برهان اخلاقی

مقاله قابل قبول
شناسه ناقص
نارسا
عدم جامعیت
نیازمند خلاصه‌سازی
از ویکی شیعه

برهان اخلاقی از برهان‌های خداشناسی که درصدد اثبات خداوند با تکیه بر گزاره‌های اخلاقی مورد قبول همگان است. برهان اخلاقی با تکیه بر تمایل انسان به خوشبختی تمام و کمال و همچنین برتری‌طلبی، وحدت این دو را خیرِ برتر و خیر برتر را خداوند می‌داند. خوشبختی و برتری‌طلبی در این برهان گاه با عنوان‌های دیگری نظیر آرمان اخلاقی نیز نام برده می‌شود.

این برهان ابتدا در جهان مسیحیت توسط ایمانوئل کانت مطرح شد و سپس در کتب دانشمندان اسلامی به گونه‌ای متفاوت راه یافت. در میان عالمان شیعه، امام خمینی و عبدالله جوادی آملی از این برهان برای اثبات وجود خداوند بهره برده‌اند.

به این برهان انتقاداتی شده است؛ نظیر اینکه، بر خلاف ادعای برهان اخلاقی، ارزش اخلاقی عمل فقط به انگیزه وابسته نیست. انتقاد دیگر اینکه، مفهوم بنیادین برهان اخلاقی، کلمه طبیعت است و طبیعت در این برهان در چند معنا به کار رفته است.

مفهوم‌شناسی

برهان اخلاقی درصدد اثبات خداوند از طریق تجربه اخلاقی است؛ زیرا همه انسان‌ها تجربه‌ای از آگاهی اخلاقی دارند.[۱] به این برهان، استدلال اخلاقی بر اثبات وجود خدا نیز می‌گویند.[۲]

اخلاق به معنای خُلق و خو و رفتار انسان است[۳] و در اصطلاح اخلاق به صفات درونی انسان گفته می‌شود که در درون نهادینه شده است. این واژه، هم خوی‌های نیکو و پسندیده مانند جوان‌مردی و دلیری را شامل می‌شود و هم خوی‌های زشت و ناپسند همچون فرومایگی و بزدلی را؛[۴] همچنین اخلاق فردی چون صبر و شجاعت و اخلاق اجتماعی مثل تواضع و ایثار را دربرمی‌گیرد.[۵] اخلاق اسلامی به بخشی از آموزه‌های دین اسلام گفته می‌شود که از فضایل و رذایل اعمال انسان سخن می‌گوید.

تاریخچه

با اینکه گفته شده برهان اخلاقی از ایمانوئل کانت (۱۷۲۴-۱۸۰۴ م. به آلمانی: Immanuel Kant) شروع شده است،[۶] اما برخی ریشه‌های این برهان را در مکالمه‌ای از اِثیفِرون و سقراط [یادداشت ۱] دانسته‌اند.[نیازمند منبع] در بخشی از این مکالمه که افلاطون آن را نقل کرده است، سقراط از اثیفرون می‌پرسد: «آیا پارسایی، به این دلیل نیکوست که خدا او را دوست دارد یا خدا پارسایی را دوست دارد؛ چون پارسایی نیکوست؟»[۷] پاسخی[یادداشت ۲] که اثیفرون به سقراط می‌دهد پاسخی است که ریچِلز(۱۹۴۱-۲۰۰۳م. فیلسوف امریکاییRachels)، فِراکنا، آگوستین و سایر دین‌باوران غربی آن را پذیرفته و براساس آن برهان اخلاقی را تقریر نموده‌اند.[۹] برخی افلاطون را مُبدِع این برهان دانسته‌اند.[۱۰]

آگوستین معتقد است، ارزش‌های اخلاقی بازتابی از قوانین ازلی الهی و قواعدی است که از رابطه انسان با خداوند حکایت دارد. او داستان حضرت ابراهیم(ع) و ذبح اسماعیل را مثال می‌زند که چگونه فعلی ناپسند نظیر قتل، می‌تواند به عملی اخلاقی تبدیل شود.[۱۱] برخی دیگر نیز گفته‌اند اخلاق بر اساس اراده خداوند است و عقل نمی‌تواند، اراده خداوند را محدود سازد؛ بنابراین اگر خداوند می‌خواست زنا یا قتل را مجاز می‌کرد و اگر چنین می‌شد، این اعمال غیر اخلاقی نبودند.[۱۲]

در حقیقت نظریه امر الهی درصدد توجیه بنیاد اخلاق با استفاده از وجود خداوند، و برهان اخلاقی درصدد اثبات وجود خداوند از طریق وجود اخلاق در نهاد بشر است.[۱۳] درباره نظریه امر الهی و برهان اخلاقی دو ایده وجود دارد؛ برخی آن را مقدمه برهان اخلاقی و پیش فرض آن در نظر گرفته‌اند. عده‌ای از پژوهشگران نیز نظریه امر الهی را صورتی از برهان اخلاقی دانسته‌اند. بیشتر پژوهشگران متاخر، با ایده اول موافقند.[۱۴]

تقریر برهان

برخی دانشمندان مسیحی، تقریرهای برهان اخلاقی را، به برهان‌های اخلاقی عملی (پیشینی) و نظری (پسینی) تقسیم نموده‌اند.[۱۵] در برهان‌های اخلاقی نظری، ارزش‌های اخلاقی، نیازمند علت (خداوند) هستند، اما در برهان‌های اخلاقی عملی سرچشمه اخلاق، عقل در نظر گرفته شده و خداوند نیز به عنوان اصل مُسَلَّم اخلاقی است که پذیرفته شده است.[۱۶] کهن‌ترین برهان اخلاق عملی توسط کانت(فیلسوف آلمانی۱۷۲۴-۱۸۰۴م.) ارائه شده است. او انسان اخلاقی را به دلیل عمل به ارزش‌های اخلاقی، ناگزیر از پذیرش خداوند می‌داند.[۱۷] پژوهشگران دیگری مانند: سورلی(Sorley )، لوئیس)(Lewis) و رشدال (Rashdall)با توجه به انتقاداتی که به گونه عملی تقریر برهان اخلاقی داشتند، برهان اخلاقی را با عینیت بخشی به ارزش‌های اخلاقی تقریر نموده‌اند.[۱۸] مجموعا بیست و یک تقریر از برهان اخلاقی ارائه شده، که چهار تقریر که تقریبا نماینده تقریرهای دیگر هستند را ارائه می‌کنیم:

تقریر امام خمینی

امام خمینی معتقد است، میل به بی‌نقص بودن، فطرتی است که با نام عشق به کمال از آن یاد می‌شود. همه عاشق علمی که جهل در آن نیست، قدرتی که ناتوانی در آن نباشد و حیاتی بدون مرگ هستند. همه معتقدند که عاشق کمال مطلق هستند؛ یعنی کمالی که همه چیز در آن کامل و بی‌نقص باشد و چون همه طالب آنند؛ بی‌شک، می‌بایست این کمال مطلق در خارج(دنیای بیرون از ذهن) تحقق یافته باشد و آن خداوند است.[۱۹] امام خمینی با استدلال اخلاقی وجود معاد را نیز اثبات نموده است. وی معتقد است یکی از فطرت‌هایی که در بشر نهادینه شده است، فطرت عشق به راحتی است و از آنجا که راحتی مطلق (بی چون و چرا) در هیچ جای عالم مادی یافت نمی‌شود، پس باید در عالم وجود(دنیای بیرون از ذهن) موجود باشد و عالمی باشد که راحتی‌اش بی رنج باشد و آن عالم معاد است.[۲۰]

تقریر کانت

کانت با تقسیم عقل آدمی به عقل عملی و نظری[یادداشت ۳] کانت، عقل نظری را در اثبات خداوند ناتوان دانسته، [۲۱] [یادداشت ۴] برهان‌های موجود در عرصه عقل نظری را نیز فاقد شیوایی لازم می‌داند[۲۲] و به عنوان یکتاپرست، چاره را در پیروی از عقل عملی یا همان برهان اخلاقی برمی‌شمارد.[۲۳] کانت برهان اخلاقی را این‌گونه تقریر کرده است:

  1. سعادت میل درونی همه انسان‌هاست.(آنچه می‌خواهند)
  2. فضیلت تکلیف همه انسان‌هاست. (آنچه باید انجام دهند)
  3. وحدت این دو خیر برتر است.
  4. خیر برتر باید قابل دستیابی باشد. (زیرا ضرورت عقلی و اخلاقی دارد)
  5. خیر برتر از سوی انسان امکان پذیر نیست. (زیرا او علت طبیعت نیست)
  6. ضرورتِ انجامِ بعضی چیزها بر امکان انجام دلالت دارد.
  7. بنابراین از لحاظ اخلاقی، فرض وجود خداوند برای تحقق خیر برتر ضروری است.[۲۴]

