زیارت ناحیه مقدسه از زیارتنامههای امام حسین(ع) است که سفارش شده در روز عاشورا خوانده شود. شیعیان این زیارتنامه را در روزهای دیگر هم می خوانند. این زیارتنامه، با سلام بر پیامبران و ائمه(ع) آغاز میشود و با سلام بر امام حسین(ع) و یارانش ادامه مییابد. پس از آن، به شرحی از اوصاف و کردار امام، زمینههای قیام، شرح شهادت و مصائب وی و عزادارشدن عالَم و موجودات میپردازد.
زیارت ناحیه مقدسه را ابنمشهدی (درگذشت: ۶۱۰ق) و بهگفته علامه مجلسی، شیخ مفید (درگذشت: ۴۱۳ق) نقل کردهاند. در منابع حدیثی، تصریح نشده است که کدام امام آن را بیان کرده است؛ اما برخی میگویند از ناحیه امام مهدی(عج) صادر شده است.
نامگذاری و اهمیت
زیارت ناحیهٔ مقدسه، زیارتنامهای مشتمل بر مصائب امام حسین و یارانش است.[۱] به همین خاطر سخنرانان و مداحان به آن زیاد استناد میکنند.[۲]ابنمشهدی آن را جزو اعمال روز عاشورا ذکر کرده است؛[۳] اما شیعیان آن را در ایام دیگر سال نیز میخوانند.[۴]
این زیارتنامه را «زیارتِ ناحیهٔ مشهور»[۵] یا «زیارتِ ناحیهٔ معروف»[۶] نیز میگویند در مقابلِ زیارت الشهدا که آن را «زیارتِ ناحیهٔ غیرمشهور» هم میخوانند.[۷]
در منابع حدیثی تصریح نشده است که زیارت ناحیه مقدسه از جانب کدام معصوم بیان شده است. در کتاب المَزارُ الکبیر اثر ابنمشهدی (درگذشت: ۶۱۰ق)، تنها آمده که از «ناحیه، علیهالسلام» صادر شده است.[۹]علامه مجلسی نیز که آن را هم از ابنمشهدی و هم از شیخ مفید (درگذشت: ۴۱۳ق) گزارش کرده، اشاره نکرده که کدام امام آن را بیان کرده است.[۱۰]
با این همه، برخی از سخن ابنمشهدی هنگام نقل روایت نتیجه گرفتهاند که زیارتنامه را امام زمان به یکی از نواب اربعه گفته است.[۱۱] سخن ابنمشهدی این است: «وَ مِمَّا خَرَجَ مِنَ النَّاحِيَةِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِلَى أَحَدِ الْأَبْوَاب؛ و از چیزهایی که از ناحیه، علیهالسلام، به یکی از ابواب صادر شده است.»[۱۲]
زیارت ناحیه مقدسه با سلام بر پیامبران، اهلبیت، امام حسین(ع) و یارانش در کربلا آغاز میشود. پس از آن، به شرح اوصاف و کردار امام حسین(ع) پیش از واقعه کربلا، زمینههای قیام عاشورا، شرح شهادت و سختیهای او و یارانش، و عزادارشدن موجودات عالِم میپردازد. در پایان، با توسل به اهلبیت و دعا پایان میپذیرد.[۱۳]
در آغازِ این زیارت، بر ۲۴ پیامبر و پنجتنِ آلعبا به همراه اوصاف مشهور آنها سلام داده میشود.[۱۴] سلام بر امام حسین(ع) گاهی با ذکر نام و فضایل و عملکرد آن حضرت است و گاهی بر اعضا و جوارحش با بیان مصیبت واردشده بر آنها.[۱۵]
بیان ویژگیهای امام حسین
در این زیارتنامه برخی از ویژگیهای امام حسین معرفی شده است:
ابنمشهدی در آغاز کتابش گفته است آنچه در این کتاب آورده است از طریق راویان ثقه به سادات میرسد.[۲۰] برخی با استناد به اینکه منظور از سادات، امامان معصوم هستند، روایات این کتاب را معتبر و صحیح میدانند، هرچند مُرسَل باشند.[۲۱] همچنین این جمله او را از توثیقات عام شمردهاند که از نظر برخی رجالیان بر وثاقت تمام راویان کتاب دلالت دارد.[۲۲]
