سید احمد بن زین‌العابدین علوی

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از احمد علوی)
سید احمد علوی
اطلاعات فردی
نام کاملسید اَحمد بن زین العابدین علوی (حسینی) عاملی
محل زندگیاصفهان
تاریخ وفاتدر سال‌های ۱۰۵۴ تا۱۰۶۰ق
محل دفنقبرستان تخت فولاد
شهر وفاتاصفهان
خویشاوندان
سرشناس
میرداماد
اطلاعات علمی
استادانشیخ بهاییمیرداماد
تألیفاتاظهار الحق و معیار الصدقبیان الحق و تبیان الصدقحظیرة الانس من ارکان الریاض القدس
ریاض القدس • صواعق الرحمان • لطائف غیبیه • مفتاح الشفاء و العروة الوثقی فی شرح الهیات الشفاء • حواشی بر من لا یحضره الفقیه و...
سایراز شخصیت‌های برجسته مکتب فلسفی اصفهان
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
اجتماعیدفاع از پیامبر اکرم(ص) در برابر مبلغان مسیحی


سید احمد بن زین العابدین علوی (حسینی) عامِلی اصفهانی(متوفی در میان سال‌های ۱۰۵۴ تا۱۰۶۰ق) از شخصیت‌های مکتب فلسفی اصفهان و از شارحان کتاب الهیات شفای ابن سینا است. سید احمد علوی نزد شیخ بهایی و میرداماد شاگردی کرد. بیشتر آثار او در فلسفه و مباحث کلامی است. آثار وی به شیوه استادش میرداماد و با گرایش به عرفان نگاشته شده است. وی همچنین در دفاع از اسلام و اثبات نبوت پیامبر اکرم(ص) در برابر مبلغان مسیحی بسیار کوشا بود. بسیاری از آثار او به چاپ رسیده‌اند که مهم‌ترین آنها کتاب مفتاح الشفاء و العروة الوثقی فی شرح الهیات الشفاء است.

سید احمد جد مادری آیت الله خامنه‌ای، دومین رهبر جمهوری اسلامی ایران است.

زندگی‌نامه

پدر وی در جبل عامل نقابت سادات را بر عهده داشت. او در جبل عامل، نزد محقق ثانی درس می‌خواند و دختر وی را به همسری گرفت. زین العابدین در اوایل دوره صفویه به ایران مهاجرت و در اصفهان اقامت گزید. ظاهرا سید احمد نیز در اصفهان به دنیا آمده است؛ اما سال تولد او معلوم نیست.[۱]

میرداماد، از عالمان بنام آن دوره، استاد سیداحمد و پسر خاله اوست. سیداحمد با دختر میرداماد ازدواج کرد و داماد استاد و پسرخاله خویش شد.[۲]

سیداحمد بیشتر عمر خود را در اصفهان گذراند و در همین شهر نیز درگذشت[۳] و در تکیه آقارضی در تخت فولاد به‌خاک سپرده شد.[۴] سال وفاتش نیز به‌درستی معلوم نیست جز اینکه آقا بزرگ آن را میان سال‌های ۱۰۵۴-۱۰۶۰ق/۱۶۴۴-۱۶۵۰م ذکر کرده است.[۵]

فرزندان

برخی از فرزندان و نوادگان وی اهل علم بوده‌اند و از مؤلفان و دانشمندان به شمار می‌روند:

  • میر محمد عبدالحسیب(د ۱۱۲۱ یا۱۱۳۳ق) فرزند سید احمد بود که از پدر خود اجازه روایت داشت و آثاری به عربی و فارسی در زمینه تفسیر، کلام، ادعیه و معارف دینی، از او به یادگار مانده است.[۶]
  • بدرالدین فرزند سید احمد که محدث، فقیه، ادیب و شاعر بود. و در طوس سکونت داشت و در آنجا تدریس می‌کرد. وی آثاری در اصول دین و احادیث و ادعیه دارد.[۷]

