ذکر

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
اخلاق
آیات اخلاقی
آیات افکآیه اخوتآیه اطعامآیه نبأآیه نجواآیه مشیتآیه برآیه اصلاح ذات بینآیه ایثار
احادیث اخلاقی
حدیث قرب نوافلحدیث مکارم اخلاقحدیث معراجحدیث جنود عقل و جهل
فضایل اخلاقی
تواضعقناعتسخاوتکظم غیظاخلاصخشیتحلمزهدشجاعتعفتانصافاصلاح ذات البینعیب‌پوشی
رذایل اخلاقی
تکبرحرصحسددروغغیبتسخن‌چینیتهمتبخلعاق والدینحدیث نفسعجبعیب‌جوییسمعهقطع رحماشاعه فحشاءکفران نعمت
اصطلاحات اخلاقی
جهاد نفسنفس لوامهنفس امارهنفس مطمئنهمحاسبهمراقبهمشارطهگناهدرس اخلاقاستدراج
عالمان اخلاق
ملامهدی نراقیملا احمد نراقیمیرزا جواد ملکی تبریزیسید علی قاضیسید رضا بهاءالدینیسید عبدالحسین دستغیبعبدالکریم حق‌شناسعزیزالله خوشوقتمحمدتقی بهجتعلی‌اکبر مشکینیحسین مظاهریمحمدرضا مهدوی کنی
منابع اخلاقی
قرآننهج البلاغهمصباح الشریعةمکارم الاخلاقالمحجة البیضاءرساله لقاءالله (کتاب)مجموعه وَرّامجامع السعاداتمعراج السعادةالمراقبات

ذِکْر یادکردن چیزی یا کسی با قلب و زبان است و در محاورات مردم و اهل شرع همان یادکردن خدا است. واژه ذکر و مشتقات آن در حدود ۳۰۰ بار در قرآن به کار رفته که بیشتر آنها درباره یادکردن خدا و نعمت‌ها و آیات الهی و یادآوری آنها است و در برخی از آیات نیز ذکر به معنای یادکردن غیرخدا استفاده شده است.
ذکر را به دو قسم ذکر لفظی و ذکر قلبی تقسیم کرده‌اند و اسباب و عواملی از جمله ایمان، تقوا، باور به قیامت و کتاب‌های آسمانی را برای تحقق ذکر خدا لازم دانسته‌اند.
آرامش و اطمینان دل، ترس از خدا، علم و بصیرت، رستگاری، یادکردن خدا از انسان، زنده شدن دل، آمرزش الهی، و بهشت از جمله آثار ذکر معرفی شده است. برای ذکر موانعی نیز از جمله خودپرستی، شیطان، مسلط کردن غفلت بر قلوب کافران توسط خداوند و دوستان گمراه ذکر کرده‌اند.
رویگردانی از ذکر خدا دارای پیامدهای ناگواری است که در متون دینی به تنگی و سختی معیشت، همنشینی با شیطان، کوری در قیامت و عذاب الهی اشاره شده است.

مفهوم‌شناسی

ذکر را به یادکردن و یادآوری از چیزی یا کسی با قلب، زبان یا هر دو معنا کرده‌اند[۱] که گاه در برابر فراموشی و غفلت به کار برده می‌شود و گاه به ادامه حفظ چیزی در ذهن اشاره دارد.[۲] در محاورات عمومی مردم و به ویژه اهل شرع واژه ذکر همان یاد خدا است.[۳] ذکر به معانی دیگری مانند تذکر[۴] نگه داشتن اشیا، سخن گفتن از چیزی[۵] و علم و دانش[۶] نیز استفاده شده است.
از واژه «الذکر» به عنوان یکی از چهار نام‌ و صفت کتاب خدا در کنار قرآن، فرقان و «کتاب» استفاده شده و بیش از ۳۰ بار در آیات قرآن به کار رفته است. در این آیات از نزول ذکر[۷] یا القاء آن بر پیامبر(ص)،[۸] شنیدن و تلاوت ذکر (قرآن)،[۹] پیروی از آن[۱۰] و حفظ آن[۱۱] سخن به میان آمده است.[۱۲]
مفهوم متضاد ذکر را در قرآن و روایات، نسیان، غفلت، فراموش کردن یاد خدا و اندرزهای او دانسته‌اند که نتایجی مانند ملامت در قیامت و قساوت و مرگ قلب برای آن متصور است.[۱۳]

