مسجد جامع، مسجدی است که معمولا مسلمانان در بخش اصلی شهرها بنا می‌کنند و مرکز آیین‌های عبادی به ویژه نماز جمعه و همچنین گردهمایی‌های سیاسی اجتماعی و آموزشی آنان به شمار می‌رود. بر پایه روایات، مسجد جامع نسبت به دیگر مساجد، از قداست و فضیلت بیشتری برخوردار است. از این‌رو نماز و عبادت در آن ثواب و انجام برخی گناهان در آن، مجازات شدیدتری دارد. برخی از فقیهان شیعه علاوه بر مساجد اربعه، اعتکاف را فقط در مسجد جامع جایز دانسته و قائل به جواز آن در غیر مساجد جامع نیستند.

مسجد جامع اصفهان

دلیل نام‌گذاری

جامع به معنای پیوستن اجزاء به یکدیگر و گردآوردن است. در متون عربی دو ترکیب وصفی (المسجد الجامع) و اضافی (مسجد الجامع) به کار رفته است. برخی از لغت‌شناسان مانند فراهیدی تعبیر مسجد الجامع را نادرست دانسته‌اند. در ترکیب وصفی، منظور از مسجد جامع، مسجدی است که مردم را برای کاری مانند ادای نماز، به‌ویژه نماز جمعه گرد می‌آورد.[۱] اما در ترکیب اضافی از آن رو مسجد جامع را به این نام خوانده‌اند که مسلمان در زمانی خاص (مثلا در روز جمعه) یا برای کاری در آن اجتماع می‌کنند.[۲]

همچنین برای اشاره به مسجد جامع از تعابیر جامع، مسجد جماعت،[۳] مسجد اعظم، مسجد آدینه[۴] و مسجد جمعه نیز استفاده می‌شد. البته مسجد جامع غیر از مصلی(مکانی در حاشیه شهرها برای اقامه نماز عیدین[۵])، مسجد کبیر و مسجد اعظم بود.

تاریخچه

پیشینه ساخت مسجد جامع، به بنای مسجد النبی توسط پیامبر(ص) باز می‌گردد. با گسترش شهر مدینه و درخواست مسلمانان، پیامبر اجازه بنای مساجد دیگری را در سطح شهر داد که به مساجد محلی یا قبیله‌ای شناخته می‌شدند. اما مرکز اصلی فعالیت‌های عبادی، سیاسی و اجتماعی پیامبر، همان مسجد نبوی بود.[۶]

اصطلاح مسجد جامع از زمان خلیفه دوم، به کار می‌رفته است؛ عمر به والیان دستور داد که در مراکز تحت فرمان خود تنها یک مسجد جماعت بر پا کنند و از اقامه نماز جمعه در روستاها جلوگیری نمایند تا وحدت مسلمانان آسیب نبیند.[۷] همچنین در گفتارهای برجای مانده از وی[۸] و امام صادق (ع)، این اصطلاح به کار رفته است.[۹] در زمان حضرت علی به مسجد کوفه، جامع می‌گفتند.[۱۰]

نخستین مساجد جامع

نخستین مساجد با عنوان مسجد جامع در شهرهای بصره و کوفه ساخته شد؛ عتبة بن غزوان در سال ۱۴ق با نی و ساقه گیاهان مسجد جامع بصره را بنا کرد.[۱۱] مسجد کوفه نیز در سال ۱۵ یا ۱۸ق[۱۲] ساخته شد. همچنین در قرن نخست قمری، مساجد جامع موصل(۲۰ق)، تکریت،[۱۳] دمشق، حمص (حدود ۱۴ق)، مصر(۲۱ق)،[۱۴] شمال آفریقا و مغرب (۵۵ق)[۱۵] بنا شدند. در ایران نیز مساجدی ساخته شد که مسجد جامع توج در نزدیکی کازرون به فرمان عثمان بن ابی‌العاص والی عمر از آن جمله است.[۱۶]

در قرن‌های نخستین معمول آن بود که هر شهر یک مسجد جامع داشته باشد تا مظهر وحدت مردم و پیوند آنها با حکومت باشد با افزایش جمعیت و کمبود جا در مساجد، حاکمان به توسعه مساجد اصلی شهرها پرداختند و تا نیمه قرن دوم قمری در هریک از شهرهای مدینه، مکه، کوفه، بغداد، بصره، فسطاط و دمشق یک نماز جمعه برگزار می‌شد.[۱۷] از قرن دوم قمری به بعد، در برخی شهرها مانند مرو،[۱۸] بغداد،[۱۹] مصر و قاهره[۲۰] دو یا چند مسجد جامع ساخته شد.

