ربوبیت
خداشناسی | |
---|---|
توحید | اثبات خدا • توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات • صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه• اصالت قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور• رجعت • امامت تنصیصی |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه • ایمان مرتکب کبیره |
رُبوبیَّت از صفات فعل خدا به معنای تدبیر و اداره امور جهان است. ربوبیت الهی با خالقیت تلازم دارد، به این معنا که رب جهان غیر از خالق آن نیست.
ربوبیت الهی از اصول دین، از ضروریات ادیان آسمانی، و انکار آن موجب کفر شمرده شده و بر این اساس، شریک قرار دادن کسی در این صفت نیز شرک است. گفته شده که محور درگیری و مخالفت مشرکان با پیامبران(ع) در طول تاریخ، ربوبیت الهی بوده است، نه خالقیت؛ به عنوان مثال نمرود و فرعون گرچه ادعای ربوبیت داشتهاند، ولی خالقیت خداوند را میپذیرفتهاند.
آیات و روایات متعددی به ربوبیت خدا پرداخته است. برخی از این آیات عبارتند از: آیه اول تا سوم سوره حمد، آیه ۱۶۴ سوره انعام، آیه شانزده سوره رعد، آیه ۱۱۶ سوره مؤمنون، آیه ۱۲۶ سوره صافات، آیه سوم و ۳۱ سوره یونس و آیه نهم تا دوازدهم سوره فصلت و آیه میثاق.
ربوبیت تکوینی و تشریعی، از تقسیمات ربوبیت است؛ مراد از ربوبیت تکوینی، اداره امور جهان است، و ربوبیت تشریعی مربوط به فرستادن پیامبران و کتابهای الهی، قانونگذاری و تشریع است. گفته شده که ربوبیت الهی منحصر در تدبیر و اداره امور دنیا نیست، بلکه تدبیر امور در آخرت نیز توسط خدا انجام میگیرد.
بر اساس توحید در ربوبیت، تنها مدبر و کارگردان جهان خداوند است. تلازم ربوبیت و خالقیت و نیز دلالت وحدت و هماهنگی نظام جهان بر یگانگی مدبّر، از جمله دلایل توحید در ربوبیت شمرده شده است. آیه «لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللهُ لَفَسَدَتا» و برخی روایات نیز دلالت بر توحید ربوبی دارند.
مفهومشناسی
ربوبیت از صفات فعل خداوند،[۱] به معنای تدبیر و اداره امور عالم[یادداشت ۱] است.[۲]
به باور شیخ طوسی، فقیه و مفسر شیعه در قرن پنجم هجری، ربوبیت، ایجاد حالتهای پی در پی در چیزی است تا آن چیز در تربیت به حد کمال برسد و خداوند از آنجا که خالق عالَم است، ربِّ مخلوقات نیز هست.[۳] از نظر سید مرتضی عسکری، سیرهنگار و مورخ شیعه قرن پانزدهم هجری، معنای رب و ربوبیت در اصطلاح اسلامی عبارت است از تربیت و تدبیر مخلوقات در طی مراحل زندگی تا هر یک از آنها به درجه کمال وجودی خود برسند.[۴]
از دیدگاه محمدتقی مصباح یزدی، فیلسوف و متکلم شیعه، ربوبیت مطلقه الهی بدین معنا است که مخلوقات در همه شئون وجودی وابسته به آفریننده هستند و او است که آفریدگان را اداره میکند و روزیخواران را به وسیله روزیهایی که میآفریند، روزی میدهد و موجودات دارای شعور (انسان) را با وسایل درونی مانند عقل و با وسایل بیرونی مانند پیامبران و کتب آسمانی هدایت میکند و احکام و تکالیفی برای مکلفان تعیین میکند.[۵]
مصادیق فراوانی برای ربوبیت و تدبیر امور گفته شده است؛ از جمله حیات دادن و میراندن، حفظ و نگهداری، روزی دادن، و نیز امر و نهی کردن.[۶]
