پرش به محتوا

برهان علیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Bazeli (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Bazeli (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۳۷

برهان عِلّیّت از برهان‌های جهان‌شناختی اثبات وجود خدا است. براساس مفاد این برهان، جهان معلول و نیازمند علت است و از آنجا که تسلسل در علت‌ها محال است، باید در رأس مجموعه علت‌ها، علت العلل یا علت اولی باشد که خود معلول هیچ علتی نیست. تقریرهای گوناگونی از این برهان از سوی برخی همچون علامه طباطبایی و آکوئیناس ارائه شده است. این برهان مبتنی بر اصل علیت است.

آیت الله مکارم شیرازی، آیات ۳۵ و ۳۶ سوره طور و حدیث من عرف نفسه را دال بر این برهان دانسته است.

آیت الله جوادی آملی برهان علیت را برهان مستقلی در کنار دیگران براهین اثبات خدا نمی‌داند؛ اما گروهی آن را برهان مستقل شمرده‌اند. از دیدگاه جوادی آملی، این برهان بر فرض استقلال، برهان کاملی نیست و برای اثبات واجب الوجود و صفات او نیازمند براهین دیگر است.

بر این برهان انتفاداتی مانند عدم بطلان تسلسل، انکار و نقض اصل علیت وارد شده است که طرفداران برهان علیت آنها را پاسخ داده‌اند.

معرفی

برهان علیت (The Causal Argument) از جمله برهان‌های جهان‌شناختی

در اثبات وجود خدا است.[۱] این برهان را از قدیمی‌ترین و مشهورترین براهین اثبات خدا دانسته‌اند[۲] که توسط ارسطو[۳] و پس از آن تا به امروز برای اثبات وجود خدا به کار گرفته‌ شده است.[۴]

برخی از محققان به همه براهینی که با به کار گرفتن اصل علیت در آنها، می‌توان به اثبات وجود خدا پرداخت، برهان علیت گفته‌اند.[۵] از این رو، همه براهینی که برای استحاله تسلسل اقامه شده‌اند مانند برهان اسد اخصر، برهان وسط و طرف، برهان ترتب و برهان تضایف، برای اثبات وجود خدا کارآمد هستند و جزو براهین علیت به شمار می‌روند.[۶]

محتوای برهان

محتوای کلی برهان را می‌توان این گونه بیان کرد:

  • جهان معلول است.
  • هر معلولی نیازمند علتی است.
  • تسلسل در علت‌ها (ادامه سلسله علت و معلول‌ها تا بى‌نهایت) محال است.
  • پس جهان نیازمند علتی است که معلول نیست. (علت العلل یا علت اولی).[۷]

گفته شده برهان علت و معلول درصدد اثبات علت فاعلی تامه هست.[۸]

اصل علیت: مبنای برهان

اصل علیت، که از مبانی و پایه‌های اساسی برهان علیت به شمار می‌رود،[۹] عبارت است از اینکه هر معلولی نیازمند علتی است و لازمه آن این است که هیچ معلولی بدون علت به وجود نمی‌آید.[۱۰] موضوع این اصل، موجود معلول است نه موجود به طور مطلق.[۱۱]

تقریرهای برهان

تقریرهای گوناگونی از برهان علیت ارائه شده است[۱۲] که دو نمونه از آنها از این قرار است:

تقریر علامه طباطبایی

علامه طباطبایی برهانی برای استحاله تسلسل ارائه کرده است[۱۳] که می‌توان آن را برای اثبات خدا نیز به کار بست. تقریر این برهان چنین است:

  1. وجود هر معلولی نسبت به علت خود، عین وابستگی و ربط است و علت، امر مستقلی است که موجب قوام آن است.
  2. اگر علت نیز معلول دیگری باشد و آن نیز معلول علتی دیگر، هر یک از آنها نسبت به علت خود، عین ربط و وابستگی خواهند بود.
  3. چیزی که عین وابستگی است، جز با وجود مستقل پدید نمی‌آید.
  4. پس اگر سلسله علل تا بی‌نهایت ادامه یابد و به علت مستقل منتهی نشود، هیچ یک از اجزای آن مجموعه تحقق نخواهد یافت.
  5. بنابراین باید علتی مستقل در رأس این سلسله قرار داشته باشد.[۱۴]

علامه تقریر دیگری نیز دارد که از این قرار است:

