پرش به محتوا

اسحاق بن عمار صیرفی

از ویکی شیعه
اسحاق بن عمار صیرفی
اطلاعات فردی
نام کاملاسحاق بن عمار بن حیان مولی بنی‌تغلب ابویعقوب صَیرَفی
کنیهابویعقوب
لقبالصَیرَفی
الکوفی
کوفی
محل زندگیکوفه
خویشاوندان
سرشناس
اسماعیل بن عمار صیرفی (برادر)
محمد بن اسحاق صیرفی (فرزند)
مذهبشیعه امامی
اطلاعات حدیثی
راوی از معصومامام باقر(ع)
امام صادق(ع)
امام کاظم(ع)
راویان از اوصَفْوان بن یحیی
حَمّاد بن عثمان
عبدالله بن مُسْکان
یونس بن عبدالرحمن
حسن بن علی بن فضّال
اعتبارثقه
موضوع روایاتامامت
ثواب و عقاب اعمال
تفسیر برخی از آیات قرآن
ابواب فقهی
تعداد روایاتحدود ۱۰۰۰ روایت
تألیفاتکتاب نوادر


اسحاق بن عمار بن حیان صَیرَفی از اصحاب و راویان امام باقر(ع)، امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) بوده است. نجاشی رجال‌شناس قرن پنجم هجری قمری، اسحاق بن عمار صیرفی را ثقه و از بزرگان امامیه و او را صاحب کتاب معرفی کرده است. در منابع حدیثی از اسحاق بن عمار در باب امامت، ثواب و عقاب اعمال، تفسیر برخی از آیات قرآن و ابواب فقهی همچون زکات، نماز، روزه، نکاح، طلاق، حج و معاملات روایت نقل شده است.

به‌عقیده پژوهشگران علم رجال، از زمان شیخ طوسی و ذکر نام اسحاق بن عمار ساباطی در کتاب الفهرست (کتاب رجالی شیخ طوسی)، عالمان علم رجال در مورد اسحاق بن عمار صیرفی دچار تردید شده و درباره شخصیت و وثاقت او سه نظریه ارائه کرده‌اند: عالمانی همچون نجاشی، علامه مجلسی، سید محمدعلی موحد ابطحی و سید موسی شبیری زنجانی بر این باورند که در طریق روایات، اسحاق بن عمار صیرفی آمده و او امامی‌مذهب و ثقه بوده است. علامه حلی، سید احمد بن طاووس حلی و ابن‌داوود حلی بر این باورند که در طریق روایات، اسحاق بن عمار ساباطی آمده و او فَطَحی مذهب و ثقه بوده است.

عالمانی همچون شیخ بهائی، قائل به نظریه تعدد بوده و اسحاق بن عمار صیرفی را غیر از اسحاق بن عمار ساباطی معرفی کرده‌اند؛ در نظریه تعدد برخی قائل به وثاقت اسحاق بن عمار ساباطی بوده و برخی او را جَرْح نموده‌اند. مخالفان و موافقان نظریه تعدد، هر کدام دلایلی بر اثبات مدعای خود ذکر کرده‌اند که عدم ذکر نام اسحاق بن عمار ساباطی در کتاب رجال النجاشی و تعدد خاندان از جمله‌ آنهاست.

معرفی و جایگاه

اسحاق بن عمار بن حیان مولی بنی‌تغلب ابویعقوب صَیرَفی از اصحاب امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) بوده است.[۱] او در کوفه زندگی می‌کرده و شغلش صَرّافی بوده است.[۲] اسحاق بن عمار مورد اعتماد امام صادق(ع) بوده و به‌گفته برخی از عالمان علم رجال حضرت او را نسبت به مطالب مهمی همچون صحیفه‌ای که نام امامان شیعه در آن بوده آگاه ساخته است.[۳]

در منابع حدیثی از اسحاق بن عمار در باب امامت،[۴] ثواب و عقاب اعمال،[۵] تفسیر برخی از آیات قرآن[۶] و ابواب فقهی همچون زکات،[۷] نماز،[۸] روزه،[۹] نکاح،[۱۰] طلاق،[۱۱] حج[۱۲] و معاملات[۱۳] روایت نقل شده است. نجاشی رجال‌شناس قرن پنجم هجری قمری، اسحاق بن عمار صیرفی را ثقه و از بزرگان امامیه معرفی کرده[۱۴] و کتابی[یادداشت ۱] با نام نوادر را به او نسبت داده است.[۱۵] شفتی بیدآبادی از فقیهان قرن سیزده هجری قمری، احتمال داده است که کتاب اسحاق بن عمار جزو اصول اربعمائه بوده است.[۱۶]

