مرگ

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از درگذشت)

مرگ یا مُردن، به‌معنی خروج روح از بدن و انتقال آن از عالَمی به عالَم دیگر. بنابر آیات قرآن کریم، مرگ برای همه انسان‌ها رخ می‌دهد و روح پس از مرگ نیز باقی می‌ماند. فیلسوفان و عارفان مسلمان نیز مرگ را کَنده‌شدن لباس مادی، و رهایی از قیود دنیوی تفسیر نموده، و با تکیه بر برخی روایات، حقیقت مرگ و خواب را یکی شمرده‌اند. در کتاب‌های فقهی، احکامِ مرتبط با مرگ، در بخش‌هایی مثل طهارت، وصیت و ارث ذکر شده و وظایفی شرعی درباره قبل و بعد از مُردن، بیان گردیده‌است.

مرگ با توجه به نوع جان دادن، به طبیعی، اخترامی، جنایی، خودکشی و شهادت تقسیم شده و برخی عارفان، آن را به طبیعی و ارادی تقسیم کرده‌اند. «مِیتَةُ السُّوءِ» (مرگ ناگوار) و «مرگ مُفاجات» (مرگ ناگهانی) دو اصطلاح حدیثی دربارهٔ مرگ هستند که دادن صدقه و خواندن برخی سوره‌های قرآن، موجب دور شدن آن از انسان می‌شود. به باور مسلمانان هیچ‌کس زمان مرگ خود را نمی‌داند و برخی زمان مرگ را بر دو گونهٔ اَجَل مُسَمّیٰ و اَجَل مُعَلَّق دانسته‌اند. قبض روح به‌معنای گرفتن و جدا کردن روحِ انسان، از اصطلاحات مرتبط با مرگ است. به حالتی که انسان در هنگام مرگ مضطرب شده و در حیرت و ناآرامی شدید فرومی‌رود، سکرات موت گفته می‌شود.

کسی که دچار مرگ مغزی شده ولی قلبش کار می‌کند، از نظر عُرفی زنده و از نظر پزشکان مُرده است، و فقیهان دربارهٔ جواز برداشتن و پیوند اعضای اصلی چنین شخصی اختلاف‌نظر دارند. به‌گفته فقیهان، خودکشی حرام است و عملیات اِنتحاری هر چند نوعی خودکشی است، ولی اگر اقدام به آن، برای دفاع از اسلام یا مسلمانان باشد، نوعی جهاد دفاعی شمرده می‌شود. همچنین فُقها، کُشتن بیماران لاعلاج که به آن اُتانازی یا مرگ ترحمی گفته می‌شود را جایز نمی‌دانند. در احادیث معصومان، یاد مرگ موجب پاکیِ دل شمرده شده و یادآورِ آن، هم‌درجه با شهدا قلمداد می‌شود. همچنین در روایات بر آماده شدن برای مرگ تأکید شده و آن را عبارت از به‌جای‌آوردن واجبات و دوری کردن از حرام‌ها‌ و داشتن رفتار نیک دانسته‌اند.

جایگاه و اهمیت

«کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۖ ثُمَّ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ»
هر کسی مرگ را خواهد چشید، سپس شما را به سوی ما بازمی‌گردانند.[۱]

قرآن کریم در آیاتی متعدد، مرگ را برای همه مردم ثابت دانسته[۲] و بر خلاف کسانی که مرگ را فَنا و نیستی می‌دانند، بر بقای روح آدمی پس از مرگ تأکید دارد.[۳]

در قرآن از مرگ و مُردن، با الفاظ و ریشه‌هایی همچون «موت»،[۴] «قتل»،[۵] «هلک»[۶] و «وفی»(تَوَفّی)[۷] یاد شده‌ است. در کتاب‌های حدیثی، روایات متعددی دربارهٔ حقیقت مرگ،[۸] یاد مرگ،[۹] آمادگی برای مرگ،[۱۰] و نیز وظایف شرعی مرتبط با مرگ[۱۱] گردآوری شده‌ است. در کتاب‌های فقهی نیز احکامِ مرتبط با مرگ، در بخش‌هایی مثل طهارت،[۱۲] نماز،[۱۳] وصیت[۱۴] و ارث[۱۵] بیان شده‌ است.

حقیقت مرگ

مرگ در مقابل زندگی[۱۶] و به‌معنی خروج روح از بدن[۱۷] و انتقال آن از عالَمی به عالَم دیگر است.[۱۸] صدرالمتألهین مرگ را آخرین منزل از منازل دنیا و نخستین منزل از منازل آخرت دانسته است.[۱۹][یادداشت ۱] علامه طباطبایی در کتاب شیعه در اسلام مرگ را انتقال انسان از یک مرحله زندگى به مرحله ديگرى دانسته، زیرا به نظر اسلام انسان زندگانى جاويدانى دارد که پایانى براى آن نیست و مرگ كه جدايى روح از بدن مى‌باشد وى را وارد مرحله ديگرى از حيات مى‌كند كه كامروايى و ناكامى در آن بر پايه نيكوكارى و بدكارى در مرحله زندگى پيش از مرگ استوار مى‌باشد. [۲۰] فیلسوفان و عارفان، مرگ را امری وجودی[یادداشت ۲] خوانده[۲۱] و آن را نوعی انتقال و کَندن لباس مادی و رهایی از قیود و علائق دنیوی تفسیر نموده‌اند.[۲۲] از نظر آنها مرگ عبارت است از قطع تعلق و ارتباط نفس از بدن.[۲۳] گفته شده که بر اساس حکمت متعالیه، در مرگ طبیعی، چون نفس قوی می‌شود و توجهش به بدن کم می‌شود، بدنْ پیر شده و از بین می‌رود، اما در مرگ اِخْتِرامی (ناگهانی)، بدن به‌خاطر یک اتفاق از کار می‌افتد و به همین جهت نفس از آن جدا می‌شود.[۲۴] همچنین در روایتی زندگی در دنیا خواب دانسته شده که انسان با مرگ از آن بیدار می‌شود.[۲۵]

فقیهان، تعریف فقهی و عرفی مرگ را یکسان شمرده‌[۲۶] و ملاک تحقق مرگ را چنین می‌دانند که نشانه‌های حیات و آثار آن (از قبیل حرکت بدن و تپش قلب و نبض) به‌طور کلی از بین رفته و احتمال و زمینهٔ برگشتن نیز در بین نباشد.[۲۷] پزشکان دربارهٔ ملاک تحقق مرگ اختلاف‌نظر دارند؛ پزشکیِ قدیم، مطابق نظر عرف عام (مردم)، ملاک را توقف قلب می‌داند، در حالی که پزشکی جدید ملاک را توقف مغز شمرده‌است.[۲۸] البته همیشه توقف قلب موجب از کار افتادن مغز می‌گردد، ولی گاهی مغز از کار می‌افتد و قلب به‌طور طبیعی یا به کمک دستگاه‌های طبّی کار می‌کند.[۲۹]

نسبت مرگ و خواب

سید حیدر آملی، حقیقت مرگ و خواب را یکی شمرده‌ است؛ چرا که در هر دو حالت، روح انسان از جسمش جدا می‌شود.[۳۰] ابن‌عربی (۵۶۰–۶۳۸ق) از عارفان قرن ششم قمری، خواب را «موت اصغر» (مرگ گوچک‌تر) نامیده[۳۱] و در برخی روایات نیز، خواب برادر مرگ خوانده‌ شده است.[۳۲] در حدیثی به نقل از امام باقر(ع)، مرگ همان خواب دانسته شده، جز اینکه زمانش طولانی بوده و در آن بیداری رُخ نمی‌دهد، مگر در روز قیامت.[۳۳] ازاین‌رو دربارهٔ تفاوت مرگ و خواب چنین بیان کرده‌اند که جدایی روح از جسم در مرگْ کامل و در خواب ناقص است.[۳۴]برخی نیز وفات را تقسیم به وفات صُغری یا همان خواب و وفات کُبری یا مرگ کرده‌اند.[نیازمند منبع]

انواع مرگ و مردن

امام حسین(ع) در روز عاشورا به یارانش فرمود:

«ای فرزندان پدران بزرگوار! شکیبا باشید، که مرگ جز پُلی نیست که شما را از سختی و ناراحتی به بهشت‌های گسترده و نعمت‌های پایان‌ناپذیر می‌رساند. کدام‌یک از شما است که آرزوی انتقال یافتن از زندانی به کاخی نداشته باشد؟ و مرگ برای دشمنان شما انتقال یافتن از کاخی است به زندان.»[۳۵]

در برخی منابع تقسیماتی برای مرگ مشاهده می‌شود:

به لحاظ نوع جان دادن

مرتضی مطهری (۱۲۹۸-۱۳۵۸ش)، متفکر شیعه، مرگ را به‌لحاظ نوع جان دادن، دارای انواعی دانسته است:

  • مرگ طبیعی: مرگی که به جهت پیری و کهولت سن رخ می‌دهد.[۳۶]
  • مرگ اخترامی: مرگی که در اثر بیماری‌ها و حوادث یا سوانح صورت می‌گیرد.[۳۷]
  • مرگ جنایی: مرگی که از روی جنایت و ظلم صورت می‌گیرد و مقتول ناخواسته می‌میرد.[۳۸]
  • خودکشی: که از آن به‌عنوان بدترین مرگ‌ها یاد می‌شود.[۳۹]
  • شهادت: مرگی که انسان با توجه به وجود خطر، فقط به‌خاطر هدفی مقدس و فی سبیل الله از آن استقبال کند.[۴۰]

