امتحان الهی
امتحان الهی مفهومی دینی که با واژگان مختلفی در قرآن بیان شده است. امتحان الهی محدود به فرد و گروه خاصی نیست و شامل انبیاء و اولیای الهی نیز میشود. امتحان الهی گاهی فردی است و گاهی ناظر به یک قوم و ملت.
خداوند به شیوههای مختلفی امتحان میگیرد: گاهی از طریق احکام شرعی و گاهی از طریق نعمت و ثروت و سلامت و گاهی از طریق آسیبهای مالی و جانی. تمامی امتحانات الهی حکیمانه است و اهداف متنوعی مانند آشکار کردن باطن انسانها و تربیت مؤمنان و استحقاق بهشت و جهنم دارد.
امتحان الهی با این که متناسب با سن و شأن و نیاز امتحانشوندگان است، اما با این حال، واکنشهای متنوعی از سوی امتحانشوندگان را به دنبال دارد: گروهی بیقراری یا کفر ورزیده و گروهی صبر پیشه میکنند و حتی فراتر از آن به شکر و رضایت و تسلیم در برابر خداوند روی میآورند.
مفهومشناسی
در ادبیات دینی و آیات قرآن، معنای «آزمایش و امتحان» در قالب چند واژه طرح شده است:
امتحان
این واژه دو بار در قرآن به کار رفته است که یکبار به معنای آزمایش کردن و کاری است که انسانها انجام میدهند[۱] و -بنا بر تفسیری-[۲] یکبار به معنای عادت دادن و کاری است که خداوند انجام میدهد.[۳]
أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی «آنان کسانیاند که خدا قلوبشان را به تقوی عادت داده است.» امتحان به معنای آزمایش کردن، همچون ابتلاء است و از جهت کاربرد و معنا فرقی ندارند.[۴] امتحان الهی، از کلیدواژههای مؤثر در اشعار شاعران مسلمان است که بارها تکرار شده است:[۵]
بلاء
این واژه و مشتقاتش ۳۷ بار در قرآن استفاده شده که اکثراً به معنای آزمایش و امتحان است.[۷] «بلاء» یا مشتقات آن همچون «ابتلاء»، به معنای به رنج افکندن و آزمودن است.[۸] به همین جهت، غم را نیز «بلاء» دانستهاند چون آدمی را به رنج میاندازد.[۹] همچنین تکالیف الهی را از این جهت که آدمی را به رنج میافکند و آزمایشی برای او است «بلاء» دانستهاند.[۱۰]
وقتی گفته میشود «ابتلی فلان کذا و أبلاه» (به معنای این که او فلانی را آزمود) دربردارنده دو نکته است: شناختن حال آزمایش شده و آگاهی یافتن از احوال مجهول او، و دیگری ظهور بدی و خوبی او؛ گاهی هر دو، موردِ نظر آزمایشگر است و گاهی یکی از این دو.[۱۱]
از آن جایی که خداوند بر همه چیز آگاه است، هر گاه این واژه برایش به کار رود، باید آن را صرفاً به معنای آزمایش بندگان به منظور آشکار کردن خوبی و بدی آنها دانست.[۱۲]
در قرآن تصریح شده که بلاء و امتحان، هم از طریق حسنات و خیر و خوبی رخ میدهد و هم از طریق سیئات و شرّ و بدی.[۱۳]
فتنه
این واژه و مشتقاتش ۶۰ بار در قرآن به کار رفته که در برخی از موارد، به معنای آزمایش است.[۱۴]
فتنه در اصل به معنای داخل کردن طلا در آتش به منظور جدا کردن ناخالصی از طلا است. این واژه در قرآن به معانی مختلفی استعمال شده که یکی از آنها، آزمایش[۱۵] است.[۱۶] به نظر شهید مطهری، «فتنه» در اصل به معنای آزمایش است و فتنه را از این جهت فتنه گویند که انسان را به خود مشغول میکند و امتحان بودنش نیز به همین است.[۱۷]
تمحیص
