مکتب فقهی حله
اطلاعات کلی | |
---|---|
مؤسس | ابنادریس حلی |
زمان پیدایش | انتهای قرن ششم و ابتدای قرن هفتم |
خاستگاه | حله |
گستره جغرافیایی | عراق، ایران، شام و جبلعامل |
افول | قرن دهم |
اطلاعات علمی | |
شاخه علمی | فقه |
ویژگیها | اضافه شدن شرط «زنده بودن» به شرایط مرجع تقلید، تثبیت ادله اربعه، پذیرفته شدن منابع و روشهای ظنی معتبر، ضعیف شدن استدلال به اجماع طایفه |
اندیشمندان | محقق حلی، علامه حلی و شهید اول |
کتابهای مهم | شرایع الإسلام، تحریر الاحکام و القواعد و الفوائد |
مکاتب معروف | |
مکتب کلامی قم • مکتب کلامی بغداد • حکمت متعالیه • فلسفه اشراق • سایر مکاتب |
مکتب فقهی حِلّه از مکاتب فقهی شیعه از قرن هفتم تا قرن نهم است. اجتهاد در شیعه که در قرن ششم هجری به افول گراییده بود، با مکتب حله احیا شد. پس از وفات شیخ طوسی که فقیهان به تقلید از دیدگاههای وی متهم شدند، با انتقادات ابنادریس حلی و سدیدالدین حمصی مواجه گردیدند. این انتقادات به تأسیس مکتب فقهی حله انجامید که در پی آن فقه امامیه بازسازی شد.
در مکتب فقهی حله، فقیهان سرشناسی چون محقق حلی، علامه حلی و شهید اول پرورش یافتند. محقق حلی با نگاشتن کتابهایی چون شرایع الإسلام فقه شیخ طوسی را نقد و تکمیل کرد. علامه حلی به صورت تفصیلی فقه شیعه را بازنویسی کرده، فروعات بیسابقهای را در فقه معاملات به وجود آورد. شهید اول نیز با تنقیح اصول و قواعد فقهی شیعه، هویت مستقلی به فقه شیعه داد و آن را از فقه اهل سنت جدا کرد.
در مکتب حله برای نخستینبار ابواب فقهی به چهار بخش عبادات، معاملات، ایقاعات و احکام تقسیم شد که رایجترین شیوه در تقسیم مباحث فقهی است. تدوین موسوعه بزرگ فقهی در فقه مقارن با نام تذکرة الفقها، تألیف کتابهایی در قواعد فقهی مانند قواعد الاحکام و پیشرفتهای کمی و کیفی مباحث مربوط به اصول فقه از دستاوردهای مکتب فقهی حله بهشمار میرود. مقدم شدن دلیل عقلی بر دلیل نقلی، تثبیت ادله اربعه نزد امامیه و پذیرفتن روشهای ظنی معتبر برای به دست آوردن احکام شرعی از ویژگیهای این مکتب دانسته شده است.
مرکز اصلی این مکتب فقهی، شهر حله در عراق بود، اما گستره آن از شرق به ایران و از غرب به جبلعامل میرسید. این مکتب در قرنهای هفتم، هشتم و نهم فعال بود و در قرن دهم به افول گرایید. هجرت برخی از عالمان حله به نجف و کربلا، اختلافات فکری حوزه حله و حوزه نجف و آغاز دوران اخباریگری از عوامل افول مکتب فقهی حله گزارش شده است.
