پرش به محتوا

صفات سلبیه خدا: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Mahdi1382 (بحث | مشارکت‌ها)
Mahdi1382 (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۸: خط ۸:


==فهرست صفات سلبی==
==فهرست صفات سلبی==
بعضی دانشمندانِ [[کلام اسلامی|علم کلام]]، صفات سلبی را هفت مورد برشمرده‌اند: عدم جسمانیت، عدم جوهریت، عدم عَرَضیت، دیده نشدن، مکان نداشتن، حلول در غیر نداشتن و اتّحاد با چیزی نداشتن.<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ص۸۳.</ref>{{یاد|برخی این صفات را در شعری بدین شکل گنجانده‌اد: «نه مرکب بود و جسم، نه مرئی نه محل / بی شریک است  و معانی، تو غنی دان خالق».<ref>مطهری، درس‌های الهیات شفا، ج۱، ص۸۴.</ref>}} معنای سلب این صفات هفتگانه را نیز در این دانسته‌اند که خدا بالاتر و برتر از آن است که با این صفات، معرفی گردد.<ref>سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱، ص۳۰.</ref> جعفر سبحانی و مرتضی مطهری معتقدند که همه صفات سلبی به مفهوم «سلب هر نوع نقص» از خداوند برمی‌گردد و اینگونه نیست که بتوان فهرستی از صفات سلبی ارائه کرد.<ref>سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱، ص۳۱؛ مطهری، درس‌های الهیات شفا، ۱۴۰۱ش، ج۱، ص۸۴</ref> به گفتۀ سبحانی چنانچه بخواهیم صفات سلبی الهی را بشماریم اصلی‌ترین صفت سلبی خداوند «جوهر جسم نبودن» و «عرض جسمانی نبودن» و «مکان نداشتن» است.<ref>سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۲، ص۷۱</ref> از نظر این اندیشمندان، تکثر صفات سلبی به دلیل انتقاد از عقاید دیگر فرقه‌ها رخ داده است. مثلاً صفت «نفی حلول و اتحاد» ناظر به عقاید [[مسیحیت|مسیحیان]] است که خدا را با [[عیسی (پیامبر)|عیسی(ع)]] متحد می دانند و یا وصف «نامرئی» ناظر به عقاید [[اصحاب حدیث|اهل حدیث]] و [[اشاعره]] است که او را در روز قیامت مرئی می‌دانند.<ref>سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱، ص۳۱؛ مطهری، درس‌های الهیات شفا، ۱۴۰۱ش، ج۱، ص۸۴.</ref>
بعضی دانشمندانِ [[کلام اسلامی|علم کلام]]، صفات سلبی را هفت مورد برشمرده‌اند: عدم جسمانیت، عدم جوهریت، عدم عَرَضیت، دیده نشدن، مکان نداشتن، حلول در غیر نداشتن و اتّحاد با چیزی نداشتن.<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ص۸۳.</ref>{{یاد|برخی این صفات را در شعری بدین شکل گنجانده‌اند: «نه مرکب بود و جسم، نه مَرئی نه محل / بی شریک است  و معانی، تو غنی دان خالق».<ref>مطهری، درس‌های الهیات شفا، ج۱، ص۸۴.</ref>}} معنای سلب این صفات هفتگانه را نیز در این دانسته‌اند که خدا بالاتر و برتر از آن است که با این صفات، معرفی گردد.<ref>سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱، ص۳۰.</ref> جعفر سبحانی و مرتضی مطهری معتقدند که همه صفات سلبی به مفهوم «سلب هر نوع نقص» از خداوند برمی‌گردد و اینگونه نیست که بتوان فهرستی از صفات سلبی ارائه کرد.<ref>سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱، ص۳۱؛ مطهری، درس‌های الهیات شفا، ۱۴۰۱ش، ج۱، ص۸۴</ref> به گفتۀ سبحانی چنانچه بخواهیم صفات سلبی الهی را بشماریم اصلی‌ترین صفت سلبی خداوند «جوهر جسم نبودن» و «عرض جسمانی نبودن» و «مکان نداشتن» است.<ref>سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۲، ص۷۱</ref> از نظر این اندیشمندان، تکثر صفات سلبی به دلیل انتقاد از عقاید دیگر فرقه‌ها رخ داده است. مثلاً صفت «نفی حلول و اتحاد» ناظر به عقاید [[مسیحیت|مسیحیان]] است که خدا را با [[عیسی (پیامبر)|عیسی(ع)]] متحد می دانند و یا وصف «نامرئی» ناظر به عقاید [[اصحاب حدیث|اهل حدیث]] و [[اشاعره]] است که او را در روز قیامت مرئی می‌دانند.<ref>سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱، ص۳۱؛ مطهری، درس‌های الهیات شفا، ۱۴۰۱ش، ج۱، ص۸۴.</ref>


==بازگشت صفات سلبی به صفات ایجابی==
==بازگشت صفات سلبی به صفات ایجابی==

نسخهٔ ‏۲۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۵۱

اعتقادات شیعه
‌خداشناسی
توحیداثبات خداتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذاتصفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهاصالت قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعتامامت تنصیصی
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیهایمان مرتکب کبیره


صفات سَلبیه خدا به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که نقایص و کاستی‌ها را از ذات او نفی می‌کنند. در فلسفه اسلامی، این صفات بخشی از شناخت ذات حق‌تعالی محسوب می‌شوند و در مقابل صفات ثُبوتیه که به اثبات کمالات الهی می‌پردازند، قرار می‌گیرند. برخی فیلسوفان و متکلمان مسلمان، فقط توصیف سلبی از خداوند را درست می‌دانند؛ زیرا توصیف ایجابی می‌تواند منجر به باورهای شرک‌آلود شود. در عین حال، افرادی همچون امام خمینی بر اهمیت هر دو نوع صفات (سلبیه و ثبوتیه) تأکید دارند و معتقدند که این صفات برای کامل و بی‌نقص بودن ذات الهی ضروری‌اند. بعضی از اندیشمندان هفت صفت سلبیۀ اصلی برای خداوند ذکر کرده‌اند، اما برخی پژوهشگران کلام همچون جعفر سبحانی و مرتضی مطهری معتقدند که همه صفات سلبی به سلب هر نوع نقص بازمی‌گردد و نمی‌توان فهرست مشخصی از این صفات ارائه کرد. برخی اندیشمندان مانند ملاصدرا، صفات سلبی را به صفات ثبوتی بازمی‌گردانند، در حالی که دیگرانی مانند قاضی سعید قمی صفات ثبوتی را بر امور سلبی مبتنی می‌دانند. بر همین مبنا، برخی از متفکران شیعه به الهیات سلبی روی آورده‌اند تا از تشبیه خدا به مخلوقات ودر نتیجه شرک پرهیز کنند، هرچند که همچنان از طریق صفات سلبی شناختی وهمی از صفات ایجابی خداوند ارائه می‌دهند.

مفهوم

عالمان شیعه صفات سَلبیه را به عنوان صفاتی که هرگونه نقص و عدم امکان را از خداوند نفی می‌کنند، معرفی می‌کنند و تأکید دارند که این صفات نشان‌دهندهٔ پاکی و تقدیس ذات الهی هستند.[۱] علامه طباطبایی در نهایة الحکمه توضیح می‌دهد که صفات سلبیه به معنای سلب نقایص است و بنا بر این، نه صفاتی واقعی بلکه به مثابه سلبِ صفات در نظر گرفته می‌شوند و هرگونه نقص را از خداوند نفی می‌کنند.[۲]

اهمیت

برخی از فیلسوفان توصیف خداوند با صفات ایجابی را ناکافی یا حتی نادرست می‌دانند؛ زیرا خداوند نه ماهیت دارد و نه مرکب است تا این صفات جزئی از ذات او باشند و نه هیچ عَرضی دارد تا این صفات بیان‌گر اَعراض خارج از ذات او باشد. پس توصیف صحیح خداوند فقط توصیف سلبی است که در آن نه تسامحی هست و نه نقصی بر خداوند وارد می‌شود.[۳] بر همین مبنا قاضی سعید قمی معتقد است که شناخت خداوند فقط از طریق تنزیه او از همۀ صفات ایجابی ممکن است.[۴] علاوه بر این دیدگاه انحصاری، اندیشمندانی همچون امام خمینی، گرچه بر اهمیت صفات ثبوتی تأکید دارند، قائلند که صفات سلبیه نیز همچون صفات ثبوتیه برای ذات خداوند واجب هستند؛ زیرا صفات سلبیه به معنای نفی نقص و عدم تعین کاستی‌ها برای ذات الهی است و خداوند بدون این صفات واجدِ کمال و جمال مطلق نخواهد بود.[۵]

فهرست صفات سلبی

بعضی دانشمندانِ علم کلام، صفات سلبی را هفت مورد برشمرده‌اند: عدم جسمانیت، عدم جوهریت، عدم عَرَضیت، دیده نشدن، مکان نداشتن، حلول در غیر نداشتن و اتّحاد با چیزی نداشتن.[۶][یادداشت ۱] معنای سلب این صفات هفتگانه را نیز در این دانسته‌اند که خدا بالاتر و برتر از آن است که با این صفات، معرفی گردد.[۸] جعفر سبحانی و مرتضی مطهری معتقدند که همه صفات سلبی به مفهوم «سلب هر نوع نقص» از خداوند برمی‌گردد و اینگونه نیست که بتوان فهرستی از صفات سلبی ارائه کرد.[۹] به گفتۀ سبحانی چنانچه بخواهیم صفات سلبی الهی را بشماریم اصلی‌ترین صفت سلبی خداوند «جوهر جسم نبودن» و «عرض جسمانی نبودن» و «مکان نداشتن» است.[۱۰] از نظر این اندیشمندان، تکثر صفات سلبی به دلیل انتقاد از عقاید دیگر فرقه‌ها رخ داده است. مثلاً صفت «نفی حلول و اتحاد» ناظر به عقاید مسیحیان است که خدا را با عیسی(ع) متحد می دانند و یا وصف «نامرئی» ناظر به عقاید اهل حدیث و اشاعره است که او را در روز قیامت مرئی می‌دانند.[۱۱]

بازگشت صفات سلبی به صفات ایجابی

برخی اندیشمندان شیعه معتقدند که صفات سلبی خداوند به صفات ثبوتی باز می‌گردند. برای مثال ملاصدرا استدلال می‌کند که صفات سلبی خداوند مبتنی بر سلبِ نقص و نیستی است که همان سلبِ سلب هستند و معنای سلبِ سلب، وجود است؛ همان طور که معنای سلب نقص نیز همان کمال است.[۱۲] مصباح یزدی نیز معتقد است که وقتی صفاتی همچون «جهل» را از خداوند سلب می‌کنیم، در واقع معنای عدمی جهل از خداوند سلب می‌شود؛ در حالی که تصور این معنای عدمی بدون تصور مفهوم ایجابی آن (یعنی علم) ممکن نیست.[۱۳] در مقابلِ این گروه، برخی از متکلمان شیعه همچون قاضی سعید قمی،[۱۴] و ملارجبعلی تبریزی،[۱۵] قائلند که همه صفات ثبوتی به امور سلبی بازمی‌گردند.[۱۶]

رابطه با صفات جلالی

اندیشمندان اسلامی در برخی آثار خود صفات جلالی خداوند را در معنای صفات سلبی او به کار می‌برند.[۱۷] به گفتۀ جعفر سبحانی، مقصود از صفات جلال، صفاتی است که از برتر بودن ذات خدا از اتصاف به کاستی‌ها و نقایص گزارش می‌دهد. به نظر او شاید این اصطلاح از آیه مبارکه «تَبارَکَ اسْمُ رَبّکَ ذِی‌الجَلالِ وَالإِکْرامِ» (سوره الرحمن، آیه ۷۸)[یادداشت ۲] گرفته شده است.[۱۸] گفته شده که تا پیش از قرن نهم هجری، این صفات به جای یکدیگر به کار برده نمی‌شدند و ابن‌میثم بحرانی نخستین کسی است که صفات جلال را به جای صفات سلبی به کار برد.[۱۹] امام خمینی این نام‌گذاری را نادقیق دانسته؛ زیرا منظور از صفات جمال، صفاتی است که باعث اُنس و دلبستگی بنده به خداوند می‌شود و صفات جلال صفاتی است که وحشت و حیرت را در بندگان پدید می‌آورده و ممکن است هر دوی این‌ها صفاتی ایجابی باشند.[۲۰]

رابطه با الهیات سلبی

برخی از اندیشمندان مسلمان - به ویژه بسیاری از معتزلیان - برای دوری از واقعی پنداشتن صفات ثبوتی خداوند، تشبیه خداوند به صفاتِ مخلوقات و گرفتاری در شرک، به الهیات سلبی قائل شدند.[۲۱] طرفداران الهیات سلبی معتقدند که دربارۀ افعال و صفات خداوند صرفاً می‌توان به این پی برد که خداوند چه چیزی نیست؛ نه اینکه چه چیزی است.[۲۲] الهیات سلبی در میان متفکران شیعه نیز طرفدارانی دارد. برای مثال قاضی سعید قمی قائل است که نسبت دادن هر صفت ایجابی به خداوند، موجب نقص در مفهوم او خواهد بود.[۲۳] البته او برای قائل نشدن به نظریه تعطیل صفات (این نظریه که عقل ما از درک هر نوع صفت سلبی یا ایجابیِ خداوند عاجز است و صرفا حکم می‌کند که خداوند از هر نقص و محدودیتی منزه است)[۲۴] می‌گوید که از طریق اوصاف سلبی می‌توان شناختی وهمی از صفات ایجابی خداوند داشت.[۲۵]

پانویس

  1. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۲۰.
  2. طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۱۱۰.
  3. خواص. «معناشناسی اوصاف الهی از دیدگاه ابن میمون و قاضی سعید قمی» ص۵۷.
  4. خواص. «معناشناسی اوصاف الهی از دیدگاه ابن میمون و قاضی سعید قمی» ص۶۲.
  5. خمینی، شرح چهل حدیث، ۱۳۸۰ش، ص۶۱۶.
  6. سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ص۸۳.
  7. مطهری، درس‌های الهیات شفا، ج۱، ص۸۴.
  8. سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱، ص۳۰.
  9. سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱، ص۳۱؛ مطهری، درس‌های الهیات شفا، ۱۴۰۱ش، ج۱، ص۸۴
  10. سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۲، ص۷۱
  11. سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱، ص۳۱؛ مطهری، درس‌های الهیات شفا، ۱۴۰۱ش، ج۱، ص۸۴.
  12. ابراهیمی دینانی، «بسیط الحقیقة»، ص۴۳۶.
  13. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۴۶۰.
  14. قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۱۴۱۹ش، ج۱، ص۱۷۹.
  15. ملارجبعلی تبریزی، رساله اثبات واجب، در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ۱۳۷۸ش، ج۱، ۱۵۷–۲۵۸.
  16. سید زائر، تحلیل و بررسی صفات ثبوتی ذاتی الهی، ۱۳۹۹ش، ص۳۰.
  17. شریف دارابی شیرازی، تحفة المراد، بی‌تا، ص۱۱۲.
  18. سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۲، ص۷۱
  19. سلمانی «جلال و جمال: در کلام»، ص۵۲۶.
  20. موسوی خمینی، آداب الصلاه، ۱۳۶۸ش، ص۳۳۳.
  21. توکلی، «الیهات سلبی»، ص۹۶-۹۷.
  22. علیخانی، «الهیات سلبی؛ سیر تاریخی و بررسی دیدگاه‌ها»، ص۹۳
  23. نظری و دیگران، «الهیات سلبی قاضی سعید قمی و معضل تعطیل»، ص۱۰۴.
  24. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج ۲، ص۳۶۸.
  25. نظری و دیگران، «الهیات سلبی قاضی سعید قمی و معضل تعطیل»، ص۱۰۴.

یادداشت

  1. برخی این صفات را در شعری بدین شکل گنجانده‌اند: «نه مرکب بود و جسم، نه مَرئی نه محل / بی شریک است و معانی، تو غنی دان خالق».[۷]
  2. خجسته باد نام پروردگار شکوهمند و بزرگوارت.

منابع

  • آشتیانی، جلال‌الدین، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران: از عصر میرداماد و میرفندرسکی تا زمان حاضر، تهران، ۱۳۷۶ش.
  • ابراهیمی دینانی، غلامحسین، «بسیط الحقیقة»، در دانشنامۀ جهان اسلام، ج۳، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۶ش.
  • توکلی، غلامحسین، «الهیات سلبی» پژوهشنامه فلسفه دین، دوره ۵، شماره ۱، ۱۳۸۶ش.
  • خمینی، سید روح‌الله، آداب الصلاة، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸ش.
  • خمینی، سید روح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۰ش.
  • خواص، امیر، «معناشناسی اوصاف الهی از دیدگاه ابن میمون و قاضی سعید قمی»، معرفت، شماره ۱۲۱، دی ۱۳۸۶ش.
  • سبحانی، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، قم، مؤسسة الإمام الصادق علیه السلام، ۱۴۱۳ق.
  • سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، موسسه امام صادق(ع)، بی‌تا.
  • سلمانی، پرویز، «جلال و جمال: در کلام»، در دانشنامۀ جهان اسلام، ج۱۰، تهران، مرکز دایرة‌العارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۵ش.
  • سید زائر، عباس، تحلیل و بررسی صفات ثبوتی ذاتی الهی در اندیشه آیت الله محسنی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد رشته کلام اسلامی، قم، جامعه المصطفی العالمیه، ۱۳۹۹ش.
  • شریف دارابی شیرازی، عباس، تحفة المراد: شرح قصیده میرفندرسکی، تهران، چاپ محمدحسین اکبری ساوی، بی‌تا.
  • طباطبایی، محمد حسین، نهایة الحکمة، قم، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۸۶ش.
  • علیخانی، اسماعیل «الهیات سلبی؛ سیر تاریخی و بررسی دیدگاه ها»، معرفت کلامی، شماره ۸، بهار و تابستان ۱۳۹۱ش.
  • قاضی سعید قمی، محمد بن محمد، شرح التوحید الصدوق، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۹ش.
  • مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • مطهری، مرتضی، درسهای الهیات شفا، تهران، صدرا، ۱۴۰۱ش/ ۱۴۴۳ق.
  • ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
  • نظری، جواد؛ سراج، شمس‌الله؛ ضیایی، مجید، «الهیات سلبی قاضی سعید قمی و معضل تعطیل»، آینه معرفت، سال بیست و یکم، شماره ۶۶، بهار ۱۴۰۰ش.