مرگ طبیعی و ارادی

امام خمینی، مرگ را -به‌لحاظ وجود اختیار یا عدم آن در مرگ- به طبیعی و ارادی (موت اختیاری) تقسیم نموده، و مرگ ارادی را همان شکستن حجاب‌ها در زمان حیات دانسته‌است. به گفته وی، این نوع مرگ مختص پیامبران و اولیای الهی است که به‌سبب رفع موانع در زمان حیات‌شان می‌توانند بر نفس و قوای آن چیره شوند.[۴۱]

میتة السوء و مرگ مفاجات

در برخی روایات تعبیر «مِیتَةُ السُّوءِ» (مرگ ناگوار و دل‌خراش) آمده و عواملی چون صدقه دادن، مانع مردن به چنین شیوه‌ای بیان شده است.[۴۲] «مرگ مُفاجات» به‌معنای مرگ ناگهانی نیز از دیگر تعابیر دربارهٔ مرگ است که در احادیث از آن به «موتُ الفَجْأَة» یاد می‌شود[۴۳] و از جمله علل گرفتاری به آن رواج زِنا در جامعه قلمداد شده‌است.[۴۴] همچنین خواندن برخی سوره‌های قرآن -مانند سوره تغابن- مانع از ابتلا به چنین مرگی دانسته‌ شده است.[۴۵]

برخی عالمان شیعه، مرگ ناگهانی، غرق شدن، سوختن، زیر آوار رفتن و مانند آنها را از مصادیق «میتة السوء» شمرده‌اند.[۴۶]

زمان مرگ

به‌باور مسلمانان هیچ‌کس زمان مرگ خود را نمی‌داند؛ چرا که در آیه ۳۴ سوره لقمان تأکید شده است که کسی نمی‌داند فردا چه خواهد شد و کسی نمی‌داند مرگش در چه نقطه‌ای از زمین فرا خواهد رسید. دربارهٔ زمان مرگ دو تعبیر «اَجل مُسَمّیٰ» و «اجل مُعَلَّق» به کار رفته‌است.[۴۷] به‌گفته علامه طباطبایی اجل مسمی، زمان حتمی و تغییرناپذیر مرگ انسان است که تنها خدا زمان آن را می‌داند، و در مقابل، اجل معلق به‌معنای زمان طبیعی مرگ انسان است که امکان تغییر آن وجود دارد.[۴۸]

سکرات مرگ

سَکَرات مرگ حالتی شبیه به مستی و بیهوشی دانسته شده که هنگام فرارسیدن مرگ و قبض روح، به‌صورت اضطراب و دگرگونی شدید در انسان نمایان می‌شود و او را در حیرت و ناآرامی شدید فرو می‌برد.[۴۹] به‌گفته ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه، از برخی روایات استفاده می‌شود که لحظه مرگ بر مؤمنان راستین آسان می‌گذرد، در حالی که برای افراد بی‌ایمان دردناک است.[۵۰] این به‌خاطر آن است که شوق لقای پروردگار و رحمت و نعمت‌های بی‌پایان او، چنان مؤمنان را از خود بیخود می‌کند که دردهای لحظه انتقال را احساس نمی‌کنند.[۵۱]

قبض روح در مرگ

قبض روح به‌معنای گرفتن روحِ انسان و جدا کردن آن از بدن در هنگام مرگ است.[۵۲] در قرآن کریم با واژهٔ «تَوفّی» از آن یاد شده‌است.[۵۳] هرگاه زمان مرگ کسی فرا رسد، به دستور خداوند، عزرائیل و نمایندگانش روح او را قبض می‌کنند.[۵۴]

در منابع دینی ذکر شده که گرفتن روح انسان به‌صورت تدریجی انجام می‌شود؛[۵۵] هنگام خروج روح از بدن، ابتدا پاها و دست‌های انسان سست می‌شود. گلوگاه نیز آخرین عضوی است که از کار می‌افتد.[۵۶] در آیه ۱۰۰ سوره مؤمنون آمده است که پس از قبض روح و تحقق مرگ، روح انسان وارد عالَمی به‌نام برزخ می‌شود که تا برپایی قیامت در آنجا خواهد ماند.

احکام فقهی وابسته به مرگ

در کتاب‌های فقهی، احکامِ مرتبط با مرگ، در ابواب مختلفی بیان شده و وظایفی برای قبل و بعد از مُردن ذکر گردیده‌است.[۵۷]

احکام قبل و بعد از مرگ

گفته شده که اگر کسی احساس کند مرگش نزدیک است، باید توبه کند، اقدام به ادای حق‌الناس و برگرداندن امانت نماید، و همچنین درباره انجام واجباتی همچون نمازها و روزه‌های ترک‌شده و تعیین وصیّ برای انجام آنها اقدام کند.[۵۸] به‌گفته بیشتر فقیهان، اگر مسلمانی در حال احتضار و جان دادن بود، واجب است رو به قبله دراز بکشد یا دیگران او را رو به قبله کنند، طوری که اگر بنشیند صورتش رو به قبله باشد.[۵۹] با این حال فقیهان اهل‌سنت این کار را مستحب دانسته و برآنند که باید وی را بر پهلوی راست خواباند.[۶۰] پس از مرگ نیز بنابر نظر فقیهان شیعه، بر مسلمانان واجب کفایی است که برای غُسل، حُنوط، کَفَن، نماز و دَفن اموات مسلمان اقدام نمایند.[۶۱]

مرگ مغزی و پیوند اعضا

بیماری که مغزش کاملاً از کار افتاده، ولی قلبش به‌طور طبیعی یا با کمک وسایل پزشکی کار می‌کند، از نگاه پزشکیِ جدید، مُرده، و از نگاه عرف عام زنده شمرده می‌شود.[۶۲] برای این اختلاف دیدگاه، احکام و آثار شرعی زیادی بیان شده است؛ از جمله جواز برداشتن و پیوند اعضای اصلی بدن، مانند قلب و کبد، در صورت اثبات مرگ.[۶۳]

محمد فاضل لنکرانی[۶۴] و سید علی خامنه‌ای[۶۵] از مراجع تقلید شیعه در قرن پانزدهم هجری، برآنند که اگر برداشتن اعضای بدن بیمارِ مرگ مغزی منجر به تسریع در مرگ او شود، این کار جایز نیست، اما اگر چنین نباشد و با اذن قبلی بیمار صورت گیرد، یا نجات جان مسلمانی متوقف بر پیوند آن عضو باشد، اشکال ندارد.[۶۶]

احکام حقوقی و مدنی مرتبط با مرگ

مرگ انسان احکام حقوقی متعددی را به همراه دارد؛ از قبیل تقسیم اموال او به‌عنوان میراث بین وارثان، رسیدن زمان پرداخت بدهی‌های وی، باطل شدن وکالت‌هایی که به دیگران داده است، شروع عدهٔ وفات برای همسرانش، و همچنین انتقال یک‌سوم از اموال میت به وصیّ‌ در صورت وصیت به آن در زمان حیات.[۶۷]

اتانازی، خودکشی و عملیات انتحاری

اُتانازی یا مرگ ترحّمی، به کُشتن آرام بیماری گفته می‌شود که مرض غیرقابل‌علاج داشته و از بیماری رنج می‌برد.[۶۸] این کار می‌تواند با تزریق آمپول یا تجویز دارو، یا با متوقف کردن درمان توسط خود بیمار یا دیگران باشد.[۶۹] بر اساس فتوای محمد فاضل لنکرانی، مرجع تقلید شیعه، این اقدام، چه با موافقت بیمار یا بستگانش، یا بدون اطلاع آنها، قتل نفس محسوب شده و حرام است.[۷۰]

خودکُشی یا اِنتحار نیز، به پایان دادن آگاهانهِ زندگی به دست خود گفته می‌شود.[۷۱] فقیهان شیعه و اهل‌سنت به حرمت خودکشی تصریح کرده[۷۲] و آن را از گناهان کبیره دانسته‌اند.[۷۳]

فقیهان دربارهٔ عملیات انتحاری گفته‌اند که این عمل هر چند نوعی خودکشی بوده و ترک آن واجب است، ولی اگر اقدام به آن برای واجبی مهم‌تر مانند ضربه‌زدن به دشمنان اسلام یا دفاع از مسلمانان باشد، جایز بوده و آن را در قالب جهاد دفاعی مشروع دانسته‌اند.[۷۴]

تجربه نزدیک به مرگ

تجربه نزدیک به مرگ، رویدادی فراروانشناختی[یادداشت ۳] و روحانی تعریف شده که توسط افرادی در آستانه مرگ گزارش شده است.[۷۵] به‌گفته عبدالحسین خسروپناه، از اساتید فلسفه و کلام اسلامی، این تجربه‌ها می‌تواند مثبت یا منفی باشد؛[۷۶] در تجربه مثبت، تجربه‌گر با احساسات خوشایندی مانند آرامش و امنیت مواجه است که برخاسته از علم و عمل خالصانه‌ای است که در دنیا انجام داده‌،[۷۷] و در مقابل، در تجربه منفی ممکن است تجربه‌گر به‌سبب آلودگی به گناه، تجربه‌اش همراه با احساس درد، وحشت و اضطراب باشد.[۷۸]

یاد مرگ، آمادگی برای مرگ و آثار آن

یاد مرگ در احادیث معصومان، بااهمیت و موجب جلا و پاکیِ دل شمرده شده است.[۷۹] برخی روایات، یادآورِ مرگ را هم‌درجه شهدا معرفی نموده[۸۰] و برخی دیگر، چنین فردی را زیرک‌ترین مردم دانسته‌اند.[۸۱]

در حدیثی به نقل از امام صادق(ع) آمده است که یاد مرگ شهوت‌های درون را می‌میراند، ریشه‌های غفلت را از دل برمی‌کَند، … آتش حرص را خاموش نموده و دنیا را در نظر انسان کوچک می‌کند.[۸۲]

