پرش به محتوا

عقیقه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Mahdi1382 (بحث | مشارکت‌ها)
Mahdi1382 (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۲: خط ۲۲:
*مستحب است که، برای نوزاد پسر، حیوان نر و برای نوزاد دختر، حیوان ماده ذبح شود.<ref> شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۳.</ref>
*مستحب است که، برای نوزاد پسر، حیوان نر و برای نوزاد دختر، حیوان ماده ذبح شود.<ref> شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۳.</ref>
*اگر عقیقه تاهنگام [[بلوغ]]، داده نشود، [[مستحب]] است انسان خود پس از [[بلوغ]]، عقیقه دهد.<ref> شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۴.</ref>
*اگر عقیقه تاهنگام [[بلوغ]]، داده نشود، [[مستحب]] است انسان خود پس از [[بلوغ]]، عقیقه دهد.<ref> شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۴.</ref>
*عقیده مشهور [[فقها|فقهای]] [[شیعه اثنا عشری|شیعه]] [[استحباب]] عقیقه است.<ref> شیخ طوسی، خلاف، ج۶، ص۶۷؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۷.</ref> اما [[سید مرتضی]] و به گفته [[صاحب جواهر]] [[ابن جنید اسکافی]] عقیقه را [[واجب]] می‌دانسته‌اند.<ref> سید مرتضی، الانتصار، ص۴۰۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۶.</ref>و حتی از قول سید مرتضی در کتاب [[انتصار]] به سبب پاره‌ای ازروایات ادعای اجماع برای وجوب عقیقه نقل کرده است. احادیثی نیز در [[وجوب]] آن وارد شده است<ref> نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ج۶، ص۲۴-۳۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۵-۲۶۶.</ref> که از نظر دیگر فقها بر [[استحباب]] مؤکد حمل می‌شوند.
*عقیده مشهور [[فقها|فقهای]] [[شیعه اثنا عشری|شیعه]] [[استحباب]] عقیقه است.<ref> شیخ طوسی، خلاف، ج۶، ص۶۷؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۷.</ref> اما [[سید مرتضی]] و به گفته [[صاحب جواهر]] [[ابن جنید اسکافی]] عقیقه را [[واجب]] می‌دانسته‌اند.<ref> سید مرتضی، الانتصار، ص۴۰۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۶.</ref>و حتی از قول سید مرتضی در کتاب [[انتصار]] به سبب پاره‌ای ازروایات ادعای اجماع برای وجوب عقیقه نقل کرده است.<ref>نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام، ج۳۱، ص۲۶۷.
</ref>
احادیثی نیز در [[وجوب]] آن وارد شده است<ref> نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ج۶، ص۲۴-۳۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۵-۲۶۶.</ref> که از نظر دیگر فقها بر [[استحباب]] مؤکد حمل می‌شوند.
*در بعضی احادیث آمده است که [[قربانی]] به جای عقیقه کفایت می‌کند. مقصود از این روایات را قربانی [[حج]] دانسته‌اند.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۷۲، ح۱و ۲و۳.</ref>
*در بعضی احادیث آمده است که [[قربانی]] به جای عقیقه کفایت می‌کند. مقصود از این روایات را قربانی [[حج]] دانسته‌اند.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۷۲، ح۱و ۲و۳.</ref>



نسخهٔ ‏۲۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۶

عَقیقه، به سنت قربانی کردن در روز هفتم ولادت فرزند، برای حفظ او از بلاها گفته می‌شود. بنابر احادیث، عقیقه از سنت‌ها و سیره مورد تأکید معصومین بوده است. عقیقه احکام و آدابی در زمینه نحوه انتخاب حیوان، چگونگی ذبح و شرایط مصرف گوشت آن دارد.

مفهوم

عقیقه در اصطلاح فقهی، به حیوانی گفته می‌شود که در روز هفتم تولد نوزاد، قربانی می‌شود.[۱] چون در این روز، موی سر بچه تراشیده می‌شود، قربانی این روز را عقیقه می‌نامند.[نیازمند منبع]

عقیقه در سیره معصومان

کلینی در کافی حدود ۵۰ روایت درباره عقیقه آورده است.[۲] در روایات، فلسفه عقیقه حفظ فرزند از بلاها دانسته شده است.[۳]

احادیث متعددی درباره عقیقه کردن برای حسنین(ع) توسط پیامبر(ص) وارد شده است با این مضمون که پیامبر روز هفتم تولد حسنین موی سرشان را تراشید و هم وزن آن نقره صدقه داد و قوچی برایشان صدقه داد.[۴] در برخی روایت عقیقه و تراشیدن سر حسنین(ع) به حضرت زهرا(س) نسبت داده شده است.[۵]
در برخی روایات آمده است که پیامبر(ص) هنگامی که به رسالت مبعوث شد برای خودش عقیقه کرد.[۶]
محمد بن مسلم نقل کرده است که امام باقر(ع)، زید بن علی را مأمور کرد تا برای دو پسر خود که همزمان متولد شده بودند، دو رأس حیوان جهت عقیقه خریداری کند، اما به علت کمبود و گرانی در آن دوره زید یک رأس خریداری کرد و خرید حیوان دوم برای او مشکل شد. به همین جهت از امام باقر(ع) پرسید آیا می‌توان قیمت آن را صدقه داد؟ حضرت پاسخ داد:«در جست‌وجوی خرید باش؛ زیرا خداوند ریخته شدن خون (سر بریدن حیوان) و بخشش طعام را دوست دارد.[۷]
شیخ صدوق در کتاب کمال الدین نقل کرده است که امام حسن عسکری(ع) گوسفند ذبح شده‌ای را برای کسی فرستاد و فرمود: این عقیقه فرزندم محمد است.[۸]

عقیقه در فقه

درباره حکم فقهی عقیقه میان فقیهان اختلاف است صاحب جواهر از برخی مانند ابن جنید اسکافی و سید مرتضی وبرخی از فقیهان متاخر قول به وجوب عقیقه رانقل کرده و حتی از قول سید مرتضی در کتاب انتصار به سبب پاره‌ای ازروایات ادعای اجماع برای وجوب عقیقه نقل کرده است؛ اما خود شیخ محمد حسن نجفی قائل به استحباب است و منظور از وجوب عقیقه در روایات را تأکید استحباب دانسته است. [۹]

آداب عقیقه

احادیثی نیز در وجوب آن وارد شده است[۱۵] که از نظر دیگر فقها بر استحباب مؤکد حمل می‌شوند.
  • در بعضی احادیث آمده است که قربانی به جای عقیقه کفایت می‌کند. مقصود از این روایات را قربانی حج دانسته‌اند.[۱۶]

احکام و شرایط عقیقه

  • عقیقه، باید از چهارپایان گوسفند، گاو و شتر باشد.[۱۷]
  • مستحب است که در آن شروط قربانی رعایت شود.[۱۸]
  • صدقه دادن پول به جای عقیقه، کافی نیست.[۱۹]
  • شکستن استخوان‌های آن کراهت دارد.[۲۰]
  • قربانی و تراشیدن موی سر نوزاد در یک مکان انجام شود.[۲۱]
  • حیوان پس از تراشیدن سر نوزاد، ذبح گردد.[۲۲]

موارد مصرف

  • مستحب است که ران یا یک چهارم آن به قابله(مامای نوزاد) داده شود، و اگر او نباشد مادر نوزاد صدقه دهد.[۲۳]
  • مکروه است که والدین از آن بخورند.[۲۴]
  • مستحب است که گوشت آن پخته شود، و دست‌کم ۱۰ تن از فقرا و همسایگان شیعه برای آن دعوت شوند.[۲۵]

دعای عقیقه

«بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ اللَّهُمَّ عَقِیقَةٌ عَنْ فُلَانٍ (به جای فلان، نام نوزاد گفته می‌شود) لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله»[۲۶]

دعای دیگری نیز در این زمینه وارد شده است:

يا قَوْمِ اِنّى بَرىٌ مِمّا تُشْرِكُونَ اِنّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَالْاَرْضَ حَنيفاً مُسْلِماً وَ ما اَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ اِنَّ صَلوتى وَ نُسُكى وَ مَحْياىَ وَ مَماتى لِلهِ رَبِّ الْعالَمينَ لا شَريكَ لَهُ وَ بِذلِكَ اُمِرْتُ وَ اَنَا مِنَ الْمُسْلِمينَ اَللّهُمَّ مِنْكَ وَ لَكَ بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَاللهُ اَكْبَرُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْ مِنْ .... و نام فرزند را بگوید سپس ذبح کند.[۲۷]

جستارهای وابسته

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • شیخ بهائی، جامع عباسی، طهران، (چاپ سنگی)، مؤسسة انتشارات فراهانی.
  • محقق داماد، إثناعشر رساله، السید جمال الدین المیر دامادی بخط أحمد النجفی الزنجانی.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دارالکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ش.
  • سید مرتضی، الانتصار فی انفرادات الإمامیه، مصحح و محقق: گروه پژوهش دفتر انتشارات اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‌، ۱۴۱۵ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، محقق: علی خراسانی- سید جواد شهرستانی- مهدی طه نجف- مجتبی عراقی، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‌، ۱۴۰۷ق‌.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، بیروت، دارإحیاء التراث العربی‌، ۱۴۰۴ق.

پیوند به بیرون



  1. شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۳؛ مجمع البحرین، ج۵، ص۲۱۵.
  2. کلینی، الکافی، ج۶، ص۲۴-۳۶.
  3. کلینی، الکافی، ج۶، ص۲۴-۲۵.
  4. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۵۷، ح۳۸.
  5. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۱۲.
  6. حرعاملی، وسایل الشیعه، ج۱۵، ص۱۴۵، ح۳.
  7. کلینی، الکافی، ج۶، ص۲۵، ح۸.
  8. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۷۲، ح۳.
  9. نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام، ج۳۱، ص۲۶۷.
  10. شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۳.
  11. شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۴.
  12. شیخ طوسی، خلاف، ج۶، ص۶۷؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۷.
  13. سید مرتضی، الانتصار، ص۴۰۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۶.
  14. نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام، ج۳۱، ص۲۶۷.
  15. نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ج۶، ص۲۴-۳۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۵-۲۶۶.
  16. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۷۲، ح۱و ۲و۳.
  17. شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۳.
  18. شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۳؛ کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۰.
  19. شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۳.
  20. شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۴.
  21. شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۴.
  22. شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۴؛ محقق داماد، إثنا عشر رسالة، ص۱۲۱.
  23. شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۳.
  24. شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۳، کلینی، الکافی، ج۶، ۳۲.
  25. شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۳.
  26. کلینی، الکافی، ج۶، ۳۱-۳۰.
  27. شیخ بهائی، جامع عباسی، ص۳۰۴؛ کلینی، الکافی، ج۶، ۳۱-۳۰.