جایگاه و اهمیت
به گفته برخی محققان، پس از وفات شیخ طوسی (۳۸۵-۴۶۰ق)، اجتهاد در فقه شیعه که رو به افول نهاده بود، با مکتب فقهی حله دوباره قوت گرفت و روحیه تحقیق و انتقاد از آرای فقیهان بزرگ، به حوزه علمیه بازگشت.[۱] مکتب حله، علم فقه را وارد مرحله جدیدی کرد و علمای نامداری را تربیت نمود.[۲] به گفته رسول جعفریان از محققان شیعه، مکتب فقهی حله با افزودن شرط «زنده بودن» به شرایط مرجع تقلید، نقش مهمی را در تثبیت رهبری و ولایت در شیعه در عصر غیبت داشته است.[۳]
محقق حلی تعریف جدیدی از اجتهاد ارائه داد که مورد تأیید امامیه قرار گرفت.[۴] بیشتر فقیهان امامیه تا قرن ششم، همواره اجتهاد را روش ناصحیحی میدانستند؛ زیرا از نظر آنان اصطلاح اجتهاد با قیاس همراه بود.[۵] اما بازنگری محقق حلی در معنای اجتهاد، که قیاس را در بر نمیگرفت، به پردازش نظریههای اصولی و کاربردهای فقهی منجر شد.[۶]
گستره جغرافیایی و تاریخی
شهر حله در عراق و منطقه جبلعامل در لبنان از مراکز فعال مکتب فقهی حله معرفی شدهاند.[۷] به گفته احمد پاکتچی از محققان شیعه، مکتب فقهی حله که پایههای آن در حله شکل گرفت، از ایران تا جبلعامل رواج یافت.[۸] البته برخی از محققان با در نظر گرفتن امتیازات و روشهای فقهی شهید اول، مکتب فقهی جبلعامل را غیر از مکتب فقهی حله دانستهاند.[۹]
به گفته برخی پژوهشگران، حوزه علمیه حله همزمان با بنای شهر حله در اواخر قرن پنجم، تأسیس شد،[۱۰] اما مکتب فقهی حله در قرن هفتم شکل گرفت.[۱۱] شهر حله در سه قرن هفتم، هشتم و نهم هجری، مرکز فقه شیعه بود و فقیهان این عصر، غالباً در این مکتب پرورش یافتند.[۱۲] برای ابنادریس حلی (درگذشته حدود ۵۹۸ق) نقش مهمی در تأسیس مکتب فقهی حله ذکر شده است.[۱۳] ازاینرو برخی از محققان معتقدند ابنادریس مکتب فقهی حله را پایهگذاری کرد[۱۴] و به همین دلیل این مکتب فقهی از قرن ششم آغاز شد و تا اواخر قرن نهم قمری ادامه پیدا کرد.[۱۵]
زمینههای شکلگیری
پس از افول علمی حوزه علمیه بغداد و حمله مغولها به بغداد، علمای شیعه به حله مهاجرت کردند.[۱۶] مطابق نقل علامه حلی، در حمله مغول به بغداد، پدرش یوسف بن مطهّر نزد هلاکو خان رفت و با گرفتن اماننامهای، حله را از یورش آنها نجات داد.[۱۷] برخی از پژوهشگران وجود خاندانهای معروف علما (مانند خاندانهای آل طاووس، آل سعید و آل مطهر) در حله، ارتباط خویشاوندی برخی از بزرگان حله با شیخ طوسی و وجود برخی از اماکن مقدس در حله را از دیگر عوامل شکوفایی حوزه حله دانستهاند.[۱۸]