در همین زمینه، آمادگی برای مرگ (به‌عربی: الاستعداد للموت) نیز از عناوینی است که در روایات مطرح شده[یادداشت ۴] امام علی(ع) در پاسخ به سؤالی دربارهٔ آماده شدن برای مرگ، آن را انجام واجبات و دوری کردن از حرام‌ها‌ و داشتن خوی‌های نیک (مکارم اخلاق) دانسته و افزوده که با رعایت این امور، دیگر آدمی را چه باک که به‌سراغ مرگ رود یا مرگ به سراغش آید، و در پایان سوگند خورده است که پسر ابیطالب را باکی نیست که خود به سراغ مرگ رود یا مرگ به‌سراغ او آید (و این یعنی آمادگی کامل برای استقبال از مرگ).[۸۳] (همچنین ببینید: بحارالانوار، ج۱۷، ص۲۶۳، باب ۷۶، باب الاستعداد للموت)

علت ترس از مرگ

در منابع حدیثی و آثار تألیفی شیعه، مواردی درباره دلایل ترس از مرگ بیان شده است؛ از جمله:

  • ناآگاهی از حقیقت مرگ: اگر انسان مرگ را نابودی ندانسته، بلکه انتقال از دنیا به آخرت بداند، از مرگ نمی‌ترسد.[۸۴]
  • دلبستگی شدید به دنیا: انسانی که به دنیا دل بسته است، مرگ را پایان تمام لذت‌های خود می‌داند و همیشه از آن می‌ترسد.[۸۵]
  • گناه و ترس از حسابرسیِ اعمال: انسان گناهکار می‌داند که وقتی از این دنیا برود باید پاسخگوی گناهش باشد، به همین دلیل از مرگ می‌ترسد.[۸۶]
  • خراب کردن خانه آخرت: تلاش برای آبادانی خانه دنیا که محل اقامت موقت است و بی توجهی به خانه آخرت که محل اقامت ابدی است باعث ناخوشایند دانستن مرگ و انتقال به آنجا است. [۸۷]

تک‌نگاری

کتاب‌هایی دربارهٔ مرگ نگاشته شده است؛ از جمله:

  • مرگ، نوشته سید مجتبی حسینی: این کتاب به ابعاد مختلف پدیده مرگ و روایات امامان معصوم(ع) پرداخته است.[۸۸]
  • آشنایی با مرگ، نوشته اسماعیل منصوری لاریجانی: این کتاب علاوه بر چیستی و کیفیت مرگ، مراحل پس از مرگ را نیز مورد بررسی قرار داده است.[۸۹]
  • مرگ، پایانی برای یک آغاز، اثر جابر رضوانی: این کتاب توسط انتشارات کتابسرای عادل چاپ شده و چیستی و حالات مؤمنان و کافران هنگام مرگ را بررسی می‌کند.[۹۰]
  • حقیقت مرگ: تحلیلی از چیستی، چگونگی و علل مرگ از منظر ابن‌سینا و ملاصدرا، اثر حیدر همتی: این کتاب توسط انتشارات سلطانی در سال ۱۴۰۰ش به چاپ رسید.[۹۱]

