همسایهداری
آیات اخلاقی | |
---|---|
آیات افک • آیه اخوت • آیه اطعام • آیه نبأ • آیه نجوا • آیه مشیت • آیه بر • آیه اصلاح ذات بین • آیه ایثار | |
احادیث اخلاقی | |
حدیث قرب نوافل • حدیث مکارم اخلاق • حدیث معراج • حدیث جنود عقل و جهل | |
فضایل اخلاقی | |
تواضع • قناعت • سخاوت • کظم غیظ • اخلاص • خشیت • حلم • زهد • شجاعت • عفت • انصاف • اصلاح ذات البین • عیبپوشی | |
رذایل اخلاقی | |
تکبر • حرص • حسد • دروغ • غیبت • سخنچینی • تهمت • بخل • عاق والدین • حدیث نفس • عجب • عیبجویی • سمعه • قطع رحم • اشاعه فحشاء • کفران نعمت | |
اصطلاحات اخلاقی | |
جهاد نفس • نفس لوامه • نفس اماره • نفس مطمئنه • محاسبه • مراقبه • مشارطه • گناه • درس اخلاق • استدراج | |
عالمان اخلاق | |
ملامهدی نراقی • ملا احمد نراقی • میرزا جواد ملکی تبریزی • سید علی قاضی • سید رضا بهاءالدینی • سید عبدالحسین دستغیب • عبدالکریم حقشناس • عزیزالله خوشوقت • محمدتقی بهجت • علیاکبر مشکینی • حسین مظاهری • محمدرضا مهدوی کنی | |
منابع اخلاقی | |
قرآن • نهج البلاغه • مصباح الشریعة • مکارم الاخلاق • المحجة البیضاء • رساله لقاءالله (کتاب) • مجموعه وَرّام • جامع السعادات • معراج السعادة • المراقبات | |
همسایهداری به معنای رفتار نیکو با همسایگان است. در سوره نساء، آیه ۳۶ به احسان به همسایگان سفارش شده است. در روایات هم بر احسان به همسایگان و آزارنرساندن به آنها تأکید شده و حرمت همسایه مانند حرمت مادر و آزار به او مانند آزار به رسول خدا(ص) محسوب شده است.
در روایات، برای همسایه، هرچند کافر باشد، حقوقی شمرده شده است؛ مانند قرضدادن، عیادت هنگام بیماری، شرکت در تشییع جنازه، اهدای بخشی از میوه و غذای خانه، تجسسنکردن، و تحمل اذیت همسایه.
بر اساس روایات، احسان به همسایه موجب محبت خدا و واردشدن به بهشت و افزایش روزی و طول عمر میشود و آزار به او دوری از رحمت الهی و محرومیت از بهشت را به دنبال خواهد داشت.
مفهومشناسی و جایگاه
همسایهداری به معنی رفتار نیکو با همسایگان و معادل عبارت «حُسْنُ الجِوار» در روایات است.[۱] به دو تن یا دو خانواده که در کنار هم خانه دارند یا در دو قسمت یک خانه زندگی کنند، همسایه گفته میشود.[۲] پیامبر(ص) و امام صادق(ع)، حد همسایه را تا چهل خانه از روبرو، پشت سر، سمت راست و سمت چپ، بیان نمودهاند.[۳] در قرآن، پس از توحید و احسان به والدین و خویشان و فقرا، به احسان به همسایگان سفارش شده است.[۴] روایات فراوانی از اهلبیت(ع) پیرامون خوشرفتاری و آزارنرساندن به همسایگان نقل شده است.[۵]
از پیامبر(ص) نقل شده احترام به همسایه مانند احترام مادر است.[۶] امام علی(ع) نیز از پیامبر(ص) نقل میکند پیوسته جبرئیل نسبت به همسایگان سفارش میکرد تا جایی که گمان کردم برای او سهمی در ارث قرار میدهد.[۷] جعفر بن ابیطالب، نماینده رسول خدا(ص) به سوی نجاشی (پادشاه حبشه)، در معرفی دین اسلام، نیکی به همسایگان را از آموزههای مهم دین اسلام برمیشمارد.[۸] امام علی(ع) در وصیت خود در روزهای پایانی عمرش، نسبت به همسایگان سفارش نموده است.[۹] مطابق نقل محدث نوری، حدیثنگار شیعه، پیامبر اسلام(ص)، آزار همسایه را مانند آزار به خودش معرفی کرده است.[۱۰]
حقوق همسایه
حق همسایه آن است که او را در غیابش حفظ کنی و در حضورش گرامی داری و در برابر ستمی که به او میشود یاریاش دهی و از عیوبش جستجو نکنی. اگر بدی از او دیدی بپوشانی و اگر بدانی که نصیحتپذیر است، در خصوصی او را نصیحت کنی. در سختیها او را تنها نگذاری، از لغزش او درگذری و گناهش را ببخشی و کریمانه با او معاشرت کنی، که هیچ قدرتی نیست، مگر به اذن خدا.
شیخ صدوق، من لا یحضر، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۶۲۳.
طبق روایتی از رسول خدا(ص)، همسایگان انسان، سه دستهاند: دسته اول همسایه مسلمان و خویشاوند است و دسته دوم همسایه مسلمان و دسته سوم همسایه غیرمسلمان. هر سه دسته دارای حقوقی بر انسان هستند و باید مورد احترام قرار گیرند؛ اگرچه دسته دوم نسبت به دسته سوم و دسته اول نسبت به دسته دوم، دارای حقوق مضاعفی هستند.[۱۱] همچنین در سفارش رسول خدا(ص) به امام علی(ع) آمده همسایه را اگرچه کافر باشد، گرامی بدار.[۱۲]
مصادیق احسان به همسایه
در روایات فراوانی سفارش به احسان به همسایگان شده است.[۱۳] در برخی از روایات، مصادیق احسان به همسایگان چنین برشمرده شده است:
از رسول خدا(ص) نقل شده حق همسایهات بر تو این است که اگر کمک بخواهد، کمکش کنی، اگر قرض بخواهد، قرضش دهی، در هنگام تنگدستی، او را کمک مالی کنی، در مصیبتها، او را تسلّی دهی، اگر خیری برایش پیش آید، به او تبریک گویی، هنگام بیماری، عیادتش کنی و پس از مرگش در تشییع جنازهاش شرکت کنی. نباید بدون اجازهاش، ساختمان خود را بالاتر از ساختمان او قرار دهی که مانع جریان هوا به فضای منزلش شود. اگر میوهای خریدی، یا پنهانی به خانه بیاور یا مقداری به او هدیه کن و اگر بوی غذای خانه منتشر شد، از آن غذا به او هم بخوران.[۱۴]
امام سجاد(ع) نیز در روایت بلندی که به رساله حقوق معروف شده، یاریکردن همسایه در هنگام ستمدیدن، گذشتن از لغزش و گناهان همسایه، معاشرت کریمانه و نصیحت به صورت خصوصی را از حقوق همسایه بیان نموده است.[۱۵]
همچنین پیامبر گفته است کسی که سیر باشد و همسایهاش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است.[۱۶] امام باقر(ع) و امام صادق(ع) دربارهٔ همسایگان مصیبتزده، سفارش کردهاند که تا سه روز غذای آنان و مهمانانشان را همسایگانشان فراهم کنند.[۱۷]
موارد دیگری نیز در روایات به عنوان حق همسایه یا از مصادیق احسان به همسایه ذکر شده که بدین شرح است:
تجسسنکردن
در روایات نسبت به احوالپرسی و دلجویی از همسایگان سفارش شده؛[۱۸] اما از تجسس و سَرَککشیدن به خانه همسایگان منع شده است.[۱۹]
آزار نرساندن
رسول خدا(ص) فرمودند: هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، همسایهاش را آزار نمیدهد[۲۰]
تحمل اذیت
در حدیثی از امام کاظم(ع) آمده است رفتار خوب با همسایه، فقط آزارنرساندن به او نیست؛ بلکه صبر و تحمل آزار و اذیت همسایه نیز جزئی از همسایهداری است.[۲۱]
آثار احسان و آزار همسایگان
مطابق با روایات، احسان به همسایگان موجب جلب محبت خدا و رسول خدا(ص)،[۲۲] افزایش رزقوروزی،[۲۳] آبادانی شهرها و طولانیشدن عمر،[۲۴] ملاقات با خدا با چهره درخشان،[۲۵]وارد شدن به بهشت،[۲۶] و رسیدن به درجات بالا[۲۷]و نشانه ایمان شخص[۲۸] و کرامت[۲۹] و جوانمردی[۳۰] است. از رسول خدا(ص) نقل شده هرکس بمیرد و سه همسایه داشته باشد که همگی از او راضی باشند، گناهانش آمرزیده خواهد شد.[۳۱]
همچنین اذیت و آزار همسایه، بر اساس روایات، موجب لعنت و دوری از رحمت الهی[۳۲] و محرومیت از استشمام بوی بهشت[۳۳] میگردد و نشانه بیایمانی[۳۴] و پَستی شخص[۳۵] است.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ به عنوان نمونه نگاه کن به جعفری، ترجمه تحف العقول، ۱۴۲ق، ص۸۰.
- ↑ دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه همسایه.
- ↑ کوفی أهوازی، الزهد، ۱۴۰۲ق، ص۴۲؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۶۹؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ۱۴۰۳ق، ص۱۶۵؛ طبرسی، مشکاة الأنوار، ۱۳۸۵ق، ص۲۱۵؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۱۲، ص۱۲۵؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۱، ص۱۵۱و ۱۵۲؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۴۳۱.
- ↑ سوره نساء، آیه ۳۶.
- ↑ به عنوان نمونه نگاه کن به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۶۶-۶۶۹؛ مشکاة الأنوار، ۱۳۸۵ق، ص۲۱۲-۲۱۵؛ وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۱۲، ص۱۲۱-۱۳۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۶۶ و ج۵، ص۳۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۱۴۱؛ طبرسی، مکارم الأخلاق، ۱۴۱۲ق، ص۱۲۶.
- ↑ شیخ صدوق، الأمالی، ۱۴۱۸ق، ص۴۲۸.
- ↑ ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۶، ص۳۰۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۵۱؛ سید رضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۴۲۲ (نامه ۴۷).
- ↑ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۴۲۴.
- ↑ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۸۹؛ شعیری، جامع الأخبار، بیتا، ص۱۳۹؛ طبرسی، مشکاة الأنوار، ۱۳۸۵ق، ص۲۱۳.
- ↑ شعیری، جامع الأخبار، بیتا، ص۸۹.
- ↑ به عنوان نمونه نگاه کن به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۶۶-۶۶۸؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۱۲، ص۱۲۵-۱۳۳.
- ↑ شهید ثانی، مُسکِّن الفؤاد، بیتا، ص۱۱۴؛ پاینده، أبو القاسم، نهج الفصاحة ، ۱۴۲۴ق، ص۴۴۵.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضر، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۶۲۳؛ شیخ صدوق، الخصال، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۵۶۵؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۱، ص۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۶۸.
- ↑ برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۲، ص۴۱۹؛ شیخ صدوق، من لا یحضر، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۷۴.
- ↑ ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴، ص۴۰۹.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضر، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۶۷؛ طبرسی، مشکاة الأنوار، ۱۳۸۵ق، ص۲۱۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۶۷؛ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴، ص۴۰۹.
- ↑ پاینده، نهج الفصاحة، ۱۴۲۴ق، ص۲۶۴.
- ↑ کوفی اهوازی، الزهد، ۱۴۰۲ق، ص۴۲؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۶۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۶۷ و ۶۶۸؛ مشکاة الأنوار، ۱۳۸۵ق، ص۲۱۳.
- ↑ شیخ صدوق، ثواب الأعمال، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۱؛ شعیری، جامع الأخبار، بیتا، ص۱۳۹.
- ↑ شعیری، جامع الأخبار، بیتا، ص۱۰۶.
- ↑ ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴، ص۱۴.
- ↑ الحلوانی، نزهة الناظر، ۱۴۰۸ق، ص۲۱.
- ↑ لیثی واسطی، عیون الحکم، ۱۴۱۸ق، ص۶۰؛ تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۴۰۷ق، ص۴۳۶.
- ↑ لیثی واسطی، عیون الحکم، ۱۴۱۸ق، ص۴۶۸؛ تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۴۰۷ق، ص۴۳۷.
- ↑ راوندی، الدعوات، ۱۴۰۷ق، ص۲۲۸؛ طبرسی، مشکاة الأنوار، ۱۳۸۵ق، ص۲۱۴.
- ↑ کراجکی، کنز الفوائد، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۵۰؛ شعیری، جامع الأخبار، بیتا، ص۸۹.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضر، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۳؛ شیخ صدوق، الأمالی، ۱۴۱۸ق، ص۴۲۸.
- ↑ کوفی أهوازی، الزهد، ۱۴۰۲ق، ص۴۲؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۶۶.
- ↑ لیثی واسطی، عیون الحکم، ۱۴۱۸ق، ص۴۷۲؛ تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۴۰۷ق، ص۴۳۷.
منابع
- ابنابیالحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، قم، جماعة المدرسین، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.
- پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحة (الکلمات القصار للنبی(ص))، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، ۱۴۲۴ق.
- تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم ودرر الکلم، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
- جعفری، بهراد، ترجمه تحف العقول، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
- حلوانی، حسین بن محمد، نزهة الناظر وتنبیه الخاطر، قم، مدرسة الإمام المهدی (عج)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- راوندی، قطبالدین، الدعوات، قم، منشورات مدرسة الإمام المهدی(عج)، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
- سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، تحقیق صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، نجف، المطبعة الحیدریة، چاپ اول، بیتا.
- شهید ثانی، زینالدین بن علی، مُسکّن الفؤاد عند فقد الأحبّة والأولاد، قم، بصیرتی، چاپ اول، بیتا.
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، الأمالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۴۱۸ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا(ع)، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الأخبار، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام فی شرح المقنعة، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق.
- طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق.
- علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- فتال نیشابوری، محمد بن أحمد، روضة الواعظین وبصیرة المتعظین، قم، منشورات رضی، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، قم، دار الذخائر، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، قم، المطبعة العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.
- لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم والمواعظ، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
- محدث نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، قم، مؤسسة آل البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.