میرداماد
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | میر برهانالدین محمدباقر بن محمد حسینی استرآبادی |
لقب | میرداماد • معلم ثالث |
تاریخ تولد | ۹۷۰ق |
تاریخ وفات | ۱۰۴۱ق |
محل دفن | نجف |
شهر وفات | نجف |
خویشاوندان سرشناس | محقق کرکی، سید احمد عاملی |
اطلاعات علمی | |
استادان | حسین بن عبدالصمد حارثی |
شاگردان | ملا صدرا • سید احمد عاملی • سلطان العلماء |
تألیفات | القبسات•تقویم الایمان•الرواشح السماویه |
میر محمدباقر بن محمد حسینی استرآبادی(درگذشت: ۱۰۴۱ق)، مشهور به میرداماد، فیلسوف شیعه معاصر شیخ بهائی در دوره صفویه بود. او استاد ملاصدرا مؤسس حکمت متعالیه بود.
میرداماد به معلم ثالث شهرت دارد. او را از فیلسوفان مسلمان میدانند که بر شکلگیری حکمت متعالیهٔ ملاصدرا، تأثیرگذار بوده است. وی را عالمی جامع وصف کرده و گفتهاند در بسیاری از علوم از جمله فلسفه، کلام، طبیعیات، ریاضیات، فقه و اصول تخصص داشته است. به گفته ایزوتسو اسلامشناس ژاپنی، فلسفه میرداماد هم بر برهان عقلی تکیه دارد و هم بر شهود عرفانی.
میرداماد بسیار پیچیدهنویس بوده است به همین دلیل فهم آثار او را سخت دانستهاند. بهگفته هانری کُربَن، شیوه نگارش میرداماد به دلیل ناتوانیاش در استفاده از ادبیات ساده نبوده است؛ بلکه به خاطر در امان ماندن از گزند مخالفان فلسفه چنین مینوشته است.
آثار مکتوب میرداماد را بیش از صد نوشته برمیشمارند و کتاب قبسات را مهمترین اثر فلسفی او میدانند. در فلسفه وی، روش عقلی با عرفان پیوند خورده است. اصالت ماهیت و حدوث دهری دو نظریه فلسفی مشهور میردامادند. او به زبان عربی و فارسی شعر میسرود و به نام اِشراق تخلص داشت.
زندگینامه
برهانالدین میر محمدباقر میرداماد در ۹۶۹[۱]یا ۹۷۰ق[۲] به دنیا آمد. پدرش شمسالدین محمد حسینی استرآبادی داماد محقق کَرَکی بود و ازاینرو به داماد شهرت داشت. بهجهت همین، محمدباقر هم میرداماد شهرت یافت.[۳] استادالبشر[۴] و معلم ثالث[یادداشت ۱][۵] از دیگر القاب او است.
میرداماد سالها در مشهد سکونت کرد و علوم عقلی و نقلی را فراگرفت. سپس مدتی در قزوین و کاشان اقامت کرد و سرانجام در اصفهان ساکن شد.[۶] او با شیخ بهایی همعصر بود و گفتهاند نزد شاه عباس صفوی جایگاهی ویژه داشت.[۷]
میرداماد در اواخر عمرش، همراه شاه صفی صفوی برای زیارت عتبات، به عراق سفر کرد[۸] به گفته آقا بزرگ تهرانی در سال ۱۰۴۱ق بین کربلا و نجف درگذشت و در نجف به خاک سپرده شد.[۹] در کتاب ریحانةالادب، علاوه بر این تاریخ، ۱۰۴۰ و ۱۰۴۲ق هم برای تاریخ وفاتش ذکر شده است.[۱۰]
جایگاه علمی
ایزوتسو اسلامشناس و قرآنپژوه ژاپنی، میرداماد را از بزرگترین فیلسوفان مسلمان دانسته است. بهگفته او، وی عالمی جامع بوده و بر تمام دانشهای متداول اسلامی، همچون فلسفه، کلام، طبیعیات، ریاضیات، فقه، اصول، حدیث و تفسیر تسلط کامل داشته است.[۱۱] همچنین نوشته است مشهور بودن میرداماد به معلم ثالث (در کنار ارسطو معلم اول و فارابی معلم ثانی)، حاکی از جایگاه بلند علمی او در دوره زندگیاش است.[۱۲]
مرتضی مطهری هم او را فیلسوف، فقیه، ریاضیدان، ادیب، رجالی و «مردی جامع» وصف کرده است.[۱۳] بهنوشته اعیانالشیعه، میرداماد بر علوم غریبه هم مسلط بوده است.[۱۴]
ایزوتسو بر این باور است که فلسفه میرداماد بر فلسفه ملاصدرا (حکمت متعالیه) و مکتب فلسفی اصفهان تأثیر بسیار داشته است؛ بهگونهای که فهم درست آنها بدون شناخت فلسفه میرداماد ناممکن است.[۱۵]
