پرش به محتوا

قزلباش (افغانستان): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Hasanejraei (بحث | مشارکت‌ها)
اصلاح ساختار، خلاصه‌سازی، اصلاح پانویس‌ها و افزودن منبع - ناکامل
imported>Fayaz
جز حذف عبارت جانبدارانه
خط ۷: خط ۷:
منابع مختلف، شمار قزلباشان [[افغانستان]] را از ۲۰ هزار خانوار تا ۳۰۰ هزار نفر نوشته‌اند.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۵۱.</ref> قزلباشان در گذشته غالباً ترک‌زبان بوده‌اند اما در [[افغانستان]] امروز به زبان فارسی دری سخن می‌گویند.<ref>نجفی، «تنوع قومی، فرهنگی و زبانی در افغانستان ۲»، ص۲۰۸.</ref> آنها از طایفه‌های مختلفی مانند ترک‌ها، ترکمن‌ها، کردها و لرها بوده‌اند.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۵۱.</ref>
منابع مختلف، شمار قزلباشان [[افغانستان]] را از ۲۰ هزار خانوار تا ۳۰۰ هزار نفر نوشته‌اند.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۵۱.</ref> قزلباشان در گذشته غالباً ترک‌زبان بوده‌اند اما در [[افغانستان]] امروز به زبان فارسی دری سخن می‌گویند.<ref>نجفی، «تنوع قومی، فرهنگی و زبانی در افغانستان ۲»، ص۲۰۸.</ref> آنها از طایفه‌های مختلفی مانند ترک‌ها، ترکمن‌ها، کردها و لرها بوده‌اند.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۵۱.</ref>


سطح سواد در میان قزلباش‌های [[افغانستان]] بیش از دیگر گروه‌های قومی بوده  و از نظر معیشت و درآمد نیز وضعیت مناسبی داشته‌اند.<ref>نجفی، «تنوع قومی، فرهنگی و زبانی در افغانستان ۲»، ص۲۰۸.</ref> تیمورشاه درانی، دومین پادشاه سلسله ابدالی، که زبان فارسی و رفتار و آداب ایرانی در دربار او معمول بوده است، در اواخر قرن دوازدهم هجری، مشاوران و خدمتگزاران دربار را از میان قزلباش‌ها برگزید و پس از آن نیز بسیاری از قزلباشان به کارهای دولتی و اداری مانند صندوق‌داری، مستوفی‌گری و منشی‌گری مشغول بوده‌اند.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۵۱.</ref>
تیمورشاه درانی، دومین پادشاه سلسله ابدالی، که زبان فارسی و رفتار و آداب ایرانی در دربار او معمول بوده است، در اواخر قرن دوازدهم هجری، مشاوران و خدمتگزاران دربار را از میان قزلباش‌ها برگزید و پس از آن نیز بسیاری از قزلباشان به کارهای دولتی و اداری مانند صندوق‌داری، مستوفی‌گری و منشی‌گری مشغول بوده‌اند.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۵۱.</ref>


==پانویس‌ها==
==پانویس‌ها==

نسخهٔ ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۲۷

قِزِلباش، یکی از اقلیت‌های قومی شیعه‌مذهب[۱] در افغانستان. بیشتر قزلباش‌ها ترک‌تبارند و در مناطق مختلف افغانستان پراکنده‌اند، اما شمار زیادی از آنها در چنداول کابل ساکن‌اند.[۲]

قزلباش‌های افغانستان، گروهی از بازماندگان سپاه قزلباشند که به فرمان نادرشاه افشار، قندهار را فتح کردند و سپس در قندهار و کابل و هرات ماندگار شدند.[۳] برخی منابع، پیشینه قزلباش‌های افغانستان را به زمان شاه اسماعیل اول صفوی رسانده‌اند که عده‌ای از قزلباش‌ها با شاهزادگان و امیران صفوی که به حکومت بخش‌هایی از افغانستان فعلی منصوب می‌شده‌اند، به آنجا رفته و در مناطق مختلف ساکن می‌شده‌اند.[۴]

قزلباش‌ها همواره مسلمان و شیعی‌مذهب بوده‌اند، تا آنجا که در محل‌های اقامت آنان، کلمه قزلباش مترادف با کلمه شیعه به کار می‌رفته است.[۵] بنابر منابع تاریخی، امیر عبدالرحمان خان، از پادشاهان افغانستان، تلاش بسیاری کرد تا قزلباش‌ها را به قبول مذهب اهل سنت وادارد، اما جز تعداد اندکی که مذهب حنفی را از روی تقیه پذیرفتند، بقیه در مذهب شیعه ماندند.[۶]

منابع مختلف، شمار قزلباشان افغانستان را از ۲۰ هزار خانوار تا ۳۰۰ هزار نفر نوشته‌اند.[۷] قزلباشان در گذشته غالباً ترک‌زبان بوده‌اند اما در افغانستان امروز به زبان فارسی دری سخن می‌گویند.[۸] آنها از طایفه‌های مختلفی مانند ترک‌ها، ترکمن‌ها، کردها و لرها بوده‌اند.[۹]

تیمورشاه درانی، دومین پادشاه سلسله ابدالی، که زبان فارسی و رفتار و آداب ایرانی در دربار او معمول بوده است، در اواخر قرن دوازدهم هجری، مشاوران و خدمتگزاران دربار را از میان قزلباش‌ها برگزید و پس از آن نیز بسیاری از قزلباشان به کارهای دولتی و اداری مانند صندوق‌داری، مستوفی‌گری و منشی‌گری مشغول بوده‌اند.[۱۰]

پانویس‌ها

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • نجفی، علی، «تنوع قومی، فرهنگی و زبانی در افغانستان ۲»، در فصلنامه پژوهش‌های منطقه‌ای، تابستان ۱۳۹۰ش، شماره ۷.
  1. دائرة المعارف تشیع، ج۲، ص۲۹۱.
  2. زندگانی سردار کابلی، کیوان سمیعی، ص۲۶.
  3. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۵۱.
  4. زندگانی سردار کابلی، کیوان سمیعی، ص۲۵.
  5. زندگانی سردار کابلی، کیوان سمیعی، ص۲۶.
  6. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۵۱.
  7. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۵۱.
  8. نجفی، «تنوع قومی، فرهنگی و زبانی در افغانستان ۲»، ص۲۰۸.
  9. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۵۱.
  10. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۵۱.