پرش به محتوا

هود (پیامبر): تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۵۱۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۰
جز
حذف مطالب زائد
جز (تمیزکاری)
جز (حذف مطالب زائد)
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}
}}


'''هود''' پیامبر [[قوم عاد]] و از پیامبرانی که نامشان در [[قرآن]] آمده است. نام هود هفت بار در قرآن بیان شده است. او را از نوادگان [[حضرت نوح]] می‌دانند. هود از [[قوم عاد]] بود که داستان عذابشان در قرآن آمده است. قوم عاد با وجود نعمت‌های فراوان مشرک بودند. بنابر [[آیات]] قرآن، خداوند بعد از ایمان نیاوردن قوم عاد، باد سرد شدیدی برای آنان فرستاد که آنان را همچون تنه‌های نخل از زمین بلند می‌کرد. از قوم عاد تنها حضرت هود و چند نفر از مؤمنان زنده ماندند.
'''هود''' پیامبر [[قوم عاد]] که نامش در قرآن آمده است. قوم عاد با وجود نعمت‌های فراوان ایمان نیاوردند. بنابر [[آیات]] قرآن، خداوند آنان را وزیدن باد سرد عذاب کرد. از قوم عاد تنها حضرت هود و چند نفر از مؤمنان زنده ماندند.


برخی مدعی شده‌اند که داستان حضرت هود و قومش در کتاب‌های آسمانی دیگر نیامده و فقط قرآن کریم به این داستان اشاره کرده‌است.
گفته شده داستان حضرت هود و قومش به جز در قرآن در کتاب‌های آسمانی دیگر نیامده است.


==معرفی==
==معرفی==
حضرت هود از پیامبرانی است که نامشان در [[قرآن کریم]] آمده است.<ref>النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۴۹.</ref> [[خداوند]] هفت مرتبه از هود(ع) در قرآن کریم یاد کرده<ref> سوره اعراف، آیه ۶۵؛ سوره هود، آیات ۵۰، ۵۳، ۵۸، ۶۰، ۸۹؛ سوره شعراء، آیه ۱۲۴؛ النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۴۹.</ref> و یازدهمین سوره قرآن به نام وی ([[سوره هود]]) نامیده شده است.
حضرت هود از پیامبرانی است که نامشان در [[قرآن کریم]] آمده است.<ref>النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۴۹.</ref> [[خداوند]] هفت مرتبه از هود(ع) در قرآن کریم یاد کرده<ref> سوره اعراف، آیه ۶۵؛ سوره هود، آیات ۵۰، ۵۳، ۵۸، ۶۰، ۸۹؛ سوره شعراء، آیه ۱۲۴؛ النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۴۹.</ref> و یازدهمین سوره قرآن به نام وی ([[سوره هود]]) نامگذاری شده است.


هود(ع)، از نوادگان [[حضرت نوح]] بود. نسب او را تا حضرت نوح چنین شرح داده‌اند: هود پسر عبدالله، پسر رِیاح(یا رباح)، پسر حَلوت(خلود)، پسر عاد، پسر عوص، پسر آدم(أرم)، پسر سام، پسر نوح.<ref>جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۵؛ النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۴۹.</ref> به گفته النجار در کتاب قصص الانبیاء با توجه به مقایسه نسبت حضرت هود و [[ابراهیم]] این نَسَب قابل قبول‌تر از نسب‌هایی است که دیگران ذکر کرده‌اند.<ref>النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۵۰.</ref> ابن کثیر نیز او را فرزند شالخ فرزند ارفخشد فرزند سام فرزند نوح دانسته است.<ref>ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۳.</ref>  
هود(ع)، از نوادگان [[حضرت نوح]] که با نسبش با هفت واسطه به وی می‌رسد. نسب او را تا حضرت نوح چنین شرح داده‌اند: هود پسر عبدالله، پسر رِیاح(یا رباح)، پسر حَلوت(خلود)، پسر عاد، پسر عوص، پسر آدم(أرم)، پسر سام، پسر نوح.<ref>جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۵؛ النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۴۹.</ref> به گفته النجار در کتاب قصص الانبیاء با توجه به مقایسه نسبت حضرت هود و [[ابراهیم]] این نَسَب قابل قبول‌تر از نسب‌هایی است که دیگران ذکر کرده‌اند.<ref>النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۵۰.</ref> ابن کثیر نیز او را فرزند شالخ فرزند ارفخشد فرزند سام فرزند نوح دانسته است.<ref>ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۳.</ref>  


هود در [[قوم عاد]] در [[سرزمین احقاف]] زندگی می‌کرد.<ref>جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۵؛ النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۵۰-۵۱؛ ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۳.</ref> بر اساس [[روایات]] او از جهت اخلاق پسندیده، شبیه [[آدم(ع)]] یا جدش نوح(ع) بود.<ref>قطب راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۶۸.</ref> برخی گفته‌اند که اولین [[پیامبر]] عرب بود و به زبان عربی سخن می‌گفت.<ref>النجار، قصص الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۴۹.</ref> برخی توکل حضرت هود را برجسته‌ترین نقاط زندگی او دانسته‌اند.<ref>جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ۱۳۹۱ش، ج۶، ص۳۰۳.</ref>.
برخی گفته‌اند نوح اولین [[پیامبر]] عرب بود و به زبان عربی سخن می‌گفت.<ref>النجار، قصص الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۴۹.</ref> همچنین برخی [[توکل]] حضرت هود را برجسته‌ترین نقاط زندگی او دانسته‌اند.<ref>جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ۱۳۹۱ش، ج۶، ص۳۰۳.</ref>.


==پیامبری==
==پیامبری==
برخی با استناد به [[روایات]] معتقدند که حضرت هود در سن ۴۰ سالگی به [[پیامبر|پیامبری]] برگزیده شد.<ref>قطب راوندی، قصص‌الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۷۳.</ref> خداوند او را مأمور کرد که قوم خود را به پرستش خداوند دعوت کند.<ref>قطب راوندی، قصص‌الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۷۳؛ النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۵۰-۵۱؛ ابن کثیر، قصص‌الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۳.</ref> او دومین پیامبری است که برای مبارزه با ثنویت و شرک قومش مبعوث شد.<ref>طباطبایی، تاریخ الانبیاء، ۱۴۲۳ق،ص۸۷-۸۸؛ جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ۱۳۹۱ش، ج۶، ص۲۹۰-۲۹۱.</ref>  
برخی با استناد به [[روایات]] معتقدند که حضرت هود در ۴۰ سالگی به [[پیامبر|پیامبری]] برگزیده شد.<ref>قطب راوندی، قصص‌الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۷۳.</ref> او دومین پیامبری است که برای مبارزه با ثنویت و شرک قومش مبعوث شد.<ref>طباطبایی، تاریخ الانبیاء، ۱۴۲۳ق،ص۸۷-۸۸؛ جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ۱۳۹۱ش، ج۶، ص۲۹۰-۲۹۱.</ref>  
   
   
قوم عاد را اولین قومی دانسته‌اند که بعد از طوفان بت‌پرست شدند.<ref>ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۳.</ref> آنها بت‌هایی هم‌نام بت‌های قوم نوح می‌پرستیدند.<ref>النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۵۱.</ref> از همین رو خداوند فردی از میان آنان به نام «هود» به پیامبری مبعوث کرد و از او خواست تا مردمش را به اطاعت خداوند دعوت کند.<ref>قطب راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۱۳۵؛ النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۵۱-۵۲؛ ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۷.</ref>
هود مأمور شد قومش را به پرستش خدا دعوت کند.<ref>قطب راوندی، قصص‌الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۷۳؛ النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۵۰-۵۱؛ ابن کثیر، قصص‌الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۳.</ref> او پیامبر [[قوم عاد]] بود. قوم عاد را اولین قومی دانسته‌اند که بعد از طوفان بت‌پرست شدند.<ref>ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۳.</ref> آنها بت‌هایی هم‌نام بت‌های قوم نوح می‌پرستیدند.<ref>النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۵۱.</ref>  


طبق آیات قرآن، خداوند به هود گفت:‌ قوم خود را به عبادت من دعوت کن که اگر اجابت کردند بر قدرت و اموال‌شان می‌افزایم.<ref>سوره هود؛ آیه ۵۰-۵۲.</ref> قوم عاد، هود را امین و راستگو می‌دانستند؛<ref>قطب راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۷۳.</ref> اما زمانی که از عبادت خداوند و عبادت‌نکردن بت‌ها سخن گفت، او را زدند، مسخره کردند و گفتند: تو به خدایان ما پشت کرده و سفیه شده‌ای.<ref>سوره اعراف، آیه ۶۶-۶۷.</ref> حضرت هود در پاسخ به آنان گفت که من سفیه نیستم و فقط شما را به پرستش خدایی دعوت می‌کنم که شما را جانشین قوم نوح کرد و رزق و روزی شما را توسعه داد و شما را قوی و تنومند آفرید.<ref>سوره اعراف، ۶۸ -۶۹.</ref>
طبق آیات قرآن، خداوند به هود گفت:‌ قوم خود را به عبادت من دعوت کن که اگر اجابت کردند بر قدرت و اموال‌شان می‌افزایم.<ref>سوره هود؛ آیه ۵۰-۵۲.</ref> قوم عاد، هود را امین و راستگو می‌دانستند؛<ref>قطب راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۷۳.</ref> اما زمانی که از عبادت خدا و عبادت‌نکردن بت‌ها سخن گفت، او را تمسخر کرده و سفیه خواندند.<ref>سوره اعراف، آیه ۶۶-۶۷.</ref> بر اساس آیات قرآن، با وجود آنکه هود [[معجزه|معجزاتی]] برای تصدیق پیامبری خود ارائه کرد، اما قومش نپذیرفتند و از او معجزات دیگری برای اثبات پیامبریش طلب می‌کردند.<ref>سوره هود، آیه ۵۳.</ref>  
 
بر اساس آیات قرآن، با وجود آنکه هود معجزاتی برای تصدیق پیامبری خود ارائه کرد، قومش نمی‌پذیرفتند و از او معجزات دیگری برای اثبات پیامبریش طلب می‌کردند.<ref>سوره هود، آیه ۵۳.</ref> آنها به هود می‌گفتند که به خاطر نافرمانی‌ات خدایان ما تو را دیوانه و مجنون کردند.<ref>سوره هود، آیه ۵۴.</ref>


برخی بر اساس روایات نقل کرده‌اند که هود به قومش هشدار داد که همانند قوم نوح بر کفر خویش اصرار نکنید که همان‌گونه که نوح از خداوند برای قومش عذاب درخواست کرد، من هم از خداوند برای شما عذاب خواهم خواست. قوم هود به او گفتند که خدایان قوم نوح ضعیف بوده‌اند؛ اما خدایان ما همچون خود ما قوی هستند و خدای تو نمی‌تواند به ماآسیبی برساند.<ref>قطب راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۷۴.</ref>  
برخی بر اساس روایات نقل کرده‌اند که هود به قومش هشدار داد که همانند قوم نوح بر کفر خویش اصرار نکنید که همان‌گونه که نوح از خداوند برای قومش عذاب درخواست کرد، من هم از خداوند برای شما عذاب خواهم خواست. قوم هود به او گفتند که خدایان قوم نوح ضعیف بوده‌اند؛ اما خدایان ما همچون خود ما قوی هستند و خدای تو نمی‌تواند به ماآسیبی برساند.<ref>قطب راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۷۴.</ref>  


برخی گفته‌اند که حضرت هود(ع) ۷۶۰ سال قومش را هدایت کرد؛ اما آنها همواره او را تکذیب می‌کردند و مورد تمسخر قرار می‌دادند.<ref>قطب راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۷۴.</ref>
برخی گفته‌اند که حضرت هود(ع) ۷۶۰ سال قومش را هدایت کرد؛ اما آنها همواره او را تکذیب می‌کردند و مورد تمسخر قرار می‌دادند.<ref> قطب راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۷۴.</ref>


بر اساس آیات [[قرآن کریم]] زمانی که [[قوم عاد]] به حضرت هود گفتند که تو هیچ [[معجزه|معجزه‌ای]] برای ما نیاورده‌ای، حضرت هود به آنان گفت که معجزه من این است که شما و بت‌های‌تان با آن همه دشمنی و دسیسه‌ای که نسبت به من دارید هیچ وقت نمی‌توانید به من آسیبی برسانید. من از هیج دسیسه و سوء قصد‌تان به جانم فرار نمی‌کنم اما شما به امر الهی نمی‌توانید به من آسیبی برسانید.<ref>جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ۱۳۹۱ش، ج۶، ص۲۹۰-۲۹۱.</ref>
بر اساس آیات [[قرآن کریم]] زمانی که [[قوم عاد]] به حضرت هود گفتند که تو [[معجزه|معجزه‌ای]] برای ما نیاورده‌ای، حضرت هود معجزه را این دانست که آنان و بت‎هایشان به امر الهی نمی‌توانید به او آسیبی برسانند.<ref>جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ۱۳۹۱ش، ج۶، ص۲۹۰-۲۹۱.</ref>