استادان

وی بیشتر تحصیلات خود را نزد شیخ بهائی و میرداماد به انجام رساند، فلسفه، فقه، حدیث، تفسیر و دیگر معارف اسلامی را از آن دو آموخت و به دریافت اجازه از ایشان نایل آمد، متن این اجازه‌ها در بحار الانوار آمده است. هر دو نفر، در متن اجازه‌نامه‌ای که به سید احمد داده‌اند، وی را بسیار ستوده‌اند و از او تجلیل کرده‌اند. [۹]

وی همواره از میر داماد به احترام یاد می‌کند و او را “معلم حکمت ایمانی و یمانی” می‌خواند و در نوشته‌های خود می‌کوشد که از افکار و عقاید او حمایت کند. او در نزد میرداماد فلسفه آموخته است؛ ظاهرا این منابع را نزد میرداماد آموخته است: کتاب الهیات شفا، نمط‌های اول و سوم از کتاب اشارات ابن سینا، همچنین شرح خواجه نصیر الدین طوسی.[۱۰]

او در کتاب النفحات اللاهوتیه فی العثرات البهائیة به طرفداری از میرداماد به شیخ بهائی انتقاد می‌کند، میرداماد نیز متقابلاً توجه خاصی به سید احمد داشت، چنانکه بر کتاب کشف الحقائق وی تقریظ نوشت.[۱۱] و از او خواست تا شرحی بر قبسات بنویسد.[۱۲]

دفاع از اسلام

سید احمد زبان عبری را به خوبی می‌دانسته، و با تورات و انجیل‌های چهارگانه آشنایی ژرفی داشته است و در یک جا عبارت از سفر تکوین را به عبری، ولی با خط عربی آورده و به فارسی ترجمه کرده است.[۱۳]

وی در دفاع از اسلام و اثبات نبوت حضرت محمد(ص) و رد شبهات معاندان چندین کتاب نوشته و در دوره‌ای که مبلغان مسیحی می‌کوشیدند تا کتاب‌هایی بر ضد اسلام بنویسند، با تسلطی که بر فلسفه و کلام و دیگر معارف اسلامی و کتب عهدین داشت، به دفاع از اسلام پرداخت.

او در آثاری چون مصقل صفا، لوامع ربانی، صواعق الرحمان، و نیز لطائف غیبیه نشان می‌دهد که سخنانش متکی به اسناد و مدارک است چنانکه در موارد لازم از عبارات عهدین شاهد می‌آورد و با نقل جملات و ذکر محل دقیق و ترجمه آنها به فارسی و نیز تحلیل آنها، مهارت خود را در این زمینه آشکار می‌سازد.

سید احمد در این نوشته‌ها می‌کوشد تا نشان دهد که در کتب عهدین به نبوت پیامبر اسلام(ص) بشارت داده شده و محمد(ص) همان فارقلیط انجیل یوحناست.[۱۴]

به گفته هانری کربن «تصوری که این حکیم شیعی از مسیحیتِ آغازین دارد، بسیار امروزی است به ویژه آنکه این تصور ناظر بر الهیاتی مبتنی بر پاراقلط است».[۱۵]

جایگاه در فلسفه اسلامی

تصحیحی از کتاب خطفات القدس

جلال الدین آشتیانی در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ضمن معرفی احمد علوی، به تحلیل برخی از افکار او می‌پردازد و در این کار به حواشی او بر الهیات شفا استناد می‌کند. درباره شیوه کار و طرز تفکر و روش فلسفی سید احمد و رابطه وی با میر داماد می‌نویسد:

«در روش فلسفی از اتباع حکمای مشائیه اسلام است و از افکار شیخ اشراق و تابعان و شارحان حکمت وی نیز متأثر است به واسطه عقیدت وارادت خاصی که به استاد بزرگ خود دارد روش فلسفی او همان طریقه میر محمد باقر داماد است و با اینکه با ملاصدرا معاصر بوده است، اصلا به افکار و عقاید او توجهی ننموده است».[۱۶]