پانویس

  1. سوره عنکبوت، آیه ۵۷.
  2. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۲۰۰؛ ج۴، ص۱۸؛ ج۲۴، ص۱۱۸.
  3. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۱۶۶.
  4. سوره آل‌عِمران، آیه ۱۸۵؛ سوره جمعه، آیه ۸.
  5. سوره عبس، آیه ۱۷؛ سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  6. سوره غافر، آیه ۴۰؛ سوره نساء، آیه ۱۷۶.
  7. سوره سجده، آیه ۱۱؛ سوره زُمر، آیه ۴۲.
  8. برای نمونه رجوع کنید: شیخ صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ص۲۸۹؛ مصباح الشریعة، ۱۴۰۰ق، ص۴۴.
  9. برای نمونه رجوع کنید: وَراّم بن أبی‌فراس، مجموعة ورّام، ۱۴۱۰ش، ج۱، ص۲۶۸؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۱۰۴.
  10. برای نمونه رجوع کنید: شیخ صدوق، آمالی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۷۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۷، ص۲۶۳، باب ۷۶.
  11. حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۹۷ و ۴۷۷.
  12. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (المحشّٰی)، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۸–۱۴۱.
  13. بنی‌هاشمی خمینی، توضیح المسائل (سیزده مرجع)، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۷۶۱.
  14. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (المحشّٰی)، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۶۵۱.
  15. صاحب‌جواهر، نجاة العباد (المحشّی)، ۱۳۱۳ق، ص۱۸۸.
  16. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ش، ج۲، ص۹۰.
  17. مشکینی، مصطلحات الفقه، ۱۳۸۱ش، ص۵۲۰؛ آصفی، «پیوند اعضای مردگان مغزی»، ص۲۵.
  18. رنجبر و زمانی، «حقیقت و چیستی مرگ از دیدگاه عرفان نظری و حکمت متعالیه»، ص۷۶.
  19. ملاصدرا، الحكمة المتعالية، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۱۹۶.
  20. طباطبایی، شیعه دراسلام، ۱۳۸۸ش، ص۱۳۸.
  21. خمینی، شرح چهل حدیث، ۱۳۸۸ش، ص۳۲۳؛ رنجبر و زمانی، «حقیقت و چیستی مرگ از دیدگاه عرفان نظری و حکمت متعالیه»، ص۸۹.
  22. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۷۶۵؛ رنجبر و زمانی، «حقیقت و چیستی مرگ از دیدگاه عرفان نظری و حکمت متعالیه»، ص۸۹.
  23. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۸، ص۷۶.
  24. یزدان‌پناه، «رابطه نفس و بدن در حکمت متعالیه»، ص۱۳۸ و ۱۳۹.
  25. سید الرضی، خصائص الأئمة علیهم السلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۱۲.
  26. برای نمونه رجوع کنید: فاضل لنکرانی، جامع المسائل، انتشارات امیر قلم، ج۲، ص۱۱۳؛ منتظری، احکام پزشکی، ۱۴۲۷ق، ص۱۲۰.
  27. منتظری، احکام پزشکی، ۱۴۲۷ق، ص۱۲۰؛ واعظی و قائمی، «حقیقت مرگ، مرگ‌اندیشی و معنای زندگی»، ص۱۶۳.
  28. آصفی، «پیوند اعضای مردگان مغزی»، ص۲۵–۲۶.
  29. آصفی، «پیوند اعضای مردگان مغزی»، ص۲۵–۲۶.
  30. آملی، تفسیر المحیط، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۱۶۶.
  31. ابن‌عربی، الفتوحات المکیة، دار الصادر، ج۴، ص۴۲۴.
  32. مصباح الشریعة، ۱۴۰۰ق، ص۴۴.
  33. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ص۲۸۹.
  34. جرجانی، التعریفات‏، ۱۳۷۰ش، ص۱۰۷.
  35. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ص۲۸۹.
  36. مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج۲۴، ص۴۴۸.
  37. مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج۲۴، ص۴۴۸.
  38. مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج۲۴، ص۴۴۸.
  39. مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج۲۴، ص۴۴۹.
  40. مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج۲۴، ص۴۴۹.
  41. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۵ش، ج۱۳، ص۵۱۵–۵۱۳.
  42. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۷، ص۲۹۲.
  43. ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۴۱۲.
  44. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۷۴.
  45. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۴، ص۱۸۳.
  46. شریف الرضی، نهج البلاغة (ترجمه و شرح فیض‌الاسلام)، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۳۴۰؛ محمدی ری‌شهری، نهج الذکر، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۷۶.
  47. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۱۰.
  48. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۱۰.
  49. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۲، ص۲۵۴.
  50. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳، ج۶، ص۱۵۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۳۱۱.
  51. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۳۱۲.
  52. فرهنگ دهخدا، ذیل واژه قبض روح.
  53. سوره زمر، آیه ۴۲؛ سوره سجده، آیه ۱۱؛ سوره انعام، آیه ۶۱.
  54. طهرانی، معادشناسی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۲۱۲.
  55. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۳۴۵.
  56. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۲۷۹.
  57. مشکینی، مصطلحات الفقه، ۱۳۸۱ش، ص۵۲۰–۵۲۱.
  58. مشکینی، مصطلحات الفقه، ۱۳۸۱ش، ص۵۲۰–۵۲۱.
  59. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (المحشّٰی)، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۸؛ بنی‌هاشمی خمینی، توضیح‌المسائل (سیزده مرجع)، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۱۰–۳۱۱.
  60. مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسة، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۵۴.
  61. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (المحشّٰی)، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۲؛ بنی‌هاشمی خمینی، توضیح‌المسائل (سیزده مرجع)، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۱۳.
  62. آصفی، «پیوند اعضای مردگان مغزی»، ص۲۶.
  63. آصفی، «پیوند اعضای مردگان مغزی»، ص۲۶.
  64. خدادادی، احکام پزشکان و بیماران، ۱۳۸۵ش، ص۱۵۱.
  65. خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ۱۴۲۴ق، ۲۸۷.
  66. خامنه‌ای، اجوبةالاستفتائات، ۱۴۲۴ق، ص۲۸۷.
  67. آصفی، «پیوند اعضای مردگان مغزی»، ص۲۶.
  68. فاضل لنکرانی، احکام پزشکان و بیماران، ۱۴۲۷ق، ص۱۵۱.
  69. فاضل لنکرانی، احکام پزشکان و بیماران، ۱۴۲۷ق، ص۱۵۱.
  70. فاضل لنکرانی، احکام پزشکان و بیماران، ۱۴۲۷ق، ص۱۵۱؛ انصاری، «قتل از روی ترحّم»، ص۱۲۷.
  71. مشکینی، مصطلحات الفقه، ۱۴۱۹ق، ص۹۱؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ذیل واژه.
  72. منتظری، مجازات‌های اسلامی و حقوق بشر، ۱۴۲۹ق، ص۹۱؛ سبحانی، الرسائل الاربع، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۶۶؛ الموسوعة الفقهیه، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۲۸۳.
  73. مشکینی، مصطلحات الفقه، ۱۴۱۹ق، ص۹۱.
  74. منتظری، مجازات‌های اسلامی و حقوق بشر، ۱۴۲۹ق، ص۹۲؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۳۵۳؛ فیرحی، «دفاع مشروع، ترور و عملیات شهادت‌طلبانه در مذهب شیعه»، ص۱۱۳–۱۱۵ و ۱۲۳–۱۲۴؛ ورعی، «مبانی فقهی عملیات شهادت‌طلبانه»، ص۳۱۹–۳۲۱؛ ۳۲۹–۳۳۲.
  75. ساعی و قاسمیان‌نژاد، «بررسی چیستی تجربهٔ نزدیک به مرگ و نقد دیدگاه‌های متناظر با آن» ص۹.
  76. خسروپناه، «تجربهٔ نزدیک به مرگ واقعیت یا پندار؟»، ص۴۸.
  77. خسروپناه، «تجربهٔ نزدیک به مرگ واقعیت یا پندار؟»، ص۴۸.
  78. خسروپناه، «تجربهٔ نزدیک به مرگ واقعیت یا پندار؟»، ص۴۹.
  79. نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۱۰۴.
  80. وَراّم بن أبی‌فراس، مجموعة ورّام، ۱۴۱۰ش، ج۱، ص۲۶۸.
  81. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۵۸.
  82. مصباح الشریعة، ۱۴۰۰ق، ص۱۷۱.
  83. شیخ صدوق، امالی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۷۲.
  84. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۱۵۶.
  85. صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ص۲۸۸.
  86. مکارم شیرازی، معاد و جهان پس از مرگ، ۱۳۷۶ش، ص۳۰.
  87. شیخ صدوق، معانی الاخبار، الناشر: دار المعرفة للطباعة والنشر، ص۲۹۰.
  88. «معرفی کتاب صوتی مرگ»، سایت کتابراه.
  89. «آشنایی با مرگ»، کتابخانه دیجیتال نور.
  90. «معرفی و دانلود کتاب مرگ، پایانی برای یک آغاز»، سایت کتابراه.
  91. «حقیقت مرگ: تحلیلی از چیستی، چگونگی و علل مرگ»، سایت علم‌نت.

یادداشت

  1. فالموت أول منازل الآخرة و آخر منازل الدنيا
  2. امر وجودی یعنی چیزی که وجود دارد، در مقابل امر عدمی؛ مثل بینایی و نور در مقابل نابینایی و تاریکی (خوانساری، فرهنگ اصطلاحات منطقی، ۱۳۷۶ش، ص۷۰).
  3. فراروان‌شناسی شاخه‌ای از روان‌شناسی است که به مطالعه پدیده‌های روان‌شناختی به ظاهر ماوراءالطبیعه می‌پردازد (فراروان‌شناسی، پایگاه علمی تخصصی روانشناسی).
  4. علامه مجلسی در بحارالانوار (ج۱۷، ص۲۶۳) بیش از ۲۰ روایت در بابی با عنوان «الاستعداد للموت» نقل کرده که تنها در روایت اول و سیزدهم تعبیر «استعداد برای مرگ» به کار رفته است، اما مضامین مطرح شده در آنها بیانگر ضرورت آمادگی برای مرگ است. البته در غیر این باب از بحارالانوار و نیز در روایات متعددی در دیگر منابع، مانند نهج‌البلاغه و غُرر الحکم تعبیر استعداد برای مرگ وجود دارد.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دار القرآن الکریم، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • «آشنایی با مرگ»، کتابخانه دیجیتال نور، تاریخ بازدید: ۱۰ آذر ۱۴۰۱ش.
  • آصفی، محمدمهدی، «پیوند اعضای مردگان مغزی»، در مجله فقه اهل‌بیت(ع)، شماره ۳۱، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی.
  • آملی، سید حیدر، تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم، تحقیق سید محسن موسوی تبریزی، تهران، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.
  • ابن‌عربی، محیی‌الدین، الفتوحات المکیة، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ش.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸ش.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵ش.
  • انصاری، محمدعلی، «قتل از روی ترحّم»، در مجله فقه اهل‌بیت(ع)، شماره۴۳، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی.
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، نشر سخن، ۱۳۸۱ش.
  • بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسن، توضیح المسائل (سیزده مرجع)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، ۱۴۲۴ق.
  • جرجانی، سید علی بن محمد، کتاب التعریفات‏، تهران، ناصر خسرو، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
  • حرّ عاملی، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • «حقیقت مرگ: تحلیلی از چیستی، چگونگی و علل مرگ»، سایت علم‌نت،
  • خامنه‌ای، سید علی، اجوبةالاستفتائات، قم، دفتر معظم‌له، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
  • خدادادی، غلامحسین، احکام پزشکان و بیماران مطابق با فتوای آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، ۱۳۸۵ش.
  • خسروپناه، عبدالحسین، «تجربهٔ نزدیک به مرگ واقعیت یا پندار؟»، در نشریه پاسدار اسلام، شماره۴۷۱–۴۷۲، تیر و مرداد ۱۴۰۰ش.
  • خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی، تهران‏، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ دوم، سال ۱۳۷۶ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، فرهنگ لغت، تهران، مؤسسه لغتنامه دهخدا، ۱۳۴۱ش.
  • رنجبر، علی، و محمدحسن زمانی، «حقیقت و چیستی مرگ از دیدگاه عرفان نظری و حکمت متعالیه»، در نشریه انوار معرفت، ش۱۲، بهار و تابستان ۱۳۹۶ش.
  • ساعی، محبوبه، و علینقی قاسمیان‌نژاد، «بررسی چیستی تجربهٔ نزدیک به مرگ و نقد دیدگاه‌های متناظر با آن»، در نشریه اندیشه نوین دینی، شماره۳۸، زمستان ۱۳۹۳ش، ص۷–۲۴.
  • سید رضی، محمد بن حسین، نهج‌البلاغة، تحقیق صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • شریف‌الرضی، محمد بن حسین، نهج‌البلاغة، ترجمه و شرح علینقی فیض‌الاسلام اصفهانی، تهران، مؤسسه چاپ و نشر تألیفات فیض‌الإسلام، چاپ پنجم، ۱۳۷۹ش.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی‌الاخبار، تحقیق و تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • شیخ صدوق، معانی الاخبار، الناشر: دار المعرفة للطباعة و النشر، بیتا، بی جا.
  • صاحب جواهر، محمدحسن، نجاة العباد (المحشّی)، بی‌جا، چاپ اول، ۱۳۱۳ق.
  • طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی (المحشّٰی)، گردآوری احمد محسنی سبزواری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طباطبایی،سید محمدحسین، شیعه در اسلام، قم، موسسه بوستان كتاب( مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، چاپ پنجم ۱۳۸۸ش.
  • طهرانی، محمدحسین، معادشناسی، ج۱، تهران، نشر حکمت، ۱۳۶۱ش.
  • فاضل لنکرانی، محمد، احکام پزشکان و بیماران، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۷ق.
  • فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، انتشارات امیر قلم، قم، چاپ یازدهم، بی‌تا.
  • فیرحی، داود، «دفاع مشروع، ترور و عملیات شهادت‌طلبانه در مذهب شیعه»، در فصلنامه تخصصی شیعه‌شناسی، سال دوم، شماره۶، ۱۳۸۳ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق و تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳.
  • محمدی ریشهری، محمد، نهج الذکر، قم، مؤسسه دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • مشکینی، میرزا علی، مصطلحات الفقه، قم، انتشارات الهادی، چاپ سوم، ۱۳۸۱ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری‏، قم، انتشارات صدرا، چاپ اول، بی‌تا.
  • «معرفی کتاب صوتی مرگ»، سایت کتابراه، تاریخ بازدید: ۱۰ آذر ۱۴۰۱ش.
  • «معرفی و دانلود کتاب مرگ، پایانی برای یک آغاز»، سایت کتابراه، تاریخ بازدید: ۱۰ آذر ۱۴۰۱ش.
  • مغنیه، محمدجواد، الفقه علی المذاهب الخمسة، بیروت، دار التیار الجدید - دار الجواد، چاپ دهم، ۱۴۲۱ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، قم، انتشارات مدرسه امام علی بن ابیطالب، ۱۴۲۷ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، معاد و جهان پس از مرگ، قم، نشر سرور، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش.
  • ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة، بیروت، دار إحياء التراث العربي‌، ۱۹۸۱م.
  • منتظری، حسینعلی، مجازات‌های اسلامی و حقوق بشر، قم، ارغوان دانش، ۱۴۲۹ق.
  • منتظری، حسینعلی، احکام پزشکی، قم، نشر سایه، چاپ سوم، ۱۴۲۷ق.
  • مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰ق.
  • نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • واعظی، احمد، و محمدمهدی قائمی، «حقیقت مرگ، مرگ‌اندیشی و معنای زندگی»، در فصلنامه آیین حکمت، ش۲۰، سال ششم، تابستان ۱۳۹۳ش.
  • ورّام بن أبی‌فراس، مسعود بن عیسی، مجموعة ورام، قم، مکتبة الفقیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ش.
  • ورعی، جواد، «مبانی فقهی عملیات شهادت‌طلبانه»، در مجله حکومت اسلامی، سال هشتم، شماره۱، ۱۳۸۲ش.
  • یزدان‌پناه، سید یدالله، «رابطه نفس و بدن در حکمت متعالیه»، در: نفس و بدن در فلسفه مشاء و حکمت متعالیه (۲)؛ مجموعه مقالات همایش بین‌المللی آموزه‌های دینی و مسئله نفس و بدن، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.

پیوند به بیرون