==قوم عاد==
==قوم عاد==
خط ۵۷: خط ۵۵:
قوم عاد فرزندان عاد بن عوص بودند و اولین نژاد اعراب به شمار می‌آیند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۳۱، ص۱۵۲؛ ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۳.</ref> در کتاب‌های تاریخی به‌جز داستان‌های مبهمی که اطمینانی به آنها نیست، سخنی از آنان به میان نیامده است.<ref>طباطبایی، تاریخ‌الانبیاء، ۱۴۲۳ق، ص۸۶.</ref> گفته شده قصه قوم عاد و حضرت هود در هیچ‌ یک از دیگر کتاب‌های آسمانی ذکر نشده و فقط قرآن کریم از آن سخن گفته است.<ref>النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۴۹.</ref>
قوم عاد فرزندان عاد بن عوص بودند و اولین نژاد اعراب به شمار می‌آیند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۳۱، ص۱۵۲؛ ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۳.</ref> در کتاب‌های تاریخی به‌جز داستان‌های مبهمی که اطمینانی به آنها نیست، سخنی از آنان به میان نیامده است.<ref>طباطبایی، تاریخ‌الانبیاء، ۱۴۲۳ق، ص۸۶.</ref> گفته شده قصه قوم عاد و حضرت هود در هیچ‌ یک از دیگر کتاب‌های آسمانی ذکر نشده و فقط قرآن کریم از آن سخن گفته است.<ref>النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۴۹.</ref>


بنا بر آیات [[قرآن کریم]]، قوم عاد بلندقامت، فربه، قدرتمند و درشت‌هیکل بودند.<ref>سوره قمر، آیه ۲۰؛ سوره الحاقه، آیه ۷؛ سوره اعراف، آیه ۶۹.</ref> بر اساس روایات بلن قامت‌ترین آنان۱۰۰ ذراع و کوتاهترین‌شان۷۰ ذراع بود.<ref>جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۵.</ref> قرآن کریم مکان زندگی قوم عاد را سرزمین احقاف ذکر کرده است.<ref>سوره احقاف، آیه۲۱.</ref> در تعیین منطقه دقیق احقاف اختلاف هست. برخی آن را جنوب [[شبه جزیره عربستان|جزیره‌العرب]] و منطقه‌ای میان [[یمن]] و [[عمان]] دانسته‌اند.<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۶۵. طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۲۱۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۱۳۵-۱۳۶.</ref> به گفته برخی از مفسران بنا بر آیات قرآن کریم از تمدن و زندگی قوم عاد به دست می‌آید که آنها تمدن خوب و شهرهای آبادی داشتند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۰، ص۴۵۶؛ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۶ص۴۵۲.</ref>
بنا بر آیات [[قرآن کریم]]، قوم عاد بلندقامت، فربه، قدرتمند و درشت‌هیکل بودند.<ref>سوره قمر، آیه ۲۰؛ سوره الحاقه، آیه ۷؛ سوره اعراف، آیه ۶۹.</ref> بر اساس روایات بلندقامت‌ترین آنان۱۰۰ ذراع و کوتاهترین‌شان۷۰ ذراع بود.<ref>جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۵.</ref> هود و قومش در [[سرزمین احقاف]] زندگی می‌کردند.<ref> جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۵؛ النجار، قصص‌الانبیاء، ۱۴۰۶ق، ص۵۰-۵۱؛ ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص۹۳.</ref> در تعیین منطقه دقیق احقاف اختلاف هست. برخی آن را جنوب [[شبه جزیره عربستان|جزیره‌العرب]] و منطقه‌ای میان [[یمن]] و [[عمان]] دانسته‌اند.<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۶۵. طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۲۱۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۱۳۵-۱۳۶.</ref> به گفته برخی از مفسران بنا بر آیات قرآن کریم از تمدن و زندگی قوم عاد به دست می‌آید که آنها تمدن خوب و شهرهای آبادی داشتند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۰، ص۴۵۶؛ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۶ص۴۵۲.</ref>