به گفته عبدالهادی فضلی نویسنده تاریخ التشریع الاسلامی، پس از وفات شیخ طوسی، دیدگاههای شیخ در فقه چنان رواج یافت که گویا برخی بر تقلید از وی باقی ماندند.[۱۹] این روش مقلّدانه از شیخ طوسی، موجی از انتقادات را در سده ششم قمری در پی داشت.[۲۰] برخی از اهالی حله، مانند ابنادریس حلی (درگذشته حدود ۵۹۸ق) و بعضی از ساکنان آن مانند سدیدالدین حمصی (۴۸۵-۵۸۵ق) از چهرههای شاخص این موج انتقادی به شمار آمدهاند.[۲۱] این جریان علمی با رویکرد انتقادی خود، به تأسیس مکتبی در حله انجامید که فقه امامیه را بازسازی کرد.[۲۲] ورام بن ابی فراس حلی (درگذشته ۶۰۵ق) و مهذبالدین بن رده (درگذشته ۶۴۴ق) از دیگر افراد مؤثر در پایهریزی مکتب فقهی حله ذکر شدهاند.[۲۳]
ویژگیها
پژوهشگران ویژگیهایی را برای مکتب فقهی حله برشمردهاند که برخی از آنها عبارتند از:
- مقدم شدن دلیل عقلی بر دلیل نقلی؛[۲۴]
- الحاق اصول عملیه به دلیل عقلی؛[۲۵]
- توجه به مباحث اصولی اهل تسنن؛[۲۶]
- تثبیت ادله اربعه (کتاب، سنت، اجماع و عقل) نزد امامیه؛[۲۷]
- مطرح شدن مباحث مربوط به حجیت ظواهر؛[۲۸]
- اضافه شدن «زنده بودن» به شرایط مرجع تقلید؛[۲۹]
- بازگشت روح اجتهاد به فقیهان شیعه و تکامل آن؛[۳۰]
- توسعه دانشهای ابزاری برای استنباط احکام فقهی؛[۳۱]
- پذیرفته شدن منابع و روشهای ظنی معتبر (مانند خبر واحد) برای به دست آوردن احکام شرعی؛[۳۲]
- ضعیف شدن استدلال به اجماع طایفه که پیش از مکتب حله کارآیی بسیار داشت و پشتوانه ظواهر آیات و اخبار واحد قرار میگرفت.[۳۳]
شخصیتهای برجسته
محقق حلی، علامه حلی و شهید اول از جمله فقیهان سرشناس مکتب فقهی حله بودهاند:
محقق حلی
محقق حلی (۶۰۲-۶۷۶ق) اولین فقیهی معرفی شده است که بعد از شیخ طوسی، فقه شیعه را به مرحله جدیدی وارد کرد.[۳۴] رویکرد محقق حلی در مقابل فقه و اصول شیخ طوسی، دفاع نظاممند و علمی از آموزههای او دانسته شده است؛ زیرا از سویی دیدگاههای وی را نقد و با آراء فقیهان دیگر مقایسه میکرد و از سوی دیگر برخی از اشکالهای ابنادریس بر شیخ طوسی را پاسخ میداد.[۳۵] به گفته برخی پژوهشگران، محقق حلی با نوشتن کتابهای شرایع الاسلام، المعتبر و المختصر النافع فقه شیخ طوسی را نقد و تکمیل کرد و با تألیف معارج الوصول نیز تحولی را در کتابهای اصولی شیعه پدید آورد.[۳۶]
علامه حلی
علامه حلی (۶۴۸-۷۲۶ق) بهعنوان بارزترین شخصیت مکتب فقهی حله معرفی شده است.[۳۷] وی روش استادش محقق حلی را در همه زمینهها گسترش داد و فقه شیعه را به صورت تفصیلی (با تألیف تحریر الاحکام)، تحلیلی (با نوشتن تذکرة الفقهاء)، تطبیقی (با تألیف مختلف الشیعة) و تلخیصی (با نگاشتن تبصرة المتعلمین) بازنویسی کرد.[۳۸] به گفته برخی محققان، وی به سبب شناخت کاملش از مبانی فقهی، فروعات بیسابقهای را در مبحث معاملات فقه به وجود آورد.[۳۹] علامه حلی به سبب آشنایی با ریاضیات و نجوم، در مباحث ارث و تشخیص قبله از قواعد ریاضی و نجوم استفاده کرد.[۴۰] بعضی از نویسندگان معتقدند علامه با تهذیب مسائل اصول فقه و نوشتن کتابهایی در آن، زمینه استقلال کامل علم اصول از علم فقه را فراهم آورد.[۴۱]
شهید اول
در تکامل مکتب فقهی حله و در ترویج آن در شام، برای شهید اول (۷۳۴-۷۸۶ق) نقش اساسی برشمردهاند.[۴۲] به گفته برخی از محققان، شهید اول که خود دیدگاههای اهل تسنن را کمتر نقل میکرد، تأثیر مهمی در جدا کردن فقه شیعه از فقه مقارن داشته است.[۴۳] مدرسی طباطبایی مؤلف کتاب مقدمهای بر فقه شیعه معتقد است در زمان شیخ طوسی و بعد از آن، فروعات فقهی بسیاری در کتابهای شیعه بیان شد، که به طور معمول از قواعد، مبانی و اصول اهل تسنن برگرفته شده بود و با فقه شیعه مطابقت داده میشد؛ اما شهید اول در کتابهایی چون القواعد و الفوائد، قواعد و اصول بنیادی فقه شیعه را تنقیح کرد و به فقه شیعه هویّت مستقل داد.[۴۴] وی با استفاده از این قواعد، فقه شیعه را بسیار گسترده کرد و نوآوریهای بسیاری را در فقه پدید آورد.[۴۵] به گفته برخی از محققان شهید اول نخستین شخصی بود که مباحث اصولی را به سبک قاعده مطرح کرد تا فقیهان، قواعد کلی اصول را در فقه تطبیق نمایند.[۴۶] گفته میشود شهید اول برای نخستینبار شهریه طلاب را سازماندهی کرد و از اجتماع علما در یک شهر جلوگیری کرده، آنها را در شهرهای مختلف ساکن ساخت.[۴۷] کتاب اللمعة الدمشقیة معروفترین کتاب شهید اول است که همه مسائل فقه را در بر دارد و به سبک فقه فتوایی نوشته شده است.[۴۸] در حوزههای علمیه به این کتاب توجه ویژه دارند به گونهای که شرحهای مختلفی بر آن نوشته شده که معروفترین آن الروضة البهیة نوشته شهید ثانی است.[۴۹]
دستآوردها
برای مکتب فقهی حله، دستآوردهایی ذکر شده است که برخی از آنها عبارتند از:
- طرح نظریه اجماع مرکب؛[۵۰]
- توسعه در مباحث فقه معاملات؛[۵۱]
- به وجود آمدن جنبش تألیف و استنساخ کتابها؛[۵۲]
- تدوین موسوعه بزرگ فقهی در فقه مقارن با عنوان تذکرة الفقهاء؛[۵۳]
- توجه به فقه القرآن و نوشتن آثاری چون کنز العرفان و زبدة البیان؛[۵۴]
- تدوین کتابهایی در قواعد فقهی، مانند قواعد الاحکام اثر علامه حلی؛[۵۵]
- تقویت شیعه و زمینهسازی برای رسمی شدن مذهب شیعه در برخی از بلاد با شیعه کردن سلطان محمد خدابنده؛[۵۶]
- پیشرفت کمی و کیفی مباحث مربوط به اصول فقه در کتابهایی چون معارج الاصول نوشته محقق حلی و معالم الأصول اثر شیخ حسن عاملی؛[۵۷]
- گروهبندی روایات از نظر وضعیت وثاقت راوی[۵۸] و تقسیم آنها به چهار قسمِ صحیح، حَسَن، موثّق و ضعیف و نشان دادن کارآمدی آن در فقه؛[۵۹]
