فرقه حسینیه

از ویکی شیعه

حسینیه، یکی از فرقه‌های زیدیه قائل به رجعت حسین بن قاسم عِیانی (یکی از امامان زیدیه یمن)هستند. در تاریخ زیدیه درباره مهدی موعود و ظهور مدعیان مهدویت بحث‌های جدّی وجود دارد که یکی از مهم‌ترین این موارد، ادعای مهدویت حسین بن قاسم عیانی در آغاز قرن پنجم است که به پیدایی فرقه حسینیه انجامید.

حسین بن قاسم عیانی پس از مرگ پدرش، جانشین او و عهده‌دار امامت زیدیان یمن شد و در سال ۴۰۴ هجری قمری در میدان نبرد به قتل رسید. ولی گروهی از پیروان او مرگش را نپذیرفتند و مدعی شدند که او همان مهدی موعودی است که پیامبر اسلام(ص) ظهورش را وعده فرموده و پس از یک دوره غیبت، برای اقامه عدالت بازخواهد گشت.

اعتقاد به علم غیب، دریافت وحی و انجام دادن کارهای خارق العاده در مورد حسین بن قاسم و باورهای شگفت‌انگیزی همچون برتری وی بر همه پیامبران و از جمله پیامبر اسلام (ص) و ترجیح سخن او بر همه کتاب‌های آسمانی و از جمله قرآن، از دیگر عقاید این فرقه است.

فرقه حسینیه از قرن پنجم تا هفتم، در کنار جریان سنتّی زیدیه در یمن، حضور داشته و اعتقاد آنان به مهدویتِ حسین بن قاسم و سایر باورها درباره او، در طول بیش از سه قرن، معرکه آرای موافقان و مخالفان زیدیه بوده است. در قرن نهم خبری از این فرقه نبوده و منقرض شده بودند.

پیدایش

پیدایی فرقه حسینیه حاصل بخشی از تحولاتِ سیاسی یمن بوده است. قبایل یمن در ۲۸۰ ه.ق از سادات مستقر در مدینه برای اعزام برگزیده‌ای از خاندان پیامبر(ص) به منظور حل اختلافات داخلی و به دست گرفتن زعامت آن دیار ــ که بر اثر کشمکش‌های قبیله‌ای دست‌خوش آشوب گردیده بودــ دعوت کردند که در پی مهاجرت الهادی الی الحق، یحیی بن حسین به آنجا، سرانجام دولت زیدیان یمن تشکیل شد.[۱] نتیجه تلاش علمی الهادی، پدید آمدن مکتبی فقهی و کلامی در میان زیدیه بود که، در انتساب به او، هادَویه نامیده شده است.

پس از وفات الهادی در سال ۲۹۸ ه.ق، دو فرزند او، محمد ملقب به مرتضی لدین اللّه و احمد ملقب به ناصرلدین اللّه، که هر دو از امامان بزرگ زیدیان یمن به شمار می‌روند، پایه‌های این فرقه را مستحکم کردند، ولی پس از وفات ناصر لدین اللّه، حکومت امامان زیدی در یمن، به سبب درگیری‌های داخلی و نزاع فرزندان ناصر بر سر حکومت، رو به ضعف نهاد و به منطقه کوچکی در اطراف شهر صَعْده، در شمال یمن، محدود شد.[۲]

در این دوره عالمان زیدی تعالیم فقهی و کلامی الهادی را همچنان به عنوان اصولِ مقبول، تبیین و تفسیر می‌کردند. ولی از اواسط قرن چهارم به بعد مجادلات کلامی در میان زیدیه بالا گرفت که به دسته‌بندی جدید پیروان الهادی در دو فرقه مُطَرِّفیه و مُختَرِعه[۳] و در پی آن، پیدایی فرقه سومی به نام حسینیه انجامید.

