پرش به محتوا

اراده الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Bazeli (بحث | مشارکت‌ها)
جز مفهوم‌شناسی: ویکی سازی
Bazeli (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴: خط ۴:
اراده را به دو قسم اراده تکوینی و تشریعی تقسیم می‌کنند. به‌عقیده برخی [[قرآن]] هم از اراده تکوینی و هم از اراده تشریعی سخن گفته است.
اراده را به دو قسم اراده تکوینی و تشریعی تقسیم می‌کنند. به‌عقیده برخی [[قرآن]] هم از اراده تکوینی و هم از اراده تشریعی سخن گفته است.


==مفهوم‌شناسی==
==جایگاه==
اراده از [[اسما و صفات|صفات خداوند]] است و بر این اساس [[خدا|خداوند]]، مُرید (اراده‌کننده) خوانده شده است.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی،۱۳۹۲ش، ص۱۳۱.</ref> در [[آیه|آیات]] بسیاری، مشیت و اراده به خداوند نسبت داده شده است؛<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۱.</ref> از جمله «یعَذِّبُ مَنْ یشاءُ وَ یرْحَمُ مَنْ یشاءُ؛ هرکه را بخواهد عذاب و هرکه را بخواهد رحمت می‌کند؛<ref>سوره عنکبوت، آیه ۲۱، ترجمه فولادوند.</ref> و «إِنَّ رَبَّک فَعَّالٌ لِما یریدُ»؛ پروردگار تو همان کند که خواهد.<ref>سوره هود، آیه ۱۰۷، ترجمه فولادوند.</ref>
اراده از [[اسما و صفات|صفات خداوند]] است و بر این اساس [[خدا|خداوند]]، مُرید (اراده‌کننده) خوانده شده است.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی،۱۳۹۲ش، ص۱۳۱.</ref> در [[آیه|آیات]] بسیاری، مشیت و اراده به خداوند نسبت داده شده است؛<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۱.</ref> از جمله «یعَذِّبُ مَنْ یشاءُ وَ یرْحَمُ مَنْ یشاءُ؛ هرکه را بخواهد عذاب و هرکه را بخواهد رحمت می‌کند؛<ref>سوره عنکبوت، آیه ۲۱، ترجمه فولادوند.</ref> و «إِنَّ رَبَّک فَعَّالٌ لِما یریدُ»؛ پروردگار تو همان کند که خواهد.<ref>سوره هود، آیه ۱۰۷، ترجمه فولادوند.</ref>



نسخهٔ ‏۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۱۲

اعتقادات شیعه
‌خداشناسی
توحیداثبات خداتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذاتصفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهاصالت قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعتامامت تنصیصی
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیهایمان مرتکب کبیره


اراده الهی از صفات ثبوتی خداوند است و از همین رو خداوند، مُرید یعنی اراده‌کننده خوانده می‌شود. علمای مسلمان درخصوص ماهیت اراده خدا اختلاف‌نظر دارند. شیخ مفید و علامه طباطبایی، از عالمان برجسته شیعه، اراده خدا در رابطه با خودش را همان افعال خداوند و اراده او در رابطه با دیگران را امر خداوند دانسته‌اند؛ اما معتزله و برخی از متکلمان شیعه اراده خدا را نوعی از علم او قلمداد کرده‌اند.

اراده را به دو قسم اراده تکوینی و تشریعی تقسیم می‌کنند. به‌عقیده برخی قرآن هم از اراده تکوینی و هم از اراده تشریعی سخن گفته است.

جایگاه

اراده از صفات خداوند است و بر این اساس خداوند، مُرید (اراده‌کننده) خوانده شده است.[۱] در آیات بسیاری، مشیت و اراده به خداوند نسبت داده شده است؛[۲] از جمله «یعَذِّبُ مَنْ یشاءُ وَ یرْحَمُ مَنْ یشاءُ؛ هرکه را بخواهد عذاب و هرکه را بخواهد رحمت می‌کند؛[۳] و «إِنَّ رَبَّک فَعَّالٌ لِما یریدُ»؛ پروردگار تو همان کند که خواهد.[۴]

تفاوت اراده و مشیت

برخی از متکلمان معتقدند که اراده و مشیت، یک صفت‌اند؛ اما گروهی نیز با توجه به اینکه در قرآن، مشیت فقط در امور تکوینی به‌کار رفته است، مشیت و اراده را دو صفت متفاوتِ خداوند دانسته‌اند؛[۵] چنانچه در برخی روایات بین مشیت و اراده، تفصیل و تقدم و تأخر مشاهده می‌شود که دلالت دارد بر این که مشیت با اراده یکی نیست.[۶]

چیستی اراده خداوند

متکلمان مسلمان درباره اصل وجود اراده برای خداوند هم‌نظرند، اما درباره جزئیات و ویژگی‌های آن اختلافاتی دارند؛[۷] از جمله: چیستی اراده خدا، ذاتی یا فعلی‌بودن اراده خداوند، و همچنین قدیم یا حادث‌بودن اراده خداوند.[۸]

به باور شیخ مفید (درگذشته ۴۱۳ق) و علامه طباطبایی (درگذشته ۱۳۶۰ش)، اراده تکوینی خدا نسبت به اعمال خودش، همان افعال اوست و نسبت به افعال دیگر موجودات، امر او به آن افعال است.[۹] بر این اساس، «خدا اراده کرد که انسان را خلق کند»، به این معناست که «خدا انسان را خلق کرد».[۱۰] به‌باور این دو، اراده از صفات فعلی خداوند است.[۱۱] برخی محققان معاصر معتقدند نظر شیخ مفید و علامه طباطبایی، هماهنگ با نظر ائمه است[۱۲] و در این باره به روایاتی استناد کرده‌اند؛[۱۳] ازجمله روایتی از امام صادق که مشیت خداوند را حادث و غیرازلی خوانده،[۱۴] روایتی از امام کاظم که اراده خداوند را همان فعل او معرفی کرده[۱۵] و تعبیری از امام رضا که در آن مشیت و اراده از صفات فعلی خداوند دانسته شده است.[۱۶]