سید بن طاووس در کتاب مصباح الزّائر زیارتی از سیدِ مرتضی (درگذشت: ۴۳۶ق) با عنوان «زیارةٌ ثانَویّه بِاَلفاظ شافِیَه» جزو اعمال روز عاشورا نقل کرده است.[۲۶] به گفته محمد احسانیفر در مقاله «اعتبار سندی زیارتهای ناحیه مقدسه»، دوسوم زیارت ناحیه در این زیارت آمده است.[۲۷]علامه مجلسی احتمال داده است که علت این تفاوت اختلاف نسخهها باشد یا اینکه به احتمال قویتر، سیدِ مرتضی عبارتی از خود بر زیارت ناحیه افزوده است.[۲۸] احسانیفر، زیارت منقول از سیدِ مرتضی را به امام معصوم نسبت نداده و گفته این زیارت با زیارت ناحیه تفاوت اساسی دارد.[۲۹]
تردید در صدور فرازهایی از زیارتنامه
برخی از نویسندگان با استناد به فرازهایی از زیارتنامه، در صدور آن از معصوم تردید کردهاند؛ از جمله گفتهاند این فراز که میگوید: «زنان از پسِ پردههای خیمه خارج شدند، در حالی که گیسوان برگونهها پراکنده نموده بودند، بر صورتهایشان سیلی میزدند و نقاب از چهره افکنده بودند» با مبانی دینی شیعه سازگار نیست؛ چراکه در روایات، از پریشان کردن مو و لطمهزدن به صورت نهی شده است. همچنین چنین کاری با مقام صبر زنان اهلبیت، به ویژه حضرت زینب(س) در برابر امتحان الهی سازگار نیست.[۳۰] در پاسخ به این اشکال گفتهاند این عبارات کِنایی است و کنایه از این است که زنان پریشان بودند و حال روحیِ آشفتهای داشتند.[۳۱]
همچنین اشکال کردهاند که عبارت «شمر روی سینهات نشست و شمشیرش را به حنجرت فروبرد و ریشت را به دست گرفت و با شمشیرش، تو را ذبح کرد» با گزارشهای دیگری که حاکی از این است که سرِ امام حسین را از پشت بریدند سازگار نیست.[۳۲]
شرحهای زیارت ناحیه
بر زیارتنامه ناحیه مقدسه، شرحهایی نوشته شده که از آن جمله است:
الذَّخیرةُ الباقیه از محمدجعفر شاملی شیرازی (فارسی)،
الشَّمسُ الضّاحیه از جمعی از علما (فارسی)،
تُحفةٌ قائمیه از شیخ محمدباقر فقیه ایمانی (فارسی)،
سلام بر آدم یارِ مخلص خدا از بینِ آفریدگانش، درود بر شیث ولی خدا و بهترینِ بندگانش، سلام بر ادریس که برای خدا حجّتِ او را بپا داشت، درود بر نوح که دعایش قرینِ اجابت بود، سلام بر هود که کمک و یاری خدا مَدَدِ او بود، درود بر صالح که خداوند تاج کرامت بر سرش نهاد، سلام بر ابراهیم که خدا مقامِ خُلّت و رفاقت رابه او عطا نمود، درود بر اسماعیل که خداوند ذبحی عظیم از بهشت را فدای او نمود، سلام بر اسحاق که خداوند پیامبری را در نسل او قرار داد، درود بر یعقوب که خداوند به رحمت خود بینائی چشمش را به او بازگرداند، سلام بر یوسف که خداوند به عظمتِ خود او را از قعر چاه رهائی بخشید، درود بر موسی که خداوند به قدرتِ خود دریا را برایش شکافت، سلام بر هارون که خداوند پیامبری خود را به وی اختصاص داد، درود بر شعیب که خدا او را بر اُمّتش پیروز نمود، سلام بر داوود که خداوند از لغزش او درگذشت، درود بر سلیمان که بخاطر شوکتش جنّ به فرمان او درآمد، سلام بر ایوب که خداوند او را از بیماریش شفا بخشید، درود بر یونس که خداوند به وعده خود برایش وفا نمود، سلام بر عُزَیر که خداوند او را پس از مرگش به حیات بازگردانید، درود بر زکریا که در رنج و بَلا شکیبا بود، سلام بر یحیی که خداوند به سبب شهادت مقام و منزلتِ او را بالا برد،