قاسم بن علی

در واقع، چون هیچ یک از جانشینان ناصر نتوانستند خود را به عنوان امامِ واجد شرایط و مقبول مردم و قبایل یمن مطرح کنند، عملا حاکمان زیدی در شمال یمن تا چند دهه نتوانستند اقتدار دوران الهادی و دو فرزندش را حفظ کنند، تا اینکه در ۳۸۸ ه.ق، که منازعه در میان نوادگان الهادی بر سر حکومت به اوج خود رسیده بود،[۴] برخی قبایل یمن بار دیگر به بیعت با سادات مستقر در خارج از یمن تمایل نشان دادند و این بار ابومحمد قاسم بن علی عیانی المنصور باللّه (۳۱۰ـ۳۹۳ ه.ق)، که شخصی عالم و فاضل بود، دعوت آنان را اجابت کرد و آنان به او امید بستند تا به عنوان امام، انسجام گذشته را بازگرداند.[۵]

زندگی قاسم

مُحَلِّی[۶] نسب کاملِ قاسم بن علی را، که از سادات حسنی مقیمِ حجاز بوده، چنین آورده است:

قاسم بن علی بن عبداللّه بن محمد بن قاسم رَسّی بن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب(ع)؛

بنابراین، قاسم بن علی از نوادگان محمد بن قاسم رسّی، برادر حسین بن قاسم، بود و برخلاف دیگر مدعیان زعامت زیدیه در آن دوران، از نسل الهادی نبود، بلکه نسبش با دو واسطه به عموی الهادی، یعنی محمدبن قاسم رسّی، می‌رسید. این نکته، دست آویز برخی فرزندان الهادی برای مخالفت با او شد.[۷]

قاسم بن علی عیانی المنصورباللّه در بخش‌هایی از کتاب التنبیه و الدلائل[۸] به همین موضوع پرداخته و از شایستگی خود و حتی نیای اعلایش (محمدبن قاسم بن ابراهیم) برای امامت زیدیه، در مقابل دعاوی اشراف هادوی دفاع کرده است.

عیانی در پی بیماری شدیدی، در ۹ رمضان ۳۹۳ در عیان درگذشت. از میان شش پسر او، با نام‌های جعفر، یحیی، عبداللّه، علی، سلیمان و حسین،[۹] کوچک‌ترین آنها ابوعبداللّه حسین بن قاسم، ملقب به المهدی لدین اللّه، عهده‌دار امامت زیدیه پس از او شد.

سر سلسله حسینیه

حسین بن قاسم عیانی در ۳۷۶ ه.ق[۱۰] یا ۳۷۸ق[۱۱] متولد شد و نزد پدر و برادران بزرگ‌تر خود، در حجاز پرورش یافت. در دوران امامت پدرش، در ۳۹۱ ه.ق به همراه دیگر اعضای خانواده، به شمال یمن رفت[۱۲] و بنابر اغلب گزارش‌ها بلافاصله پس از وفات پدرش در سال ۳۹۳ ه.ق، امام زیدیه و جانشین پدر شناخته شد.[۱۳]

امامت بر زیدیان

از فعالیت‌های حسین بن قاسم در فاصله سال‌های ۳۹۳ تا ۴۰۱ق اطلاع روشنی در دست نیست و بیشتر اطلاعاتی که از دوران امامت او به ما رسیده، مربوط به سال‌های ۴۰۱ تا ۴۰۴ق است. هر چند که به گفته رَبَعی[۱۴] بر طبق سنّت زیدیه، کتابی در شرح حال حسین بن قاسم تألیف شده است. وی در این مدت، درگیر منازعات و جنگ‌های متعدد، عمدتآ با رقبای داخلی، بود.[۱۵]

رقبا

از جمله رقبای داخلی او این اشخاص بودند:[۱۶]

  • یوسف بن یحیی بن ناصر لدین اللّه، که از سال ۳۶۸ ه.ق مدعی امامت زیدیه بود و در دوران زمامداری قاسم عیانی، به رغم بیعت با وی، و پس از آن در دوران امامت حسین بن قاسم تا سال ۴۰۴ ه.ق که او در صعده کشته شد، رقیب و مخالف جدّی او بود؛
  • محسِّن بن محمدبن مختاربن ناصر لدین اللّه؛
  • محمدبن قاسم بن حسین زیدی، از نوادگان زید شهید، که در سال ۴۰۳ ه.ق حسین بن قاسم او را به قتل رساند؛
  • زید فرزند محمدبن قاسم.

افول حسین

به تدریج و در طول دوران زمامداری حسین بن قاسم، به سبب خشونت و شیوه سخت گیرانه وی در امر حکومت، قبایل یمن از او رویگردان شدند و چندین بار با وی جنگیدند یا به حمایت از رقبای او برخاستند[۱۷] تا اینکه در ۴۰۴ق در ناحیه بَون، در نبردی سخت، وی را از پای درآوردند.[۱۸] جسد او در شهر رِیده به خاک سپرده شد.[۱۹]

جنگاوری نویسنده

یکی از موضوعاتی که توجه بسیاری را به خود جلب کرده، آن است که به این امام جوان زیدی، که حداکثر سی سال عمر کرده، بیش از هفتاد عنوان کتاب و رساله نسبت داده شده است.[۲۰] موضوع این تألیفات بیشتر مسائل اعتقادی و کلامی و تفسیر است. برخی از آنها باقی مانده‌اند.[۲۱]

مهم‌ترین و مشهورترین اثر او، که مخالفانش به آنها استناد کرده‌اند، عبارت‌اند از:

  1. المعجز الباهر فی العدل و التوحید للّه العزیزالقاهر
  2. الرد علی من أنکر الوحی بعد خاتم النبیین[۲۲]

گفته‌اند وی در المعجز درباره برتری کلام خود بر قرآن اظهاراتی کرده و در الرد از گونه‌ای وحی در خواب سخن گفته و آن را از شرایط امام دانسته است.[۲۳] در کتاب‌های موجود وی از اتهامات مذکور اثری نیست و ظاهراً برخی از این اتهام‌ها برداشت‌هایی از سخنان اوست. شاید هم این مطالب از آثار او حذف شده، به ویژه آنکه برخی آثار وی به صورت تلخیص باقی مانده است.[۲۴]

تشکیک در نوشته‌ها

ابراهیم یحیی دَرَسی حمزی یازده عنوان از تألیفات حسین بن قاسم را در مجموعه‌ای با عنوان مجموع کتب و رسائل الامام المهدی لدین اللّه الحسین بن القاسم العیانی منتشر کرده است.[۲۵]

اینکه چگونه حسین بن قاسم که در نوجوانی یا اوان جوانی به امامت زیدیه رسیده و در دوران امامت و زعامت خود پیوسته با رقبای داخلی و دشمنان خارجی درگیر بوده، این مقدار تألیف داشته، سؤالی است که برخی محققان را واداشته تا در نسبت این رساله‌ها به او تشکیک کنند و احتمال دهند که وی تألیفات پدر خود را، که دارای مقام علمی و عمری طولانی بوده، به نام خود بازنویسی کرده است،[۲۶] ولی با مراجعه به متن رساله‌های باقی مانده از حسین بن قاسم روشن می‌شود بسیاری از عناوین ذکر شده رساله‌هایی کوچک و مختصرند و در برخی موارد نیز از قسمت‌های یک رساله به عنوان تألیفات مستقل یاد شده است.

حسینیه در منابع

بر اساس منابع، وجود فرقه‌ای به نام حسینیه ــ که عقیده محوری آنان مهدویت حسین بن قاسم و باورهای ویژه در مورد او بوده ــ مسلّم است.

کهن‌ترین منبعی که به صورت خاص اصطلاح حسینیه در آن به کار رفته، سیرةالأمیرین، تألیف مفرح بن احمد ربعی (زنده در ۴۸۵)، است که در آن شرح حال دو تن از برادرزادگان حسین بن قاسم ذکر شده است، یکی قاسم بن جعفربن قاسم عیانی (۴۱۱ـ۴۶۸) مشهور به شریف فاضل و دیگری برادرش محمدبن جعفر ملقب به ذوالشرفین (۴۳۰ـ ۴۷۸)[۲۷] که به ترتیب در نیمه دوم قرن پنجم زعامت زیدیه را در بخش‌هایی از یمن برعهده داشتند. مؤلف سیرةالأمیرین در این کتاب بارها از حسینیه یا شیعه حسینیه، به جای زیدیه، استفاده کرده است.[۲۸]

مسلّم بن محمدبن جعفر لَحْجی (زنده در ۵۵۲) نیز در کتاب أخبارالزیدیة من أهل البیت و شیعتهم فی الیمن، که تاریخ مسلّم هم خوانده می‌شود، بارها حسینیه را به جای زیدیه به کار برده است.[۲۹]