  • هیچ موجودی از این سه حال خارج نیست: الف: علت است و معلول نیست؛ ب: معلول است و علت نیست؛ ج: معلول چیزی و علت چیز دیگری است.
  • سلسله علل باید به علتی که خود معلول نیست، منتهی شود.
  • علتی که معلول نباشد، خدای متعال است.[۱۵]

تقریر توماس آکوئیناس

برهان علیت، راه دوم از راه‌های پنج‌گانه توماس آکوئیناس برای اثبات خدا است.[۱۶] تقریر آکوئیناس از این قرار است: هر معلولی علتی دارد. این علت نیز علتی دارد و همینطور یک سلسه علل داریم که یا باید نامتناهی باشند یا به علت اولی (علتی که خود دارای علت نیست) منتهی شود. آکوئیناس وجود سلسله نامتناهی علل را محال می‌شمارد و از این رو به علت اولی معتقد می‌شود که ما او را خدا می‌نامیم.[۱۷]

برخی نوتومیست‌های معاصر (طرفداران آکوئیناس)، تقریر جدیدی از برهان آکوئیناس ارائه کردند که این تقریر از طریق وجود علت نخستین، وجود جهان را معقول و قابل تبیین می‌داند.[۱۸] براساس این تقریر، تبیین هر چیزی وابسته به امور دیگر است و اگر هر یک از این امور، توسط امری دیگری قابل تبیین و فهم باشد، در ورای این مجموعه باید حقیقتی وجود داشته باشد که فی نفسه واضح و بی‌نیاز از توضیح و تبیین است. وجود این حقیقت واضح، تبیین نهایی کل مجموعه خواهد بود و اگر چنین حقیقتی موجود نباشد، جهان نامعقول و بی‌معنا خواهد بود.[۱۹]

آیات و روایات مشیر به برهان

آیات و روایاتی از سوی برخی علما به برهان علیت تطبیق داده شده است.

آیات

از دیدگاه ناصر مکارم شیرازی، مفسر معاصر شیعی ایرانی، آیات ۳۵، ۳۶ سوره طور

بر برهان علیت دلالت دارند.[۲۰] از دیدگاه او آیه ۳۵ ناظر به علت فاعلی انسان[۲۱] و آیه ۳۶ ناظر به علت فاعلی خلقت جهان است.[۲۲]

روایات

آیت الله مکارم شیرازی برآن است یکی از معانی و تفاسیر حدیث «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ؛ کسی که خود را شناخت، همانا خدای خود را شناخته است» برهان علیت است؛ با این توضیح که هنگامی که انسان به روح و جسم خود می‌نگرد، آنها را معلول علتی دیگر می‌یابد. آن علت هم که پدر و مادر او باشند، معلول علت دیگری هستند. این سلسله علت و معلول به جهت بطلان تسلسل نمی‌تواند تا بی‌نهایت ادامه داشته باشد. بنابراین باید به علت العلل که همان واجب الوجود است، منتهی شود.[۲۳]

این فراز از امام علی(ع)«وَ کُلُّ قَائِمٍ فِی سِوَاهُ مَعْلُولٌ؛ هر موجودی غیر از خدا معلول است»[۲۴] نیز بر برهان علیت تطبیق شده است.[۲۵]

آیا برهان علیت، برهان مستقلی است؟

از نظر عبدالله جوادی آملی، فیلسوف معاصر شیعی ایرانی، با صرف نظر از اموری همچون امکان، حدوث و حرکت، برهان علیت را نمی‌توان برهان مستقل فلسفی دانست؛[۲۶] اما عده‌ای آن را برهانی مستقلی در کنار دیگر براهین اثبات خدا شمرده‌اند.[۲۷]

دلیل آیت الله جوادی آملی برای عدم استقلال برهان علیت، این است که قانون علیت جدای از دیگر قوانین و براهین نیست، بلکه زیربنای همه ادله‌ای است که درباره اثبات خدا مطرح شده است؛ زیرا هر دلیل و استدلالی مبتنی بر اصل علیت است.[۲۸] از نظر او، تکمیل استدلال‌‌های براهین اثبات خدا مبتنی بر یکی از احکام سلبی قانون علیت، یعنی بطلان دور و تسلسل است.[۲۹]

