حکومت ادریسیان

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از آل‌ادریس)
حکومت ادریسیان
اطلاعات حکومت
نام‌های دیگرادریسیان
بنیانگذارادریس بن عبدالله‎ بن‎ حسن ‎بن ‎حسن ‎بن‎ علی(ع)
سال تأسیسسال ۱۷۲ قمری
گستره جغرافیاییمراکش و بخشی از الجزایر
مذهبتشیع زیدی
ویژگینخستین دولت شیعی مذهب از خاندان و نوادگان امام علی (ع)
نوع حکومتمحلی
اقدامات مهماحداث چند شهر جدید، شکوفایی اقتصادی و فرهنگی در منطقه
علت انقراضیورش‌های درازمدت قدرت‌های بزرگ اطراف (امویان اندلس و فاطمیان)
افراد
حاکمان مشهورادریس اکبر، ادریس ‎بن‎ ادریس بن عبدالله‎‎، یحیی ‎بن‎ ادریس‎ بن‎ عمر


حکومت ادریسیان اولین حکومت اسلامی مراکش که برخی آن را نخستین حکومت شیعی جهان هم دانسته‌اند. این حکومت در اواخر قرن دوم قمری، به‌دست یکی از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) به نام ادریس بن عبدالله تأسیس شد.

حکومت ادریسیان بر مراکش و بخش‌هایی از الجزایر کنونی سیطره داشت و قریب به دو قرن به حیات خود ادامه داد و سرانجام، در سال ۳۷۵ق با قتل حاکم ادریسی توسط اُمویان اندلس از بین رفت.

جایگاه ادریسیان را در گسترش اسلام، شکوفایی تمدن مغرب، توسعهٔ عدالت و ایجاد رونق اقتصادی برجسته دانسته‌اند. در دوره ادریسیان، دانشگاه قَرَوییّن بنا شده است؛ دانشگاهی که از آن به‌عنوان نخستین مؤسسهٔ آموزش عالی جهان یاد می‌شود که همچنان فعال است.

گفته می‌شود به‌دلیل فراهم‌نبودن شرایط، آن‌ها در راستای تبلیغ تشیع میان مردم مغرب اقدامی انجام نداده‌اند. روش حکمرانی آن‌ها شورایی بود و رجال و بزرگان در تصمیمات دولتی دارای نقش بودند. به همین جهت، سیاست ادریسیان را نزدیک‌ترین نظام به نظام سیاست اسلام قلمداد کرده‌اند است.

شایستگی آن‌ها در ادارهٔ امور و انتسابشان به پیامبر اسلام(ص) سبب مقبولیتی عمومی برای آن‌ها شده بود. آن‌ها برای به‌دست‌آوردن قدرت یا تثیبت آن، اعمال زور نکردند.

امروزه، ادریسیان با عنوان اشراف شناخته می‌شوند و همچنان نزد مردم مغرب دارای احترام هستند. اشراف جُوطی، مَشیشی، عَلَمی و وزانی از جمله خاندان‌های ادریسی شناخته‌شدهٔ موجود هستند.

اهمیت حکومت ادریسیان

حکومت ادریسیان را نخستین حکومتی شیعی جهان اسلام، و اولین حکومت اسلامی مراکش دانسته[۱] و گفته‌اند نقش مهمی در گسترش اسلام به این منطقه داشته‌ است.[۲] همچنین این حکومت را از تاثیرگذارترین دولت‌های غرب جهان اسلام شمرده‌اند[۳] که توانسته عصر درخشانی را خلق کند.[۴]

اقدامات علمی‌فرهنگی

تأثیر ادریسیان در حوزه فرهنگ و تمدن قوی و مهم ارزیابی شده و گفته شده تمدن مغربی در این دوره، شکوفایی عظیمی داشته است.[۵] مسجد و دانشگاه قرویین که در کتاب گینس به‌عنوان قدیمی‌ترین دانشگاه موجود جهان ثبت شده[۶] در عصر ادریسی تأسیس شده است.[۷] شهر فاس که این مسجد و دانشگاه در آن قرار دارد نیز در ابتدای دولت ادریسی بنا و در دوره‌های بعد به مرکزی علمی و محل رفت‌وآمد عالمانی از دیگر بلاد تبدیل شد.[۸] همچنین گفته می‌شود این دوره شاهد شکوفایی ادبی چشمگیری بوده‌ است.[۹]

اقدامات اجتماعی

موفقیت در زمینهٔ عدالت و اقتصاد در سایهٔ عمل به احکام شرع و رعایت برابری میان عرب‌ها و بربرهای آفریقا از ویژگی‌های این دولت شمرده شده است.[۱۰] عدم تعصب ادریس بر نژاد عربی سبب دل‌گرمی و جذب بربرهای معترض به انحصار‌طلبی عرب‌ها شد[۱۱] و برقراری پیوند خانوادگی او با آنها پایه‌های حکومت ادریسی را تقویت کرد.[۱۲]
جایگاه زنان در عصر ادریسی نیز از نکات مثبت این سلسله قلمداد شده است.[۱۳] در این زمینه، از نقش کِنزه همسر ادریس اول و حُسنی همسر ادریس دوم در ادارهٔ حکومت یاد شده است.[۱۴] مؤسس مسجد و دانشگاه قرویین نیز زنی به نام فاطمه الفهری بوده است.[۱۵]

ویژگی‌های سیاسی

به‌گفتهٔ نویسندهٔ تاریخ و تمدن مغرب، روش حکومت‌داری ادریسیان را نزدیک‌ترین نوع حکمرانی به امامت مدنظر اسلام بوده است.[۱۶] برپایهٔ این گزارش، آن‌ها با قدرت نظامی سرکوب‌گر یا مکر و حیله، خود را به مردم تحمیل نکردند؛ بلکه اقبال مردم به آنها به‌علت شایستگی و نیز انتسابشان به پیامبر اسلام(ص) بود. در ساختار سیاسی ادریسیان، قدرت در انحصار امام نبود؛ بلکه نظام سیاسی نظامی شورایی بود که در آن، رجال و مشایخ قبایل در تصمیمات دولتی نقش داشتند و این امر سبب می‌شد که مردم دولت را از خود بدانند. همین رابطهٔ آن‌ها با مردم منجر به تضعیف گروه‌های زندقه شد.[۱۷]
تاریخ‌پژوهان نوشته‌اند ادریسیان به مخالفان خود آزادی عمل می‌دانند. از باب نمونه، به گروهی که با آنان از نظر سیاسی و مذهبی مخالف بودند پناه دادند[۱۸] و حتی از میان آن‌ها افرادی را به وزارت منصوب کردند.[۱۹]
آنها نه مالیات‌های سنگین از مردم دریافت می‌کردند، نه کاخ‌های آن‌چنانی داشتند و نه اهل خوشگذرانی و زندگی در ناز و نعمت بودند و تنهافردی از آنها که دچار انحراف گردید توسط مردم برکنار شد.[۲۰]
حکومت ادریسی گرچه نیروی روحی و معنوی قوی داشت و در میان مردم دارای احترام بود، از قدرت سیاسی و نظامی فوق‌العاده‌ای برخوردار نبود[۲۱] و از ضعف اداری رنج می‌برد. همین نقاط ضعف زمینه‌ساز شکست آن‌ها در مقابل دشمنان شد.[۲۲]

اختلاف‌نظر دربارهٔ مذهب ادریسیان

در خصوص مذهب ادریسیان، مستندات تاریخی کمی وجود دارد و به همین علت، مورخان در این زمینه اختلاف‌نظر دارند.[۲۳] برخی ادریس بن عبدالله، پایه‌گذار سلسله ادریسی را فردی شیعه[۲۴] خوانده‌ و حکومت ادریسیان را دولتی شیعی قلمداد کرده‌اند.[۲۵] در مقابل، برخی بر رد این احتمال استدلال کرده‌اند.[۲۶]

این احتمال نیز مطرح شده که ادریسیان در ابتدا شیعه بوده‌ و بعد از گسترش مذهب مالکی در مغرب آنها نیز سنی شده باشند.[۲۷] البته گفتنی است بازماندگان ادریس در عصر حاضر از اهل سنت هستند.[نیازمند منبع]

آن دسته از صاحب‌نظران که ادریسیان را شیعه شمرده‌اند در اینکه آنها زیدی[۲۸]، اسماعیلی[۲۹] یا شیعه دوازده‌امامی[۳۰] بوده‌اند اختلاف‌نظر دارند. همچنین تشیع آل ادریس تشیع کم‌رنگ و ضعیفی دانسته شده که بیش از آنکه اعتقادی بوده باشد، سیاسی بوده است.[۳۱]

دلایل شیعه‌بودن ادریسیان

برخی از ادله‌ای که برای شیعه‌بودن ادریسیان به آنها استناد شده به این شرح است: خطبه‌های ادریس که گفته می‌شود مشتمل بر تصریح به حق اهل‌بیت(ع) برای خلافت هستند؛ سکه‌های بازمانده از عصر ادریسی که بر آنها نام امام علی(ع) و عبارت «علیٌ خیرُ النّاس بعدَ النَّبی؛ علی بهترینِ مردم بعد از پیامبر است» نقش بسته؛ تصریحات افرادی چون اشعری و ابن‌خلدون بر شیعه‌بودن آل‌ادریس و همچنین اذعان حاکمان بعدی ادریسی به تشیع.[۳۲]
گفته می‌شود در روزگار ادریسیان، مغرب آماده ترویج تشیع نبود و آنها نیز برای شیعه‌کردن مردم تلاش نکردند. اگر هم اقداماتی صورت گرفت، آثار آنها در دوره‌های بعد از بین رفت.[۳۳] در عوض، آنها به مقابله با خوارج و نشر محبت اهل‌بیت(ع) و نیز تبلیغ اسلام در میان مسیحیان پرداختند.[۳۳]

فراز و فرود حکومت ادریسیان

نقطهٔ آغازین حکومت ادریسیان مهاجرت ادریس بن عبدالله به مغرب بوده است. او که از نجات‌یافتگان قیام فخ بود[۳۴] مخفیانه و به‌عنوان غلام فردی به نام راشد که در واقع غلام خود او بود،[۳۵] به‌همراه کاروانی تجاری، از مدینه به مصر و از آنجا به مغرب مهاجرت کرد.[۳۶] گفته می‌شود راشد نقش مهمی در تأسیس و تحکیم دولت علوی ادریسی داشته است.[۳۷]

برخی معتقدند ادریس بدون برنامهٔ قبلی و فقط به‌منظور خلاصی از تعقیب عباسیان تصمیم به سفر گرفت و مغرب را نیز به‌علت اینکه غلامش بربر و اهل آفریقا بود انتخاب کرد؛ اما برخی دیگر معتقدند سفر ادریس با طرح قبلی و به‌عنوان حلقه‌ای از یک زنجیره اتفاق افتاده‌ است.[۳۸] گفته می‌شود حضور برادران ادریس در آفریقا و به‌طور خاص در تِلِمسان، شرایط را برای سفر او فراهم کرده بود و حتی گفته شده این نخستین سفر ادریس به مغرب نبوده است. همچنین عنوان شده که او در راستای مأموریت‌های تبلیغی حَلوانی و سفیانی که از طرف امام صادق(ع) به مغرب فرستاده شده بودند، به آنجا رفته است.[۳۹]

ادریس بعد از سکونتی تقریباً دوساله در طنجه که با موفقیت در امر تبلیغ همراه نشد،[۴۰] به ولیلی رفت و در آنجا مورد استقبال اسحاق بن محمد، رئیس قبیلهٔ اوربه قرار گرفت. اسحاق دخترش را به عقد ادریس در آورد، به نفع او از قدرت کناره گرفت و مردمش را به بیعت با ادریس دعوت نمود. بعد از قبیلهٔ اوربه، تعدادی دیگر از قبایل نیز با ادریس بیعت کردند[۴۱] و بدین صورت در سال ۱۷۲ق با بیعت قبایل بربر، حکومت ادریسی شکل گرفت.[۴۲] این حکومت ۳۷۵ سال با فرازوفرودهایی ادامه یافت و در نهایت، در کشمکش و نزاع با امویانِ اندلس و فاطمیان از پا درآمد.[۴۳]

ادوار تاریخی حکومت ادریسی

تاریخ حکومت ادریسی را به دو دوره تقسیم می‌کنند: دورهٔ اول عصر قدرت و حکومت، و دورهٔ دوم زمان پراکندگی و تلاش‌های بی‌ثمر برای بازیابی قدرت و در نهایت زوال بوده است.[۴۴]

یحیای چهارم قدرتمندترین سلطان ادریسی، که از نظر قدرت و وسعت قلمرو سرآمد همه حاکمان ادریسی بود، با روی‌کارآمدن فاطمیان و حملهٔ آن‌ها به فاس مواجه شد. او در این نبرد شکست خورد و تحت امر فاطمیان درآمد. قرار شد حاکم فاس باقی بماند، ولی خطبه به نام خلیفه فاطمی بخواند. بقیهٔ قلمرو ادریسیان نیز به موسی بن ابی‌العافیه حاکم منصوب فاطمیان واگذار شد. موسی که به فاس نیز طمع داشت بعد از مدتی یحیی را در بند کرد و شکنجه نمود و سپس اموالش را گرفت[۴۵] و او را همراه خانواده‌اش تبعید کرد. بدین شکل، کل قلمرو ادریسیان را به تصرف درآورد.[۴۶]

مدتی بعد، یکی از افراد خاندان ادریسی به نام حسن بن محمد حَجّام در فاس قیام کرد و ادارهٔ آن و چند شهر اطراف را در دست گرفت؛ ولی حکومتش دوامی نیاورد و قریب دو سال بعد، موسی بار دیگر بر فاس مسلط شد و این بار خاندان ادریسی را به قلعه حَجَرالنَّسر کوچاند و در حصر قرار داد.[۴۷]

ادریسیان پس از چند سال زندگی در حَجَرالنَّسر، در فرصتی مناسب، فرمانده قلعه را کشتند و با خروج از آن، ریاست قبایل اطراف را برعهده گرفتند؛[۴۸] ولی این بار نیز در تشکیل دولت مستقل ناکام ماندند و مجبور شدند با پذیرش فرمان خلیفه اُمویِ اندلس، در قدرت بمانند.[۴۹]

با تغییر معادلات سیاسی، حکومت ادریسیان چند بار دیگر هم بین امویان و فاطمیان دست‌به‌دست شد و بالاخره در سال ۳۷۵ق با کشته‌شدن حاکم ادریسی وقت، توسط امویان اندلس از بین‌ رفت.

گفتنی است قریب به سی سال بعد، یکی از بازماندگان آل‌ادریس به نام علی بن حَمّود موفق شد حکومت امویان اندلس را سرنگون و دولت جدیدی را با نام حکومت بنی‌حَمّود در اندلس تأسیس کند. [۵۰] همچنین در نیمهٔ اول قرن ۱۴ق یک نفر از ادریسیان دولتی را در مناطق محدودی از شبه‌جزیره عربستان ایجاد و نام دولت ادریسی را بار دیگر احیا کرد.[۵۱]

فرمانروایان ادریسی

ادریس بن عبدالله بن حسن مُثنّیٰ، از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) مؤسس و اولین حاکم ادریسی است. او را فردی نیکو، فاضل، خوش‌رفتار، عادل، شجاع، بخشنده و شاعر توصیف کرده‌اند.[۵۲]

پس از پی‌ریزی دولت ادریسی و فتوحات اولیه، هارون‌ خلیفه عباسی احساس خطر کرد و فردی به نام سلیمان بن جریر، معروف به شَمّاخ که گفته می‌شود از متکلمان زیدی بوده را به‌منظور از میان برداشتن ادریس نزد او فرستاد.[۵۳] شماخ به ادریس نزدیک شد و نزد او مقام بالایی پیدا کرد. او که در جلسات به نقل فضائل اهل‌بیت(ع) می‌پرداخت و بر امامت ادریس احتجاج می‌کرد، یک روز در نبود راشد، ادریس را مسموم و فرار کرد.[۵۴]
پس از کشته‌شدن ادریس، تدبیر و درایت راشد غلام او حکومت نوپای ادریسی را از نابودی نجات داد. راشد بزرگان و رجال را جمع کرد و به آن‌ها پیشنهاد داد تا زمان وضع حمل همسر ادریس صبر کنند و اگر فرزند پسر بود، با او بیعت کنند و اگر دختر بود، یک نفر را از میان خود انتخاب کنند. پس از آنکه مشخص شد فرزند ادریس پسر است، او را به نام پدرش نام‌گذاری کردند و راشد عهده‌دار تربیت او شد، به او فقه و حدیث و جنگاوری آموخت و در یازده‌سالگی برای او بیعت گرفت.[۵۵] ادریس دوم در هفده‌سالگی، مستقلاً حکومت را در دست گرفت.[۵۶]

در مجموع، سیزده حاکم و امام ادریسی حکومت کردند که از این تعداد، نُه نفر مربوط به دورهٔ نخست و چهار نفر حاکمان دوره دوم بودند که به فاطمیان یا امویان خراج می‌دادند:[۵۷]

  • ادریس اول
  • ادریس دوم
  • محمدبن ادریس (المُنتَصِر)
  • علی بن محمد بن ادریس
  • یحیی (اول) بن محمد
  • یحیی(دوم) بن یحیی
  • علی بن عمر بن ادریس
  • یحیی (سوم) المقدام
  • یحیی (چهارم)
  • حسن الحجام
  • قاسم بن محمد
  • ابوالعیش احمد بن قاسم
  • حسن‎ بن‎ قاسم گنون

مناسبات سیاسی ادریسیان

خوارج یکی از دولت‌های همسایه ادریسیان بودند که به دلایل عقیدتی و سیاسی، روابط پرتنشی با آن‌ها داشتند. ادریس دوم با خوارج به‌شدت برخورد کرد و فرزندش نیز با آن‌ها روابط تیره‌ای داشت.[۵۸] نزاع میان خوارج و ادریسیان تا پایان دورهٔ اول حکومت ادریسی ادامه داشت و یک بار، در دورهٔ علی بن عمر بن ادریس به تصرف بخش‌هایی از پایتخت ادریسیان منجر شد.[۵۹]