اهمیت و جایگاه

مشتقات ریشه ذکر در حدود ۳۰۰ بار در قرآن به کار رفته است که بیشتر آنها درباره یادکردن خدا و نعمت‌ها و آیات الهی و یادآوری آنها است و در برخی از آیات نیز ذکر به معنای یادکردن غیرخدا استفاده شده است.[۱۴] ذکر از دیدگاه قرآن دارای چنان اهمیتی است که در آیه ۱۴ سوره طه به عنوان یکی از حکمت‌های نماز (مهم‌ترین عبادت خداوند) معرفی شده است. در آیات متعددی نیز پیامبران و مؤمنان را به عدم سستی در ذکر خدا فرمان داده است[۱۵]
در جوامع حدیثی شیعه و اهل سنت نیز اهمیت ذکر و آثار تربیتی آن در زندگی فردی و اجتماعی و نتایج اخروی آن مورد تاکید قرار گرفته و مداومت بر ذکر خدا در همه زمان‌ها و مکان‌ها از توصیه‌های پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) به مسلمانان بوده[۱۶] تا جایی که در برخی روایات ذکر خدا به عنوان فلسفه و حکمت وجوب برخی عبادات مانند حج و جهاد معرفی شده[۱۷]و بسیاری از روایات نیز به شرح و بسط ذکر در آیات قرآن[۱۸] پرداخته‌اند.[۱۹]
ذکر جایگاه و اهمیت ویژه‌ای نزد عرفا دارد و آن را مهم‌ترین و گاه تنها وسیله برای رسیدن و نزدیک شدن به خدا می‌دانند. غایت و هدف ذکر نزد عرفا فنا شدن ذاکر در مذکور است و زمانی که به چنین مرحله رسیده شود از آن به ذکر حقیقی نام برده می‌شود. از واژه‌های نزدیک ذکر در اصطلاحات عرفانی می‌توان به «جلیس»، «حضور»، «شهود»، «فکر» و دعا اشاره کرد.[۲۰]

اقسام ذکر

ذکر را به ذکر لفظی و ذکر قلبی تقسیم کرده‌اند.

  • ذکر لفظی که به ذکر زبانی، ذکر جلی و وِرد نیز معروف است، به یادکردن خدا با زبان گفته می‌شود.[۲۱] این نوع ذکر را اولین مرتبه ذکر دانسته‌اند که انسان نام خدا و اوصاف او را بر زبانش جاری کند، که گاه بدون توجه به محتوا و معانی، آن اذکار را به کار می‌برد.[۲۲]
  • ذکر قلبی یا ذکر خفی این است که ذاکر ذکر را بر زبان نیاورده و فقط با قلب خود به یاد خدا باشد[۲۳] و او را در نهان و آشکار، حاضر و ناظر بداند و از انجام اعمالی که مورد رضایت خدا نیست، پرهیز نماید.[۲۴] ذکر قلبی را بالاترین مرتبه ذکر دانسته‌اند که توجه به خدا ابتدا از آن می‌جوشد و بعد بر زبان جاری می‌شود؛ مثلا هنگام مطالعه و دقت در جهان آفرینش و مشاهده نظم کائنات به یاد عظمت خداوند بیفتد.[۲۵]

در آیه ۴۱ سوره احزاب از مؤمنان خواسته شده زیاد خداوند را ذکر گویند. واژه «ذکر کثیر» در این آیه مورد تفاسیر مختلفی قرار گرفته شده است.[۲۶] براساس برخی روایات ذکر کثیر اشاره به ذکر لفظی دارد و کثیرالذکر کسی است که زیاد ذکر خدا ورد زبان او باشد؛[۲۷] ولی در مقابل در دیگر اخبار منظور از ذکر لفظی را همان ذکر قلبی دانسته‌اند. در روایتی از امام علی(ع) ذکر کثیر، ذکر سری و قلبی دانسته شده و منافقان را کسانی می‌داند که فقط در ظاهر ذکر خدا می‌گویند و در نهان از ذکر خدا پرهیز می‌کنند.[۲۸]