خاندان

از اسحاق بن عمار، پدرش عمار بن حیان، برادرش اسماعیل و برادرزادگان او در کتب رجالی به نیکی یاد شده و عالمان رجال خاندان صیرفی را توصیف کرده‌اند.[۱۷] از فرزندان اسحاق سه تن به نام‌های محمد، علی و یعقوب شناخته شده‌اند؛[۱۸] به‌گفته نجاشی، محمد از راویان ثقه و صاحب کتاب بوده و از امام کاظم(ع) روایت نقل کرده است.[۱۹]

شخصیت‌شناسی و وثاقت

به‌عقیده پژوهشگران، بعد از آنکه برای اولین‌بار شیخ طوسی در کتاب الفهرست،[۲۰] اسحاق بن عمار را با وصف ساباطی معرفی کرد و او را ثقه و مورد اطمینان دانست؛‌[۲۱] عالمان علم رجال بین معرفی او به اسحاق بن عمار صیرفی و اسحاق بن عمار ساباطی دچار تردید شده و درباره شخصیت او سه نظریه ارائه کردند:[۲۲]

نظریه اتحاد و امامی بودن اسحاق: عالمانی همچون نجاشی،[۲۳] علامه مجلسی،[۲۴] سید محمدعلی موحد ابطحی[۲۵] و سید موسی شبیری زنجانی[۲۶] اسحاق بن عمار را شیعه امامی و ثقه معرفی کرده و بر این باورند که در طریق روایات، اسحاق بن عمار صیرفی آمده است.

نظریه تعدد و اشتراک در اسم: به‌گفته سید محمدمهدی بحرالعلوم در کتاب فوائد الرجالیة، اولین قائل به نظریه تعدد، شیخ بهائی بوده که اسحاق بن عمار صیرفی را امامی و ثقه معرفی کرده و روایات رسیده از او را صحیح دانسته و اسحاق بن عمار ساباطی را جَرْح کرده و روایاتش را نپذیرفته است.[۲۷] عبدالله مامقانی از عالمان رجال شیعه در قرن چهاردهم هجری قمری، روایات رسیده از طریق اسحاق بن عمار صیرفی را صحیح و روایات اسحاق بن عمار ساباطی را موثقه دانسته است.[۲۸] ابوالهدی کلباسی (درگذشت: ۱۳۵۶ق) و سید محمدباقر شفتی (درگذشت: ۱۲۶۰ق) بر این باورند که اسحاق بن عمار مشترک بین دو نفر بوده ولی آنچه که در سند روایات ذکر شده اسحاق بن عمار صیرفی بوده است.[۲۹]

نظریه اتحاد و فطحی مذهب بودن اسحاق: سید احمد بن طاووس حلی از عالمان قرن هفتم هجری قمری، اسحاق بن عمار را فَطَحی مذهب معرفی کرده و روایات رسیده از طریق او را نپذیرفته است.[۳۰] علامه حلی او را ثقه معرفی کرده و روایات منفرد[یادداشت ۲] او را مورد اطمینان ندانسته‌ است.[۳۱] ابن‌داوود حلی، اسحاق بن عمار صیرفی را ثقه و فطحی مذهب معرفی کرده است.[۳۲]

سید ابوالقاسم خویی با قبول اینکه اسحاق بن عمار اسحاق بن عمار صیرفی و اسحاق بن عمار ساباطی شخصی واحد و ثقه بوده، درباره شخصیت او چنین گفته است: این شخص گاهی به شهرش (ساباطِ مدائن) و گاهی به شغلش (صرافی) نسبت داده شده است.[۳۳]

دلایل موافقان و مخالفان نظریه تعدد

به‌گفته پژوهشگران علم رجال، برای هر کدام از نظریه‌های ارائه شده پیرامون شخصیت و وثاقت اسحاق بن عمار، دلایلی ذکر شده که برخی از آنها عبارت است از:[۳۴]

دلایل مخالفان: اگر اسحاق بن عمار صیرفی و اسحاق بن عمار ساباطی متعدد بودند بایستی نجاشی در کتاب رجالی خود که آن را بعد از کتاب الفهرست شیخ طوسی نگاشته و ناظر به آن است، نامی از اسحاق بن عمار ساباطی به میان می‌آورد.[۳۵] از دیگر ادله‌ای که پژوهشگران علم رجال ذکر کرده‌اند آن است که شیخ طوسی در کتاب رجال الطوسی، که آن را بعد از الفهرست نگاشته، تنها نام اسحاق بن عمار صیرفی را ذکر کرده است.[۳۶]