- نوشتن کتابهای رجالی جدید مانند رجال ابنداوود و خلاصة الاقوال علامه حلی، همراه با ارائه تحلیل که از نوعی اجتهاد در علم رجال حکایت داشت؛[۶۰]
- تنظیم ابواب فقهی به شکلی نوین؛ برای نخستینبار ابواب فقهی در مکتب حله به چهار بخش عبادات، معاملات، ایقاعات و احکام تقسیم شد که رایجترین شیوه در تقسیم مباحث فقهی است.[۶۱]
- جمع و تحقیق مسائل فقهی که فقهای امامیه در آنها اختلاف نظر دارند؛[۶۲] از جمله این تحقیقها میتوان به آثاری چون مختلف الشیعة و مفتاح الکرامة اشاره کرد.[۶۳]
- همچنین مسائل فقهی مشابه، که ملاک واحدی دارند، برای اولینبار در مکتب حله و در کتاب نزهة الناظر جمع و بررسی شد.[۶۴]
افول
افول تدریجی مکتب فقهی حله، همزمان با درگذشت علامه حلی دانسته شده است.[۶۵] اگرچه در قرن نهم، فقیهانی چون مقداد بن عبدالله سیوری (درگذشته ۸۲۶ق) نویسنده کتاب کنز العرفان و احمد بن فهد حلی (۷۵۷-۸۴۱ق) مؤلف کتاب المهذّب البارع در مکتب حله فعالیت داشتند،[۶۶] اما با مهاجرت سیوری به نجف و ابنفهد به کربلا، رونق علمی در حله کمتر شد.[۶۷] تا آنکه در قرن دهم مکتب حله به افول گرایید و حوزه شیعه به نجف منتقل گردید.[۶۸] اختلافات فکری حوزه حله و حوزه نجف، آغاز اخباریگری و برخی عوامل سیاسی را از دیگر عوامل زوال مکتب فقهی حله دانستهاند.[۶۹]
پانویس
- ↑ احمدی، «مکتب حله و نوآوری در فقه»، ص۷۱.
- ↑ احمدی، «مکتب حله و نوآوری در فقه»، ص۷۲.
- ↑ جعفریان، مقالات و رسالات تاریخی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۸۵۹.
- ↑ پاکتچی، «امامیه»، ص۱۶۹.
- ↑ پاکتچی، «امامیه»، ص۱۶۹.
- ↑ پاکتچی «حلّه: مکتب فقهی حله»، ص۳۱۴.
- ↑ اسلامی، مدخل علم فقه، ۱۳۸۴ش، ص۳۲۱.
- ↑ پاکتچی، «امامیه»، ص۱۶۹.
- ↑ کریمینیا، «تاریخ فقه و حقوق»، ص۴۹.
- ↑ ازرقی و دیگران، دور العلماء الشیعة بالعراق، ۲۰۱۸م، ص۳۹۹.
- ↑ امامی، فقها و اصولیان تأثیرگذار شیعه، ۱۳۹۷ش، ص۲۷۱.
- ↑ امامی، فقها و اصولیان تأثیرگذار شیعه، ۱۳۹۷ش، ص۳۴۱.
- ↑ امامی، فقها و اصولیان تأثیرگذار شیعه، ۱۳۹۷ش، ص۲۷۱.
- ↑ ازرقی و دیگران، دور العلماء الشیعة بالعراق، ۲۰۱۸م، ص۳۸۷.
- ↑ ازرقی و دیگران، دور العلماء الشیعة بالعراق، ۲۰۱۸م، ص۳۸۷.
- ↑ ربانی، مکاتب فقهی، ۱۳۹۵ش، ص۱۰۱.
- ↑ علامه حلی، کشف الیقین، ۱۴۱۱ق، ص۸۰-۸۲.
- ↑ عوض، الحوزة العلمیة فی حلة، ۱۴۳۴ق، ص۱۴۲-۱۷۸.
- ↑ فضلی، تاریخ التشریع الاسلامی، ۱۴۱۳ق، ص۳۴۱-۳۴۲.
- ↑ پاکتچی، «امامیه»، ص۱۶۹.
- ↑ پاکتچی، «امامیه»، ص۱۶۹.
- ↑ پاکتچی «حلّه: مکتب فقهی حله»، ص۳۱۳.
- ↑ پاکتچی «حلّه: مکتب فقهی حله»، ص۳۱۳.
- ↑ پاکتچی «حلّه: مکتب فقهی حله»، ص۳۱۴.
- ↑ پاکتچی «حلّه: مکتب فقهی حله»، ص۳۱۴.
- ↑ پاکتچی «حلّه: مکتب فقهی حله»، ص۳۱۴.
- ↑ پاکتچی «حلّه: مکتب فقهی حله»، ص۳۱۴.
- ↑ پاکتچی «حلّه: مکتب فقهی حله»، ص۳۱۴.
- ↑ جعفریان، مقالات و رسالات تاریخی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۸۵۹.
- ↑ ضمیری، دانشنامه اصولیان شیعه، ۱۳۸۴ق، ص۲۳۹-۲۴۰.
- ↑ پاکتچی «حلّه: مکتب فقهی حله»، ص۳۱۴.
- ↑ مشکوریان، «نگاه تاریخی به تحول اصول فقه امامیه در عصر غیبت؛ از قم تا مکتب حله».
- ↑ پاکتچی «حلّه: مکتب فقهی حله»، ص۳۱۴.
- ↑ ربانی، مکاتب فقهی، ۱۳۹۵ش، ص۱۰۵-۱۰۶.
- ↑ پاکتچی «حلّه: مکتب فقهی حله»، ص۳۱۳.
- ↑ پاکتچی «حلّه: مکتب فقهی حله»، ص۳۱۳.
- ↑ زینالدین، التشیّع، ۱۴۲۸ق، ص۹۲.
- ↑ کاظمی موسوی، «دورههای تاریخی تدوین و تحول فقه شیعه»، ص۲۲.
- ↑ مدرسی طباطبایی، مقدمهای بر فقه شیعه، ۱۳۶۸ش، ص۵۳.
- ↑ ربانی، مکاتب فقهی، ۱۳۹۵ش، ص۱۱۸.
- ↑ مدرسی طباطبایی، مقدمهای بر فقه شیعه، ۱۳۶۸ش، ص۵۳.
- ↑ پاکتچی، «امامیه»، ص۱۶۹.
- ↑ امامی، فقها و اصولیان تأثیرگذار شیعه، ۱۳۹۷ش، ص۳۰۳.
- ↑ مدرسی طباطبایی، مقدمهای بر فقه شیعه، ۱۳۶۸ش، ص۵۴.
- ↑ مدرسی طباطبایی، مقدمهای بر فقه شیعه، ۱۳۶۸ش، ص۵۴.
- ↑ ضمیری، دانشنامه اصولیان شیعه، ۱۳۸۴ش، ص۳۵۰.
- ↑ ربانی، مکاتب فقهی، ۱۳۹۵ش، ص۱۲۶.
- ↑ مختاری، «الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة»، ص۶۶۴.
- ↑ مختاری، «الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة»، ص۶۶۴.
- ↑ پاکتچی «حلّه: مکتب فقهی حله»، ص۳۱۴.
- ↑ عوض، الحوزة العلمیة فی حلة، ۱۴۳۴ق، ص۲۹۱.
- ↑ عوض، الحوزة العلمیة فی حلة، ۱۴۳۴ق، ص۲۹۴.
- ↑ زینالدین، التشیّع، ۱۴۲۸ق، ص۸۹.
- ↑ اسلامی، مدخل علم فقه، ۱۳۸۴ش، ص۳۲۰.
- ↑ اسلامی، مدخل علم فقه، ۱۳۸۴ش، ص۳۱۹.
- ↑ احمدی، «مکتب حله و نوآوری در فقه»، ص۷۵.
- ↑ اسلامی، مدخل علم فقه، ۱۳۸۴ش، ص۳۱۹.
- ↑ مدرسی طباطبایی، مقدمهای بر فقه شیعه، ۱۳۶۸ش، ص۵۳.
- ↑ اسلامی، مدخل علم فقه، ۱۳۸۴ش، ص۳۱۹.
