نجران
نَجْران شهری مرزی است در جزیرة العرب که مابین حجاز و یمن واقع شده [۱]و در دوران قبل از اسلام، جمعیتی بسیار از مسیحیان در آنجا سکونت گزیده بودند. پیامبر(ص) با آنان بر جزیه مصالحه کرد و سپس در کیش اسلام داخل شدند، مگر آن عدهای که در قرن هفتم میلادی به نجران عراق مهاجرت کردند که مابین «کوفه» و «واسط» واقع شده و از آنجا تا کوفه مسافتی به مقدار دو روز راه است.[۲] از این عبارت و همچنین عبارت یاقوت حموی در «معجم البلدان» فهمیده میشود که نجران نام دو مکان بوده است؛ یکی در شبه جزیره عربستان در حوالی یمن (مرز حجاز و یمن)، و دیگری در عراق بین کوفه و واسط.[۳]
مسیحیانی که در قصه مباهله از آنان یاد شده است، ساکن نجران یمن بودند که با قبول جزیه در پناه اسلام در آمدند و تا زمان خلافت عمر، در همانجا سکونت کردند. عمر –بنا به روایتی که ابوعبیده نقل میکرد که آخرین سخن پیغمبر(ص) این بود: یهود را از حجاز و اهل نجران را از شبه جزیره بیرون کنید.»- ایشان را اخراج کرد و در عراق سکونت داد، همان جایی که از این تاریخ به بعد به نام نجران یا نجران عراق معروف گردید.[۴]
بهرههای سلیمانی
در میان سلیمانیها از سال ۱۰۵۰ق عنوانِ داعی مطلق، در یمن در خاندان مَکرَمی حفظ شده که در اصل نجرانی (جنوب عربستان) بودهاند. داعی مطلق فعلی سلیمانیها، که در ۱۳۵۵ش به عنوان چهل و نهمین داعی به مقام رهبری اسماعیلیان سلیمانی رسید، شرفی حسین بن حسن مَکرَمی نام دارد. داعیان مطلق سلیمانیها مقر خود را در نجران در شمال شرقی یمن حفظ کردند. این قسمت از جنوب عربستان در دهه ۱۳۰۰ش/ ۱۹۳۰م. جزو خاک کشور عربستان شد. در نجران و حَراز جماعتهایی از سلیمانی وجود دارد و در هند اقلیتی کوچک که به سرعت رو به کاهش میرود در بمبئی و حیدرآباد به چشم میخورد. بروده (در شرق کمبی) مقر نماینده داعی یمنی در هند است.[۵]
پانویس
منابع
- سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش.
- المنجد، در بخش معجم اعلام شرق و غرب؛ به نقل شریعتمداری، محمدتقی، آیه مباهله، تهران، واحد تحقیقات اسلامی، ۱۳۶۵.
- هالم، هاینس، تشیع، ترجمه: محمد تقی اکبری.