بحث:برهان امکان و وجوب
- جنبه گزارشی مدخل ضعیف است. خط اول شناسه بد نوشته شده بود.
- تغییرمسیرهایی مرتبط ساخته شود.
- بخش «چیستی ممکن الوجود و واجب الوجود» زا|ئد است. توضیح هر یک از مفاهیم ممکن و واجب در پرانتز بیاید.--کمیل شمسالدینی (بحث) ۲۶ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۵۵ (UTC)
چند نکته:
با تشکر از دقت و زحمات نویسنده محترم، چند نکته را یادآوری میکنم:
1-عبارتهای «برهان امکان و وجوب از براهین جهانشناختی اثبات وجود خدا است...» و «موجودات به لحاظ عقلی از دو حال خارج نیستند: یا واجب الوجودند یا ممکن الوجود» با هم سازگاری ندارند. برهان امکان و وجوب از براهین جهانشناختی به شمار نمیرود و برهانی که قدیس آکویناس برای اثبات وجود خدا به کار میبرد که برهان کیهانشناختی یا جهانشناختی نامیده میشود، غیر از برهان امکان و وجوب است. برهان کیهانشناختی یک برهان پسینی است که با تحلیل تجربههای ما از جهان اطراف، وجود خدا را به عنوان واجب الوجود اثبات میکند در حالیکه برهان امکان و وجوب همانطور که نویسنده محترم اشاره کردهاند با تقسیم عقلی موجودات به ممکن و واجب و با تحلیل مفهوم ممکن الوجود و واجب الوجود به اثبات خدا میپردازد و یک برهان پیشینی به شمار میرود. خود جناب بوعلی در اشارات هم به این نکته اشاره کرده است که برای اثبات وجود خدا، موجودات و مخلوقات جهان را واسطه قرار نداده است.(و لم یحتج الی اعتبار من خلقه و فعله...) در حالیکه آکویناس در برهان جهانشناختی، موجودات جهان را واسطه قرار داده است. بنابراین نه برهان امکان و وجوب از براهین جهانشناختی است به این معنا و نه برهان آکویناس همان برهان امکان و وجوب است.
2-در بخش «محتوای کلی برهان» بهتر بود که نویسنده محترم همان استدلال جناب بوعلی را در نمط چهارم کتاب «اشارات» با نوعی نظم و انسجام منطقی بیان کند و بجای ارجاع به کلام آقای مصباح در آموزش عقاید، به اشارات بوعلی ارجاع داده شود و همچنین از ذکر سخن فخر رازی که استدلال او به صورت ناقص بیان شده، خودداری کند.
3-توضیح «ممکن الوجود» و «واجب الوجود» را سادهتر و با روشی منطقیتر به همان روشی که علامه طباطبایی در بدایه الحکمه بیان کرده، میتوان بیان کرد.
4-در بخش «جایگاه و اهمیت» در سه جا جانبدارانه قضاوت شده است که عبارتند از:
الف)«برهان امکان و وجوب را که از ابتکارات و افتخارات فلسفه اسلامی خواندهاند» اگر گزارشی بیان شود بهتر است. ضمن این که این برهان اگرچه از ابتکارات تفکر اسلامی است اما مفاهیم اساسی آن یعنی مفاهیم «ممکن الوجود» و «واجب الوجود» و تقسیم موجودات به این دو دسته از ابتکارات ارسطو است.
ب)«از روشنترین و استوارترین براهین عقلی به شمار میرود.» این سخن نیز جانبدارانه است و اگر بصورت گزارشی بیان شود بهتر است. مثلا از زبان بوعلی بیان شود که این برهان را بهترین برهان و یا برهان صدیقین نامگذاری کرده است.
