غیبت صغرا: تفاوت میان نسخهها
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
== پایان دوره غیبت صغرا == | == پایان دوره غیبت صغرا == | ||
{{اصلی|غیبت کبرا}} | {{اصلی|غیبت کبرا}} | ||
بنابر اجماع علمای شیعه بعد از درگذشت [[علی بن محمد سمری]] چهارمین نایب خاص حضرت مهدی(ع)، در سال ۳۲۹ق | بنابر اجماع علمای شیعه بعد از درگذشت [[علی بن محمد سمری]] چهارمین نایب خاص حضرت مهدی(ع)، در سال ۳۲۹ق غیبت صغری به پایان رسیده و [[غیبت کبری]] آغاز شده است. در این دوران باب [[نیابت خاصه]] و وکالت از طرف امام مهدی مسدود است و تا روز ظهور، نایب خاصی در میان شیعه نخواهد بود. | ||
==== وضع شیعیان در اواخر غیبت صغری ==== | ==== وضع شیعیان در اواخر غیبت صغری ==== |
نسخهٔ ۳۱ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۳
خداشناسی | |
---|---|
توحید | اثبات خدا • توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات • صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه• اصالت قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور• رجعت • امامت تنصیصی |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه • ایمان مرتکب کبیره |
غیبت صغرا به معنای غایب شدن کوتاه مدت است و بنابر آموزههای شیعی، دورانی است که در آن امام مهدی(عج) به صورت مخفی زندگی میکرد و فقط از طریق نمایندگان چهارگانه خود با شیعیان مرتبط بوده است. این دوره از سال ۲۶۰ قمری (۸۷۴م) آغاز و در ۳۲۹ ه.ق (۹۴۱م) پایان میپذیرد(حدود ۶۹ سال).
آغاز غیبت صغرا
علمای شیعه درباره زمان پایان غیبت صغرا اختلاف نظر ندارند، ولی در اینکه غیبت صغرا از چه زمانی آغاز شده، میان آنان اختلاف وجود دارد. برخی معتقدند این غیبت با تولد امام زمان شروع شده است و برخی دیگر بر این عقیدهاند که آغاز آن از روز شهادت امام حسن عسکری بوده است.
شیخ مفید (م۴۱۳ ه.ق) در کتاب الارشاد، نظریه اول را پذیرفته و میگوید:
- غیبت کوتاهتر آن حضرت از زمان تولد ایشان شروع شده و تا زمانی که رابطه شیعیان با ایشان از طریق نمایندگان و واسطهها نیز قطع میشود، ادامه مییابد. غیبت طولانیتر نیزاز زمان پایان غیبت اول تا روزی که حضرتش قیام خود را با شمشیر آغاز کند، به درازا خواهد کشید.[۱]
طبرسی (م۵۴۸ ه.ق) نیز در کتاب اعلام الوری همین قول را پذیرفته و مدّت غیبت صغرا را هفتاد و چهار سال ذکر کرده است؛[۲]
برخی دیگر از فقیهان و محدّثان شیعه و همچنین بسیاری از تاریخ نگاران نیز، آغاز غیبت صغرا را از زمان تولّد حضرت مهدی(ع) محاسبه کردهاند.
ولی گروهی دیگر، ابتدای غیبت صغرا را سال ۲۶۰ قمری یعنی سال وفات امام حسن عسکری(ع) دانستهاند و بدین ترتیب، مدّت غیبت صغرا نزدیک به ۶۹ سال خواهد بود.