گفته شده که واژه «رب» و صفت ربوبیت به صورت مطلق (بدون اضافه به چیزی) تنها برای خداوند به کار میرود؛[۷] زیرا به کارگیری این صفت و واژه به صورت مطلق، مالکیت همه مخلوقات را دربردارد.[۸] بر این اساس، واژه رب در صورت اضافه به چیزی، میتواند برای دیگران (یعنی جز خدا) هم استفاده شود؛ مانند رب الابل (مالک شتر) و رب الدار (مالک خانه).[۹]علامه طباطبائی نویسنده تفسیر المیزان معتقد است که از عبارت «أَنَا رَبُّکمُ الْأَعْلی»[۱۰] که قرآن از زبان فرعون خطاب به مصریان نقل میکند برمیآید که او خود را ربّ و پروردگار مردم مصر میپنداشت نه خدای مطلق.[۱۱]
ربوبیت از ریشه «رب» به معنای مالک،[۱۲] تربیت کننده،[۱۳] اصلاح کننده،[۱۴] سید (مولی)، تدبیر کننده، قَیِّم و نعمت دهنده آمده است.[۱۵]
وابستگی ربوبیت و خالقیت و الوهیت
محمدتقی مصباح یزدی، فیلسوف و متکلم شیعه، بر آن است که ربوبیت با خالقیت تلازم دارد و محال است که رب و پروردگار جهان غیر از خالق آن باشد؛ بلکه آفریننده جهان و موجودات، آنها را حفظ و اداره نیز میکند.[۱۶] صفت ربوبیت با صفت الوهیت (شایسته پرستش بودن) نیز پیوستگی دارد، به این معنا که فقط رب جهان است که شایسته عبادت و پرستش است؛ زیرا فقط کسی شایسته پرستش است که مالک و صاحب اختیار امور باشد.[۱۷] بر این اساس، مصباح یزدی معتقد است که آیه سیزده سوره فاطر به تلازم ربوبیت و الوهیت تأکید دارد.[۱۸]
جایگاه و اهمیت
اختصاص صفت ربوبیت برای خداوند، از اصول دین، از ضروریات آموزههای ادیان آسمانی، و انکار آن موجب کفر شمرده شده و بر این اساس، شریک قرار دادن کسی در این صفت نیز شرک تلقی شده است.[۱۹]
سید مرتضی عسکری، جعفر سبحانی و ناصر مکارم شیرازی، از مفسران و نویسندگان شیعه در قرن پانزدهم هجری، برآنند که به گواهی تاریخ ادیان آسمانی، محور درگیری پیامبران(ع) با ستمگران و مشرکان، ربوبیت خداوند بوده است؛ چرا که بیشتر مردم و اقوام با آنکه اللّه (و نامهای دیگری که برای خدا به کار برده میشده است) را خالق همه موجودات میدانستهاند، اما در اختصاص ربوبیت به خدا اختلاف داشتهاند.[۲۰] بر این اساس، فرعون معاصر حضرت موسی گرچه خود را پروردگار برتر مینامید، اما هرگز ادعای آفرینش زمین و آسمان و موجودات را نداشت.[۲۱] همچنین نمرود بن کنعان در عصر ابراهیم(ع) ادعای ربوبیت داشت و گفته شده که او نخستین کسی بود که با گردنکشی در روی زمین ادعای ربوبیت کرد.[۲۲]
بر اساس آیات ۷۴ تا ۷۹ سوره انعام، بسیاری از مردم در گذشته ستارگان را تأثیرگذار بر جهان و موجودات آن میدانستهاند و چنین عقیدهای در زمان حضرت ابراهیم(ع) نیز رواج داشته است و ابراهیم(ع) مردم را از طریق سخنانی درباره ستارگان و ماه و خورشید به سوی توحید راهنمایی میکرد.[۲۳] چنانکه جعفر سبحانی، فقیه و متکلم شیعه، گفته است، در عصر پیامبر اسلام(ص) نیز اختلاف مشرکان با پیامبر(ص) در ربوبیت الهی بود، نه خالقیت.[۲۴]
واژه ربوبیت در قرآن ذکر نشده، ولی واژه رب نهصد بار آمده است.[۲۵] از جمله آیاتی که بر اختصاص ربوبیت به خدا دلالت دارند، عبارتند از: آیه اول تا سوم سوره حمد،[۲۶] آیه ۱۶۴ سوره انعام،[۲۷] آیه ۱۶ سوره رعد،[۲۸] آیه ۱۱۶ سوره مؤمنون،[۲۹] آیه ۱۲۶ سوره صافات[۳۰] آیه سوم[۳۱] و ۳۱[۳۲] سوره یونس، و آیه نهم تا دوازدهم سوره فصلت.[۳۳]
مصباح یزدی، فیلسوف و متکلم شیعه، آیه میثاق (آیه ۱۷۲ سوره اعراف) را حاکی از فطری بودن ربوبیت الهی و توحید در ربوبیت دانسته است.[۳۴] در برخی از روایات نیز به فطری بودن ربوبیت الهی اشاره شده است.[۳۵]
اقسام
برای ربوبیت الهی، اقسامی ذکر شده است.
ربوبیت تکوینی و تشریعی
ربوبیت را به دو قسم تکوینی و تشریعی تقسیم کردهاند.[۳۶] ربوبیت تکوینی مربوط به همه مخلوقات جهان میشود و مراد از آن اداره امور همه موجودات و تأمین نیازمندیهای آنها و در یک کلمه کارگردانی جهان است. ربوبیت تشریعی به موجودات مختار و دارای شعور(انسان) اختصاص دارد و شامل مسائلی از قبیل فرستادن پیامبران(ع)، نزول کتب آسمانی، قانونگذاری و جعل تکالیف و قوانین مربوط به انسانها است.[۳۷]
ربوبیت دنیوی و اخروی
گفته شده ربوبیت الهی مختص به عالَم دنیا نیست؛ بلکه آخرت را نیز شامل میشود.[۳۸] مسائلی چون عفو و بخشش گناهکاران، اذن در شفاعت و قبول آن از مظاهر ربوبیت خدا در جهان آخرت شمرده شده است.[۳۹]
توحید در ربوبیت
توحید در ربوبیت به این معناست که مدبر و کارگردان جهان فقط خداست و تنها اوست که میتواند به صورت مستقل در تمام شئون آفریدگان خود تصرف کند و آنها را تدبیر و اداره کند.[۴۰]
برای اثبات اختصاص ربوبیت در خداوند دلایلی ارائه شده است که برخی از آنها عبارتند از:
- ملازمه میان ربوبیت و خالقیت: در آفرینش و تدبیر جهان، ربوبیت جدای از آفرینش نیست و ربوبیت در حقیقت ادامه آفرینش است. از آنجا که خالقیت جهان منحصر در خداوند است، پس ربوبیت و تدبیر جهان نیز به خداوند اختصاص دارد؛[۴۱] زیرا کسی که چیزی را نیافریده و نسبت به آن سلطه و مالکیت حقیقی ندارد، نمیتواند آن را تدبیر کند و پرورش دهد. این کار تنها در توان آفریننده و مالک آن چیز است که از همه جهات درونی و برونی آن آگاه است.[۴۲] پس توحید در خالقیت، توحید در ربوبیت را در پی دارد.[۴۳]
- دلالت وحدت و هماهنگی جهان بر یگانگی مدبّر: مطالعه و مشاهدات پدیدههای طبیعی نشان از انسجام و هماهنگی آنها دارد. وحدت و انسجام و هماهنگی نظام جهان، فقط در صورتی محقق میشود که تحت تدبیر و اداره یک حاکم و مدبّر باشد؛ زیرا وجود دو تدبیر کننده و حاکم برای جهان، مستلزم ناهماهنگی و برهم خوردن نظم و انسجام جهان خواهد شد. بنابراین وحدت و هماهنگی نظام جهان، بر یگانگی مدبر و پروردگار جهان دلالت دارد.[۴۴]
گفته شده آیه «لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُون؛ اگر در آسمانها و زمین خدایان دیگرى غیر از اللَّه وجود داشت، بیشک هر دو (آسمانها و زمین از نظر حدوث و بقا) فاسد میشدند (تعدد خالق مدبّر و مقتدر و مستقل در اراده قبل از آفرینش، مانع از اصل خلقت، و پس از آن سبب فساد در بقا میشد). پس منزه است خداوند صاحب عرش (داراى تسلط تام بر اجزاى عالم هستى) از آنچه (مشركان) توصیف میکنند».[۴۵] ناظر به استدلال دوم است.[۴۶]
در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «... فَلَمَّا رَأَیْنَا الْخَلْقَ مُنْتَظِماً وَ الْفَلَكَ جَارِیاً وَ التَّدْبِیرَ وَاحِداً وَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دَلَّ صِحَّةُ الْأَمْرِ وَ التَّدْبِیرِ وَ ائْتِلَافُ الْأَمْرِ عَلَی أَنَّ الْمُدَبِّرَ وَاحِدٌ...؛ هنگامی که خلقت را منظم، فلک را در گردش، تدبیر جهان را یکسان، شب و روز و خورشید و ماه را مرتب و منظم میبینیم، درستی کار و تدبیر و هماهنگی امر دلالت دارد که مدبر جهان یکی است».[۴۷]
اختصاص ربوبیت و تدبیر به خدا به صورت مستقل و مستقیم است نه مطلق؛ زیرا قرآن،[۴۸] ربوبیت غیرمستقل و وابسته به خدا را پذیرفته است. بنابراین ربوبیت وابسته و غیرمستقل منافاتی با توحید در ربوبیت ندارد.[۴۹] در آیه «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً؛ و آنها که امور را تدبیر میکنند!»[۵۰] به تدبیر غیرخدا (ملائکه) تصریح شده است.[۵۱] از دیدگاه برخی معنای دقیق آیه این است که تدبیر فرشتگان مظهر ربوبیت و تدبیر الهی است و تفویض ربوبیت یا در طول هم بودن ربوبیت الهی و فرشتگان در کار نیست.[۵۲]
برخی توحید در حاکمیت، توحید در طاعت، توحید در تشریع را از شئون و مصادیق توحید در ربوبیت شمردهاند.[۵۳]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ عسکری، عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۱۴۹؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۴۲۶؛ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۸۳.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۵، ص۳۳۴؛ علامه طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۱۳۵؛ سبحانی، التوحید و الشرک، ۱۳۸۴ش، ص۶۲ و ۶۷.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۷۱و۴۷۲.
- ↑ عسکری، عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۱۴۹ و ۱۵۰.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۸۳و۸۴.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۸۴.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۳۲ و ج۲، ص۴۷۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۹۵؛ فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۲۵۶؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۳۳۶؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۹.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۷۲.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۳۲ و ج۲، ص۴۷۲ و ج۵، ص۳۳۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۹۵؛ فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۲۵۶؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۳۳۶؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۹.
- ↑ سوره نازعات، آیه ۲
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۸، ص۲۲۳
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۲۵۶؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۹۵.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۳۳۶؛
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ۱۴۰۴ق، ج۳۸۱و۳۸۲.
- ↑ نگاه کنید به: شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۳۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۹۴ و ۹۵؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۹.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۸۴.
- ↑ مصباح یزدی، خداشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۶۲.
- ↑ مصباح یزدی، خداشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۶۲.
- ↑ مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامى، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۴، ص۵۶.
- ↑ عسکری، عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۳۰۱؛ سبحانی، التوحید و الشرک، ۱۳۸۴ش، ص۶۳-۶۵ و ۶۷؛ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۷۴.
- ↑ عسکری، عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۳۰۲.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۳۱۶؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۷، ص۲۰.
- ↑ عسکری، عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۳۱۲و۳۱۳.
