عبدالصمد همدانی

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از ملا عبدالصمد همدانی)
عبدالصمد همدانی
عارف، فقیه و متکلم شیعی
اطلاعات فردی
تاریخ تولدبین سال‌های ۱۱۵۰ تا ۱۱۵۵ قمری
زادگاههمدان
تاریخ شهادت۱۸ ذی‌الحجه ۱۲۱۶ق در حمله وهابیان به کربلا
اطلاعات علمی
استادانوحید بهبهانیسید علی طباطباییحسین علیشاه
شاگردانملامحمد کوه بنانی • حاج میرزا آقاسی
محل تحصیلکربلا • اصفهان
تألیفاتبحر المعارف • بحرالحقائق • رساله در غنا • فی العشق الالهی


ملا عبدالصمد هَمِدانی، عارف، فقیه، حکیم، متکلم و لغوی شیعی قرن سیزدهم. مهم‌ترین اساتید عبدالصمد در فقه و اصول، وحید بهبهانی و سید علی طباطبایی بوده است. عبدالصمد سال‌ها برای تحصیل و تدریس فقه در عتبات بود. گفته می‌شود به واسطۀ عبدالصمد طریقت در میان فقهای شیعه، به خصوص در عتبات، رواج پیدا کرد که بعداً به ملا حسینقلی همدانی رسید. آثار بسیاری از وی به جا مانده است که مهم‌ترین آن در تصوف و حکمت عملی، بحر المعارف است. عبدالصمد در ۱۸ ذی‌الحجه (عید غدیر) سال ۱۲۱۶ق، در حملۀ وهابی‌ها به کربلا، به شهادت رسید.

نسب و تولد

از خانواده، تاریخ تولد و اوایل زندگی وی اطلاع دقیقی در دست نیست. کسانی که اولین شرح حال‌ها را دربارۀ وی نوشته و با وی معاشر بوده‌اند، عبارتند از: حاج میرزا زین العابدین شیروانی، مست علیشاه[۱]، که بنا به گزارش وی پدرش نیز با عبدالصمد دوستی داشته است؛ و میرزا محمد حسن زنوزی، مؤلف ریاض الجنة، که با عبدالصمد ملاقات داشته و فقط او در کتابش نام پدر عبدالصمد را نوشته و آن را محمد ذکر کرده است.[۲]

با توجه به سال شهادت عبدالصمد و اینکه عمر وی را بیش از ۶۰ سال ذکر کرده‌اند، احتمالا ولادتش پیش از سال ۱۱۵۶ق و شاید بین سال‌های ۱۱۵۰ تا ۱۱۵۵ق بوده است.[۳]

عبدالصمد همدانی در ۱۸ ذی‌الحجه (عید غدیر) ۱۲۱۶، در حمله وهابی‌ها به کربلا به شهادت رسید.[۴] تهرانی در الذریعه از او به عنوان الحائری الشهید یاد کرده[۵] و خوانساری در روضات روز شهادتش را چهارشنبه نوشته است.[۶]

تحصیلات

به نوشتۀ شیروانی، عبدالصمد ۴۰ سال در عتبات عالیات به تحصیل پرداخت و نزدیک سی سال در کربلا بر مسند اجتهاد نشست، فتوا می‌داد و تدریس می‌کرد و در همان سال‌ها کتاب‌هایی در فقه و اصول و لغت نوشت.[۷]

اولین و مهم‌ترین استاد عبدالصمد در فقه و اصول، وحید بهبهانی (متوفی ۱۲۰۵) و دومین سید علی طباطبایی (متوفی۱۲۳۱ق)، مؤلف ریاض المسائل، بود.[۸] ایزد گشسب،[۹] سید بحرالعلوم (متوفی۱۱۵۵ق) را نیز یکی از استادان وی دانسته، ولی عبدالصمد در هیچ یک از آثار خود از وی نام نبرده است.