دلایل موافقان: تفاوت در خاندان که اسحاق بن عمار صیرفی از خاندان حیان تغلبی بوده و اسحاق بن عمار ساباطی از خاندان موسی ساباطی از جمله دلایلی است که عالمان علم رجال بر اثبات نظریه تعدد ذکر کرده‌اند.[۳۷]

نقل روایت

به‌گفته‌ سید ابوالقاسم خویی، در کتاب مُعْجَم رِجال الحدیث، نام اسحاق بن عمار در سند حدود هزار روایت نقل شده و او از امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) روایت نقل کرده است.[۳۸] محمدباقر شفتی از فقیهان قرن سیزدهم هجری قمری و محققانی همچون محمدجواد شبیری زنجانی، بر این باورند که اسحاق بن عمار از امام باقر(ع) نیز روایت نقل کرده است.[۳۹]

اسحاق بن عمار از راویانی همچون سلیمان بن خالد، سماعة بن مهران، عبدالرحمن بن الحجاج، عبدالله بن جُندب، عبدالملک بن عمرو، عبید بن زرارة، عنبسة بن مصعب، مُعلّی بن خُنَیس، یحیی بن أبی‌العلاء روایت نقل کرده[۴۰] و راویانی همچون اسحاق بن عیسی، اسماعیل بن عمار، ثعلبة بن میمون، حسن بن علی بن فضّال، حسن بن محبوب، حسین بن أبی‌العلاء، حسین بن عثمان، حماد بن عثمان، حماد بن عیسی، حمزة بن عبدالله، داود بن النعمان، صفوان بن یحیی، عبدالله بن مُسکان و یونس بن عبدالرحمن از او روایت نقل کرده‌اند.[۴۱]

پانویس

  1. نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۸ق، ص۷۱.
  2. زعفرانی‌زاده، «صیرفی، اسحاق بن عمّار»، ص۲۹۲.
  3. زعفرانی‌زاده، «صیرفی، اسحاق بن عمّار»، ص۲۹۲.
  4. کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۷۸.
  5. برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۵۱.
  6. قمی، تفسیرالقمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۵۴.
  7. کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۵۱۶-۵۱۷.
  8. شیخ طوسی، الاستبصار، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۰۸.
  9. کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۴، ص۹۷.
  10. کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۴۲۸-۴۲۹.
  11. شیخ طوسی، الاستبصار، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۲۸۶-۲۸۷.
  12. کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۴، ص۲۷۱.
  13. کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۱۵۳.
  14. نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۸ق، ص۳۶۱.
  15. نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۸ق، ص۷۱.
  16. شفتی بیدآبادی، الرسائل الرجالیة، ۱۴۱۷ق، ص۳۳۶.
  17. زعفرانی‌زاده، «صیرفی، اسحاق بن عمّار»، ص۲۹۲.
  18. زعفرانی‌زاده، «صیرفی، اسحاق بن عمّار»، ص۲۹۳.
  19. نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۸ق، ص۳۶۱.
  20. طوسی، الفهرست، الشریف الرضی، ص۱۵.
  21. زعفرانی‌زاده، «صیرفی، اسحاق بن عمّار»، ص۲۹۲.
  22. ارجمند، «بازشناسی جایگاه رجالی «اسحاق بن عمار»، ص۱۷۳.
  23. نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۸ق، ص۷۱.
  24. مجلسی، ملاذ الأخیار، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۶۲۱-۶۲۲.
  25. ابطحی، تهذیب المقال، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۷.
  26. شبیری زنجانی، کتاب النکاح، مؤسسه پژوهشی رای پرداز، ج۱۱، ص۳۷۵۷.
  27. بحرالعلوم، فوائد الرجالیة، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۰۸؛ شیخ بهایی، مشرق الشمسین، ۱۴۲۹ق، ص۹۵.
  28. مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۲۳ق، ج۹، ص۱۵۴.
  29. کلباسی، سماء المقال، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۳۳؛ شفتی بیدآبادی، الرسائل الرجالیة، ۱۴۱۷ق، ص۳۲۵.
  30. ابن‌طاووس، التحریر الطاووسی، ۱۴۱۱ق، ص۴۰و۴۲.
  31. علامه حلی، خلاصة الأقوال، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۷.
  32. ابن‌داوود حلی، کتاب الرجال، ص۵۲، ۱۳۸۳ق.
  33. خویی، موسوعة الامام الخوئی، ۱۴۱۸ق، ج۱۱، ص۲۳۱-۲۳۲.
  34. ارجمند، «بازشناسی جایگاه رجالی اسحاق بن عمار»، ص۱۷۸-۱۸۲.
  35. ارجمند، «بازشناسی جایگاه رجالی اسحاق بن عمار»، ص۱۸۱-۱۸۲.
  36. ارجمند، «بازشناسی جایگاه رجالی اسحاق بن عمار»، ص۱۸۸.
  37. ارجمند، «بازشناسی جایگاه رجالی اسحاق بن عمار»، ص۱۷۸.
  38. خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۴.
  39. شفتی بیدآبادی، الرسائل الرجالیة، ۱۴۱۷ق، ص۳۲۴؛ شبیری، توضيح الأسناد المشكلة فی الكتب الأربعة، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۳۷۹.
  40. خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۴.
  41. خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۴-۵۶.