وی سپس به ذکر مواردی از مباحث مهم مندرج در حواشی شفا می‌پردازد; این موارد عبارتند از: معاد جسمانی، مُثُل نوری افلاطونی، چگونگی علم خدا. وی در تمام این موارد روش او را، همان روش میر داماد می‌داند و روی اصول و قواعد حکمت مشائیه مشی نمود است.[۱۷]

هانری کربن در چند مورد از نوشته‌های خود به معرفی زندگانی، آثار و افکار او پرداخته است.[۱۸] وی برای حواشی احمد به الهیات شفا اهمیت بسیار قائل است و معتقد است که مفتاح الشفاء تأثیرات تشیع اشراقی ابن سینا را بر مکتب فلسفی اصفهان نشان می‌هد و به عنوان نمونه به تحلیل سه نکته می‌پردازد: نخست عنوان کتاب: دوم اخطار احمد علوی به خلط رایج در باب موضوع فلسفۀ وجود یعنی خلط میان وحدت وجود و وحدت موجود; سوم اندیشۀ امام به مثابۀ انسان کامل و سلطان معنوی جهان «این اندیشه مشخص کننده حکمت نبوی شیعی است پیوندی با مفهوم حکیم کامل دز مقدمۀ حکمة الاشراق سهروردی دارد.

احمد نشان می‌دهد که چگونه تصور آرمانی حکیم در شخص امام تحقق پیدا کرده و چگونه شخص امام نسخه‌ای است که تمامی عوالم بر آن نقش بسته، و او به تنهایی عالمی عقلی است».[۱۹]

آثار

بیشتر نوشته‌های او در باب فلسفه و مباحث کلامی و به شیوه استادش میر داماد، با تمایلی به عرفان است، او آثاری به زبان عربی و فارسی دارد و در هر دو زبان دارای تحریری روان و جذاب و در تقریر و تحریر مباحث علمی مسلط است[۲۰] نثر فارسی او نثری است محکم و آمیخته به اصطلاحات فلسفی و عرفانی و صنایع ادبی.[۲۱]

مهمترین آثار

  1. اظهار الحق و معیار الصدق: میرلوحی کتابی در هجو ابومسلم خراسانی و حسین بن منصور حلاج تألیف کرد، که مورد اعتراض عده‌ای قرار گرفت. احمد به دفاع از او برخاست و در ۱۴۰۳ق - ۱۶۳۳م این کتاب را نگاشت، دیگر علما به تأسی از او ۱۶ رساله در تأیید میرلوحی نوشتند.[۲۲]
  2. بیان الحق و تبیان الصدق:این اثر به عربی و در احکام وقف نگاشته شد.[۲۳]
  3. ریاض القدس: این کتاب که با نام‌های التعلیقةالقدسیة، یا مصابیح القدس و قنادیل الانس نیز معروف است، تعلیقاتی بر شرح تجرید قوشجی و حواشی محقق خفری بر آن است که در سال ۱۰۲۲ ق/ ۱۶۱۳م نوشته شده و به شاه عباس تقدیم شده است.[۲۴]
  4. حظیرة الانس من ارکان الریاض القدس: این کتاب به زبان عربی و گزیده‌ای از کتاب ریاض القدس است.[۲۵]
  5. رسالة فی نجاسة الخمر: این کتاب در سال ۱۳۰۴ ق/ ۱۶۲۵ و در رد رسالۀ امین استرابادی، نگاشته شده که در آن استرآبادی حکم به پاک‌بودن خمر داده بوده است. نسخه‌های خطی آن در کتابخانه دانشگاه تهران موجود است.[۲۶]
  6. روضة المتقین: این کتاب حاشیه و تعلیقاتی بر مقصد پنجم و ششم (امامت و معاد) تجرید خواجه نصیر است.[۲۷]
  7. صواعق الرحمان: این اثر به فارسی و در رد یهود و اثبات تحریف تورات نگاشته شده است.[۲۸]
  8. کحل الابصار: حواشی بر اشارات ابن سینا و شرح خواجه نصرالدین طوسی است، وی در آن از ریاض القدس و شرح شفای خود یاد می‌کند، وی تالیف آن را دررمضان ۱۰۳۵ آغاز کزده است و در اوایل سال ۱۰۳۶ق به پایان رسانیده است.[۲۹]
  9. کشف الحقائق: حاشیه و شرحی عربی بر تقویم ایمان استادش میرداماداست، میرداماد بر این کتاب تقریظ نوشته است[۳۰]
  10. لطائف غیبیه: یا لطائف غیبی به فارسی در اصول عقاید امامیه و مباحث کلامی آمیخته با فلسفه و عرفان بر اساس آیات قرآن و احادیث، این کتاب به کوشش جمال الدین میردامادی از روی نسخ معتبر موجوددر ۱۳۹۶ق به طبع رسیده است لطائف غیبی یک مقدمه و ۵ رکن (توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد) دارد، مؤلف در مقدمه کتاب غرض از تألیف رابیان می‌کند و پیش از شروع در مقصد اصلی به تفسیر فلسفی -کلامی سوره حمد می‌پردازد تا زمینه مباحث بعدی فراهم شود.[۳۱]
  11. لوامع ربانی در رد شبهات نصرانی، یا اللوامع الربانیه: این اثر در پاسخ کتابی است که یکی از مبلغان مسیحی بر ضد اسلام نوشته بود سید احمد در این کتاب از حواشی خود بر شفا و نیز از کتاب ریاض القدس و حظیرة الانس خویش یاد می‌کند و در کتاب لطائف غیبیه نیز از این اثر نام برده است[۳۲]، نسخه‌ای از این کتاب ظاهرا به خط مؤلف در اصفهان موجود است.[۳۳]
  12. مصقل صفا در تجلیۀ آینۀ حق نما: آینه حق نما عنوان کتابی است که یکی از مبلغان مسیحی، در رد اسلام به زبان فارسی نوشته بود، احمد علوی در رد این کتاب و پاسخ به ایرادات آن و اثبات تحریف کتب عهدین، مصقل صفا را به فارسی نوشت،این کتاب که تألیف آن در سال ۱۳۰۲ق به انجام رسید، نام شاه صفی در مقدمه آن آمده است، وی در لطائف غیبیه از این کتاب نام برده و به محتوای آن اشاره می‌کند.[۳۴] نسخه‌های خطی این کتاب در کتابخانه‌های مختلف وجود دراد.[۳۵]
  13. المعارف الالهیة: در شرح حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه (هر کس خود را بشناسد، خدای خود را شناخته است) که به زبان عربی نگاشته شد.[۳۶]
  14. مفتاح الشفاء و العروة الوثقی فی شرح الهیات الشفاء: حواشی و تعلیقاتی است مبسوط بر الهیات شفای ابن سینا و رفع مشکلات آن، که در سال ۱۰۳۶ق به پایان رسیده است، وی در آن از شاه عباس بهادرخان نام می‌برد مفتاح الشفاء در ۱۳۰۳ق در هامش الهیات چاپ سنگی شده است، برخی مفتاح الشفاء و العروة الوثقی را دو تألیف جداگانه محسوب کرده‌اند[۳۷] ولی چنانکه محققان خاطر نشان ساخته‌اند هر دو با هم نام یک کتاب است،[۳۸]این اثر مهمترین نوشته فلسفی سید احمد به شمار می‌رود و بیشتر شهرت او نیز به واسطه آن است مؤلف در لطائف غیبیه از این نوشته با عنوان شرح الهیات شفا نام می‌برد.[۳۹]
  15. مناهج الاخبار (الاخیار) فی شرح الاستبصار: در این کتاب به شرح احادیث استبصار شیخ طوسی پرداخته است آغاز تالیف این اثر ظاهرا در سال ۱۳۰۹ق بوده است.[۴۰]
  16. النفحات اللاهوتیة فی العثرات البهائیة:در خرده‌گیری بر شیخ بهایی به جانبداری از میر داماد نگاشته شد.[۴۱]
  17. شرحی بر اشعار آغاز کتاب جذوات میرداماد.[۴۲]
  18. حواشی بر من لایحضره الفقیه شیخ صدوق:[۴۳]
  19. حواشی و تعلیقاتی بر قبسات میر داماد: که پس از مرگ استاد نوشته شده است.[۴۴]