این واژه دو بار در قرآن به کار رفته است.[۱۸] این واژه به معنای خالص کردن شیء از عیوب و نواقص است؛ مثلاً وقتی طلا را خالص میکنیم، گفته میشود «مَحَّصْنا الذَّهب».[۱۹] از این رو، تمحیص را معادل تزکیه و تطهیر دانستهاند.[۲۰] همچنین، گفته شده که وقتی تمحیص را در مورد انسانها به کار میبریم، به معنای آزمایش و امتحان است؛ اما وقتی در مورد اشیاء به کار میبریم، به معنای زدودن عیوب از آنها است.[۲۱]در روایتی از امام حسین (ع) واژه تمحیص و بلا در کنار هم ذکر شدهاند امام در این روایت فرمود: «إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ» به راستی که مردم بنده دنیا هستند و دین بر سر زبان (لَقلَقه زبان) آنهاست و تاز مانی که برای معیشتِ آنها باشد پیرامون آناند و وقتی به بلا (و رنج و سختی) آزموده شوند دین داران اندکاند.[۲۲]
سایر موارد
در قرآن، گاهی بدون آن که از واژگان خاص استفاده شود، به حقیقت امتحان و آزمایش اشاره میشود؛ مثلاً خداوند برای سنجش میزان صداقت یهودیان عصر پیامبر(ص) در ایمان به خدا و قیامت و مقرّب بودن نزد خدا، آنها را در این موقعیت قرار داده و آزمایش میکند که «اگر راست میگویید [که خداباور و معتقد به معاد هستیدو ترسی از مرگ ندارید]، آرزوی مرگ کنید».[۲۳]
گستره امتحان الهی
امتحان الهی محدود به فرد و گروه خاصی نیست و تمامی انسانها -بلکه ملائکه و ابلیس[۲۴]- را نیز پوشش میدهد:[۲۵]
امتحان ملائکه و ابلیس و آدم و حوا
امتحان محدود به انسان و این دنیا نیست بلکه از روزی که خداوند آدم(ع) را آفرید، ابتدا ملائکه و ابلیس را به خلق آدم (ع) و سجده بر او، امتحان نمود[۲۶] و سپس آدم و حوا امتحان شدند که از درخت ممنوعه تناول نکنند.[۲۷]
امتحان مؤمنان و انبیاء و اولیای الهی
همچنین، فقط انسانهای عادی نیستند که امتحان میشوند[۲۸] بلکه سنت الهی چنین است که مؤمنان[۲۹] و حتی انبیاء نیز امتحان گردند؛ چنانکه در قرآن آمده ابراهیم(ع) بعد از موفقیت در امتحانات متعدد، به مقام امامت رسید.[۳۰] همچنین در قرآن تصریح شده که انبیائی همچون موسی(ع)،[۳۱] داود(ع)،[۳۲] سلیمان(ع)[۳۳] و ایوب(ع)[۳۴] نیز به شکلهای متنوعی -گاهی از طریق شرور و گاهی از طریق خیرات- مورد امتحان قرار گرفتند.[۳۵]
امتحان کودکان در سرای دیگر
در برخی از روایات آمده، کودکانی که در این دنیا فرصت نیافتند امتحان شوند، در سرای دیگر مورد امتحان قرار میگیرند.[۳۶]
امتحان خانوادگی
گاهی امتحان الهی، نه یک فرد، بلکه جمعی از خانواده را با هم مورد آزمایش قرار میدهد؛ چنانکه ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) همزمان با هم به یک آزمون مبتلا شدند. ابراهیم (ع) به اسماعیل (ع) گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم، نظر تو چیست؟» و اسماعیل (ع) پاسخ داد: «پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت».[۳۷]
امتحان یک قوم و ملت
همچنین، امتحان محدود به زندگی شخصی نیست بلکه گاهی یک قوم و ملت مورد امتحان قرار میگیرند؛ چنانکه قوم بنیاسرائیل توسط گوساله سامری[۳۸] و قوم ثمود توسط ارسال ناقه (شتر ماده)[۳۹] و قوم سلیمان(ع) توسط فرشتگانی با نامهای هاروت و ماروت[۴۰] مورد امتحان قرار گرفتند.[۴۱]
