حکومت بنی‌مَزیَد از حکومت‌های شیعی عراق در قرن ۴ تا ۶ قمری که توانستند به یکی از قدرت‌های تأثیرگذار منطقه تبدیل شوند. بنی‌مزید از قبیله بنی‌اسد بودند که همزمان با فتوحات اسلامی به بخش‌هایی از عراق و ایران کوچ کردند و پس از مدتی نفوذ زیادی در منطقه به دست آورده و با سرکوب قبیله‌های مهاجم به شهرت رسیدند. تا آنکه علی بن مزید از والیان آل‌بویه توانست با حمایت معزالدوله بویهی حکومت مزیدیان را به وجود آورد. پس از او هفت تن دیگر از بنی‌مزید به حکومت رسیدند و در نهایت در سال ۵۴۵ق حکومتشان از بین رفت.

حکومت بنی‌مزید
حکومت بنی‌مزید
گستره حکومت بنی‌مزید
گستره حکومت بنی‌مزید
اطلاعات حکومت
نام‌های دیگرحکومت مزیدیان
بنیانگذارعلی بن مزید با حمایت آل‌بویه
سال تأسیس۴۰۳ق
گستره جغرافیاییبخش‌هایی از عراق
مذهبشیعه
ویژگیاز حکومت‌های مقتدر شیعی
اقدامات مهمتأسیس شهر حله، حمایت از علما و اندیشمندان شیعه و نقش مؤثر در پویایی فرهنگ و تمدن اسلامی با رویکرد شیعی.
پایتخت‌هاشهر حله
انقراض۵۴۵ق
علت انقراضبه دست سلجوقیان
پیش ازسلجوقیان
پس ازآل بویه
افراد
حاکمان مشهورصدقه بن منصور

بنی‌مزید در قلمرو خود مذهب شیعه را مذهب رسمی اعلام کرد و مردم را به رعایت شعائر مذهبی دعوت نمود. حاکمان مزیدی همواره از شیعیان در برابر اهل‌سنت حمایت کردند و حتی برخی از آنها در این راه جان خود را از دست دادند.

حکومت مزیدیان همزمان با حکومت‌های عباسیان، آل‌بویه و سلجوقیان بود. خلفای عباسی مزیدیان را تهدیدی علیه حکومتشان قلمداد کرده و در مواقعی آنها را متهم به بد دینی می‌نمودند و مردم را علیه آنها می‌شوراندند. امپراطوری سلجوقی نیز برای جلوگیری از نفوذ عباسیان، سیاست حفظ قدرت امرای عرب چون بنی‌مزید را پیش گرفت.

مشهورترین حاکم مزیدی، صدقه بن منصور بود. وی با استفاده از اختلافات داخلی سلجوقیان، توانست حکومت مزیدیان را گسترش دهد. او شهر حله را تأسیس کرد که این شهر پس از مدتی، به یکی از مهم‌ترین شهرهای عراق و دارالعلم جهان تشیع تبدیل شد. حاکمان مزیدی با برقراری امنیت و آرامش و فراهم کردن امکانات علمی، نقش مؤثری در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی با رویکرد شیعی داشته و سرزمینشان به یکی از کانون‌های علمی و ادبی جهان اسلام مبدل گشت و علاوه بر جایگاه و زادگاه بزرگان شیعه، مکانی برای مهاجرت علمای مناطق دیگر گردید که بیشتر ثمرات آن در سده‌های بعد نمایان شد.

معرفی

مزیدیان

حاکمان بنی مزید

حاکم


سناءالدوله علی بن مزید
نورالدوله دبیس اول
بهاءالدوله منصور بن دبیس
سیف الدوله صدقة بن منصور
نورالدوله دبیس بن صدقة
سیف الدوله صدقة بن دبیس
محمد بن دبیس
علی بن دبیس

دوره سلطنت


۳۵۰-۴۰۸
۴۰۸-۴۷۴
۴۷۴-۴۷۹
۴۷۹-۵۰۱
۵۰۱-۵۲۹
۵۲۹-۵۳۲
۵۳۲-۵۴۰
۵۴۰-۵۴۵

مزیدیان یا اصحاب الحله[۱] از حکومت‌های شیعی بودند که بین سال‌های ۴۰۳ق تا ۵۴۵ق بر مناطقی از عراق فرمانروایی کردند.[۲] دوره حکومت آنها که به پادشاهان عرب شهرت داشتند،[۳] ۱۴۲ سال[۴] و همزمان با حکومت‌های آل‌بویه، سلجوقیان و خلافت عباسیان در عراق و ایران و همچنین فاطمیان در مصر بود.[۵] آنها در دوران ضعف عباسیان[۶] و اقتدار آل‌بویه و با حمایت آنان در منطقه فرات الاوسط به قدرت رسیدند.[۷]

مزیدیان با شجاعت و روحیه جنگ‌آوریِ خود به یکی از قدرت‌های تأثیرگذار منطقه تبدیل شدند.[۸] برخی مزیدیان را مدیران و سیاستمداران ماهری دانسته‌اند که با بهره‌برداری از اتفاق‌های زمان سلجوقیان، توانستند به قدرتی مهم در منطقه تبدیل شوند.[۹]

فرمان‌روایان مزیدی همواره مورد ستایش بودند[۱۰] و صفات نیکو و اعمال شایسته آنها در منابع بازتاب داشته است.[۱۱] مناطق تحت فرمانروایی آنها غالباً در آرامش و امنیت و پناهگاهی برای پناهندگان توصیف شده[۱۲] و آنها را یاور مظلومان[۱۳] قلمداد کرده‌اند.

خاستگاه

گفته شده که آنها از اعراب شمالی و بَدَوی بودند[۱۴] و نسبشان به اعراب مُضَری رسیده[۱۵] و شاخه‌ای از قبیله بزرگ بنی‌اسد بودند.[۱۶] قبیله بنی‌اسد در مکه و پیرامون آن زندگی می‌کردند و پس از مسلمان شدن در سال ۹ هجری قمری[۱۷] و شرکت در فتوحات در دسته‌های جداگانه به مناطق مختلف شام و عراق مهاجرت کردند. آنها تا اواسط قرن سوم هجری قمری به زندگی ساده خود در بادیه‌های جنوب عراق ادامه دادند.[۱۸] در قرن ۴ هجری قمری گروهی از بنی‌مزید در خوزستان[۱۹] نزدیکی حویزه و در مناطق بین واسط، بصره و اهواز ساکن شدند و سپس در محلی بین کوفه و هیت استقرار یافتند.[۲۰]

حاکمان

بنیان‌گذار حکومت مزیدیان، علی بن مزید (م۴۰۸ق)[۲۱] ملقب به سندالدوله[۲۲] بود. بنی‌مزید از سال ۳۵۰ق نفوذ زیادی در منطقه داشتند و از بزرگان آن منطقه محسوب می‌شدند و با سرکوب قبیله‌های مهاجم و برقراری آرامش در منطقه شهرت یافتند.[۲۳] علی بن مزید پس از مدتی با حمایت مُعزّالدوله بویهی، توانست در سال ۴۰۳ق حکومت مزیدیان را تشکیل دهد[۲۴] و بنی‌مزید را از مرحله شیخویت به مرحله امارت منتقل کند؛[۲۵] هرچند برخی معتقدند که شروع حکومت مزیدیان پیش از آغاز قرن پنجم هجری قمری بوده و زمان شیخوخیت آنها را جزو زمان حکومت آنها محسوب کرده‌اند.[۲۶]

دلایل زیادی برای به‌قدرت رسیدن مزیدیان نقل شده است؛ از جمله جمعیت زیاد و نفوذ بالای قبیله بنی‌اسد میان اعراب، اتحاد و همبستگی با برخی قبایل کرد و ضعف حکومت آل‌بویه که به علت کشمکش داخلی، با مزیدیان به‌عنوان هم‌کیش و گماشتگان خود کاری نداشتند.[۲۷]

پس از علی بن مزید، هفت تن از این خاندان به حکومت رسیدند و تا سال ۵۴۵ق به حکومت خود ادامه دادند.

بعد از مرگ علی بن دبیس حکومت مزیدیان منقرض شد[۳۶] و مردم حله از شهر خود طرد و رانده شده و این شهر تابع حکومت عباسیان قرار گرفت.[۳۷]

دوران شکوه و عظمت

دوران حکومت صدقه بن منصور، دوران شکوه و عظمت بنی‌مزید قلمداد شده است.[۳۸] وی از نامدارترین و با کفایت‌ترین[۳۹] و همچنین قدرتمندترین[۴۰] امیران این خاندان دانسته شده و در زمان او بنی‌مزید به یکی از قدرت‌های مهم منطقه تبدیل شد.[۴۱] به همین علت او را پادشاه عرب قلمداد کرده‌اند.[۴۲] وی همزمان با ظهور خاندان سلجوقی، حکومت مزیدیان را در اختیار داشت.[۴۳]

صدقه با استفاده از اختلاف‌ها و درگیری‌های بین امرای سلجوقی،[۴۴] حکومت خود را تا شهرهای تکریت، بصره،[۴۵] کوفه،[۴۶] واسط و هیت[۴۷] گسترش داد و پس از تأسیس شهر حلّه، پایتخت خود را به آنجا منتقل کرد.[۴۸] گستره حکومتش به قدری بود که برخی گفته‌اند از فرات تا بحرین تحت فرمان‌راویی او بود؛[۴۹] چنان‌که ابن‌خلدون نیز از بغداد تا بصره و منطقه نجد و نعمانیه را تحت قلمرو بنی‌مزید عنوان کرده است.[۵۰]

با گسترش حکومت و قدرت صدقه بن منصور، اطرافیان سلطان سلجوقی احساس خطر کرده و به بدگویی از صدقه پرداختند[۵۱] و در نهایت با پناه دادن صدقه به حاکم شیعی ساوه و آبه که از جانب سلجوقیان متهم به باطنی‌گری و تحت تعقیب بود،[۵۲] جنگی میان آنها و سلجوقیان شکل گرفت و صدقه به همراه سه هزار نفر از نیروهایش در سال ۵۰۱ق کشته شد.[۵۳]

تأسیس شهر حله

صدقة بن منصور در سال ۴۹۵ق[۵۴] با توصیه خاندانش،[۵۵] شهر حله را در منطقه جامِعَیْن[۵۶] میان بغداد و کوفه[۵۷] که منطقه‌ای با آب و هوای معتدل[۵۸] و به‌لحاظ موقعیت راهبردی به دور از دسترس مهاجمان بود، تأسیس و پایتخت حکومت بنی‌مزید نمود.[۵۹] شهر حله که به حله بنی‌مزید[۶۰] یا حله سیفیه[۶۱] نیز شهرت دارد پس از مدتی پایگاه[۶۲] و دارالعلم جهان تشیع در قرن پنجم هجری قمری به بعد[۶۳] و همچنین زیباترین و باشکوه‌ترین[۶۴] و در عین حال مهم‌ترین[۶۵] شهر عراق تبدیل شد.

با تلاش حاکمان مزیدی همچون سیف‌الدوله این شهر به یکی از کانون‌های علمی و ادبی عراق[۶۶] و خاستگاه جنبش عظیم فکری و ادبی اسلامی _ عربی تبدیل شد.[۶۷]

برای اطلاعات بیشتر، اینها را هم ببینید: شهر حله

روابط سیاسی با حکومت‌های مجاور

گفته شده حکومت مزیدیان با توجه به اختلافات مذهبی با عباسیان، همواره به‌عنوان رقیب و تهدید برای خلفای عباسی محسوب می‌شدند. خلفای عباسی همیشه از قدرت مزیدیان احساس خطر می‌کردند و در مواقعی آنها را متهم به بد دینی کرده و مردم را علیه آنها تحریک می‌کردند.[۶۸] مزیدیان نیز در مواقعی برای تهدید خلفای عباسی، خود را به حکومت فاطمیان نزدیک می‌کردند.[۶۹] آنها هیچ‌گاه خطری برای آل‌بویه، محسوب نشده و همواره مورد احترام بودند.[۷۰]

بنی‌مزید با ظهور امپراطوری سلجوقی و انقراض حکومت آل‌بویه، بزرگ‌ترین حامی خود را از دست داد.[۷۱] سلجوقیان برای جلوگیری از گسترش نفوذ خلفای عباسی، سیاست حفظ قدرت امرای عرب را پیش گرفتند و حتی با گسترش حکومت بنی‌مزید و علی‌رغم نظر بدبینانه و خصمانه میان دو طرف، خطر جدی برای سلاجقه به حساب نیامدند.[۷۲]

رسمیت بخشیدن به مذهب تشیع

مزیدیان از دیرباز شیعه مذهب دانسته شده‌اند[۷۳] و حتی گفته شده در شیعه بودن این خاندان اتفاق‌نظر وجود دارد.[۷۴] بنی‌مزید با تأثیرپذیری از آل‌بویه تشیع خود را آشکارا بیان کرده و تشیع را مذهب رسمی حکومت خود اعلام کردند.[۷۵] آنها شعائر مذهبی را مرسوم نموده و مردم را به رعایت آن دعوت می‌کردند.[۷۶] امیران و حاکمان این خاندان چون دبیس اول نیز در دوران حکومت خود در مدح اهل‌بیت(ع) شعرهایی سرودند.[۷۷]

گفته شده که منابع تاریخی دربارهٔ چگونگی گرایش نخستین رهبران آنها به تشیع چیزی نگفته‌اند؛[۷۸] اما گزارش‌هایی از حضور آنها در سپاه امام علی (ع) وجود دارد؛[۷۹] چنان‌که خاکسپاری بدن شهدای کربلا پس از واقعه عاشورا،[۸۰] یکی از دلایل حضور چشمگیر این قبیله در تاریخ شیعیان بوده است.[۸۱]

حمایت از شیعیان

حکومت مزیدیان را از حکومت‌هایی دانسته‌اند که از دیرباز به هواداری از تشیع شهرت داشتند و پس از به قدرت رسیدن، همواره از شیعیان در برابر اهل‌سنت حمایت کردند؛[۸۲] چنان‌که پس از حمله اهل‌سنت به کاظمین نام خلیفه عباسی را از خطبه‌ها حذف نمودند[۸۳] و حتی در شرایطی که شیعیان و عالمان تشیع از جانب سلجوقیان مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتند، مزیدیان قلمرو خود را جایگاه امنی برای شیعیان قرار داده بودند.[۸۴] حمایت آنها از شیعیان به‌گونه‌ای بود که گفته شده صدقه بن منصور نیز در حمایت از شیعیان جان خود را از دست داد.[۸۵]

گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی

به باور برخی از محققان علی‌رغم آنکه حکومت مزیدیان از دوره تاریخی و قلمرو فرمانروایی کوچک‌تری نسبت به حکومت‌های معاصرشان برخوردار بود؛ اما نقش مؤثری در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی با رویکرد شیعی داشت.[۸۶] گفته شده حاکمان مزیدی با درک درست از جایگاه علم و اندیشمندان،[۸۷] علاوه بر آنکه خود از برجستگان شعر و ادب بودند،[۸۸] برای ترقی علم نیز تلاش کردند؛ همین امر سبب شد تا مورخان، حاکمان این سلسله را به جهت علاقه‌مندیشان به علم و تکریم دانشمندان و شعرا مورد ستایش قرار داده[۸۹] و حتی شاعران در وصف آنها شعر بسرایند.[۹۰]

اوج فعالیت‌های علمی و فرهنگی این خاندان در دورهٔ سیف‌الدوله بود که با گسترش قلمرو حکومت زمینه را برای شکوفایی علمی فراهم کرد[۹۱] به گونه‌ای که روزگار او را روزگار آزادی و شکوفایی ذوق ادبی دانسته‌اند.[۹۲]

حمایت از عالمان شیعه

عالمان و دانشمندان شیعه با سختگیری‌های سلجوقیان از بغداد به نجف و حله رفته و مورد حمایت مزیدیان قرار گرفتند و ضمن انتقال میراث علمی و معنوی گذشتگان زمینه را برای خلق نوآوری‌های علمی و پویایی و شکوفایی اجتهاد فراهم ساختند.[۹۳] سیف‌الدوله امکانات علمی را برای رونق و توسعه علم و دانش مهیا ساخت[۹۴] و کتابخانه‌ای را با هزاران جلد کتاب به وجود آورد.[۹۵]

با تلاش حاکمان مزیدی پس از مدتی حله از پیشگامان تدریس فقه جعفری و سایر علوم دینی شد[۹۶] و با پرورش ادیبان، فقها و عالمان برجسته شیعه[۹۷] چون ابن ادریس حلی،[۹۸] ابن بطریق،[۹۹] محمد بن جعفر بن نما حلی،[۱۰۰] جعفر بن محمد بن نمای حلی،[۱۰۱] سید ابن طاووس،[۱۰۲] یحیی بن سعید حلی از طایفه آل سعید،[۱۰۳] محقق حلی[۱۰۴] و علامه حلی[۱۰۵] تا سالیان دور مرکز علوم اهل‌بیت(ع) شناخته گردید.[۱۰۶] به باور برخی از محققان، حاصل آن، نهضت مهم علمی و فرهنگی در آنجا بود که آثارش در سده‌های بعد نمایان شد.[۱۰۷]

یکی از سیاست‌های راهبردی برخی حکمرانان مزیدی در مناطق تحت قلمرو خود، برقراری امنیت و آرامش دانسته شده است که این امر سبب مهاجرت عالمان و وفاداران به اهل‌بیت(ع) به شهر حله شد.[۱۰۸] درحالی‌که در سرزمین‌های مجاور به سبب تشدید اختلاف‌های داخلی میان سلاطین سلجوقی و ضعف خلافت عباسی امنیت و ثبات از میان رفته و موجب رکود فعالیت‌های علمی در مراکزی مانند بغداد شده بود.[۱۰۹]

حمایت از شاعران و ادیبان

پیدایش حکومتی شیعه مذهب و علاقه‌مند به علم و ادب فرصت مناسبی را برای شاعران شیعه فراهم کرد که به دور از سختگیری‌ها و تعصبات دینی و مذهبی به نشر عقاید و معارف شیعه بپردازند.[۱۱۰] گفته شده حمایت‌های مادی و معنوی آنها از شعر و ادب، سبب شوق و اشتیاق فراوان در شاعران برای حضور در شهر حله شد.[۱۱۱] شاعران برجسته همواره با آنان در ارتباط بوده و امیران مزیدی زمینه حضور آنها را در دربار خود فراهم می‌ساختند.[۱۱۲]

سیاست مزیدیان به‌گونه‌ای بود که سرایندگان دیگر مذاهب چون حَیْص بَیْص شافعی[یادداشت ۱]،[۱۱۳] ابن تلمیذ نصرانی، ابن ابی الصقر شافعی و سنبسی به دربار آنها می‌آمدند.[۱۱۴] و حتی اشخاصی چون سِنبِسی به شاعر دربار بنی‌مزید مشهور شدند.[۱۱۵] [یادداشت ۲]

حمایت مزیدیان از شعر و ادب زمینه‌ساز شکل‌گیری نهضت ادبی استواری در این شهر شد و عالمان زیادی در زمینه علم نحو و لغت پرورش یافتند.[۱۱۶] یکی از نتایج مهم نهضت ادبی حله شکل‌گیری ادب شیعی دانسته شده که بذر آن در دوران بنی‌مزید کاشته شد و ثمرات آن در سده‌های بعد به‌بار نشست و زمینه را برای گسترش بیش از پیش تمدن اسلامی فراهم کرد.[۱۱۷]

پانویس

  1. همدانی، قطع تاریخیة من کتاب «عنوان السیر فی محاسن أهل البدو و الحضر، أو، المعارف المتأخرة»، ۲۰۰۸م، ص۲۹۰؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۲۲۴.
  2. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۳۹۱.
  3. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۳۸۶
  4. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۳۹۱.
  5. مرسلپور، خدک، «بررسی تحلیلی نقش حکومت بنی مزید در حمایت از شیعیان و گسترش تشیع»، ص۷۰.
  6. ناشناخته، نهایة الأرب، ۱۳۷۵ش، جلد۲۷، ص۱۰، پاورقی.
  7. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی».
  8. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۷.
  9. باسورث، سلسله‌های اسلامی جدید، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۹.
  10. عمادالدین کاتب، خریدة القصر، ۱۳۷۵ق، ج۵، ص۱۵۳.
  11. برای نمونه نگاه کنید به: همدانی، قطع تاریخیة من کتاب «عنوان السیر فی محاسن أهل البدو و الحضر، أو، المعارف المتأخرة»، ۲۰۰۸م، ص۲۹۴–۲۹۵؛ ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، ۱۹۹۲م، ص۱۹۲؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۳۸۶؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۲۰۲.
  12. همدانی، قطع تاریخیة من کتاب «عنوان السیر فی محاسن أهل البدو و الحضر، أو، المعارف المتأخرة»، ۲۰۰۸م، ص۲۹۵.
  13. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۳۹۱–۳۹۲.
  14. باسورث، سلسله‌های اسلامی جدید، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۹.
  15. هشام کلبی، جمهره النسب، ۱۴۰۷ق، ص۱۹–۲۱.
  16. باسورث، سلسله‌های اسلامی جدید، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۹.
  17. طبری، تاریخ الامم و الکلوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۹۶.
  18. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۷۶–۷۷.
  19. کحاله، معجم قبائل العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۷۴؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۳۵۷.
  20. مهدوی عباس‌آباد، «نگاهی گذرا به تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سلسله شیعی مذهب مزیدیان (۴۰۳–۵۴۵ه‍.ق)»، ص۲۵۸.
  21. غروی، مع علماء النجف الأشرف، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۰۵.
  22. همدانی، قطع تاریخیة من کتاب «عنوان السیر فی محاسن أهل البدو و الحضر، أو، المعارف المتأخرة»، ۲۰۰۸م، ص۲۹۰–۲۹۱؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۳۴۶.
  23. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۳.
  24. مهدوی عباس‌آباد، «نگاهی گذرا به تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سلسله شیعی مذهب مزیدیان (۴۰۳–۵۴۵ه‍.ق)»، ص۲۵۸.
  25. مهدوی عباس‌آباد، «نگاهی گذرا به تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سلسله شیعی مذهب مزیدیان (۴۰۳–۵۴۵ه‍.ق)»، ص۲۶۸.
  26. باسورث، سلسله‌های اسلامی جدید، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۹.
  27. مهدوی عباس‌آباد، «نگاهی گذرا به تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سلسله شیعی مذهب مزیدیان (۴۰۳–۵۴۵ه‍.ق)»، ص۲۵۸–۲۵۹.
  28. همدانی، قطع تاریخیة من کتاب «عنوان السیر فی محاسن أهل البدو و الحضر، أو، المعارف المتأخرة»، ۲۰۰۸م، ص۲۹۲؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۳۵۷–۳۶۱؛ غروی، مع علماء النجف الأشرف، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۰۵.
  29. همدانی، قطع تاریخیة من کتاب «عنوان السیر فی محاسن أهل البدو و الحضر، أو، المعارف المتأخرة»، ۲۰۰۸م، ص۲۹۳.
  30. ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۳۶۱؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۳۹۱.
  31. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۳۹۱؛ غروی، مع علماء النجف الأشرف، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۰۵–۱۰۶.
  32. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۳۹۱.
  33. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۳۹۱.
  34. زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۶، ص۱۲۱.
  35. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۳۹۱.
  36. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۳۹۱؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۴، ص۲۸۷؛ غروی، مع علماء النجف الأشرف، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۰۶
  37. ابن‌سعدی، قرة العین فی تاریخ الجزیره و العراق و النهرین، ۱۳۲۵ق، ص۱۰۸.
  38. صیادی، «نقش حکومت‌های شیعی در گسترش تمدن اسلامی»، ص۳۲؛ خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۵.
  39. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۳.
  40. مظفر، تاریخ شیعه، ۱۳۶۸ش. ص۱۶۰.
  41. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۳.
  42. حسینی، اخبارالدولة السلجوقیه، ۱۹۳۳م، ص۸۰Y؛ همدانی، قطع تاریخیة من کتاب «عنوان السیر فی محاسن أهل البدو و الحضر، أو، المعارف المتأخرة»، ۲۰۰۸م، ص۲۹۴.
  43. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۵–۷۰.
  44. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص
  45. ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۳۶۳.
  46. غروی، مع علماء النجف الأشرف، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۰۵.
  47. ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۳۶۲.
  48. حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۹۶، ۲۹۴؛ افندی، ریاض العلماء، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۳۷۰.
  49. همدانی، قطع تاریخیة من کتاب «عنوان السیر فی محاسن أهل البدو و الحضر، أو، المعارف المتأخرة»، ۲۰۰۸م، ص۲۹۴.
  50. ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۳۵۶.
  51. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱۰، ص۴۴۰.
  52. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱۰، ص۴۴۱.
  53. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱۰، ص۴۴۱؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۳۶۶.
  54. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۰۱.
  55. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۳.
  56. حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۹۶، ۲۹۴؛ افندی، ریاض العلماء، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۳۷۰.
  57. حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۹۶، ۲۹۴.
  58. حاجی تقی، محمد، «جغرافیای تاریخی حله، بستر شکوفایی مدرسه حلی در دوره ایلخانی»، ص۴۶.
  59. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۳.
  60. تاریخ بغداد، ج۲۱، ص: ۲۲؛ حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۲۹۴؛ افندی، ریاض العلماء، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۳۷۰؛ بستان السیاحه، متن، ص: ۲۱۹
  61. عمادالدین کاتب، خریدة القصر، ۱۳۷۵ق، ج۵، ص۱۵۳.
  62. مرسلپور، محسن، نصرت خدک، «بررسی تحلیلی نقش حکومت بنی مزید در حمایت از شیعیان و گسترش تشیع»، ص۷۴.
  63. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۰۱.
  64. مظفر، تاریخ شیعه، ۱۳۶۸ش. ص۱۶۰
  65. جواد، فی التراث العربی، ص۱۵.
  66. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۳.
  67. قفطی، اِنباة الرواة، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۲۴۴.
  68. ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۷، ص۲۱۷.
  69. مهدوی عباس‌آباد، «نگاهی گذرا به تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سلسله شیعی مذهب مزیدیان (۴۰۳–۵۴۵ه‍.ق)»، ص۲۶۰.
  70. مهدوی عباس‌آباد، «نگاهی گذرا به تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سلسله شیعی مذهب مزیدیان (۴۰۳–۵۴۵ه‍.ق)»، ص۲۶۹.
  71. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۷.
  72. مهدوی عباس‌آباد، «نگاهی گذرا به تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سلسله شیعی مذهب مزیدیان (۴۰۳–۵۴۵ه‍.ق)»، ص۲۶۹.