درود بر عیسی روح خدا و کلمه او، سلام بر محمّد محبوبِ خدا و یار مخلص او، درود بر فرمانروای مؤمنان علی بن ابیطالب، که برادری رسول خدا به وی اختصاص یافت، سلام بر فاطمه زهراء دختر رسولالله، درود بر حسن بن علی وصی و جانشین پدرش، سلام بر حسین که جانش را تقدیم نمود، سلام بر آن کسی که در نهان و آشکار خدا را اطاعت نمود، سلام بر آن کسی که خداوند شفا را در خاکِ قبرِ او قرار داد، سلام بر آن کسی که (محلِّ) اجابتِ دعا در زیرِ بارگاه اوست، سلام بر آن کسی که امامان از نسل اویند، سلام بر فرزندِ خاتم پیامبران، سلام بر فرزند سرور جانشینان، سلام بر فرزند فاطمه زهراء، سلام بر فرزند خدیجه کبری، سلام بر فرزند سدرة المنتهی، سلام بر فرزند جنّة المأوی، سلام بر فرزند زمزم و صفا، سلام بر آن آغشته به خون، سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد، سلام بر پنجمینِ اصحابِ کساء، سلام بر غریبِ غریبان، سلام بر شهیدِ شهیدان، سلام بر مقتولِ دشمنان، سلام بر ساکنِ کربلاء، سلام بر آن کسی که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند، سلام بر آن کسی که خاندانش پاک و مطهّرند، سلام بر پیشوای دین، سلام بر آن جایگاههای براهین و حُجَجِ الهی، درود بر آن پیشوایانِ سَروَر، سلام بر آن گریبانهای چاکشده، سلام بر آن لبهای خشکیده، سلام بر آن جانهای مُستأصل و ناچار، سلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارجشده، سلام بر آن جسدهای عریان و برهنه، سلام بر آن بدنهای لاغر و نحیف، سلام بر آن خونهای جاری، سلام بر آن اعضای قطعهقطعهشده، سلام بر آن سرهای بالارفته (بر نیزهها)، سلام برآن بانوانِ بیرون آمده (از خیمهها)، سلام بر حجّتِ پروردگارِ جهانیان،
سلام برتو (ای حسین بن علی) و بر پدرانِ پاک و طاهِرَت، سلام برتو و بر فرزندانِ شهیدت، سلام بر تو و بر خاندانِ یاریدهندهات (به دین الهی)، سلام بر تو و بر فرشتگانِ مُلازمِ آرامگاهت، سلام بر آن کشته مظلوم، سلام بر برادرِ مسمومش، سلام بر علیاکبر، سلام بر آن شیرخوارِ کوچک، سلام بر آن بدنهای برهنهشده، سلام بر آن خانوادهای که نزدیک (و همراه سَروَرشان) بودند، سلام بر آن به خاکافتادگان در بیابانها، سلام بر آن دورافتادگان از وطنها، سلام بر آن دفنشدگانِ بدون کفن، سلام بر آن سرهای جداشده از بدن، سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خویش برای خدا) و شکیبا، سلام بر آن مظلومِ بییاور، سلام بر آن جای گرفته در خاکِ پاک، سلام بر صاحبِ آن بارگاهِ عالیرتبه، سلام بر آن کسی که ربّ جلیل او را پاک و مطهّر گردانید، سلام بر آن کسی که جبرئیل به او مباهات مینمود، سلام بر آن کسی که میکائیل در گهواره با او تکلّم مینمود، سلام بر آن کسی که عهد و پیمانش شکسته شد، سلام بر آن کسی که پرده حُرمَتش دریده شد، سلام برآن کسی که خونش به ظلم ریخته شد، سلام بر آنکه با خونِ زخمهایش شستوشو داده شد، سلام بر آنکه از جامهای نیزهها جرعه نوشید، سلام بر آن مظلومی که خونش مباح گردید، سلام بر آنکه در ملأ عام سرش بریده شد، سلام بر آنکه اهل قریهها دفنش نمودند، سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد، سلام بر آن مدافعِ بییاور، سلام بر آن مَحاسنِ بهخون خضابشده، سلام بر آن گونه خاکآلوده، سلام بر آن بدنِ برهنه، سلام بر آن دندانِ چوبخورده، سلام برآن سرِ بالاینیزهرفته، سلام بر آن بدنهای برهنه و عریانی که در بیابانها گُرگهای تجاوزگر به آن دندان میآلودند، و درندگان خونخوار بر گِردِ آن میگشتند، سلام بر تو ای مولای من و بر فرشتگانی که بر گِردِ بارگاه تو پَر میکِشند، و اطرافِ تُربتت اجتماع کردهاند،