اصلی ترین مفهوم کانت در تقریر خود از برهان اخلاقی، واژه «خیر برتر» است که به معنای نهایت حیات اخلاقی است که از فضیلت و سعادت برمی‌خیزد.[۲۵] از آنجا که کانت فضیلت را بدون قید و شرط خیر می‌داند اما سعادت را تنها در شرایط خاصی خیر می‌شمارد، مجموع این دو را خیر برتر می‌نامد.[۲۶] گفته شده نتیجه این برهان این است که اخلاق منتهی به دین می‌شود اما مبتنی بر آن نیست.[۲۷]

تقریر رشدال

هاستینگز رُشدال فیلسوف و الهی‌دان انگلیسی، در کتاب «نظریه خیر و شَرّ» به اثبات برهان اخلاقی پرداخته است. او معتقد است، اخلاق عمومی برای همگان الزام‌آور تلقی می‌شود و در قضاوت‌های اخلاقی تمام دوران‌ها، چیزی تحت عنوان «همواره درست» یا «همواره غلط» وجود دارد.[۲۸] از آنجا که انسان‌ها در مواجهه با پرسش‌های اخلاقی، تفکرات متفاوتی را اتخاذ می‌کنند، بنابراین این آرمان را نمی‌توان به طور کامل در اذهان بشر یافت. او این پرسش را مطرح می‌کند که چنین قانون اخلاقی مطلق، چه نوع وجودی باید منشاء آن باشد؟ گزاره‌های تقریر رشدال بر برهان اخلاقی این‌گونه است:

  1. آرمان اخلاقی کاملی در اذهان همه ما موجود است.
  2. آرمان اخلاقی کامل تنها می‌تواند در ذهنی کامل موجود باشد: زیرا آرمان تنها در ذهن موجودیت می‌یابد و همچنین ایده‌های کامل فقط در ذهن کامل وجود دارد.
  3. در نتیجه از منظر عقل ضروری است که وجود یک ذهن کامل را مسلم بپنداریم.[۲۹]

تقریر فارر

آستین فارِر (Austin Farrer) ، فیلسوف و الاهی‌دان مسیحی [یادداشت ۵] نیز تقریری برای برهان اخلاقی ارائه داده است.[۳۰] برهان اخلاقی آستین فارر در قالب گزاره‌های ذیل شکل یافته است:

  1. اخلاق یک تعهد عقلانی است.
  2. امر اخلاقی ما را ملزم می‌دارد که همواره به همگان احترام گذاشته و آنان را دوست داشته باشیم.
  3. احترام به هم‌نوع خود به طور مطلق امکان‌پذیر نیست، مگر آن‌که خدایی صادق باشد.
  4. بنابراین از آنجا که احترام به هم‌نوع امری اخلاقی و عقلانی است، پس وجود خداوند ضروری است.[۳۱]

انتقادها

انتقادهایی به برهان اخلاقی از سوی فیلسوفان و دانشمندان کلام وارد شده است که چند نمونه آن بیان می‌شود:

