ابوالجارود
بنیانگذار فرقه جارودیه | |
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | زیاد بن مُنْذر |
خویشاوندان | منذر بن زیاد (پدر)، زیاد بن جارود (پدربزرگ) |
وفات | بین ۱۵۰ تا ۱۶۰ق |
مشخصات دینی | |
از یاران | امام باقر(ع) و امام صادق(ع) |
فعالیتها | عدم پایبندی به تقیه • گرایش به زید بن علی |
مشایخ | زید بن علی، یحیی بن زید |
شاگردان | حسن بن محبوب • محمد بن سنان • نصر بن مزاحم |
آثار | تفسیر ابوالجارود |
زیاد بن مُنْذر معروف به اَبُوالجارود از مفسران برجسته قرن دوم هجری قمری و از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده است. برخی منابع او را از اصحاب امام سجاد(ع) نیز دانستهاند. وی در علم کلام تخصص داشت و در مناظرهها مهارت بالایی نشان میداد.
ابوالجارود به زید بن علی و فرقه زیدیه گرایش پیدا کرد و در قیام زید شرکت داشت و خطبه و احادیث او را نقل کرده است. برخی معتقدند او در اواخر عمر به مذهب امامیه بازگشت. زیاد بن منذر بنیانگذار فرقه جارودیه در میان زیدیه دانسته شده است. این فرقه به امامت علی(ع) و حسنین(ع) بر اساس نص صریح باور داشتند. همچنین پس از آنها، امامت را مختص فرزندان فاطمه(س) میدانستند که بر اساس قیام و مبارزه مشروعیت پیدا میکرد. این فرقه بعدها تغییراتی یافت و به نظرات امامیه نزدیکتر شد.
نام ابوالجارود در اسناد بسیاری از روایات امامیه و زیدیه آمده است. روایات او در کتابهایی مانند الکافی و کامل الزیارات نقل شده است. درباره وثاقت او اختلافنظر وجود دارد؛ برخی او را ثقه و تعدادی دیگر او را مورد نکوهش قرار دادهاند. برخی از رجالشناسان با جمع بین دو دیدگاه، ابوالجارود را تنها در نقل روایات، ثقه دانستهاند.
تفسیر ابوالجارود که گفته شده توسط امام باقر(ع) به او املا شده است، بهعنوان اولین کتاب تفسیری امامان شیعه شناخته میشود. اختلافاتی درباره انتساب این تفسیر به امام باقر(ع) وجود دارد. گفته شده این تفسیر، پیش از گرایش وی به زیدیه نگاشته شده است؛ بنابراین مطالب آن در کتب دیگر مفسران چون تفسیر علی بن ابراهیم قمی مورد استفاده قرار گرفته است.
معرفی اجمالی
زیاد بن منذر، معروف به ابوالجارود یا ابوالنجم،[۱] از مفسران برجسته قرن دوم هجری قمری به شمار میرود.[۲] او از اصحاب امام باقر(ع) بوده و از امام صادق(ع)، روایتهایی نقل کرده است.[۳] برخی منابع وی را از اصحاب سه امام، از جمله امام سجاد(ع) نیز، دانستهاند.[۴] ابوالجارود در علم کلام تخصص داشت و در مناظرهها مهارت بالایی از خود نشان میداد.[۵]
زیاد بن منذر با القابی چون اعمی[۶] ثقفی کوفی،[۷] و تابعی[۸] شناخته میشود. برخی با استناد به رجالشناسان متقدمی چون نجاشی[۹] او را از تیره خارف[۱۰] یا حرقه همدان یمن دانستهاند.[۱۱] هرچند با توجه به لقب مولا[۱۲] و یا خراسانی دانسته شدن رئیس فرقه جارودیه[۱۳] از ایرانی بودن او نیز سخن به میان آمده است.
گفته شده او نابینای مادرزاد بود.[۱۴] سال تولدش، با توجه به روایات نقل شده از وی، اواخر قرن نخست هجری قمری دانسته شده است.[۱۵] گفته شده او در سال ۱۵۰ق[۱۶] تا ۱۶۰ق[۱۷] از دنیا رفت؛ هر چند از سال ۱۱۸ق نیز به عنوان سال وفات او نیز یاد شده است.[۱۸] ابنندیم معتقد است، او پیش از مرگ به خوردن مسکرات دست زد و ولایت کافران را پذیرفت.[۱۹]
بستگان سرشناس
پدر ابوالجارود، منذر بن زیاد، در حکومت امام علی(ع) بهعنوان حاکم منطقه اَزدَشیرخُرّه منصوب شد؛[۲۰] اما به اتهام خیانت در اموال عمومی، مورد بازخواست امام قرار گرفت.[۲۱] نامه امام علی(ع) به او توسط سید رضی در نهج البلاغه آمده است.[۲۲] پدربزرگش زیاد بن جارود، که از عابدان زمان خود بود، در جریان وقایع مرتبط با جنگ جمل نقش داشت. هنگامی که عایشه، همسر پیامبر اکرم، به همراه طلحه و زبیر به بصره رفتند و زمینه جنگ جمل فراهم شد، زیاد به همراه اعضای قبیله ربیعه و عثمان بن حنیف انصاری، نماینده امام علی(ع)، در مقابل آنان ایستادند.[۲۳] درگیری میان دو طرف پیش از رسیدن علی(ع) و قبل از وقوع جنگ جمل رخ داد که در این نبرد، زیاد و یارانش جان خود را از دست دادند.[۲۴]
گرایش به زید بن علی
به باور برخی محققان ابوالجارود زیدی مذهب بود[۲۵] و حتی او را در زمره عالمان زیدیه قرار دادهاند.[۲۶] گفته شده وی از غلات زیدیه بوده[۲۷] و از مسیر و مکتب امامان شیعه فاصله گرفت.[۲۸] بنابه گزارشهای تاریخی ابوالجارود هنگام قیام زید بن علی تغییر عقیده داد و به زیدیه گرایش پیدا کرد[۲۹] و حتی از حضور او در قیام زید بن علی سخن به میان آمده است.[۳۰]
گفته شده نگرش ابوالجارود به مسئله امامت و عدم التزامش به تقیه، باعث شد که از امامین صادقین فاصله گرفته و به زید بن علی گرایش پیدا کند.[۳۱] ابوالجارود خطبه زید بن علی در زمان قیام[۳۲] و نیز احادیثی از او[۳۳] و فرزندش یحیی بن زید را روایت کرده است.[۳۴] آیتالله خویی احتمال داده، ابوالجارود در اواخر عمر به مذهب امامیه بازگشته است.[۳۵]
بنیانگذار فرقه جارودیه
گفته شده ابوالجارود برخی از آموزههای خویش را در میان نخستین گروه از هواداران زید بن علی مطرح ساخت[۳۶] و با ارائه دیدگاههای خاص در موضوع امامت، گروهی از زیدیه را دور خود جمع کرد.[۳۷] برخی از فرقهنگاران و رجالشناسان، فرقه جارودیه[۳۸] و سُرحوبیه از شاخههای زیدیه را منتسب به ابوالجارود دانسته و معتقدند از عقاید او تأثیر پذیرفتند.[۳۹] گفته شده فرقه جارودیه با گذر زمان از میان رفته است.[۴۰] در مقابل، گروهی دیگر اعتقاد دارند که زیدیان کنونی همان زیدیان جارودی هستند[۴۱] و زیدیه در حال حاضر بر مبنای نظرات او عمل میکنند.[۴۲]
جارودیه به تبعیت از ابوالجارود، اعتقاد داشتند که امام علی(ع)، برترین صحابه و شایستهترین فرد برای رهبری تمامی مردم است.[۴۳] به باور آنها، پیامبر(ص) به امامت علی(ع) با توصیف اشاره کرده بود، نه با ذکر صریح نام.[۴۴] این گروه از ابوبکر و عمر تبری میجستند[۴۵] و آنها را غاصب خلافت میدانستند.[۴۶] همچنین معتقد بودند که صحابه با ترک بیعت با علی(ع) کافر شدند.[۴۷]