==عذاب الهی==
==عذاب الهی==
پس از سرپیچی [[قوم عاد]] و درخواست عذاب الهی،<ref>سوره اعراف، آیه ۷۰.</ref> حضرت هود به آنان از عذاب الهی خبر داد.<ref>سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref> به امر خداوند، در [[سرزمین احقاف]] که سرزمین سرسبز و‌آبادی بود، هفت سال باران نبارید و آنها دچار قحطی شدند.<ref>جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۶.</ref> پس از آن خداوند برای عذاب قوم عاد ابر سیاهی فرستاد. قوم عاد فکر کردند که این ابر مقدمه باران است و خدایان‌شان آن را فرستاده‌اند؛ اما حضرت هود به آنان گفت: این عذابی‌است که خداوند برای شما مقرر کرده است؛ همان عذابی که شما از خدای من درخواست کرده‌اید.<ref>سوره احقاف، آیه ۲۴.</ref> سپس باد شدید سردی وزید. قدرت آن چنان بود که کافران را مانند تنه‌های نخل از زمین جدا می‌کرد و اجساد آن را به زمین می‌انداخت.<ref>سوره قمر، آیه ۱۸-۲۱.</ref>  
پس از سرپیچی [[قوم عاد]] و درخواست عذاب الهی،<ref>سوره اعراف، آیه ۷۰.</ref> حضرت هود از عذاب الهی خبر داد.<ref>سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref> به امر خداوند، در [[سرزمین احقاف]] که سرزمین سرسبز و ‌آبادی بود، هفت سال باران نبارید و آنها دچار قحطی شدند.<ref> جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۶.</ref> پس از آن خداوند برای عذاب قوم عاد ابر سیاهی فرستاد. آنان فکر کردند که این ابر مقدمه باران است و خدایان‌شان آن را فرستاده‌اند؛ اما هود به آنان گفت: این عذابی‌است که خداوند برای شما مقرر کرده است.<ref>سوره احقاف، آیه ۲۴.</ref> سپس باد شدید سردی وزید. قدرت آن چنان بود که کافران را مانند تنه‌های نخل از زمین جدا می‌کرد و اجساد آن را به زمین می‌انداخت.<ref>سوره قمر، آیه ۱۸-۲۱.</ref>  


بر اساس آیات [[قرآن کریم]] این باد به مدت ۷ شب و ۸ روز طول کشید.<ref>سوره الحاقه، آیه ۶-۸.</ref> گفته‌اند: از [[چهارشنبه]] آغاز شد و تا چهارشنبه هفته بعد ادامه یافت.<ref>قاضی زاهدی گلپایگانی، قصص یا داستان‌های شگفت‌انگیز قرآن مجید، ۱۳۷۱، ص۱۶۸. </ref> این باد همه افراد [[قوم عاد]] را از بین برد. از میان آنان تنها حضرت هود و یارانش از عذاب نجات یافتند.<ref>سوه هود، آیه ۵۸؛ سوره اعراف، آیه ۷۲؛ سوره الحاقه، آیه ۶-۸.</ref> آنها به دستور خداوند در گودالی پنهان شده بودند.<ref>جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۶.</ref> جزایری از وهب نقل کرده است که در تاریخ عرب روزهایی با عنوان روزهای سردِ پیرزن (بَرْدُ اْلعَجوز)، مشهور است که برخی آن را همان عذاب قوم عاد می‌دانند.<ref>جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۶.</ref>
بر اساس آیات [[قرآن کریم]] این باد به مدت ۷ شب و ۸ روز طول کشید.<ref>سوره الحاقه، آیه ۶-۸.</ref> این باد [[قوم عاد]] را از بین برد. از میان آنان تنها حضرت هود و یارانش از عذاب نجات یافتند.<ref>سوه هود، آیه ۵۸؛ سوره اعراف، آیه ۷۲؛ سوره الحاقه، آیه ۶-۸.</ref> آنها به دستور خداوند در گودالی پنهان شده بودند.<ref>جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۶.</ref> جزایری از وهب نقل کرده است که در تاریخ عرب روزهایی با عنوان روزهای سردِ پیرزن (بَرْدُ اْلعَجوز)، مشهور است که برخی آن را همان عذاب قوم عاد می‌دانند.<ref> جزایری، النور المبین، ۱۳۸۱ق، ص۱۳۶.</ref>


به گفته ابن قتیبه هود و پیروانش به [[مکه]] رفتند و در آنجا اقامت گزیدند و تا پایان عمر همانجا ماندند.<ref>ابن قتيبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۲۸.</ref>
به گفته ابن قتیبه هود و پیروانش به [[مکه]] رفتند و در آنجا اقامت گزیدند و تا پایان عمر همانجا ماندند.<ref>ابن قتيبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۲۸.</ref>