پانویس

  1. امین، اعیان الشیعة، ج۲، ص۵۹۳.
  2. میردامادی، مقدمه بر لطائف غیبیه، ص۶-۷.
  3. امین، اعیان الشیعة، ج۲، ص۵۹۳.
  4. میردامادی، مقدمه بر لطائف غیبیه، ص۷.
  5. آقابزرگ، الذریعه، ج۱۸، ص۳۶۶.
  6. میردامادی، مقدمه بر لطائف غیبیه، ص۱۹; صدر، تکملة امل الآمل، ص۲۵۳-۲۵۴; جزی، رجال اصفهان، ص۹۴; حاشیۀ، ص۱۰۶; مهدوی، تذکرة القبور، ص۱۲۲.
  7. مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ج۴، ص۹۰.
  8. جزی، رجال اصفهان، ص۹۵; حاشیۀ میردامادی، مقدمه بر لطائف غیبیه، ص۲۰-۲۱.
  9. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۱۵۲-۱۵۴.
  10. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۱۵۲-۱۵۴.
  11. امین، اعیان الشیعة، ج۲، ص۵۹۳; میردامادی، مقدمه بر لطائف غیبیه، ص۸.
  12. آشتیانی، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ج۲، ص۶.
  13. کربن، فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی، ص۱۰، ۶۴.
  14. علوی، لطائف غیبیه، ص۲۸۰; کربن، فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی، ص۱۰، ۶۴.
  15. کربن، فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی، ص۱۰، ۶۳-۶۴.
  16. آشتیانی، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ج۲، ص۵-۶.
  17. آشتیانی، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ج۲، ص۳۰
  18. کربن، فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی، ص۶۱، ۶۴.
  19. کربن، فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی، ص۶۱-۶۳.
  20. آشتیانی، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ج۲، ص۵.
  21. میردامادی، مقدمه بر لطائف غیبیه، ص۱۰-۱۵؛ روضاتی، فهرست کتب خطی کتابخانه اصفهان، ج۱، ص۱۷۳-۱۸۴.
  22. روضاتی، فهرست کتب خطی کتابخانه اصفهان، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۱، ۱۷۵; میردامادی، مقدمه بر لطائف غیبیه، ص۱۱-۱۲.
  23. آقا بزرگ، ج۳، ص۱۷۹; آستان قدس، ف۹۲
  24. آقا بزرگ، ج۱۱، ص۳۳۴; مرکزی، ج۸، ص۴۸۱
  25. آقا بزرگ، ج۱۱، ص۳۳۴; مرکزی، ج۳(۱)، ص۲۴۹-۲۵۰; ج۱۷، ص۱۴۴; بهروزی، فهرست کتب خطی کتابخانۀ ملی فارس،، ج۱، ص۲۳۹; شورا، ۱۶، ص۳۰۵.
  26. مرکزی، ج۱۲، ص۲۷۴۳; دانش پژوه، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانۀ دانشکده ادبیات، ص۶۷.
  27. آقابزرگ، ج۱۱، ص۳۰۲
  28. آقابزرگ، ج۱۵، ص۹۴
  29. شورا، ج۵، ص۴۴۵-۴۴۸، ۴۴۵; مرکزی، ج۱۶، ص۳۸۴-۳۸۵
  30. امین، اعیان الشیعة، ج۲، ص۵۹۳; آقابزرگ، الذریعه، ج۱۸، ص۲۹; آستان قدس، ف ۴۶۲-۴۶۳.
  31. احمد، ص۳-۴، ۱۵
  32. سید احمد، لطائف غیبیه، ص۲۱۸
  33. روضاتی، فهرست کتب خطی کتابخانه اصفهان، ج۱، ۱۷۷-۱۸۱; مرعشی، ج۶، ص۳۷۹-۳۸۰; منزوی، ۲(۱)، ص۹۸۴-۹۸۵.
  34. روضاتی، فهرست کتب خطی کتابخانه اصفهان، ج۱، ص۱۷۷-۱۸۱; مرعشی، ج۶، ص۳۷۹-۳۸۰; منزوی، ج۲، ص۹۸۴-۹۸۵.
  35. آقابزرگ، ج۲۱، ص۱۳۰-۱۳۱; مرکزی، ۱۲، ۲۸۰۲-۲۸۰۴; شورا، ج۲، ص۴۵۳-۴۵۴، ج۱۴، ص۱۶۹-۱۷۰; آستان قدس، ف، ۵۲۶; منزوی، ج۲، ۵۸۹.
  36. آقا بزرگ، ج۲۱، ص۱۹۰.
  37. دانشنامه.
  38. آشتیانی، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ج۲، ص۶; شورا، ج۵، ص۱۸۰-۱۸۳.
  39. سید احمد، ص۵۹; مرکزی، ج۱۶، ۲۳۹، ۴۶۰; ملی ۸، ۴۶۶; شورا، ۵، ۱۸۰-۱۸۶.
  40. روضاتی، فهرست کتب خطی کتابخانه اصفهان، ج۱، ص۱۷۵; آقا بزرگ، ج۲۲، ص۳۴۲; مرعشی، ج۱۴، ص۱۵۱; آستان قدس، ج۵، ص۱۸۲; آستان قدس، ف، ص۵۵۵; شیروانی، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه وزیری یزد، ج۱، ص۳۲۸-۳۲۹، ۴۶۰.
  41. امین، اعیان الشیعة، ج۲، ص۵۹۴
  42. دانش پژوه، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانۀ دانشکده ادبیات، ص۹۳.
  43. مهدوی، تذکرة القبور، ص۱۲۱; امین، اعیان الشیعة، ج۲، ص۵۹۴.
  44. آشتیانی، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ج۲، ص۶; شورا، ج۵، ص۱۸۱.


