خباب بن ارت

مقاله قابل قبول
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
کپی‌کاری از منابع خوب
استناد ناقص
شناسه ارزیابی نشده
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از خباب خزاعی)
خباب بن ارت
مشخصات فردی
کنیهابوعبدالله
زادروزسال ۱۷ پس از عام الفیل
(۲۳ سال پیش از بعثت)
محل زندگیمکه، مدینه و کوفه
مهاجر/انصارمهاجر
خویشاوندانعبدالله بن خباب
درگذشت۳۷ق
مدفننجف
مشخصات دینی
زمان اسلام آوردناز نخستین مسلمانان
حضور در جنگ‌هاتمامی غزوات
هجرت بهمدینه
دیگر فعالیت‌هاآموزش قرآن • روایت از پیامبر(ص)


خَبّاب بن اَرَتّ (درگذشت ۳۷ق) صحابی پیامبر اکرم(ص) و از یاران حضرت علی(ع) بود. او از نخستین افرادی بود که مسلمان شد. خباب بن ارت شکنجه‌های زیادی از مشرکان در مکه دید؛ ولی از اسلام بازنگشت. وی در صدر اسلام به فعالیت‌های تبلیغی برای گسترش اسلام مشغول بود و روایات متعددی از رسول خدا کرده است. خباب پس از هجرت به مدینه در همه غزوات پیامبر اسلام شرکت کرد.

نسب و کنیه

درباره نَسب خبات بن ارت اختلاف است. کسانی که او را عرب دانسته‌اند، اغلب وی را تمیمی شمرده‌اند.[۱] بعضی نیز او را خُزاعی یا هم‌پیمانِ بنی‌زهره دانسته‌اند.[۲]‌ گاه اصل خبّاب را از منطقه سواد عراق و ناحیه کسْکر نیز گفته‌اند.[۳]

کنیه

کنیه خبّاب، بنابر مشهور، ابوعبدالله و به قولی ابومحمد یا ابویحیی بوده است.[۴] گفته شده کنیه ابویحیی که برخی منابع برای او برشمرده‌اند، کنیه صحابی دیگری است با همین نام (خبّاب)، که غلام عُتبة بن غَزوان بود و در سال ۱۹ هجری در زمان خلافت عمر بن خطاب درگذشت. گفته شده است که پیامبر اکرم پسر خبّاب را عبدالله نامید و خبّاب را ابوعبدالله خواند.[۵]

خبّاب بن ارتّ چندین فرزند داشت،[۶] از جمله عبداللّه، از فرمانداران علی(ع) در نهروان، که به دست خوارج کشته شد.[۷] نسل خبّاب تا زمان ابن هشام (درگذشته ۲۱۸ق) در کوفه باقی بود.[۸] بعضی از فرزندی به نام عبدالرحمن نیز برای او یاد کرده‌اند.[۹]

علت نام‌گذاری به اَرَتّ

گفته شده ارتّ (پدر خبّاب)، از آن رو چنین نام گرفت که درست نمی‌توانست به عربی سخن بگوید و هرگاه می‌خواست به این زبان حرف بزند، رُتَّه (لُکنت زبان) پیدا می‌کرد.[۱۰] لذا برخی او را یا از نبطی‌ها و آرامی‌های عراق یا از ایرانیان ساکن کَسکَر دانسته‌اند. همچنین در روایتی از حضرت علی(ع)، خبّاب نخستین کسی از نبطیان شمرده شده که اسلام آورد.[۱۱][یادداشت ۱]

اسلام آوردن

کلام علی(ع) سر قبر خبّاب

خدا بیامرزد خبّاب پسر ارتّ را، به رغبت اسلام آورد و از روی فرمانبرداری هجرت کرد و به گذران روزْ قناعت نمود، و از خدا راضی بود و مجاهد زندگی نمود

نهج البلاغة، کلمات قصار،ش ۴۳.

خبّاب بن اَرَتّ از اولین افرادی بود که دعوت پیامبر اکرم (ص) را پذیرفت و اسلام آورد. برخی از مورخان او را ششمین مسلمان دانسته‌اند،[۱۳] که پیش از ورود حضرت رسول به دار الارقم، مسلمان شد.[۱۴] برخی وی را دهمین یا یازدهمین یا بیستمین مسلمان ذکر کرده‌اند.[۱۵] همچنین او را در زمره معدود مسلمانانی دانسته‌اند که اسلام خویش را ظاهر کرد و‌ گاه حتی اولین ایشان به شمار آورده‌اند.[۱۶]

