confirmed، protected، templateeditor
۷٬۷۰۴
ویرایش
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) برچسب: واگردانی دستی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
| آیات مرتبط = | | آیات مرتبط = | ||
}} | }} | ||
'''آیه ۴۲ سوره یوسف''' در ادامه ماجرای تعبیر خواب [[یوسف (پیامبر)|حضرت یوسف]] در زندان به تلاش وی برای رهایی، از طریق ساقی | '''آیه ۴۲ سوره یوسف''' در ادامه ماجرای تعبیر خواب [[یوسف (پیامبر)|حضرت یوسف]] در زندان به تلاش وی برای رهایی، از طریق ساقی پادشاه مصر اشاره دارد. بر اساس این آیه، ساقی سفارش یوسف را فراموش کرد و او چندین سال دیگر در زندان باقی ماند. | ||
به نظر بیشتر مفسران، در این آیه کسی که پروردگار را از یاد برده یوسف بوده است، و به همین دلیل [[خدا|خداوند]] چند سال دیگر او را در زندان نگاه داشت. این نظر از برخی [[حدیث|روایات]] نیز به دست آمده است. [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] این کار یوسف را نه اشتباه، بلکه [[ترک اولی]] دانسته، ولی [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] این روایات را مخالف با نص قرآن خوانده و معتقد است کسی که دچار فراموشی شده آن واسطه است. | به نظر بیشتر مفسران، در این آیه کسی که پروردگار را از یاد برده یوسف بوده است، و به همین دلیل [[خدا|خداوند]] چند سال دیگر او را در زندان نگاه داشت. این نظر از برخی [[حدیث|روایات]] نیز به دست آمده است. [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] این کار یوسف را نه اشتباه، بلکه [[ترک اولی]] دانسته، ولی [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] این روایات را مخالف با نص قرآن خوانده و معتقد است کسی که دچار فراموشی شده آن واسطه است. | ||
==مضمون کلی آیه== | ==مضمون کلی آیه== | ||
آیه ۴۲ سوره یوسف بخشی از داستان یوسف در قرآن را بیان میکند. این آیه ادامه داستانِ [[تعبیر خواب]] دو زندانی توسط حضرت یوسف(ع) است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۱.</ref> بر اساس [[آیه ۴۱ سوره یوسف|آیه ۴۱]]، یوسف تعبیر کرده بود که یکی از دو زندانی آزاد شده و به مقام ساقیگری | آیه ۴۲ سوره یوسف بخشی از داستان یوسف در قرآن را بیان میکند. این آیه ادامه داستانِ [[تعبیر خواب]] دو زندانی توسط حضرت یوسف(ع) است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۱.</ref> بر اساس [[آیه ۴۱ سوره یوسف|آیه ۴۱]]، یوسف تعبیر کرده بود که یکی از دو زندانی آزاد شده و به مقام ساقیگری پادشاه مصر میرسد و یوسف از او تقاضا میکند که مرا به «رَبّ» خودت (مالک و شاه) یادآوری کن،<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۳.</ref> ولی شیطان کاری کرد که او «یاد رَبّ» را فراموش کند و یوسف چند سالی در زندان باقی ماند. | ||
'''«وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ»'''؛ و [یوسف] به آن کس از آن دو که گمان میکرد خلاص میشود گفت مرا نزد آقای خود به یادآور و[لی] شیطان یادآوری به آقایش را از یاد او برد، در نتیجه چند سالی در زندان ماند. | '''«وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ»'''؛ و [یوسف] به آن کس از آن دو که گمان میکرد خلاص میشود گفت مرا نزد آقای خود به یادآور و[لی] شیطان یادآوری به آقایش را از یاد او برد، در نتیجه چند سالی در زندان ماند. |