میرداماد شاعر هم بوده و به فارسی و عربی شعر میسروده و به نام اِشراق تخلص داشته است.[۱۶]
فلسفه میرداماد
بهگفته ایزوتسو، فلسفه میرداماد هم بر برهان عقلی تکیه دارد و هم بر شهود عرفانی. او در روش عقلی، پیرو مکتب مشاء و در عرفان تحتتأثیر سهروردی است. بنابراین در فلسفه وی، بین حکمت مشاء و حکمت اشراق پیوند برقرار میشود.[۱۷]
میرداماد در مسئله اصالت وجود و اصالت ماهیت، بهپیروی از سهروردی، به اصالت ماهیت اعتقاد دارد.[۱۸] مشهورترین و مهمترین نظریه او را «حدوث دَهْری» میدانند.[۱۹] ابنسینا و فیلسوفان پس از ابنسینا، بر این باور بودند که عالم عقول هم مانند خداوند، قدیم یعنی ازلی است و تنها تفاوت عقول با خداوند این است که خدا واجبالوجود است و عقول ممکنالوجود؛[۲۰] اما بهباور میرداماد، عقول، قدیم نیست؛ بلکه حادث است.[۲۱] به تصور میرداماد، این حدوث در زمان روی نمیدهد. آنطور که ابنسینا میپندارد هم نیست که امری اعتباری و ذهنی باشد؛ بلکه امری واقعی و نفْسالامری است و در مرتبه وجودیِ «دهر» صورت میگیرد.[۲۲]
پیچیدهنویسی میرداماد
نوشتههای علمی میرداماد، نثری پیچیده و دیریاب دارند. او کلمات، عبارتها و ساختارهای نامأنوسِ بسیار به کار برده، عبارتهای فارسی و عربی را به هم آمیخته و گاه حتی قواعد معمول نگارشی را هم کنار گذاشته است. همچنین گاه لغاتی جدید وضع کرده است.[۲۳] به همین دلیل، بسیاری نمیتوانند سخنان وی را بهدرستی بفهمند. او در پاسخ به یکی از منتقدانش نوشته است: «اینقدر شعور باید داشت که سخن من فهمیدن هنر است، نه با من جدالکردن و بحث نامنهادن.»[۲۴]
بهگفته هانری کُربَن، شیوه نگارش میرداماد دلیل ضعف فلسفی یا ناتوانیاش در کاربست ادبیات ساده نبوده است؛ علت این مسئله آن بوده است که از گزند مخالفان فلسفه در امان بماند.[۲۵] درخصوص پیچیدهنویسی میرداماد داستانهایی هم نقل شده است.[۲۶]
استادان
بهگفته آقابزرگ تهرانی، میرداماد در علوم نقلی از استادانی چون داییاش عبدالعالی کَرکَی (پسر محقق کَرکَی) و حسین بن عبدالصمد حارثی (پدر شیخ بهایی) بهره برده و از ایندو اجازه روایت داشته است.[۲۷] ابوالحسن عاملی و عبدعلى بن محمود خادم جاپلقى از دیگر استادانش در این زمینه هستند.[۲۸]
مرتضی مطهری نوشته است استادان میرداماد در علوم عقلی شناخته نیستند.[۲۹] بهگزارش او، تنها در کتاب تاریخ عالمآرای عباسی به فخرالدین استرابادی سماکی اشاره شده است. محدث قمی هم او را استاد میرداماد دانسته است؛ بااینهمه برخی در آن تردید کردهاند.[۳۰]
شاگردان
برخی از شاگردان میرداماد بهنقل مرتضی مطهری بهشرح زیرند:
- ملاصدرا بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت متعالیه
- سلطانالعلماء معروف به خلیفةالسلطان
- شمسالدین گیلانی معروف به ملا شمسا
- سید احمد عاملی (داماد و خالهزاده میرداماد)
- قطبالدین اِشکوری (نویسنده کتاب محبوبالقلوب)
- سید امیر فضلالله استرآبادی.[۳۱]
آثار
آثار مکتوب میرداماد را بیش از صد اثر برشمردهاند.[۳۲] این آثار کتابها، رسالهها، شروح و حواشی او را شامل میشود.[۳۳] در کتاب ریحانةالادب ۴۸ کتاب از او نام برده شده است.[۳۴] کتاب قبسات را شاهکار فلسفی میرداماد خواندهاند.[۳۵]
پانویس
- ↑ اوجبی، میرداماد، ۱۳۸۹ش، ص۱۷۲؛ بهنقل از نخبة المقال، ص۹۸.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۷.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۷.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۷.
