
صابئین دارای کتابی میباشند به نام صُحُف آدم و کَنز رب، و عقیده دارند که حضرت یحیی این کتاب را به روایت پیامبران سلف، آدم(ع) و نوح(ع) و شیث(ع) حدود ۲۰۰۰ سال پیش در صورت مدون فعلی به آنان تبلیغ کرده است. قرآن آنها را به همراه یهود و نصاری مشمول خطاب اهل کتاب و ایمان آورندگان به پروردگار نموده است: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَیٰ وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّـهِ... ﴿۶۲﴾[۲–۶۲]
اما در این که صابئین امروزه - که به آنها (صبـی)، مُغَسِّله و مندائیان هم میگویند و در قسمتهای جنوب غربی ایران و جنوب شرقی عراق در اطراف رودخانههای دجله و کرخه زندگی میکنند– همان صابئینی هستند که قرآن از آنها یاد میکند، شک و ابهاماتی وجود دارد.
اهل کتاب و دیانت اسلام
قرآن کریم با آنکه اسلام را به عنوان راه رستگاری برای همه جهانیان معرفی کرده و با تأکید اهل کتاب را به پذیرش دین اسلام فراخوانده است، ولی اهل کتاب را به پذیرش اجباری آن ملزم نساخته است.
دو آیه در قرآن با این مضامین که «دین، نزد خداوند اسلام است» وجود دارد:
إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّـهِ الْإِسْلَامُ ...﴿۱۹﴾ (ترجمه:در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است...)[۳–۱۹][۱۵]
وَمَن یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَن یقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿۸۵﴾ (ترجمه:و هر که جز اسلام، دینی [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود، و وی در آخرت از زیانکاران است.)[۳–۸۵][۱۶]
این آیات، در کنار آیات مربوط به اهل کتاب، دشواریهایی را در مقام تفسیر پدید آورده است. عالمان اسلامی به این دو آیه و آیاتی از قرآن کریم که مؤمنانِ اهل کتاب را از رستگاران شمرده است، نگرشی دوگانه داشتهاند:
جمعی با تکیه بر این دو آیه احترام اهل کتاب را صرفاً این جهانی دانسته، و اهل کتاب را عموماً در آخرت از زیانکاران شمردهاند و در برخورد با آیات مربوط به نجات مؤمنان اهل کتاب، مقصود از این گروه را اسلام آورندگان از اهل کتاب دانستهاند.
گروهی دیگر از مفسران مقصود از اسلام در دو آیه یاد شده را دین توحیدی با معنایی جامع دانستهاند که حضرت ابراهیم(ع) به تبلیغ آن برخاسته است و البته در این باره از این مضمون قرآنی الهام گرفتهاند که ابراهیم(ع) موحدان را «مسلم» نامیده است.[۱۷] این گروه از عالمان بر این باورند که هرکس حقیقت جو بوده و در مقابل حق و عقل تسلیم باشد، مسلمان است. چنانچه فردی حقجو و خاضع در مقابل عقل و فطرت به دلایلی به دین حق دست نیافت، در واقع داخل در جرگۀ «اسلام» خواهد بود هرچند خویشتن را یهودی یا مسیحی شمارد.
به هر حال، آنچه میان همگی عالمان به عنوان نقطه اتفاق دیده میشود، آن است که برخورد اسلام با اهل کتاب دست کم در حیات این جهانی، برخوردی توأم با صلح و احترام متقابل میتواند باشد. حتی مظاهر خداجویی در دین اهل کتاب نیز، از سوی قرآن کریم مورد تکریم قرار گرفته است؛ در این باره باید به آیهای اشاره کرد که در آن، صومعهها و معابد اهل کتاب در کنار مساجد یاد شده، و بر این نکته تکیه شده است که همگی این مکانها، مکان ذکر خداوندند.[۱۸]
احکام شرعی اهل کتاب
طهارت اهل کتاب
میان فقهای مسلمان درباره پاکی و نجاست اهل کتاب اختلافنظر وجود دارد:
- گروهی بر این نظرند که بدن کفار اهل کتاب همانند مشرکین نجس بوده و باید از آنان اجتناب نمود. مشهور میان فقها، نجاست اهل کتاب است.
- گروهی دیگر فتوای به پاکی جسم و بدن آنها میدهند.[۱۹]
دلایل نظریه اول:
- اجماع فقهای شیعه.
- قرآن، یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکونَ نَجَسٌ... ﴿۲۸﴾[۹–۲۸][۲۰]
- روایات متعددی که همگی دلالت بر نجاست اهل کتاب میکنند. این روایات در وسائل الشیعه مندرج است.
دلایل نظریه دوم:
- اصل اولی در همه چیز و قبل از اطلاع از حکم آن پاکی و طهارت است.
- قرآن، الْیوْمَ أُحِلَّ لَکمُ الطَّیبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتَابَ حِلٌّ لَّکمْ وَطَعَامُکمْ حِلٌّ لَّهُمْ ۖ...﴿۵﴾[۵–۵].[۲۱]
- اخبار متعددی است که همگی دلالت بر طهارت اهل کتاب دارد. اینان با توجه به این احادیث، دیگر احادیثی را که بر نجاست اهل کتاب دلالت دارند حمل بر کراهت میکنند.
غسل میت مسلمان توسط کتابی
به قول مشهور، غسل میت مسلمان توسط کتابی -در صورتی که جز وی حضور نداشته باشد- جایز است.[۲۲]
برخورد حاکم اسلامی با اهل کتاب
اهل کتاب از سوی حاکم اسلامی بین پذیرش اسلام و التزام به شرایط ذمّه، آزاد گذاشته میشوند و در صورت عدم پذیرش از هر دو امر، جهاد با آنان در صورت فراهم شدن شرایط، واجب است.[۲۳]
ازدواج با اهل کتاب
در جواز ازدواج مرد مسلمان با زن کتابی اختلاف است. قول مشهور میان متأخّران، جواز ازدواج موقت با زنان یهود و نصاری و حرمت ازدواج دائم با آنان است.[۲۴] علی بن بابویه قمی، پسرش شیخ صدوق، ابن ابی عقیل عمانی و سید رضی از پیشینیان، و عالمانی چون شهید ثانی و صاحب جواهر از متأخران قائل به جواز بودهاند.[۲۵]
حقوق زن کتابی مرد مسلمان
زن کتابی همچون زن مسلمان از تمامی حقوق زوجیت با مرد مسلمان جز ارث برخوردار است. حق زن کتابی در تقسیم شبها، نصف حق زن مسلمان آزاد است.[۲۶]
ذبیحه اهل کتاب
حیوان ذبح شده توسط اهل کتاب نزد مشهور فقها، حرام است؛ هر چند به هنگام ذبح، نام خدا را بر آن ببرند. از دیدگاههای خلاف مشهور در میان امامیه، باید به حلیت ذبیحه اهل کتاب نزد ابن جنید اسکافی، ابن ابی عقیل عمانی و شیخ صدوق از پیشینیان، و کسانی چون شهید ثانی از متأخران اشاره کرد.[۲۷]
اهل کتاب در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بر پایه تعالیم قرآن و مبانی شناخته شده در فقه شیعه، چنین مقرر شده است که «ایرانیان زرتشتی، کلیمی (یهودی) و مسیحی، تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند.»[۲۸]
پانویس
منابع
- ابن بابویه، محمد، المقنع، الجوامع الفقهیة، تهران، ۱۳۲۴ق.
- ابن رشد، محمد، بدایة المجتهد، بیروت، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۲م.
- اصفهانی، ابوالحسن، وسیلة النجاة، قم، ۱۳۹۳ق.
- بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، بیروت، دارالاضواء، ۱۹۸۵م.
- پاکتچی، احمد، دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۴۱۵۴.
- جزیری، عبدالرحمان، الفقه علی المذاهب الاربعة، بیروت، ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م.
- جعفری، محمدتقی، منابع فقه، تهران، ۱۳۶۰ش.
- حرعاملی، وسایل الشیعه، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۴ق.
- روحانی، محمدصادق، فقه الصادق، موسسه الامام روحانی، ۱۳۸۹ش.
- شریف رضی، محمد، حقائق التأویل، به کوشش محمد رضا آل کاشف الغطاء، بیروت، دارالتراث الاسلامیه.
- شهید ثانی، زین الدین، مسالک الافهام، بیروت، ۱۴۱۰ق / ۱۹۹۰م.
- شیخ طوسی، محمد، الخلاف، به کوشش کاظمینی بروجردی، تهران، ۱۳۷۷ق.
- صاحب جواهر، محمد حسن، جواهر الکلام، به کوشش محمود قوچانی، تهران، ۱۳۹۴ق.
- طباطبایی، علی، ریاض المسائل، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۲۰ق.
- طباطبایی، محمد حسین، المیزان، بیروت، ۱۳۹۳ق / ۱۹۷۳م.
- علامه حلی، حسن، مختلف الشیعة، تهران، ۱۳۲۳ق؛
- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
- محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، مؤسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، ۲۰۰۸م.
- مغنیه، محمد جواد، التفسیر الکاشف، بیروت، ۱۹۸۱م.
پیوند به بیرون
منبع مقاله: دایرة المعارف اسلامی
- ↑ به عنوان مثال: سوره بینه، آیه۶.
- ↑ وسائل الشیعة ج۱۵، ص۱۲۶.
- ↑ بقره، آیه۷۸.
- ↑ مثلاً آل عمران، آیه ۲۰.
- ↑ جمعه، آیه ۶۲.
- ↑ پاکتچی، احمد، دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۴۱۵۴.
- ↑ جواهر الکلام ج۲۱، ص۲۲۸؛ ریاض المسائل ج۷، ص۴۶۸-۴۶۹؛ الحدائق الناضرة ج۲۴، ص۱۸.
- ↑ الحدائق الناضرة ج۲۴، ص۲۲-۲۴.
- ↑ بقره، آیه۷۵؛ نساء، آیه۴۶؛ مائده، آیه۱۳؛ انعام، آیه۹۱.
- ↑ بقره، آیه۱۲۲-۱۴۰.
- ↑ جمعه،آیه ۶.
- ↑ نساء، آیه۷۵.
- ↑ مائده، آیه۸۱.
- ↑ حج، آیه۱۷.
- ↑ آل عمران، آیه ۱۹.
- ↑ آل عمران، آیه ۸۵
- ↑ حج، آیه ۷۸.
- ↑ حج، آیه ۴۲.
- ↑ جواهر الکلام ج۶، ص۴۱-۴۲.
- ↑ توبه، آیه۳۰.
- ↑ مائده، آیه ۵.
- ↑ جواهر الکلام ج۴، ص۵۹-۶۱.
- ↑ فقه الصادق ج۱۳، ص۵۰-۵۲.
- ↑ الحدائق الناضرة ج۲۴، ص۵.
- ↑ ابن بابویه، ص۲۶، ۳۵؛ علامه حلی، ص۵۳۰، ۶۷۹؛ شهید ثانی، ص۷/۴۳۱-۴۳۲؛ صاحب جواهر، ج۳۰، ص۳۱؛ اصفهانی، ج۲، ص۳۳۴؛ برای بررسیهای معاصر، نک: طباطبایی، ۲۰، ۲۰۲ بب؛ جعفری، ص۱۵۱ بب؛
- ↑ جامع المقاصد ج۱۲، ص۳۹۲.
- ↑ جواهر الکلام ج۳۶، ص۸۰.
- ↑ اصل ۱۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.