ابزار امتحان الهی
امتحان هم شامل آزمون به خیر و خوبیها است و هم شامل آزمون به شرّ و بدیها است[۴۲] که در ادامه به برخی از آنها که در آیات قرآن ذکر شده، اشاره میشود:[۴۳]
- تعیین قبله[۴۴]
- حرمت صید برای حجاج[۴۵]
- وجوب نمازهای روزانه[۴۶]
- وجوب روزه[۴۷]
- جنگ[۴۸]
- شکست و پیروزی در جنگ[۴۹]
- تغییر شرایع الهی[۵۰]
- مرگ و زندگی[۵۱]
- تفاوت در مقام و درجه[۵۲]
- تفاوت در فقر و ثروت[۵۳]
- تفاوت در رنج و نعمت[۵۴]
- مال و ثروت[۵۵]
- فرزندان[۵۶]
- جان آدمی[۵۷]
- ترس[۵۸]
- بد و نیک و خیرات و شرور[۵۹]
- ضرر در محصولات[۶۰]
- گرسنگی[۶۱]
- قحطی[۶۲]
- بیماری[۶۳]
- زینت دنیا[۶۴]
- نعمت إعجازآمیز[۶۵]
حکمت امتحان الهی
از آن جایی که خداوند، بینیاز[۶۶] و کاملاً آگاه[۶۷] توصیف شده، در توضیح فلسفه امتحان الهی گفتهاند امتحانی که خداوند از مخلوقاتش میگیرد، به منظور از روی نیاز به دیگران و کشف احوالات درونی آنها نیست بلکه حکمتهای دیگری دارد؛[۶۸]از جمله:
آشکار کردن باطن انسانها و متمایز نمایاندن خوبان از بدان
آزمایشی که خداوند از مخلوقاتش میگیرد، گاه به منظور آشکار کردن باطن انسانها و متمایز نمایاندن خوبان از بدان است؛ مثلاً جنگ و جهاد، آزمایشی است برای شناساندن مجاهدان[۶۹] و متمایز نمایاندن مؤمنان حقیقی از منافقان؛[۷۰] یا آسیب مالی و جانی، زمینهای است برای شناساندن صابران.[۷۱] گاهی هم ثروت و نعمت، زمینه امتحان است برای متمایز نمایاندن شاکران از کافران؛[۷۲] چنانکه گاهی پاسداشت احکام الهی، امتحانی است برای بازشناساندن خداترسان از دیگران.[۷۳]
مطهری فیسلوف و مفسر شیعی بر این باور است که سه گونه امتحان وجود دارد: یک نوع امتحانی است که شخص امتحانکننده چون میخواهد مجهولی را تبدیل به معلوم و حقیقتی را کشف کند آزمایش میکند. در مورد خداوند متعال نسبت به بندگان چنین امتحانی معنی ندارد. نوع دوم امتحانی است که برای اتمام حجت است یعنی برای این است که به خود امتحانشونده امری را ثابت کنند؛ مانند معلمی که در طول سال با دانش آموز کار میکند، خودش میداند که به کدام دانش آموز باید نمره قبولی بدهد و به کدام نمره رد بدهد؛ ولی اگر امتحان نکرده بخواهد این نمرهها را بدهد غیر از آن کسی که بیست گرفته همه اعتراض میکنند. او امتحان میکند تا بر همه روشن شود که نمرههایی که میخواهد بدهد همه درست است. امتحان به این معنا در مورد خدای متعال معنی دارد. ممکن است خدای متعال بندهای را مورد امتحان قرار بدهد برای اینکه حجت بر آن بنده تمام شود. نوع سوم امتحان که مهمتر است به معنای عمل تمرینی برای امتحانشونده است؛ یعنی خداوند متعال انسان را در بوتهای قرار میدهد برای اینکه در آن بوته آنچه از استعداد در درون او هست به فعلیت برسد. مثل آدمی که خودش یا دیگری را به آب میاندازد برای اینکه شنا یاد بگیرد. این نوع امتحان نوعی عمل و رفتار برای کمال یافتن است.[۷۴]
تربیت و پرورش مؤمنان