عقاید

در بررسی عقاید حسینیه باید به تاریخ پیدایی حسینیه توجه کرد. آنچه در خصوص این فرقه، همانند بسیاری از فرق و مذاهب، یکی از مهم‌ترین و بحث انگیزترین موضوعات شده این است که آیا این فرقه و اعتقادات آن، واقعاً از شخص حسین بن قاسم که این فرقه به او منتسب است، نشئت گرفته و حسین بن قاسم نیز در زمان حیاتش مروّج این عقاید بوده و اعتقادات یاران او پس از مرگش، در ادعاهای خود او در زمان حیاتش ریشه دارد؟

غلو

آنچه بیش از همه حسینیه را به عنوان فرقه در میان زیدیه متمایز ساخته، اعتقاد به مهدویت حسین بن قاسم است. اعتقادات غلوآمیز دیگری نیز به آنان نسبت داده شده[۳۰] که از آن جمله است:

  1. زنده بودن حسین بن قاسم
  2. ادعای برتری او از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم
  3. ادعای برتری سخنان وی از قرآن مجید
  4. ادعای برتری حسین بن قاسم از ملائکه
  5. ادعای برتری او از پیامبران و امامان
  6. ادعای نزول وحی بر وی
  7. علم غیب داشتن حسین بن قاسم.

در اینکه آیا پس از حسین بن قاسم می‌توان با او ارتباط دیداری و شفاهی داشت، پیروان او به دو دسته تقسیم شدند.[۳۱] مسلّم لحجی در تاریخ خود[۳۲] در داستان‌های متعددی از حسینیه مطالبی نقل کرده است که از آنها به خوبی استفاده می‌شود که حسینیه در عصر او نه تنها مانعی از ارتباط با حسین بن قاسم نمی‌دیدند، بلکه مدعی چنین دیدارهایی بودند و سخن مدعیان دیدار حسین را باور می‌کردند.

پیدایش عقیدۀ مهدویتِ حسین

براساس منابع متأخر زیدیه، پیدایی فرقه حسینیه و اعتقادات ویژه در خصوص حسین بن قاسم و از جمله مهدویت او، پس از مرگش توسط یاران و نزدیکانش مطرح شده است.[۳۳] برخی منابع نیز از پیدایی این فرقه در زمان حیات حسین بن قاسم سخن گفته‌اند.[۳۴]

عموزادگان و ترویج مهدویت عمو

همان گونه که در رساله بیان الاشکال فیما حُکی عن المهدی من الأقوال، نوشته حمیدان بن یحیی قاسمی[۳۵] نیز بازتاب یافته است، نزدیکان حسین بن قاسم در ترویج و طرح عقاید خاص در مورد وی، نقش مهمی داشته‌اند. حمیدان بن یحیی اگر چه در انتساب گفته‌های نزدیکان حسین بن قاسم به شخص حسین تردید کرده، اصل وجود اعتقادات ویژه و غلوآمیز در نزد آنان را منکر نشده است. او علاوه بر عباراتی که در آغاز کتاب بیان الاِشکال آورده، عبارت دیگری نیز نقل کرده است[۳۶] که نشان می‌دهد برادران حسین بن قاسم تحت تأثیر داستان‌ها و گزارش‌های دیگران، به باورهای حسینیه تن داده بودند.

مُسَلَّم لَحْجی در تاریخ خود[۳۷] از قاسم بن جعفربن قاسم عیانی، مشهور به شریف فاضل، نقل کرده که وی در آغاز معتقد به کشته شدن عموی خود، حسین بن قاسم عیانی، بوده است، ولی پس از آنکه شخصی به نام مدرک بن اسماعیل، هفتاد قسم یاد کرده و هفتاد قربانی ذبح نموده که او خود حسین بن قاسم را دیده که صحیح و سالم از جنگ در ذی عَرار باز می‌گشته، به حیات عموی خود معتقد شده است.

تردیدی وجود ندارد که شریف فاضل و برادرش محمدبن جعفر به مهدویت عموی خود و عقاید حسینیه معتقد بوده‌اند،[۳۸] زیرا علاوه بر گزارش منابع تاریخی متعدد، کتابی ارزشمند از آن دوران با نام سیرةالأمیرین به دست ما رسیده که در آن مفرح بن احمد ربعی (زنده در ۴۸۵)، که خود از یاران این دو برادر و معتقد به عقاید حسینیه بوده، در جای جای این کتاب به اعتقاد آنان به باورهای حسینیه تصریح کرده است.[۳۹]

با وجود این، آنچه در گزارش مسلّم لحجی در مورد شریف فاضل تازگی دارد، پیدایش حسینیه در زمان اوست. در عبارت امام زیدی احمدبن سلیمان متوکل علی اللّه (متوفی ۵۶۶)[۴۰] نیز تصریح شده است که عده‌ای از برادرزادگان حسین در مورد او چنین عقیده‌ای دارند که با گزارش مسلّم لحجی منطبق است. همچنین ناتوانی در انتقام گرفتن از قاتلان حسین، احتمالاً دلیل اتخاذ چنین نظری درباره مرگ حسین بن قاسم از سوی برادرزادگان او بوده است.[۴۱]

چند قرن تا انقراض

حسینیه در طول قرن پنجم فعالیت آشکار داشتند.[۴۲] در این دوره امیرانی از خاندان قاسم عیانی بر بخش‌هایی از شمال یمن و به ویژه در منطقه شَهاره حکومت می‌کردند که همگی معتقد به باورهای حسینیه بودند و به رغم وجود شرایط امامت زیدیه در برخی از آنان، همچون قاسم بن جعفربن قاسم عیانی (۴۱۱ـ۴۶۸)، اعتقاد آنان به مهدویت و غیبت حسین بن قاسم مانعِ اعلام امامتشان بود.[۴۳] در عین حال، این اعتقاد مانع همکاری آنان با علویانی که در طول قرن پنجم ادعای امامت کرده بودند، نمی‌شد.

در قرن ششم نیز گزارش‌ها همچنان از تداوم حضور حسینیه حکایت دارد. در قرن هفتم حُمَیدبن احمد محلّی (متوفی ۶۵۲) تصریح کرده است که تا زمان او معتقدان به زنده بودن و مهدویت حسین حضور دارند و او در رد آنان کتابی با نام الرسالةالزاجرة لذوی الحجی (النُهی) عن الغلو فی ائمةالهدی تألیف کرده است.[۴۴]

در قرن نهم هادی بن ابراهیم وزیر (متوفی ۸۲۲)[۴۵] از حضور حسینیه تا چندی قبل از زمان تألیف کتاب خود، هدایةالراغبین، خبر داده و از شخصی به نام یحیی بن محمد عمرانی نقل کرده که خود او یا کسی که او دیده، پیروان حسینیه را درک کرده، اما در منابع بعدی زیدی به صراحت از انقراض حسینیه سخن رفته است.[۴۶]

پانویس

  1. رجوع کنید به ایمن فؤاد سید، ص۲۳۱ـ ۲۳۵؛ عارف، ص۱۶۵ـ۱۷۵.
  2. رجوع کنید به ایمن فؤاد سید، ص۲۳۷.
  3. رجوع کنید به همان، ص۲۴۲.
  4. رجوع کنید به ابن فند، ج۲، ص۶۵۸ـ ۶۶۳.
  5. رجوع کنید به ابن قاسم، قسم ۱، ص۲۲۷ـ ۲۲۸؛ مادلونگ، ۱۹۶۵، ص۱۹۴ـ۱۹۷.
  6. مُحَلِّی، ۱۴۲۳، ج۲، ص۱۱۴.
  7. رجوع کنید به ربعی، مقدمه رضوان سید، ص۳۴.
  8. التنبیه و الدلائل، ج ۱، ص۸۶ـ۹۷.
  9. محلّی، ۱۴۲۳، ج۲، ص۱۲۰.
  10. حسنی مؤیدی، ص۲۰۲.
  11. نشوان بن سعید حمیری، ص۱۵۷.
  12. رجوع کنید به حسین بن احمدبن یعقوب، ص۲۰۷.
  13. رجوع کنید به محلّی، ۱۴۲۳، ج۲، ص۱۲۱؛ حسنی مؤیدی، همانجا؛ قس ابن قاسم، قسم ۱، ص۲۳۵، که سال امامت او را ۴۰۱ ه.ق دانسته است.
  14. ربعی، ص۷۱.
  15. رجوع کنید به ابن ابی الرجال، ج۲، ص۱۸۸ـ۱۹۱؛ ابن قاسم، قسم ۱، ص۲۳۴ـ۲۳۸؛ ابن فند، ج۲، ص۷۱۵.
  16. رجوع کنید به ابن ابی الرجال، ج۴، ص۷۸ـ۸۵.
  17. رجوع کنید به ربعی، همان مقدمه، ص۴۰ـ۴۱.
  18. محلّی، همانجا؛ ابن فند، ج۲، ص۷۱۰.
  19. محلّی، همانجا.
  20. رجوع کنید به محلّی، ۱۴۲۳، ج۲، ص۱۲۰؛ حسنی مؤیدی، ص۲۰۴؛ سزگین، ج۱، ص۵۶۹ـ۵۷۰.
  21. برای فهرست این آثار و نسخه‌های آنها رجوع کنید به سزگین، ج۱، ص۵۶۹ـ۵۷۰؛ وجیه، ج۱، ص۵۲۲ـ۵۲۳.
  22. قس قاسمی، ص:۴۲۰ الرد علی من أنکرالوحی بالمنام.
  23. رجوع کنید به مهدی لدین اللّه، ص۲۰۷ـ۲۱۱؛ ربعی، همان مقدمه، ص۳۹ـ۴۰.
  24. رجوع کنید به قاسمی، ص۴۲۸؛ ربعی، همان مقدمه، ص۳۷، ۳۹.
  25. صعده ۱۴۲۵.
  26. رجوع کنید به شامی، سفر۱، ص۲۴۴ـ۲۴۶.
  27. برای شرح حال وی رجوع کنید به ابن ابی الرجال، ج۴، ص۲۳۱ـ۲۳۴.
  28. برای نمونه رجوع کنید به ص۱۳۱، ۱۴۹ـ۱۵۰، ۱۵۴، ۱۶۵.
  29. رجوع کنید به ص۳۱۷ـ۳۴۳؛ برای دیگر متون زیدیه که در آنها از حسینیه نام برده شده است رجوع کنید به موسوی نژاد، ص۱۳۵ـ۱۳۶.
  30. برای فهرست این باورها رجوع کنید به موسوی نژاد، ص۱۳۹ـ۱۵۴.
  31. رجوع کنید به نشوان بن سعید حمیری، ص۱۵۷.
  32. لحجی، ص۳۲۹، ۳۳۲، ۳۳۴ـ۳۳۵، ۳۴۰.
  33. رجوع کنید به محلّی، ۱۴۲۳، ج۲، ص۱۲۱؛ حسنی مؤیدی، ص۲۰۳؛ موسوی نژاد، ص۱۳۷.
  34. رجوع کنید به قاسمی، ص۴۱۵؛ موسوی نژاد، ص۱۳۶ـ ۱۳۷.
  35. حمیدان، ص۴۱۳، ۴۱۹ـ۴۲۰.
  36. حمیدان، رجوع کنید به ص۴۲۸.
  37. لحجی، ص۳۲۲.
  38. قس ابن قاسم، قسم ۱، ص۲۵۱.
  39. رجوع کنید به مادلونگ، ۱۹۷۹، ص۶۹ـ۸۷.
  40. احمدبن سلیمان، ص۴۹۳.
  41. رجوع کنید به ابن ابی الرجال، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۶۳، ج۴، ص۲۳۱ـ۲۳۲.
  42. رجوع کنید به ربعی، همان مقدمه، ص۵۵ـ۵۶.
  43. رجوع کنید به ابن فند، ج۲، ص۷۱۷ـ۷۱۸.
  44. برای متن رساله رجوع کنید به محلّی، ۱۳۸۵ش، ص۴۶ـ۶۰.
  45. ادی بن ابراهیم وزیر، ص۲۹۶.
  46. رجوع کنید به ابن مرتضی، ص۹۱ـ۹۲؛ موسوی نژاد، ص۱۵۷.

منابع

  • ابن ابی الرجال، مطلع البدور و مجمع البحور فی تراجم رجال الزیدیة، چاپ عبدالرقیب مطهر محمد حجر، صعده، یمن ۱۴۲۵/۲۰۰۴؛
  • ابن فند، مآثر الابرار فی تفصیل مجملات جواهرالاخبار و یسمی اللواحق الندیة بالحدائق الوردیة، چاپ عبدالسلام عباس وجیه و خالد قاسم محمد متوکل، عمان ۱۴۲۳/۲۰۰۲؛
  • ابن قاسم، غایةالامانی فی اخبار القطرالیمانی، چاپ سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره ۱۳۸۸/۱۹۶۸؛
  • ابن مرتضی، کتاب المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، چاپ محمدجواد مشکور، ]بی جا[ ۱۹۸۸؛
  • ایمن فؤادسید، تاریخ المذاهب الدینیة فی بلادالیمن حتی نهایةالقرن السادس الهجری، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
  • مجدالدین حسنی مؤیدی، التُّحَفُ شرح الزُّلَف، صنعا ۱۴۱۷/۱۹۹۷؛
  • حسین بن احمدبن یعقوب، سیرةالامام المنصور باللّه القاسم بن علی العیانی، چاپ عبداللّه بن محمد حبشی، صنعا ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛
  • مفرِّح بن احمد ربعی، سیرةالامیرین الجلیلین الشریفین الفاضلین القاسم و محمد ابنی جعفرابن الامام القاسم بن علی العیانی: نص تاریخی یمینی من القرن الخامس الهجری، چاپ رضوان سید و عبدالغنی محمود عبدالعاطی، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳؛
  • احمدبن محمدشامی، تاریخ الیمن الفکری فی العصر العباسی: ۱۳۲ـ۶۵۶ه / ۷۵۰ـ۱۲۵۹م، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
  • احمد عبداللّه عارف، مقدمة فی دراسة الاتجاهات الفکریة و السیاسیة فی الیمن فیمابین القرن الثالث و الخامس الهجری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
  • حُمَیدان بن یحیی قاسمی، مجموع السید حُمَیدان، چاپ احمد احسن علی حمزی و هادی حسن هادی حمزی، صعده، یمن ۱۴۲۴/۲۰۰۳؛
  • مسلَّم بن محمد لحجی، تاریخ مسلَّم، در مفرِّح بن احمد ربعی، همان منبع؛
  • احمدبن سلیمان متوکل علی اللّه، حقائق المعرفة فی علم الکلام، چاپ حسن بن یحیی یوسفی، صنعا ۱۴۲۴/۲۰۰۳؛
  • حُمیدبن احمد مُحَلِّی، الحدائق الوردیة فی مناقب ائمة الزیدیة، چاپ مرتضی بن زید محطوری حسنی، صنعا ۱۴۲۳/۲۰۰۲؛
  • همو، الرسالة الزاجرة لذوی الحجی عن الغلو فی ائمة الهدی، چاپ علی موسوی نژاد، در هفت آسمان،ش ۲۹ (بهار ۱۳۸۵)؛
  • عبداللّه بن حمزه منصور باللّه، العقد الثمین فی احکام الائمة الهادین، چاپ عبدالسلام عباس وجیه، صنعا ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱؛
  • قاسم بن علی عیانی منصورباللّه، مجموع کتب و رسائل الامام القاسم العیانی، چاپ عبدالکریم احمد جدبان، صعده، یمن ۱۴۲۳/۲۰۰۲؛
  • علی موسوی نژاد، «مهدویت و فرقه حسینیه زیدیه»، هفت آسمان،ش ۲۷ (پاییز ۱۳۸۴)؛
  • حسین بن قاسم عیانی مهدی لدین اللّه، مجموع کتب و رسائل الامام المهدی لدین اللّه الحسین بن القاسم العیانی، چاپ ابراهیم یحیی درسی حمزی، صعده، یمن ۱۴۲۵/ ۲۰۰۴؛
  • نشوان بن سعید حمیری، الحورالعین، چاپ کمال مصطفی، چاپ افست تهران ۱۹۷۲؛ عبدالسلام وجیه، مصادرالتراث فی المکتبات الخاصة فی الیمن، عمان ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲؛
  • هادی بن ابراهیم وزیر، هدایةالراغبین الی مذهب العترة الطاهرین، چاپ عبدالرقیب مطهر محمدحجر، صعده، یمن۱۴۲۳/۲۰۰۲؛
  • Wilferd Madelung, Der Iman al-Qasim ibn Ibrahim und die Glaubenslehre der Zaiditen, Berline 1965;
  • idem, "[Review of] The Sirat al-amirayn al-ajallayn al-sharifayn al-fadilayn al-Qasim wa-Muhammad ibnay Jafar ibn al-Imam al-Qasim b. Ali al-،Iyani as a historical source", Studies in the history of Arabia, pt.2, Proceedings of the first International Symposium on Studies in the History of Arabia, Riyad 1979;
  • Fuat Sezgin Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967.

پیوند به بیرون