جارودیه پس از امام علی(ع) به امامت حسنین(ع) بر اساس نص صریح اعتقاد داشتند؛ اما پس از آن به نص خاصی باور نداشتند.[۴۸] آنها امامت را محدود به فرزندان فاطمه(س) میدانستند[۴۹] و معتقد بودند هر فردی از این خاندان که به راه خدا دعوت کرده و دارای دانش و فضیلت باشد، شایسته امامت است.[۵۰] بر اساس نظر ابوالجارود، به دلیل دشواری تشخیص امام افضل میان فرزندان متعدد فاطمه(س)، شرط امامت را قیام به سیف و مبارزه علیه ظالمان میدانستند.[۵۱] آنها نسبت به افرادی که بدون قیام و مبارزه مدعی امامت بودند، موضعی سخت و انتقادی اتخاذ میکردند.[۵۲] [یادداشت ۱]
در میان پیروان این فرقه، درباره امام منتظر اختلافنظر وجود داشت. به همین دلیل، برخی از آنان به مهدویت تعدادی از امامان زیدیه، مانند نفس زکیه (م۱۴۵ق)، محمد بن قاسم بن عمر بن زینالعابدین (م۲۳۲ق)، و یحیی بن عمر بن حسین بن زید (م۲۵۰ق) باور پیدا کردند.[۵۳] با گذشت زمان، دیدگاه جارودیه تغییراتی را تجربه کرد و آموزههایی مانند عدم پذیرش مهدویت امامان مذکور، ترک تکفیر شیخین و پذیرش امامان اثناعشریه بهتدریج بهدیدگاه غالب زیدیه در قرون بعدی تبدیل شد.[۵۴]
- برای اطلاعات بیشتر، اینها را هم ببینید: جارودیه
روای حدیث
نام ابوالجارود در اسناد بسیاری از روایات آمده و به ۹۲ مورد میرسد.[۵۵] او علاوه بر نقل روایت از امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، از تابعان بسیاری[۵۶] چون زید بن علی،[۵۷] یحیی بن زید،[۵۸] اصبغ بن نباته، حسن بصری، عبداللّه بن حسن بن حسن، عطیة بن سعد عوفی،[۵۹] و ابوسعید عقیصا التیمی روایت نقل کرده است.[۶۰]
همچنین از او افرادی چون مروان بن معاویه و علی بن هاشم بن برید[۶۱] ابومالک حضرمی، ابنمسکان، ابان بن عثمان، ابراهیم الشیبانی، ثعلبة بن میمون، حسن بن محبوب، ربعی بن عبدالله، عبدالله بن سنان، عبدالله بن مغیره، عثمان بن عیسی، عمر بن اذینه، محمد بن ابیحمزه، محمد بن سلمان ازدی، محمد بن سنان، منصور بن یونس،[۶۲] إسماعیل بن أبان الوراق، عمرو بن أبی المقدام و نصر بن مزاحم منقری[۶۳] روایت کردهاند.
روایات ابوالجارود به طور گسترده در آثار معتبر امامیه همچون الکافی،[۶۴] کامل الزیارات،[۶۵] تفسیر فرات کوفی[۶۶] و تفسیر علی بن ابراهیم قمی دیده میشود.[۶۷] موضوع روایات ابوالجارود در زمینههای مختلف اخلاقی،[۶۸] تفسیری،[۶۹] فقهی[۷۰] و اعتقادی از جمله امامت،[۷۱] نصوص ائمه[۷۲] و مهدویت[۷۳] است. گفته شده عالمان امامیه در مقایسه با عالمان زیدیه، نقلقولهای بیشتری از او آوردهاند؛[۷۴] هرچند روایات فراوانی از او، در منابع زیدی نیز یافت میشود.[۷۵] گفته شده عالمان به احادیث او از محمد بن سنان اعتماد نکردهاند؛ اما به روایاتی که از محمد بن بکر ارجنی نقل شده، اعتماد کردهاند.[۷۶]
اختلافنظر در وثاقت ابوالجارود
در مورد وثاقت ابوالجارود، نزد عالمان علم رجال اختلافنظر وجود دارد[۷۷] و عبارات زیادی در جرح و تعدیل او در کتابهای رجالی دیده میشود.[۷۸] برخی از رجالشناسان شیعه چون شیخ طوسی در مورد وثاقت ابوالجارود اظهار نظری نکردهاند.[۷۹]
عدم وثاقت
گفته شده در مورد ابوالجارود هیچگونه توثیقی در منابع وجود ندارد و به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است.[۸۰] تعدادی از رجالشناسان تنها به نقل سخنان ائمه(ع) در نکوهش ابوالجارود بسنده کردهاند.[۸۱] عدهای طبق روایتی از امام باقر(ع)، او را ملقب به سُرحوب (شیطان کور ساکن در دریا) معرفی نمودهاند.[۸۲] نام او در احادیثی از امام صادق(ع) در کنار دو شخصیت دیگر بهعنوان کافر و دروغپرداز مطرح شده[۸۳] و مورد لعن و نفرین قرار گرفت.[۸۴]