- ↑ سبحانی، التوحید و الشرک، ۱۳۸۴ش، ص۶۳و۶۴.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۷۴.
- ↑ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۵۷ و ۲۱۵؛ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۷۴.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۷۵.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۷۵.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۷۵.
- ↑ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۴۲۸؛ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۷۵.
- ↑ عسکری، عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۱۵۸؛.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۷۵.
- ↑ عسکری، عقاید اسلام در قرآن کریم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۱۵۸.
- ↑ مصباح یزدی، خداشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۱۰.
- ↑ نگاه کنید به: برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۲۴۱؛ شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۳۳۰.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۸۴؛ سبحانی، التوحید و الشرک، ۱۳۸۴ش، ص۶۷؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۴۲۷.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۸۴؛ ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی(۱)، نشر هاجر، ص۸۶.
- ↑ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۴۲۹؛ ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی(۱)، نشرهاجر، ص۸۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی(۱)، نشرهاجر، ص۸۶.
- ↑ مصباح یزدی، خداشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۶۲.
- ↑ سبحانی، الاهیات، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۴؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۴۲۶.
- ↑ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۴۲۶.
- ↑ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۴۲۷.
- ↑ سبحانی، الاهیات، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۵ و ۶۶؛ ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی(۱)، نشرهاجر، ص۸۷.
- ↑ سوره انبیاء، آیه۲۲. ترجمه آیت الله مشکینی.
- ↑ سبحانی، الاهیات، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۷ و ۶۸؛ ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی(۱)، نشرهاجر، ص۸۷ و ۸۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۸۱.
- ↑ نگاه کنید به: سوره انعام، آیه ۶۱؛ سوره نازعات، آیه ۵.
- ↑ سبحانی، التوحید و الشرک، ۱۳۸۴ش، ص۸ و ۹.
- ↑ سوره نازعات، آیه ۵.
- ↑ سبحانی، التوحید و الشرک، ۱۳۸۴ش، ص۱۳.
- ↑ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۴۲۹ و ۴۳۰.
- ↑ سبحانی، الاهیات، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۳-۸۱.
یادداشت
- ↑ علامه طباطبایی تدبیر را به ایجاد نظم و ترتیب در اشیاء و قرار دادن هر یک از آنها در جای مخصوص خود برای رسیدن به غرض مطلوب معنا کرده و مراد از تدبیر امر جهان را نیز ایجاد نظمی خاص در میان موجودات به طوری که هر موجودی به کمال مطلوب خود برسد، دانسته است.(علامه طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۱، ص۲۸۹ و ۲۹۰)
منابع
- ابنفارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ق.
- ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، تحقیق و تصحیح جمال الدین میردامادى، بیروت، دار الفکر-دارصادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، تحقیق جلال الدین محدث، قم، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.
- جوادی آملی، عبدالله، توحید در قرآن: تفسیر موضوعی قرآن کریم، تحقیق و تنظیم حیدرعلی ایوبی، قم، اسراء، چاپ هشتم، ۱۳۹۵ش.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودى، بیروت، دارالشامیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- ربانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلالی(۱)، قم، نشرهاجر، بیتا.
- سبحانی، جعفر، الاهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، قم، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، چاپ سوم، ۱۴۱۲ق.
- سبحانی، جعفر، التوحید و الشرک فی القرآن الکریم، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، التوحید، تحقیق هاشم حسینی، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تصحیح احمد حبیب عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، بیتا.
- طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تصحیح فضل الله یزدى طباطبایى و سیدهاشم رسولى، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- عسکری، سیدمرتضی، عقاید اسلام در قرآن کریم، ترجمه محمد جواد کرمی، تهران، مجمع علمی اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر(مفاتیح الغیب)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
- فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت(ع)، فرهنگ فقه فارسی، زير نظر سیدمحمود هاشمى شاهرودى، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامى، چاپ هفدهم، ۱۳۸۴ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی، خداشناسی(مجموعه کتب آموزشی معارف قرآن)، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش.