پرش به محتوا

سازمان مجاهدین خلق ایران

(تغییرمسیر از مجاهدین خلق)
سازمان مجاهدین خلق ایران
آرم سازمان مجاهدین خلق ایران
آرم سازمان مجاهدین خلق ایران
اطلاعات کلی
نام‌های دیگرسازمان منافقین • مجاهدین خلق • مجاهدین • MKO
تأسیسشهریور سال ۱۳۴۴ش
بنیانگذارمحمد حنیف‌نژاد • سعید محسن • علی‌اصغر بدیع‌زادگان
رویکردمارکسیستی-اسلامی
شعارفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً
نوع فعالیتچریکی • سیاسی • نظامی
اهدافسرنگونی حکومت پهلوی • سرنگونی جمهوری اسلامی ایران
فعالیت‌هافعالیت سیاسی-نظامی علیه حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی ایران
مکاناردوگاه اشرف (عراق) • اردوگاه تیرانا (آلبانی)
دبیرکلزهرا مریخی
سایر
ساختارفرقه‌ای
وضعیتدر حال فعالیت


سازمان مجاهدین خلق ایران، مشهور به سازمان منافقین، سازمانی سیاسی-نظامی و تروریستی با ایدئولوژی مارکسیستی و اسلامی است که از دهه ۱۳۵۰ به ستیز با نظام‌های سیاسی ایران (پهلوی و جمهوری اسلامی) پرداخته است.

این سازمان پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، اقدامات مختلفی علیه نظام جمهوری اسلامی انجام داده است که شامل ترورهای سران سیاسی و شهروندان عادی، همکاری با دولت وقت عراق در جنگ عراق علیه ایران، حمله نظامی به ایران، فعالیت‌های تبلیغاتی و جاسوسی و حمایت از خرابکاری و اعتراضات خیابانی در ایران بوده است. این سازمان در دوره‌هایی از حمایت‌های کشورهای غربی برخوردار بوده و در مقاطعی از سوی برخی از آنان به‌عنوان گروه تروریستی شناخته شده است.

سازمان مجاهدین خلق، در دهه ۱۳۴۰ش، و در واکنش به شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوره در دوره حاکمیت محمدرضا پهلوی در ایران شکل گرفت. بنیانگذاران سازمان که ابتدا با شعار مبارزه با فقر و استثمار فعالیت می‌کردند، تحت‌تأثیر اقدامات سرکوبگرانه حکومت پهلوی و اندیشه‌های مارکسیستی، به مبارزه مسلحانه پرداختند؛ رویکردی که موجب کشته‌شدن یا دستگیری و اعدام بسیاری از اعضای سازمان شد.

در سال ۱۳۵۴ش، سازمان دستخوش تغییر ایدئولوژیک اساسی شد و از اسلام به مارکسیسم گرایش یافت. این تغییر که با خشونت و سرکوب درون‌سازمانی همراه بود، به ترور بعضی از اعضای آن نیز انجامید و موجب قطع حمایت گروه‌های مذهبی از جمله روحانیت از سازمان شد.

اگرچه مبارزات چریکی سازمان در دهه ۱۳۵۰ به تنهایی منجر به انقلاب نشد، اما گفته شده که تأثیر قابل‌توجهی در روند انقلاب اسلامی داشته است. پس از انقلاب، سران سازمان مجاهدین به مخالفت نظامی با جمهوری اسلامی پرداختند.

جایگاه سیاسی و ویژگی‌ها

سازمان مجاهدین خلق ایران (MKO)، مشهور به سازمان منافقین،[۱] سازمانی سیاسی-نظامی[۲] و تروریستی[۳] با ایدئولوژی برگرفته از مارکسیسم و اسلام[۴] که به‌مدت بیش از پنج دهه به ستیز سیاسی و نظامی با نظام‌های سیاسی مستقر در ایران (پهلوی و جمهوری اسلامی) پرداخته است.[۵]

سازمان مجاهدین خلق سازمان‌یافته‌ترین، شناخته‌شده‌ترین، خشن‌ترین و بزرگ‌ترین اپوزیسیون خارج از کشور جمهوری اسلامی و قوی‌ترین نیروی معارض مسلح آن تا پیش از سقوط حکومت بعثی عراق (فروردین ۱۳۸۲ش) محسوب شده است.[۶] این سازمان در دوره‌هایی از حمایت‌های بین‌المللی، به‌خصوص از سوی کشورهای غربی، برخوردار بوده است؛ با این حال، در مقاطعی از سوی آنان به‌عنوان سازمانی تروریستی به‌شمار رفته است.[۷]

به نقل از برخی منابع، مبارزات چریکی این سازمان با رژیم پهلوی، در دهه ۱۳۵۰ شمسی، هرچند به‌تنهایی نتوانست منجر به انقلاب موردنظر آنان شود، اما تأثیرات قابل توجهی در فرآیند انقلاب اسلامی داشته است.[۸] پس از انقلاب، این سازمان تنها گروه سیاسی دانسته شده که بیش از چهار دهه، به‌رغم چالش‌های مختلف، بر سر مواضع خود در ضدیت با جمهوری اسلامی مانده است.[۹]

گفته شده که این سازمان از ابتدای انقلاب اسلامی بیشترین هزینه را بر نظام جمهوری اسلامی وارد ساخته است.[۱۰] این هزینه‌ها شامل ترورهای سران سیاسی و نظامی[۱۱] و شهروندان عادی،[۱۲] همکاری با دولت وقت عراق در جریان جنگ ایران و عراق،[۱۳] حمله نظامی به ایران (عملیات آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان)،[۱۴] تبلیغات رسانه‌ای علیه نظام،[۱۵] فعالیت اطلاعاتی علیه نظام،[۱۶] فعالیت دیپلماتیک علیه نظام[۱۷] و حمایت از آشوب‌های داخلی ایران[۱۸] دانسته شده است.

درباره فعالیت‌های تروریستی سازمان مجاهدین گفته شده که از میان بیش از ۱۷ هزار شهید ترور در ایران، که به‌دست ۳۰ گروهک تروریستی به‌شهادت رسیده‌اند، بیشترین تعداد به‌دست مجاهدین انجام شده است؛ به‌ طوری که، برای نمونه، از میان ۱۹۶۹ شهروند ترورشده در سال ۱۳۶۰ش، ۸۴۱ نفر آنها به‌دست مجاهدین ترور شده‌اند.[۱۹]

به‌گفته برخی محققان، ایدئولوژی سازمان که برایندی از اسلام و مارکسیسم بود، با هدف ایجاد جامعه بی‌طبقه توحیدی از طریق پایان‌دادن به وابستگی ایران به غرب، ایجاد اقتصاد غیروابسته، اعطای آزادی بیان به مردم و توزیع مجدد ثروت در جامعه طراحی شد.[۲۰] راهکار سازمان برای رسیدن به این اهداف، مبارزه مسلحانه برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی پهلوی (بعداً جمهوری اسلامی) دانسته شده است.[۲۱] به‌رغم این اهداف، برخی معتقدند که سازمان به این اهداف نرسید و در برهه‌ای به‌لحاظِ نظری مارکسیست شد و در عمل اهداف خود را با روش‌های خشونت‌آمیز و غیردموکراتیک پیگیری کرد.[۲۲]

گفته شده که با تسلط مسعود رَجَوی بر سازمان مجاهدین، همزمان با انقلاب اسلامی در ایران، این سازمان عملاً تبدیل به فرقه‌ای مذهبی-سیاسی شد که در ساختاری استبدادی، برآمده از کیش شخصیت او، اداره می‌شد؛[۲۳] به‌طوری که برخی از آن با عنوان «سازمان مسعود» یاد کرده‌اند[۲۴] و نیز گفته شده که سازمان در این دوره تحت قوانین سختگیرانه فرقه‌ای در زمینه‌های سیاسی،[۲۵] دینی،[۲۶] خانوادگی[۲۷] و جنسی[۲۸] اداره می‌شد؛ قوانینی که بر اساس آن مخالفان یا منتقدان ایدئولوژی سازمان، زندانی و شکنجه می‌شدند تا از سازمان جدا نشوند.[۲۹]

