سخنگفتن سلیمان با حیوانات
سخنگفتن سلیمان با حیوانات از معجزههای سلیمان نبی است که خداوند در کنار تسخیر باد و جنیان به او عطا کرده بود. در قرآن داستان سخن گفتن سلیمان با هدهد و فهم زبان مورچه روایت شده است. به اعتقاد مفسران، حتی اگر ارتباط حیوانات با هم از طریق ارسال امواج و یا حس بویایی بوده باشد نیز خداوند توانایی فهم این ارتباط را به سلیمان داده بود.
در داستان هدهد حضرت سلیمان، که متوجه عدم حضور هدهد گشته بود گفت اگر هدهد دلیل موجه برای غیبتش نداشته باشد او را تنبیه خواهد کرد. پس از مدتی هدهد بازگشت و گزارشی از کشور سبأ و زنی که بر آن حکومت میکرد، داد. سلیمان نیز پس از بررسی کلام هدهد، او را به همراه نامهای به آن دیار فرستاد. در این داستانی دیگر نیز مورچهای به مورچههای دیگر میگوید که وارد خانههای خود گردند تا سلیمان و سپاهیانش آنها را نابود نکنند. سلیمان از کلام مورچه تبسم کرد و خداوند را شکر گزارد.
سخنگفتن با حیوانات
برخی پژوهشگران گفت وگوی حیوانات در قرآن کریم را به چهار صورت ترسیم کردهاند:
- گفتوگوی حیوانات با انسانها
- گفتوگوی حیوانات با یکدیگر
- گفتوگوی خدا با حیوانات
- گفتوگوی حیوانات با خدا[۱]
براساس قرآن، سلیمان(ع) پیامبری بود که قدرت فهم زبان پرندگان و حیوانات را داشت.[۲] براساس روایات این امر اختصاص به سلیمان نداشته و ائمه نیز زبان حیوانات را متوجه میشدند؛ کتاب بصائر الدرجات از منابع حدیثی شیعه که در قرن سوم نوشته شده بخشی با این عنوان که ائمه زبان حیوانات را میفهمند دارد و در آن شانزده روایت را آورده است.[۳]
محمدهادی معرفت عالم و قرآن پژوه شیعه به این نکته توجه داده است همه جانداران راهی ویژه برای ایجاد ارتباط با همدیگر دارند و خداوند به پیامبرش سلیمان(ع) فهم سخن و پیام پرندگان و سایر جانداران را آموخته است؛ چه این سخنان از طریق ایجاد صدا باشد و چه از طریق ارسال امواج و حتی حس بویایی.[۴] برخی مفسران نیز معتقدند حیوانات علاوه بر صوتهایی که بیانگر حالات آنها است، توانایی دارند به فرمان خدا در شرایط خاصی سخن بگویند.[۵]
«به ما زبان پرندگان آموختهاند (نمل:۱۶)»
قرآن در آيه ۱۶ سوره نمل از زبان حضرت سلیمان نقل میکند: «یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْر؛ ای مردم! به ما زبان پرندگان آموختهاند»[۶] منطق در استفادههای قرآنی معنایی گسترده داشته و به معنای دلالت شیء بر معنای مقصود است و فراتر از کلام را شامل میشود.[۷] علامه طباطبایی از ظاهر آیه ۱۶ سوره نمل برداشت کرده است که پرندگان هم نطق دارند و مخالف مفسرانی است که گفتهاند پرندگان نطق ندارند و در آنجا به معجزه الهی به نطق آمدهاند.[۸]
فهم زبان پرندگان توسط سلیمان را تنها از طریق معجزه الهی دانستهاند. محمدجواد مغنیه عالم و مفسر شیعی معتقد است خداوند هر کدام از انبیای خود را به نوعی از معجزه اختصاص داده است.[۹] معجزه سلیمان علاوه بر تسخیر باد و جنیان، فهم زبان برخی پرندگان و حشرات بوده است.[۱۰]
براساس برخی روایات، باد صدای حیوانات را به گوش سلیمان میرساند. برخی تفاسیر این مطلب را باورپذیر دانستهاند؛ زیرا امروزه دستگاه تلفن و انواع تماسها این نوع مطالب را باورپذیر میکند.[۱۱] مکارم شیرازی عالم و مفسر شیعه معتقد است هیچ دلیلی وجود ندارد که داستان سلیمان و مور یا سلیمان و هدهد بر کنایه و مجاز و یا زبان حال و مانند آن حمل گردد؛ زیرا حفظ ظاهر آنها و حمل بر معنی حقیقی امکانپذیر است.[۱۲] سخن گفتن سلیمان با حیوانات در شعر فارسی نیز بروز داشته است.[۱۳]
فهم کلام مورچه
یکی از مواردی که قرآن از فهم زبان حیوانات توسط سلیمان نقل کرده، گفتار مورچهای است که به مورچههای دیگر میگوید وارد خانههای خود گردند تا سلیمان و سپاهیانش در حالی که متوجه نیستند آنها را نابود نکنند.[۱۴] سلیمان از کلام مورچه تبسم کرد و خداوند را شکر کرد.[۱۵] تفسیر مجمع البیان به این نکته توجه داده که صوت مورچه برای سلیمان مفهوم بود، به همین جهت در قران از تعبیر قول «مِن قَوْلِهَا» استفاده کرده است.[۱۶]
نظر کردن به درویشان مُنافیِّ بزرگی نیست
سلیمان با چُنان حشمت، نظرها بود با مورش[۱۷]
این مورچه در خطاب به مورچههای دیگر دستور میدهد و از این دستور چنین برداشت شده که این مورچه ملکه مورچهها بوده است.[۱۸] مورچه در این گفتار نسبت ظلم را از حضرت سلیمان(ع) و لشکریان نفی میکند و از حرف او چنین برداشت میشود حضرت سلیمان و لشکریان او، از روی آگاهی و عمد موجودات ضعیفی همچون مورچهها را پایمال نمیکردند.[۱۹]