فضیلت و احکام

در برخی از منابع آمده که نمازگزاردن در مسجد جامع در مقایسه با مساجد محلی یا مسجد بازار ثواب و فضیلت بیشتری دارد[۲۱] بر پایه روایتی که اهل سنت از خلیفه دوم نقل کرده‌اند نماز جماعت و مستحبی در مسجد جامع برتر از حج و عمره مستحبی است[۲۲] در آداب دعا نیز مسجد جامع پس از عرفات، خانه خدا و حرم‌های اهل‌بیت قرار گرفته است.[۲۳]

از نظر فقهی نیز میان احکام مسجد جامع با مسجد معمولی تفاوت‌هایی وجود دارد. مثلا قسم خوردن در مسجد جامع شدت بیشتری دارد[۲۴] همچنین ارتکاب اعمالی که موجب تعزیر می‌شود در مسجد جامع در مقایسه با مساجد معمولی مجازات شدیدتری دارد.[۲۵] اما مهمترین تفاوت مسجد جامع با مسجد معمولی از لحاظ فقهی در موضوع اعتکاف است. برخی از فقیهان شیعه اعتکاف را علاوه بر مساجد اربعه فقط در مسجد جامع جایز می‌دانستند و قائل به جواز آن در غیر مسجد جامع نبودند.[۲۶] محقق کرکی،[۲۷]، مقدس اردبیلی،[۲۸] محقق سبزواری، [۲۹] صاحب جواهر[۳۰] و سید یزدی[۳۱] از آن جمله بودند.[۳۲] مستند آنان روایاتی است که اعتکاف را فقط در مساجد اربعه و مسجد جامع جایز دانسته‌ است.[۳۳] آیت الله خامنه‌ای اعتکاف در غیر مسجد جامع را رجاءاْ جایز می‌داند.[۳۴]

نامگذاری مساجد جامع

مساجد جامع، به نام شهرها، بانیان، عالمان مشهور، طایفه و... نامگذاری می‌شدند. بیشتر مساجد جامع به نام شهرها خوانده می‌شوند مانند جامع بصره، کوفه، اصفهان، ری، دمشق، فسطاط و قیروان. البته در شهرهایی که چند مسجد جامع بنا می‌شد هر مسجد جامعی را جداگانه می‌خواندند مثلا در بغداد جامع منصور عباسی، جامع مدینه خوانده می‌شد و جامع مهدی عباسی به جامع رصافه شهرت داشت.[۳۵] برخی از آنها مانند مسجد جامع ابن طولون، جامع حاکم، جامع منصور و جامع سلطان در بغداد به نام بانیان آنها که عمدتا از امیران و صاحب‌منصبان بودند، شهرت داشتند.[۳۶] همچنین برخی از مساجد جامع را به نام سلسله حکومتی، خاندان و یا طایفه‌ای از مردم می‌نامیدند، مانند مسجد جامع اموی دمشق. در مواردی نیز نام مسجد جامع برگرفته از نام محله، بازار، پل یا بارگاه نزدیک مسجد بود.[۳۷]

هزینه‌ها و منابع درآمد

ساخت مساجد جامع، هزینه‌های هنگفتی را در پی داشت که در توان مردم عادی نبود از این رو بیشتر با حمایت خلفاء، درباریان، سلاطین و صاحب منصبان ساخته می‌شدند.[۳۸] همچنین هزینه‌های نگهداری مساجد جامع، سالیانه از بیت المال تأمین می‌شد ابونعیم اصفهانی گزارش داده که مخارج جامع یهودیه و نیز مسجد جامع اصفهان تا خلافت مهدی عباسی در دیوان خراج ثبت می‌شده و شامل حق‌الزحمه متولی، مؤذنان، مخارج فرش و روشنایی بوده است.[۳۹]

پرداخت هزینه‌های مساجد جامع از سوی صاحبان مال و نیز بیت المال، وابستگی آنها به اشخاص و حکومت را در پی داشت و در تحولات سیاسی اقتصادی آسیب می‌دیدند. اما به تدریج بانیان مساجد جامع، املاک و اموالی را وقف آنها کردند تا وابستگی مساجد به اشخاص و حکومت‌ها گسسته شود و در تحولات سیاسی اقتصادی آسیب نیینند.[۴۰]