بستر پیدایش و پایه‌گذاری

به گفته رسول جعفریان، تاریخ‌نگار، سازمان مجاهدین خلق به دست تعدادی از جوانان تندرو نهضت آزادی با تأثیرپذیری از جنبش‌های انقلابی-مارکسیستی در جهان با رویکرد مبارزه مسلحانه شکل گرفت.[۳۰] گفته شده که شکل‌گیری سازمان مجاهدین خلق بر دو روند تاریخی در ایران، پس از شهریور ۱۳۲۰ش، متکی بوده است؛[۳۱] اول، محبوبیت اندیشه­‌های انقلابی و ترقی‌خواه مارکسیستی در جهان و پذیرفته­‌شدن این ایدئولوژی به­‌عنوان الگوی علمی و کارگشا برای کنش اجتماعی؛[۳۲] و دوم، پیدایش نگرشی نو به اسلام و جایگاه آن در اجتماع که تلاش می‌­کرد تفسیری روزآمد از اسلام را با اندیشه­‌های مدرن غربی همراه کند.[۳۳] همراهی این دو روند باعث پیدایش تلفیقی بین اندیشه‌­های اسلامی و مارکسیستی در میان مجاهدین دانسته شده است؛ تلفیقی که آنان را بر آن داشت که، با داشتن علایق مذهبی، مارکسیسم را به‌­عنوان روش مبارزه بپذیرند و چاره‌­ اصلاح اجتماع را در تلفیق این دو جهان‌بینی بدانند.[۳۴]

از سوی دیگر، یرواند آبراهامیان، تاریخ‌نگار ایرانی-امریکایی، بر آن است که در نیمه دهه ۱۳۴۰ش، سازمان مجاهدین خلق ایران به‌دنبال تنش‌های سیاسی و اجتماعی میان حکومت و جامعه،[۳۵] و از پیروان فکری نهضت آزادی شکل گرفت که اعضای اولیه آن عمدتاً از خانواده‌های مذهبی[۳۶] و طبقات مختلف اجتماعی[۳۷] بودند.

پایه‌گذاران

گفته شده که سازمان مجاهدین توسط سه نفر[۳۸] از اعضای پیشین نهضت آزادی و فارغ‌التحصیلان دانشگاه تهران تشکیل شد:[۳۹] محمد حنیف‌نژاد (۱۳۱۷-۱۳۵۱ش)، سعید محسن (۱۳۱۸-۱۳۵۱ش) و عبدالرضا نیک‌بین رودسری (۱۳۲۱-۱۳۹۶ش) که بعداً بر تعداد آنها افزوده شد؛[۴۰] به‌طوری که اعضای آن در سال ۱۳۵۰ش، به دوازده نفر رسید.[۴۱] به‌گفته یکی از اعضای اولیه سازمان، آنان در پی نجات مردم از فقر و استثمار بودند و به همین دلیل به مطالعه پیرامون رفتار حکومت و تأثیر آن در وضع مردم پرداختند.[۴۲] به نظر برخی محققان، آنان نهایتاً تحت‌تأثیر سرکوب‌گری رژیم پهلوی و تجربیات جهانی چپ‌گرایان، مبارزه مسلحانه با حکومت در قالب چریک شهری را عامل نجات و اصلاح جامعه دانستند و نام سازمان خود را سازمان مجاهدین خلق ایران نهادند.[۴۳]

از خاطرات یکی از مجاهدین اولیه

سراغ قرآن رفتم. تا آن را گشودم، طبق عادت دیرینه چشمانم رفت سراغ سوره‌های جنگی توبه و انفال... خیلی به هیجان آمدم و لذت بردم؛ شور مبارزه در راه خدا را در من دوباره برانگیخت... اما خوشحالی‌ام زیاد نپایید. دیدم این آیات را هم با کمک مارکسیسم معنا کرده‌ایم... اگر مارکسیسم را کنار بگذاریم، این آیات را چطور می‌توانیم به‌صورت انقلابی تفسیر کنیم؟... اصلاً بدون مارکسیسم مبارزه مسلحانه برای ما چه توجیهی دارد؟[۴۴]

ایدئولوژی و جایگاه مذهب در آن

ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق در راستای تلفیق یافته‌های مارکسیستی با مفاهیم مذهبی دانسته شده است؛[۴۵] امری که برای آن از آیات قرآن استفاده می‌شد.[۴۶]

به‌گفته رسول جعفریان، تاریخ‌پژوه شیعه، تلفیق میان مارکسیسم و مذهب در نظام آموزشی سازمان نیز جریان داشت و حاصل آن ساختاری بود که نه کاملاً مذهبی بود و نه مادی‌گرایانه.[۴۷] مجاهدین مارکسیست‌های غیر مادی‌گرا خوانده شده‌اند.[۴۸] گفته شده که آنان مهمترین اصل مادی‌گرایی (تقدم ماده بر روح) را رد می‌کردند، ولی در باقی اصول بنیادی آن (از جمله مادی‌گرایی تاریخی) با مارکسیست‌ها هم‌نظر بودند.[۴۹]

گفته شده که یکی از اصول بنیادین سازمان مجاهدین (تحت‌تأثیر نظریه‌ای از مهدی بازرگان)[۵۰] یکی بودن راه خدا و تکامل بشر (به‌عنوان یک اصل مارکسیستی) بوده است.[۵۱] بر اساس این نگرش، مجاهدین از یک‌سو با مخلوق‌دانستن این روندِ مادیِ تاریخْ، آن را دینی تلقی می‌کردند و قیام‌های انبیاء(ع) و امامان شیعه، مانند قیام عاشورا، را با استفاده از آن تبیین می‌کردند؛[۵۲] و از سوی دیگر، افرادی مانند کارْل مارْکس (درگذشت: ۱۸۸۳م)، پایه‌گذار مارکسیسم، و مائو (درگذشت: ۱۹۷۶م)، نظریه‌پرداز مارکسیست و پایه‌گذار مائوئیسم، در عین مادی‌گرابودن مؤمن تلقی می‌شدند؛ چون در راه تکامل بشر، که با راه خدا و دین یکی بود گام می‌زدند.[۵۳]

سازمان مجاهدین خوانش روحانیت از دین را ناکافی می‌دانست و به همین دلیل برای تدوین ایدئولوژی دینی و سیاسی خود متونی را تدوین کرد.[۵۴] آنان از میان متون حدیثی و تفسیری شیعه، جز قرآن و نهج‌البلاغه کتاب دیگری را در سازمان استفاده نمی‌کردند و تنها به متونی از طالقانی و بازرگان توجه می‌کردند.[۵۵] به گفته رسول جعفریان، نگرش التقاطی مجاهدین سبب شد آنان پس از مدتی مبارزه را اصل و دین را در حاشیه قرار دهند.[۵۶]

نگرش ویژه سازمان مجاهدین به اسلام و مارکسیسم، موجب شد که رژیم پهلوی از آنان با عنوان «مارکسیست‌های اسلامی» یاد کند و ادعا کند که اسلام آنان تنها پوششی برای پنهان‌کردن عقاید مارکسیستی‌شان است؛[۵۷] پاسخ مجاهدین آن بود که گرچه مارکسیسم را چونان روش پیشرفته تحلیل اجتماعی و علم مبارزه پذیرفته‌ایم، اما مادی‌گرایی را مردود می‌دانیم و اسلام را سرچشمه الهام فرهنگ و ایدئولوژی خود قلمداد می‌کنیم.[۵۸] به‌گزارش جعفریان، سران مجاهدین معتقد بودند که برخی از اصول مارکسیسم (مانند حرکت) از معارف دینی است و مؤمنان نسبت به آن فضل تقدم داشته‌اند.[۵۹]

