پرش به محتوا

هابیل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
P.motahari (بحث | مشارکت‌ها)
لینک قابیل
P.motahari (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۱: خط ۱۱:
هابیل و [[قابیل]] برای آنکه مشخص شود کدام‌یک نزد [[خدا]] تقرب دارند، مأمور شدند برای خدا [[قربانی]] کنند. هابیل به سبب آنکه صاحب دام بود یکی از بهترین گوسفندان خود را برای خدا قربانی کرد. در مقابل قابیل که صاحب زراعت بود بخشی از بدترین زراعت خود را فراهم کرد.<ref>طبری، ترجمه تفسیر طبری، ۱۳۵۶ش، ج۶، ص۱۴۷۹.</ref> آن دو بر بالای کوهی رفتند و قربانی‌ها را در آنجا قرار دادند. در این وقت آتشی آمد و قربانی هابیل را سوزاند و محصولی که قابیل فراهم کرده بود، آتش نگرفت. آتش‌گرفتن قربانی نشانه پذیرفتن آن نزد خدا بود. ازاین‌رو قربانی هابیل پذیرفته شد؛ اما قربانی قابیل مورد پذیرش قرار نگرفت.<ref>كاتب واقدی، الطبقات الکبری، چ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۹.</ref>
هابیل و [[قابیل]] برای آنکه مشخص شود کدام‌یک نزد [[خدا]] تقرب دارند، مأمور شدند برای خدا [[قربانی]] کنند. هابیل به سبب آنکه صاحب دام بود یکی از بهترین گوسفندان خود را برای خدا قربانی کرد. در مقابل قابیل که صاحب زراعت بود بخشی از بدترین زراعت خود را فراهم کرد.<ref>طبری، ترجمه تفسیر طبری، ۱۳۵۶ش، ج۶، ص۱۴۷۹.</ref> آن دو بر بالای کوهی رفتند و قربانی‌ها را در آنجا قرار دادند. در این وقت آتشی آمد و قربانی هابیل را سوزاند و محصولی که قابیل فراهم کرده بود، آتش نگرفت. آتش‌گرفتن قربانی نشانه پذیرفتن آن نزد خدا بود. ازاین‌رو قربانی هابیل پذیرفته شد؛ اما قربانی قابیل مورد پذیرش قرار نگرفت.<ref>كاتب واقدی، الطبقات الکبری، چ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۹.</ref>


دستور به قربانی‌کردن برای آن بود که [[قابیل]] به برگزیده شدن هابیل به عنوان وصی و جانشینی [[حضرت آدم علیه‌السلام|آدم(ع)]] معترض شد.<ref>صادقی فدکی، ارتداد؛ بازگشت به تاریکی، ۱۳۸۸ش‏، ص۲۷۰.</ref> او این انتخاب را بر اساس فرمان خدا نمی‌دانست بلکه بر اساس سلیقه شخصی [[حضرت آدم(ع)]] و علاقه‌ای می‌دانست که او به هابیل داشت . قابیل معتقد بود به سبب آنکه فرزند بزرگ‌تر است، جانشینی و وصایت از آن او است. ازاین‌رو برای پایان دادن به این نزاع، [[وحی]] آمد كه هر یک به درگاه خدا قربانی آورند.<ref>صادقی فدکی، ارتداد؛بازگشت به تاریکی، ۱۳۸۸ش‏، ص۲۷۰. ص۲۷۰.</ref>
دستور به قربانی‌کردن برای آن بود که [[قابیل]] به برگزیده شدن هابیل به عنوان وصی و جانشینی [[حضرت آدم علیه‌السلام|آدم(ع)]] معترض شد.<ref>صادقی فدکی، ارتداد؛ بازگشت به تاریکی، ۱۳۸۸ش‏، ص۲۷۰.</ref> او این انتخاب را بر اساس فرمان خدا نمی‌دانست بلکه بر اساس سلیقه شخصی [[حضرت آدم(ع)]] و علاقه‌ای می‌دانست که او به هابیل داشت . قابیل معتقد بود به سبب آنکه فرزند بزرگ‌تر است، جانشینی و وصایت از آن او است. ازاین‌رو برای پایان دادن به این نزاع، [[وحی]] آمد كه هر یک به درگاه خدا قربانی آورند.<ref>صادقی فدکی، ارتداد؛بازگشت به تاریکی، ۱۳۸۸ش‏، ص۲۷۰.</ref>


ماجرای قربانی‌کردن و قتل هابیل توسط قابیل در [[تورات]] آمده است.<ref>تورات، کتاب تکوین، باب۴، آیه ۴-۸.</ref>
ماجرای قربانی‌کردن و قتل هابیل توسط قابیل در [[تورات]] آمده است.<ref>تورات، کتاب تکوین، باب۴، آیه ۴-۸.</ref>

نسخهٔ ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۳۳

هابیل دومین فرزند پسر آدم(ع) و حوا. او را انسان باتقوا و عابد معرفی کرده‌اند. هابیل به فرمان خدا جانشین و وصی آدم شد. او مأمور شد با اقلیما، خواهر قابیل ازدواج کند. برادرش قابیل هم با خواهر او، یعنی لیوذا، ازدواج کرد. جانشینی هابیل برای پدر و تصمیم بر ازدواجش با اقلیما مورد اعتراض قابیل قرار گرفت. قابیل بر این باور بود به دلیل آنکه او فرزند بزرگ‌تر است، خود شایسته جانشینی پدر و ازدواج با اقلیما است.

به دنبال این اعتراض قرار شد هر کدام از آن دو برای خدا قربانی کنند. قربانی هر کدام که پذیرفته شد، نشان از تقربش به خدا است و جانشینی و ازدواج با اقلیما نیز برای همان خواهد بود. با پذیرفته‌شدن قربانی هابیل جانشینی و ازدواج با اقلیما از آن او شد. وی مورد حسادت قابیل قرار گرفت و توسط او کشته شد. در قرآن به نام هابیل تصریح نشده است؛ اما واژه «دو فرزند آدم» برای هابیل و قابیل به کار رفته است. ماجرای هابیل و قابیل در سوره مائده آمده است. در تورات نیز به ماجرای هابیل و قابیل اشاره شده است.

زندگی‌نامه

هابیل دومین فرزند پسر آدم(ع) و حوا و برادر کوچک قابیل بود. بر اساس گزارش‌ها مادر هابیل ابتدا قابیل و خواهرش اقلیما را به دنیا آورد سپس هابیل و لیوذا متولد شدند.[۱] هابیل صاحب گله بود.[۲] وی را انسانی نیک[۳] و مطیع فرامین خدا معرفی ‌کرده‌اند.[۴]

قرآن به صورت تلویحی به پرهیزگار بودن هابیل اشاره کرده است.[۵] هابیل به امر خدا جانشین آدم(ع) شد ازاین‌رو آدم مأمور شد به او وصیت کرده و اسم اعظم خدا را به او بدهد.[۶] منابع تاریخی عمر هابیل را ۲۰ سال گزارش کرده‌اند.[۷]

هدیه و قربانی برای خدا

هابیل و قابیل برای آنکه مشخص شود کدام‌یک نزد خدا تقرب دارند، مأمور شدند برای خدا قربانی کنند. هابیل به سبب آنکه صاحب دام بود یکی از بهترین گوسفندان خود را برای خدا قربانی کرد. در مقابل قابیل که صاحب زراعت بود بخشی از بدترین زراعت خود را فراهم کرد.[۸] آن دو بر بالای کوهی رفتند و قربانی‌ها را در آنجا قرار دادند. در این وقت آتشی آمد و قربانی هابیل را سوزاند و محصولی که قابیل فراهم کرده بود، آتش نگرفت. آتش‌گرفتن قربانی نشانه پذیرفتن آن نزد خدا بود. ازاین‌رو قربانی هابیل پذیرفته شد؛ اما قربانی قابیل مورد پذیرش قرار نگرفت.[۹]

دستور به قربانی‌کردن برای آن بود که قابیل به برگزیده شدن هابیل به عنوان وصی و جانشینی آدم(ع) معترض شد.[۱۰] او این انتخاب را بر اساس فرمان خدا نمی‌دانست بلکه بر اساس سلیقه شخصی حضرت آدم(ع) و علاقه‌ای می‌دانست که او به هابیل داشت . قابیل معتقد بود به سبب آنکه فرزند بزرگ‌تر است، جانشینی و وصایت از آن او است. ازاین‌رو برای پایان دادن به این نزاع، وحی آمد كه هر یک به درگاه خدا قربانی آورند.[۱۱]

ماجرای قربانی‌کردن و قتل هابیل توسط قابیل در تورات آمده است.[۱۲]

ازدواج

هابیل به فرمانی که خدا به آدم(ع) داده بود، مأمور به ازدواج با اقلیما، خواهر دوقلوی قابیل شد. قابیل هم موظف شد با لیوذا، خواهر دوقلوی هابیل ازدواج کند. قابیل به سبب آنکه خواهرش زیباتر از خواهر هابیل بود، به دستور پدرش اعتراض کرد.[۱۳] برخی از منابع دستور به قربانی کردن هابیل و قابیل برای تقرب به خدا را در پاسخ به اعتراض قابیل برای ازدواج با خواهر هابیل دانسته‌اند. بر همین اساس قربانی هر کدام از قابیل و هابیل که مورد قبول خدا واقع می‌شد، اقلیما نصیب همان می‌شد.[۱۴]

قتل هابیل

پس از آنکه قربانی هابیل پذیرفته شد قابیل به برادر کوچکترش هابیل حسادت کرد و او را کشت. در منابع تاریخی آمده است به دنبال پذیرفته نشدن قربانی قابیل، او سوگند خورد که هابیل را خواهد کشت. هابیل ضمن اشاره به تقوای الهی و اینکه خداوند قربانی اهل تقوا را می‌پذیرد، خطاب به قابیل گفت اگر تو قصد کشتن من را داشته باشی من هرگز اقدام به کشتن تو نمی‌کنم و مرتکب این گناه نمی‌شوم.[۱۵] به گزارش قرآن هابیل به قابیل هشدار داد اگر مرتکب قتل شود در زمره ستمگران خواهد بود و مستحق جهنم است.[۱۶]

منابع تاریخی نوشته‌اند زمانی که هابیل برای چراندن گوسفندان خود به کوهی رفته بود، در حالی که مشغول استراحت بود، مورد حمله قابیل قرار گرفت و با اصابت سنگی به سرش به قتل رسید.[۱۷] جسد هابیل به دلیل درماندگی قابیل از نحوه پنهان کردن و بی‌اطلاعی از دفن جسد، در معرض خطر برخی حیوانات درنده قرار گرفت. برای آنکه قابیل دفن کردن جسد را فرا بگیرد، به فرمان خدا دو زاغ فرستاده شدند. آن دو با هم جنگیدند تا آنکه یکی از آن دو دیگری را کشت و با منقار خود زمین را کند و جسد آن را دفن کرد.[۱۸] آیات ۲۹ تا ۳۱ سوره مائده به ماجرای قتل و دفن هابیل پرداخته است.[۱۹]

به ادعای متون تاریخی اولین خونی که به ناحق بر زمین ریخته شد خون هابیل بوده است.[۲۰] برخی از منابع اعلام کرده‌اند ماجرای قتل هابیل در گردنه حَراء نزدیک مکه، محل زندگی آدم(ع) و حوا، اتفاق افتاده است.[۲۱] در گزارشی آمده است قابیل پس از کشتن هابیل به همراه خواهر خود به عدن، در جنوب یمن فرار کرد.[۲۲] سن آدم(ع) در زمان قتل هابیل ۱۱۵ سال[۲۳] و در برخی منابع ۱۳۰ سال گزارش شده است.[۲۴]

محل دفن

قبر هابیل در نزدیکی شهر دمشق در سوریه

برخی منابع محل قتل هابیل را کوه قاسیون، یکی از کوه‌های مشرف بر شهر دمشق، دانسته‌اند.[۲۵] در کوه قاسیون سنگی قرار داشته که به گفته برخی مورخان اثر خون هابیل در آن باقی مانده است. بر همین اساس غاری که نزدیک این سنگ قرار گرفته به غار خون مشهور شده است.[۲۶]در دوره کنونی در ۴۰ کیلومتری شهر دمشق نزدیک مرز با لبنان مقبره‌ای به هابیل منسوب است. کوه قاسیون تا مقبره منسوب به هابیل فاصله چندانی ندارد.[۲۷]

جانشینی آدم پس از قتل هابیل

پس از کشته‌شدن هابیل، شیث جانشین آدم(ع) شد.[۲۸] در متون اسلامی درباره وقایع پس از قتل هابیل، آمده است که قابیل مورد لعن آدم(ع) قرار گرفت. آدم ۴۰ روز در مرگ هابیل گریست و در غم از دست دادن فرزندش نزد خدا شکوه کرد. خدا نیز در ازای مرگ هابیل، فرزندی به نام شیث به وی داد.[۲۹]

پانویس

  1. سمرقندی، تفسیر السمرقندی، ۱۴۱۶ق،‏ ج۱، ص۳۸۳.
  2. عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۱۲.‏
  3. طبری، ترجمه تفسیر طبری، ۱۳۵۶ش،‏ ج۵، ص۱۳۱۵.
  4. طوسی، التبیان، دارإحیاء التراث العربی، ج۳، ص۴۹۲.
  5. سوره مائده، آیه ۲۷.
  6. عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۱۲.‏
  7. ابن‌اثیر، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۴۴.
  8. طبری، ترجمه تفسیر طبری، ۱۳۵۶ش، ج۶، ص۱۴۷۹.
  9. كاتب واقدی، الطبقات الکبری، چ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۹.
  10. صادقی فدکی، ارتداد؛ بازگشت به تاریکی، ۱۳۸۸ش‏، ص۲۷۰.
  11. صادقی فدکی، ارتداد؛بازگشت به تاریکی، ۱۳۸۸ش‏، ص۲۷۰.
  12. تورات، کتاب تکوین، باب۴، آیه ۴-۸.
  13. طوسی، ‏التبیان، دارإحیاء التراث العربی‏، ج۳، ص۴۹۳.
  14. طوسی، ‏التبیان‏، دارإحیاء التراث العربی‏، ج۳، ص۴۹۳.
  15. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۳۸.
  16. سوره مائده، آیه۲۹.
  17. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۳۸.
  18. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۸۶.
  19. سوره مائده، آیه ۲۹-۳۱.
  20. طبری، ترجمه تفسیر طبری، ۱۳۵۶ش، ج۶، ص۱۶۵۲.
  21. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۴۳.
  22. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۴۳.
  23. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۴۷.
  24. مجمل التواریخ و القصص، انتشارات کلاله خاور، ص۱۸۲.
  25. قزوینی، آثار البلاد، ۱۳۷۳ش، ص۲۴۵.
  26. قزوینی، آثار البلاد، ۱۳۷۳ش، ص۲۴۶؛هروی، الإشارات إلی معرفة الزیارات‏، ۱۴۲۳ق، ص۲۰.‏
  27. قائدان، «اماکن سیاحتی و زیارتی دمشق».
  28. قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۶۶.
  29. قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۶۶.

منابع

  • ابن‌اثیر، ابوالحسن علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر-داربیروت، ۱۳۸۵ق.
  • روی، علی بن ابوبکر، الإشارات إلی معرفة الزیارات‏، محقق/مصحح: علی ‏عمر، قاهره، ‏مکتبة الثقافة الدینیة، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
  • سمرقندی، نصر بن محمد، تفسیر السمرقندی المسمی بحرالعلوم‏، تحقیق: ‏عمر عمروی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • صادقی فدکی، جعفر، ارتداد، بازگشت به تاریکی؛ نگرشی به موضوع ارتداد از نگاه قرآن کریم،‏ قم‏، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، (مرکز فرهنگ و معارف قرآن‏/بوستان کتاب)، چاپ اول، ۱۳۸۸ش‏.
  • طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
  • طبری، محمد بن جریر، ترجمه تفسیر طبری، مصحح: حبیب‏ یغمایی، تهران‏، توس،‏ چاپ دوم، ۱۳۵۶ش.
  • طوسی، محمدبن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر(تفسیر العیاشی) محقق: هاشم رسولی، ‏تهران، ‏مکتبة العلمیة الاسلامیة، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
  • قائدان، علی اصغر، «اماکن سیاحتی و زیارتی دمشق»، پایگاه اینترنتی مرکز اطلاع‌رسانی غدیر، تاریخ بازدید: ۹-۱۰-۱۳۹۶ش.
  • قزوینی، زکریا بن محمد بن محمود، آثار البلاد و اخبار العباد، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق موسوی جزایری، قم، دارالكتاب‏، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
  • كاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ش.
  • مجمل التواریخ و القصص، تحقیق ملک الشعراء بهار، تهران، کلاله خاور، بی‌تا.