حی

از ویکی شیعه

حَیّ از اَسما و نیز صِفات ذاتی خداوند و به‌معنای زندگانی‌ای که در آن فرض مرگ صحیح نیست، معنا شده است. متکلمان شیعه در بحث صفات الهی، بخشی را به حیات خداوند اختصاص داده‌اند. در قرآن کریم کلمه حیّ سه مرتبه همراه با کلمه قیّوم و دو مرتبه بدون آن بر خداوند اطلاق شده است. در احادیث، حیّ از اسامی و نیز صفات الهی شمرده شده است. به اتفاق نظر اندیشمندان شیعه، خداوند موجودی دارای حیات است و از جمله دلایل آنان بر حیات خداوند اینکه خداوند موجودی دارای علم و قدرت بوده و موجود عالم و قادر (مثل خداوند) ببدون حیات ممکن نست.

چیستی و جایگاه حیات خداوند

حَیّ از اَسما[۱] و نیز صِفات ذاتی خداوند[۲] است. راغب اصفهانی حیات خداوند را به معنای زندگانی که در آن فرض مرگ صحیح نمی‌باشد[۳] معنا می‌کند. همچنین ملاصدرای شیرازی حیات خداوند را به این معنا می‌داند که شیء به گونه‌ای باشد که کارهایی را که زنده‌ها انجام می‌دهند او هم انجام دهد، مثل انجام دادن کارها از روی علم، قدرت و اختیار.[۴]

متکلمان شیعه در کتاب‌های کلامی خود و در بحث صفات الهی، بخشی را به حیات خداوند اختصاص داده‌اند.[۵]

کلمه حی در قرآن کریم، سه مرتبه همراه با کلمه قَیّوم سوره [۶] و دو مرتبه بدون آن [۷] بر خداوند اطلاق شده است.

در احادیث، حیّ از اسامی[۸] و نیز صفات الهی[۹] شمرده شده است. در روایتی از امام باقر(ع)، حیات از صفات غیر حادث (ازلی) خداوند دانسته شده[۱۰] و در برخی روایات، نام حیّ به همراه نام قیّوم، مصداق اسم اعظم خداوند معرفی شده است.[۱۱]

چرایی حیات خداوند

به‌گفته ابن‌میثم بحرانی (درگذشت: ۶۷۹ق یا ۶۹۹ق)؛ متکلم شیعه سده هفتم قمری، همه اندیشمندان شیعه معتقدند خداوند موجودی دارای حیات است.[۱۲] از جمله دلایل عالمان شیعه بر حیات خداوند دو دلیل ذیل است:

  • خداوند، موجودی دارای علم و قدرت بوده و بی‌تردید موجود عالم و قادر (مثل خداوند) دارای حیات است.[۱۳]
  • خداوند آفریننده حیات است و آفریننده چیزی نمی‌تواند از آن چیز محروم باشد.[۱۴]

پانویس

  1. بیهقی، الاسماء و الصفات، ۱۴۱۷ق، ص۴۳.
  2. مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۷۴.
  3. راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ص۲۶۹.
  4. صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۴۱۷.
  5. شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۲۷؛ علامه حلی، كشف المراد، ۱۴۱۳ق؛ نراقی، جامع الافكار و ناقد الانظار، ۱۴۲۳ق، ج۳، ص۳۵۲.
  6. سوره بقره، آیه ۲۵۵؛ سوره آل عمران، آیه ۲؛ سوره طه، آیه ۱۱۱.
  7. سوره فرقان، آیه ۵۸؛ سوره غافر، آیه ۶۵.
  8. کلینی، الکافی، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۱۱۲.
  9. شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۷۳-۱۷۲.
  10. کلینی، الکافی، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۸۹-۸۸.
  11. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۶۹۶.
  12. بحرانی، قواعد المرام، ۱۴۰۶ق، ص۸۷.
  13. علامه حلی، كشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۲۸۷؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ۱۴۲۲ق، ص۲۰۰.
  14. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۲۲۸.

منابع

  • قرآن کریم
  • بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، ۱۴۰۶ق.
  • بیهقی، ابوبکر، الاسماء و الصفات، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۷ق.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دمشق - بیروت، دارالعلم - الدارالشامیة، ۱۴۱۲ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن بابویه، الاعتقادات، قم، المؤتمر العالمی للشيخ المفيد، ۱۴۱۴ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن بابویه، التوحید، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۳۹۸ق.
  • صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، كشف المراد فی شرح تجريد الاعتقاد، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، اللوامع الإلهية في المباحث الكلامية، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۲ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۲ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۸۶ش.
  • نراقی، محمدمهدی، جامع الافكار و ناقد الانظار، تهران، حکمت، ۱۴۲۳ق.