منابع

  • آشتیانی، جلال الدین، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، تهران، ۱۳۵۴ق/۱۹۷۵م.
  • احمد علوی، لطائف غیبیه، به کوشش جمال الدین میر دامادی، تهران، ۱۳۹۶ق.
  • امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
  • بهروزی، علینقی، و محمدصادق فقیری، فهرست کتب خطی کتابخانۀ ملی فارس، شیراز، ۱۳۵۱ش.
  • جزی، عبدالکریم، رجال اصفهان، اصفهان، ۱۳۲۸ش.
  • دانش پژوه، محمدتقی، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانۀ دانشکده ادبیات، مجموعه امام جمعه کرمان، تهران، ۱۳۴۴ش.
  • روضاتی، محمدعلی، فهرست کتب خطی کتابخانه اصفهان، اصفهان، ۱۳۴۱ش/۱۳۸۲ق.
  • شیروانی، محمد، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه وزیری یزد، تهران، ۱۳۵۰ش.
  • صدر، حسن، تکملة امل الآمل، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۶ق.
  • کربن، هانری، فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی، ترجمه جواد طباطبایی، تهران، ۱۳۶۱ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق / ۱۹۸۳م.
  • مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، تبریز، ۱۳۴۶ش.
  • مهدوی، مصلح الدین، تذکرة القبور، اصفهان، کتابخانه ثقفی.
  • میردامادی، جمال الدین، مقدمه بر لطائف غیبیه.
  • corban, H.، introd. Anthologie des philosophes iraniens (vide:PB,astiyani): ,Iranca

پیوند به بیرون