اداره مسجد جامع

مساجد جامع معمولا با نظارت خلیفه یا نمایندگان او اداره می‌شد خلفای نخستین خود در مساجد جامع خطبه می‌خواندند و نماز جمعه برگزار می‌کردند.[۴۱]در دوره‌های بعد خلیفه نظارت بر مساجد جامع و برگزاری نماز جمعه را به دیگران وا می‌گذاشت و خودش در مناسبت‌های خاص همچون عید فطر و قربان در آن حاضر می‌شد.[۴۲] خلیفه اداره مساجد جامع را به عالم دینی، قاضی یا وزیر واگذار می‌کرد و طی فرمانی امام و خطیب جمعه مساجد جامع مرکز خلافت را منصوب می‌نمود.[۴۳]

در خلافت عباسی مسؤلیت انتخاب خطیبان و امامان جمعه در ولایات تابع حکومت عباسی بر عهده امیران و والیان بود.[۴۴] همچنین برای موقوفات مساجد جامع نیز فرمان‌های جداگانه برای قاضیان یا عالمان دینی صادر می‌شد.[۴۵] پس از خلافت عباسی، سلطان یا نائب وی همان وظیفه خلیفه را در گماشتن امامان و خطیبان جمعه در مساجد مهم را بر عهده داشت.[۴۶] در حکومت محمدعلی پاشا، نظارت بر مساجد جامع، به عالمان دینی واگذار شد.[۴۷]

ساختمان و امکانات

 
مسجد جامع اموی دمشق

مسجد جامع، از مشخصه‌های شهرهای اسلامی بود و معمولا در کنار دارالاماره و بازارها در مرکز شهر ساخته می‌شدند. در برخی از شهرها مانند دمشق، فسطاط، اصفهان و بلخ مساجد جامع در میان بازارها قرار داشتند.[۴۸] برخی از نویسندگان پیوستگی مسجد جامع و بازار را نماد تعامل دین و دنیا در زندگی روزمره مسلمانان دانسته‌اند.[۴۹]

مساجد جامع نمونه از معماری اسلامی بودند؛ مأذنه، مناره، صحن، رواق، منبر، محراب، مقصوره از اجزای معماری آن به شمار می‌آیند. سابقه ساخت مناره و مقصوره به قرن نخست قمری بازمی‌گردد.[۵۰] برخی از مساجد جامع بخش‌های دیگری نیز داشتند مثلا جامع ابن طولون داروخانه‎ای داشت.[۵۱] یا جامع صنعاء، قیروان، دمشق[۵۲] و مرو دارای کتابخانه بودند.[۵۳]

کارکردها

کارکردهای سیاسی، اداری و اجتماعی و آموزشی مسجد جامع از جمله شاخصه‌هایی بود که آن را از مساجد معمولی متمایز می‌کرد.

کارکردهای سیاسی

مساجد جامع تنها مکان اجتماع حاکمان و مردم بود؛ اولین سخنرانی رسمی خلیفه یا سلطان، پس از رسیدن به قدرت در مسجد جامع شهر ایراد می‌شد امام حسن علیه السلام پس از بیعت مردم با وی به مسجد کوفه آمد و خطبه‌ای ایراد کرد.[۵۴] حضرت علی(ع) پس از جنگ جمل فرمان داد تا مردم سه روز برای نماز جماعت در مسجد جامع بصره جمع شوند.[۵۵]

والیان نیز پس از ورود به مرکز ولایت، نخستین سخنرانی خود را در مسجد جامع شهر ایراد می‌کردند.[۵۶] همچنین در زمان‌های بحرانی همچون جنگ که خلیفه احساس قدرت می‌کرد برای تحریک عواطف مذهبی و بسیج نیروهای مردمی در مسجد جامع حضور می‌یافت و خطبه می‌خواند.[۵۷]

معمولا حکومت‌ها اطلاع‌رسانی خود را از طریق مسجد جامع انجام می‌دادند؛ احکام انتصاب حاکمان جدید، فتح‌نامه‌ها، پیمان‌نامه‌ها، منشورات حکومتی در مسجد جامع به آگاهی مردم رسانده می‌شد[۵۸] همچنین احکام انتصاب قاضی‌القضات[۵۹] و فرمان‌های رسمی برای اعمال سیاست‌های دینی و مذهبی حکومت‌ها در مسجد جامع اعلان می‌گردید.[۶۰] بخش‌هایی از مراسم عمومی اعلان خلافت و سلطنت مانند بذل درهم و دینار و پوشاندن خلعت نیز در مسجد جامع صورت می‌گرفت.[۶۱]

در بحران‌های سیاسی و تغییر نظام حکومت، معمولا نخستین واکنش‌ها در مساجد جامع بروز می‌کرد[۶۲] بسیاری از مطالبات مردم از حکومت، اعتراض‌ها، پخش اعلامیه‌ها و حتی برخی از تحرکات ضد حکومتی و آشوب‌های سیاسی و اجتماعی نیز در مساجد جامع صورت می‌گرفت.[۶۳]

کارکرد اداری

مسجد نبوی، مقر حکومت پیامبر(ص) بود و در همانجا به امور اداری، مالی و قضایی مسلمانان رسیدگی می‌کرد بعدها با تأسیس دارالاماره، دارالخلافه و دیوان‌ها بسیاری از امور اداری به این مراکز منتقل شد. اما امور قضایی همچنان در مساجد جامع پیگیری می‌شد. امام علی(ع) در مسجد کوفه قضاوت می‌کرد.[۶۴] و در مساجد جامع قرطبه،[۶۵] عمر و عاص [۶۶] و بصره نیز مجالس قضا بر پا بوده است.[۶۷]

همچنین در مساجد جامع مکانی بود که در آن اموال یتیمان را به امانت می‌گذاشتند و اموال مسجد را نگهداری می‌کردند. مسجد جامع عمرو و عاص نیز مدتی مقر نگهداری بیت المال بود.[۶۸]

کارکردهای اجتماعی

مسجد جامع، محل برگزاری آیین‌ها، جشن‌ها و سوگواری‌های مذهبی بود گاهی نیز به دلایلی نماز عید، استسقا و نماز میت عالمان مشهور و دولتمردان عالی‌رتبه در مساجد جامع برپا می‌شد.[۶۹] در مناسبت‌های مذهبی مانند شب‌های قدر مساجد جامع مکان تجمع مردم بود.[۷۰]

رسیدگی به نیازمندان، مصبت‌زدگان و در راه‌ماندگان از دیگر فعالیت‌های اجتماعی مسجد جامع بود.[۷۱]

کارکردهای آموزشی

مساجد جامع قدیمی‌ترین نهاد آموزشی علوم اسلامی بودند[۷۲] محافل رسمی درس و بحث در مساجد جامع حلقه و مجلس نام داشت [۷۳] معمولا در مساجد جامع مشهور مانند مسجد دمشق درس هر استادی در قسمتی خاص برگزار می‌شد که به آن زاویه می‌گفتند.[۷۴] در جامع اموی دمشق حلقه‌هایی علمی چهار مذهب اهل‌سنت بر پا بود و هر مذهب زاویه‌ای مخصوص داشت و حلقه‌هایی برای آموزش‌های قرآنی تشکیل می‌شد.[۷۵] به گفته ابن جوزی، ابن طاهر در مسجد جامع نیشابور نزدیک به ۱۰۰۰ مجلس املای حدیث بر پا کرده بود[۷۶] و در مسجد جامع اصفهان ابوالقاسم طلحی سابقه تشکیل سه هزار مجلس درس را داشت.[۷۷]

همچنین نشر و املای اشعار در مساجد جامع نیز مرسوم بود دعبل خزاعی، قصیده تائیه خود را در مسجد جامع قم قرائت کرد.[۷۸] در جامع عمرو عاص مکانی برای برگزاری محافل ادبی ساخته بودند که به قبة الشعراء یا قبة الشعر معروف بود.[۷۹]

همچنین در مساجد جامع آموزش‌های عمومی نیز برگزار می‌شد که جنبه تبلیغی و ترویجی داشت و با وعظ و ارشاد همراه بود.[۸۰] اما با پیدایش و گسترش مدارس در سرزمین‌های اسلامی به تدریج از فعالیت آموزشی مساجد کاسته شد.[۸۱]

فعالیت‌های آموزشی امامیه

 
مسجد حاکم مصر

به گفته فیاض، حکومت‌ها بر فعالیت‌های مساجد جامع نظارت داشتند و نظارت آنها مانع از فعالیت‌های جدی عالمان امامیه در مساجد جامع می‌شد. حضرت علی(ع) در مسجد کوفه، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در مسجد نبوی، حلقه‌های آموزشی داشتند. شیعیان نیز در برخی مساجد جامع، حلقه‌های بحث و فتوا برقرار می‌کردند که بیشتر با توریه و تقیه همراه بود.[۸۲] اما در دوره آل بویه با حمایت آنان از شیعیان، برخی از عالمان بزرگ شیعی در مساجد جامع برنامه‌های آموزشی داشتند. چنانکه ابن عقده در مسجد جامع رصافه و نیز مسجد براثا، مجلس املای حدیث داشت.[۸۳]

پانویس

  1. فراهیدی، العین، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۰
  2. ر. ک: راغب، مفردات، ۱۴۱۲ق، ص۲۰۲.
  3. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۱۷۶؛ بسوی، المعرفه و التاریخ، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۱۴۹.
  4. ناصرخسرو، سفرنامه، ۱۳۸۱ش، ص۱۲، ۱۸، ۲۰، ۲۵، ۹۰.
  5. نک: ابن شبه نمیری، تاریخ المدینة المنورة، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۳۳-۱۴۳.
  6. نک: ابن شبه نمیری، تاریخ المدینة المنورة، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۵۷-۷۵.
  7. مقریزی، السلوک لمعرفة دول الملوک، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۴۶: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  8. بحشل، تاریخ واسط، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۹.
  9. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۱۷۶.
  10. ابن بابویه، ۱۳۸۶، ج۲، ص۵۹۳.
  11. ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۵۶۴.
  12. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، دارالفکر، ج۷، ص۹۳.
  13. حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵، ج۲، ص۳۹.
  14. ابن عبدالحکم، ۱۴۱۵ق، ص۱۶؛ مقریزی، السلوک لمعرفة دول الملوک، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۴۶: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  15. مونس، المساجد، ۱۴۰۱ق، ص۶۷-۶۸: نقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  16. دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۱۳۳.
  17. برای نمونه نک:ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۳، ص۵-۶؛ مقری، نفح الطیب، ۱۳۸۸ق، ج۱، ص۳۷۴: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  18. حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۱۱۴.
  19. ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۳، ص۵-۶؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، چاپ ابوملحم، ج۶، جزء۱۱، ص۳۳۲: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  20. ناصرخسرو، سفرنامه، ۱۳۸۱ش، ص۹۰.
  21. برای نمونه نک: شهید اول، البیان، ۱۴۱۲ق، ص۱۳۶؛ محقق حلی، المعتبر فی شرح المختصر، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۰۵.
  22. بحشل، تاریخ واسط، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۹.
  23. جزائری، التحفة السنیة، نسخ خطی آستان قدس رضوی، ص۱۴۶: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  24. شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۰۳.
  25. ابوصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، ۱۴۰۳ق، ص۴۲۰.
  26. ر. ک. ساعدی، المساجد و احکامها، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۱۴-۱۵.
  27. کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۹۸
  28. اردبیلی، مجمع الفائده، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۳۶۵.
  29. سبزواری، کفایه الاحکام، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۲۷۱.
  30. نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۱۷، ص۱۷۰-۱۷۵.
  31. یزدی، العروة الوثقی، ج۲، ص۲۴۸.
  32. برای اطلاعات بیشتر: ساعدی، المساجد و احکامها، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۱۴.
  33. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۱۷۶؛ ر. ک. ساعدی، المساجد و احکامها، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۱۴-۱۵.
  34. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
  35. معروف، التعلیم فی العراق بین القرن الخامس و السابع الهجریین، ۱۹۸۹م، ص۳۷۷: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  36. ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۵۲.
  37. مقریزی، المواعظ و الاعتبار، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۳-۱۵.
  38. مقری، نفح الطیب، ج۱، ص۳۴۷، ج۲، ص۱۳۴: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  39. ابونعیم اصفهانی، ذکر تاریخ اصبهان، ۱۹۳۴م، ج۱، ص۱۷-۱۸.
  40. برای برخی از موقوفات مساجد جامع؛ شناوی، الازهر جامعا و جامعة، ۱۹۸۳-۱۹۸۴م، ج۱، ص۸۱-۸۴: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  41. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، چاپ ابوملحم، ج۶، جزء۱۱، ص۱۹۶: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  42. قلقشندی، صبح الاعشی، قاهره، ج۴، ص۳۹.
  43. ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۴، ص۳۸۳، ج۱۵، ص۳۵۱.
  44. برای نمونه ر. ک: قلقشندی، صبح الاعشی، قاهره، ج۱۰، ص۱۵، ۱۹-۲۰
  45. ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۰۸؛ قلقشندی، صبح الاعشی، قاهره، ج۱۱، ص۲۶۲-۲۶۴.
  46. قلقشندی، صبح الاعشی، قاهره، ج۱۱، ص۲۲۶.
  47. شناوی، الازهر جامعا و جامعة، ۱۹۸۳-۱۹۸۴م، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۶: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  48. مقدسی، ص۱۹۸-۱۹۹، ۳۹۲، ۴۰۸؛ ناصرخسرو، سفرنامه، ۱۳۸۱ش، ص۹۰.
  49. بادکوبه هزاوه، دانشنامه جهان اسلام، مدخل جامع، ج۱، ص۴۳۵۴.
  50. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۴۶۸.
  51. مقریزی، المواعظ و الاعتبار، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۴۰.
  52. عواد، ص۲۳۰-۲۳۱، ۲۳۴
  53. حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۱۱۴.
  54. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۲۱۴.
  55. نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۴۴۹.
  56. مبرد، الکامل، ۱۳۷۶ق، ج۱، ص۳۸۰: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  57. برای نمونه نک: ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، چاپ ابوملحم، ج۶، جزء۱۲، ص۲۰۹: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  58. شناوی، الازهر جامعا و جامعة، ۱۹۸۳-۱۹۸۴م، ج۱، ص۱۱۵.
  59. ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۲۰۱.
  60. طه ابوسدیره، الحرکة العلمیة فی جامع عمرو بن العاص فی عصر الولادة، ۱۴۱۰ق، ص۱۷۰.
  61. ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۷، ص۲۷۵.
  62. برای نمونه ر. ک: ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۶، ص۳۱-۳۲.
  63. برای نمونه: ر. ک. ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۴، ص۱۹، ج۱۵، ص۲۰۸.
  64. ابن ادریس حلی، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۵۷.
  65. مونس، المساجد، ۱۴۰۱ق، ص۱۹۹: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  66. طه ابوسدیره، الحرکة العلمیة فی جامع عمرو بن العاص فی عصر الولادة، ۱۴۱۰ق، ص۱۹۰-۱۹۲: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  67. ماوردی، الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه، ۱۴۰۹ق، ص۱۲۲: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  68. طه ابوسدیره، الحرکة العلمیة فی جامع عمرو بن العاص فی عصر الولادة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸-۳۰: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  69. ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۲۰۱؛ برای نمونه‌هایی از برگزاری نماز میت در مساجد جامع نک: ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۶، ص۱۳۴، ۱۷۰، ج۱۷، ص۹۶، ۱۵۵، ج۱۸، ص۱۵۷.
  70. ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۴۴.
  71. مونس، المساجد، ۱۴۰۱ق، ص۳۸-۳۹.
  72. ابیض، تنظیم التعلیم فی المسجد الجامع بدمشق قبل نشوء المدارس، ۱۴۰۶ق، ص۱۹۸-۲۱۰: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  73. منیرالدین، دور المجالس الاسلامیه، مؤسسات و ممارسات، ص۲۸۹-۳۰۱.
  74. مقریزی، السلوک لمعرفة دول الملوک، ج۲، ص۲۵۵-۲۵۶؛ بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  75. ابن جبیر، رحلة ابن جبیر، دار و مکتبة الهلال، ص۲۱۴-۲۲۰.
  76. ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۷، ص۳۳۷.
  77. ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۸، ص۱۰.
  78. ابن بابویه ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۹۶.
  79. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، دارالعرب الاسلامی، ج۹، ص۱۵۷.
  80. ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۷، ص۱۳۰-۱۳۲.
  81. بادکوبه هزاوه، دانشنامه جهان اسلام، مدخل جامع، ج۱، ص۴۳۵۴.
  82. فیاض، تاریخ التربیه عند الامامیه و اسلافهم من الشیعه بین عهدی الصادق و الطوسی، ۱۹۸۳م، ص۷۶.
  83. خطیب بغدادی، دارالعرب الاسلامی، ج۶، ص۱۴۷-۱۵۹.

منابع

  • ابن‌ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌جبیر، محمد بن احمد، رحلة ابن‌جبیر، بیروت، دار و مکتبة الهلال، بی‌تا.
  • ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
  • ابن شبه نمیری، عمر بن شبه، تاریخ المدینة المنورة، قم، دارالفکر، ۱۳۶۸ش.
  • ابن‌عبدالحکم، فتوح مصر و المغرب، بی‌جا، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق: ثروت عکاشه، القاهره، الهیئة المصریه العامه للکتاب، ۱۹۹۲م.
  • ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
  • ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
  • ابوصلاح حلبی، تقی‌الدین بن نجم‌الدین، الکافی فی الفقه، تصحیح: رضا استادی، اصفهان، کتابخانه عمومی امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۴۰۳ق.
  • ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، ذکر اخبار اصبهان، لیدن، ۱۹۳۴م.
  • ابیض، ملکه، تنظیم التعلیم فی المسجد الجامع بدمشق قبل نشوء المدارس، التراث الشعبی، شماره ۲۲، جمادی‌الاولی ۱۴۰۶ق.
  • بحشل، اسلم بن سهل، تاریخ واسط، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۶ق.
  • بسوی، یعقوب بن سفیان، المرعفه و التاریخ، تحقیق: اکرم ضیاء عمری، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۹۸۱م/۱۴۰۱ق.
  • جزائری، عبدالله، التحفة السنیة فی شرح نخبة المحسنیة، نخسه خطی آستان قدس رضوی، ش۲۲۶۶.
  • حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، ۱۹۹۵م.
  • خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، تحقیق: بشار عواد، دارالعرب الاسلامی.
  • دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق: عبدالمنعم عامر، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، تصحیح: صفوان عدنان داودی، بیروت، دارالقلم، دمشق، الدار الشامیه، ۱۴۱۲ق.
  • ساعدی، محمد، المساجد و احکامها فی الشریعة الاسلامیة، طهران، المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیه، ۱۴۳۰ق/۲۰۰۹م/۱۳۸۸ش.
  • سبزواری، محمدباقر، کفایة الاحکام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۲۳ق.
  • شناوی، عبدالعزیز محمد، الازهر جامعا و جامعة، قاهره، ۱۹۸۳-۱۹۸۴م.
  • شهید اول، محمد بن مکی، البیان، تصحیح: محمد حسون، قم، ۱۴۱۲ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تصحیح: سید محمدتقی کشفی، تهران، المکتبة المرتضویه لاحیاء الآثار الجعفریه، ۱۳۸۷ق.
  • طه ابوسدیره، الحرکة العلمیة فی جامع عمرو بن العاص فی عصر الولادة ۲۱-۲۵۴ق، قاهره، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
  • فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، نشر هجرت، ۱۴۰۹ق.
  • فیاض، عبدالله، تاریخ التربیه عند الامامیه و اسلافهم من الشیعه بین عهدی الصادق و الطوسی، بیروت، ۱۹۸۳م.
  • قلقشندی، احمد بن علی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی المؤسسة المصریة العامه، بی‌تا.
  • کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۴ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • ماوردی، علی بن محمد، بغداد، الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
  • مبرد، محمد بن یزید، الکامل، قاهره، چاپ: محمد ابوالفضل ابراهیم و سید شحاته، ۱۹۵۶م/۱۳۷۶ق.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، تصحیح: سید مهدی شمس الدین و دیگران، قم، مؤسسة سیدالشهداء، ۱۴۰۷ق.
  • معروف، بشار عواد، مؤسسات التعلیم فی العراق بین القرن الخامس و السابع الهجریین، دارالتربیة العربیه الاسلامیه: المؤسسات و الممارسات، ج۲، مؤسسة آل البیت، عمان۱۹۸۹م.
  • مقری، احمد بن محمد، نفح الطیب، بیروت، چاپ: احسان عباس، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
  • مقریزی، احمد بن علی، السلوک لمعرفة دول الملوک، بیروت، چاپ: محمد عبدالقادر عطا، ۱۴۱۸ق/۱۹۹۷م.
  • مقریزی، احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخط و الآثار، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • منیرالدین، احمد، دور المجالس الاسلامیه، مؤسسات و ممارسات.
  • مونس، حسین، المساجد، کویت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
  • ناصرخسرو، سفرنامه، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۸۱ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تصحیح: عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق.
  • یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی فیما تعم به البلوی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۹ق.
  • نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۰۸ق.
  • یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا.

پیوند به بیرون