سید محمد صدر نویسنده کتاب تاریخ الغیبة الصغری، در کتاب خود تلاش کرده است با ذکر دلایلی، با ردّ قولی که مبدأ غیبت صغرا را تولّد امام زمان میداند، ثابت کند که ابتدای غیبت صغرا، از زمان وفات امام حسن عسکری بوده است. به طور خلاصه وی معتقد است:
تعیین نواب اربعه به عنوان واسطه میان امام زمان و شیعیان، پس از وفات امام حسن عسکری صورت میگیرد و از طرف دیگر، وجه تمایز اصلی زمان غیبت صغرا و غیبت کبرا، وجود همین نواب و واسطههای ارتباطی است که تنها در زمان غیبت صغرا، عهدهدار ابلاغ پیامهای حضرت بودهاند و پس از آن، ارتباط حضرت با مردم به کلی قطع میشود. از این رو، باید بگوییم که غیبت صغرا در اصل از زمان وفات امام حسن عسکری و تعیین اولین نایب خاص آغاز میشود.[۳]
جامعه شیعه در دوران غیبت صغرا
ناآگاهی مردم از فرزند امام عسکری
در زمان امام حسن عسکری(ع) مشهور شده بود که شیعیان در انتظار قیام فرزند او هستند.[۴] به همین جهت، دستگاه عباسی در جستجوی فرزند ایشان بود و به هر نحو میکوشید او را دستگیر کند. از این رو امام عسکری در طول زندگی خود، آشکارا پسر خویش را به کسی نشان نداد و حتی او را به بسیاری از پیروان خود -جز چند تن از خواص اصحاب و خویشان نزدیک- معرفی نکرد.[۵] این چنین بود که هنگام شهادت امام، (جز همان عده) کسی از وجود فرزندی برای آن حضرت خبر نداشت.[۶]
از سویی از آنجا که امام عسکری به خاطر شرایط سیاسی، در وصیتنامه خود تنها از مادر خویش نام برده بود، در یکی دو سال اول پس از رحلت ایشان، برخی شیعیان معتقد بودند که در غیبت امام زمان، وی به نیابت عهدهدار مقام امامت است.[۷]
بلافاصله پس از شهادت امام، خواص از اصحاب به ریاست عثمان بن سعید عمری (متوفی بین ۲۶۰ تا ۲۶۷ق.) به جامعه شیعه اعلام کردند که امام عسکری فرزندی از خود به جا نهاده که اکنون جانشین ایشان و متصدی مقام امامت است،[۸] عبدالله بن جعفر حمیری میگوید: از عثمان بن سعید عَمری درباره نام جانشین امام عسکری(ع) پرسیدم. عمری پاسخ داد: شما از اینکه نام ایشان را بپرسید، نهی شدهاید، چراکه سلطان (خلیفه وقت) چنین میپندارد که امام عسکری هیچ پسری از خود بر جا نگذاشته و میراث او نیز (بین مادر و برادر و خواهرش) تقسیم شده است. اگر اسم او برده شود، آنها در صدد یافتن او برمیآیند. پس از نام او نپرسید.[۹]
- سرگردانی در تشخیص امام
با وجود روشنگری اصحاب خاص امام عسکری، جامعه شیعه عملا در وضعیت نابسامان قرار گرفته بود و بسیاری از شیعیان عراق و بینالنهرین، با پیشامد وضع جدید، سر در گم شده بودند و نمیدانستند چه باید کرد.[۱۰] برای نمونه، شیعیان پس از شهادت امام عسکری فردی را به مدینه فرستادند تا درباره وجود فرزند آن حضرت تحقیق کند، ظاهرا به این دلیل که در آن زمان گفته شده بود فرزند ایشان توسط پدر به آن شهر فرستاده شده است.[۱۱] همچنین نقل شده است که ابوزید احمد بن سهل بلخی دانشمند نامی معاصر دوره غیبت صغری، در جستجوی امام خود، از خراسان به عراق رفت و چند سالی در آنجا در طلب امام بود.[۱۲]
در این میان در خود بیت امامت نیز دودستگی افتاده بود. حُدیث مادر امام عسکری و حکیمه عمه ایشان، از وجود و امامت فرزند امام عسکری هواداری میکردند، ولی تنها خواهر آن حضرت که غیر از جعفر، تنها فرزند بازمانده از امام هادی و شاید خواهر تنی جعفر بود، از جعفر پشتیبانی میکرد.[۱۳]
شیعیانی که در مقامات عالیه دولتی و متصدی مشاغل مهم بودند نیز در این ماجرا دو دسته شده بودند. برای نمونه خاندان نوبخت از وجود و امامت فرزند امام عسکری(ع) پشتیبانی میکردند و عثمان بن سعید و پسرش را در مقام نیابت آن حضرت به رسمیت میشناختند.[۱۴]
انشعابات در جامعه شیعه
بحران رهبری در این دوره چنان سنگین بود که حتی عدهای، از مذهب خود دست برداشته، به سایر فرقههای شیعی و غیر شیعی پیوستند[۱۵]: دستهای رحلت امام عسکری را نپذیرفتند و ایشان را مهدی دانستند، گروهی امامت سید محمد فرزند امام هادی(ع) را پذیرفتند و امامت امام عسکری را منکر شدند.[۱۶]
در این میان گروهی بزرگ، جعفر را به عنوان امام به رسمیت شناختند[۱۷] جعفر برای بهدست آوردن امامت تلاش زیادی کرد. وی پس از شهادت امام حسن عسکری(ع)، بهرغم زنده بودن مادر ایشان، مدعی میراث حضرت شد.[۱۸] وی همچنین زمامداران وقت را تحریک کرد که خانه امام را برای یافتن فرزند ایشان جستجو کنند و با همکاری جعفر، یکی از کنیزان امام حسن عسکری(ع) زندانی شد و به شدت تحت نظر قرار گرفت،[۱۹] بهعلاوه، جعفر حاضر شد سالانه بیست هزار دینار به یکی از کارگزاران عباسی رشوه دهد تا امامت او را تأیید نماید.[۲۰]
ولی علی رغم وجود این اختلافات، نهایتاً اکثریت شیعه به امامت حضرت حجت بن الحسن (عج) گرویدند و همین جریان بعدها رهبری اصلی شیعیان امامی را بر عهده گرفت و در قرن چهارم به صورت شیعه اثنی عشری باقی ماند.[۲۱] شیخ مفید پس از نقل خبری از حسن بن موسی نوبختی، نویسنده کتاب فرق الشیعه، درباره فرقههای چهاردهگانهای که پس از شهادت امام حسن عسکری به وجود آمدند، میگوید:
از این فرقههایی که از آنها یاد کردیم، در زمان ما؛ یعنی در سال ۳۷۳ق. هیچ فرقهای غیر از امامیه دوازده امامی باقی نمانده است؛ یعنی کسانی که امامت فرزند حسن [عسکری] را که به نام رسول خدا صلی الله علیه و آله نامیده میشود، پذیرفته و به حیات و بقای او تا روزی که با شمشیر قیام کند، یقین دارند.[۲۲]
نقش نواب اربعه در دوره غیبت صغری
با غیبت امام مهدی(ع) این احتمال میرفت که شیعیان دچار سردرگمی شوند و مسأله تداوم امامت به فراموشی سپرده شود. برای مقابله با انحرافاتی از این قبیل، ضرورت داشت ارتباط شیعیان با امام خود به یک باره و به طور کامل قطع نشود از این رو نواب اربعه از سوی امام معرفی شدند تا مسئوليت اداره امور شيعيان را با هدايت و دستورات مستقيم ایشان عهدهدار شوند.[۲۳]
تلاش برای نفوذ بزرگان شیعه در دستگاه خلافت عباسی، مبارزه با غلات و مدعیان دروغین نیابت و وکالت و ساماندهی سازمان وکالت از اقدامات مهم نواب اربعه به شمار میآمد.[۲۴][۲۵]
نقش توقیعات امام زمان در تثبیت تشیع
در این شرایط توقیعاتی از سوی امام زمان(عج) صادر شد که برخی از آنها به اثبات امامت خویش مربوط میشد. استدلالی که امام زمان (عج) در این توقیعات، برای اثبات امامت خویش مطرح کردهاند، تأکید بر استمرار راه هدایت الهی از زمان حضرت آدم تا زمان امام حسن عسکری و خالی نبودن زمین از حجت الهی است. ایشان همچنین سه معیار برای تشخیص امام از مدعیان امامت معرفی نمودهاند: عصمت، علم و تأیید الهی. اشارهای به یکی از این توقیعات سودمند است:
- ابن ابی غانم قزوینی و گروهی از شیعیان در مورد جانشین امام حسن عسکری اختلاف کردند. ابن ابی غانم گفت ابومحمد(ع) درگذشته و جانشینی ندارد. شیعیان در اینباره نامهای به ناحیه مقدسه نوشتند و اختلاف پیش آمده را به اطلاع ایشان رساندند. جواب نامه با خط امام زمان چنین آمد:
بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند ما و شما را از گمراهی و فتنه حفظ کند... به من خبر رسیده است که گروهی از شما در دین اختلاف کرده و در مورد سرپرستان امور (امامان) خود به شک و سرگردانی افتادهاند. این امر ما را اندوهگین کرد، البته نه به خاطر خودمان بلکه به خاطر شما... آیا ندیدید چگونه خداوند از زمان آدم علیهالسلام تا زمان امام پیشین برای شما پناهگاههایی قرار داد تا به آنها پناه ببرید و پرچمهایی برافراشت تا به واسطه آنها هدایت شوید. هر گاه پرچمی ناپدید شد پرچمی دیگر پدیدار گردید و هر گاه ستارهای غروب کرد ستارهای دیگر دمید. وقتی خداوند، او [امام پیشین] را به سوی خود برد گمان کردید که خداوند متعال دین خود را باطل ساخته و سبب میان خود و خلق خود را قطع کرده است. هرگز چنین نبوده و تا زمانی که قیامت برپا شود و امر خداوند سبحان آشکار گردد نیز این گونه نخواهد شد. امام پیشین علیهالسلام در حالی درگذشت که سعادتمند بود و کاملا به روش پدرانش عمل کرد و وصیت او و دانش او و جانشین او در ماست و کسی جز ستمگر گنهکار بر سر مقام او با ما نزاع نمیکند.[۲۶]
ارتباط شیعیان با امام
سازمان وکالت
شرایط بحرانی که ائمه(س) در زمان عباسیان با آن روبه رو شدند، ایشان را واداشت تا ابزار جدیدی را برای ارتباطات با شیعیان و اعضای جامعه خود جستجو کنند. مآخذ شیعه امامیه حاکی از آن است که حضرت صادق(ع) امام ششم شیعیان، نخستین امامی است که نظام زیرزمینی ارتباطات (التنظیم- السری) را در جامعه خود به کار گرفت[۲۷] در زمان امام حسن عسکری(ع) نیز امام از طریق وکلای خود با شیعیان در ارتباط بود.
نواب اربعه
بنابر روایات، امام دوازدهم، در عصر غیبت صغرا پیروان خویش را از طریق چهار نماینده برگزیده خود رهبری میکرده که اینان را سفرا میخواندند. نخستین آنها عثمان بن سعید عمری، دوم پسرش محمد، سوم حسین بن روح نوبختی و چهارم علی بن محمد سمری بوده است.
وظیفه عمده سفرا، اجرای وظایف مشخصی بود که پیش از این توسط امامان انجام میگرفت، تا آنان را از فشار سیاسی عباسیان مصون دارند. پدران آن حضرت تا زمان مأمون از این فشارها در رنج بودند، بویژه چون اعتقاد عموم امامیه این بود که امام دوازدهم کسی است که حکومتها را (ستمکاران را با نیروی مسلحانه) سرنگون میسازد (القائم بالامر لازالة الدول)[۲۸]
از وظایف سفرا این بود که نام و محل زندگی امام را نه تنها از دشمنان، بلکه از شیعیان نیز مخفی دارند. در عین حال بر سفیر لازم میآید که وجود مبارک امام را برای هواداران مورد اعتماد حضرتش باثبات رساند. این نکته را با ذکر خبری از کلینی میتوان تبیین کرد.
روزی عبد اللّه بن جعفر حمیری از نخستین سفیر پرسید: آیا جانشین امام یازدهم را دیده است؟ عثمان بن سعید عمری سفیر امام تأیید کرد که آن حضرت را رؤیت کرده است، ولی افزود که مردم از اینکه از نام او جویا شوند منع شدهاند، زیرا اگر حکومت نام او را کشف کند یقینا میکوشد تا آن حضرت را دستگیر کنند.[۲۹]
بدین ترتیب نخستین سفیر، دربار خلیفه، معتمد را به این اندیشه واداشت که امام یازدهم بدون جانشین دنیا را ترک گفته است.[۳۰] بنا به خبر کلینی بنظر میرسد نتیجهای که عباسیان گرفتهاند، امامیه را از تحقیری که در سراسر دوران امامان قبل از آن رنج میبردند آزاد ساخته باشد.[۳۱]
فعالیتهای سفیران نیز این هدف را دنبال میکرد که جماعت امامیه را از انشعابات بیشتر با اثبات امامت پسر امام عسکری(ع) مصون دارد. به منظور وصول به این هدف اینان آن دسته از گفتارهای پیامبر(ص) و ائمه را که دلالت دارد مجموعه امامان به دوازده ختم میشود که او غیبت خواهد کرد را بکار میگرفتند.[۳۲]
دیدارهای مستقیم
در برخی منابع حدیثی و تاریخی شیعه نام افراد و چگونگی ملاقات آنان با امام زمان در زمان غیبت صغری گزارش شده است. در میان این منابع میتوان به الکافی کلینی، الغیبه شیخ طوسی، الارشاد شیخ مفید، کمال الدین شیخ صدوق، الخرائج و الجرائح راوندی اشاره کرد. نام برخی از این دیدارکنندگان چنین است: ابراهیم بن عبده نیشابوری و خادم او،[۳۳] ابو الادیان خادم امام حسن عسکری(ع)،[۳۴] ابو سعید غانم هندی،[۳۵] ابو عبدالله بن صالح،[۳۶] ابو محمد حسن بن وجناء نصیبی،[۳۷] ابو نعیم انصاری زیدی،[۳۸] ابو علی محمد بن احمد بن حماد مروزی محمودی،[۳۹] ابو هیثم دیناری.[۴۰][۴۱]
ابراهیم بن ادریس میگوید: امام(ع) را پس از درگذشت امام عسکری(ع) دیدم که جوانی بالغ و رشید شده بود و دست و سرش را بوسیدم.[۴۲]
پایان دوره غیبت صغرا
بنابر اجماع علمای شیعه بعد از درگذشت علی بن محمد سمری چهارمین نایب خاص حضرت مهدی(ع)، در سال ۳۲۹ق غیبت صغری به پایان رسیده و غیبت کبری آغاز شده است. در این دوران باب نیابت خاصه و وکالت از طرف امام مهدی مسدود است و تا روز ظهور، نایب خاصی در میان شیعه نخواهد بود.
وضع شیعیان در اواخر غیبت صغری
در سالهای پایانی دوران غیبت صغری، تشیع در شهرهایی از ایران و از جمله در قم و آوه گسترش یافته بود و از سویی، شیعیان، منصبهایی حکومتی به دست آورده بودند که قدرت خاندان نوبخت در بغداد نمونهای از آن است.[۴۳] آنگونه که مدرسی طباطبایی نوشته است:
- در نیمه اول قرن چهارم با به قدرت رسیدن سلسله آل بویه در ایران و استیلای آنان بر بغداد و خلافت عباسی و به قدرت رسیدن آل حمدان در شام، وضع سیاسی به طور بینظیری به نفع شیعه تغییر کرد و رجال شیعه چنان در همه مناصب و مقامات حکومت جا گرفتند و نفوذ اجتماعی آن مذهب، در چنان حدی بالا رفته بود که مورخان غربی امروز، آن قرن را «قرن شیعه» میخوانند.[۴۴]
در همین دوره بود که دفاعیههایی چون الامامة و التبصرة من الحیرة اثر علی بن بابویه در تثبیت باورهای امامیه نوشته شد و سیر تدوین این کتابها در سالها و سدههای بعد با آثاری همچون کتاب الغیبه اثر محمد بن ابراهیم نعمانی و کمال الدین اثر شیخ صدوق استمرار یافت و بدین ترتیب، شیعه دوران غیبت صغری را با استواری پشت سر گذاشت و وارد دوران غیبت کبری شد.
پانویس
- ↑ شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۴۰.
- ↑ طبرسی، إعلام الوری بإعلام الهدی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۵۹.
- ↑ صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ۱۳۹۲ق، ص۳۴۱ به بعد.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۳۶.
- ↑ جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص۱۰۲، با اندکی تلخیص.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۱۰۵؛ الارشاد، ج۲، ص۳۳۶؛ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۴۲۲.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۵۰۷.
- ↑ ابوسهل نوبختی، التنبیه، ص۹۲۹۳.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص۳۵۹-۳۶۱
- ↑ رجوع کنید به: شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۲۶ و ۴۲۹ و ۴۸۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۸.
- ↑ یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۳، ص۷۳۷۴.
- ↑ مدرسی طباطبایی،، مکتب در فرایند تکامل، ص۱۶۱-۱۶۲.
- ↑ مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ص۱۶۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۲۰؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۰۸.