سیر و سلوک

عبدالصمد در عتبات، با راهنمایی مجذوب علیشاه نزد نورعلیشاه اصفهانی (شیخ سلسله نعمت اللهی) راه یافت و به واسطۀ وی وارد طریقت شد.[۱۰] احتمالا این ملاقات در ۱۲۰۷ صورت گرفته که نورعلیشاه در کربلا بوده و مجذوب علیشاه نیز در همین ایام از وی اجازه ارشاد[یادداشت ۱] گرفته است.[۱۱] بنا بر برخی منابع، عبدالصمد به اشارۀ نورعلیشاه نزد حسین علیشاه در اصفهان رفت واجازۀ ذکر خفی از او گرفت و هشت سال نزد وی شاگردی کرد.[۱۲] البته عبدالصمد در یکی از آثارش تصریح کرده که دستور ذکرش را از سید علیرضا (رضا علیشاه دکنی)، قطب وقت نعمت اللهی ساکن دکن، گرفته و سپس سلسله نسب سید علیرضا را تا شاه نعمت الله ولی و از وی تا امام رضا علیه‌السلام ذکر کرده و از حسین علیشاه نام نبرده است.[۱۳]

معصوم علیشاه در طرایق الحقایق در سبب این کار چند وجه ذکر کرده است، از جمله اسقاط نسخۀ خطی اثر مورد نظر و دیگر این که شاید عبدالصمد خود نیز بدون واسطه با رضا علیشاه مرتبط بوده است.[۱۴] احتمال هم می‌رود که این امر به سبب احتیاط بسیار حسین علیشاه در اظهار تصوف خود بوده باشد[۱۵] و از این رو، عبدالصمد نیز – که به سبب تعلقش به سلسله‌های صوفیه، آزار فراوان دیده بود– نمی‌خواست مقام شیخ خود را در تصوف آشکار کند.[۱۶]

نقش عبدالصمد در عرفان شیعی

عبدالصمد، پس از هشت سال، از اصفهان به کربلا بازگشت و به تبلیغ طریقت خود پرداخت.[۱۷] بنا به گفتۀ معصوم علیشاه، عبدالصمد در کربلا احتمالاً واسطۀ ملاقات سید بحرالعلوم با نورعلیشاه اصفهانی شده بود.[۱۸] اگر این مطلب درست باشد، عبدالصمد همدانی در تاریخ عرفان شیعی اهمیت خاصی می‌یابد، زیرا به واسطۀ او و احتمالاً سید بحرالعلوم، طریقت در میان فقهای شیعه، به خصوص در عتبات، رواج پیدا کرد که بعداً به ملا حسینقلی همدانی رسید و پس از آنان نیز ادامه یافت.[۱۹]

مریدان

دو تن از مشاهیر مرید وی عبارت‌اند از: ملامحمد کوه بنانی، (متوفی ۱۲۴۷) از علمای کرمان، ملقب به هدایت علیشاه[۲۰] و ملا عباس ایروانی، معروف به حاج میرزا آقاسی (متوفی ۱۲۶۵ق)، که بعدها صدر اعظم محمدشاه قاجار شد.[۲۱] گفته شده است که عبدالصمد همدانی پیش از حملۀ وهابی‌ها، همسر و فرزندانش را به آقاسی سپرده بود و او نیز آنان را از کربلا به همدان باز گرداند.[۲۲]

آثار

عبدالصمد همدانی آثاری در تصوف و فقه و اصول و لغت و کلام دارد، که غالباً چاپ نشده‌اند. در صحت انتساب بعضی از آنها به وی تردید وجود دارد. برخی از این آثار را متعلق به شخص دیگری به نام عبدالصمد بن محمدحسین همدانی، از علمای اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم و از پیروان شیخ احمد احسایی، دانسته و گفته‌اند که به اشتباه از آن عبدالصمد همدانی دانسته شده است.[۲۳]

در فقه

برخی از آثار قطعی عبدالصمد در فقه عبارت‌اند از: بحرالحقائق، در شرح مختصر النافع محقق حلی، که ناتمام مانده و نسخۀ خطی آن موجود است؛[۲۴] رساله در غنا، که در آن، دلایل رد غنا از نظر فقهی بررسی شده است[۲۵] و شرح معارج الاصول محقق حلی.[۲۶]

در لغت

گفته شده است که عبدالصمد کتابی بسیار مفصل در لغت نیز داشته است.[۲۷]

تصوف و حکمت عملی

از آثار قطعی وی در تصوف، رسالۀ کوچکی است به نام، فی العشق الالهی به فارسی آمیخته با عربی، دربارۀ عشق.[۲۸] این کتاب با نام محبت نامه، به کوشش حسین جعفری زنجانی، در ۱۳۸۲ش در قم به چاپ رسیده است.