- ↑ اسلامی، مدخل علم فقه، ۱۳۸۴ش، ص۳۱۹.
- ↑ کریمینیا، «تاریخ فقه و حقوق»، ص۴۹.
- ↑ عاملی، معالم الدین، مقدمه محقق، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۳.
- ↑ گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۱۴۲۱ق، ص۲۲۸.
- ↑ اسلامی، مدخل علم فقه، ۱۳۸۴ش، ص۳۱۹.
- ↑ ازرقی و دیگران، دور العلماء الشیعة بالعراق، ۲۰۱۸م، ص۴۰۰.
- ↑ پاکتچی «حلّه: مکتب فقهی حله»، ص۳۱۵.
- ↑ ازرقی و دیگران، دور العلماء الشیعة بالعراق، ۲۰۱۸م، ص۴۰۰.
- ↑ امامی، فقها و اصولیان تأثیرگذار شیعه، ۱۳۹۷ش، ص۳۵۷.
- ↑ عوض، الحوزة العلمیة فی حلة، ۱۴۳۴ق، ص۳۶۷-۴۰۴.
منابع
- احمدی، رضا، «مکتب حله و نوآوری در فقه»، در مجله صفیر حیات، شماره ۱۸، بهمن و اسفند ۱۳۹۶ش.
- ازرقی، احمد و دیگران، دور العلماء الشیعة بالعراق فی العلوم الاسلامیة، قم، انتشارات امام علی بن ابیطالب (ع)، ۲۰۱۸م.
- اسلامی، رضا، مدخل علم فقه، قم، مرکز مدیریت حوزههای علمیه، ۱۳۸۴ش.
- امامی، مسعود، فقها و اصولیان تأثیرگذار شیعه، قم، انتشارات امام علی بن ابیطالب(ع)، ۱۳۹۷ش.
- پاکتچی، احمد، «امامیه»، در دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش.
- پاکتچی، احمد، «حلّه: مکتب فقهی حله»، در دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش.
- جعفریان، رسول، مقالات و رسالات تاریخی، تهران، علم، ۱۳۹۳ش.
- ربانی، محمدحسن، مکاتب فقهی، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۹۵ش.
- زینالدین، محمد، التشیّع، قم، مرکز الرسالة، ۱۴۲۸ق.
- ضمیری، محمدرضا، دانشنامه اصولیان شیعه، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۴ق.
- فضلی، عبدالهادی، تاریخ التشریع الاسلامی، لندن، الجامعة العالمیة، للعلوم الاسلامیة، ۱۴۱۳ق.
- عاملی، جمالالدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، محقق سید منذر حکیم، قم، مؤسسة الفقه، ۱۴۱۸ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین(ع)، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ق.
- عوض، عبدالرضا، الحوزة العلمیة فی حلة نشأتها و انکماشها الاسباب و النتائج، بابل، دار الفرات، ۱۴۳۴ق.
- کاظمی موسوی، سید احمد، تاریخی تدوین و تحول فقه شیعه»، در مجله تحقیقات اسلامی، شماره ۱ و ۲، بهار و تابستان ۱۳۶۹ش.
- کریمینیا، محمدمهدی، «تاریخ فقه و حقوق»، در مجله معرفت، شماره ۹۳، شهریور ۱۳۸۴ش.
- گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقها، قم، سمت، ۱۴۲۱ق.
- مختاری، رضا، «الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة»، در دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرة المعارف، ۱۳۹۴ش.
- مدرسی طباطبایی، سید حسین، مقدمهای بر فقه شیعه، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۶۸ش.
- مشکوریان، محمدتقی، «نگاه تاریخی به تحول اصول فقه امامیه در عصر غیبت؛ از قم تا مکتب حله» در سایت راسخون، تاریخ درج: ۱۲ خرداد ۱۳۹۳ش، تاریخ بازدید: ۱۳ شهریور ۱۴۰۱ش.