روابط آل‌ادریس با همسایگان اُمَوی خود نیز بر محور دشمنی می‌چرخید. البته در عهد ابوالعیش احمد بن قاسم، از حاکمان ادریسی دورهٔ دوم، آن‌ها در زمرهٔ دوستان اُمَویان درآمدند.[۶۰]

اَغلبیان دیگر همسایهٔ حکومت ادریسی، گرچه گاهی از آن‌ها در برابر امویان حمایت می‌کرد، عامل فشار دستگاه خلافت عباسی بر ادریسیان بود.[۶۱] فاطمیان نیز در قبال ادریسیان سیاست دوگانه‌ای داشتند و در نهایت قلمرو آل‌ادریس را تصرف و آن‌ها را خراج‌گذار خود کردند.[۶۲]

ادریسیان در اوج قدرت

نقل شده که دولت ادریسی به دربار شارلمانی سفیر فرستاده است.[۶۳]

قلمرو ادریسیان

ادریسیان بر مغربِ اَقصیٰ حکومت می‌کردند که قابل‌تطبیق بر سرزمین‌هایی از دو کشور مراکش و الجزایر کنونی است.[۶۴]

حکومت ادریسی در دوره‌ٔ نخست که دارای قدرت و استقلال بود توانست قلمرو حکمرانی خود را در شمال تا وَهران و تِلِمسان نیز گسترش دهد؛[۶۵] همچنان‌که در جهت جنوب نیز تا سوس اقصی و حتی مناطق جنوبی‌تر آن پیش‌ رفتند.[۶۶] نهر مولویه نیز به‌عنوان سرحد شرقی حکومت آن‌ها معرفی شده است.[۶۷]

در دورهٔ اول حکومت ادریسی، شهر فاس که به‌دستور ادریس دوم بنا شده بود پایتخت ادریسیان بود.[۶۸] در دورهٔ دوم، سلطهٔ ادریسیان از چند شهر از جمله بَصره (شهری‌ در مغرب‌ اقصی‌ٰ، میان‌ طَنجَه‌ و فاس‌[۶۹])، اَصیل و حَجَرالنَّسر فراتر نرفت.[۷۰]

شخصیت‌های ادریسی در طول تاریخ

ادریسیان که تحت عنوان اشراف شناخته می‌شوند همچنان نزد مردم مغرب دارای احترام هستند.[۷۱] اشراف جُوطی، مَشیشی، عَلَمی و وزانی از جمله خاندان‌های ادریسی شناخته‌شده و موجود هستند.[۷۲]

در طول تاریخ، در میان خاندان ادریسی، افراد تأثیرگذار و مشهوری وجود داشته‌اند که در حوزه‌های مختلف علمی، فرهنگی، سیاسی و... دارای اثر بوده‌اند. شریف ادریسی، عبدالقادر جزائری، محمد بن علی العلوی و برادران غِماری از شخصیت‌های شناخته‌شدهٔ ادریسی بوده‌اند.

  • شریف ادریسی

محمد بن محمد ادریسی معروف به شریف ادریسی جغرافی‌دان قرن ۵ و ۶ق از نوادگان حمودیان اندلس و از آن طریق، از نسل ادریسیان است.[۷۳] ناسا منطقه‌ای را در سیاره پولوتون به نام او نام‌گذاری کرده است.[۷۴] از او همچنین به‌عنوان پزشک، داروشناس و شاعری توانمند یاد شده و کتاب او به نام نُزهَةُ المُشتاق فی اِختراقِ الآفاق، اثری مهم در جغرافیا معرفی شده است.[۷۵]

او مدل کوچکی از سیاره زمین را به شکل کروی و از جنس نقره ساخته بود که اکنون در دسترس نیست؛ ولی نقشه‌های ترسیم‌شده توسط او همچنان موجود است و محققی آلمانی به نام کنراد میلر، آن‌ها را در سال ۱۹۹۷ چاپ و منتشر کرد.[۷۶]

  • برادران غماری

احمد، عبدالعزیز و عبدالله غماری از برجسته‌ترین محدثان اهل‌سنت در قرون اخیر[۷۷] و از مخالفان ابن‌تیمیه و محمد‌ بن عبدالوهاب،[۷۸] از نسل ادریسیان بوده‌اند.[۷۹]