برخی مفسران معتقدند از این آیه برداشت میشود که مورچگان نیز درک، نِظام و گفتگو میان خود را دارد و امروزه علم نیز این را ثابت میکند و شناخت سلیمان از آن تنها توسط معجزه بوده است.[۲۰]
سخنگفتن با هدهد
داستان سخن گفتن سلیمان با هدهد از آیه ۲۰ تا ۲۸ سوره نمل آمده است. پرندگان در اطاعت سلیمان بودند. سلیمان متوجه عدم حضور هدهد گشت[۲۱] و گفت که اگر هدهد برای غیبت خود دلیل موجهی نداشته باشد او را تنبیه شدید یا ذبح خواهد کرد. پس از مدتی نه چندان طولانی، هدهد بازگشت.[۲۲] هدهد سخنان خود را برای ترغیب سلیمان و دلجویی از او، به خاطر قبول عذرش چنین آغاز کرد که بر چیزی آگاهی یافته که سلیمان از آن بیاطلاع است.[۲۳] هدهد گزارشی از کشور سبأ که زنی بر آن حکومت میکرد، داد. هدهد حکومت آن زن را به قدرى منظم میداند كه از هر چيزى بهرهمند و برخوردار هستند.[۲۴]
هدهد آنان را چنین توصیف میکند که بر خورشید سجده میکنند و شیطان اعمالشان را زینت بخشیده و آنها را از راه راست بازداشته است.[۲۵] هدهد در ادامه برخی اوصاف خداوند را ذکر میکند.[۲۶] از این سخنان هدهد برداشت کردهاند که این پرنده نسبت به خداوند شناخت و معرفت عمیق دارد؛ زیرا پرستش خورشید را مردود دانسته و آن را جزء وسوسههای شیطانی میداند.[۲۷]
سلیمان نیز پس از بررسی کلام هدهد، هدهد را به همراه نامهای به آن دیار میفرستد.[۲۸]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ طاهرینیا، «تکلم و گفت و گوی حیوانات در قرآن»، ص۱۹۳.
- ↑ طاهرینیا، «تکلم و گفت و گوی حیوانات در قرآن»، ص۱۹۳.
- ↑ صفار، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، ۱۴۰۴ق، ص۳۴۷ - ۳۵۳.
- ↑ معرفت، نقد شبهات پیرامون قرآن کریم، ۱۳۹۲ش، ص۳۸۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۴۱۹.
- ↑ سوره نمل، آیه۱۶.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۵، ص۳۵۰.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۵، ص۳۵۱.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۶، ص۱۲.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۶، ص۱۲.
- ↑ طیب، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۸ش، ج۱۰، ص۱۲۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۴۳۶.
- ↑ عطار، الهی نامه، بخش دوم، «حکایت سلیمان داود علیهما السلام با مور عاشق»، سایت گنجور؛ اعتصامی، دیوان اشعار، «شمارهٔ ۸۱ - سعی و عمل»، گنجور.
- ↑ طیب، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۸ش، ج۱۰، ص۱۲۱.
- ↑ طیب، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۸ش، ج۱۰، ص۱۲۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۳۳۶.
- ↑ حافظ، غزلیات، «غزل شمارهٔ ۲۷۸»، گنجور.
- ↑ طاهرینیا، «تکلم و گفت و گوی حیوانات در قرآن»، ص۱۸۶.
- ↑ طاهرینیا، «تکلم و گفت و گوی حیوانات در قرآن»، ص۱۸۴.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۶، ص۱۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۴۴۰.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۴۴۲.
- ↑ طاهرینیا، «تکلم و گفت و گوی حیوانات در قرآن»، ص۱۸۶.
- ↑ نجفی خمینی، تفسير آسان، ۱۳۹۸ق، ج۱۵، ص۵۳.
- ↑ حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسير اثنا عشري، ۱۳۶۳ش، ج۱۰، ص۳۴.
- ↑ سوره نمل، آیه ۲۵-۲۶.
- ↑ طاهرینیا، «تکلم و گفت و گوی حیوانات در قرآن»، ص۱۸۶.
- ↑ سوزه نمل، آیه۲۸.
منابع
- حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنی عشری، تهران، میقات، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، تحقیق و تصحیح محسن کوچهباغی، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- طاهرینیا، علیباقر و دیگران، «تکلم و گفت و گوی حیوانات در قرآن»، در مجله لسان مبین، شماره ۱، دی ۱۳۸۹ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم،۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمدجواد بلاغی، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- معرفت، محمدهادی، نقد شبهات پیرامون قرآن کریم، ترجمه: علیاکبر رستمی و دیگران، قم، التمهید، ۱۳۹۲ش.
- مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- نجفی خمینی، محمدجواد، تفسیر آسان، تهران، انتشارات اسلامیة، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.