و در آستانِ تو طواف میکنند، و برای زیارت تو وارد میشوند، سلام بر تو من به سوی تو رو آوردهام، و به رستگاری درپیشگاه تو امید بستهام، سلام بر تو سلامِ آن کسی که به حُرمتِ توآشناست، و درولایت و دوستی تو مُخلص و بیریا است، و به سببِ محبّت و ولای تو به خدا تقرّب جسته، و از دشمنانت بیزار است، سلام کسیکه قلبش از مصیبت تو جریحهدار، و اشکش به هنگام یاد تو جاری است، سلام کسیکه دردناک و غمگین و شیفته و فروتن است، سلام کسیکه اگر با تو در کربلاء میبود، باجانش (در برابرِ) تیزی شمشیرها از تو محافظت مینمود، و نیمهجانش را به خاطر تو بهدست مرگ میسپرد، و در رکاب تو جهاد میکرد، و تو را علیه ستمکاران یاری داده، جان و تن و مال و فرزندش را فدای تو مینمود، و جانش فدای جان تو، و خانوادهاش سپر بلای اهلبیت تو میبود، اگرچه زمانه مرا به تأخیر انداخت، و مُقدَّرات الهی مرا از یاری تو بازداشت، و نبودم تا با آنانکه با تو جنگیدند بجنگم، و با کسانیکه با تو اظهار دشمنی کردند خصومت نمایم، (درعوض) صبح و شام بر تو مویه میکنم، و به جای اشک برای تو خون گریه میکنم، از روی حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبتهائی که بر تو وارد شد، تا جائی که از فرط اندوهِ مصیبت، و غم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم، گواهی میدهم که تو نماز را بپاداشتی، و زکات دادی، و امربه معروف کردی، و از منکر و عداوت نَهی نمودی، و اطاعتِ خدا کردی و نافرمانی وی ننمودی، و به خدا و ریسمان او چنگ زدی تا وی را راضی نمودی، و از وی در خوف و خشیت بوده نظارهگرِ او بودی، و او را اجابت نمودی، و سنّتهای نیکو به وجود آوردی، و آتشهای فتنه را خاموش نمودی، و دعوت به هدایت و استقامت کردی، و راههای صواب و حقّ را روشن و واضح گرداندی، و در راه خدا بحقّ جهاد نمودی، و فرمانبردارِ خداوند، و پیرو جدّت محمّد بن عبدالله بودی، و شنوای کلام پدرت علی بودی، و پیشیگیرنده به (انجامِ) سفارش برادرت امام حسن بودی، و رفعتدهنده پایه شرافتِ دین، و خوار و سرکوبکننده طغیان، و کوبنده سرکشان، و خیرخواه و نصیحتگرِ اُمّت بودی، در هنگامی که در شدائدِ مرگ دستوپا میزدی، و مبارزهکننده با فاسقان بودی، و قیامکننده با حُجَج و براهین الهی، و ترحُّمکننده بر اسلام و مسلمین بودی،
یاریگرِ حق بودی، در هنگام بلاء شکیبا و صابر، حافظ و مراقب دین، و مدافع حریم آئین بودی، (طریقِ) هدایت را حفظ نموده یاری مینمودی، عدل و داد را گسترش داده و وسعت میبخشیدی، دین و آئینِ الهی را یاری نموده آشکار مینمودی، یاوهگویان را (از ادامه راه) بازداشته جلوگیری میکردی، حقّ ضعیف را از قوی بازمیستاندی، در قضاوت و داوری بین ضعیف و قوی برابر حُکم مینمودی، تو بهارِ سرسبزِ یتیمان بودی، نگاهبان و حافظ مردم بودی، مایه عزّت و سرافرازی اسلام، معدنِ احکام الهی، همپیمان نیکی و احسان بودی، پوینده طریقه جدّ و پدرت و در سفارشات و وصایا همسانِ برادرت بودی، وفادار به پیمانها، دارای سجایای پسندیده، و با جود و کَرَمِ آشکار بودی، شبزندهدار (به عبادت) در دلِ شبهای تاریک، معتدل و میانهرو در روشها، باسجایا و اخلاقِ کریمانه، دارای سوابقِ باعظمت و ارزشمند، دارای نَسَبِ شریف، و حَسَبِ والا، با درجات و رتبههای رفیع و عالی، مناقب و فضائلِ بسیار، سِرِشتها و طبیعتهای مورد ستایش، و با عطایا و مواهبِ بزرگ بودی، حلیم و صبور، هدایتشده، بازگشتکننده بسوی خدا، باجود و سخاوت دانا توانا و قاطع، پیشوای شهید، بسیار نالان و گریان در پیشگاه خداوند، محبوب و با هیبت بودی، تو برای پیامبر که درود خدا بر او و آل او باد فرزند، و برای قرآن پشتوانه {نجاتدهنده}، و برای امّتِ اسلام بازوی توانا، و در طاعتِ حقّ کوشا بودی، تو حافظِ عهد و پیمانِ الهی، دوریکننده از طُرُقِ فاسقان بودی، {و} توآنچه در توان داشتی (برای اِعلاءِ کلمه حقّ) بذل نمودی، دارای رکوع و سجود طولانی بودی، تو مانند کسی که از دنیا رخت برخواهد بست از آن روگردان بودی، و مانند کسانی که از دنیا در وحشت و هراس بسر میبرند به آن نگاه میکردی، آرزوهایت از (تعلّق به) دنیا بازداشته شده، و همّت و کوششت از زیور دنیا رو گردانده بود، دیدگانت از بهجت و سرور دنیا بربسته، و اشتیاق و مِیلَت به آخرت شهره آفاق است، تا آنکه جوروستم دستِ تعدّی دراز نمود، و ظلم و سرکشی نقاب از چهره برکشید، و ضلالت و گمراهی پیروان خویش را فرا خواند، با آنکه تو در حَرَمِ جدّت متوطّن بودی، و از ستمکاران فاصله گرفته بودی، و مُلازمِ منزل و محرابِ عبادت بوده، و از لذّتها و شهوات دنیوی کنارهگیر بودی، و بر حسب طاقت و تَوانَت مُنکَر را با قلب و زبانت انکار مینمودی، پس ازآن علم و دانشت اقتضای انکارِ آشکار نمود، و بر تو لازم گشت [لازم نمود [با بدکاران رویاروی جهاد کنی، بنابراین در میان فرزندان و خانوادهات،
و پیروان و دوستانت روانه شدی، و حق ّو برهان را آشکار نمودی، و با حکمت و پند و اندرزِ نیکو (مردم را) بهسوی خدا فراخواندی، و به برپاداری حدودِ الهی، و طاعتِ معبود امر نمودی، و از پلیدیها و سرکشی نهی فرمودی، ولی آنها به ستم و دشمنی رویاروی تو قرار گرفتند، پس تو نیز با آنان به جهاد برخاستی پس ازآنکه (حقّ را) به آنان گوشزد نمودی [آنها را به عذابِ الهی تهدید نمودی]، و حجّت را بر آنها مؤکّد فرمودی، ولی عهد و پیمان و بیعت تو را شکستند، و پروردگار تو جدّت را به خشم آوردند و با تو ستیز آغازیدند، پس تو به جهت زد و خورد و پیکار استوار شدی، و لشکریان فاجر را خُرد و آسیا نمودی، و در گَرد و غُبارِ نبرد فرورفتی، و چنان با ذوالفقار جنگیدی، که گویا علی مرتضی هستی، پس چون تو را با قلبی مطمئن، بدون ترس و هراس یافتند، شرورِ مکر و حیلهشان را بر تو برافراشتند و از درِ نیرنگ و فساد با تو قتال نمودند، و آن ملعون لشکریانش را فرمان داد، تا تو را از آب و استفاده آن منع نمودند، و با تو قتال نمودند، و به جنگ و مبارزه با تو شتافتند، و تیرها و خدنگها بسوی تو پرتاب نمودند، و برای استیصال و ناچار نمودن تو دست دراز کردند، و حُرمتی برای تو مراعات نکردند، و از هیچ گناهی در مورد تو خودداری ننمودند، چه درکشتن آنها دوستانت را، و چه درغارت اثاثیه خیمههایت، (باری) تو در گَرد و غُبارهای جنگ پیش تاختی، و آزار و اذیتهای فراوانی تحمّل نمودی، آنچنان که فرشتگانِ آسمانها از صبر و شکیبائی تو به شگفت آمدند، پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تو را به سبب زخمها و جراحتها ناتوان نمودند، و راه خلاص و رفتن بر تو بستند، تا آنکه هیچ یاوری برایت نماند، ولی توحسابگر (عمل خویش برای خدا) و صبور بودی، از زنان و فرزندانت دفاع و حمایت مینمودی، تا آنکه تو را از اسبِ سواریات سرنگون نمودند، پس با بدن مجروح بر زمین سقوط کردی، درحالیکه اسبها تو را با سُمهای خویش کوبیدند، و سرکشان باشمشیرهای تیزِشان برفرازت شدند، پیشانی تو به عرقِ مرگ مرطوب شد، و دستانِ چپ و راستت به باز و بستهشدن در حرکت بود، پس گوشه نظری به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندی، در حالی که از زنان و فرزندانت (روگردانده) به خویش مشغول بودی، اسبِ سواریات با حال نفرت شتافت، شیههکشان و گریان، به جانبِ خیمهها رو نمود، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیزپای تو را خوار و زبون بدیدند،
و زینِ تو را بر او واژگونه یافتند، از پسِ پردهها (خیمه) خارج شدند، درحالی که گیسوان برگونهها پراکنده نمودند، بر صورتها طپانچه میزدند و نقاب ازچهرهها افکنده بودند، و به صدای بلندشیون میزدند، و از اوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند، و به سوی قتلگاه تو میشتافتند، در همان حال شِمرِ ملعون بر سینه مبارکت نشسته، و شمشیر خویش را بر گلویت سیراب مینمود، با دستی مَحاسنِ شریفت را در مُشت میفِشرد، (و با دست دیگر) با تیغِ آختهاش سر از بدنت جدا میکرد، تمامِ اعضا و حواسّت از حرکت ایستاد، نَفَسهای مبارکت در سینه پنهان شد، و سرِ مقدّست بر نیزه بالا رفت، اهل و عیالت چون بردِگان به اسیری رفتند، و درغُل و زنجیر آهنین بر فراز جهازِ شتران دربند شدند، گرمای (آفتابِ) نیمروز چهرههاشان میسوزاند، در صحراها و بیابانها کشیده میشدند، دستانشان به گَردَنها زنجیر شده، در میان بازارها گردانده میشدند، ای وای بر این سرکشان گناهکار!، چه اینکه با کُشتنِ تو اسلام را کُشتند، و نماز و روزه (خدا) را بدون یاور رها نمودند، و سُنّتها و احکام (دین) را از بین برده شکستند، و پایههای ایمان را منهدم نمودند، و آیاتِ قرآن را تحریف کرده، در (وادی) جنایت و عداوت پیش تاختند، براستی رسولِ خدا «که درود خدابر او وآل او باد» (با شهادتِ تو) تنها ماند! (یامظلوم واقع شد)، و کتاب خداوندِ عزّوجلّ مَتروک گردید، و آنگاه که تو مقهور و مغلوب گشتی، حقّ و حقیقت موردِ خیانت واقع شد، و به فقدانِ تو تکبیرِ خدا و کلمه توحید، حرام وحلالِ دین، و تنزیل و تأویلِ قرآن جملگی از بین رفت، و پس از تو تغییر و تبدیلِ (احکام)، کفر و اِلحاد و بیسرپرستی دین، هواوهوسها و گمراهیها، فتنهها و باطلها جملگی (بر صفحه روزگار) ظاهر شد، پس پیکِ مرگ نزدِ قبرِ جدّت رسول خدا «که رحمتِ بیپایانِ خداوندی بر او و آلِ او باد» ایستاد، و با اشکِ ریزان خبرِ مرگِ تو را به وی داد، و اینگونه گفت که: ای رسولِ خدا! دخترزاده جوانمردت شهید شد، خاندان و حَریمَت مُباح گردید، پس از تو فرزندانت به اسیری رفتند، و وقایع ناگواری به عترت و خانوادهات وارد شد، پس (از شنیدنِ این خبر) رسول خدا مضطرب و پریشان گردید، و قلبِ هراسناکَش بگریست، و فرشتگان و انبیاء (بهخاطر مصیبتِ تو) او را تسلیت و تعزیت گفتند، و مادرت زهرا (از اندوهِ مصیبتِ تو) دردناک شد، و دستههای ملائکه مقرّبین در آمدوشد بودند، پدرت امیرمؤمنان را تعزیت میگفتند، مجالسِ ماتم و سوگواری برای تو در اعلاعلیین برپا شد،
و حورالعین به جهت تو به سر و صورت زدند، (در عزای تو) آسمان و ساکنانش، بهشتها و نگهبانانش، کوهها و کوهپایهها، دریاها و ماهیانش، [شهرمکّه و پایههایش]، فردوسها و جوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم، و مشعرالحرام، و حلّ و حَرَم جملگی گریستند، بار خدایا! به حُرمتِ این مکانِ رفیع، بر محمّد و آلِ او رحمت فرست، و مرا در زمره آنان محشور فرما، و به شفاعت و وساطتِ آنها مرا داخلِ بهشت گردان، بار خدایا! من به تو توسّل میجویم ای سریعترینِ حسابگران، و ای بخشندهترین کَریمان، و ای فرمانروای حاکمان، به (حقِّ) محمّد آخرینِ پیامبران، و فرستاده تو به سوی تمامِ جهانها، و به (حقِّ) برادرش و پسرعمویش آن بلندپیشانی میان پُر، آن دانشمندِ عالیمرتبه، یعنی علی فرمانروای مؤمنان، و به (حقِّ) فاطمه سروَرِ بانوانِ جهانیان، و به (حقِّ) حسنِ مجتبی که پاک و مبرّا و پناهگاه مُتّقین است، و به (حقِّ) ابیعبدالله الحسین گرامیترینِ شهداء، و به (حقِّ) فرزندانِ مقتولش، و خانواده مظلومش، و به (حقّ) علی بن الحسین زیورِ عابدان، و به محمّد بن علی قبله توبهکنندگان، و جعفر بن محمّد راستگوترینِ صادقان، و موسی بن جعفر آشکارکننده دلائل و براهین، و علی بن موسی یاورِ دین، و محمّد بن علی اُسوه و الگوی هدایتشوندگان، و علی بن محمّد زاهدترینِ پارسایان، و حسن بن علی وارثِ جانشینان، و حُجّتِ خدا بر تمامِ آفریدگان، اینکه درود فرستی بر محمّد و آلِ او، آن راستگویانِ نیکوکار، همان آلِ طه و یس، و اینکه مرا در قیامت از کسانی قرار دهی که (از عذابِ تو) ایمن و با آرامشِ خاطر و رستگار و مسرور و بشارت یافتهاند، بارخدایا! (نامِ) مرا در زُمره مسلمین نگاشته، و مرا به صالحین ملحق فرما، و نامِ مرا بر زبان اُمّتهای آتیه نیکو قرار ده، و مرا علیه ظالمین یاری ده، و از مکرِ حسودان حفظ فرما، و (نیز) حیله حیلهگران را از من برگردان، و دست ستمکاران را از من (دور) نگهدار، و بینِ من و آن سرورانِ با میمنت در اعلاعِلّیین جمع بفرما،
همراه باکسانی که برآنها اِنعام فرمودی یعنی پیامبران، و راستگویانِ درعمل و گفتار و شهداء و نیکویان، به رحمتتای مهربانترینِ مهربانان، بارخدایا! تو را سوگند میدهم به حقّ پیامبرِ معصومت، و به حقّ حُکمِ حتمی و قطعیات، و به حقّ نهی پنهانیات، و بحقّ این آرامگاهی که (مردم از هرطرف به جهت زیارت) بر او گِرد میآیند، و این امامِ معصومِ مقتولِ مظلوم در جانبِ آن تکیه زده، اینکه غم و غصّهها را از من بر طرف فرمائی، و شُرورِ قضا و قَدَرِ حتمی را از من برگردانی، و مرا از آتش (عذابت) که دارای بادهای سوزان است پناه دهی (و نگاهداری)، بارخدایا! مرا با نعمت خود بپوشان (یا بزرگ گردان)، و به عطایای خود راضی و خوشحال فرما، وبه جود و کَرَمَت مرا بپوشان، و از مکر و انتقام خود دورَم ساز، بارخدایا مرا از لغزش و خطا حفظ فرما، و در گفتار و کردار به راه صحیح هدایتم فرما، و در مدّت زندگی ام وسعت ده، و مرا از دردها و بیماریها عافیت بخش، و مرا به مولای و سرورانم برسان و به فضل (و کَرَمِ) خویش مرا به بالاترینِ آرزوها نائل فرما، بارخدایا بر محمّد و آلِ او رحمت فرست و توبه مرا قبول فرما، و بر اشکِ چشمم ترحّم نما، و لغزش مرا چشمپوشی فرما، و حُزن واندوه مرا زائل کن، و گناهم را برمن ببخشای، و خاندان و نسلِ مرا برایم اصلاح فرما، بارخدایا در این مشهدِ والامقام و در این محلّ گرامی، برایم وامَگُذار گناهی را مگرآنکه ببخشی، و نه عیبی را مگر آنکه مستور نمائی، و نه غم و غصّهای را مگر برطرف فرمائی، و نه رزقی را مگر گسترش دهی، و نه قدر و منزلتی را مگر باقی بداری، و نه فسادی را مگر اصلاح فرمائی، و نه آرزوئی را مگر نائل کنی، و نه دعائی را مگر اجابت فرمائی، و نه تنگنائی را مگر بگشائی، و نه هیچ پراکندگی را مگر جمع و برقرار نمائی، و نه امری را مگر تمام فرمائی، و نه مالی را مگر فراوانی بخشی، و نه خُلق و صفتی را مگر نیکوگردانی، و نه انفاقی را مگر جایگزین فرمائی، و نه حالی را مگر آباد فرمائی، و نه حسودی را مگر ذلیل نمائی، و نه دشمنی را مگر هلاک گردانی، و نه شرّی را مگر منع فرمائی، و نه بیماریی را مگر شفابخشی، و نه (امرِ) دوری را مگر نزدیک فرمائی (و در دسترسم قرار دهی)، و نه تفرّق و اختلالی را مگر جمع (و اصلاح) نمائی، و نه خواهشی [خواستهای] را مگر عطا فرمائی، بارخدایا! من از تو درخواست میکنم خیرِ دنیا و ثوابِ آخرت را، بارخدایا! مرا به سبب حلالت از حرام مستغنی کن، و به فضل و احسانت از جمیع خلق بینیاز فرما، بارخدایا! از تو درخواست میکنم دانشی مفید،
قلبی خاشع، یقینی سلامت بخش، عملی صالح و پاک، صبری زیبا، و اجری عظیم را، بارالها! شکر نعمتت بر من را روزیم کن، و احسان و کَرَمَت برمن زیاد فرما، و گفته مرا درمیان مردم شنوده نما، و عمل مرا به نزد خویش بالا بَر، و آثار باقیمانده مرا در امورِ خیر مورد پیروی قرارده، و دشمنم را خوار و ذلیل گردان، بارخدایا! بر محمّدوآلِ او که نیکانند، در تمامی لحظات شبانهروز رحمت فرست، و مرا از شرّ بَدان محفوظ بدار، و از (کثافاتِ) گناهان و سنگینی وِزر و وَبال پاک و مُبرّا گردان، واز آتش (عذابت) پناهم ده، و در سرای جاوید وارد فرما، و (گناهانِ) مرا و تمامی خواهران و برادران مؤمنِ مرا ببخشای، به رحمتتای مهربانترین مهربانان.
تکنگاری
کاوشی در اعتبار و متن زیارت ناحیه، اثر مرتضی خوشنصیب: در این کتاب سند و متن زیارت ناحیه بررسی شده است. این کتاب در سال ۱۳۹۳ش توسط انتشارات باقرالعلوم(ع) در قم منتشر شده است.[۳۵]
پانویس
↑ محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین(ع)، ۱۳۸۸ش، ج۱۲، ص۲۷۱.
↑ محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین(ع)، ۱۳۸۸ش، ج۱۲، ص۲۷۱.
مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین(ع) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، قم، انتشارات دار الحدیث، ۱۳۸۸ش.
محمدی ریشهری، محمد، با همکاری محمدکاظم طباطبایی، دانشنامه امام مهدی(ع) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ترجمه عبدالهادی مسعودی، قم، انتشارات دار الحدیث، ۱۳۹۳ش.