کتاب بحرالمعارف

اما مهم‌ترین کتاب وی در تصوف و حکمت عملی، بحرالمعارف است.[۱]

این کتاب، که به فارسی مخلوط به عربی است، بازگو کنندۀ ایام سلوک معنوی مؤلف است و وی آن را در اواخر عمر، در کربلا تألیف کرده است. عبدالصمد در تألیف این کتاب علاوه بر استفاده از بسیاری کتاب‌های عرفان عملی و نظری، مطالب خود را به آیات و احادیث نیز مستند کرده است.[۲۹] در این کتاب از مشایخ تصوف، مانند معروف کرخی و جنید و نجم الدین کبری نیز اقوال بسیاری ذکر شده است.[۳۰]

بحرالمعارف، در جمع تصوف و تشیع، در همان مسیر جامع الاسرار سید حیدر آملی است و یکی از منابع بحر المعارف نیز بوده است.[۳۱] بخش‌هایی از بحر المعارف در موضوع ولایت و شئون آن، بنا بر سیاقِ عارفان، است. وی در این اثر خواسته است از منظر ولایت، تصوف را اثبات و تعالیم آن را تفسیر کند.

بحر المعارف از نظر ترتیب باب‌ها و فصول و ذکر عناوین تا حدی به کتاب مرصاد العباد نجم الدین رازی شباهت دارد،[۳۲] با این تفاوت که شرح و تفصیل مطالب مبتنی بر عقاید و مأثورات(اخبار و روایات) شیعه است، چنانکه مثلاً در جلد اول، درمبحث «شرایط شیخ و مرشد» و «بحثی جامع در امامت»، دربارۀ مناقب امام علی(ع) و اثبات امامت آن حضرت سخن گفته است.[۳۳]

دیوان شعر

عبدالصمد به زبان فارسی و عربی شعر می‌سرود. بعضی از اشعار وی در بحرالمعارف آمده است.[۳۴] به نوشتۀ آقا بزرگ طهرانی نیز وی دیوانی داشته است.[۳۵]

پانویس

  1. بستان السیاحه، کتابخانه سنایی، ص۶۱۳
  2. زنوزی، ج۳، ص۴۵۳
  3. رجوع کنید به شیروانی، بستان السیاحه، کتابخانه سنایی، ص۶۱۳؛ معصوم علیشاه، ج۳، ص۲۱۲
  4. آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۴۷.
  5. آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۴۷؛ ج۱۸، ص۳۳۲
  6. الموسوی الخوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ۱۳۹۰ش، ج۴، ص۱۹۸.
  7. رجوع کنید به معصوم علیشاه، ج۳، ص۲۱۲
  8. هدایت، ص۴۵۰؛ قمی، ج۱،ص۳۹۵؛ معصوم علیشاه، ج۳، ص۲۱۱
  9. ایزد گشسب، ص۷۸
  10. شیروانی، بستان السیاحه، ص۶۱۳؛ دیوان بیگی، ج۲، ص۱۰۴۴؛ امین، ج۸، ص۱۷
  11. رجوع کنید به دیوان بیگی، ج۲، ص۱۰۳۷
  12. شیروانی، دیوان بیگی، ج۲، ص۱۰۳۷
  13. همدانی، ج۱، ص۲۴۹
  14. معصوم علیشاه، ج۲، ص۳۳۳
  15. رجوع کنید به سلطانی گنابادی، ص۲۱۷-۲۱۸
  16. شیروانی، ریاض السیاحه، ص۷۲۲
  17. شیروانی، ریاض السیاحه، ص۷۲۱۷۲۲؛ هدایت، ص۴۵۱
  18. معصوم علیشاه، ج۳، ص۲۰۰
  19. رجوع کنید به بلاغی، ص۱۲؛ صدوقی سها، ص۲۱۲
  20. دیوان بیگی، ج۲، ص۱۰۴۸
  21. دیوان بیگی، ج۲، ص۱۰۴۴
  22. معصوم علیشاه، ج۳، ص۲۹۹
  23. رجوع کنید به حسینی، ج۱، ص۲۹۸
  24. آقابزرگ طهرانی، ج۱۴، ص۵۹؛ حائری، ج۱۷، ص۳۰۳
  25. احمد عابدی، ج۱، ص۶۶۹
  26. زنوزی، ج۳، ص۴۵۴؛ سبحانی، ج۱۳، ص۳۴۲
  27. خوانساری،روضات الجنات، ۱۳۹۰ش، ج۴، ص۱۹۸؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۹۸ق، ج۱۸، ص۳۳۲
  28. زنوزی، ج۳، ص۴۵۴
  29. رجوع کنید به عبدالصمد همدانی،ج۱، ص۱۳؛ همدانی، ج۱، مقدمۀ استاد ولی، ص۷
  30. برای نمونه رجوع کنید به عبدالصمد همدانی،ج۱، ص۳۴-۳۵، ۵۱،۲۷۸، ج۲، ص۹۱، ۳۷۹، ۳۸۷
  31. برای نمونه رجوع کنید به عبدالصمد همدانی، ج۲، ص۴۷۵-۴۷۶
  32. همدانی، ج۱، مقدمۀ استاد ولی، ص۷
  33. رجوع کنید به عبدالصمد همدانی، ج۱، ص۴۰۷- ۴۹۴
  34. برای نمونه رجوع کنید به همو، ج۱، ص۳۷۳-۳۷۷
  35. آقابزرگ، ج۹، قسم۲، ص۶۱۸

یادداشت

  1. اجازه کتبی یا شفاهی استاد به شاگرد، جهت تأیید صلاحیت او برای داشتن مقام استادی برای دیگران

منابع

  • آقابزرگ طهرانی.
  • امین، سید محسن، اعیان الشیعه،چاپ حسن امین، بیروت، ۱۴۰۳/۱۹۸۳م.
  • ایزدگشسب، عبدالباقی، شمس التواریخ، تهران، ۱۳۴۵ش.
  • بلاغی، عبدالحجت، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفا، [بی‌جا] ۱۳۷۱ق.
  • حائری، عبدالحسین، فهرست کتب خطی فارسی و عربی و ترکی کتابخانۀمجلس شورای ملی، تهران، ۱۳۴۸ش.
  • حسینی، احمد، تراجم الرجال، قم، ۱۴۱۴ق.
  • خوانساری، محمد باقر موسوی، روضات الجنات، قم، ۱۳۹۱ق.
  • دیوان بیگی شیرازی، سید احمد، حدیقه الشعرا: ادب و فرهنگ در عصر قاجاریه، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۵ش.
  • حسینی زنوزی، میرزامحمدحسن، ریاض الجنه، ج۳، القسم الثالث من الروضه ارابعه، اشراف سید محمود مرعشی نجفی، تحقیق علی رفیعی العلا مرودشتی، قم، ۱۳۸۴ش.
  • سبحانی، جعفر، طبقات الفقهاء فی فقها القرن الثالث عشر، جزء۱۳، قم، ۱۴۲۲ق.
  • سلطانی گنابادی، میرزامحمد باقر، رهبران طریقت و عرفان، تهران، ۱۳۴۸ش.
  • شیروانی، زین العابدین، ریاض السیاحه، چاپ اصغر حامد ربانی، [ تهران ۱۳۳۹ق؟].
  • شیروانی، زین العابدین، بستان السیاحه یا سیاحت نامه، کتابخانه سنایی، [تهران ۱۳۱۵ ؟].
  • صدوقی سها، منوچهر، تاریخ حکما و عرفای متاخر، تهران، ۱۳۸۱ش.
  • عابدی، احمد، چاپ شده در مجموعه میراث فقهی.
  • همدانی، عبدالصمد، بحرالمعارف، چاپ حسین استاد ولی، ج۱، ۲، تهران، ۱۳۷۰ش، ۱۳۷۴ش.
  • قمی، عباس، الفوائد الرضویه فی احوال علما المذهب الجعفریه(سرگذشت عالمان شیعه)،چاپ ناصر باقری بیدهندی، قم، ۱۳۸۷ش.
  • معصوم علیشاه، محمدمعصوم بن زین العابدین، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۳۹-۱۳۴۵ش.
  • هدایت، رضاقلی خان، تذکره ریاض العارفین، چاپ مهرعلی گرکانی، [تهران، ۱۳۴۴؟].

پیوند به بیرون