- ↑ صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۲، ص۱۹۷، پاورقی۲.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ۱۰۷۱۰۹؛ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ص۱۱۰۱۱۴؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۰۸
- ↑ مفید، الارشاد، ص۳۴۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج ۲، ص۲۰۵، ۲۲۳؛ ذهبی، ج ۱۳، ص۱۲۱
- ↑ مفید، الارشاد، ص۳۴۵؛ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی،ص۳۶۰؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج۳،ص۲۰۵
- ↑ رجوع کنید به: مفید، الارشاد، ص۳۴۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج۳،ص۱۹۹، ۲۰۵
- ↑ طوسی، الغیبه،.....
- ↑ سید مرتضی، الفصول المختاره، ج۲،ص۳۲۱.
- ↑ ر.ک: طوسی، الغیبه، قم، ۱۴۱۱ق، ص۱۷۳-۱۷۴.
- ↑ جباری، بررسی تطبیقی سازمان دعوت عباسیان و سازمان وكالت اماميه (مراحل شكلگیری و عوامل پیدایش)، قم، پاييز۱۳۸۹ش، ص۷۵ـ۱۰۴
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، قم، ۱۴۱۱ق، ص۱۰۹، ۲۲۵ و ۲۲۶.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۸۶.
- ↑ جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص۱۳۵
- ↑ طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۵۶، ۱۰۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۵۴۱.
- ↑ کافی ج۱ص۵۰۵ به نقل از جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص۱۴۰
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۳۲۹.
- ↑ خبر کامل احادیثی که امامیه در طول غیبت صغری بکار میبردند در کلینی، الکافی، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۵۳۵-۵۲۵ آمده است
- ↑ شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۵۲؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ۱۳۹۳ش، ج۵، ص۲۹
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۴۰۵ق، ص۴۵۷؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ۱۳۹۳ش، ج۵، ص۳۰
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۵۱۵؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ۱۳۹۳ش، ج۵، ص۳۳
- ↑ شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۵۲؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ۱۳۹۳ش، ج۵، ص۳۷
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۴۰۵ق، ص۴۴۳؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ۱۳۹۳ش، ج۵، ص۳۸
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۴۰۵ق، ص۴۷۰؛ طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۵۹؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ۱۳۹۳ش، ج۵، ص۴۰
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۴۰۵ق، ص۴۷۰؛ طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۵۹؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ۱۳۹۳ش، ج۵، ص۴۰
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۴۰۵ق، ص۴۷۰؛ طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۵۹؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ۱۳۹۳ش، ج۵، ص۴۱
- ↑ بیشتر این دیدارها و نام افراد در این اثر آمده است: محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ۱۳۹۳ش، ج۵، ص۲۹-۹۸.
- ↑ رجوع کنید به: محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ۱۳۹۳ش، ج۵، ص۲۹. کلینی، الکافی، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۳۳۱؛ طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۶۸؛ شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۵۳؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۲۰؛ اربلی، کشف الغمة، ۱۴۰۱ق، ج۳، ص۲۴۰.
- ↑ رجوع کنید به:جفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ق، ص۷۱۸.
- ↑ مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ۱۳۸۷ش، ص۲۳۵
منابع
- اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، تصحیح: سید هاشم رسولی محلاتی، بیروت: الکتاب، ۱۴۰۱ق.
- جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم.
- جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، تهران، نشر علم، چاپ سوم، ۱۳۹۳ش.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۵ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبه، تحقیق: عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، موسسة المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ق.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، به کوشش مؤسسه آل البیت، بیروت، دار المفید، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- صدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الصغری، بیروت، دار التعارف، چاپ اول، ۱۳۹۲ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تحقیق: موسسة آل البیت، قم، موسسة آل البیت، ۱۴۱۷ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ترجمه آیت الله کوه کمرهای، قم، اسوه، ۱۳۷۵ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۹ق.
- محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام مهدی(ع) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۳۹۳ش.
- مدرسی طباطبایی، سید حسین، مکتب در فرایند تکامل، ترجمه هاشم ایزدپناه، تهران: کویر، ۱۳۸۷.
پیوند به بیرون
- غیبت صغری و نخستین بحرانهای امامیه
- فصلنامه تاریخ اسلام:تشیع در عصر غیبت صغری; تداوم و تحول
- فصلنامه تاریخ اسلام: غیبت صغری و نخستین بحرانهای امامیه