سوره زُخْرُف چهل و سومین سوره و از سورههای مکی قرآن است که در جزء ۲۵ جای دارد. نام این سوره از واژه زخرف به معنای زر و زیور در آیه ۳۵ گرفته شده است. این سوره درباره اهمیت قرآن و نبوت پیامبر(ص)، برخی دلایل توحید و مبارزه با شِرک سخن میگوید و سرگذشت برخی از پیامبران پیشین و اقوام آنان را بیان میکند. بنابر برخی کتابهای تفسیری، محور اصلی این سوره، انذار و هشدار به انسان است.
از آیات مشهور این سوره آیه چهارم و هفتاد و چهارم است که اولی درباره امالکتاب و لوح محفوظ سخن میگوید و دومی درباره خلود اهل جهنم. ایمنی از عذاب قبر و ورود به بهشت از جمله فضایل قرائت این سوره در روایات است.
زُخرُف به معنی زر و زیور است که در آیه ۳۵ به کار رفته است [یادداشت ۱]و بهدلیل اشاره به بیارزشی کالاها و زیور دنیایی در آیات ۳۳ تا ۳۵، این سوره به زخرف نامگذاری شده است.[۱]
این سوره ۸۹ آیه، ۸۳۸ کلمه و ۳۶۰۹ حرف دارد و از لحاظ حجم جزو سورههای مَثانی است.[۳] سوره زخرف از آن رو که با «حم» آغاز میشود، جزو هفت سوره حامیمات[یادداشت ۲] محسوب میشود و چهارمین سوره از حامیمات است که با سوگند آغاز میشود.[۴][یادداشت ۳]
محتوا
بنابر تفسیر نمونه مباحث سوره زخرف را میتوان در هفت بخش خلاصه کرد:
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان محور اصلی این سوره را به قرینه آیات آغازین و پایانی و نیز مباحث مطرح شده در دیگر آیاتش، انذار و هشدار به انسان میداند و بر این باور است که در این سوره تأکید شده است که سنت الهی، فرستادن پیامبران و هشدار به انسانها بوده و این که تکذیبکنندگان و مسخرهکنندگانِ آنان هلاک شدهاند. در این سوره برای این موضوع مثالهایی از اقوام حضرت ابراهیم(ع)، حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) ذکر شده است.[۶]
ترجمه: و همانا كه آن (قرآن)، در كتاب اصلى (لوح محفوظ)، به نزد ما سخت والا و پرحكمت است.
ترکیب «امّ الکتاب» در قرآن سه بار بهکار رفته است.[۸] مفسران، این عبارت را در این آیه، به «اصل و اساس کتاب» معنا کردهاند و با استناد به آیات ۲۱ و ۲۲ سوره بروج،[یادداشت ۴] مراد از امالکتاب را لوح محفوظ دانستهاند.[۹] لوح محفوظ کتابی است که تمام پدیدههای عالم در آن ثبت شده و از هر گونه تغییری محفوظ است.[۱۰]منظور از دو ویژگی ام الکتاب که عبارت از علیّ و حکیم است این است که کتاب(قرآن) در نزد ما در لوح محفوظ مقامى رفیع دارد و داراى احکام و اتقانى است که به خاطر آن، عقول دسترسى بدان ندارند، و این دو صفت ، یعنى صفت علىّ و حکیم دلالت مى کنند بر این که ام الکتاب ، فوق عقول بشرى است، چون عقل بشر تنها مى تواند چیزهایى را بفهمد که در آغاز از قبیل مفاهیم و الفاظ بوده باشد، و از مقدماتى تصدیقى ترکیب شده باشد که هر یک مترتب بر دیگرى است ، مانند آیات و جملات قرآنى . و اما چیزى که ماوراى مفاهیم و الفاظ است ، و قابل تبدیل به اجزاء و فصول نیست ، عقل راهى به درک آن ندارد.و ما آن را نازل و در خور درک عقول کردیم ، یعنى آن را خواندنى و عربى کردیم ، باشد که مردم آن را بفهمند.[۱۱]
ترجمه: تا بر پشت آنها(کشتی ها و چارپایان) به خوبی قرار گیرید؛ سپس هنگامی که بر آنها سوار شدید، نعمت پروردگارتان را متذکر شوید و بگویید: «پاک و منزّه است کسی که این را مسخّر ما ساخت و گرنه ما توانایی تسخیر آن را نداشتیم * و ما به سوی پروردگارمان بازمیگردیم.