اسباب و زمینه‌ها

زمینه‌ها و اسباب گوناگونی برای تحقق ذکر و یاد خدا برشمرده‌اند که با اوصاف درونی و حالات بیرونی شخص ذاکر ارتباط دارد. در متون دینی ایمان، تقوا، باور به قیامت، کتاب‌های آسمانی، پیامبر اسلام(ص)، نعمت هدایت و توجه به سودمندی ذکر، از جمله اسباب و زمینه‌های تحقق ذکر خدا معرفی شده‌اند.[۲۹]

  • ایمان: قرآن با خطاب قرار دادن اهل ایمان، آنان را به ذکر کثیر خداوند فرمان می‌دهد[۳۰] و کسانی را که بعد از کسب ایمان به دلیل غفلت و سخت‌دلی از یاد خدا دور افتاده‌اند، مورد عتاب قرار داده، می‌خواهد که در مقابل ذکر خدا خاشع و خاضع گردند.[۳۱]
  • تقوا: بر اساس آیاتی از قرآن انسان‌های باتقوا زمانی که بر اثر غفلت دچار لغزش و گناه گردند، ملکه تقوا آنان را از گناهان کبیره و صغیره‌ و ظلمی که بر نفس خود روا می‌دارند، باز می‌دارد[۳۲] و با ذکر خدا اسباب توبه و بازگشت به مسیر درست زندگی را فراهم خواهد کرد[۳۳] ذکر خدا در این زمان‌ها باعث غفلت زدایی از چشم و گوش آنها و ایجاد بصیرت می‌شود.[۳۴]

آداب

برای انجام ذکر خدا چند ادب بیان شده است. اخلاص، تضرع، خوف، ترک آوای بلند(آهسته ذکر گفتن)، انقطاع از غیرخدا، مطابقت ذکر با تعالیم الهی، طهارت، خشوع و خضوع، حضور قلب، نشاط[۳۵] و برگزاری مجالس ذکرِ جمعی[۳۶] از جمله آداب ذکر گفتن است.

آثار

برای ذکر خدا آثاری بر جان و جسم انسان برشمرده‌اند. برخی آثار برای مطلق ذکر و یاد خداست و برخی مربوط به برخی از اذکار خاص مانند ذکر لا اله الا الله. از جمله اثار مطلق ذکر می‌توان به آرامش و اطمینان دل، ترس از خدا، علم و بصیرت، رستگاری، یادکردن خدا از انسان، زنده شدن دل، آمرزش الهی، بهشت و عزت، شادی آفرینی، همنشینی با محبوب، حیات و آبادانی، شکوفایی عقل و درمان قلب اشاره کرد.[۳۷]