عقاید و اعمال دینی مجاهدین

به‌گفته برخی محققان، اکثر اعضای مجاهدین از خانواده‌های مذهبی بودند[۶۰] و همه آنها شیعه[۶۱] بودند. به‌نظر جعفریان، به‌رغم نظر برخی، مجاهدین مارکسیست که تلاش می‌کنند سازمان را از ابتدا دارای گرایش مذهبی کمرنگ معرفی کنند، مذهب در میان مجاهدان اولیه پررنگ بود و آنان بر اسلام تأکید فراوان داشتند؛[۶۲] اما ضعف دینی و فقهی نسل دوم و سوم مجاهدین موجب بازاندیشی تدریجی در نگاه دینی سازمان و نهایتاً تغییر ایدئولوژی آنان به مارکسیسم شد.[۶۳]

به‌گزارش برخی منابع، با جداشدن مجاهدین مارکسیست از سازمان مجاهدین خلق، مجاهدین مسلمان تحت سیطره نگرش‌های ایدئولوژیک سران جدید آن، به‌خصوص مسعود رجوی، به عقاید نظری و عملی مجاهدین اولیه نزدیک شدند،[۶۴] ولی عقاید و مناسک دینی تازه‌ای حول شخصیت رجوی و همسرش مریم رجوی به نظام دینی آنان اضافه گردید؛[۶۵] برای نمونه، نقل شده که در زمان استقرار سازمان در عراق، در مراسم احیاء شب‌های قدر و در هنگام قرآن به سر گرفتن، نام مسعود و مریم رجوی، بعد از نام امامان شیعه به‌عنوان اولیاء الهی برده می‌شده است.[۶۶]

به‌گزارش یکی از اعضای سازمان مجاهدین، سران سازمان اصول پنجگانه دین را قبول داشتن،؛ اما در عقایدی همچون عصمت پیامبران و امامان تردید داشتند.[۶۷] همچنین، در خصوص غیبت امام زمان(ع) سکوت می‌کردند.[۶۸] به‌گزارش یکی دیگر از مجاهدین، آنان مشرک را کسی می‌دانستند که سد راه خدا و راه تکامل شده باشد.[۶۹] آنان به کمونیست‌ها به‌عنوان مبارزان انقلابی احترام می‌گذاشتند و حاضر به همکاری با آنان بودند؛ چون آنان را مشرک و از نظر فقهی نجس نمی‌دانستند، بلکه آنان را مبارزانی می‌دانستند در راه مردم که علیه اَمْپرْیالیسْم (تجلی سد راه تکامل) مبارزه می‌کردند.[۷۰] مجاهدین سرمایه‌داران را، علی‌رغم ادعای مسلمانی، مسلمان نمی‌دانستند؛ زیرا آنها را سدکنندگان راه خدا و راه تکامل تلقی می‌کردند.[۷۱]

درباره اعمال مذهبی، به‌گزارش برخی منابع، مجاهدین خلق به تقلید در فقه سنتی اعتقادی نداشتند و مرجع آنان در این زمینه سازمان بود.[۷۲] حاصل این نگرش، به حاشیه رفتن فقه در سازمان دانسته شده است.[۷۳] مجاهدین قواعد شرعی را رعایت می‌کردند، اما این رعایت گاه با قواعد شرعی جاری در فقه سنتی شیعه متفاوت بود؛ تفاوتی که در باب برخی مسائل فقهی، مانند زناشویی، به فقهی خاص می‌انجامید که بعد از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ در قالب امری چون طلاق عمومی[۷۴] بازتاب یافت.[۷۵] نمونه دیگر در این زمینه، ازدواج مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو (بعداً رجوی) در خرداد ۱۳۶۴ش دانسته شده است که این ازدواج پس از طلاق تشکیلاتی مریم رجوی از همسر سابقش و بدون نگه‌داشتن عده شرعی انجام شد.[۷۶]

منابع مطالعاتی و آثار منتشرشده

به‌گزارش منابع، سازمان مجاهدین خلق فعالیت مطالعاتی را از شهریور ۱۳۴۴ش با مطالعاتی در زمینه‌های مذهب، تاریخ و تئوری‌های انقلاب آغاز کرد.[۷۷] به‌گفته جعفریان، مجاهدین به‌دلیل ناکافی‌دانستن تفسیر رسمی روحانیان شیعه از دین، با الهام از مهدی بازرگان، به تدوین ایدئولوژی دینی و سیاسی خود پرداختند.[۷۸] منابع مطالعاتی سازمان شامل قرآن، نهج‌البلاغه، برخی کتاب‌های مهدی بازرگان و سید محمود طالقانی، تاریخ انقلاب‌های توده‌ای در ایران و جهان، و کتاب‌های مارکسیستی بوده است.[۷۹]

جعفریان از عدم اعتقاد بنیانگذاران سازمان مجاهدین به سایر متون تفسیری و تحقیقی شیعه، مانند آثار سید محمدحسین طباطبایی و مرتضی مطهری، سخن گفته است.[۸۰] گفته شده که تلاش سران سازمان مجاهدین در روند مطالعاتی‌شان این بوده که قرآن و نهج‌البلاغه را از دیدگاهی مارکسیستی تفسیر کنند و خوانشی نوین از مفاهیم اسلامی ارائه دهند؛[۸۱] خوانشی که در عین مطابقت با علم مبارزه (مارکسیسم) نوعی تشیع انقلابی را ارائه کند.[۸۲] در این نوع خوانش از تشیع، تأثیر علی شریعتی، متفکر انقلابی شیعه، بر مجاهدین برجسته تلقی شده است.[۸۳]

آثار ايدئولوژیک و سیاسی

درباره آثار منتشرشده سازمان مجاهدین خلق، گفته شده که در آنها عمدتاً دیدگاه‌های مارکسیستی با عقاید اسلامی آمیخته شده، تا راهبردی مبارزاتی از آن استخراج شود؛[۸۴] پژوهشگران و تاریخ‌نگاران به مواردی از این منابع اشاره کرده‌اند:

  • متدولوژی شناخت، نخستین اثر سازمان مجاهدین است که به‌گفته آنان کوششی است برای تبیین «شیوه‌ و متد برخورد صحیح و علمی [مارکسیستی] با پدیده‌ها و هماهنگی و انطباق آن با متد برخورد قرآن».[۸۵] این کتاب در سال ۱۳۵۱ش به‌دست امام خمینی رسید و او آن را کتابی مارکسیستی با پوسته‌ای اسلامی برشمرد.[۸۶]
  • راه انبیاء راه بشر، تألیف محمد حنیف‌نژاد بر اساس تئوری مهدی بازرگان در کتاب راه طی‌شده نوشته شده، با این تفاوت که صورتی مارکسیستی پیدا کرده است.[۸۷] در این کتاب شیوه‌های مبارزه عیناً از آثار مائو نقل شده است.[۸۸]
  • سیمای یک مسلمان، یا امام حسین(ع) یا راه امام حسین(ع) نظام توحیدی موردنظر پیامبر اسلام را نوعی نظام بی‌طبقه توحیدی در راستای صلاح عامه معرفی می‌کرد.[۸۹] در این کتاب گفته شده که امامان شیعه، به‌ویژه امام حسین(ع)، علیه زمین‌داران و سرمایه‌داران استثمارگر و خلفای غاصب قیام کرده‌اند.[۹۰] به‌نظر سازمان مجاهدین، این وظیفه همه مسلمانان بود که مبارزه را تا برقراری جامعه بی‌طبقه و نابودی هرگونه ظلم، به‌ویژه امپریالیسم، سرمایه‌داری و روحانیان محافظه‌کار، ادامه دهند.[۹۱]
  • مقدمه مطالعات مارکسیستی، نوشته سعید محسن، جزوه‌ای آموزشی برای اثبات ناگزیر بودن آموختن مارکسیسم برای مبارزه، برشمردن جنبه‌های اصولی و مثبت آن، و اینکه درک عمیق ایدئولوژی اسلامی و مفاهیم قرآن، بدون آموختن آن میسر نخواهد بود.[۹۲] این کتاب بعد از انقلاب اسلامی دستمایه نگارش کتاب دینامیزم قرآن توسط مسعود رجوی شد که اساس آن تطبیق آیات محکم و متشابه قرآن با بحث روبنا و زیربنا در جهان‌نگری مارکسیستی بود.[۹۳] جعفریان تغییر نام این کتاب را شگفت و نمودی از نگاه مجاهدین به مارکسیسم و اسلام می‌داند.[۹۴]
  • کتابچه پرچم، در اواخر دهه ۱۳۷۰ شمسی توسط مسعود رجوی به‌عنوان «قانون اساسی حیات یک مجاهد» تدوین شد.[۹۵] گفته شده که اجرای قوانین این کتابچه، زندگی را بر اعضای سازمان مجاهدین سخت‌تر می‌کرد؛ به‌طوری که چند نفر بر اثر سختی آنها خودسوزی کردند.[۹۶]