پیش از این آیات خداوند در آیه ۱۲ سوره زخرف فرمود وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ «و همان كسى كه جفتها را يكسره آفريد، و براى شما از كشتيها و دامها [وسيلهاى كه] سوار شويد قرار داد». و پس از آن در این آیات به استفاده از کشتیها و چارپایان اشاره کرده و در واقع
این آیه درباره تذکر انسان به یادآوری نعمتهای الهی و بیان عدم توانایی و اظهار عجز در مسخر کردن مرکبها بدون لطف خداوند است.[۱۲] خواندن آیه رکوب (همراه با دعای کوچکی قبل و بعد از آیه) هنگام شروع سفر حج و سوار شدن بر مرکب سواری توصیه شده است[۱۳][یادداشت ۵]
»در آن روز، ياران -جز پرهيزگاران- بعضىشان دشمن بعضى ديگرند».
اخلّاء جمع خلیل(دوست) است و منظور دوستی است که کمبود و نیاز دوستش را جبران میکند. متقین تنها کسانی هستند که دوستیشان در قیامت تبدیل به دشمنی نمیشود زیر محور دوستیشان خداست و دیگران که برای غیر خدا دوستی کردهاند دوستیشان جز شقاوت و عذاب جاودان نتیجهای ندارد. [۱۴] برخی مفسران آیه بعد را خطاب به همین باتقوایانی دانستهاند که دوستیهایشان در قیامت تبدیل به دشمنی نشده است يَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ به آنان خطاب میشود که امروز( روز قیامت) نه خوفی از عذاب برایشان است و نه اندوهی از محروم شدن از پاداش. [۱۵]
برخی دیگر از مفسران با توجه به دیگر آیات قرآن ویژگیهای دوستی برغیر محور تقوا را در قیامت چنین دانستهاند: اظهار پشیمانی از دوستی، سراغ نگرفتن از یکدیگر، دشمن شدن با یکدیگر، لعنت کردن و فرار از یکدیگر، بیزاری از هم و به گردنهمانداختن گناهان یکدیگر. [۱۶] در باب ۷۱ کتاب مصباح الشریعه که مربوط به برادری(دوستی) است تصریح شده که در دو دنیا پس از نعمت معرفت خداوند نعمتی بالاتر و گوارتر از نعمت دوستی وبرادری در راه خدا نیست. همچنین پس از نقل آیه (الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ ) آمده است که در این روزگار هر کس در پی یافتن دوست بدون عیب است حتماً بدون دوست میماند. [۱۷][یادداشت ۶]
(ترجمه: سينيهايى از طلا و جامهايى در برابر آنان مىگردانند، و در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و ديدگان را خوش آيد [هست] و شما در آن جاودانيد.)
علامه طباطبایی بر این باور است که منظور از «مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ» تمام چیزهایی است که میان انسان وعموم حیوانات مشترک است مانند اشتها و میل نفوس به چشیدنی ها و بوییدنیها وگوش کردنیها ولمس کردنیها ومنظور از «تَلَذُّ الْأَعْيُنُ» اموری است که اختصاص به انسان دارد و تمام لذتهای نفسانی در این دو جمله نهفته است. وی هم چنان احتمال داده که لذات روحیعقلی نیز در جمله تلذّ الاعین نهفته باشد با این توجیه که لذت روحی رؤیت قلبی است و دیدن شامل دیدن با قلب هم می شود. [۱۸]
نویسنده تفسیر مجمع البیان در باره جامعیت این دو جمله مینویسد که اگر تمام خلائق با هم می خواستندنعمتهای بهشت را وصف کنند بیش از این سخنی نمی توانستند بگویند. [۱۹]تفسیر نور ضمن تصریح بر این که ملاقات اولیای الهی یکی از لذت های چشم در بهشت است؛ نعمتهای بهشتی را دارای تنوع، زیبایی، منطبق بودن با میل و خسته نشدن چشم ها از دیدن آنها دانسته است. [۲۰]
ترجمه: بىگمان، مجرمان در عذاب جهنم ماندگارند.
علامه طباطبائی مفسر شیعه قرن چهاردهم قمری مجرمین را در این آیه، مرتکبان جرم(گناه) و اعم از کافران دانسته است( یعنی برخی از مجرمان کافر نیستند) زیرا مجرمین در برابر متقین در آیه ۶۷ هستند که آنان نیز اخص از مؤمناناند( یعنی برخی از مؤمنان از متقین نیستند) [۲۱]خلود به معنای جاودانهشدن و باقیماندن طولانی است[۲۲] درباره خلود اهل بهشت (تا ابد ماندن در بهشت)، در میان متکلمان اسلامی اختلاف نظر چندانی وجود ندارد و اکثراً آن را قبول دارند.[۲۳] اما در مورد خلود در جهنم، متکلمان شیعه قائلاند این خلود مخصوص کافران است و اگر مؤمنی (مسلمانی) مرتکب گناه کبیره شود، اگرچه عذاب خواهد شد، تا ابد در عذاب نخواهد بود.[۲۴]
از امام باقر(ع) نقل شده است هر کس بر خواندن سورۀ «حم زخرف» مداومت کند، خداوند او را در قبر از حشرات زمین و از فشار قبر ایمن میدارد، تا آنگاه که در پیشگاه خداوند بزرگ قرار میگیرد، آن سوره میآید و او را به فرمان خداوند وارد بهشت میکند.[۲۵]
همچنین از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است اگر کسی سورۀ زخرف را تلاوت کند، از کسانی خواهد بود که روز قیامت به آنان گفته میشود: ای بندگان من! امروز نه ترسی بر شماست و نه غمی؛ بدون حساب وارد بهشت شوید.[۲۶]
﴿تا بر پشت آن[ها] قرار گیرید پس چون بر آن[ها] برنشستید نعمت پروردگار خود را یاد کنید و بگویید پاک است کسی که این را برای ما رام کرد و[گرنه] ما را یارای [رامساختن] آنها نبود ١٣﴾
﴿وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ ١٤﴾
﴿و به راستی که ما به سوی پروردگارمان بازخواهیم گشت ١٤﴾
﴿و فرشتگانی را که خود بندگان رحمانند مادینه [و دختران او] پنداشتند آیا در خلقت آنان حضور داشتند گواهی ایشان به زودی نوشته میشود و [از آن] پرسیده خواهند شد ١٩﴾
﴿و بدین گونه در هیچ شهری پیش از تو هشداردهندهای نفرستادیم مگر آنکه خوشگذرانان آن گفتند ما پدران خود را بر آیینی [و راهی] یافتهایم و ما از پی ایشان راهسپریم ٢٣﴾
﴿آیا آنانند که رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند ما [وسایل] معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کردهایم و برخی از آنان را از [نظر] درجات بالاتر از بعضی [دیگر] قرار دادهایم تا بعضی از آنها بعضی [دیگر] را در خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان میاندوزند بهتر است ٣٢﴾
﴿و اگر نه آن بود که [همه] مردم [در انکار خدا] امتی واحد گردند قطعاً برای خانههای آنان که به [خدای] رحمان کفر میورزیدند سقفها و نردبانهایی از نقره که بر آنها بالا روند قرار میدادیم ٣٣﴾
﴿و فرعون در [میان] قوم خود ندا درداد [و] گفت ای مردم [کشور] من آیا پادشاهی مصر و این نهرها که از زیر [کاخهای] من روان است از آن من نیست پس مگر نمیبینید ٥١﴾
﴿و چون عیسی دلایل آشکار آورد گفت به راستی برای شما حکمت آوردم و تا دربارهٔ بعضی از آنچه در آن اختلاف میکردید برایتان توضیح دهم پس از خدا بترسید و فرمانم ببرید ٦٣﴾
﴿[و خدا فرمود] از ایشان روی برتاب و بگو به سلامت پس زودا که بدانند ٨٩﴾
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. حاء میم ١ سوگند به کتاب روشنگر ٢ ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که بیندیشید ٣ و همانا که آن در کتاب اصلی [=لوح محفوظ] به نزد ما سخت والا و پر حکمت است ٤ آیا به [صرف] اینکه شما قومی منحرفید [باید] قرآن را از شما بازداریم ٥ و چه بسا پیامبرانی که در [میان] گذشتگان روانه کردیم ٦ و هیچ پیامبری به سوی ایشان نیامد مگر اینکه او را به ریشخند میگرفتند ٧ و نیرومندتر از آنان را به هلاکت رسانیدیم و سنت پیشینیان تکرار شد ٨ و اگر از آنان بپرسی آسمانها و زمین را چه کسی آفریده قطعاً خواهند گفت آنها را همان قادر دانا آفریده است ٩ همان کسی که این زمین را برای شما گهوارهای گردانید و برای شما در آن راهها نهاد باشد که راه یابید ١٠ و آن کس که آبی به اندازه از آسمان فرود آورد پس به وسیله آن سرزمینی مرده را زنده گردانیدیم همین گونه [از گورها] بیرون آورده میشوید ١١ و همان کسی که جفتها را یکسره آفرید و برای شما از کشتیها و دامها [وسیلهای که] سوار شوید قرار داد ١٢ تا بر پشت آن[ها] قرار گیرید پس چون بر آن[ها] برنشستید نعمت پروردگار خود را یاد کنید و بگویید پاک است کسی که این را برای ما رام کرد و[گرنه] ما را یارای [رامساختن] آنها نبود ١٣ و به راستی که ما به سوی پروردگارمان بازخواهیم گشت ١٤ و برای او بعضی از بندگان [خدا] را جزئی [چون فرزند و شریک] قرار دادندبه راستی که انسان بس ناسپاس آشکار است ١٥ آیا از آنچه میآفریند خود دخترانی برگرفته و به شما پسران را اختصاص داده است ١٦ و چون یکی از آنان را به آنچه به [خدای] رحمان نسبت میدهد خبر دهند چهره او سیاه میگردد در حالی که خشم و تاسف خود را فرومیخورد ١٧ آیا کسی [را شریک خدا میکنند] که در زر و زیور پرورش یافته و در [هنگام] مجادله بیانش غیر روشن است ١٨ و فرشتگانی را که خود بندگان رحمانند مادینه [و دختران او] پنداشتند آیا در خلقت آنان حضور داشتند گواهی ایشان به زودی نوشته میشود و [از آن] پرسیده خواهند شد ١٩ و میگویند اگر [خدای] رحمان میخواست آنها را نمیپرستیدیم آنان به این [دعوی] دانشی ندارند [و] جز حدس نمیزنند ٢٠ آیا به آنان پیش از آن [قرآن] کتابی دادهایم که بدان تمسک میجویند ٢١ [نه] بلکه گفتند ما پدران خود را بر آیینی یافتیم و ما [هم با] پیگیری از آنان راه یافتگانیم ٢٢ و بدین گونه در هیچ شهری پیش از تو هشداردهندهای نفرستادیم مگر آنکه خوشگذرانان آن گفتند ما پدران خود را بر آیینی [و راهی] یافتهایم و ما از پی ایشان راهسپریم ٢٣ گفت هر چند هدایت کنندهتر از آنچه پدران خود را بر آن یافتهاید برای شما بیاورم گفتند ما [نسبت] به آنچه بدان فرستاده شدهاید کافریم ٢٤ پس از آنان انتقام گرفتیم پس بنگر فرجام تکذیبکنندگان چگونه بوده است ٢٥ و چون ابراهیم به [نا]پدری خود و قومش گفت من واقعاً از آنچه میپرستید بیزارم ٢٦ مگر [از] آن کس که مرا پدیدآورد و البته او مرا راهنمایی خواهد کرد ٢٧ و او آن را در پی خود سخنی جاویدان کرد باشد که آنان [به توحید] بازگردند ٢٨ بلکه اینان و پدرانشان را برخوداری دادم تا حقیقت و فرستادهای آشکار به سویشان آمد ٢٩ و چون حقیقت به سویشان آمد گفتند این افسونی است و ما منکر آنیم ٣٠ و گفتند چرا این قرآن بر مردی بزرگ از [آن] دو شهر فرود نیامده است ٣١ آیا آنانند که رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند ما [وسایل] معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کردهایم و برخی از آنان را از [نظر] درجات بالاتر از بعضی [دیگر] قرار دادهایم تا بعضی از آنها بعضی [دیگر] را در خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان میاندوزند بهتر است ٣٢ و اگر نه آن بود که [همه] مردم [در انکار خدا] امتی واحد گردند قطعاً برای خانههای آنان که به [خدای] رحمان کفر میورزیدند سقفها و نردبانهایی از نقره که بر آنها بالا روند قرار میدادیم ٣٣ و برای خانههایشان نیز درها و تختهایی که بر آنها تکیه زنند ٣٤ و زر و زیورهای [دیگر نیز] و همه اینها جز متاع زندگی دنیا نیست و آخرت پیش پروردگار تو برای پرهیزگاران است ٣٥ و هر کس از یاد [خدای] رحمان دل بگرداند بر او شیطانی میگماریم تا برای وی دمسازی باشد ٣٦ و مسلماً آنها ایشان را از راه بازمیدارند و [آنها] میپندارند که راه یافتگانند ٣٧ تا آنگاه که او [با دمسازش] به حضور ما آید [خطاب به شیطان] گوید ای کاش میان من و تو فاصله خاور و باختر بود که چه بد دمسازی هستی ٣٨ و امروز هرگز [پشیمانی] برای شما سود نمیبخشد چون ستم کردید در حقیقتشما در عذاب مشترک خواهید بود ٣٩ پس آیا تو میتوانی کران را شنوا کنی یا نابینایان و کسی را که همواره در گمراهی آشکاری است راه نمایی ٤٠ پس اگر ما تو را [از دنیا] ببریم قطعاً از آنان انتقام میکشیم ٤١ یا [اگر] آنچه را به آنان وعده دادهایم به تو نشان دهیم حتماً ما بر آنان قدرت داریم ٤٢ پس به آنچه به سوی تو وحی شده است چنگ د رز ن که تو بر راهی راست قرار داری ٤٣ و به راستی که [قرآن] برای تو و برای قوم تو [مایه] تذکری است و به زودی [در مورد آن] پرسیده خواهید شد ٤٤ و از رسولان ما که پیش از تو گسیل داشتیم جویا شو آیا در برابر [خدای] رحمان خدایانی که مورد پرستش قرار گیرند مقرر داشتهایم ٤٥ و همانا موسی را با نشانههای خویش به سوی فرعون و سران [قوم] او روانه کردیم پس گفت من فرستاده پروردگار جهانیانم ٤٦ پس چون آیات ما را برای آنان آورد ناگهان ایشان بر آنها خنده زدند ٤٧ و [ما] نشانهای به ایشان نمینمودیم مگر اینکه آن از نظیر [و مشابه] آن بزرگتر بود و به عذاب گرفتارشان کردیم تا مگر به راه آیند ٤٨ و گفتند ای فسونگر پروردگارت را به [پاس] آنچه با تو عهد کرده برای ما بخوان که ما واقعاً به راه درست درآمدهایم ٤٩ و چون عذاب را از آنها برداشتیم بناگاه آنان پیمان شکستند ٥٠ و فرعون در [میان] قوم خود ندا درداد [و] گفت ای مردم [کشور] من آیا پادشاهی مصر و این نهرها که از زیر [کاخهای] من روان است از آن من نیست پس مگر نمیبینید ٥١ آیا [نه] من از این کس که خود بیمقدار است و نمیتواند درست بیان کند بهترم ٥٢ پس چرا بر او دستبندهایی زرین آویخته نشده یا با او فرشتگانی همراه نیامدهاند ٥٣ پس قوم خود را سبکمغز یافت [و آنان را فریفت] و اطاعتش کردند چرا که آنها مردمی منحرف بودند ٥٤ و چون ما را به خشم درآوردند از آنان انتقام گرفتیم و همه آنان را غرق کردیم ٥٥ و آنان را پیشینهای [بد] و عبرتی برای آیندگان گردانیدیم ٥٦ و هنگامی که [در مورد] پسر مریم مثالی آورده شد بناگاه قوم تو از آن [سخن] هلهله درانداختند [و اعراض کردند] ٥٧ و گفتند آیا معبودان ما بهترند یا او آن [مثال] را جز از راه جدل برای تو نزدند بلکه آنان مردمی جدلپیشهاند ٥٨ [عیسی] جز بندهای که بر وی منت نهاده و او را برای فرزندان اسرائیل سرمشق [و آیتی] گردانیدهایم نیست ٥٩ و اگر بخواهیم قطعاً به جای شما فرشتگانی که در [روی] زمین جانشین [شما] گردند قرار دهیم ٦٠ همانا آن نشانهای برای [فهم] رستاخیز است پس زنهار در آن تردید مکن و از من پیروی کنید این است راه راست ٦١ و مبادا شیطان شما را از راه به در برد زیرا او برای شما دشمنی آشکار است ٦٢ و چون عیسی دلایل آشکار آورد گفت به راستی برای شما حکمت آوردم و تا دربارهٔ بعضی از آنچه در آن اختلاف میکردید برایتان توضیح دهم پس از خدا بترسید و فرمانم ببرید ٦٣ در حقیقتخداست که خود پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستید این است راه راست ٦٤ تا [آنکه] از میانشان احزاب دست به اختلاف زدند پس وای بر کسانی که ستم کردند از عذاب روزی دردناک ٦٥ آیا جز [این] انتظار میبرند که رستاخیز در حالی که حدس نمیزنند ناگهان بر آنان در رسد ٦٦ در آن روز یاران جز پرهیزگاران بعضیشان دشمن بعضی دیگرند ٦٧ ای بندگان من امروز بر شما بیمی نیست و غمگین نخواهید شد ٦٨ همان کسانی که به آیات ما ایمان آورده و تسلیم بودند ٦٩ شما با همسرانتان شادمانه داخل بهشتشوید ٧٠ سینیهایی از طلا و جامهایی در برابر آنان میگردانند و در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید [هست] و شما در آن جاودانید ٧١ و این است همان بهشتی که به [پاداش] آنچه میکردید میراث یافتید ٧٢ در آنجا برای شما میوههایی فراوان خواهد بود که از آنها میخورید ٧٣ بیگمان مجرمان در عذاب جهنم ماندگارند ٧٤ [عذاب] از آنان تخفیف نمییابد و آنها در آنجا نومیدند ٧٥ و ما بر ایشان ستم نکردیم بلکه خود ستمکار بودند ٧٦ و فریاد کشند ای مالک [بگو] پروردگارت جان ما را بستاند پاسخ دهد شما ماندگارید ٧٧ قطعاً حقیقت را برایتان آوردیم لیکن بیشتر شما حقیقت را خوش نداشتید ٧٨ یا در کاری ابرام ورزیدهاند ما [نیز] ابرام میورزیم ٧٩ آیا میپندارند که ما راز آنها و نجوایشان را نمیشنویم چرا و فرشتگان ما پیش آنان [حاضرند و] ثبت میکنند ٨٠ بگو اگر برای [خدای] رحمان فرزندی بود خود من نخستین پرستندگان بودم ٨١ پروردگار آسمانها و زمین [و] پروردگار عرش از آنچه وصف میکنند منزه است ٨٢ پس آنان را رها کن تا در یاوهگویی خود فروروند و بازی کنند تا آن روزی را که بدان وعده داده میشوند دیدار کنند ٨٣ و اوست که در آسمان خداست و در زمین خداست و هموستسنجیدهکار دانا ٨٤ و خجسته است کسی که فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن اوست و علم قیامت پیش اوست و به سوی او برگردانیده میشوید ٨٥ و کسانی که به جای او میخوانند [و میپرستند] اختیار شفاعت ندارند مگر آن کسانی که آگاهانه به حق گواهی داده باشند ٨٦ و اگر از آنان بپرسی چه کسی آنان را خلق کرده مسلماً خواهند گفتخدا پس چگونه [از حقیقت] بازگردانیده میشوند ٨٧ و گوید ای پروردگار من اینها جماعتیاند که ایمان نخواهند آورد ٨٨ [و خدا فرمود] از ایشان روی برتاب و بگو به سلامت پس زودا که بدانند ٨٩﴾
↑ خداوند متعال در ۲۳ سوره و ۸۳ آیه با دلایل مختلفی به ذات اقدس خود، قرآن یا یکی از موضوعات مادی و معنوی جهان آفرینش سوگند یاد کرده است.پانزده سوره از این ۲۳ سوره با قسم آغاز شده و بقیه نیز همراه حروف مقطعه جمله قسم آمده است. سورههایی که با سوگند آغاز شدهاند، سورههای قسم یا فواتح قَسَمی نام دارند که عبارتند از: صافات: (والصافات صفا)؛
۲. ذاریات: (والذاریات ذروا)؛
۳. طور: (والطور وکتاب مسطور)؛
۴. نجم: (والنجم اذا هوی)؛
۵. مرسلات: (والمرسلات عرفا)؛
۶. نازعات: (والنازعات غرقا)؛
۷. بروج: (والسماء ذات البروج)؛
۸. طارق: (والسماء والطارق)؛
۹. فجر: (والفجر ولیال عشر)؛
۱۰. شمس: (والشمس وضحاها)؛
۱۱. لیل: (واللیل اذا یغشی)؛
۱۲. ضحی: (والضحی واللیل اذا سجی)؛
۱۳. تین: (والتین والزیتون)؛
۱۴. عادیات: (والعادیات ضبحا)؛
۱۵. عصر: (والعصر ان الانسان لفی خسر).
سورههای آغاز شده با حروف مقطعه و جمله سوگند عبارتند از:
۱. یس: (یس والقرآن الحکیم)؛
۲. ص: (ص والقرآن ذی الذکر)؛
۳. زخرف: (حم والکتاب المبین)؛
۴. دخان: (حم والکتاب المبین)؛
۵. ق: (ق والقرآن المجید)؛
۶. قلم: (ن والقلم وما یسطرون)؛
۷. قیامة: (لا اقسم بیوم القیامة)؛
۸. بلد: (لا اقسم بهذا البلد).
دو سوره اخیر (قیامت و بلد) با جمله «لااُقسم» آغاز شدهاند. سیوطی ، الاتقان فی علوم القرآن، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۲۸۳.
↑ «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ : آرى، آن قرآنى ارجمند است كه در لوحى محفوظ است»
↑ الحمد للّه الذي هدانا للإسلام ، وعلّمنا القرآن ، ومنّ علينا بمحمّد صلىاللهعليهوآلهوسلم ، سبحان الذي سخّر لنا هذا و ما كنّا له مُقرنين ، و إنّا إلى ربّنا لمنقلبون ، و الحمدللّه ربّالعالمين ، اللّهمّ أنتَ الحاملُ على الظهر ، والمُستعانُ على الأمر. ترجمه: سپاس خدایی که ما را به اسلام هدایت کرد و قرآن را به ما آموخت و به برکت وجود محمد(ص) نعمت بزرگش را بر ما ارزانی داشت. منزه است خدایی که این مرکب را برای ما مسخّر کرد که اگر او این کار را نمیکرد ما توان تسخیرش را نداشتیم و تمام حمد از آنِ خداوند پروردگار جهانیان است. بار خدایا تو ما را برپشت این مرکب سوار کردی و از تو در هرکاری استعانت می جوییم.
↑برخی از مفسران ومترجمان قرآن، احزاب را گروههایی از امت عیسی (ع) میدانند مانند: علامه طباطبایی، مکارم شیرازی، اثنی عشری و انصاریان وبرخی چون الهی قمشهای احزاب را یهود و نصاری میدانند و برخی دیگر مانند آیتی توضیحی برای احزاب ذکر نکرده اند.طباطبایی، المیزان،۱۳۹۳ق، ج۱۸،ص۱۱۹.