پرش به محتوا

حکم ارشادی

از ویکی شیعه

حکم ارشادی، حکمی است که از سوی شارع در تأیید حکم عقل و راهنمایی و ارشاد به آن صادر می‌گردد.[۱] برای مثال عقل به صورت مستقل به وجوب اطاعت از خداوند حکم می‌کند، در عین حال در آیاتی مانند آیه ۵۹ سوره نساء، آیه ۳۲ سوره آل عمران، آیه ۹۲ سوره مائده و برخی دیگر از آیات به وجوب اطاعت از خداوند حکم شده است.[۲] برخی اصولیان حکم به وجوب اطاعت از خداوند در این آیات را تأیید حکم عقل و راهنمایی به سوی آن دانسته‌ و آن را حکم ارشادی به شمار آورده‌اند.[۳] همچنین گفته می‌شود عقل به‌تنهایی حکم می‌کند که یادگیری احکام شرعی برای عمل به آن‌ها ضروری است،[۴] از طرفی نیز در برخی روایات به ضرورت یادگیری احکام شرعی حکم شده است.[۵] این حکم در روایات را از آن جهت که تأیید حکم عقل و ارشاد به آن است، حکم ارشادی در نظر گرفته‌اند.[۶]

حکم ارشادی از آن جهت که عقل به‌طور مستقل و جدای از حکم شارع می‌تواند به آن برسد، در مقابل حکم مولوی قرار دارد.[۷] تقسیم حکم تکلیفی به حکم ارشادی و حکم مولوی از ابداعات اصولیان است.[۸] آن‌ها ویژگی‌هایی را برای حکم ارشادی بیان کرده‌اند.[۹] برخی از این ویژگی‌ها به شرح زیر است:

  • حکم ارشادی برخلاف حکم مولوی، به منظور برانگیختن مکلف به انجام یا ترک کاری صادر نمی‌شود؛ بلکه به انگیزه ارشاد و هدایت او به مصلحت موجود در فعلی که به آن امر شده و یا مفسده موجود در فعلی که از آن نهی شده، صادر می‌گردد.[۱۰]
  • حکم ارشادی از آن جهت که شأنی جز ارشاد و تنبّه ندارد،‌ به حکم عقل، موافقت با آن واجب و مخالفت با آن حرام نیست.[۱۱]
  • حکم ارشادی صرفاً برای خبر و تنبه‌دادن به خواص، آثار و منافع و ضررهایی صادر می‌شود که بر فعل مترتب می‌شوند[۱۲] مانند امر و نهی پزشک نسبت به بیمار.[۱۳]

گاهی در ادبیات اصولیان از حکم ارشادی به امر ارشادی یا نهی ارشادی[۱۴] و حکم تأکیدی[۱۵] نیز تعبیر می‌شود.

پانویس

  1. مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۹۴؛ سیفی مازندرانی، بدایع البحوث، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۰۶.
  2. سوره انفال، آیه ۲۰؛ سوره نور، آیه ۵۴؛ سوره محمد، آیه ۳۳؛ سوره مجادله، آیه ۱۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۴، ص۴۰۱.
  3. برای نمونه نگاه کنید به مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۹۴؛ سیفی مازندرانی، بدایع البحوث، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۰۶-۳۰۷.
  4. عراقی، نهایة الافکار، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۲۷۲.
  5. شیخ طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۹.
  6. عراقی، نهایة الافکار، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۲۷۲.
  7. سیفی مازندرانی، دقائق البحوث فی علم الاصول، ۱۴۴۱ق، ج۱، ۲۴۵-۲۴۶.
  8. مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۵۹.
  9. برای نمونه نگاه کنید به فیروزآبادی، عنایة الاصول، ۱۴۰۰ق، ج۴، ص۸۴-۸۵؛ مشکینی، اصطلاحات الاصول، ۱۳۷۴ش، ص۷۴-۷۵.
  10. فیروزآبادی، عنایة الاصول، ۱۴۰۰ق، ج۴، ص۸۴؛ مشکینی، اصطلاحات الاصول، ۱۳۷۴ش، ص۷۵.
  11. فیاض، محاضرات فی اصول الفقه، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۲۹۵.
  12. فیروزآبادی، عنایة الاصول، ۱۴۰۰ق، ج۴، ص۸۴.
  13. محقق رشتی، بدائع الافکار، مؤسسه آل البیت، ص۲۶۶.
  14. سیفی مازندرانی، بدایع البحوث فی علم الاصول، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۰۷.
  15. برای نمونه نگاه کنید به مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۹۴.

منابع

  • مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل‌بیت(ع)، قم، مؤسسه دایرة المعارف الفقه الاسلامی، ۱۳۸۷ش.
  • سیفی مازندرانی، علی‌اکبر، بدایع البحوث فی علم الاصول، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۲۹ق.
  • سیفی مازندرانی، علی‌اکبر، دقائق البحوث فی علم الاصول، قم، مؤسسه بوستان کتاب، ۱۴۴۱ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دار الثقافة، ۱۴۱۴ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۳ق.
  • عراقی، آقاضیاء، نهایة الافکار، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی‌تا.
  • فیاض، محمداسحاق، محاضرات فی اصول الفقه (تقریرات درس اصول آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی)، قم، نشر انصاریان، ۱۴۱۰ق.
  • فیروزآبادی، سیدمرتضی، عنایة الاصول فی شرح کفایة الاصول، قم، نشر فیروزآبادی، ۱۴۰۰ق.
  • محقق رشتی، حبیب‌الله، بدائع الافکار، قم، مؤسسة آل البیت، بی‌تا.
  • مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، قم، نشر الهادی، ۱۳۷۴ش.
  • مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۳۰ق.