ابولهب: تفاوت میان نسخهها
جز
←از بعثت تا هجرت
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) (بازنویسی کلی اضافه کردن اطلاعات و...) |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (←از بعثت تا هجرت) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
از امام رضا (ع) نقل شده که ابولهب پیامبر (ص) را تهدید کرد و پیامبر (ص) فرمودند: «اگر توانستی به من خدشهای وارد کنی من دروغگو هستم» و این اولین معجزه پیامبر (ص) بود.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۱۳</ref> | از امام رضا (ع) نقل شده که ابولهب پیامبر (ص) را تهدید کرد و پیامبر (ص) فرمودند: «اگر توانستی به من خدشهای وارد کنی من دروغگو هستم» و این اولین معجزه پیامبر (ص) بود.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۱۳</ref> | ||
===موارد حمایت | ===موارد حمایت از پیامبر (ص)=== | ||
یک بار که قریش بابت حمایت از یکی از مسلمانان به ابوطالب اعتراض کردند ابولهب از او حمایت کرد و تهدید کرد که با ابوطالب همراهی خواهد کرد. این رفتار و کلام ابوطالب را خوشحال کرد و سعی کرد با اشعاری او را به حمایت از اسلام دعوت کند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، دارالمعرفه، ج۱، ص۳۷۱</ref> سران مشرکین برای قتل پیامبر (ص) تصمیم گرفتند و از ترس مخالفت ابولهب به او اطلاع ندادند. روزی که قرار بود نقشه اجرا شود، ابوطالب، علی (ع) را به نزد ابولهب فرستاد و نقشه قتل پیامبر (ص) را به او اطلاع داد. ابولهب با عصبانیت نزد سران مشرکین رفت و آنان را از این کار نهی کرد و به لات و عزی سوگند یاد کرد که مسلمان خواهد شد، در نتیجه سران مشرکین از او عذر خواستند و از این کار منصرف شدند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۷۷</ref> | یک بار که قریش بابت حمایت از یکی از مسلمانان به ابوطالب اعتراض کردند ابولهب از او حمایت کرد و تهدید کرد که با ابوطالب همراهی خواهد کرد. این رفتار و کلام ابوطالب را خوشحال کرد و سعی کرد با اشعاری او را به حمایت از اسلام دعوت کند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، دارالمعرفه، ج۱، ص۳۷۱</ref> سران مشرکین برای قتل پیامبر (ص) تصمیم گرفتند و از ترس مخالفت ابولهب به او اطلاع ندادند. روزی که قرار بود نقشه اجرا شود، ابوطالب، علی (ع) را به نزد ابولهب فرستاد و نقشه قتل پیامبر (ص) را به او اطلاع داد. ابولهب با عصبانیت نزد سران مشرکین رفت و آنان را از این کار نهی کرد و به لات و عزی سوگند یاد کرد که مسلمان خواهد شد، در نتیجه سران مشرکین از او عذر خواستند و از این کار منصرف شدند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۷۷</ref> | ||