  • محمد بن علوی العلوی: از فقهای مالکی قرن ۱۵ق و از منتقدان وهابیت.[۸۰]
  • محمد بن علی ادریسی: او یکی از افراد خاندان ادریسی بود که توانست در قرن ۱۴ق دولتی را در بخش‌هایی از جزیرةالعرب ایجاد کند که به دولت ادریسی معروف است.[۸۱] این دولت از سال ۱۳۲۷ق ادارهٔ صبیا، تهامه، عسیر و جازان را در دست داشت و در سال ۱۳۵۱ق در حملهٔ آل‌سعود از بین رفت.[۸۲]

نگارخانه

پانویس

  1. ذکاوت، «تأملی در مورد چگونگی شکل‌گیری حکومت ادریسیان»، ص۹۷.
  2. ذکاوت، «تأملی در مورد چگونگی شکل‌گیری حکومت ادریسیان»، ص۹۷.
  3. عالم‌زاده، و آبانگاه،«مذهب ادریسیان»، ص۸۶.
  4. مونس، تاریخ و تمدن مغرب، ج۱، ص۳۹۲.
  5. سا‌ئحی‌، الحضاره الاسلامیه فی المغرب، ۱۴۰۶ق، ص۱۵۰.
  6. «قدیمیترین موسسه آموزش عالی»، سایت گینس.
  7. مونس، تاریخ و تمدن مغرب، مرکز تحقيق و توسعه علوم انسانی، ج۱، ص۳۶۳.
  8. سلاوی، الاستقصا لاخبار المغرب الاقصی، دار الکتاب، ج۱ ص۲۲۴.
  9. سا‌ئحی‌، الحضاره الاسلامیه فی المغرب، ۱۴۰۶ق، ص۱۵۳.
  10. سعدون، تاریخ العرب السیاسی فی المغرب من الفتح العربی حتى سقوط غرناطه، به نقل از دانش‌کیا، «گرایش مذهبی ادریسیان»، ص۱۹.
  11. مکی، تشیع در اندلس، ۱۳۷۶ش، ص۱۷.
  12. عالم‌زاده، و آبانگاه،«مذهب ادریسیان»، ص۸۴.
  13. سا‌ئحی‌، الحضاره الاسلامیه فی المغرب، ۱۴۰۶ق، ص۱۶۱.
  14. سا‌ئحی‌، الحضاره الاسلامیه فی المغرب، ۱۴۰۶ق، ص۱۶۱.
  15. ابن خلدون، تاریخ إبن خلدون، ۱۴۰۸ق. ج۴، ص۲۰.
  16. مونس، تاریخ و تمدن مغرب، سمت، ج۱، ص۳۷۴-۳۷۷.
  17. مونس، تاریخ و تمدن مغرب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۷۷-۳۸۰.
  18. کنون، النبوغ المغربي في الأدب العربي، ج۱، ص۴۶.
  19. عالم‌زاده، و آبانگاه،«مذهب ادریسیان»، ص۸۶.
  20. مونس، تاریخ و تمدن مغرب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۷۷-۳۸۰.
  21. مونس، تاریخ و تمدن مغرب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۷۷-۳۸۰.
  22. میلی جزائری، تاریخ الجزائر فی القدیم والحدیث، ۱۴۰۶ق. ج۲، ص۱۱۲.
  23. عالم‌زاده، و آبانگاه، «مذهب ادریسیان»، ص۷۳.
  24. زبیب، دولة التشیع فی بلاد المغرب، ۱۴۱۳ق. ص۱۰۰؛
  25. سا‌ئحی‌، الحضاره الاسلامیه فی المغرب، ۱۴۰۶ق، ص۱۴۵.
  26. عالم‌زاده، و آبانگاه، «مذهب ادریسیان»، ص۷۳.
  27. سا‌ئحی‌، الحضاره الاسلامیه فی المغرب، ۱۴۰۶ق، ص۱۴۵.
  28. میلی جزائری، تاریخ الجزائر فی القدیم والحدیث، ۱۴۰۶ق. ج۲، ص۹۷؛ جعفریان، اطلس شیعه، ۱۳۸۷ش، ص۵۴۹.
  29. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۳۴۱.
  30. دانش‌کیا، «گرایش مذهبی ادریسیان»، شماره۴۰، ص۸۷.
  31. جعفریان، اطلس شیعه، ۱۳۸۷ش، ص۵۴۹.
  32. دانش‌کیا، «گرایش مذهبی ادریسیان»، ص۸۶-۸۷.
  33. ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ دانش‌کیا، «گرایش مذهبی ادریسیان»، ص۹۱.
  34. مقدسی، احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم، دار صادر، ص۲۴۳.
  35. سنوسی‌، الدرر السنیه فی أخبار السلالة الإدریسیه، ۱۳۴۹ق. ص۴۴.
  36. ذکاوت، «تأملی در مورد چگونگی شکل‌گیری حکومت ادریسیان»، ص۹۷.
  37. مونس، تاریخ و تمدن مغرب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۵۳.
  38. مونس، تاریخ و تمدن مغرب، ج۱، ص۳۴۶.
  39. زبیب، دولة التشیع فی بلاد المغرب، ۱۴۱۳ق، ص۸.
  40. مونس، تاریخ و تمدن مغرب، ج۱، ص۳۵۳.
  41. سلاوی، الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی، دار الكتاب، ج۱، ص۲۰۸-۲۱۶.
  42. اب‍ن‌ ع‍ذاری‌، البيان المغرب فی أخبار الأندلس و المغرب، ۱۴۰۰ق. ج۱، ص۸۳.
  43. سلاوی، الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی، دار الكتاب، ج۱، ص۲۶۱.
  44. مونس، تاریخ و تمدن مغرب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۶۶.
