پرش به محتوا

هود (پیامبر): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Ahmadnazem (بحث | مشارکت‌ها)
Ahmadnazem (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۷۵: خط ۷۵:
* قرآن کریم.
* قرآن کریم.
* ابن کثیر، اسماعیل، قصص الانبیاء، تحقیق؛ الدکتور مصطفی عبد الواحدی، بیروت، مؤسسه علوم القرآن، چاپ چهارم، ‌۱۴۱۱ق.
* ابن کثیر، اسماعیل، قصص الانبیاء، تحقیق؛ الدکتور مصطفی عبد الواحدی، بیروت، مؤسسه علوم القرآن، چاپ چهارم، ‌۱۴۱۱ق.
*ابن قتيبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، قاهره، الهيئة المصرية العامة للكتاب، دوم، ۱۹۹۲م.
* النجار، عبدالوهاب، قصص الانبیاء، بیروت، احیاء التراث العربی، چاپ نهم، ۱۴۰۶ق.
* النجار، عبدالوهاب، قصص الانبیاء، بیروت، احیاء التراث العربی، چاپ نهم، ۱۴۰۶ق.
* جزایری، نعمت‌الله بن عبدالله، النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین (قصص قرآن)؛ به ضمیمه زندگانی چهارده معصوم(ع)، مصحح:سیاح، احمد، مترجم:مشایخ، فاطمه، تهران، ۱۳۸۱ق.
* جزایری، نعمت‌الله بن عبدالله، النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین (قصص قرآن)؛ به ضمیمه زندگانی چهارده معصوم(ع)، مصحح:سیاح، احمد، مترجم:مشایخ، فاطمه، تهران، ۱۳۸۱ق.

نسخهٔ ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۴۹

هود(پیامبر)
اطلاعات پیامبر
نام در قرآنهود
تکرار نام در قرآن۷ مرتبه
محل زندگیسرزمین احقاف
پس ازنوح (پیامبر)
پیش ازحضرت صالح
پیامبران
نوحابراهیمموسیعیسیمحمد
سایر پیامبران


هود پیامبر قوم عاد و از پیامبرانی که نامشان در قرآن آمده است. نام هود هفت بار در قرآن بیان شده است. او را از نوادگان حضرت نوح می‌دانند. هود از قوم عاد بود که داستان عذابشان در قرآن آمده است. قوم عاد با وجود نعمت‌های فراوان مشرک بودند. بنابر آیات قرآن، خداوند بعد از ایمان نیاوردن قوم عاد، باد سرد شدیدی برای آنان فرستاد که آنان را همچون تنه‌های نخل از زمین بلند می‌کرد. از قوم عاد تنها حضرت هود و چند نفر از مؤمنان زنده ماندند.

برخی مدعی شده‌اند که داستان حضرت هود و قومش در هیچ یک از کتاب‌های آسمانی نیامده و فقط قرآن کریم به این داستان اشاره کرده‌است.

معرفی

حضرت هود یکی از ۲۶ پیامبری است که نام او در قرآن کریم آمده است.[۱] خداوند هفت مرتبه از هود(ع) در قرآن کریم یاد کرده[۲] و سوره‌ای به نام این پیامبر، سوره هود، در قرآن موجود است.

هود(ع)، از نوادگان حضرت نوح بود. نسب او را تا حضرت نوح چنین شرح داده‌اند: هود پسر عبدالله، پسر رِیاح(یا رباح)، پسر حَلوت(خلود)، پسر عاد، پسر عوص، پسر آدم(أرم)، پسر سام، پسر نوح.[۳] النجار در کتاب قصص الانبیاء مدعی شده است که با توجه به مقایسه نسبت حضرت هود و ابراهیم این نَسَب قابل قبول‌تر از نسب‌هایی است که دیگران عنوان کرده‌اند.[۴] ابن کثیر نیز مدعی شده است که او فرزند شالخ فرزند ارفخشد فرزند سام فرزند نوح است.[۵]

هود در قوم عاد در سرزمین احقاف زندگی می‌کرد.[۶] بر اساس روایات او از جهت اخلاق پسندیده، شبیه آدم(ع) یا جدش نوح(ع) بود.[۷] هود(ع) را شخصیتی خوش‌چهره معرفی کرده‌اند.[۸] برخی مدعی شده‌اند که اولین پیامبر عرب بود و به زبان عربی سخن می‌گفت.[۹] برخی توکل حضرت هود را برجسته‌ترین نقاط زندگی او عنوان کرده‌اند[۱۰].

پیامبری حضرت هود

برخی با استناد به روایات معتقدند که حضرت هود در سن ۴۰ سالگی به پیامبری برگزیده شد.[۱۱] خداوند او را مأمور کرد که قوم خود را به پرستش خداوند دعوت کند.[۱۲] او دومین پیامبری است که برای مبارزه با ثنویت و شرک قومش مبعوث شد.[۱۳]

برخی عنوان کرده‌اند که قوم عاد اولین قومی بودند که بعد از طوفان بت‌پرست شدند.[۱۴] آنها بت‌هایی هم‌نام بت‌های قوم نوح می‌پرستیدند.[۱۵] از همین رو خداوند فردی از میان آنان به نام «هود» به پیامبری مبعوث کرد و از او خواست تا مردمش را به اطاعت خداوند دعوت کند.[۱۶]

طبق آیات قرآن، خداوند به هود گفت:‌ قوم خود را به عبادت من دعوت کن که اگر اجابت کردند بر قدرت و اموال‌شان می‌افزایم.[۱۷] قوم عاد، هود را امین و راستگو می‌دانستند؛[۱۸] اما زمانی که از عبادت خداوند و عبادت‌نکردن بت‌ها سخن گفت، او را زدند، مسخره کردند و گفتند: تو به خدایان ما پشت کرده و سفیه شده‌ای.[۱۹] حضرت هود در پاسخ به آنان عنوان کرد که من سفیه نیستم و فقط شما را به پرستش خدایی دعوت می‌کنم که شما را جانشین قوم نوح کرد و رزق و روزی شما را توسعه داد و شما را قوی و تنومند آفرید.[۲۰]

بر اساس آیات قرآن، با وجود آنکه هود معجزاتی برای تصدیق پیامبری خود ارائه کرد، قومش نمی‌پذیرفتند و از او معجزات دیگری برای اثبات پیامبریش طلب می‌کردند.[۲۱] آنها به هود می‌گفتند که به خاطر نافرمانی‌ات خدایان ما تو را دیوانه و مجنون کردند.[۲۲]

برخی بر اساس روایات نقل کرده‌اند که هود به قومش هشدار داد که همانند قوم نوح بر کفر خویش اصرار نکنید که همان‌گونه که نوح از خداوند برای قومش عذاب درخواست کرد، من هم از خداوند برای شما عذاب خواهم خواست. قوم هود به او گفتند که خدایان قوم نوح ضعیف بوده‌اند؛ اما خدایان ما همچون خود ما قوی هستند و خدای تو نمی‌تواند به ماآسیبی برساند.[۲۳]

برخی عنوان کرده‌اند که حضرت هود(ع) ۷۶۰ سال قومش را هدایت کرد؛ اما آنها همواره او را تکذیب می‌کردند و مورد تمسخر قرار می‌دادند.[۲۴]

معجزه حضرت هود

بر اساس آیات قرآن کریم زمانی که قوم عاد به حضرت هود عنوان کردند که تو هیچ معجزه‌ای برای ما نیاورده‌ای، حضرت هود به آنان گفت که معجزه من این است که شما و بت‌های‌تان با آن همه دشمنی و دسیسه‌ای که نسبت به من دارید هیچ وقت نمی‌توانید به من آسیبی برسانید. من از هیج دسیسه و سوء قصد‌تان به جانم فرار نمی‌کنم اما شما به امر الهی نمی‌توانید به من آسیبی برسانید.[۲۵]

قوم عاد

قوم عاد فرزندان عاد بن عوص بودند و اولین نژاد اعراب به شمار می‌آیند.[۲۶] در کتاب‌های تاریخی به‌جز داستان‌های مبهمی که اطمینانی به آنها نیست، سخنی از آنان به میان نیامده است.[۲۷] برخی محققان مدعی شده‌اند که قصه قوم عاد و حضرت هود در هیچ‌ یک از دیگر کتاب‌های آسمانی ذکر نشده و فقط قرآن کریم از آن سخن گفته است.[۲۸]

بنا بر آیات قرآن کریم، قوم عاد بلندقامت، فربه، قدرتمند و درشت‌هیکل بودند.[۲۹] بر اساس روایات بلن قامت‌ترین آنان۱۰۰ ذراع و کوتاهترین‌شان۷۰ ذراع بود.[۳۰] قرآن کریم مکان زندگی قوم عاد را سرزمین احقاف عنوان کرده است.[۳۱] در تعیین منطقه دقیق احقاف اختلاف هست. برخی آن را جنوب جزیره‌العرب و منطقه‌ای میان یمن و عمان دانسته‌اند.[۳۲] برخی از مفسران عنوان کرده‌اند که بنا بر آیات قرآن کریم از تمدن و زندگی قوم عاد می‌توان به این نتیجه رسید که آنها تمدن خوب و شهرهای آبادی داشتند.[۳۳]

عذاب الهی

پس از سرپیچی قوم عاد و درخواست عذاب الهی،[۳۴] حضرت هود به آنان از عذاب الهی خبر داد.[۳۵] به امر خداوند، در سرزمین احقاف که سرزمین سرسبز و‌آبادی بود، هفت سال باران نبارید و آنها دچار قحطی شدند.[۳۶] پس از آن خداوند برای عذاب قوم عاد ابر سیاهی فرستاد. قوم عاد فکر کردند که این ابر مقدمه باران است و خدایان‌شان آن را فرستاده‌اند؛ اما حضرت هود به آنان گفت: این عذابی‌است که خداوند برای شما مقرر کرده است؛ همان عذابی که شما از خدای من درخواست کرده‌اید.[۳۷] سپس باد شدید سردی وزید. قدرت آن چنان بود که کافران را مانند تنه‌های نخل از زمین جدا می‌کرد و اجساد آن را به زمین می‌انداخت.[۳۸]

بر اساس آیات قرآن کریم این باد به مدت ۷ شب و ۸ روز طول کشید.[۳۹] گفته‌اند: از چهارشنبه آغاز شد و تا چهارشنبه هفته بعد ادامه یافت.[۴۰] این باد همه افراد قوم عاد را از بین برد. از میان آنان تنها حضرت هود و یارانش از عذاب نجات یافتند.[۴۱] آنها به دستور خداوند در گودالی پنهان شده بودند.[۴۲] جزایری از وهب نقل کرده است که در تاریخ عرب روزهایی با عنوان روزهای سردِ پیرزن (بَرْدُ اْلعَجوز)، مشهور است که برخی آن را همان عذاب قوم عاد می‌دانند.[۴۳]

به گفته ابن قتیبه هود و پیروانش به مکه رفتند و در آنجا اقامت گزیدند و تا پایان عمر همانجا ماندند.[۴۴]

پانویس

  1. النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۴۹.
  2. سوره اعراف، آیه ۶۵؛ سوره هود، آیات ۵۰، ۵۳، ۵۸، ۶۰، ۸۹؛ سوره شعراء، آیه ۱۲۴؛ النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۴۹.
  3. جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۵؛ النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۴۹.
  4. النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۵۰.
  5. ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۳.
  6. جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۵؛ النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۵۰-۵۱؛ ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۳.
  7. قطب راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۶۸.
  8. قطب راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۶۸.
  9. النجار، قصص الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۴۹.
  10. جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ۱۳۹۱ش، ج۶، ص۳۰۳.
  11. قطب راوندی، قصص‌الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۷۳.
  12. قطب راوندی، قصص‌الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۷۳؛ النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۵۰-۵۱؛ ابن کثیر، قصص‌الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۳.
  13. طباطبایی، تاریخ الانبیاء، ۱۴۲۳ق،ص۸۷-۸۸؛ جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ۱۳۹۱ش، ج۶، ص۲۹۰-۲۹۱.
  14. ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۳.
  15. النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۵۱.
  16. قطب راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۱۳۵؛ النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۵۱-۵۲؛ ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۷.
  17. سوره هود؛ آیه ۵۰-۵۲.
  18. قطب راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۷۳.
  19. سوره اعراف، آیه ۶۶-۶۷.
  20. سوره اعراف، ۶۸ -۶۹.
  21. سوره هود، آیه ۵۳.
  22. سوره هود، آیه ۵۴.
  23. قطب راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۷۴.
  24. قطب راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۷۴.
  25. جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ۱۳۹۱ش، ج۶، ص۲۹۰-۲۹۱.
  26. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۳۱، ص۱۵۲؛ ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۳.
  27. طباطبایی، تاریخ‌الانبیاء، ۱۴۲۳ق، ص۸۶.
  28. النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۴۹.
  29. سوره قمر، آیه ۲۰؛ سوره الحاقه، آیه ۷؛ سوره اعراف، آیه ۶۹.
  30. جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۵.
  31. سوره احقاف، آیه۲۱.
  32. قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۶۵. طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۲۱۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۱۳۵-۱۳۶.
  33. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۰، ص۴۵۶؛ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۶ص۴۵۲.
  34. سوره اعراف، آیه ۷۰.
  35. سوره اعراف، آیه ۷۱.
  36. جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۶.
  37. سوره احقاف، آیه ۲۴.
  38. سوره قمر، آیه ۱۸-۲۱.
  39. سوره الحاقه، آیه ۶-۸.
  40. قاضی زاهدی گلپایگانی، قصص یا داستان‌های شگفت‌انگیز قرآن مجید، ۱۳۷۱، ص۱۶۸.
  41. سوه هود، آیه ۵۸؛ سوره اعراف، آیه ۷۲؛ سوره الحاقه، آیه ۶-۸.
  42. جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۶.
  43. جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۶.
  44. ابن قتيبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۲۸.

منابع

  • قرآن کریم.
  • ابن کثیر، اسماعیل، قصص الانبیاء، تحقیق؛ الدکتور مصطفی عبد الواحدی، بیروت، مؤسسه علوم القرآن، چاپ چهارم، ‌۱۴۱۱ق.
  • ابن قتيبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، قاهره، الهيئة المصرية العامة للكتاب، دوم، ۱۹۹۲م.
  • النجار، عبدالوهاب، قصص الانبیاء، بیروت، احیاء التراث العربی، چاپ نهم، ۱۴۰۶ق.
  • جزایری، نعمت‌الله بن عبدالله، النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین (قصص قرآن)؛ به ضمیمه زندگانی چهارده معصوم(ع)، مصحح:سیاح، احمد، مترجم:مشایخ، فاطمه، تهران، ۱۳۸۱ق.
  • جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، نشر اسراء، ۱۳۹۱ش.
  • طباطبایی، محمدحسین، تاریخ‌الانبیاء، گردآورنده قاسم هاشمی، بیروت، موسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۲۳ق.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
  • فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
  • قاضی زاهدی گلپایگانی، علی، قصص یا داستانهای شگفت‌انگیز قرآن مجید، تهران، نشر اسلامیه، ۱۳۷۱ق.
  • قطب راوندی، سعید بن هبه‌الله، قصص الانبیاء(ع)، محقق عبدالحلیم حلی،‌ قم، مکتبه العلامه المجلسی، ۱۴۳۰ق.
  • قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران،‌دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴ش.