اوصافُ الْأشْراف کتابی است در زمینه عرفان عملی که توسط خواجه نصیرالدین طوسی (حکیم، متکلم و ریاضی‌دان شیعه قرن هفتم قمری) به زبان فارسی نوشته شده است. او مراحل سیر و سلوک را از ابتدای راه تا پایانش در شش بخش به طور خلاصه بیان کرده است.

اوصاف الأشراف
اطلاعات کتاب
نویسندهخواجه نصیرالدین طوسی
تاریخ نگارشپس از ۶۶۱ق
موضوععرفان عملی
زبانفارسی
اطلاعات نشر
تاریخ نشرسازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی


خواجه نصیر کتاب اوصاف الاشراف را به توصیه محمد جوینی وزیر هولاکو، نگاشته است. کتاب روشی عرفانی دارد و به ندرت از مسائل فلسفی یا کلامی سخن گفته است. هر یک از فصل‌های کتاب، با آیه‌ای از قرآن آغاز می‌شود و در ضمن مباحث نیز به احادیث و آیات قرآن استناد شده است.

نویسنده

خواجه نصیر، حکیم، متکلم و ریاضی‌دان شیعی قرن هفتم قمری است.[۱] او بیش از ۱۸۰ کتاب و رساله علمی در موضوعات متفاوت نوشته است.[۲] اساس الاقتباس، تجرید الاعتقاد، شرح اشارات، اخلاق ناصری، اخلاق محتشمی و آغاز و انجام از مهمترین آثار وی است.

خواجه نصیر رساله‌های ویژه‌ای درباره مذهب شیعه نگاشته که از آن جمله می‌توان رساله الفرقة الناجیة و رسالة فی حصر الحق بمقالة الامامیة و نیز الاثنی عشریة و رسالة فی الامامة را نام برد.[۳]

انگیزه نگارش

نویسنده در مقدمه کتاب، نگارش آن را از امور مهمی دانسته است که مدت‌ها وجود کارهای زیاد، مانع از انجام آن می‌شده است؛ تا اینکه به توصیه شمس الدین محمد جوینی وزیر هولاکو، به تألیف آن پرداخته است.[۴]

محتوا و ساختار

اوصاف الأشراف، رساله‌ای است در زمینه عرفان عملی[۵] که مراحل سیر و سلوک را از ابتدای راه تا پایان آن بیان کرده است.[۶] این کتاب که به زبان فارسی نوشته شده است، شش باب دارد که هر یک از آنها، به جز بخش آخر، از شش فصل تشکیل شده است:[۷]

  • باب اول: آغاز حرکت؛ فصل‌ها: ایمان، ثبات، نیت، صدق، انابه، اخلاص؛
  • باب دوم: موانع حرکت؛ فصل‌ها: توبه، زهد، فقر، ریاضت ، محاسبه، تقوی؛
  • باب سوم: ویژگی‌های سالکان؛ فصل‌ها: خلوت، تفکر، خوف، رجا، صبر و شکر؛
  • باب چهارم: مقدمات وصول؛ فصل‌ها: ارادت، شوق، محبت، معرفت، یقین، سکون؛
  • باب پنجم: حالات اهل وصول: فصل‌ها: توکل، رضا، تسلیم، توحید، اتحاد، وحدت؛
  • باب ششم: فَناء. معادِ خلق با فنا است چنانكه مبدء ايشان از عدم بود.

طوسی در مقدمه‌اش چون کُنه و گوهرِ معرفتِ خداوند را غیر قابل دسترسی برای هر عقل و اندیشه‌ای برشمرده هر گونه وصف او را خالی از تشبیه و تعطیل ندانسته است و مقدمه کتابش را با این جمله آغاز کرده است: بسم اللّه الرحمن الرحيم سپاس بى‌قياس بارخدائى را كه به سبب آنكه هيچ عقل را قوّت اطلاع بر حقيقت او نيست، و هيچ فكر و دانش را وسع احاطت بكُنه معرفت او نه، هر عبارت كه در نعتِ او ايراد كنند و هر بيان كه در وصف او بر زبان رانند اگر ثبوتى باشد از شائبه تشبيه مُعَرّا در تصوّر نيايد، و اگر غير ثبوتى بود از غائلة تعطيل مُبَرّا در توهّم نيفتد.[۸] پایان بخش کتاب هم بیان وحدت در عالم فنا و نفی هر گونه دوئیّت و کثرت است. طوسی کتابش را با این جمله تمام کرده است: معنى فنا را حدّى با كثرت است: «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ»]، فنا به اين معنى هم نباشد، هر چه در نطق آيد و هر چه در وهم آيد و هر چه عقل بدان رسد جمله منتفى گردد.«إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ». [۹]

روش کتاب

روش خواجه نصیر در این کتاب با شیوه او در دیگر تألیفاتش تفاوت دارد. بر خلاف دیگر آثار او که با شیوه فلسفی نوشته شده‌اند، اوصاف الأشراف روشی کاملا عرفانی دارد و به ندرت از مسائل فلسفی یا کلامی سخن گفته است.[۱۰] اوصاف الأشراف، به صورت کاملا خلاصه و کوتاه نوشته شده است. هر یک از فصل‌های این کتاب، با آیه‌ای از قرآن آغاز می‌شود. در ضمن مباحث نیز به احادیث و آیات قرآن استناد شده است.[۱۱]

چاپ

اوصاف الاشراف در سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شد.

پانویس

  1. صدری، طاهری، «بدایت حرکت (سیر و سلوک) در اوصاف الاشراف»، ۱۳۸۹ش، ص۱۲۸.
  2. طوسی، مقدمه اوصاف الأشراف، ۱۳۷۳ش، صده.
  3. نعمة، فلاسفة الشیعة، ۱۹۸۷م، ص۴۷۴-۵۰۱.
  4. طوسی، اوصاف الأشراف، ۱۳۷۳ش، ص۴.
  5. فضلی، «اوصاف الأشراف و علم سلوک»، ۱۳۹۰ش، ص۶۹.
  6. مروج، «نقدی بر ترجمه اوصاف الاشراف»، ۱۳۵۵ش، ص۲۴۶.
  7. مروج، «نقدی بر ترجمه اوصاف الاشراف»، ۱۳۵۵ش، ص۲۴۶.
  8. نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، ۱۳۷۳ش، ص۳.
  9. نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، ۱۳۷۳ش، ص۱۰۱.
  10. مروج، «نقدی بر ترجمه اوصاف الاشراف»، ۱۳۵۵ش، ص۲۴۷و۲۴۸.
  11. مروج، «نقدی بر ترجمه اوصاف الاشراف»، ۱۳۵۵ش، ص۲۴۸.

منابع