  • آرامش و اطمینان دل: آیه ۲۸ سوره رعد «أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» ذکر خدا را مایه اطمینان و آرامش دل انسان‌ها دانسته است. اطمینان قلب در این آیه را تفسیر واژه «من اناب» در آیه قبل دانسته‌اند؛ یعنی انابه همان اطمینان و ایمان است.[۳۸] علامه طباطبایی الف و لام بر سر کلمه «القلوب» را نشانه عمومیت می‌داند که تمام قلب‌های انسان‌ها را در برمی‌گیرد؛ یعنی هر قلبی به ذکر خدا آرامش می‌یابد مگر اینکه کار قلب به جایی برسد که در اثر از دست دادن بصیرت و رشد دیگر نتوان آن را قلب نامید، در نتیجه چنین قلبی از ذکر خدا گریزان و از نعمت طمأنینه یا آرامش محروم خواهد بود. نکته دیگر اینکه تقدم «بذکر الله» بر فعل (تَطْمَئِنُّ) دلیل بر حصر است؛ یعنی قلوب انسان‌ها فقط به ذکر و یاد خداوند آرامش می‌گیرد نه چیز دیگری.[۳۹]
  • یادکردن خدا از انسان: به یاد خدا بودن و ذکر او را گفتن عاملی برای توجه خدا به بندگان دانسته‌ شده است.[۴۰] در روایات متعددی ذیل آیه ۱۵۲ سوره بقره «فَاذْکرُونی أَذْکرْکم» ذکر خدا به طاعت و بندگی را باعث یاد خدا از انسان با نعمت، رحمت، احسان و غفران دانسته‌اند[۴۱]
  • رستگاری: ذکر و یاد خداوند به دلیل نعمت‌هایی که به انسان بخشیده و شکر آن نعمت‌ها را از عوامل رستگاری انسان برشمرده‌اند.[۴۲] علامه طباطبایی ذیل آیه ۱۰ سوره جمعه که فلاح و رستگاری انسان را منوط به ذکر خدا کرده است، نجات انسان از هرگونه بدبختی و شقاوت را به ذکر زبانی و قلبی خداوند که عامل ریشه‌کن کردن غفلت از دل انسان و باعث تقوای الهی است، وابسته می‌داند.[۴۳]
  • علم و بصیرت: مفسران ذیل آیه ۲۰۱ سوره اعراف ذکر خدا را نجات بخش و عامل ایجاد بصیرت و تفکر در انسان هنگام وسوسه شیطان و نجات از غفلت می‌دانند.[۴۴]
  • شکوفایی عقل: بر اساس برخی روایات از امام علی(ع) روشنی دل و شکوفایی عقل و خرد با ذکر خدا برای انسان حاصل می‌گردد.[۴۵]
  • درخت‌هایی در بهشت : امام باقر(ع) در روایتی از پیامبر خدا (ص) نقل کرده که هر كس«سبحان الله»گويد خداوند برای او درختی با آن ذکر در بهشت برویاند و هر که «الحمد لله» گوید خداوند برایش درختی با آن ذکر در بهشت بروياند و هر که «لا اله الا الله» گوید خداوند برای او درختی با آن ذکر در بهشت برویاند و هر که «الله اكبر» گوید خداوند برای او درختی با آن ذکر در بهشت بروياند. مردی از قبیله قریش گفت: اي پیامبر خدا، بنا بر این سخن شما درختان ما در بهشت بسیار است. پیامبر پاسخ داد: آری ولی پرهيز داريد از این‌كه آتشی بفرستيد و درختان را بسوزانيد و اين از آن رو باشد كه خداوند گرامي و بزرگ مي فرمايد: «ای کسانی که ایمان آورده‌ايد از خدا فرمان برید و از پیامبر او نیز فرمان برید و كرده های خویش را تباه نسازید.» [۴۶]

موانع

بر اساس آموزه‌های دینی گاه به دلیل رفتارهای نادرست انسان، موانعی در راه ذکر خدا در برابر انسان قرار می‌گیرد که از جمله می‌توان به ایجاد غفلت توسط خدا بر قلوب کافران، پیروی از شیطان، دوست گمراه‌کننده، تکاثر و نفاخر، اموال و اولاد، خودپرستی، آرزوهای طولانی و پیروی از هوای نفس اشاره کرد.

  • خودپرستی: با توجه به آیه ۱۲ سوره اعراف «أَنَا خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طین» یکی از مهم‌ترین موانع ذکر خدا را خودپرستی، تکبر و نِخوَت(خودبینی) معرفی کرده‌اند.[۴۷]
  • ایجاد غفلت توسط خداوند بر قلوب کافران: گاه خداوند برای مجازات کسانی که با حق درافتاده‌اند، غفلت را بر قلب‌های آنان مسلط می‌کند تا یاد و ذکر خداوند را فراموش کنند و دچار عواقب رویگردانی از ذکر خدا گردند.[۴۸]
  • اموال و اولاد: بر اساس آیه ۹ سوره منافقون اگرچه اموال و اولاد از مواهب الهی محسوب می‌گردد؛ ولی گاهی علاقه زیاد، سرگرمی و دل‌مشغولی به آنان باعث غفلت از یاد و ذکر خدا و نماز خواهد شد.[۴۹]
  • شیطان: بر اساس آیات متعددی از قرآن از جمله آیه ۹۱ سوره مائده شیطان به عنوان دشمن قسم خورده انسان با ابزارهای مختلفی از جمله ایجاد دشمنی و کینه میان آدمیان و رواج شراب و قمار، انسان را از یاد خدا بازمی‌دارد.
  • دوستان گمراه: بر اساس صریح آیه ۲۹ سوره نجم خداوند پیامبرش را از همنشینی کسانی که انسان را از یاد خدا و قرآن باز می‌دارند، پرهیز می‌دهد.[۵۰]

نتایج رویگردانی از ذکر

برای رویگردانی از ذکر و یاد خداوند پیامدها و نتایج ناگواری در متون دینی معرفی شده است که از جمله می‌توان به تنگی و سختی زندگی، تسلط شیطان بر انسان، گمراهی، کوری در قیامت، همنشینی با شیطان و عذاب الهی اشاره کرد.

  • تنگی و سختی زندگی: علامه طباطبایی ذیل آیه ۱۲۴ سوره طه که اشاره به تنگی و سختی زندگی کسانی دارد که از یاد و ذکر خدا غافل می‌شوند، معتقد است کسی که یاد خدا را فراموش کند و با او قطع رابطه نماید دیگر چیزی جز دنیا برای او باقی نخواهد ماند و آن را مطلوب یگانه خود قرار می‌دهد، در نتیجه همه کوشش خود را منحصر در به دست آوردن دنیا خواهد کرد؛ ولی این حد از معیشت او را قانع نکرده و برای بیشتر از آن حرص خواهد ورزید و دائم به داشته‌های دیگران چشم می‌دوزد و طمع او به جایی منتهی نمی‌شود؛ به همین دلیل چنین شخصی همیشه در فقر و تنگی به سر می‌برد و در دل علاقه‌مند چیزی است که ندارد.[۵۱] نتیجه چنین وضعیتی را کوری در قیامت معرفی کرده‌اند؛ زیرا کسی که در این دنیا نسبت به حقایق نابینا است در آخرت عکس العمل وضعی رفتار خود را خواهد دید و راهی به سوی بهشت و سعادت اخروی پیدا نمی‌کند.[۵۲]
  • تسلط شیطان بر انسان: در تفسیر آیات ۳۶ و ۳۷ سوره زخرف گفته شده است زمانی که انسان از یاد خدا غافل شود، شیطان همدم و قرین این شخص گردیده بر او مسلط می‌شود و هیچ‌گاه از او جدا نخواهد شد و با تزیین کردن اعمال او، پرده بر چشم و گوش او انداخته هرجا که بخواهد او را می‌کشاند.[۵۳]
  • گمراهی: طبرسی در تفسیر آیه ۲۲ سوره زمر الفت گرفتن با کفر و تعصب بر آن را موجب قساوت قلب دانسته است؛ عاملی که باعث عدم تاثیر ذکر خدا در دل گردیده و گمراهی از راه خدا را در پی خواهد داشت.[۵۴]
  • عذاب الهی: طبق آیات ۱۰۰ و ۱۰۱ سوره کهف رویگردانی از ذکر خداوند نتیجه‌ای جز جهنم در پی نخواهد داشت.

محبوب‌ترین اذکار

طبق آیات و روایات ذکر خدا در هر زمان و مکانی توصیه شده است. البته بنابر روایات، اذکاری مانند لا اله الا الله، تسبیحات حضرت زهرا(س)، تسبیحات اربعه، لاحول و لاقوة الا بالله، صلوات و ذکر یونسیه از محبوب‌ترین اذکار نزد خدا معرفی شده‌اند.[۵۵]

پانویس

  1. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ذیل واژه ذکر؛ دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه ذکر.
  2. راغب اصفهانی، مفردات، ذیل واژه ذکر؛ مصطفوی، التحقیق، ذیل واژه ذکر.
  3. ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه ذکر؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ذیل واژه ذکر.
  4. دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه ذکر.
  5. ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه ذکر.
  6. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۶، ص۳۷.
  7. سوره حجر، آیه ۶؛ سوره نحل، آیه ۴۴؛ سوره ص، آیه۸.
  8. سوره قمر، آیه۲۵.
  9. سوره قلم، آیه۵۱، سوره آل عمران، ۵۸.
  10. سوره یس، آیه۱۱.
  11. سوره حجر، آیه ۹.
  12. طیب حسینی، «ذکر/قرآن»، ص۳۴۱.
  13. شفیعی، «ذکر»، ص۸۱۳ و ۸۱۵.
  14. ابوطالبی، «ذکر»، ص۳۲۴.
  15. سوره طه، آیه ۴۲؛ سوره آل عمران، آیه ۴۱؛ سوره اعراف، آیه ۲۰۵؛ سوره احزاب، آیه۴۱؛ سوره بقره، آیه ۱۵۲.
  16. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۹۸.
  17. صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۶.
  18. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۹۸.
  19. شفیعی، «ذکر»، ص۸۱۴.
  20. محرمی و عباسی، «ذکر در عرفان»، ص۸۱۸-۸۲۰.
  21. قرشی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۵.
  22. مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۶۱.
  23. قرشی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۵.
  24. طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۱۶۸؛ پژوهشکده تحقیقات اسلامی، معارف قرآن، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۱۰۰-۱۰۱.
  25. مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۶۲.
  26. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۶، ص۳۳۰-۳۳۲.
  27. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۱۵۳.
  28. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۰۱.
  29. ابوطالبی، «ذکر»، ص۳۲۸-۳۳۱.
  30. سوره احزاب، آیه ۴۱.
  31. سوره حدید، آیه۱۶.
  32. سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.
  33. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۲۰.
  34. سوره اعراف، آیه۲۰۱.
  35. ابوطالبی، «ذکر»، ص۳۳۱-۳۳۲.
  36. شفیعی، «ذکر»، ص۸۱۵.
  37. ابوطالبی، «ذکر»، ص۳۳۴-۳۳۷.
  38. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۱، ص۳۵۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۰، ص۲۰۹.
  39. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۱، ص۳۵۵-۳۵۶.
  40. سوره بقره، آیه ۱۵۲.
  41. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۰، ص۱۶۲-۱۶۳.
  42. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۴۳۵.
  43. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۲۷۴.
  44. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۳۸۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۶۶.
  45. تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۳۶۶ش، ص۱۸۹؛ لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ۱۳۷۶ش، ص۶۰؛
  46. صدوق، ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، ۱۴۰۶ق، ص۱۱.
  47. ذکر مجمع جهانی صادقین
  48. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۳۰۳.
  49. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۴۴۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۲۹۱.
  50. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۴۱.
  51. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۲۲۵.
  52. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۲۲۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۳۳۰.
  53. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۱۰۱-۱۰۲؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۱، ص۶۴.
  54. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۷۷۲.
  55. «ذکر»، مجمع جهانی صادقین

منابع

  • ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، مصحح محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
  • ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
  • ابوطالبی، محمد، «ذکر»، در دائره المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، ۱۳۹۴ش.
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، انتشارات سخن، ۱۳۹۰ش.
  • پژوهشکده تحقیقات اسلامی، معارف قرآن، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۸۷ش.
  • تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، مصحح مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶ش.
  • دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، لبنان - سوریه، دار العلم- الدار الشامیة‌، ۱۴۱۲ق.
  • شفیعی، سیعد، «ذکر»، در دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائره المعارف اسلامی، ۱۳۷۵ش.
  • صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، قم، انتشارات داوری، ۱۳۸۵ش.
  • صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ناشر: دار الشريف الرضي للنشر، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
  • طیب حسینی، سید محمود، «ذکر/قرآن»، قم، بوستان کتاب، ۱۳۹۴ش.
  • طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، ۱۳۶۹ش.
  • قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، مصحح حسین حسنی بیرجندی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۶ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت،‌ دار احیا التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • ‌ محرمی، فریده، عباسی، بابک، ذکر در عرفان، در دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائره المعارف اسلامی، ۱۳۷۵ش.
  • مصطفوی، حسن‌، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، تهران، مرکز الکتاب للترجمة و النشر‌، ۱۴۰۲ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسة الإمام علی بن أبی طالب(علیه‌السلام)، ۱۳۷۷ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.

پیوند به بیرون