دلیل طرفداران استقلال برهان علیت، این است که مقدمات برهان علیت با براهین دیگر همچون برهان امکان و وجوب متفاوت است؛ زیرا در برهان علیت از مفاهیمی همچون امکان و وجوب و مانند آن استفاده نمی‌شود. بنابراین برهان علیت، برهان مستقلی است.[۳۰]

از نظر جوادی آملی، برهان علیت بر فرض استقلال و تمامیت، فقط وجود مبدأ نخست جهان را اثبات می‌کند و برای اثبات واجب الوجود و صفات او نیازمند براهین دیگر است.[۳۱]

انتقادات

برخی از انتقاداتی که به برهان علت و معلول وارد شده است از این قرارند:

  • عدم بطلان تسلسل: دیوید هیوم و ایمانوئل کانت در بطلان تسلسل در علل خدشه کرده‌اند.[۳۲] برخی نیز مبتنی بودن برهان علیت بر بطلان تسلسل را یکی از ضعف‌های این برهان شمرد‌ه‌اند.[۳۳]

پاسخ: برای اثبات محال بودن تسلسل براهین متعددی اقامه شده است.[۳۴] برخی همچون محمد تقی مصباح یزدی، بطلان تسلسل در علل را قریب به بداهت دانسته است که با اندک تأملی بطلان آن روشن می‌شود.[۳۵]

  • انکار اصل علیت: هیوم و کانت اصل علیت را نیز انکار کرده‌اند.[۳۶] برخی اصل علیت را مورد تردید یا اختلاف برانگیز دانسته‌اند.[۳۷] با زیر سؤال بردن اصل علیت، برهان علیت عقیم و ناکارآمد خواهد شد.[۳۸]

پاسخ: اصل علیت، این اصل را از بدیهیات اولیه و بی‌نیاز از هرگونه دلیل و برهان دانسته‌اند.[۳۹] از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی، اصل علیت یک قضیه تحلیلی است که مفهوم محمول آن (نیازمندی به علت) از مفهوم موضوع‌(معلول) به دست می‌آید. بنابراین مفهوم موضوع(معلول) شامل معنای احتیاج به علت می‌شود و از این رو از بدیهیات اولیه است و صرف تصور موضوع و محمول برای تصدیق آن کفایت می‌کند.[۴۰]

  • نقض اصل علیت: جان هاسپرز برآن است وجود علت العلل، نقض اصل علیت است؛ زیرا این گزاره که «خدا علت ندارد»، با این اصل که «هر چیزی علتی دارد»، در تناقض است.[۴۱]

پاسخ: براساس اصل علیت، هر موجودی نیازمند علت نیست تا گفته شود خدا نیز نیازمند علت است یا اعتقاد به خدا، نقض قانون علیت است. موضوع اصل علیت، موجود معلول است نه موجود به طور مطلق.[۴۲]

  • متناهی بودن علت نخستین: برخی برآنند از معلول‌های متناهی، فقط به علت متناهی می‌توان پی‌برد. از این رو علت نخستین نیز متناهی خواهد بود نه نامتناهی.[۴۳]

پاسخ: از آنجا که همه موجودات متناهی، معلول هستند، علت نخستین نمی‌تواند متناهی باشد؛ زیرا در این صورت،‌ خود نیازمند علتی دیگر بوده، تسلسل محال پیش خواهد آمد.[۴۴]

برخی اشکالات ناشی از اصل علیت را ناشی از عدم درک صحیح اصل علیت دانسته‌اند که با دقت و ژرف‌نگری همه آنها رفع خواهند شد.[۴۵]

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • ادواردز، پل، خدا در فلسفه، ترجمه بهاء‌الدین خرمشاهی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، تنظیم و ویرایش حمید پارسانیا، قم، نشر اسرا، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
  • حسین‌زاده، محمد، فلسفه دین، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
  • شاکرین، حمیدرضا، براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • شاکرین، فاطمه و حمیدرضا شاکرین، «برهان علیت و شبهات فلسفه غرب»، فصلنامه قبسات، شماره ۵۵، بهار ۱۳۸۹ش.
  • طباطبایی، سیدمحمد حسین، نهایة الحکمة، تعلیقات غلامرضا فیاضی، قم،‌ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
  • کردفیروزجائی، یارعلی، «براهین اثبات خدا نزد ارسطو»، فصلنامه معرفت، شماره ۶۳، اسفند ۱۳۸۱ش.
  • گیسلر، نورمن، فلسفه دین، ترجمه حمیدرضا آیت‌اللهی، تهران، انتشارات حکمت، چاپ اول(ویرایش جدید)، ۱۳۹۱ش.
  • محمدرضایی، محمد، «برهان علیت از دیدگاه امام علی(ع)»، فصلنامه کلام اسلامی، شماره ۴۳، پاییز ۱۳۸۱ش.
  • مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ یازدهم، ۱۳۹۸ش.
  • مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، گفتار معصومین، تدوین محمد عبدالله زاده، قم، مدرسه امام علی بن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۸۸ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش.
  • نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • هیک، جان، فلسفه دین،‌ ترجمه بهزاد سالکی، تهران، الهدی، چاپ سوم، ۱۳۸۱ش.
  • ملاصدرا، صدرالدین محمد بن ابراهیم‌، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، حاشیه علامه طباطبایی‌، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.

پیوند به بیرون

  1. ادواردز، خدا در فلسفه، ترجمه خرمشاهی، ۱۳۸۴ش، ص۵۷.
  2. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۵و۷۶.
  3. نگاه کنید به: فیروزجائی، «براهین اثبات خدا نزد ارسطو»، ص۶۱و۶۱.
  4. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۵و۷۶.
  5. حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۶.
  6. حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۶و۳۶۹، ۳۷۰، ۳۷۸، ۳۹۰، ۳۹۶، ۴۲۰ و۴۲۵؛ شاکرین، براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، ۱۳۸۶ش، ص۱۸۱.
  7. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۶۸؛ محمدرضایی، «برهان علیت از دیدگاه امام علی(ع)»، ص۸۵.
  8. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۸۰.
  9. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۶؛ حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۷.
  10. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۴۵.
  11. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۴۶.
  12. نگاه کنید به: حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۷۰-۴۳۰.
  13. طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۶۴۸ و۶۴۹.
  14. فاطمه شاکرین و حمیدرضا شاکرین، «برهان علیت و شبهات فلسفه غرب»، ص۱۰و۱۱.
  15. طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۶۷۷و۶۷۸.
  16. هیک، فلسفه دین،‌ ۱۳۸۱ش، ص۵۳.
  17. هیک، فلسفه دین،‌ ۱۳۸۱ش، ص۵۴.
  18. هیک، فلسفه دین،‌ ۱۳۸۱ش، ص۵۴و۵۵.
  19. هیک، فلسفه دین،‌ ۱۳۸۱ش، ص۵۴و۵۵.
  20. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۶۹-۷۵.
  21. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۲.
  22. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۳.
  23. مکارم شیرازی، گفتار معصومین، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۰۲.
  24. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، خطبه ۱۸۶، ص۲۷۲.
  25. محمدرضایی، «برهان علیت از دیدگاه امام علی(ع)»، ص۸۴و۹۲.
  26. جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۷۸ش، ص۴۶ و۱۷۰و۱۷۱.
  27. نگاه کنید به: مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۵و۷۶؛ حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۶-۳۶۹؛ شاکرین، براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۵.
  28. جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۷۸ش، ص۴۷ و ۵۰ و۱۷۰.
  29. جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۷۸ش، ص۱۷۱.
  30. حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۷.
  31. جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۷۸ش، ص۵۰.
  32. گیسلر،‌ فلسفه دین، ۱۳۹۱ش، ص۲۵۸ - ۲۶۱.
  33. هیک، فلسفه دین،‌ ۱۳۸۱ش، ص۵۴.
  34. به عنوان نمونه نگاه کنید به: ملاصدرا،‌ الحكمة المتعالية، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۱۴۱-۱۶۹؛ طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۶۴۸-۶۵۱.
  35. مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۹۸ش، ص۸۲و۸۳.
  36. گیسلر،‌ فلسفه دین، ۱۳۹۱ش، ص۲۵۸ - ۲۶۱.
  37. هیک، فلسفه دین،‌ ۱۳۸۱ش، ص۵۵.
  38. هیک، فلسفه دین،‌ ۱۳۸۱ش، ص۵۶.
  39. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۴۵و۴۶.
  40. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۴۵.
  41. شاکرین، براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۱.
  42. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۴۶.
  43. گیسلر،‌ فلسفه دین، ۱۳۹۱ش، ص۲۵۸ - ۲۶۱.
  44. گیسلر، فلسفه دین، ۱۳۹۱ش، ص۲۹۲.
  45. حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۹.