او قبل و بعد از هجرت، در زمره مسلمانان فقیر بود. او گفته است هنگامی که به پیامبر اکرم ایمان آورد، درهمی پول نداشت.[۱۷] مشرکان خبّاب بن ارتّ را که از مسلمانان فقیر بود، شکنجه می‌کردند تا از اسلام برگردد. سن خباب در این هنگام حدود ۲۳ تا ۲۵ سال بود. در تفسیر (منسوب به) امام حسن عسکری(ع)، کرامتی به خبّاب نسبت داده شده است که وقتی کفار وی را در غل و زنجیر کرده بودند، با توسل به پیامبر(ص) و اهل بیتش از غل و زنجیر رها یافت.[۱۸]

تبلیغ اسلام

خبّاب بن ارتّ در صدر اسلام به فعالیت‌های تبلیغی برای گسترش اسلام اهتمام می‌ورزید. وی به فاطمه بنت خَطّاب، خواهر عمر، و شوهر وی سعید بن زید قرآن تعلیم می‌داد و به کوشش او عمَر مسلمان شد.[۱۹] او همنشین رسول خدا[۲۰] و شیفته او بود.[۲۱] خبّاب بن ارتّ در همه غزوات، از جمله بدر و اُحد و خندق، شرکت کرد.[۲۲] به روایتی، رسول خدا وی را به نگهداری و تقسیم غنایم بدر گمارد.[۲۳]

روایت احادیث پیامبر(ص)

از خبّاب بن ارتّ ۳۲ حدیث نقل شده که وی از رسول خدا روایت کرده است.[۲۴] فقهای شیعه و اهل سنّت در برخی احکام فقهی به روایات خبّاب بن ارتّ استناد کرده‌اند.[۲۵] از خبّاب بن ارتّ روایاتی نقل شده مبنی بر اینکه علی(ع) پیش از دیگران به پیامبر(ص) ایمان آورد و به اسلام گرویده است.[۲۶] برخی افرادی که از او روایت کرده‌اند، عبارت‌اند از: فرزندش عبدالله، مسروق، ابووائل، ابومَعْمَر، قیس بن ابی حازم، علقمة بن قیس، ابوامامه باهلی.[۲۷]

هجرت به مدینه

خبّاب به مدینه هجرت کرد[۲۸] او پس از هجرت، در منزل كُلثوم بن هَدْم و مدتی در خانه سعد بن عباده سکونت داشت.[۲۹] و رسول خدا میان او و تمیم (غلام خِراش بن صِمَّة) یا جَبر بن عَتیک عقد اخوت بست.[۳۰] او در مدینه نیز مانند مکه در فقر به سر می‌برد.[۳۱]

خبّاب بعدها در کوفه سکنا گزید.[۳۲] گفته شده که وی از اولین کسانی بود که در این شهر از آجر برای ساختن بنا استفاده کرد.[۳۳] نیز گفته شده عثمان بن عفان (حکومت۲۳-۳۵) قریه اسبینیا/ اسبینا از توابع کوفه، و به روایتی صَعْنَبی، از دیگر قرای سواد، را به خبّاب اقطاع داد.[۳۴] با این حال، وی هنگام مرگ نگران بود که مبادا اجر کار و مجاهدت خویش را در دنیا گرفته باشد.[۳۵] گفته‌اند وی بر ذکر خدا مداومت داشت.[۳۶]

قبل از بعثت، خبّاب آهنگر و در شمشیرسازی استاد بود، دقت و توانایی او در ساخت و تعمیر شمشیرها مَثَل شده بود.[۳۷]

درگذشت

خبّاب در اواخر عمرش به بیماری پوستی سخت و مزمنی مبتلا شد. او را به واسطه این بیماری از بکایین (بسیار گریه کنندگان) و نوّاحین (بسیار نوحه کنندگان) خوانده‌اند.[۳۸]

بنابر آنچه در پاره‌ای منابع آمده، خبّاب به علت بیماری در جنگ صفّین حضور نداشت و در سال ۳۷ پس از آنکه امام علی(ع) برای جنگ از کوفه بیرون رفت، خبّاب درگذشت. چون امام به کوفه بازگشت، قبر وی را دید و از مرگ او مطّلع شد.[۳۹] اما بنابه روایت محمد بن عمر واقدی، خبّاب در سال ۳۷ هنگامی که امام علی() از صفّین به کوفه بازگشت، درگذشت و امام بر او نماز گزارد و وی را به خاک سپرد.[۴۰] او در این زمان بیش از ۷۳ سال داشت.[۴۱] سال ولادت خباب در منابع ذکر نشده است اما با توجه به اینکه وفاتش در سال ۳۷ و در ۷۳ سالگی ثبت شده، وی در حدود سال هفدهم پس از عام الفیل و ۲۳ سال پیش از بعثت به دنیا آمده است.

خبّاب نخستین کسی بود که بیرون کوفه، نزدیک دروازه شهر، به خاک سپرده شد.[۴۲] برخلاف رسم معمول، که مردگان را در خانه‌ها یا بر سر در ورودی منازلشان دفن می‌کردند، خبّاب برای اولین بار وصیت کرد او را در بیرون کوفه (نجف کنونی) به خاک بسپارند.[۴۳]

پانویس

  1. رجوع کنید به: طبرانی، ج۴، ص۵۴؛ ابن اثیر، اسدالغابة، ج۲، ص۹۸.
  2. رجوع کنید به:ابن اثیر، اسدالغابة، ج۲، ص۹۸.
  3. رجوع کنید به: بلاذری، ۱۹۹۶-۲۰۰۰، ج۱، ص۱۹۸-۱۹۹؛ ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۶۷.
  4. ابن اثیر، اسدالغابة، ج۲، ص۹۸؛ ابن ابی الحدید، ج۱۸، ص۱۷۱.
  5. خطیب بغدادی، ج۱، ص۵۷۰
  6. ابن اثیر، اسدالغابة، ج۲، ص۱۰۰.
  7. ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۶۹.
  8. رجوع کنید به: ابن هشام، ج۲، ص۵۰۳.
  9. ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج‌۴، ص۲۵۳.
  10. رجوع کنید به: بلاذری، ۱۹۹۶م-۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۷۵.
  11. شیخ صدوق، ج۱، ص۳۱۲
  12. دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه
  13. ابن ابی شیبه، ج۸، ص۴۳؛ طبرانی، ج۴، ص۵۵؛ ابن اثیر، اسدالغابة، ج۲، ص۹۸
  14. ابن سعد، ج۳، ص۱۶۴۱۶۵.
  15. یعقوبی، ج۲، ص۲۳؛ ابن شهرآشوب، ج۱، ص۲۸۸.
  16. رجوع کنید به:ابن اثیر، اسدالغابة، ج۲، ص۹۸؛ ابن حجر عسقلانی، ج۲، ص۲۲۱
  17. ابونعیم اصفهانی، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۴؛ ابن ابی الحدید، ج۱۸، ص۱۷۱؛ رجوع کنید به: ابن جوزی، ۱۴۰۷، ذیل انعام: ۵۲
  18. تفسیر امام حسن عسکری، ص۶۲۳-۶۲۴.
  19. رجوع کنید به: ابن هشام، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۱.
  20. ابونعیم اصفهانی، ج۱، ص۱۴۳
  21. رجوع کنید به:نسائی، ج۳، ص۲۱۷؛ احمدبن حنبل، ج۵، ص۱۰۸-۱۰۹
  22. ابن سعد، ج۳، ص۱۶۶؛ رجوع کنید به: احمدبن حنبل، ج۵، ص۱۰۸؛ طبرانی، ج۴، ص۵۵؛ ابن ابی الحدید، ج۱۸، ص۱۷۱.
  23. رجوع کنید به:ابن حبیب، المُنَمَّق فی اخبار قریش، ص۲۴۴؛ شمس شامی، ج۴، ص۶۲
  24. رجوع کنید به:احمدبن حنبل، ج۵، ص۱۰۸۱۱۲.
  25. رجوع کنید به:طوسی، ج۳، ص۵۱۵، ج۵، ص۴۸۱؛ نووی، ج۱، ص۲۷۹، ج۳، ص۶۰، ۴۲۲-۴۲۳، ۴۲۷؛ علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، ج۱، ص۱۲۰، ج۳، ص۱۸۶-۱۸۷؛ علامه حلی، منتهی المطلب، ج۴، ص۳۵۱-۳۵۲
  26. رجوع کنید به:مفید، ص۲۷۴؛ ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۳۴
  27. ابن سعد، ج۳، ص۱۶۴؛ ابن اثیر، اسدالغابة، ج۲، ص۹۸۹۹.
  28. ابن سعد، ج۳، ص۱۲۱
  29. ابن سعد، ج۳، ص۱۶۵؛ بلاذری،انساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۰۲۰۱
  30. ابن سعد، ج۳، ص۱۶۶؛ ابن اثیر، اسدالغابة، ج۲، ص۹۹
  31. ابونعیم اصفهانی، ج۱، ص۱۴۳
  32. ابن سعد، ج۶، ص۱۴.
  33. ابن جوزی، ۱۴۱۲، ج۴، ص۲۲۱.
  34. یاقوت حموی، ذیل «استِینِیا» و «صَعنَبی»
  35. رجوع کنید به:ابن سعد، ج۳، ص۱۶۶۱۶۷
  36. ابونعیم اصفهانی، ج۱، ص۱۴۳.
  37. مرتضی زَبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ذیل «خبب»
  38. رجوع کنید به:ابونعیم اصفهانی؛ ج۱، ص۱۴۳ ابن اثیر، اسدالغابة، ج۲، ص۹۹
  39. رجوع کنید به:طبری، تاریخ، ج۵، ص۶۱؛ طبرانی، ج۴، ص۵۶؛ ابن حجر عسقلانی، ج۲، ص۲۲۱.
  40. ابن سعد، ج۳، ص۱۶۷، ج۶، ص۱۴؛ خلیفةبن خیاط، ص۱۴۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۲
  41. رجوع کنید به:ابن سعد، ج۳، ص۱۶۷، ج۶، ص۱۴ ابن اثیر، اسدالغابة، ج۲، ص۱۰۰
  42. ابن سعد، ج۳، ص۱۶۷؛ ابن ابی الحدید، ج۱۸، ص۱۷۲
  43. نصربن مزاحم، ص۵۳۰؛ طبری، تاریخ؛ ج۵، ص۶۱ طبرانی؛ج ۴، ص۵۶ ابن اثیر، اسدالغابة، ج۲، ص۱۰۰

یادداشت

  1. کَسکَر قدیمی‌ترین شهر مسیحی‌نشین عراق بوده که در زمان ساسانیان نقش مهمی داشته است.شهرستانی که پایتخت آن شهر واسط است. [۱۲]

منابع

  • ابن ابی‌الحدید،شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵۱۳۸۷/۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت، بی‌تا.
  • ابن ابی‌شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
  • ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، تهران: انتشارات اسماعیلیان، بی‌تا.
  • ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/ ۱۹۶۵۱۹۶۶، چاپ افست ۱۳۹۹۱۴۰۲/ ۱۹۷۹۱۹۸۲.
  • ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، چاپ محمدبن عبدالرحمان عبدالله، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
  • ابن حبیب، کتاب المُحَبَّر، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت، بی‌تا.
  • ابن حبیب، کتاب المُنَمَّق فی اخبار قریش، چاپ خورشید احمد فارق، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
  • ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
  • ابن حنبل، احمد، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، بی‌تا.
  • ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نجف ۱۹۵۶.
  • ابن هشام، سیرةالنبی، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
  • ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
  • التفسیر المنسوب الی الامام ابی‌محمد الحسن بن علی العسکری علیهم السلام، قم: مدرسة الامام المهدی(ع)، ۱۴۰۹.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۶-۲۰۰۰.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، چاپ عبداللّه انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
  • خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، روایة بقیبن خالد]مخلد[، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
  • زریاب خویی، عباس، سیره رسول‎اللّه: از آغاز تا هجرت، تهران ۱۳۷۶ش.
  • شیخ صدوق، کتاب الخصال، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
  • صنعانی، عبدالرزاق بن همام، تفسیر القرآن، چاپ مصطفی مسلم محمد، ریاض ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
  • طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴۱۴۰.
  • طوسی، محمد بن حسن، کتاب الخلاف، چاپ محمد مهدی نجف، جواد شهرستانی، و علی خراسانی کاظمی، قم ۱۴۰۷۱۴۱۷.
  • عسکری، حسن بن عبداللّه، تصحیفات المحدثین، چاپ احمد عبدالشافی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرةالفقهاء، بی‌جا: منشورات مکتبة الرضویة لاحیاء الآثار الجعفریة، بی‌تا.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد ۱۴۱۲۱۴۲۴.
  • شمس شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، چاپ عادل احمدعبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳.
  • مرتضی زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۴ق.
  • مفید، محمد بن محمد، الفصول المختارة، چاپ علی میرشریفی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
  • منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
  • نسائی، احمد بن علی، سنن النسائی، بشرح جلال الدین سیوطی، بیروت ۱۳۴۸/ ۱۹۳۰.
  • نهج البلاغة، شرح محمد عبده، بیروت، بی‌تا.
  • نووی، یحیی بن شرف، المجموع: شرح المُهَذّب، بیروت: دارالفکر، بی‌تا.
  • هیثمی، علی بن ابوبکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
  • EI2, s.v. "Khabbab b. al-Aratt" (by M. J. Kister).

پیوند به بیرون