تحول ایدئولوژیک از اسلام به مارکسیسم: علت‌ها و پیامدها

سازمان مجاهدین خلق از سال ۱۳۵۱ش به‌تدریج به مارکسیسم گرایش پیدا کرد و در سال ۱۳۵۴ش این تغییر ایدئولوژیک به‌طور رسمی اعلام شد.[۹۷] در اعلامیه‌ای که سازمان برای تغییر ایدئولوژی خود از اسلام به مارکسیسم صادر کرد، چنین آمده است: «پس از سال‌ها تلاش برای تلفیق اسلام و مارکسیسم، به این نتیجه رسیدیم که مارکسیسم فلسفهٔ مناسب‌تری برای رهایی طبقه کارگر است و اسلام، به‌عنوان ایدئولوژی طبقه متوسط، برای رسیدن به این هدف مناسب نیست.»[۹۸]

نقل شده که این تغییرات ایدئولوژیک منجر به انشعاب و درگیری‌های داخلی شدید در سازمان شد: اقلیتی از پذیرش مارکسیستی‌شدن سازمان سر باز زدند که در تصفیه‌های داخلی متعدد ترور شدند.[۹۹] ترور مجید شریف‌واقفی (‍۱۳۲۷-۱۳۵۴ش)، مسئول شاخه کارگری سازمان، و معاون او مرتضی صمدیه لباف (۱۳۲۵-۱۳۵۴ش) در همین راستا گزارش شده است.[۱۰۰] گفته شده که ترورهای درون‌سازمانی، عامل دشمنی آشتی‌ناپذیر جناح مسلمان و مارکسیست سازمان مجاهدین بوده،[۱۰۱] و رژیم پهلوی نیز از این شکاف ایجادشده در سازمان نهایت بهره‌برداری تبلیغاتی را کرده است؛ زیرا این رخداد تأییدی بود بر نظر آنان که مجاهدین در حقیقت مارکسیست‌ هستند.[۱۰۲]

به‌گزارش بعضی منابع، با اعلام تغییر ایدئولوژی سازمان، بسیاری از اعضای کادر مرکزی و قسمت عمده‌ای از اعضا به این تغییر پیوستند.[۱۰۳] این تغییر ایدئولوژی به همراه خشونت و استبداد سران مارکسیست مجاهدین گزارش شده است.[۱۰۴]

مجاهدین مارکسیست‌شده، در آذر سال ۱۳۵۸ش، سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر را تشکیل دادند.[۱۰۵] گفته شده که اقلیت مسلمان مجاهدین که عموماً در زندان بودند، پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، برای سازمان‌دهی دوباره و تبیین اندیشه‌های مجاهدین اولیه در مقابل مجاهدین مارکسیست‌شده تلاش کردند،[۱۰۶] اما به‌رغم این تلاش، تغییر ایدئولوژی موجب بدبینی اقشار مذهبی جامعه به همه طیف‌های مجاهدین شده بود.[۱۰۷]

سازمان و روحانیان شیعه: از حمایت تا تقابل

به‌گفته رسول جعفریان، هرچند روحانیان در ابتدا از سازمان مجاهدین حمایت کردند، اما اینکه روحانیان پیش از انقلاب یکسره حامی آنان بودند خلاف واقعیت تاریخی است.[۱۰۸] از نظر جعفریان، در این باره باید قائل به روندی متغیر بود: روندی حمایتی که تحت‌تأثیر عقاید مذهبی سازمان بود و با تغییر ایدئولوژی سازمان به‌کلی قطع شد.[۱۰۹] گفته شده که این جدایی ایدئولوژیک مقارن با انقلاب و پس از آن به دشمنی نظری و عملی میان سازمان مجاهدین و روحانیان انجامید.[۱۱۰]

پیش از انقلاب: از حمایت تا جدایی

رسول جعفریان معتقد است که پایه‌گذاران سازمان مجاهدین به‌صورت سازمانی با روحانیان سنتی شیعه ارتباطی نداشتند و با افکار مذهبی ولی ضدسنتی مهدی بازرگان همراه بودند.[۱۱۱] به‌گزارش او، سازمانْ اسلام را تنها از قرآن و نهج‌البلاغه استخراج می‌کرد و برداشت مفسران رسمی (روحانیان) را قبول نداشت.[۱۱۲] گفته شده که مجاهدین نه‌تنها معتقد به تبعیت از روحانیان نبود، بلکه معتقد بود که آنان باید از پیشروان انقلابی مانند سازمان مجاهدین پیروی کنند.[۱۱۳] نمودی از این رویکرد، عدم اعتقاد آنان به فقه و رساله‌های عملیه و سهل‌انگاری در مسائل شرعی دانسته شده است.[۱۱۴]

یادمان یکی از لردهای حامی مجاهدین در مجلس اعیان انگلستان در گورستان مروراید اردوگاه اشرف.[۱۱۵]

به‌گفته جعفریان، سازمان مجاهدین از ابتدای پیدایش با حمایت روحانیان روبه‌رو شد.[۱۱۶] پیش از سال ۱۳۵۰ش، روحانیانی مانند سید محمود طالقانی و سید ابوالفضل موسوی زنجانی از سازمان مجاهدین حمایت می‌کردند.[۱۱۷] پس از افشای موجودیت سازمان در اوایل دهه ۱۳۵۰، حمایت روحانیان انقلابی از سازمان چشمگیر گزارش شده، و گفته شده که در عین اطلاع از برخی وجوه انحرافی در سازمان، از آن حمایت مالی و تبلیغی می‌کردند.[۱۱۸] همدلی و حمایت روحانیان از سازمان مجاهدین در مواردی موجب گرایش برخی روحانیان و فرزندان آنان به سازمان دانسته شده است.[۱۱۹] پس از تغییر ایدئولوژیک سازمان، بسیاری از روحانیان از حمایت خود از سازمان دست کشیدند و برخی از آنان، مانند مرتضی مطهری و عبدالرحیم ربانی شیرازی، به مبارزه جدی با آنان پرداختند.[۱۲۰]

گزارش شده که پس از تغییر ایدئولوژی از اسلام به مارکسیسم در سازمان مجاهدین، روحانیانْ مجاهدین را متهم به انحراف از ابتدا، فریبکاری و عدم مراجعه به متخصصان دین (روحانیان) می‌کردند؛ امری که موجبات خشم مجاهدین مسلمان و بازگشتن آنان از تصمیم بازبینی مبانی ایدئولوژیک سازمان شد.[۱۲۱] بازتابی از نگاه روحانیان به سازمان مجاهدین، پس از تغییر ایدئولوژی در نامه‌ای[۱۲۲] از مرتضی مطهری به امام خمینی نشان داده شده است: مطهری سازمان مجاهدین را همدست سایر دشمنان روحانیان (رژیم پهلوی، شریعتی و مارکسیست‌ها) برمی‌شمرد که به باور او، حمله به روحانیان را به‌قصد نابودی روحانیان و به این دلیل انجام می‌دهند که مذهب، به‌عنوان قدرتی توده‌ای را مصادره کنند و در جهت مقاصد خود تفسیر کنند و به‌کار ببندند.[۱۲۳]

پس از انقلاب: از جدایی تا تقابل

سازمان مجاهدین خلق پیش از تغییر ایدئولوژی سازمان نتوانستند حمایت امام خمینی را جلب کنند،[۱۲۴] و با انشعاب مجاهدین مارکسیست هم امیدی برای یافتن جایگاهی در نظام جمهوری اسلامی به رهبری روحانیان نداشتند.[۱۲۵]