  45. [1] سلاوی، الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی، دار الكتاب ج۱، ص۲۳۹.
  46. مونس، تاریخ و تمدن مغرب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۶۵-۳۶۶.
  47. سلاوی، الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی، دار الكتاب، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۲.
  48. مونس، تاریخ و تمدن مغرب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۶۶-۳۶۷
  49. مونس، تاریخ و تمدن مغرب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۷۱.
  50. سلاوی، الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی، دار الكتاب، ج۱، ص۲۵۵-۲۶۱.
  51. «الادریسی، محمد بن علی الادریسی»،موضوع.
  52. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۴۱۹ق،ص۴۰۹؛ اب‍ن‌ ع‍ذاری‌، البيان المغرب فی أخبار الأندلس و المغرب، دار الثقافة. ج۱، ص۸۴.
  53. سنوسی‌، الدرر السنية فی أخبار السلاله الإدریسیه، ۱۳۴۹ق. ص۷.
  54. سلاوی، الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی، دار الكتاب، ج۱، ص۲۰۸-۲۱۶.
  55. سلاوی، الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی، دار الكتاب، ج۱، ص۲۱۶-۲۱۷.
  56. مونس، تاریخ و تمدن مغرب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۵۶-۳۵۸.
  57. ذکاوت، «تأملی در مورد چگونگی شکل‌گیری حکومت ادریسیان»، ص۹۷.
  58. ذکاوت، «تأملی در مورد چگونگی شکل‌گیری حکومت ادریسیان»، ص۱۰۰.
  59. [1] مونس، تاریخ و تمدن مغرب، انتشارات سمت، ۱۳۸۴ش.ج۱، ص۳۶۴-۳۶۵.
  60. [1] مونس، تاریخ و تمدن مغرب، انتشارات سمت،۱۳۸۴، ج۱، ص۳۷۱-۳۷۲.
  61. ذکاوت، «تأملی در مورد چگونگی شکل‌گیري حکومت ادریسیان»، ص۱۰۱.
  62. [1]  ذکاوت، «تأملی در مورد چگونگی شکل‌گیري حکومت ادریسیان»، ص۱۰۱.
  63. سا‌ئحی‌، الحضاره الاسلامیه فی المغرب، الدار الثقافیة للنشر، ۱۴۰۶ق، ص۱۶۱.
  64. ذکاوت، «تأملی در مورد چگونگی شکل‌گیری حکومت ادریسیان»، ص۹۷؛ عالم‌زاده، و آبانگاه، «مذهب ادریسیان»، ص۷۵.
  65. سلاوی، الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی، ج۱، ص۲۶۱.
  66. [1] مونس، تاریخ و تمدن مغرب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۶۱.
  67. مونس، تاریخ و تمدن مغرب، ترجمه حمیدرضا شیخی، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۶۱.
  68. سلاوی، الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی، ج۱، ص۲۶۱.
  69. دانشنامه جهان اسلام، «بصره»
  70. سلاوی، الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی، ج۱، ص۲۶۱.
  71. ذکاوت، «تأملی در مورد چگونگی شکل‌گیري حکومت ادریسیان»، ص۹۷.
  72. سلاوی، الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی، دار الكتاب، ج۱، ص۲۳۰-۲۳۵.
  73. «زندگی‌نامه محمد بن محمد ادریسی»، la biographie.
  74. [./Https://www.nasa.gov/image-article/mountainous-shoreline-of-sputnik-planum/ «خط ساحلی کوهستانی اسپوتنیک پلانوم»]، سایت ناسا.
  75. «محمد الادریسی»، دانشنامه بریتانیکا.
  76. «محمد الادریسی»، دانشنامه بریتانیکا.
  77. «عالمان منتقد وهابیت: «احمد بن محمد بن صدیق غماری»»، پایگاه تخصصی وهابیت پژوهی و جریان های تکفیری.
  78. «عالمان منتقد وهابیت: «احمد بن محمد بن صدیق غماری»»، پایگاه تخصصی وهابیت پژوهی و جریان های تکفیری؛ «عبدالله بن صدیق غماری»، پایگاه تخصصی وهابیت پژوهی و جریان های تکفیری.
  79. ابن الحاج، إسعاف الإخوان الراغبین بتراجم ثله من علماء المغرب المعاصری، ۱۴۱۲ق، ص۳۴.
  80. [1] حسنی، العقود اللؤلؤیه فی بعض أنساب الأسره الحسنیه الهاشمیه، ۱۴۱۵ق. ص۳۳۳.
  81. [1] عقیلی، تاریخ المخلاف السلیمانی، ۱۴۰۲ق. ج۲، ص۷۲۸.
  82. «الادریسی، محمد بن علی الادریسی»،موضوع.

منابع

  • ابن الحاج، محمد بن الفاطمی، إسعاف الإخوان الراغبین بتراجم ثله من علماء المغرب المعاصرین، بی‌جا، الطبعه الجدیده، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق زکار سهیل، و خلیل شحاده ، بیروت ، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
  • اب‍ن‌ ع‍ذاری‌، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د، البيان المغرب فی أخبار الأندلس و المغرب، تحقیق کولان، ج. س، و پروفنسال لیفی، بیروت، دار الثقافة. ج۱، ص۸۴.
  • اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلیین، بیروت، دارالنشر، ۱۴۰۰ق.
  • اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، تحقیق احمد صقر، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۹ق.
  • «الادریسی، محمد بن علی الادریسی»،موضوع، تاریخ درج مطلب:ا۰آوریل ۲۰۲۲م، تاریخ بازدید: ۲بهمن ۱۴۰۲ش.
  • حسنی، محمد بن علی، العقود اللؤلؤیه فی بعض أنساب الأسره الحسنیه الهاشمیه،بی‌جا، بی‌نا، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • ذکاوت، محمود، «تأملی در مورد چگونگی شکل‌گیری حکومت ادریسیان»، در مجله پارسه، شماره۱۸-۱۹، اردیبهشت و آبان۹۱.
  • زبیب، نجیب. ‌دولة التشیع فی بلاد المغرب، بیروت، دار الأمير للثقافة و العلوم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • سا‌ئحی‌، حسن، الحضاره الاسلامیه فی المغرب، الدار الثقافیة للنشر، ۱۴۰۶ق.
  • سلاوی، شهاب الدين، الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی، تحقیق: جعفر الناصری و محمد الناصری، بی‌جا، دار الكتاب، بی‌تا.
  • سنوسی‌، محمد بن‌ علی، الدرر السنية في أخبار السلالة الإدريسية، مطبعه الشباب، ۱۳۴۹ق.
  • «عالمان منتقد وهابیت: «احمد بن محمد بن صدیق غماری»»، پایگاه تخصصی وهابیت پژوهی و جریان های تکفیری، تاریخ درج مطلب:۱۵مرداد ۱۴۰۲ش، تاریخ بازدید:۷بهمن ۱۴۰۲ش.
  • «عبدلله بن صدیق غماری»، پایگاه تخصصی وهابیت پژوهی و جریان های تکفیری، تاریخ درج مطلب:۱۳بهمن ۱۳۹۷ش، تاریخ بازدید:۷بهمن ۱۴۰۲ش.
  • عالم‌زاده، هادی و علی آبانگاه،«مذهب ادریسیان»، در فصلنامه علمی-پژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا(س)،شماره۵۵، سال پانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • عقیلی، محمد بن احمد، تاریخ المخلاف السلیمانی، ریاض، دارالیمامه للبحث و الترجمه و النشر، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.
  • «قدیمیترین موسسه آموزش عالی»، سایت گینس، تاریخ بازدید: ۲۸ دی ۱۴۰۲ش.
  • کنون، عبد الله، النبوغ المغربی فی الأدب العربی، بی جا، بی‌نا، بی‌تا.
  • مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
  • مونس، حسین، تاریخ و تمدن مغرب، ترجمه حمیدرضا شیخی، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۴ش.
  • میلی جزائری، مبارک بن محمد، تاریخ الجزائر فی القدیم والحدیث، الجزائر، المؤسسه الوطنیه للکتاب، ۱۴۰۶ق.