عالمان اهلسنت او را ثقه ندانسته و نقل روایت از او را روا نمیدانند.[۸۵] برخی بر این باورند که او از غالیان کوفه بوده و روایتهایی در نکوهش اصحاب پیامبر(ص) جعل میکرد و همچنین درباره فضائل اهلبیت(ع) مطالبی بیاساس نقل مینمود.[۸۶]
وثاقت
گفته شده شیخ مفید او را ثقه دانسته و مورد ستایس قرار داده است.[۸۷] [یادداشت ۲] آیتالله خویی در کتاب معجم رجال الحدیث، تعدادی روایات در مورد مذمت ابوالجارود را از حیث سندی و تاریخی مورد تردید قرار داده است.[۸۸] [یادداشت ۳] خویی با توجه به قرار گرفتن نام او در سلسله اسناد کتاب کامل الزیارات، [یادداشت ۴] نقل حدیث لوح از او توسط شیخ صدوق و اشاره به شهادت علی بن ابراهیم قمی به وثاقت تمام افراد واقع در کتاب تفسیرش، او را ثقه دانسته و روایات و کتاب ابوالجارود را معتبر دانسته است.[۸۹]
سید محسن امین او را قبل از زیدی شدنش، از ثقات شیعه دانسته است.[۹۰] عدهای با اشاره به اقوال فراوان و جمع میان دو دیدگاه، وی را ثقة در نقل روایات،[۹۱] مقبول الروایة و معتمدا فی الحدیث دانستهاند.[۹۲]
تفسیر ابوالجارود
تفسیر ابیالجارود که به کتاب الباقر(ع) یا تفسیر الباقر(ع) نیز شهرت دارد،[۹۳] کتابی منتسب به امام باقر(ع) است که از طریق ابوالجارود نقل شده است.[۹۴] این تفسیر بهعنوان اولین کتاب تفسیری منتسب به ائمه(ع) مطرح شده است.[۹۵] در وجود اصل چنین کتابی اختلافی نیست؛ اما در انتساب این تفسیر به امام باقر(ع) بهدلایل گوناگون اختلافنظر وجود دارد.[۹۶] برخی چون نجاشی[۹۷] و شیخ طوسی[۹۸] از وجود چنین تفسیری خبر داده و سندی را برای آن ذکر کردهاند.[۹۹] مطالب این کتاب به طور گسترده در کتب دیگر مفسران از جمله در کتاب تفسیری علی بن ابراهیم قمی استفاده شده است.[۱۰۰] برخی بر این باورند که ابوالجارود تفسیر خود را پیش از گرایش به مذهب زیدیه نگاشته و در دوران امام باقر (ع) از عقایدی صحیح برخوردار بوده است.[۱۰۱] بر این اساس، تغییر عقیده او تأثیری بر آراء تفسیریاش نخواهد داشت.[۱۰۲]
در منابع، علاوه بر تفسیر، اثر دیگری نیز به ابوالجارود نسبت داده شده و او را نویسنده یکی از اصول چهارصدگانه شیعه دانستهاند.[۱۰۳]
پانویس
- ↑ ابنندیم، الفهرست، بیروت، ص۲۵۳؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۸۳؛ مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۲۹، ص۵۵.
- ↑ عقیقی بخشایشی، طبقات مفسران شیعه، ۱۳۸۷ش، ص۲۴۶.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۰؛ ابنالغضائری، الرجال، ۱۴۲۲ق، ص۶۱؛ حلی، خلاصة الاقوال، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۳.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۰؛ آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۲۵۱؛ بحرانی، عوالم العلوم، ۱۴۱۳ق، ص۲۴۸؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۶.
- ↑ سیاغی، الروض النضیر، بیروت، ج۱، ص۳۶۴ به نقل از سید ادریس.
- ↑ برقی، رجال برقی، ۱۳۴۲ش، ص۱۳.
- ↑ خفاجی، الامام الباقر(ع) و اثره فی التفسیر، ۱۴۲۶ق، ص۱۵۵.
- ↑ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۱۳۵؛ حلی، خلاصة الاقوال، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۳.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۰؛ ابنالغضائری، الرجال، ۱۴۲۲ق، ص۶۱.
- ↑ لجنه العلمیه فی موسسه الامام الصادق(ع)، معجم طبقات المتکلمین، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۰۴.
- ↑ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۸۳
- ↑ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۲۰۸.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۲۹، ص۵۷؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۸۳.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۰؛ عقیقی بخشایشی، طبقات مفسران شیعه، ۱۳۸۷ش، ص۲۴۶؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۳۳۵-۳۳۶.
- ↑ بهرامیان، «ابوالجارود»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی به نقل از دیگران.
- ↑ گروه علمی موسسه امام صادق(ع)، موسوعة طبقات الفقهاء، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۲۰؛ عقیقی بخشایشی، طبقات مفسران شیعه، ۱۳۸۷ش، ص۲۴۶؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۳۳۵-۳۳۶.
- ↑ ابنحجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ۱۳۲۵ق، ج۳، ص۳۸۷.
- ↑ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۱۱، ص۲۴۹ به نقل از دیگران.
- ↑ ابنندیم، الفهرست، بیروت، ص۲۵۳.
- ↑ صنعانی، نسمة السحر، ۱۹۹۹م، ج۱، ص۵۲۸.
- ↑ ثقفی، الغارات، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۸۹۷.
- ↑ شریف الرضی، نهجالبلاغه، ۱۴۱۴ق، ص۴۶۱-۴۶۲.
- ↑ صنعانی، نسمة السحر، ۱۹۹۹م، ج۱، ص۵۲۸.
- ↑ صنعانی، نسمة السحر، ۱۹۹۹م، ج۱، ص۵۲۸.
- ↑ شیخ طوسی، الفهرست، ۱۴۲۰ق، ص۷۲؛ حلی، خلاصة الاقوال، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۳.
- ↑ ابنندیم، الفهرست، بیروت، ص۲۵۳؛ لجنه العلمیه فی موسسه الامام الصادق(ع)، معجم طبقات المتکلمین، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۰۴.
- ↑ ابنقانع بغدادی، معجم الصحابه، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۱۸۱۶؛ معرفت، تاریخ قرآن، ۱۳۸۲ش، ص۱۷۵.
- ↑ معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۳۸۶ش، ص۸۹.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۰.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۱۳۳؛ حلی، خلاصة الاقوال، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۳؛ نوبختی، فرق الشیعه، بیروت، ص۵۵.
- ↑ بهرامیان، «ابوالجارود»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ ابنهارون، تیسیر المطالب، ۱۴۲۲ق، ص۲۷۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: فرات کوفی، تفسیر، ۱۴۱۰ق، ص۱۵۱.
- ↑ سیاغی، الروض النضیر، بیروت، ج۱، ص۳۶۴، ج۲، ص۱۷۱؛ احمد بن عیسی، رأب الصدع، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۹۷.
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۳۳۵-۳۳۶.
- ↑ تقیزاده داوری، تصویر امامان شیعة در دایرة المعارف اسلام، ۱۳۸۵ش، ص۲۴۶.
- ↑ آقانوری، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقههای شیعه در عصر امامان، ۱۳۸۵ش، ص۲۷۰.
- ↑ اشعری، مقالات الإسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۶۶؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۸۳؛ شیخ طوسی، رجال طوسی، ۱۳۷۳ش، ص۱۳۵؛ ابن داود، رجال ابن داود، ۱۳۴۲ش، ص۴۵۵؛ حلی، خلاصة الاقوال، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۳؛
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۲۹؛ تفرشی، نقد الرجال، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۲۷۹؛ عقیقی بخشایشی، طبقات مفسران شیعه، ۱۳۸۷ش، ص۲۴۶.
- ↑ صبحی، فی علم الکلام، بیروت، ج۳، ص۸۶.
- ↑ برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: تاره، «جارودیه»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ سیاغی، الروض النضیر، بیروت، ج۱، ص۳۶۴.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، بیروت، ص۵۵؛ لجنه العلمیه فی موسسه الامام الصادق(ع)، معجم طبقات المتکلمین، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۰۵.
- ↑ سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۳، ص۱۶۸؛ لجنه العلمیه فی موسسه الامام الصادق(ع)، معجم طبقات المتکلمین، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۰۵؛ سیاغی، الروض النضیر، بیروت، ج۱، ص۳۶۴.
- ↑ ابنقانع بغدادی، معجم الصحابه، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۱۸۱۶.
- ↑ لجنه العلمیه فی موسسه الامام الصادق(ع)، معجم طبقات المتکلمین، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۰۵.
- ↑ لجنه العلمیه فی موسسه الامام الصادق(ع)، معجم طبقات المتکلمین، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۰۵.
- ↑ سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۳، ص۱۶۸؛ ناشیء اکبر، مسائل الامامه، ۱۹۷۱م، ص۴۲.
- ↑ ناشیء اکبر، مسائل الامامه، ۱۹۷۱م، ص۴۲؛ ابنقانع بغدادی، معجم الصحابه، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۱۸۱۶.
- ↑ سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۳، ص۱۶۸؛ ناشیء اکبر، مسائل الامامه، ۱۹۷۱م، ص۴۲.
- ↑ بهرامیان، «ابوالجارود»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ آقانوری، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقههای شیعه در عصر امامان، ۱۳۸۵ش، ص۲۷۱.
- ↑ آقانوری، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقههای شیعه در عصر امامان، ۱۳۸۵ش، ص۲۷۱.
- ↑ آقانوری، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقههای شیعه در عصر امامان، ۱۳۸۵ش، ص۲۷۱.
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۲۲، ص۸۱.
- ↑ معرفت، تفسیر و مفسران، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۱۶۰.
- ↑ علامه حلی، رجال العلامة الحلی، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۳؛ فرات کوفی، تفسیر، ۱۴۱۰ق، ص۱۵۱.
- ↑ سیاغی، الروض النضیر، بیروت، ج۱، ص۳۶۴، ج۲، ص۱۷۱؛ احمد بن عیسی، رأب الصدع، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۹۷.
- ↑ لجنه العلمیه فی موسسه الامام الصادق(ع)، معجم طبقات المتکلمین، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۰۴.
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۲۲، ص۸۱.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۰.
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۲۲، ص۸۱.
- ↑ لجنه العلمیه فی موسسه الامام الصادق(ع)، معجم طبقات المتکلمین، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۰۵.
- ↑ کلینی، الكافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۱.
- ↑ ابنقولویه، کامل الزیارات، ۱۳۵۶ش، ص۴۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: فرات کوفی، تفسیر، ۱۴۱۰ق، ص۱۸۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۰۲.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الكافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۱، ج۲، ص۹۰؛ شیخ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۲۲۶.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۰۲.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الكافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۳۶۲، ج۶، ص۴۷۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۱۷۹؛ ابنبابویه، الإمامة و التبصرة، ۱۴۰۴ق، ص۱۳۷؛ شیخ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۲۶۹؛ طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۲۴.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الكافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۹۸، ۳۰۳، ۵۳۲.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۲.
- ↑ ابنالغضائری، الرجال، ۱۴۲۲ق، ص۶۱؛ تفرشی، نقد الرجال، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۲۷۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: ابنهارون، تیسیر المطالب، ۱۴۲۲ق، ص۶۴، ۱۵۶.
- ↑ ابنالغضائری، الرجال، ۱۴۲۲ق، ص۶۱.
- ↑ قمی، الکنی و الألقاب، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۳۴.
- ↑ برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به: خفاجی، الامام الباقر علیهالسلام و اثره فی التفسیر، ۱۴۲۶ق، ص۱۵۵-۱۵۸.
- ↑ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۲۰۸.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۲۹، ص۶۴ به نقل از تلخیص المقال.
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۰؛ علامه حلی، رجال العلامة الحلی، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۳.
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۲۹؛ نوبختی، فرق الشیعه، بیروت، ص۵۵.
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳۰.
- ↑ ابنندیم، الفهرست، بیروت، ص۲۶۷.
- ↑ برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: ابنقانع بغدادی، معجم الصحابه، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۱۸۱۵-۱۸۱۶.
- ↑ ابنقانع بغدادی، معجم الصحابه، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۱۸۱۶.
- ↑ بهرامیان، «ابوالجارود»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی. به نقل از مفید، الرساله العددیه، ص۱۲۹.
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۳۳۲-۳۳۴.
- ↑ خویی، معجم جال حدیث، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۳۳۲-۳۳۶.
- ↑ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۲۵.
- ↑ قمی، الکنی و الألقاب، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۳۴.
- ↑ خفاجی، الامام الباقر علیهالسلام و اثره فی التفسیر، ۱۴۲۶ق، ص۱۵۶، به نقل از شیخ عباس قمی
- ↑ ابنندیم، الفهرست، بیروت، ص۳۷.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۰.
- ↑ ابنندیم، الفهرست، بیروت، ص۵۰؛ شبر، الجوهر الثمین، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۰.
- ↑ برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: بابایی، مکاتب تفسیری، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۰.