براساس دیدگاه مشهور میان فیلسوفان مسلمان، اراده تکوینی همان علم خداوند به افعال مناسب با نظام احسن (بهترین وضعیت ممکن جهان)[۱۷] است.[۱۸] معتزله و بسیاری از متکلمان شیعه معتقدند که اراده تکوینی خدا علم او به افعالی است که مصلحت انسان و دیگر موجودات را در پی دارند.[۱۹] بنابراین این گروه اراده را از صفات ذات او می‌شمرند.[۲۰]

اشاعره بر این باورند که اراده غیر از علم و قدرت و دیگر صفات ذات خداوند است؛[۲۱] اما آن را صفتی ذاتی یا زائد بر ذات، اما قدیم و ازلی[۲۲] می‌دانند.[۲۳]

اراده تکوینی و اراده تشریعی

اراده خداوند نسبت به وجود موجودات، اراده تکوینی خوانده می‌شود و در مقابل، اراده خداوند به افعال واجب، مستحب، حرام یا مکروه، اراده تشریعی نامیده می‌شود. بر این اساس وقتی خداوند تکلیفی وجوبی را برای انسان وضع می‌کند، اراده تشریعی کرده است که عملی انجام شود و زمانی که تکلیفی حرام را وضع می‌کند، اراده تشریعی کرده است که آن عمل انجام نشود. از اراده تشریعی خداوند، وجوب، استحباب، حرمت و کراهت شکل می‌گیرد.[۲۴]

اراده تکوینی از رابطه خداوند با مخلوقات انتزاع می‌شود و در آن هرچه خدا اراده کند، لزوماً محقق می‌شود، اما اراده تشریعی اولاً از رابطه میان خدا و برخی از افعال اختیاری انسان انتزاع می‌شود و ثانیاً امکان دارد که آنچه خدا اراده کرده است، اتفاق نیفتد.[۲۵]

برخی از آیات قرآن از اراده تکوینی خداوند و برخی دیگر از اراده تشریعی او حکایت می‌کنند.[۲۶] براساس آیات درباره اراده تکوینی، هرگاه اراده خدا به فعلی تعلق گیرد، آن فعل بلافاصله و بی‌قیدوشرط محقق می‌شود.[۲۷] از جمله آنها آیه ۴۰ سوره نحل است:[۲۸] «إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَیءٍ إِذَا أَرَ‌دْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ کن فَیکونُ؛ ما وقتی چیزی را اراده کنیم، به آن می‌گوییم باش، بی‌درنگ موجود می‌شود.»[۲۹] آیه ۱۸۵ سوره بقره، از آیاتی است که به اراده تشریعی خداوند اشاره دارد:[۳۰] «یرِیدُ اللَّهُ بِکمُ الْیسْرَ وَلَا یرِیدُ بِکمُ الْعُسْرَ؛ خدا برای شما آسانی می‌خواهد و برای شما دشواری نمی‌خواهد.»[۳۱] برپایه این آیه که احکام روزه را بیان می‌کند، اراده تشریعی خداوند بر آن است که احکامی وضع شود که انسان به سختی نیفتد.[۳۲]

جستارهای وابسته

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
  • حسن‌بیگی، علی، «اراده الهی»، کلام اسلامی، شماره ۵۰، ۱۳۸۳ش.
  • ربانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلالی، قم، مرکز نشر هاجر، چاپ چهارم، ۱۳۹۲ش.
  • سبحانی، جعفر، عقاید اسلامی در پرتو قرآن، حدیث و عقل، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • سعیدی‌مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی (راهنماشناسی-معادشناسی)، قم، کتاب طه، چاپ ششم، ۱۳۸۸ش.
  • صدوق، التوحید، محمد بن علی، تحقیق هاشم حسینی، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۶۲.


  1. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی،۱۳۹۲ش، ص۱۳۱.
  2. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۱.
  3. سوره عنکبوت، آیه ۲۱، ترجمه فولادوند.
  4. سوره هود، آیه ۱۰۷، ترجمه فولادوند.
  5. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۱.
  6. کلینی، الکافی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۱۴۸.
  7. سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۴۷.
  8. سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۴۷.
  9. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.
  10. سبحانی، عقاید اسلامی در پرتو قرآن، حدیث و عقل، ۱۳۷۹ش، ص۲۱۷.
  11. حسن‌بیگی، «اراده الهی»، ص۱۰۷.
  12. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.
  13. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۵، ۱۳۶.
  14. شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۴۷.
  15. شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۴۷.
  16. شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۳۳۸.
  17. سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۵۰.
  18. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.
  19. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.
  20. حسن‌بیگی، «اراده الهی»، ص۱۰۷.
  21. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.
  22. سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۵۱.
  23. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.
  24. سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۵۳.
  25. سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۵۳.
  26. سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۵۳، ۲۵۴.
  27. سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۵۳.
  28. سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۵۳.
  29. سوره نحل، آیه ۴۰، ترجمه فولادوند.
  30. سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۵۴.
  31. سوره بقره، آیه ۱۸۵، ترجمه فولادوند.
  32. سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۵۴.