امتحان الهی برنامه عملی است که خداوند آن را به منظور تربیت و پرورش مؤمنان به کار میبندد؛[۷۵] چنانکه امام علی(ع) فرمود «در دگرگونی احوال، گوهر مردان معلوم میشود».[۷۶] همچنین، از پیامبر(ص) نقل شده «هنگامی که خداوند بندهای را دوست بدارد، او را مورد امتحان و گرفتاری قرار میدهد و اگر محبت خداوند به او بیش از اندازه باشد، او را به فنا گرفتار میکند؛ یعنی نه مالی برای او باقی میگذارد و نه فرزندی».[۷۷]
به گفته یکی از محققان، امتحان یکی از وسایل هدایت انسانها به سوی کمال و سعادتی است که برای آن آفریده شدهاند، به طوری که اگر چنین آزمایشهایی در کار نبود، افراد مستعدّ به آن درجه از کمال نرسیده و نیروهای نهفته در درون آنان، به صورت بالقوه باقی میماند و هرگز به فعلیت نمیرسید.[۷۸]
همچنین گفته شده اهمیت امتحان الهی در تربیت و پرورش مؤمنان به حدی است که خداوند ابتدا انبیاء را به مشکلات و سختی مبتلا میکند و سپس آنها را به منظور ایفای نقش رسالت یا امامت، برمیگزیند؛ به همین جهت، خداوند نخست ابراهیم(ع) را به انواع امتحانات -جهاد فرهنگی در برابر بتپرستان،[۷۹] محکوم شدن به سوختن در آتش،[۸۰] هجرت از بابل به فلسطین،[۸۱] تنها گذاشتن زن و فرزند در بیابانهای مکه،[۸۲] به قربانگاه بردن اسماعیل(ع)[۸۳]- مبتلا کرد و سپس او را به مقام امامت منصوب کرد.[۸۴][۸۵]
استحقاق بهشت یا جهنم
در آیات قرآن[۸۶] تصریح شده که برای ورود به بهشت و رهایی از جهنم، کافی نیست بگوییم «ایمان آوردیم» بلکه لازم است امتحان شویم و بهترین عمل را از خود بروز دهیم تا مشخص شود کدام یک از ما در آن زمینهای که امتحان میشویم، بهترین رفتار را انجام میدهیم.[۸۷] به تعبیر امام علی(ع)، خداوند با این که انسان را بهتر از خودش میشناسد، انسان را میآزماید تا افعالی که ملاک پاداش و عذاب است، از او بروز یابد.[۸۸]
تناسب امتحان الهی
برخی از محققان، با رجوع به آموزههای قرآنی متذکر شدهاند که امتحانات الهی برای این که به اهدافش (آشکار کردن باطن انسانها و تربیت و پرورش آنها و استحقاق بهشت یا جهنم و غیره) دست یابد، متناسب با سنّ و شان و نیاز امتحانشوندگان طراحی شدهاند:[۸۹]
تناسب امتحان الهی با سنّ امتحانشونده
امتحانی که میزان خداترسی و تعهدات جوان به دستورات الهی را مشخص میسازد، برای شخص سالمند مناسب نیست؛ چنانکه امتحانی که برای سالمند مناسب است، برای جوان مناسب نیست؛ به همین جهت، یوسف(ع) در جوانی به زلیخا امتحان شد اما ابراهیم(ع) در سالمندی به ذبح اسماعیل (ع) امتحان شد.[۹۰]
تناسب امتحان الهی با شأن امتحانشونده
شأن تاجر اقتضا میکند که به احتکار یا رباخواری امتحان شود؛ چنانکه شأن کارگر اقتضا میکند به کمکاری و تضییع حق کارفرما امتحان گردد؛ و به همین جهت، امتحانی که خداوند از انبیاء میگیرد متناسب با شأن آنها است و به همین جهت، دشوارتر و پیچیدهتر است.[۹۱]
تناسب امتحان الهی با نیاز امتحانشونده
نیاز افراد و اقوام متفاوت است و به همین جهت، امتحانی که از آنها گرفته میشود نیز متناسب با آن موقعیت و نیاز است؛ چنانکه امتحانی که خداوند از سپاه طالوت گرفت، متناسب با نیاز آنها -یعنی فرمانپذیری از فرمانده- بود و به همین جهت، آنها را بعد از سفری طولانی و سخت، به جرعهای از آب آزمود که نباید بیش از آن بنوشند.[۹۲][۹۳]