- ↑ شیخ طوسی، الفهرست، ۱۴۲۰ق، ص۷۲.
- ↑ برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به: حسینزاده، بررسی تفسیر ابوالجارود، ۱۳۷۵ش.
- ↑ عسکری، القرآن الکریم و روایات المدرستین، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۶۳.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۸ش، ج۴، ص۲۵۱.
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۳۳۴؛ عقیقی بخشایشی، طبقات مفسران شیعه، ۱۳۸۷ش، ص۲۴۶.
- ↑ شیخ طوسی، الفهرست، ۱۴۲۰ق، ص۷۲؛ ابنشهرآشوب، معالم العلماء، ۱۳۸۰ق، ص۵۲؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۸۴.
یادداشت
- ↑ جارودیه باور داشتند که امام در هنگام وقوع حوادث، از طریق الهام الهی وظایف خود را درک میکند.(ناشیء اکبر، مسائل الامامه، ۱۹۷۱م، ص۴۳.) به نظر آنها، تمامی آنچه پیامبر(ص) آورده، به طور کامل در اختیار کوچک و بزرگ از آل محمد قرار دارد.(لجنه العلمیه فی موسسه الامام الصادق(ع)، معجم طبقات المتکلمین، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۰۵.)
- ↑ به گفته برخی منتقدان، شهادت شیخ مفید بر ثقه بودنش، تنها در مواردی که فرد مجهولالحال باشد، قابل استناد است و در مورد کسی که ضعف او آشکار است، کاربرد ندارد.(مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۲۹، ص۶۴ به نقل از تلخیص المقال.)
- ↑ خویی نسبت دادن لقب سرحوب به ابوالجارود توسط امام باقر(ع) را بر اساس یک روایت مرسل و غیرقابل اعتماد دانسته است. خویی معتقد است ابوالجارود در زمان امام باقر(ع) تغییر عقیده نداده بود و این تغییر موضع او، هفت سال پس از وفات امام(ع) رخ داده است. بنابراین، چنین نامگذاری از سوی امام باقر(ع) امکانپذیر نیست.(خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۳۳۴.)
- ↑ جعفر بن محمد بن قولویه تمام روایان کتاب کامل الزیارات را توثیق کرده و بهعنوان یکی از توثیقات عامه در بین رجال شناسان مطرح شده است. (ایروانی، دروس تمهیدیه فی القواعد الرجالیه، ۱۴۳۱ق، ص۳۳-۳۸.
منابع
- ابنبابویه، علی بن حسین، الإمامة و التبصرة، قم، مدرسة الامام المهدی(عج)، ۱۴۰۴ق.
- ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، بیروت،دار صادر، ۱۳۲۵ق.
- ابنداود، حسن بن علی بن داود، رجال ابن داود، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ق.
- ابنشهرآشوب، محمد بن علی، معالم العلماء فی فهرست کتب الشیعة و أسماء المصنفین منهم قدیما و حدیثا، نجف، المطبعة الحیدریة، ۱۳۸۰ق.
- ابنغضائری، احمد بن حسین، الرجال، قم، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر، ۱۴۲۲ق.
- ابنقانع بغدادی، عبد الباقی، معجم الصحابة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۴ق.
- ابنقولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، نجف، دارالمرتضویة، ۱۳۵۶ش.
- ابنندیم، محمدبن اسحاق، الفهرست، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- ابنهارون، یحیی بن حسین، تیسیر المطالب فی امال ابیطالب، صنعا، موسسة الامام زید بن علی الثقافیه، ۱۴۲۲ق.
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، ۱۴۱۹ق.
- احمد بن عیسی، رأب الصدع، به کوشش علی بن اسماعیل صنعانی، بیروت، دارالمحجة البیضاء، ۱۴۲۸ق.
- اشعری، ابوالحسن، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین، ویسبادن، فرانس شتاینر، ۱۴۰۰ق.
- امین، محسن، أعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
- ایروانی، محمدباقر، دروس تمهیدیه فی القواعد الرجالیه، قم، انتشارات مدین، ۱۴۳۱ق.
- آقانوری، علی، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقههای شیعه در عصر امامان، قم، پژوهشگاه علوم و معارف فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق.
- بابایی، علیاکبر، مکاتب تفسیری، قم، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۱ش.
- بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، تحقیق محمد باقر موحد، قم، موسسه امام مهدی(عج)، ۱۴۱۳ق.
- بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، موسسه البعثه، ۱۴۱۵ق.
- برقی، احمد بن محمد، رجال برقی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ش.
- بهرامیان، علی، «ابوالجارود»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ۱۳۸۵ش.
- تاره، مسعود، «جارودیه»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۷، ۱۳۹۳ش.
- تفرشی، مصطفی بن حسین، نقد الرجال، قم، موسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، ۱۳۷۷ش.
- تقیزاده داوری، تصویر امامان شیعة در دایرة المعارف اسلام، قم، موسسه شیعهشناسی، ۱۳۸۵ش.
- ثقفی، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال، الغارات أو الإستنفار و الغارات، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۹۵ق.
- حسینزاده، علی، تفسیر ابو الجارود، مجله پژوهشهای قرآنی، شماره ۵و۶، ۱۳۷۵ش.
- حلی، حسن بن یوسف، رجال علامه حلی، تحقیق محمد صادق بحرالعلوم، نجف،دار الذخائر، ۱۴۱۱ق.
- خفاجی، حکمت عبید، الامام الباقر(ع) و اثره فی التفسیر، بیروت، مؤسسة البلاغ، ۱۴۲۶ق.
- خویی، ابو القاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، قم، مرکز نشر الثقافة الإسلامیة، چاپ پنجم، ۱۳۷۲ش.
- سمعانی، عبد الکریم بن محمد، الأنساب، حیدرآباد هند، مطبعة مجلس، دائرة المعارف العثمانیة، ۱۳۸۲ق.
- سیاغی، حسین، الروض النضیر شرح مجموع فقه الکبیر، بیروت، دارالجیل، بیتا.
- شبر، عبدالله، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، کویت، شرکة مکتبة الالفین، ۱۴۰۷ق.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه (للصبحی صالح)، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق.
- شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق محمد بدران، قم، شریف رضی، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
- شیخ طوسی، محمد بن الحسن، رجال طوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۷۳ش.
- شیخ طوسی، محمد بن الحسن، فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، تحقیق عبدالعزیز طباطبائی، قم، مکتبة المحقق الطباطبائی، ۱۴۲۰ق.
- شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الاختصاص، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- صبحی، احمد محمود، فی علم الکلام: دراسة فلسفیة لآراء الفرق الإسلامیة فی اصولالدین، بیروت، دارالنهضة، بیتا.
- صنعانی، یوسف بن یحیی، نسمة السحر بذکر مَن تشیع و شعر، بیروت، دارالمؤرخ، ۱۹۹۹م.
- طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج، مشهد، نشر مرتضی، ۱۴۰۳ق.
- عسکری، مرتضی، القرآن الکریم و روایات المدرستین، قم، کلیه اصول دین، ۱۳۷۴ش.
- عقیقی بخشایشی، عبد الرحیم، طبقات مفسران شیعه، قم، دفتر نشر نوید اسلام، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، ترتیب خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۸۱ش.
- فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، تحقیق محمد کاظم محمودی، تهران، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- قمی، عباس، الکنی و الألقاب، تهران، مکتبة الصدر، چاپ پنجم، ۱۳۶۸ش.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دارالکتاب، ۱۳۶۳ش.
- کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی، تحقیق حسن مصطفوی، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، ۱۴۰۹ق.
- كلينى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الكافی، تهران، دارالكتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- گروه علمی موسسه امام صادق(ع)، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، مؤسسة الإمام الصادق(ع)، ۱۴۱۸ق.
- لجنه العلمیه فی موسسه الامام الصادق(ع)، معجم طبقات المتکلمین، قم، مؤسسة الإمام الصادق(ع)، ۱۴۲۴ق.
- مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، قم، موسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، ۱۴۳۱ق.
- مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، ۱۴۲۶ق.
- معرفت، محمدهادی، تاریخ قرآن، تهران، سمت، چاپ پنجم، ۱۳۸۲ش.
- معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، قم، التمهید، ۱۳۷۹ش.
- معرفت، محمدهادی، صیانة القرآن من التحریف، قم، التمهید، ۱۳۸۶ش.
- ناشیء اکبر، عبدالله بن محمد، مسائل الامامه و مقتطفات من الکتاب الاوسط فی المقالات، بیروت، دارالنشر فرانتس، ۱۹۷۱م.
- نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۶۵ش.
- نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، بیروت، دارالاضواء، بیتا.