ج)«گفته شده این برهان، از مقبولیت همگانی برخوردار بوده، قریب به اتفاق فلاسفه و متکمان مسلمان این برهان را پذیرفتهاند و بر استحکام و قوت آن اذعان دارند.» اولاً این سخن درست نیست. در سنت فکری و فلسفی جهان اسلام، ملاصدرا و پیروان حکمت متعالیه-که در یک دورهای و شاید الان هم سنت غالب در اندیشه فلسفی جهان اسلام بوده است-این برهان را ضعیف دانسته و آن را مبتنی بر «اصالت ماهیت» میدانند و در سنت فلسفی غرب هم نقدهای جدی بر این برهان وارد شده است. ثانیاً اگر هم سخن درستی باشد، بهتر است به صورت گزارشی بیان شود مثلا از طرف خواجه نصیر بیان شود که در «شرح اشارات» درباره این برهان میگوید: «و لما کان طریقه قومه اصدق الوجهین وسمهم بالصدیقین فان الصدیق هو ملازم الصدق.»
5-عبارت «به گفته علامه حلی، آیه «أَوَلَمْ یکفِ بِرَبِّک أَنَّهُ عَلَیٰ کلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ؛ آیا کافی نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزی است؟» به این برهان اشاره دارد.» اصلاح شود و به گفته خود بوعلی که بنا به قولی مبتکر این برهان است ارجاع داده شود. خود بوعلی اولین کسی است که برای این برهان به این آیه و همپنین آیه «سنریهم آیاتنا فی الافاق و الانفسهم حتی یتبین لهم انه الحق» در اشارات، استشهاد کرده است. کلام بوعلی آورده شود.
6-«برهان امکان فقری» خودش میتواند مدخل جداگانهای به حساب آید و برهان صدیقین ملاصدرا محسوب میشود و خیلی ارتباطی با برهان امکان و وجوب ندارد و اگر حذف شود بهتر است.
7-در بخش «تقریرها» به نظر میرسد طولانی است و اگر فقط تقریر فارابی و بوعلی به عنوان مبتکرین این برهان ارائه شود کفایت میکند. بقیه تقریرها به نوعی تکرار همین دو تقریر است. میتوان به تقریر مرحوم شیخ محمدحسین غروی از این برهان در کتاب «تحفه الحکیم» نیز اشاره کرد که در واقع تقریر جدیدی است.
8-در بخش «مخالفان» پیشنهاد این است که فقط اسامی مخالفان و کسانی که به نقد این برهان چه در جهان غرب و چه جهان اسلام ذکر شود و استدلالهای آنها بیان نشود. شاید این روش کمک کند که متن طولانی و تخصصی نشود.
H.ahmadi (بحث) ۳۱ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۹:۵۲ (UTC)
پیشنهادات
@Bazeli: باتشکر از این مقاله خوب:
- به نظر حقیر، عبارت «از مهمترین براهین جهانشناختی[۸][یادداشت ۱] و از روشنترین و استوارترین براهین عقلی[۹] به شمار میرود.» باید گزارشی آورده شود.
- در عبارت «دلیل این امر، ناآشنایی و غفلت از عناصر و مفاهیم محوری برهان امکان و وجوب دانسته شده است.» برای مخاطب عام مشخص نیست منظور از «این امر» چیست؟
- شاید بخشی به نام «تفاوت آن با برهان صدیقین» لازم باشد.
- دلیل آوردن بخش «امکان فقری» رو نفهمیدم. شاید مخاطب عام نیز متوجه نشود.
- درباره نقد اول به این برهان و عبارت «برخی جهان مادی را واجب الوجود دانستهاند.»: شاید بتوان بخشی مستقل برای استفاده فلاسفه مادیگرا از این برهان قرار داد.--عباس احمدی (بحث) ۷ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۴۷ (UTC)
همچنین گفته شده اگر خدا را به عنوان علت جهان و ممکن الوجودها در نظر بگیریم، با خدای مورد نظر ادیان متفاوت خواهد بود؛ زیرا علت بودن خدا برای جهان، مستلزم رابطه مادی خدا با جهان است، در حالی که خدای ادیان فراتر از روابط مادی است. اتفاقا به نظر کاملا برعکس می رسد! خدا ادیان ارتباط وثیقی با مخلوقات دارد این خدای فلاسفه است که گویا هیچ ربطی به ماده ندارد! --نظرزاده (بحث) ۱۸ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۹ (UTC)