  1. اشکال اساسی برهان اخلاقی این است که چگونه از مقدماتی مشتمل بر «باید»، «هست» نتیجه گرفته می‌شود. کانت با فرض این‌که ما یک امر مطلق اخلاقی برای طلب برترین خیر داریم، استدلال می‌کند که این امر اخلاقی تنها در صورتی معتبر است که اصول موضوعه‌ای ممکن باشد. و تنها هنگامی می‌توانیم به امکان آنها اعتقاد داشته باشیم، که پیشاپیش به این اصول موضوعه (مانند وجود خدا و جاودانگی نفس) اعتقاد و باور داشته باشیم.[۳۲] بنابراین، نتیجه برهان کانت این است که تصدیق قانون اخلاقی، اعتقاد به وجود خدا را ایجاب می‌کند، نه وجود عینی او را.[۳۳]
  2. اشکال مشترک براهین نظری اخلاقی، در مقدمه نخست این براهین است.[۳۴] در تقریرهای مختلف، بیان این مقدمه متفاوت است، اما اجمالاً مدعی وجود فرامین و یا قوانین مشترک اخلاقی، یا میل به سعادت و فضیلت در همه انسان‌هاست.[۳۵] اشکال اینجاست که راهی مطمئن برای اثبات این ادعا وجود ندارد. توضیح اینکه این ادعا را یا بر مبنای استقرا [یادداشت ۶]می‌پذیریم، و یا برای اثبات آن برهان قطعی داریم.[۳۶] استقرا جز در صورت استقرای تام، مفید یقین نیست؛ و روشن است که در مورد این ادعا، استقرای تام ممکن نیست. و استقرای ناقص هم نمی‌تواند عهده‌دار اثبات این مقدمه باشد، و آن را تبدیل به مقدمه‌ای ظنّی، و کل برهان اخلاقی را تنها مفید احتمال می‌کند.[۳۷] اما برهان روشنی که یقین‌آور باشد، برای این مقدمه آورده نشده، و تنها یافتن یک مثالِ نقض در سنت‌های اخلاقی و فرهنگ‌های مختلف، کلیت و عمومیت این ادعا را زیر سوال می‌برد.[۳۸]
  3. کانت در برهان اخلاقی مدعی است ارزشِ اخلاقیِ یک عمل بستگی به انگیزه آن دارد اما در نتیجه‌گیری‌های این برهان، اعمال انسانی و نتایج این اعمال نظیر دروغگویی را نیز می‌پذیرد. کانت می‌نویسد: «اگر دروغگویی به صورت قانون کلی دربیاید، نتیجه آن مقابله به مثل و از بین رفتن تعهد است.» این تفسیرِ کانت به انگیزه ربطی ندارد.[۳۹]
  4. انتقاد مهم دیگری که به برهان اخلاقی شده است، در مواردی است که ما با تکالیف متعدد و حتی متضاد روبرو هستیم و برهان اخلاقی هیچ بحثی در خصوص این موضوع نداشته است. فرض کنید من به کسی قول می‌دهم رازی را برملا نکنم و شخصی که بسیار برای من محترم است، از من درباره آن سوال می‌کند. در اینجا طبق برهان اخلاقی می‌بایست هر دو را انجام داد، ولی هیچ‌کس نمی‌تواند هم رازدار بماند و هم حقیقت را بگوید.[۴۰]
  5. انتقاد دیگر به برهان اخلاقی، تفاوت‌های معنا در کاربرد کلمه طبیعت است. طبیعت در این برهان گاهی به معنای کل اشیاء، گاهی به معنای چیستی اشیاء و گاهی در معانی دیگر بکار رفته است.[۴۱]

پانویس

  1. محمدرضایی، «برهان اخلاقی اثبات وجود خدا»، ص۸۹و۹۰.
  2. محمدرضایی، «برهان اخلاقی اثبات وجود خدا»، ص۸۹و۹۰.
  3. نگاه کنید به عمید، فرهنگ عمید، ذیل واژه «اخلاق»؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه «اخلاق»؛ معین، فرهنگ معین، ذیل واژه «اخلاق».
  4. مصباح یزدی، فلسفه اخلاق، ۱۳۹۴ش، ص۱۹.
  5. مکارم شیرازی،اخلاق در قرآن، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۷۶.
  6. رضانژاد، «اثبات وجود خدا در برهان اخلاقی کانت»، ص۵۳.
  7. کاپلستون‌،‌ تاریخ فلسفه،‌ج۱،‌ ص۲۴۸-۲۵۲.
  8. لطفی، دوره آثار افلاطون، ج۲، ص۲۵.
  9. صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۷و۱۴۸.
  10. رضانژاد، «اثبات وجود خدا در برهان اخلاقی کانت(۲)»، ص۵۹.
  11. صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۸و۱۴۹.
  12. صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۹.
  13. صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۵۱.
  14. صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۵۱.
  15. مصدقی حقیقی و دیگران، بررسی تقریرهای نظری و عملی برهان اخلاقی بر وجود خداوند، ص۲۱۲.
  16. مصدقی حقیقی و دیگران، بررسی تقریرهای نظری و عملی برهان اخلاقی بر وجود خداوند، ص۲۱۲و۲۱۳.
  17. مصدقی حقیقی و دیگران، بررسی تقریرهای نظری و عملی برهان اخلاقی بر وجود خداوند، ص۲۱۲و۲۱۳.
  18. مصدقی حقیقی و دیگران، بررسی تقریرهای نظری و عملی برهان اخلاقی بر وجود خداوند، ص۲۱۲و۲۱۳.
  19. محمدرضایی، «برهان اخلاقی اثبات وجود خدا»، ص۱۰۱و۱۰۲.
  20. محمدرضایی، «برهان اخلاقی اثبات وجود خدا»، ص۱۰۲.
  21. افضلی، «تاملی در برهان اخلاقی کانت»، ص۷؛ محمدرضایی، «برهان اخلاقی اثبات وجود خدا»، ص۹۱
  22. محمدرضایی، «برهان اخلاقی اثبات وجود خدا»، ص۹۱.
  23. محمدرضایی، «برهان اخلاقی اثبات وجود خدا»، ص۹۱.
  24. هیگ، وجود خدا، ۱۳۸۷ش، ص۱۷۰تا۱۷۳؛ مصدقی حقیقی و دیگران، بررسی تقریرهای نظری و عملی برهان اخلاقی بر وجود خداوند، ص۲۱۴؛ محمدرضایی، برهان اخلاقی اثبات وجود خدا، ص۹۶
  25. مصدقی حقیقی و دیگران، «بررسی تقریرهای نظری و عملی برهان اخلاقی بر وجود خداوند»، ص۲۱۴.
  26. مصدقی حقیقی و دیگران، «بررسی تقریرهای نظری و عملی برهان اخلاقی بر وجود خداوند»، ص۲۱۴.
  27. کرم، فلسفه کانت، ۱۳۹۰ش، ص۱۰۲.
  28. صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۵۷.
  29. صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۵۹و۱۶۰.
  30. مصدقی حقیقی و دیگران، «بررسی تقریرهای نظری و عملی برهان اخلاقی بر وجود خداوند»، ص۲۱۹.
  31. مصدقی حقیقی و دیگران، «بررسی تقریرهای نظری و عملی برهان اخلاقی بر وجود خداوند»، ص۲۱۹و۲۲۰.
  32. محمدرضایی، الهیات فلسفی، ۱۳۹۱ش، ص۲۷۰.
  33. محمدرضایی، تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت، ۱۳۷۹ش، ص۲۴۱.
  34. جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۰.
  35. جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۷۹.
  36. جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۰.
  37. جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۱.
  38. جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۲و۲۸۳.
  39. رضانژاد، «اثبات وجود خدا در برهان اخلاقی کانت(۳)»، ص۴۸.
  40. رضانژاد، «اثبات وجود خدا در برهان اخلاقی کانت(۳)»، ص۴۹.
  41. رضانژاد، «اثبات وجود خدا در برهان اخلاقی کانت(۳)»، ص۵۰.

یادداشت

  1. از سقراط کتابی بجا نمانده و هرآنچه از وی نقل می‌شود، در آثار و نقل قول‌های شاگردان اوست.(«آموزه‌های اخلاقی سقراط»، تارنمای راسخون)
  2. اثیفرون مدعی است که فرمان خداوند است که عمل را خوب می‌سازد.[۸]
  3. تقسیم عقل به عقل نظری و عقل عملی در فلسفه اسلامی نیز سابقه دارد که تا حدودی با مفهوم کانت همسان است. او موضوعی را که منشاء عقلی داشته باشد در حیطه عقل نظری و موعوی را که منشاء واقعی داشته باشد در حیطه عقل عملی قرار داده است.( کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱۳۷۵ش، ج ۶، ص۳۱۸.)
  4. از نظر کانت چون قضایای برهان‌های وجودشناختی دارای محمول «وجود» هستند و با فرض محال عدم وجود خداوند، برهان خُلف بر آنها حاکم می‌شود، نمی‌توانند خداوند را اثبات کنند
  5. از وی به عنوان شخصیت برجسته کلیسا در قرن بیستم یاد می‌شود( مصدقی حقیقی و دیگران، «بررسی تقریرهای نظری و عملی برهان اخلاقی بر وجود خداوند»، ص۲۱۹.)
  6. استدلالی که بر پایۀ مشاهدۀ جزئیات استوار است که عبارت است از حکم کردن بر یک کلی از آن روی که این حکم در جزئیات آن کلی موجود است، یا در همۀ جزئیات آن کلی (استقراء تام) و یا در بیشتر جزئیاتش(استقراء ناقص). دهخدا، لغتنامه، ذیل استقراء

منابع