اسلامی‌سازی علوم انسانی

از ویکی شیعه

اسلامی‌سازی علوم انسانی به بازسازی و تولید این علوم بر اساس مبانی، روش‌ها و اهداف دین اسلام اشاره دارد. ایده علم اسلامی را واکنشی به سخنان کسانی دانسته‌اند که میان علم و دین تعارض‌هایی را مطرح کرده‌اند. همچنین سلطه علم سکولار غربی بر جوامع اسلامی را دلیل دیگری برای شکل‌گیری این ایده می‌دانند. اندیشمندان معتقدند که علم‌ورزی با توجه به مبانی و اهداف دین می‌تواند نتایج متفاوتی به همراه داشته باشد.

ملاک‌های متعددی برای دینی بودن علوم مطرح شده‌اند. برخی معتقدند علم دینی دانشی است که از منبع قرآن و سنت گرفته شده باشد. عده‌ای دیگر بر این باورند که علم دینی دانشی است که در خدمت دین و جامعه اسلامی باشد. همچنین، برخی ملاک دینی بودن علوم را مبتنی بودن آن بر اصول و مبانی اسلامی می‌دانند. نظریه‌های دیگری نیز وجود دارند که علم دینی را به تفسیر اراده الهی یا کشف شده از متون دینی به روش اجتهاد تعریف می‌کنند.

دیدگاه‌ها درباره امکان و ضرورت علم دینی نیز متفاوت است. برخی مخالفان علم دینی، تحقق علوم با ویژگی دینی را غیرممکن می‌دانند و دلایلی چون محدودیت قلمرو دین و تفاوت روش‌های علمی و دینی را ذکر می‌کنند. در مقابل، باورمندان به علم دینی، تحقق این علم را ممکن و ضروری دانسته و به اهمیت روش‌های غیرتجربی و پیوند واقعیت و ارزش در آموزه‌های دینی اشاره می‌کنند.

تلاش برای بازسازی علوم رایج بر اساس تعالیم اسلامی ریشه در صدر اسلام دارد. پس از رنسانس، عده‌ای از مسلمانان علوم غربی را به صورت کلی رد می‌کردند. برخی معتقد بودند باید علوم جدید را پذیرفت و سرتاپا غربی شد. گروهی دیگری نیز تلاش کردند تا این علوم را بر اساس ویژگی‌های جامعه اسلامی بازسازی کنند. شخصیت‌ها، نهادها و همایش‌های بسیاری در این زمینه تلاش کرده‌اند، اما تا نیمه نخست قرن ۱۵ قمری نتیجه چشمگیری به دست نیامده است. دلیل این مسئله را نوپا بودن ایده اسلامی‌سازی علوم انسانی یا نبود شخصیت تاثیرگذار در این زمینه دانسته‌اند.

جایگاه و اهمیت

اسلامی‌سازی علوم انسانی به بازسازی و تولید علوم انسانی بر پایه‌ مبانی، روش‌ها، اهداف و مسائل دین اسلام گفته می‌شود.[۱] تعریف‌های مختلفی برای علوم انسانی وجود دارد.[۲] عبدالحسین خسروپناه (زاده: ۱۳۴۵ش) علوم انسانی را مجموعه‌ای از گفته‌ها و نظریه‌ها می‌داند که با استفاده از روش‌های تجربی و مبانی غیرتجربی، به بررسی و توضیح رفتارهای فردی و اجتماعی انسان‌ها می‌پردازند.[۳]

شکل‌گیری ایده علم اسلامی را واکنشی نسبت به تعارض‌های ادعایی میان علم و دین دانسته‌اند. برخی اندیشمندان با طرح این ایده چنین گفتند که علم‌ورزی با توجه به مبانی دینی می‌تواند نتایج متفاوتی را پدید بیاورد. در این صورت بسیاری از ناسازگاری‌های ظاهری میان علم و دین نیز از میان خواهد رفت.[۴] یکی دیگر از عوامل شکل‌گیری علم دینی را سلطه جامعه سکولار غرب بر جوامع اسلامی دانسته‌اند. با رشد تکنولوژی و علم در غرب، جوامع اسلامی خود را وابسته به غرب دیدند. از این جهت گفتمانی میان مسلمانان مطرح گردید که می‌توان با تکیه بر میراث اسلامی و منبع دین علوم را بازسازی کرد.[۵]