گفته شده سهمی که سازمان مجاهدین برای خود در جریان پیروزی انقلاب قائل بود، دلیلی برای دشمنی آنان با روحانیان، به‌عنوان رهبران حکومت جدید، بوده است؛[۱۲۶] دشمنی‌ای که در ترور بعضی از سران روحانی جمهوری اسلامی توسط مجاهدین نمود یافت؛[۱۲۷] ترور کسانی چون سید محمد حسینی بهشتی،[۱۲۸] محمدجواد باهنر[۱۲۹] و علی قدوسی.[۱۳۰]

« وصف مجاهدین در نامه مرتضی مطهری به امام خمینی: در اینجا [ایران] جریان‌های پیچیده و گمراه‌کننده‌ای وجود دارد که توجه و آگاهی حضرتعالی ضرورت دارد: ...جریان دوم، جریان به‌اصطلاح گروه مسمّی به مجاهدین است. اینها در ابتدا یک گروه سیاسی بودند، ولی تدریجاً به‌صورت یک انشعاب مذهبی دارند در می‌آیند؛ درست مانند خوارج که در ابتدا حرکتشان یک حرکت سیاسی بود، بعد به صورت یک مذهب با یک سلسله اصول و فروع درآمدند. کوچک‌ترین بدعت اینها این است که به قول خودشان به «خودکفایی» رسیده‌اند و هر مقام روحانی و هر مرجع دینی را نفی می‌کنند. از همین جا می‌توان تا آخر خواند. دیگر اینکه، در عین اظهار وفاداری به اسلام، کارل مارکس لااقل در حد امام جعفر صادق(ع) نزد اینها مقدس و محترم است.[۱۳۱] »

ستیز با حکومت‌های مستقر در ایران

تصویری از پایه‌گذاران سازمان در نشریه مجاهد ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق که شماره اول آن در اول مرداد ۱۳۵۸ش منتشر شد.[۱۳۲]

راهکار سازمان مجاهدین خلق برای اصلاح ایران و رستگاری مردم آن، با تکیه بر تحلیل مارکسیستی از وضعیت جامعه و سیاست، اتکا به مبارزه مسلحانه بوده،[۱۳۳] و گفته شده که به همین دلیل، راهکار مبارزاتی آنان با راهکار گروه‌های مارکسیستی، مانند سازمان چریک‌های فدائی خلق ایران، مشابه بوده است.[۱۳۴] از دید سازمان مجاهدین، مبارزه مسلحانه نوعی ضرورت اخلاقی و شهادت‌طلبی دینی بوده و دلیلی بر اصالت انقلابی و دوری آنان از خیانت سیاسی دانسته می‌شد.[۱۳۵]

به‌گزارش جعفریان، بعد از تغییر ایدئولوژی سازمان به مارکسیسم، سران مارکسیست سازمان مجاهدین ادعا کردند که اصل برای آنان مبارزه بوده و آنان پس از اخذ راهکارهای مبارزه از جنبش‌های چپ جهان، آن را با معارف قرآن تطبیق می‌دادند.[۱۳۶] از نظر او، این ادعا درباره دوران چهارساله ابتدایی سازمان نادرست است؛ زیرا برای مجاهدین اولیه دغدغه‌های مذهبی جدی بوده است.[۱۳۷]

انفجار بمب قوی در شامگاه ۹ مهر ۱۳۶۱ش توسط مجاهدین در ابتدای خیابان ناصرخسرو تهران که منجر به کشته‌شدن بیش از ۶۰ تن و زخمی‌شدن حدود ۸۰۰ شهروند عادی شد.[۱۳۸]

مبارزات پیش از انقلاب

سازمان مجاهدین خلق، مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی را از سال ۱۳۴۹ش آغاز کرد.[۱۳۹] این عملیات‌ شامل بمب‌گذاری‌ و ترور مهره‌های اصلی رژیم و مستشاران خارجی بوده است.[۱۴۰] در شهریور ۱۳۵۰ش، پیش از آنکه سازمان مجاهدین بتواند عملیات مسلحانه برجسته‌ای را انجام دهد، نیروهای امنیتی رژیم پهلوی ضربه سنگینی به آنان وارد کردند و ۶۹ نفر از اعضای سازمان، از جمله ۱۱ رهبر آن، دستگیر شدند که بعداً بسیاری از آنان اعدام شدند.[۱۴۱] این رخداد به ضربه شهریور ۵۰ مشهور شده است.[۱۴۲]

گفته شده که پس از این ضربه، سازمان با خلأ قدرت روبه‌رو شد، ولی با تجدید سازمان، از سال ۱۳۵۲ش توانست انجام عملیات‌های چریکی در سطوح مختلف (بمب‌گذاری و ترور) را برنامه‌ریزی و اجرا کند.[۱۴۳] گفته شده که این عملیات‌ها در مواردی موجب واردآمدن آسیب جانی و مالی به شهروندان عادی می‌شد.[۱۴۴] جعفریان، این عملیات‌ها را موجب برانگیختن جدیت حکومت پهلوی برای مقابله بیشتر با مجاهدین دانسته است؛[۱۴۵] امری که موجب دستگیری و کشته‌شدن بسیاری از آنان بین سال‌های ۱۳۵۳ش تا ۱۳۵۶ش شد.[۱۴۶]

در آستانه انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، سازمان مجاهدین در کنار سایر گروه‌های انقلابی، در درگیری‌های مسلحانه با رژیم پهلوی همکاری کردند و با پیروزی انقلاب، به‌سرعت و با سازماندهی دوباره، به عرصه سیاسی جامعه بازگشتند.[۱۴۷]

ستیز با جمهوری اسلامی پس از انقلاب

مبارزات سازمان مجاهدین خلق، در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، برخلاف اکثر گروه‌های چریکی، تنها در سطح سیاسی تداوم یافت[۱۴۸] و در این دوره، تحت کنترل شدید مسعود رجوی،[۱۴۹] در ظاهر خود را وفادار به انقلاب اسلامی و رهبر آن‌ نشان می‌داد؛[۱۵۰] اما با اتکا به این توجیه که حاکمان جدید قادر به تحقق «جامعه بی‌طبقه توحیدی» و «رهبری مبارزه ضدامپریالیستی» نیستند، سرنگون‌کردن حکومت و در دست گرفتن قدرت را هدف نهایی خود قرار داد.[۱۵۱]

گفته شده که مجاهدین برای این کار دست به استقرار سازمانی گسترده در کل کشور از طریق جذب نیرو[۱۵۲] و سازمان‌دهی آنها[۱۵۳] زدند.

عزت‌الله سحابی از مرتبطان با مجاهدین اولیه

محمدآقا [حنیف‌نژاد] آن زمان متوجه شده بود که ماشینی را ساخته و به راه انداخته که به طور مرتب هم کار می‌کند، ولی به‌سمت چپ [مارکسیسم] منحرف می‌شود.[۱۵۴]

بر اساس پاره‌ای تحلیل‌ها، وقوع رویدادهایی، سران سازمان مجاهدین خلق را به این نتیجه رساند که امکان موفقیت در سطح سیاسی را ندارند؛[۱۵۵] رویدادهایی از جمله برخی برخوردها بین مجاهدین و انقلابیان مذهبی،[۱۵۶] عدم شرکت آنان در همه‌پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران‌،[۱۵۷] عدم موافقت امام خمینی با نامزدی رجوی در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری به‌دلیل عدم اعتقاد سازمان به قانون اساسی جمهوری اسلامی[۱۵۸] و عدم موفقیت چشم‌گیر آنان در انتخابات مجلس اول شورای اسلامی.[۱۵۹] پس از درگیرهای شدید میان انقلابیان مذهبی و مجاهدین، در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ش، سازمان عملاً وارد سطح درگیری نظامی با نظام جمهوری اسلامی شد.[۱۶۰]

ورود سازمان مجاهدین به فاز نظامی با برنامه‌ریزی و انجام عملیات‌های نظامی و ترورهای گسترده در چهار سطح همراه دانسته شده است: سطح اول، ترور مسئولان سیاسی-نظامی جمهوری اسلامی؛ سطح دوم، ترور پاسداران کمیته‌های انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران و دادستانی انقلاب اسلامی؛‌ سطح سوم، ترور نیروهای مردمی و شهروندان عادی؛ و سطح چهارم، عملیات تخریبی از طریق آتش‌زدن اموال عمومی و دولتی.[۱۶۱] گفته شده که این ترورها، در حالی که ایران درگیر جنگ با عراق بود، حکومت را وادار به برخورد نظامی با مجاهدین کرد و جمهوری اسلامی طی ده ماه موفق شد سازمان مجاهدین خلق را در داخل کشور از میان ببرد.[۱۶۲]

قیام شعبانیه عراق، مارس ۱۹۹۱م (۱۴۱۱ق) که بدلیل نارضایتی از حکومت بعث و ویرانی‌های ناشی از جنگ‌ها از بصره شروع شده بود؛[۱۶۳] حکومت عراق با همکاری گروهک تروریستی سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) انتفاضه شعبانیه را سرکوب کرد.[۱۶۴]

ترور سران جمهوری اسلامی ایران

ترور سران از جمله برنامه‌های فاز نظامی سازمان علیه نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است.[۱۶۵] از جمله این ترورها که در برخی منابع به سازمان مجاهدین خلق نسبت داده شده، به موارد زیر اشاره شده است:

اعلامیه کودکی که در یکی از عملیات‌های مجاهدین (آتش‌سوزی) در ماهشهر به‌شهادت رسید (تیر ۱۳۶۰ش).[۱۷۸]

به‌غیر از ترورهای موفق سازمان مجاهدین، برخی ترورهای آنان با موفقیت کامل همراه نبوده است؛ از جمله ترور سید علی خامنه‌ای، امام جمعه تهران و نماینده وقت مجلس شورای اسلامی.[۱۷۹]

ترور شهروندان عادی

سازمان مجاهدین خلق، عملیات‌هایی را نیز علیه نیروهای مردمی و شهروندان عادی از اقشار و اصناف مختلف مانند معلم، کارگر، کارمند، دانشجو، کاسب و راننده انجام می‌داد.[۱۸۰] اتهام این افراد از منظر سازمان، اموری چون داشتن ظاهر انقلابی، نصب عکس سران نظام در محل کار و ایستادگی در برابر تهدید و اخاذی گزارش شده است.[۱۸۱] برای نمونه، گزارش شده که بیش از ۷۵ درصد از اهداف ترورهای سازمان در نیمه دوم سال ۱۳۶۰ش شهروندان عادی از اقشار و اصناف مختلف بوده است.[۱۸۲] از این میان، اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زیر ۲۵ درصد و سران نظام درصد بسیار کمی گزارش شده است.[۱۸۳] برای نمونه، در جریان ترور سید عبدالحسین دستغیب، امام جمعه شیراز، به جز یک پاسدار محافظ، چهار کاسب خرده‌فروش، یک معلم، دو دانش‌آموز و یک سبزی‌فروش هم به‌شهادت رسیدند.[۱۸۴] در نمونه‌ای دیگر، در جریان حمله به یک لبنیاتی و یک نمایشگاه اتومبیل، در ۶ شهریور ۱۳۶۱ش در تهران، ۷ نفر از مردم غیرنظامی به‌شهادت رسیدند.[۱۸۵]

استقرار در عراق، همراهی با رژیم بعث در جنگ علیه ایران

ادوات جنگی منهدم‌شده و نیروهای کشته‌شده مجاهدین در تنگه چارزِبَر طی عملیات فروغ جاویدان.[۱۸۶]
دیدار رجوی با صدام حسین، رئیس‌جمهور عراق، در دوران جنگ ایران و عراق.[۱۸۷]

گغته شده که با شکست سازمان مجاهدین در داخل ایران و فروپاشی ساختار آن، باقی‌مانده نیروها ابتدا در کردستان عراق و پس از آن در پادگان بزرگی که حکومت عراق در اختیار آنان قرار داد مستقر شدند.[۱۸۸] این پادگان که به نام همسر کشته‌شده رجوی، اشرف ربیعی (درگذشت: ۱۳۶۰ش)، اردوگاه اشرف نامیده شده بود، با حضور رجوی در عراق (۱۳۶۵ش) به محل استقرار نیروهای «ارتش آزادی‌بخش ایران» تبدیل شد؛[نیازمند منبع] ارتشی متشکل از اعضای سازمان مجاهدین که با کمک مالی، آموزشی و نظامی حکومت عراق برای ضربه‌زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران تجهیز شده بود.[۱۸۹] به‌گزارش برخی منابع، این ارتش از سال ۱۳۶۶ش عملیات‌هایی علیه ایران انجام داد که در سال ۱۳۶۷ش به تعداد و گستره این عملیات‌ها افزوده شد.[۱۹۰]

از عملیات آفتاب تا فروغ جاویدان

گزارش شده که سازمان مجاهدین، در بهار ۱۳۶۷ش، با اتکا به کمک نظامی عراق اقدام ورود به ایران کرد و طی دو عملیاتْ مناطقی را تحت تصرف خود درآورد: عملیات آفتاب در منطقه فَکّه[۱۹۱] و عملیات چلچراغ در شهر مرزی مهران.[۱۹۲] گفته شده که رجوی پس از موفقیت در عملیات دوم گفت: وقتی می‌توانیم در یک عملیاتْ شهری را آزاد کنیم، پس دسترسی به تهران چندان مشکل نخواهد بود.[۱۹۳]

این نگرش در رهبری سازمان، عاملی برای طراحی عملیاتی برای فتح تهران و براندازی جمهوری اسلامی با حمایت عراق دانسته شده است؛ عملیاتی ۴۸ ساعته تحت‌عنوان «فروغ جاویدان» با برنامه گام‌به‌گام فتح قصرشیرین، کرمانشاه (اعلام جمهوری دموکراتیک اسلامی در آنجا)، همدان، قزوین، کرج و در نهایت تهران.[۱۹۴] این عملیات، که با تصور حمایت کامل مردم ایران از سازمان مجاهدین[۱۹۵] طراحی شده بود، با عملیات دفاعی مرصاد توسط ایران پاسخ داده شد.[۱۹۶]

گفته شده که نیروهای نظامی ایران پس از چندین عملیات فرعی موفق، در ۵ مرداد ۱۳۶۷ش، ستون نیروهای مجاهدین را در تنگه چارْزَبَر (مرصاد)، در نزدیکی کرمانشاه، متوقف کردند.[۱۹۷] نتیجه این عملیات شکست مجاهدین و روی آوردن آنان به رویکرد سیاسی در ستیز با جمهوری اسلامی دانسته شده است.[۱۹۸]

کتابی درباره جزئیات زندگی مجاهدین پس از انقلاب با رویکردی انسان‌شناسانه.[۱۹۹]

کتاب‌شناسی و فیلم‌شناسی

درباره سازمان مجاهدین خلق، آثار مکتوب و سینمایی تولید شده که عبارتند از:

آثار مکتوب

  • گامی فراتر در افشای منافقین (۱۳۵۴ش)، جزوه‌ای علیه سران تغییر ایدئولوژی در سازمان، که توسط سازمان دانشجویان مسلمان ایرانی در آمریکا نوشته شده است.[۲۰۰] به گزارش رسول جعفریان این جزوه اولین بار مجاهدین را «منافقین» خوانده است.[۲۰۱]
  • منافقان از دیدگاه ما، نوشته ابوالحسن بنی‌صدر (۱۳۱۲-۱۴۰۰ش)، اولین رئیس‌جمهوری ایران، کتابی انتقادی علیه مجاهدین مارکسیست‌شده است. ابوالحسن بنی‌صدر پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، متحد سازمان مجاهدین بود اما بعداً از آن فاصله گرفت.[۲۰۲]
  • خاطرات برخی اعضای پیشین و بعضی مرتبطان با سازمان مجاهدین خلق؛ از جمله سازمان مجاهدین خلق از درون، خاطرات محمدمهدی جعفری، از نهضت آزادی تا مجاهدین و آنها که رفتند، از لطف‌الله میثمی، خاطرات عزت شاهی، خاطرات احمد احمد، بر فراز خلیج فارس (خاطرات محسن نجات‌حسینی)، و قمار دیگر خاطرات مصطفی ملایری.[۲۰۳]
  • سازمان مجاهدین خلق: پیدایی تا فرجام، کتابی جامع در سه جلد، بر اساس اسناد و خاطرات که توسط جمعی از محققان مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی فراهم آمده است.[۲۰۴]
سکانسی از فیلم سینمایی تعقیب سایه‌ها که درباره ترور شهروندان توسط مجاهدین پس از انقلاب ساخته شده است.[۲۰۵]