تناسب امتحان الهی با هدف امتحان
از آن جایی که امتحان، نقش تربیتی برای انسانها دارد، اگر قرار بر این باشد انسان به جایگاهی مهم برسد، باید متناسب با آن جایگاه امتحان شود؛ به همین جهت، ابراهیم(ع) زمانی به مقام امامت رسید که خداوند او را به امتحانات متعددی مبتلا کرد.[۹۴][۹۵]
تناسب امتحان الهی با زمان امتحان
نوع امتحان با زمانی که امتحان در آن رُخ میدهد، تناسب دارد؛ زمان جهاد یا دفاع، انسانها را به پایمردی و مقاومت امتحان میکنند؛ چنانکه در جنگ اُحد، مسلمانان را به آن امتحان کرده و در نتیجه، گروهی مقاومت کردند و در امتحان پیروز شدند اما گروهی ترسیده و بهانهتراشی کردند و از جنگ طفره رفتند و در امتحان الهی شکست خوردند.[۹۶][۹۷]
واکنشها به امتحان الهی
بنا بر آموزههای دینی، واکنش انسانها در برابر امتحان الهی، متفاوت است که در ادامه، با استفاده از قرآن و روایات، به برخی از آنها اشاره میشود:
جَزَع و بیقراری
انسانها در برابر ناملایمات و شرور و سختی، گاهی صبر نکرده و شدیداً بیقرار میشوند؛ چنانکه خداوند فرمود: «انسان طبعاً مخلوقی سخت حریص و بیصبر است؛ چون شرّ و زیانی به او رسد، سخت جزع و بیقراری میکند.»[۹۸]
صبر و شکیبایی
صبر در برابر امتحان الهی -در تقابل با جزع و بیقراری- از توصیههای خداوند به مومنانی است که که اعتقاد به مبدأ و معاد دارند.[۹۹] نتیجه صبر و شکیبایی نیز درود و رحمت ویژه خدا است.[۱۰۰] صبر و شکیبایی بر مصائب، با دعا و یاری خواستن از خداوند، منافات ندارد؛ چنانکه ایوب(ع) با این که بنده صبور خدا بود،[۱۰۱] از خداوند برای رها شدن از آسیب شیطان، یاری خواست.[۱۰۲]
رضایت و تسلیم
رضایت داشتن در برابر امتحان سخت الهی و تسلیم در برابر آن، فراتر از صبوری کردن است؛ چنانکه پیامبر(ص) با تمایز گذاردن میان صبر و رضا، چنین فرمود که «اگر بنده محبوب خدا، در برابر امتحان سخت خدا، صبر بورزد، خداوند او را برمیگزیند؛ و اگر رضایت بورزد، خداوند او را پاک و خالص میگرداند».[۱۰۴]
کُفر ورزیدن
گاهی امتحانات الهی چنان است که شخص باطن خود را بروز داده و کفر درونی را برملا میکند؛ چنانکه ابلیس در مواجهه با دستور خداوند مبنی بر سجده بر آدم(ع) نافرمانی کرد و کفر درونی را اظهار نمود: «ابلیس تکبّر ورزید و از کافران بود».[۱۰۶]
بُخل ورزیدن
گاهی خداوند افراد را به ثروت میرساند و از این طریق آنها را میآزماید و گروهی از آنها در امتحان شکست خورده و کفران نعمت کرده و بُخل میورزند: «و چون مال و خیری به او رو کند، بُخل ورزیده و از احسان دریغ میورزد».[۱۰۷]
شکر و سپاسگزاری
گروهی از انسانها نیز در برابر نعمات الهی، شکرگزارند؛ چنانکه سلیمان(ع) بعد از آن که تخت بلقیس را به نحو اعجازین بدست آورد، شکر خدا به جا آورد و چنین فرمود: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا میآورم یا کفران میکنم».[۱۰۸]
جستارهای وابسته
برای مطالعهٔ بیشتر
- مهدویان، حسن و احمد نظنزی، نگاهی قرآنی به آزمون الهی، انتشارات کانون اندیشه جوان، ۱۳۸۶ش.
- هدایتنیا گنجی، فرجالله، بلاها و بلادیدگان، انتشارات بوستان کتاب، ۱۳۹۲ش.
پانویس
- ↑ سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
- ↑ قرشی بنایی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۶، ص۲۴۱.
- ↑ سوره حجرات، آیه ۳.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۷۶۲.
- ↑ شاکریان و دیگران، «بررسی تطبیقی سنت امتحان الهی در قرآن کریم و مثنوی مولانا»، ۱۳۹۸ش، شماره۳۸.
- ↑ مولوی، مثنوی معنوی، ۱۳۷۰ش، ج۵، ص۹۰.
- ↑ سوره بقره، آیات ۱۲۴و ۱۵۵؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۴؛ و غیره.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۴۵.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۴۵.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۴۵.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۴۶.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۴۶.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۶۸؛ سوره یونس، آیه ۳۰؛ سوره طه، آیه ۴۰.
- ↑ سوره انعام، آیه ۵۳؛ سوره اعراف، آیه ۱۵۵؛ و غیره.
- ↑ سوره توبه، آیه ۴۹.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۶۲۳.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۷۹ش، ج۷، ص۱۸۲.
- ↑ سوره آل عمران، آیات ۱۴۱ و ۱۵۴
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۷۶۱.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۷۶۱.
- ↑ شرتونی، اقرب الموارد، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۱۶۵.
- ↑ حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴، ص۲۴۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۹۴.
- ↑ سوره بقره، آیات ۳۰ و ۳۴.
- ↑ سوره مومنون، آیه ۳۱؛ سوره انعام، آیه ۱۶۵.
- ↑ سوره بقره، آیات ۳۰و ۳۴.
- ↑ سوره بقره، آیه ۳۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۵۵.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ سوره طه، آیه ۴۰.
- ↑ سوره ص، آیه ۲۴.
- ↑ سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ سوره ص، آیه ۴۱.
- ↑ هدایتنیا گنجی، بلاها و بلادیدگان، ۱۳۹۲ش، ص۱۲۰–۱۴۳.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۴۹۲.
- ↑ سوره صافات، آیه ۱۰۲.
- ↑ سوره طه، آیه ۸۵.
- ↑ سوره قمر، آیه ۲۷.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۰۲.
- ↑ هدایت نیا گنجی، بلاها و بلادیدگان، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۳–۱۴۹
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۶۸؛ سوره یونس، آیه ۳۰؛ سوره فجر، آیه ۱۶.
- ↑ هدایتنیا گنجی، بلاها و بلادیدگان، ۱۳۹۲ش، ص۴۴–۶۴؛ مهدویان و نظنزی، نگاهی قرآنی به آزمون الهی، ۱۳۸۶ش، ص۶۹–۷۸.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ سوره مائده، آیه ۹۴.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۳، ص۲۳.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۱۱۰.
- ↑ سوره محمد، آیه ۴.
- ↑ سوره آل عمران، آیات ۱۴۰–۱۴۲.
- ↑ سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ سوره ملک، آیه ۲.
- ↑ سوره انعام، آیه ۱۶۵؛ سوره فرقان، آیه ۲۰.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمهٔ، ۱۳۶۷ش، ج۷، ص۳۹۱.
- ↑ سوره فجر، آیات ۱۵–۱۶؛ سوره زمر، آیه ۴۹.
- ↑ سوره انفال، آیه ۲۸؛ سوره آل عمران، آیه ۱۸۶.
- ↑ سوره انفال، آیه ۲۸.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۸۶.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۵۵.
- ↑ سوره انبیا آیه ۳۵
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۵۵.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۳۰؛ سوره بقره، آیه ۱۵۵.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۳۰.
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۳، ص۱۸.
- ↑ سوره کهف، آیه ۷.
- ↑ سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ سوره فاطر، آیه ۱۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۹.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۴۲–۴۴.
- ↑ سوره آل عمران، آیات ۱۴۰–۱۴۲.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.
- ↑ سوره بقره، آیات ۱۵۵–۱۵۷.
- ↑ سوره نمل، آیه ۴۰؛ سید رضی، نهجالبلاغه، خطبه ۹۱.
- ↑ سوره مائده، آیه ۹۴.
- ↑ https://lms.motahari.ir/advance-search?searchText=امتحان&isSameWord=true& مطهری، آشنایی با قرآن، ص۲۰۸.
- ↑ مطهری، مرتضی، عدل الهی، انتشارات صدرا، ص۱۷۸.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۷، ص۲۸۸.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۱، ص۱۸۸.
- ↑ سبحانی، جعفر، منشور جاوید، مؤسسه امام صادق (ع)، ج۱۳، ص۳۱۴.
- ↑ سوره صافات، آیه ۹۳.
- ↑ سوره صافات، آیه ۹۷.
- ↑ سوره صافات، آیه ۹۹.
- ↑ سوره ابراهیم، آیه ۳۷.
- ↑ سوره صافات، آیه ۱۰۲.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۰۶.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه ۲؛ سوره آل عمران، آیه ۱۴۲؛ سوره هود، آیه ۷.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۱۴۷.
- ↑ سید رضی، نهجالبلاغه، کلمات قصار، ش ۹۳.
- ↑ مهدویان و نظنزی، نگاهی قرآنی به آزمون الهی، ۱۳۸۶ش، ص۷۹.
- ↑ مهدویان و نظنزی، نگاهی قرآنی به آزمون الهی، ۱۳۸۶ش، ص۷۹–۸۰.
- ↑ مهدویان و نظنزی، نگاهی قرآنی به آزمون الهی، ۱۳۸۶ش، ص۸۰–۸۱.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۴۹.
- ↑ مهدویان و نظنزی، نگاهی قرآنی به آزمون الهی، ۱۳۸۶ش، ص۸۲–۸۴.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ مهدویان و نظنزی، نگاهی قرآنی به آزمون الهی، ۱۳۸۶ش، ص۸۴–۸۵.
- ↑ سوره اعراف، آیات ۱۶۶–۱۶۷.
- ↑ مهدویان و نظنزی، نگاهی قرآنی به آزمون الهی، ۱۳۸۶ش، ص۸۷–۹۰.
- ↑ سوره معارج، آیه ۱۹–۲۰.
- ↑ سوره بقره، آیات ۱۵۵–۱۵۶.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۵۷.
- ↑ سوره ص، آیه ۴۴.
- ↑ سوره ص، آیه ۴۱.
- ↑ مولوی، دیوان شمس، نشر طلوع، ص۲۰۹، غزلیات شماره۵۵۰
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۲، ص۱۴۲.
- ↑ مولوی، دیوان شمس، غزلیات شماره ۲۶۷۵
- ↑ سوره ص، آیات ۷۳–۷۴.
- ↑ سوره معارج، آیه ۲۱؛ سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ سوره نمل، آیه ۴۰.
منابع
- قرآن
- راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ۱۴۱۲ق.
- سید رضی، نهجالبلاغه، بنیاد نهجالبلاغه، ۱۴۱۳ق.
- شاکریان، طاهره و دیگران، «بررسی تطبیقی سنت امتحان الهی در قرآن کریم و مثنوی مولانا»، مجله زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۸ش، شماره۳۸.
- شرتونی، سعید، اقرب الموارد، دار الاسوه، ۱۴۱۶ق.
- شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیة، ۱۴۰۴ق.
- طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ترجمه موسوی، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ش.
- علامه مجلسی، بحار الانوار، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
- قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۱۲ق.
- محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمهٔ، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۳۶۷ش.
- مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، انتشارات صدرا، ۱۳۷۹ش.
- مطهری، مرتضی، عدل الهی، انتشارات صدرا، بیتا.
- آزادی معنوی
- مولوی، مثنوی معنوی، انتشارات زوّار، ۱۳۷۰ش.
- مولوی، دیوان شمس، نشر طلوع، بیتا.
- هدایتنیا گنجی، فرجالله، بلاها و بلادیدگان، انتشارات بوستان کتاب، ۱۳۹۲ش.