ملاک و معیار دینی بودن علوم

در رابطه با معیار و ضابطه علم دینی اختلافاتی میان اندیشمندان وجود دارد. برخی از این نظریات عبارتند از:

  • علومی که از منابع وحیانی (قرآن و سنت) به دست آمده‌اند: برخی اندیشمندان، علم دینی را دانشی می‌دانند که از منبع وحی سرچشمه گرفته باشد. به عبارت دیگر، این گروه تنها علومی را دینی می‌دانند که موضوع آنها در قرآن و سنت آمده باشد.[۶]
  • علومی که در خدمت دین و جامعه اسلامی باشند: در این نظریه، علم دینی را علمی می‌دانند که در خدمت اهداف دین و جامعه اسلامی باشد.[۷] مرتضی مطهری علم دینی را به این معنا تعریف می‌کند.[۸]
  • علومی که بر اساس مبانی و اصول اسلامی باشند: این دسته از اندیشمندان معتقدند حتی در صورتی که موضوع یک علم مستقیماً در قرآن و سنت مطرح نشده باشد، می‌تواند دینی باشد، به شرط آن که بر اساس مبانی اسلامی همچون توحید بنا شده باشند.[۹]
  • علوم ناظر بر تفسیر اراده الهی: طبق نظر عبدالله جوادی آملی، اگر علوم به روش درست به دست آمده و واقعیت را نشان دهند، دینی محسوب می‌شوند. به این دلیل که علوم یا به تفسیر و فهم دستورات خداوند (اراده تشریعی) می‌پردازند، مثل فقه و تفسیر، یا اراده خداوند در آفرینش (اراده تکوینی)‌ را بررسی می‌کنند. بر این اساس، هر علم حقیقی دینی است و علم واقعی غیر دینی وجود ندارد.[۱۰]
  • علوم کشف شده به روش اجتهاد از متون دینی: بر اساس تحلیلی که علی عابدی شاهرودی ارائه می‌دهد، علم دینی دانشی است که از متون دینی و با سازوکار اجتهاد کشف شده باشد.[۱۱] بر اساس نگاه او علم غیر دینی فقط به دنبال حل مشکلات و رسیدن به اهداف خود است. اما علم دینی علاوه بر این، به بهبود جایگاه انسان در جهان کمک می‌کند و او را به سمت مراتب بالاتر رشد هدایت می‌کند.[۱۲]

علم دینی، ترکیبی ناممکن

مخالفان علم دینی تحقق علوم را با ویژگی دینی ناممکن می‌دانند. این افراد دلایلی را برای این مسئله ذکر کرده‌اند:

  • موضوع یکسان علوم انسانی: در علوم انسانی موضوع انسان است. نمی‌توان انسان را به انسان اسلامی و غیر اسلامی تقسیم کرد. پس علومی که مرتبط با انسان هستند نیز اسلامی و غیر اسلامی ندارند.[۱۳]
  • محدودیت قلمرو دین: به عقیده سروش دین در رابطه با اعتقادات و اخلاقیات و احکام به بیان امور ضروری حداقلی اکتفا کرده است. انتظار تبیین و حل مسائل مربوط به علوم انسانی فراتر از ظرفیت دین است.[۱۴] مصطفی ملکیان نیز معتقد است محتوای دین محتوای لازم برای شکل‌دادن به علوم انسانی را دارا نیست.[۱۵]
  • اسلامی‌سازی همان نقلی‌سازی است: براساس تحلیلی که عبدالکریم سروش ارائه می‌کند، آن‌چه مدافعان اسلامی‌سازی علوم به دنبال آن هستند استنباط علوم عقلی و تجربی از منابع نَقلی دین است. این رویکرد همراه با نفی علوم انسانی عقلی و تجربی است.[۱۶]
  • روش تجربی علوم انسانی: از نگاه سروش روش علوم انسانی تجربی است.[۱۷] نمی‌توان از روش تجربی خارج شد و با روش دیگری به این علوم پرداخت.[۱۸] مصطفی ملکیان نیز معتقد است حتی اگر در روش بتوان از متون دینی، علوم مختلف را استنباط کرد، در مقام عرضه و ارزیابی نمی‌توان تکیه بر متون دینی داشت؛ چرا که این متون مورد قبول همه مخاطبان نیست.[۱۹] بیژن عبدالکریمی، این تفاوت روشی در علم و دین را موجب تناقض‌نما شدن مفهوم «علم دینی» می‌داند. چرا که روش علمی تجربی است،‌ و روش دین غیر تجربی. در نتیجه علم دینی به معنای «علم تجربیِ غیر تجربی» خواهد بود.[۲۰]
  • جدا بودن حیطه ارزش‌ها و واقعیت‌ها: علم در پی بررسی واقعیت‌هاست. در صورتی که دین با ارزش‌ها گره خورده است. نمی‌توان با نگاه ایدئولوژیک وارد بررسی یک واقعیت شد. چرا که در این صورت به یک نسبیت خواهیم رسید. یعنی هر کسی واقعیت‌ها را بر اساس ارزش‌های ایدئولوژیک خود تفسیر خواهد کرد.[۲۱]

علم دینی: ممکن، مطلوب و ضروری

باورمندان به علم دینی تحقق این علم را ممکن می‌دانند. پیش رفتن به تحقق علم دینی را امری مطلوب و صحیح می‌دانند. آن‌ها در نهایت ضرورت این مسئله را تبیین می‌کنند. برای اثبات این مطالب دلایلی توسط این دسته از متفکرین ارائه شده است:

نقش جهان‌بینی در شكل‌گیری علم: مهدی گلشنی معتقد است كه هر علمی بر پایۀ یک جهان‌بینی و پیش‌فرض‌های متافیزیكی بنا می‌شود.[۲۲] با توجه به اینكه اسلام یک جهان‌بینی جامع ارائه می‌دهد، می‌توان علمی را بر پایه آن بنا نهاد.[۲۳]

اهمیت روش‌های غیرتجربی: به عقیده باورمندان به علم دینی، انحصار روش علم در تجربه صحیح نیست.[۲۴] گلشنی علاوه بر تأكید بر روش‌های تجربی، به نقش الهام و شهود در شكل‌گیری نظریه‌های علمی اشاره می‌كند و وحی را عالی‌ترین سطح شهود می‌داند.[۲۵]

پیوند واقعیت و ارزش در آموزه‌های دینی: ارزش‌های دینی بی‌ارتباط با واقعیت‌ها نبوده و بر اساس آ‌ن‌ها شکل می‌گیرند. بر این اساس علومی که از منابع دینی استنباط می‌شوند نیز همانند روش تجربی حکایت‌گر واقعیت‌ها هستند.[۲۶]

نارسایی علوم انسانی سكولار: معتقدان به علم دینی، علوم انسانی سکولار را متناسب با اهداف عالی انسان نمی‌دانند. به عقیده آن‌ها این علوم انسان را بریده از معنویت و صرفا مادی در نظر گرفته‌اند. از این جهت بازسازی این علوم بر پایه دین اسلام ضروری است.[۲۷]

تلاش‌های صورت گرفته

اصلاح باورها و علوم مطرح بر اساس تعالیم اسلامی را مسئله‌ای می‌دانند که ریشه در صدر اسلام دارد. با این حال گفته شده اولین رویارویی جدی تمدن اسلامی با تمدن‌های دیگر در عصر ترجمه[یادداشت ۱] شکل گرفته است.[۲۸] در دوران پس از رنسانس[یادداشت ۲] نیز سه گونه مواجهه با علوم جدید غربی در جامعه اسلامی وجود داشته است. دسته‌ای به صورت کلی هرگونه تعلیم و یادگیری این علوم را مصداق کفر دانسته و بر این باور بودند که اساسا این دانش‌ها نباید در جامعه اسلامی رواج یابد.[۲۹] در مقابل گروهی معتقد بودند که باید همه علوم جدید را پذیرفت و سرتاپا غربی شد.[۳۰] گروه سوم معتقد بودند که ضمن استفاده از دستاوردهای علمی دیگر تمدن‌ها باید این دانش‌ها را بر اساس ویژگی‌های جامعه اسلامی بازسازی کرد.[۳۱] گروه سوم حرکت‌هایی را در جهت رسیدن به این هدف شکل داده‌اند:

چرا در زمینه‌ی علوم انسانی وقتی گفته میشود که بنشینیم فکر کنیم و علوم انسانیِ اسلامی را پیدا کنیم، یک عدّه‌ای فوراً برمی‌آشوبند که «آقا! علم است»؟ علم است؟ ... علم آن چیزی است که شما به آن دست پیدا کنید، بتوانید بفهمید آن را، از درون ذهن فعّال شما تراوش بکند. باید دنبال این باشیم که ما تولید علم بکنیم؛ تا کِی مصرف کنیم علم این‌وآن را؟ بله، مانعی ندارد که مثل کالایی که خودمان نداریم، دیگری دارد و از او می‌گیریم و استفاده میکنیم، از علم دیگران استفاده بکنیم امّا این نمی‌تواند دائمی باشد، این نمی‌تواند همیشگی باشد.[۳۲]

گفته شده با وجود تلاش‌های شکل گرفته در زمینه اسلامی‌سازی علوم، نتیجه چشمگیری در این زمینه به دست نیامده است.[۳۸] با این حال مدافعان ایده اسلامی‌‌کردن دانش بر این باورند که فرایند شکل‌گیری دانش دینی طولانی است و عمر فعالیت‌های انجام شده در آن کوتاه است.[۳۹] همچنین برخی براین باورند که با وجود تلاش‌های صورت گرفته در این زمینه هنوز دانشمند تاثیرگذاری که بتواند جریان‌سازی اساسی انجام دهد در این عرصه ظهور پیدا نکرده است.[۴۰]

پانویس

  1. خسروپناه،‌ فلسفه علوم انسانی، ۱۳۹۲ش، ص۱۲۹؛ شریفی، روش‌شناسی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۵ش، ص۴۹-۵۰؛ علوانی، إسلامیة المعرفة بین الأمس و الیوم،‌ ۱۴۱۷ق،‌ ص۱۹.
  2. خسروپناه،‌ فلسفه علوم انسانی، ۱۳۹۲ش، ص۲۰-۲۲.
  3. خسروپناه،‌ فلسفه علوم انسانی، ۱۳۹۲ش، ص۲۲.
  4. موحد ابطحی، تحلیل بر اندیشه‌های علم دینی در جهان اسلام، ۱۳۹۵ش، ص۱۲-۱۳.
  5. موحد ابطحی، تحلیل بر اندیشه‌های علم دینی در جهان اسلام، ۱۳۹۵ش، ص۱۳-۱۴؛ خسروپناه، در جستجوی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۳ش ، ج۱، ص۳۳.
  6. شریفی، مبانی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۴ش،‌ ص۱۷۸-۱۷۹.
  7. شریفی، مبانی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۴ش،‌ ص۱۸۰.
  8. مطهری،‌ ده گفتار، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۲.
  9. شریفی، مبانی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۴ش،‌ ص۲۰۱.
  10. جوادی آملی، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، ۱۳۹۸ش، ص۱۴۰-۱۴۴.
  11. عابدی شاهرودی، سنجش و اکتشاف، ۱۳۹۴ش، ص۳۳۳.
  12. عابدی شاهرودی، سنجش و اکتشاف، ۱۳۹۴ش، ص۳۳۳-۳۳۴؛ خسروپناه، در جستجوی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۳ش ، ج۱، ص۲۶۱.
  13. سروش، « اسلام و علوم اجتماعی، نقدی بر دینی کردن علم»، ص۳۳۳-۳۳۴.
  14. سروش، «دین اقلی و اکثری»، ص۴-۵؛ سروش، « اسلام و علوم اجتماعی، نقدی بر دینی کردن علم»، ص۸۴-۱۱۲.
  15. ملکیان، «امکان و چگونگی علم دینی»، ص۱۱-۱۲.
  16. شه‌گلی، «ارزیابی ادلّۀ انکار علم دینی (بر اساس دیدگاه عبدالکریم سروش)»، ص۳۳۳.
  17. سروش، درس‌هایی در فلسفه علم الاجتماع، ۱۳۸۵ش، ص۱۷.
  18. سروش، درس‌هایی در فلسفه علم الاجتماع، ۱۳۸۵ش، ص۱۸.
  19. ملکیان، «امکان و چگونگی علم دینی»، ص۱۲-۱۳.
  20. عبدالکریمی، پایان تئولوژی، ۱۳۹۵ش، ج۱، ص۱۷۴-۱۷۵.
  21. سروش، «اسلام و علوم اجتماعی، نقدی بر دینی کردن علم»، ص۲۱۸.
  22. گلشنی، الگوی اسلامی-ایرانی توسعه علم، ۱۳۸۸ش، ص۹۶.
  23. گلشنی، از علم سکولار تا علم دینی، ۱۳۸۵ش، ص۱۷۰-۱۷۵.
  24. برای نمونه نگاه کنید به: گلشنی، از علم سکولار تا علم دینی، ۱۳۸۵ش، ص۸۹.
  25. گلشنی، از علم سکولار تا علم دینی، ۱۳۸۵ش، ص۷۰.
  26. شه‌گلی، «ارزیابی ادلّۀ انکار علم دینی (بر اساس دیدگاه عبدالکریم سروش)»، ص۳۴۵.
  27. برای نمونه نگاه کنید به: خامنه‌ای، «بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها»، پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه‌ای؛ خسروپناه، در جستجوی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۳ش ، ج۱، ص۴۰.
  28. موحد ابطحی، تحلیل بر اندیشه‌های علم دینی در جهان اسلام، ۱۳۹۵ش، ص۲۶.
  29. موحد ابطحی، تحلیل بر اندیشه‌های علم دینی در جهان اسلام، ۱۳۹۵ش، ص۳۴-۳۵؛ مرادی، اسلامی‌سازی معرفت، ۱۳۸۵ش، ص۴.
  30. موحد ابطحی، تحلیل بر اندیشه‌های علم دینی در جهان اسلام، ۱۳۹۵ش، ص۳۵؛ مرادی، اسلامی‌سازی معرفت، ۱۳۸۵ش، ص۴.
  31. موحد ابطحی، تحلیل بر اندیشه‌های علم دینی در جهان اسلام، ۱۳۹۵ش، ص۳۵-۳۶؛ مرادی، اسلامی‌سازی معرفت، ۱۳۸۵ش، ص۴-۵.
  32. حسینی خامنه‌ای، «بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها،‌ ۱۳۹۷/۳/۲۰»، پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای.
  33. موحد ابطحی، تحلیل بر اندیشه‌های علم دینی در جهان اسلام، ۱۳۹۵ش، ص۴۶.
  34. موحد ابطحی، تحلیل بر اندیشه‌های علم دینی در جهان اسلام، ۱۳۹۵ش، ص۴۶-۴۷.
  35. موحد ابطحی، تحلیل بر اندیشه‌های علم دینی در جهان اسلام، ۱۳۹۵ش، ص۴۷.
  36. موحد ابطحی، تحلیل بر اندیشه‌های علم دینی در جهان اسلام، ۱۳۹۵ش، ص۴۸.
  37. موحد ابطحی، تحلیل بر اندیشه‌های علم دینی در جهان اسلام، ۱۳۹۵ش، ص۵۰-۵۱.
  38. موحد ابطحی، تحلیل بر اندیشه‌های علم دینی در جهان اسلام، ۱۳۹۵ش، ص۱۵.
  39. موحد ابطحی، تحلیل بر اندیشه‌های علم دینی در جهان اسلام، ۱۳۹۵ش، ص۱۶؛ برای نمونه نگاه کنید به: علوانی، إسلامیة المعرفة بین الأمس و الیوم،‌ ۱۴۱۷ق،‌ ص۱۱.
  40. موحد ابطحی، تحلیل بر اندیشه‌های علم دینی در جهان اسلام، ۱۳۹۵ش، ص۱۶.

یادداشت‌ها

  1. از زمان حکومت منصور عباسی تلاش‌هایی برای ترجمه متون بیگانگان به زبان عربی شکل گرفت. این دوره تاریخی تحولات علمی و فرهنگی زیادی را در جامعه اسلامی رقم زد که بعدها از آن به «عصر ترجمه» یاد شد. (ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۳۱)
  2. رنسانس یا تولد دوباره دوره‌ای از حدود قرن ۱۵ الی ۱۷ میلادی در غرب است که دوران حاکمیت فکری و سیاسی کلیسا در غرب که از آن به عنوان قرون وسطی یاد می‌شود را پایان داده و دوران مدرن را شروع کرد. در دوره رنسانس، انسان‌محوری و فردیت در زمینه‌های مختلف به اوج رسید. ( راسل، تاریخ فلسفه غرب، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۶۸۲.)

منابع

  • جوادی آملی، عبدالله، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، قم، اسراء، ۱۳۹۸ش.
  • حسینی خامنه‌ای، سید علی، «بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها»، پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه‌ای، تاریخ درج مطلب: ۸ شهریور ۱۳۸۸ش، تاریخ بازدید: ۱۷ آذر ۱۴۰۳ش.
  • حسینی خامنه‌ای، سیدعلی، «بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها»، پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه‌ای، تاریخ درج مطلب: ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ش، تاریخ بازدید: ۱۷ آذر ۱۴۰۳ش.
  • خسروپناه، عبدالحسین، در جستجوی علوم انسانی اسلامی، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۹۳ش.
  • خسروپناه،‌ عبدالحسین، فلسفه علوم انسانی، تهران، سازمان بسیج اساتید، ۱۳۹۲ش.
  • راسل، برتراند، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، تهران، کتاب پرواز، ۱۳۷۳ش.
  • سروش، عبدالکریم، «دین اقلی و اکثری»، مجله کیان،‌ شماره ۴۱، ۱۳۷۷ش.
  • سروش، عبدالکریم، «اسلام و علوم اجتماعی، نقدی بر دینی کردن علم»، در علم دینی؛ دیدگاه‌ها و ملاحظات، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۵ش.
  • سروش، عبدالکریم، درس‌هایی در فلسفه علم الاجتماع، تهران، نشر نی، ۱۳۸۵ش.
  • شریفی، احمدحسین، روش‌شناسی علوم انسانی اسلامی، تهران، مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا، ۱۳۹۵ش.
  • شریفی، احمدحسین، مبانی علوم انسانی اسلامی، تهران، مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا، ۱۳۹۴ش.
  • شه‌گلی، احمد، «ارزیابی ادلّۀ انکار علم دینی (بر اساس دیدگاه عبدالکریم سروش)»، فصلنامه مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، پیاپی ۸۳، سال ۲۴، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۹ش.
  • عابدی شاهرودی، علی، سنجش و اکتشاف، تهران،‌موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۹۴ش.
  • عبدالکریمی، بیژن، پایان تئولوژی، تهران، نقد فرهنگ، ۱۳۹۵ش.
  • علوانی، طه جابر فیاض، إسلامیة المعرفة بین الأمس و الیوم، قاهره، المعهد العالمی للفکر الإسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • گلشنی، مهدی، از علم سکولار تا علم دینی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۵ش.
  • گلشنی، مهدی، الگوی اسلامی-ایرانی توسعه علم، تهران، مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، ۱۳۸۸ش.
  • مرادی، مجید، اسلامی‌سازی معرفت، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۵ش.
  • مطهری،‌ مرتضی، ده گفتار، تهران، صدرا، ۱۳۸۰ش.
  • ملکیان، مصطفی، «امکان و چگونگی علم دینی»، روش شناسی علوم انسانی، شماره ۲۲، بهار ۱۳۷۹ش.
  • موحد ابطحی، محمدتقی، تحلیل بر اندیشه‌های علم دینی در جهان اسلام، قم، مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی، ۱۳۹۵ش.
  • ولایتی، علی‌اکبر، فرهنگ و تمدن اسلامی، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۶ش.