آثار سینمایی و تلویزیونی

  • توهم (۱۳۶۴ش)، فیلم سینمایی به کارگردانی سعید حاجی‌میری درباره ارتباطات درون‌سازمانی اعضای مجاهدین خلق.[۲۰۶]
  • پناهنده (۱۳۷۲ش)، فیلم سینمایی به کارگردانی رسول ملاقلی‌پور، روایتی درباره مجاهدین جداشده از سازمان و درگیری‌های آنان با سازمان.[۲۰۷]
  • روز شیطان (۱۳۷۳)، فیلم سینمایی به کارگردانی بهروز افخمی که به روایت بمب‌گذاری‌ها و ترورهای مجاهدین می‌پردازد؛ از جمله بمب‌گذاری در حرم امام رضا(ع).[۲۰۸]
  • نفوذی (۱۳۸۷ش)، فیلم سینمایی درباره فعالیت‌های سازمان مجاهدین در میان اسرای ایرانی جنگ ایران و عراق.[۲۰۹]
  • فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه (۱۳۹۴ش)، مستندی به کارگردانی مرتضی پایه‌شناس که روایتگر بخشی از زندگی پدری است که خواهان نجات فرزندانش از اردوگاه اشرف در عراق بوده است.[۲۱۰]
  • سیانور (۱۳۹۴ش)، فیلم سینمایی به کارگردانی بهروز شعیبی درباره ترور درون‌سازمانی مجاهدین مسلمان توسط مجاهدین مارکسیست در هنگام تغییر ایدئولوژی.[۲۱۱]
  • سریال‌های سه‌گانه تلویزیونی ارمغان تاریکی (۱۳۸۹ش)، پروانه (۱۳۹۲ش) و نفس (۱۳۹۶ش)، هر سه به کارگردانی جلیل سامان با داستان‌هایی پیرامون سازمان مجاهدین خلق.[۲۱۲]
  • به نام خلق (۱۳۹۷ش)، مستندی ۲۹ قسمتی به کارگردانی ایمان گودرزی که به روایت اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق از ابتدای شکل‌گیری آن تا زمان تولید مستند می‌پردازد.[۲۱۳]
  • ماجرای نیمروز (۱۳۹۵ش) و ماجرای نیمروز: رد خون (۱۳۹۷ش)، دو فیلم سینمایی به کارگردانی محمدحسین مهدویان. موضوع فیلم اول روایت درگیری نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی با سازمان مجاهدین و کشته‌شدن سران آن در بهمن ۱۳۶۰ش است. [۲۱۴]موضوع فیلم دوم اتفاقات پیرامون عملیات فروغ جاویدان است.[۲۱۵]
  • سرهنگ ثریا (۱۴۰۱ش)، فیلم سینمایی به کارگردانی لیلی عاج که روایت داستان مادری است که فرزندش به سازمان مجاهدین در اردوگاه اشرف پیوسته و مادر برای نجات فرزندش از اشرف تلاش می‌کند.[۲۱۶]

پانویس

  1. دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۱؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۵۳.
  2. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۱۹.
  3. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۴۹۱-۴۹۴؛ حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۰-۳۲۰.
  4. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۲؛ دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۳۸۹ش، ص۹۷؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۰۴.
  5. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۱۹؛ دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۳۸۹ش، ص۹۷.
  6. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۱۹-۲۰.
  7. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۴۹۱-۴۹۲.
  8. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۱۱.
  9. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۱۹.
  10. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۰.
  11. آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ۱۳۸۹ش، ص۳۱۷.
  12. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۰.
  13. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۳۱؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۲۸.
  14. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۰۳-۳۱۳.
  15. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۲۸؛ «لشکر سایبری منافقین در شبکه‌های اجتماعی ما چگونه فعالیت می‌کند؟»، در تارنمای خبرگزاری تسنیم.
  16. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۳۲۲-۳۲۶ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۲۸.
  17. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۹۹-۳۰۲.
  18. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۰.
  19. «برای نخستین‌بار آمار و اطلاعات شهدای وقایع تروریستی ایران در سال ۱۳۶۰ش منتشر شد»، در تارنمای هابیلیان.
  20. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۷.
  21. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۷.
  22. برای نمونه نگاه کنید: فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۲۵-۴۲۸.
  23. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۳۲۶-۳۲۷؛‌ زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۵۱-۵۹؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۶.
  24. برای نمونه نگاه کنید: زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۳.
  25. برای نمونه نگاه کنید: زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۵۴-۲۶۰.
  26. برای نمونه نگاه کنید: زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۳۵-۲۴۳.
  27. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۱۳۷-۱۴۳؛ زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۱۶۶-۱۹۶.
  28. برای نمونه نگاه کنید: زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۷۱-۲۸۷.
  29. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۱۵۹-۱۷۴؛ زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۱۴۶-۱۴۹.
  30. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۵۴۵.
  31. شاملو، تأثیر گفتمان­‌های انقلابی ایران معاصر بر خوانش تاریخ جنبش سربداران خراسان، ۱۴۰۱ش، ص۱۵۸.
  32. شاملو، تأثیر گفتمان­‌های انقلابی ایران معاصر بر خوانش تاریخ جنبش سربداران خراسان، ۱۴۰۱ش، ص۱۵۸-۱۶۰.
  33. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۵۹.
  34. شاملو، تأثیر گفتمان­‌های انقلابی ایران معاصر بر خوانش تاریخ جنبش سربداران خراسان، ۱۴۰۱ش، ص۱۶۱-۱۶۳.
  35. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ۱۳۸۹ش، ص۲۶۵.
  36. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۳.
  37. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۴-۶۰۵.
  38. زال، سازمان مجاهدین خلق، ۱۴۰۰ش، ص۷۳.
  39. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۳.
  40. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۳-۶۶۴؛ زال، سازمان مجاهدین خلق، ۱۴۰۰ش، ص۷۴.
  41. زال، سازمان مجاهدین خلق، ۱۴۰۰ش، ص۷۴.
  42. زال، سازمان مجاهدین خلق، ۱۴۰۰ش، ص۷۵.
  43. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۷؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۱؛ زال، سازمان مجاهدین خلق، ۱۴۰۰ش، ص۷۴-۷۵.
  44. ملایری، قمار دیگر، ۱۴۰۱ش ص۱۶۱.
  45. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۸؛ آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۵؛‌ بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۲؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۲.
  46. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۷.
  47. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۰.
  48. نولته، اسلام‌گرایی، ۱۳۹۹ش، ص۲۷۰.
  49. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۱.
  50. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۷.
  51. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۶؛‌ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۲۵.
  52. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۶-۱۱۷.
  53. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۷.
  54. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۵۴۸.
  55. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۵۴۸-۵۴۹.
  56. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۵۹۶.
  57. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۸؛ بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۴؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۳۶.
  58. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۸.
  59. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۱.
  60. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۳.
  61. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۶.
  62. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۴.
  63. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۸.
  64. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۵-۲۳۶.
  65. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۳۵.
  66. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۳۵-۲۳۶.
  67. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۱.
  68. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۱.
  69. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۹.
  70. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۹؛ زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۲۸.
  71. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۹.
  72. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۹؛ زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۲۹.
  73. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۲۹.
  74. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۱۶۶-۱۷۹.
  75. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۳۳.
  76. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۳۶-۲۳۷.
  77. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۰؛‌ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۵.
  78. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۵.
  79. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۰-۱۱۱؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۵؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۶-۲۹۷.
  80. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۵.
  81. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۹؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۱؛ زال، سازمان مجاهدین خلق، ۱۴۰۰ش، ص۱۹۳-۱۹۴.
  82. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۲۹.
  83. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۲۹؛ آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ۱۳۸۹ش، ص۲۶۵-۲۶۶؛ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۵.
  84. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۲-۶۷۳؛ ج۱، ص۳۱۶.
  85. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۱۳.
  86. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۲-۶۷۳.
  87. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۴-۶۷۵؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۱۳.
  88. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۵.
  89. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۵.
  90. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۵.
  91. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۵.
  92. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۲۷-۳۲۸.
  93. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۸.
  94. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۸.
  95. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۵۵.
  96. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۵۵.
  97. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۸-۶۰۹؛ بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۲.
  98. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۹؛ بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۵.
  99. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۱۰؛ بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۳-۱۳۴؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۱۵۱-۱۹۲.
  100. بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۳-۱۳۴؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۱۳؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳-۲۱.
  101. بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۴.
  102. بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۴.
  103. ملایری، قمار دیگر، ۱۴۰۱ش، ص۳۲۶-۳۲۹؛ بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۴.
  104. ملایری، قمار دیگر، ۱۴۰۱ش، ص۳۰۱؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۲۰-۷۲۱؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۲۹؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۱۵۱-۱۹۲.
  105. بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۲؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۶۲. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۵.
  106. ملایری، قمار دیگر، ۱۴۰۱ش، ص۳۳۳-۳۳۵؛ زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۵.
  107. ملایری، قمار دیگر، ۱۴۰۱ش، ص۳۳۵.
  108. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۹۰.
  109. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۹۰.
  110. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۲۶۳-۲۶۴.
  111. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۱.
  112. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۰-۶۸۱؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۵.
  113. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۹.
  114. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۸.
  115. «عکس: گورستان منافقین در پادگان اشرف»، در تارنمای رجانیوز.
  116. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۹۱.
  117. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۹۰-۶۹۱.
  118. سحابی، نیم قرن خاطره و تجربه، ۱۳۹۷ش، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۳؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۶-۶۸۷.
  119. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۹؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۰۴.
  120. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۹۶-۶۹۷؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۰۴.
  121. ملایری، قمار دیگر، ۱۴۰۱ش، ص۳۳۵.
  122. مطهری، نامه تاریخی استاد مطهری به امام خمینی، ۱۳۹۶ش، ص۸-۴۱.
  123. متین، هم شرقی هم غربی، ۱۳۹۹ش، ص۳۴۷.
  124. برای نمونه نگاه کنید: جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۹۲.
  125. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۸.
  126. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۸.
  127. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۹۵-۵۹۶.
  128. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۹۳-۶۰۰.
  129. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۲۷-۶۴۶.
  130. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۴۹.
  131. مطهری، نامه تاریخی استاد مطهری به امام خمینی، ۱۳۹۶ش، ص۱۶-۱۸.
  132. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۸۶-۳۸۷.
  133. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۷.
  134. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۷.
  135. متین، هم شرقی هم غربی، ۱۳۹۹ش، ص۳۴۲.
  136. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۱.
  137. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۱.
  138. «اسناد/انفجار بمب در میدان امام خمینی تهران توسط منافقین»، در تارنمای هابیلیان.
  139. سحابی، نیم قرن خاطره و تجربه، ۱۳۹۷ش، ص۳۱۰؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۰۷.
  140. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۶؛ برای اطلاع از لیستی از این عملیات‌ها نگاه کنید: زال، چریک مجاهد خلق، ۱۴۰۰ش، ص۹۳-۹۸.
  141. سحابی، نیم قرن خاطره و تجربه، ۱۳۹۷ش، ۳۱۱-۳۱۲؛ بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۳؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۰۸.
  142. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۰۸.
  143. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۱۳.
  144. میثمی، آنها که رفتند، ۱۳۹۰ش، ص۱۳۰ و ۳۶۱.
  145. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۱۳.
  146. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۱۳؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۵۳.
  147. آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ۱۳۸۹ش، ص۲۸۸؛ آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۲۱۹-۲۲۱.
  148. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۶؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۴۵.
  149. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۱.
  150. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۴۸.
  151. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۴۸.
  152. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۹-۳۹۲.
  153. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۳-۲۳۴؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۴۵-۳۶۷.
  154. سحابی، نیم قرن خاطره و تجربه، ۱۳۹۷ش، ج۱، ص۳۲۳.
  155. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۸.
  156. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۴۱۷-۴۵۰.
  157. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۲.
  158. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۳-۲۵۴.
  159. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۸.
  160. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۹؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش،ص۵۷۲-۵۷۸.
  161. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۰-۶۸۱.
  162. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۹.
  163. الأسدی، موجز تاریخ العراق السیاسی الحدیث، ۲۰۰۱م، ص۲۰۰.
  164. نقش منافقین در سرکوب انتفاضه شعبانیه، روزنامه قدس.
  165. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۲۵-۴۲۶.
  166. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۹۳-۶۱۰.
  167. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۲۷-۶۴۶.
  168. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۴۴۵.
  169. «روایتی از زندگی شهید دكتر حسن آیت»، در تارنمای هابیلیان.
  170. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۴۹.
  171. «ترور شهید هاشمی‌نژاد برگی دیگر از جنایات ننگین گروهک منافقین»، در تارنمای مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
  172. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۹۶-۴۰۱.
  173. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۹۲-۳۹۵.
  174. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۵۴.
  175. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۷.
  176. گروهی از نویسندگان، شهدای محراب، ۱۳۸۸ش، ص۱۸۵-۱۸۶.
  177. کاوشی و نظری کهره، زندگی و مبارزات آیت‌الله شهید اشرفی اصفهانی، ۱۳۹۸ق، ص۲۱۳-۲۱۷.
  178. «نمونه‌ای از جنایات منافقین در اردوگاه اشرف+عکس»، در تارنمای حدیدنیوز.
  179. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۹۱.
  180. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۰.
  181. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۰.
  182. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۷.
  183. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۷.
  184. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۷.
  185. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ۷۲۴.
  186. «تصاویر عملیات مرصاد»، در تارنمای هابیلیان.
  187. «خادم صدام»، در تارنمای فراق.
  188. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۲۷۶.
  189. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۳۱؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۱۹۲-۱۰۳؛ حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۴۴-۲۵۰.
  190. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۲۸۳-۲۸۹.
  191. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۲۸۹-۲۹۰.
  192. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۲۸۹-۲۹۳.
  193. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۲۹۲.
  194. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۰۳-۳۱۳.
  195. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۱۲.
  196. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۲۱-۳۲۹.
  197. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۸۴-۲۹۲.
  198. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۲۱-۳۲۹؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۲۸.
  199. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۱۶-۲۴.
  200. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۵۳.
  201. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۵۳.
  202. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۵۴-۷۵۵.
  203. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۰.
  204. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۰.
  205. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  206. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  207. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  208. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  209. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  210. «همه چیز درباره فيلم ناتمامی برای دخترم سميه»، در تارنمای عصر ایران.
  211. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  212. «مروری بر ۱۵ سریال خاطره‌انگیز رسانه ملی با بن‌مایه انقلاب»، در پایگاه اطلاع‌رسانی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
  213. «روایت اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق از ابتدای شکل‌گیری تا امروز در مجموعه مستند به نام خلق»، در تارنمای خانه مستند.
  214. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  215. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  216. «همه آنچه درباره فیلم سرهنگ ثریا باید بدانید»، در تارنمای فیلیمو.

منابع

  • آبراهامیان، یرواند، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ترجمه فرهاد مهدوی، آلمان، نشر نیما، ۱۳۸۶ش.
  • آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی و ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۲ش.
  • آبراهامیان، یرواند، تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۹ش.
  • الأسدی، مختار، موجز تاریخ العراق السیاسی الحدیث، مرکز الشهیدین الصدرین للدراسات و البحوث، ۲۰۰۱م.