  73. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۳۹۱.
  74. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۷۵.
  75. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۷۶–۷۷.
  76. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۷۶–۷۷.
  77. صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۳، ص۵۱۰.
  78. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۷۵.
  79. شیخ مفید، الجمل، ۱۴۱۳ق، ص۳۱۲.
  80. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۵.
  81. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۷۲.
  82. مرسلپور، خدک، «بررسی تحلیلی نقش حکومت بنی مزید در حمایت از شیعیان و گسترش تشیع»، ص۷۰.
  83. مهدوی عباس‌آباد، «نگاهی گذرا به تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سلسله شیعی مذهب مزیدیان (۴۰۳–۵۴۵ه‍.ق)»، ص۲۶۷ به نقل از ابن‌اثیر.
  84. صیادی، «نقش حکومت‌های شیعی در گسترش تمدن اسلامی»، ص۳۴.
  85. مرسلپور، خدک، «بررسی تحلیلی نقش حکومت بنی مزید در حمایت از شیعیان و گسترش تشیع»، ص۷۰–۷۱.
  86. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۹–۷۰؛ صیادی، «نقش حکومت‌های شیعی در گسترش تمدن اسلامی»، ص۳۲.
  87. صیادی، «نقش حکومت‌های شیعی در گسترش تمدن اسلامی»، ص۳۲.
  88. برای نمونه نگاه کنید به: همدانی، قطع تاریخیة من کتاب «عنوان السیر فی محاسن أهل البدو و الحضر، أو، المعارف المتأخرة»، ۲۰۰۸م، ص۲۹۳؛ ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱۰، ص۱۵۰.
  89. ابن‌العبری، تاریخ مختصر الدول، ۱۹۹۲م، ص۱۹۲.
  90. عمادالدین کاتب، خریدة القصر، ۱۳۷۵ق، ج۲، ص۱۹۵.
  91. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۵.
  92. صیادی، «نقش حکومت‌های شیعی در گسترش تمدن اسلامی»، ص۳۲.
  93. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۷۲.
  94. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۵.
  95. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱۰، ص۴۴۸.
  96. مظفر، تاریخ شیعه، ۱۳۶۸ش، ص۱۶۰–۱۶۲.
  97. افندی، ریاض العلماء، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۳۷۰؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۰۱.
  98. بحرانی، لؤلؤ بحرین، قم، ص۲۷۷–۲۷۸.
  99. تهرانی، الذریعة، بیروت، ج۱، ص۸۳؛ غروی، مع علماء النجف الأشرف، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۰۶–۱۰۸.
  100. ابن فوطی، مجمع الآداب، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۳۳.
  101. لجنه العلمیه فی مؤسسه الامام الصادق (ع)، معجم طبقات المتکلمین، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۰۷.
  102. کمونه حسینی، مواردالإتحاف، ۱۳۸۸ق، ج۱، ص۱۰۷–۱۰۸.
  103. کحاله، معجم المؤلفین، بیروت، ج۱۳، ص۱۸۵.
  104. مدرس، ریحانه الادب، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۲۳۶.
  105. علامه حلی، رجال العلامه، ۱۹۶۱م، ص۴۸.
  106. مظفر، تاریخ شیعه، ۱۳۶۸ش، ص۱۶۰–۱۶۲.
  107. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۳.
  108. غروی، مع علماء النجف الأشرف، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۰۶.
  109. مرسلپور، محسن، نصرت خدک، «بررسی تحلیلی نقش حکومت بنی مزید در حمایت از شیعیان و گسترش تشیع»، ص۷۳، خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۵.
  110. برای نمونه نگاه کنید به: امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۹، ص۴۰۷.
  111. مهداوی، الحله فی العهد العثمانی المتأخر، ۱۳۸۱ش، ص۵۰.
  112. یاقوت حموی، معجم الادباء، مصر، ج۱۷، ص۲۶۴؛ دیلمی، دیوان مهیار دیلمی، ۱۴۱۳ق، ص۲۳۷.
  113. عمادالدین کاتب، خریدة القصر، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۰۲.
  114. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۶.
  115. عبدالحمید، معجم مورخی الشیعة، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۲۰؛ مجمع الفکر الاسلامی، موسوعة مؤلفی الامامیة، ۱۴۲۸ق، ج۸، ص۴۲۶.
  116. حموی، معجم الأدباء، ۱۹۹۳م، ج۵، ص۱۹۶۸؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۲۲، ص۱۳۲؛ آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج۴، ص۱۱۵.
  117. خضری، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، ص۶۳–۶۴.

یادداشت

  1. لقب امیر سعد بن محمد بن سعد صَیْفی تمیمی. برخی او را امامی و شیعه مذهب دانسته‌اند. «و کان إمامی المذهب» العسقلانی، لسان المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۳، ص۱۹.
  2. برخی از آنها با مهاجرت به مناطق مختلف زمینه‌ساز گسترش ادب حلی در آن مناطق شده (جمال الدین قفطی، انباة الرواة علی اَنباه النحاة، بیروت، مکتبة عنصریه، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۲۴۴.) و در دوره‌های بعدی پیشوایی ادب عربی را به آن مناطق انتقال داند. (حازم الحلی، الحله و اثرها العلمی و الادبی، قم، مکتبة التاریخیة المختصه، ۱۴۳۲ق، ص۶.)

منابع

  • آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، بیروت، دار الاضواء، بی‌تا.
  • آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات أعلام الشیعة، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ق.
  • ابن‌اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
  • ابن‌العبری، غریغوریوس الملطی، تاریخ مختصر الدول، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دارالشرق، چاپ سوم، ۱۹۹۲م.
  • ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
  • ابن‌خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • ابن‌سعدی، محمد رشید بن داود، قرة العین فی تاریخ الجزیره و العراق و النهرین، مطبعة الرشید، ۱۳۲۵ق.
  • ابن‌فوطی، عبدالرزاق بن احمد، مجمع الآداب فی معجم الألقاب، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • افندی، عبدالله بن عیسیبیگ، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، ۱۴۳۱ق.
  • العسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، المحقق: دائرة المعرف النظامیة - الهند الناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات بیروت، لبنان، الطبعة: الثانیة، ۱۳۹۰هـ /۱۹۷۱م.
  • امین، محسن، أعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
  • باسورث، کلیفورد ادموند، سلسله‌های اسلامی جدید، مترجم فریدون بدره‌ای، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، ۱۳۸۱ش.
  • بحرانی، یوسف بن احمد، لؤلؤة البحرین، قم، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، بی‌تا.
  • جواد، مصطفی، فی التراث العربی، عراق، دارالرشید للنشر، ۱۹۷۹م.
  • حاجی تقی، محمد، «جغرافیای تاریخی حله، بستر شکوفایی مدرسه حلی در دوره ایلخانی»، تاریخ ایران شماره ۶۰/۵، بهار ۱۳۸۸ش.
  • حسینی، صدرالدین بن علی، اخبارالدولة السلجوقیه، لاهور، کلیة فنجاب، ۱۹۳۳م.
  • حلی، حازم، الحله و اثرها العلمی و الادبی، قم، مکتبة التاریخیة المختصه، ۱۴۳۲ق.
  • حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الأدباء، بیروت، دارالغرب الإسلامی، ۱۹۹۳م.
  • حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م.
  • خضری، محمدرضا، «مزیدیان و نقش آنان در گسترش تمدن اسلامی»، مطالعات تاریخ اسلام، سال پنجم، شماره ۱۶، بهار ۱۳۹۲.
  • خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
  • دیلمی، مهیار بن مرزویه، دیوان مهیار دیلمی، قم، منشورات شریف رضی، ۱۴۱۳ق.
  • زرکلی، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
  • شیروانی، زین العابدین بن اسکندر، بستان السیاحه، تهران، احمدی (چاپخانه)، ۱۳۱۵ش.
  • صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، بیروت، دارالنشر فرانز شتاینر، چاپ دوم، ۱۴۰۱ق.
  • صیادی، مهران، محمدرضا شعبانی، «نقش حکومت‌های شیعی در گسترش تمدن اسلامی»، مطالعات تاریخ و تمدن ایران و اسلام، دوره اول، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۵ش.
  • طبری، محمد بن جریر بن یزید، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق.
  • عبدالحمید، صائب، معجم مورخی الشیعة: الإمامیة - الزیدیة - الإسماعیلیة، قم، مؤسسة دائرة معارف الفقه الاسلامی، ۱۴۲۴ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامه حلی، به اهتمام محمدصادق بحرالعلوم، نجف، حیدریه، ۱۹۶۱م.
  • عمادالدین کاتب، محمد بن محمد، خریدة القصر و جریدة العصر، بغداد، المجمع العلمی العراقی، ۱۳۷۵ق.
  • غروی، محمد، مع علماء النجف الأشرف، بیروت، دارالثقلین، ۱۴۲۰ق.
  • قفطی، جمال الدین، انباه الرواة علی انباه النحاة، بیروت، مکتبة عنصریه، ۱۴۲۴ق.
  • کحالة، عمر رضا، معجم قبائل العرب القدیمة و الحدیثة، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ هفتم، ۱۴۱۴ق.
  • کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • کمونه حسینی، عبدالرزاق، موارد الإتحاف فی نقباء الأشراف، نجف، نشر الآداب، ۱۳۸۸ق.
  • لجنه العلمیه فی مؤسسة الامام الصادق (ع)، معجم طبقات المتکلمین، قم، موسسة الامام الصادق (ع)، ۱۴۲۴ق.
  • مجمع الفکر الإسلامی، قسم الموسوعة، موسوعة مؤلفی الامامیة، قم، مجمع الفکر الإسلامی، ۱۴۲۸ق.
  • مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، قم، کتابفروشی خیام، ۱۳۶۹ش.
  • مرسلپور، محسن، نصرت خدک، «بررسی تحلیلی نقش حکومت بنی مزید در حمایت از شیعیان و گسترش تشیع»، تاریخنامه خوارزمی، شماره ۲۷، پاییز ۱۳۹۸ش.
  • مظفر، محمد حسین، تاریخ شیعه، ترجمه سید محمدباقر حجتی، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۸ش.
  • مهداوی، علی هادی عباس، الحله فی العهد العثمانی المتأخر، بغداد، بیت الحکمه، ۱۳۸۱ش،
  • مهدوی عباس‌آباد، محمدرضا، «نگاهی گذرا به تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سلسله شیعی مذهب مزیدیان (۴۰۳–۵۴۵ه‍.ق)»، نشر علامه، دوره اول، شماره ۲، زمستان ۱۳۸۰ش.
  • ناشناخته، نهایة الأرب فی فنون الأدب، مصحح محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
  • هشام کلبی، جمهره النسب، تحقیق ناجی حسن، بیروت، بی‌نا، ۱۴۰۷ق.
  • همدانی، محمد بن عبد الملک، قطع تاریخیة من کتاب «عنوان السیر فی محاسن أهل البدو و الحضر، أو، المعارف المتأخرة»، تونس، دارالغرب الإسلامی، ۲۰۰۸م.