یادداشت

  1. کتاب یا اصل، کتابی روایی است که برگرفته از کتاب روایی دیگری نباشد، بلکه راوی روایات آن را بدون واسطه از امام(ع) شنیده و یا به واسطه کسی که روایت را از امام(ع) شنیده، نقل می‌کند. به‌گفته پژوهشگران رجال، کتاب اسحاق بن عمار تا زمان شهید اول در دسترس بوده است. (زعفرانی‌زاده، «صیرفی، اسحاق بن عمّار»، ص۲۹۳.)
  2. حدیث مفرد یا منفرد، از اصطلاحات به‌کار رفته در علم حدیث بوده و به خبری گفته می‌شود که فقط یک راوی آن را نقل کرده باشد.

منابع

  • ابطحی، محمدعلی، تهذیب المقال فی تنقیح کتاب الرجال للشیخ الجلیل النجاشی، قم، مطبعة الآداب، چاپ دوم، ۱۴۱۷ق.
  • ابن‌داوود حلی، حسن بن علی، کتاب الرجال، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۸۳ق.
  • ابن‌طاووس، احمد بن موسی، التحریر الطاووسی، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۱۱ق.
  • ارجمند، محمدعلی، «بازشناسی جایگاه رجالی «اسحاق بن عمار»، در مجله حدیث حوزه، شماره ۳، پاییز و زمستان ۱۳۹۰ش.
  • بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی، رجال السید بحرالعلوم المعروف بالفوائد الرجالیة، تهران، مکتبة الصادق(ع)، ۱۳۶۳ش.
  • برقی، احمد بن محمد، المحاسن، قم،‌ دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱ق.
  • خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، قم، مرکز نشر آثار الشیعة، ۱۴۱۰ق.
  • خویی، ابوالقاسم، موسوعة الامام الخویی، قم، موسسة احیاء آثار الامام الخویی، ۱۴۱۸ق
  • زعفرانی‌زاده، سعید، «صیرفی، اسحاق بن عمّار»، در دانشنامه جهان اسلام، ج۳۰، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۵ش.
  • شبيری زنجاني، سيد محمدجواد، توضيح الأسناد المشكلة فی الكتب الأربعة‌، قم، مؤسسه علمی و فرهنگی دارالحدیث، ۱۴۲۹ق.
  • شبیری زنجانی، موسی، کتاب النکاح، قم، مؤسسه پژوهشی رای پرداز، بی‌تا.
  • شفتی بیدآبادی، محمدباقر بن محمدتقی، الرسائل الرجالیة، اصفهان، کتابخانه مسجد سید اصفهان، ۱۴۱۷ق.
  • شیخ بهایی، محمد بن حسین، مشرق الشمسین و إکسیر السعادتین، مشهد، آستان قدس رضوی (بنیاد پژوهش‌های اسلامی)، ۱۴۲۹ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۳ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، نجف، الشریف الرضی، بی‌تا.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال، بی‌جا، بی‌نا، ۱۴۱۷ق،
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
  • کلباسی، ابوالهدی، سماء المقال فی علم الرجال، قم، مؤسسة ولی‌العصر للدراسات الاسلامیة، ۱۴۱۹ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۳ش.
  • مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع) لإحیاء التراث، ۱۴۲۳ق.
  • مجلسی، محمدباقر، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۸ق.
  • نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین (دفتر نشر اسلامی)، ۱۴۱۸ق.