- ↑ سبزواری، شرحالمنظومه، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م، ج۲، ص۲۸۸.
- ↑ میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه محقق، ص۱۱.
- ↑ امین، اعیانالشیعه، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م، ج۹، ص۱۸۹.
- ↑ قمی، الفوائدالرضویه، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۷۷.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ج۵، اسماعیلیان، ص۶۸.
- ↑ مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ۱۳۶۹ش، ج۶، ص۶۱-۶۲.
- ↑ میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه ایزوتسو، ص۱۱۴-۱۱۵.
- ↑ سبزواری، منظومه، ۱۳۶۹-۱۳۷۹ش، ج۲، ص۲۸۸؛میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه ایزوتسو، ص۱۱۴.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۴، ص۵۰۹.
- ↑ امین، اعیانالشیعه، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م، ج۹، ص۱۸۹.
- ↑ میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه ایزوتسو، ص۱۱۵.
- ↑ امین، اعیانالشیعه، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م، ج۹، ص۱۸۹.
- ↑ میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه ایزوتسو، ص۱۱۵-۱۱۶.
- ↑ میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه ایزوتسو، ص۱۲۴-۱۲۵.
- ↑ میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه فضلالرحمن، ص۱۲۸.
- ↑ میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه فضلالرحمن، ص۱۳۲.
- ↑ میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه فضلالرحمن، ص۱۲۸.
- ↑ میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه فضلالرحمن، ص۱۳۳-۱۳۴.
- ↑ میرداماد، جذوات و مواقیت، ۱۳۸۰ش، مقدمه علی اوجبی، صفحه سی و سه تا سی و چهار.
- ↑ میرداماد، جذوات و مواقیت، ۱۳۸۰ش، مقدمه علی اوجبی، صفحه سی و چهار.
- ↑ میرداماد، جذوات و مواقیت، ۱۳۸۰ش، مقدمه علی اوجبی، صفحه سی و شش.
- ↑ نگاه کنید به میرداماد، جذوات و مواقیت، ۱۳۸۰ش، مقدمه علی اوجبی، صفحه سی و چهار تا سی و شش.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۷.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۸.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۴، ص۵۰۹.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۴، ص۵۰۹-۵۱۰.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۴، ص۵۱۲-۵۱۳.
- ↑ نورانی، مصنفات میرداماد، ۱۳۸۱، مقدمه مهدی محقق، ج۱، صفحه بیست و شش.
- ↑ اوجبی، میرداماد، ۱۳۸۹ش، ص۱۷۲.
- ↑ مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ۱۳۶۹ش، ج۶، ص۶۰-۶۱.
- ↑ میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه ایزوتسو، ص۱۱۴-۱۱۵.
یادداشت
- ↑ حکیم سبزواری در پاورقی اسفار معلم اول بودن ارسطو ومعلم ثانی بودن فار ابی را مشهور میان حکما دانسته است. ملاصدرا، اسفار، ج۹، ص۳۰۰،پاورقی حکیم سبزواری
منابع
- افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، تحقیق سیداحمد حسینی، قم، خیام، ۱۴۰۱ق.
- آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم.
- امین، محسن، اعیانالشیعة، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- اوجبی، علی، میرداماد، تهران، مرکز پژوهش کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- سبزواری، ملا هادی، منظومه،تصحيح و تعليق از آيت الله حسن زاده آملى و تحقيق و تقديم از مسعود طالبى، نشر ناب، تهران، ۱۳۶۹-۱۳۷۹ش،
- قمی، عباس، الفوائد الرضویه فی احوال علماء المذهب الجعفریه، تحقیق ناصر باقری بیدهندی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- محقق سبزواری، شرحالمنظومه، تصحیح حسن حسنزاده آملی، تهران، نشر ناب، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
- مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانةالادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، تهران، کتابفروشی خیام، چاپ سوم، ۱۳۶۹ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۷۷ش.
- میرداماد، میرمحمدباقر، جذوات و مواقیت، تصحیح و تحقیق علی اوجبی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- میرداماد، میرمحمدباقر، القبسات، بهاهتمام دکتر مهدى محقق، دکتر سیدعلى موسوى بهبهانى، پروفسور ایزوتسو و دکتر ابراهيم دیباجی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
- نورانی، عبدالله، مصنفات میرداماد؛ مشتمل بر ده عنوان از کتابها و رسالهها و اجازهنامهها و نامهها، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.