مکتب کلامی قم

مقاله متوسط
رده ناقص
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از مدرسه کلامی قم)
مکتب کلامی قم
اطلاعات کلی
زمان پیدایشاوایل قرن سوم هجری
خاستگاهقم
افولاواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم هجری
اطلاعات علمی
شاخه علمیکلام
رویکردنقلی
ویژگی‌هامبارزه با غلو، حجیت خبر واحد، باور به سهو النبی
اندیشمندانشیخ صدوق، محمد بن حسن صفار، ابن ولید، سعد بن عبدالله اشعری قمی و...
کتاب‌های مهمبصائر الدرجات، الاعتقادات، التوحید
مخالفانشیخ مفید و سید مرتضی (مکتب کلامی بغداد)
مکاتب معروف
مکتب کلامی قممکتب کلامی بغدادحکمت متعالیهفلسفه اشراقسایر مکاتب


مکتب کلامی قم از مکاتب کلام امامیه که مبتنی بر حدیث‌گرایی بود و در قرن سوم و چهارم قمری در قم رواج داشت. روش حدیث‌گرایی را تفاوت اصلی مکتب قم با دیگر مکاتب کلامی دانسته‌اند. با اینکه گرایش اصلی این مکتب، نقل روایات و تبیین آنها بود، اما از آنجا که به تنظیم و چینش روایات اعتقادی براساس مسائل کلامی پرداخت، به مکتب کلامی قم مشهور شد.

شیخ صدوق را نماینده اصلی این مکتب دانسته‌اند. همچنین سعد بن عبدالله اشعری قمی، محمد بن حسن صفار قمی، ابن ولید و علی بن بابویه قمی از دیگر شخصیت‌های مهم مدرسه قم بودند. مکتب قم در اوایل قرن سوم قمری با انتقال مکتب کوفه به قم شکل گرفت و با ظهور مکتب عقل‌گرای بغداد و همچنین وفات شیخ صدوق(درگذشت ۳۸۱ق) به افول گرایید.

نص‌گرایی، مبارزه با غلو، جواز سهو النبی، اعتقاد به تنزیه خداوند و معتبر دانستن خبر واحد حتی در اعتقادات از ویژگی‌های این مکتب به شمار می‌آید. این مکتب به دلیل طرح نظریه سهو النبی، منع از نقل کرامت‌های امامان به اتهام غلو و اعتقاد به جواز ارتکاب گناه صغیره توسط پیامبران پیش از بعثت مورد نقد واقع شده است.

زوایای گوناگون این مکتب در کتاب‌های مکتب کلامی قم و جستارهایی در مدرسه کلامی قم بررسی شده‌ است.

جایگاه و اهمیت

بررسی مکتب کلامی قم[یادداشت ۱] افزون بر اهمیت شهر قم در کلام امامان شیعه(ع) و دعوت آنها به رجوع به علمای قم در احادیث متعدد،[۱] به جهت موارد زیر مهم شمرده شده است:

مکتب کلامی قم،‌ اثر احمد عابدی.

مخالفت‌ها و موضع‌گیری‌های جدی درباره روش مکتب قم و در پی آن پدید آمدن آثار متعدد نیز نشان از اهمیت این حوزه فکری دارد.[۶]

کلامی یا حدیثی بودن مکتب

درباره اینکه مکتب قم، مکتب کلامی است یا حدیثی، اختلاف نظر وجود دارد. برخی از محققان معتقدند هرچند رویکرد و گرایش اصلی مکتب قم، نقل حدیث بود؛ اما این مکتب، صرفا یک جریان حدیثی نبود، بلکه در درون این مدرسه حدیثی، جریان کلامی پدید آمد که به پالایش و نقادی احادیث براساس محورهای علم کلام پرداخت و منجر به ظهور مکتب کلامی قم شد.[۷] همچنین تنظیم و چینش روایات اعتقادی براساس مسائل کلامی نخستین بار در مکتب قم اتفاق افتاد.[۸] تبیین نکات مهم کلامیِ روایات، نقدهایی که از سوی متکلمان قم در رد اندیشه‌ها و جریان‌های فکری نگاشته شده و پی‌گیری اندیشه‌های کلامی دیگر حوزه‌ها و مکاتب توسط متکلمان قم را از جمله مواردی شمرده‌اند که دلالت بر کلامی بودن مدرسه قم دارد.[۹]

گفته شده در میان مکاتب کلامی، مکتب کلامی قم کمتر به عنوان مکتب و مدرسه کلامی شناخته شده و بیشتر به عنوان مکتب حدیثی و گاه مخالف کلام مشهور است.[۱۰]

تاریخچه

مکتب کلامی قم با انتقال و افول مکتب کلامی کوفه شکل گرفت و با پیدایش مکتب کلامی بغداد و قوت گرفتن عقل‌گرایی رو به افول گرایید.

شکل‌گیری

با انتقال میراث حدیثی مکتب کوفه[یادداشت ۲] به شهر قم در اوایل قرن سوم هجری، این شهر به‌عنوان بزرگ‌ترین پایگاه حدیثی شیعه شناخته شد و مدرسه فکری جدیدی از درون آن پدید آمد که به مکتب کلامی قم معروف شد.[۱۱]

افول

با پیدایش مکتب کلامی بغداد در نیمه دوم قرن چهارم قمری و قوت گرفتن عقل‌گرایی، مکتب قم به افول گرایید.[۱۲] هجوم اعتراضات مکتب بغداد به مدرسه قم، گسترش رویارویی‌های بیرونی در دولت آل بویه که نیازمند گفتگوهای عقلانی بود[۱۳] و مهاجرت برخی از بزرگان مکتب قم همچون شیخ صدوق به شهرهای دیگر[۱۴] را نیز از عوامل مؤثر در افول مکتب قم شمرده‌اند. شیخ مفید، نخستین رهبر مکتب بغداد با شیخ صدوق، نماینده اصلی مکتب قم، مخالفت کرد و عالمان قم را «حشویه شیعه» نامید. پس از شیخ مفید، سید مرتضی عقل‌گرایی را تقویت کرد و با علمای قم به مخالفت برخاست و آنها را متهم به تشبیه و جبر کرد؛ اما شیخ طوسی تا حدودی مکتب قم را از نو احیا کرد.[۱۵] به گفته ویلفرد مادلونگ، اسلام‌شناس و شیعه‌شناس آلمانی، مکتب قم در قرن پنجم قمری از بین رفت.[۱۶] محمدتقی سبحانی، کلام‌پژوه معاصر، افول این مکتب را اواخر قرن چهارم و همزمان با مهاجرت شیخ صدوق به ری دانسته است.[۱۷] برخی وفات شیخ صدوق(درگذشت ۳۸۱ق) را پایان حیات مکتب قم دانسته‌اند.[۱۸]

گفته شده روش مکتب قم با افول مکتب قم از میان نرفت و در بزرگانی همچون قطب راوندی، سید ابن طاووس، شهید ثانی و علامه مجلسی امتداد یافت.[۱۹] به گفته احمد عابدی، استاد حوزه و دانشگاه در قم، حوزه علمیه نجف که توسط شیخ طوسی تأسیس شد، از سبک و روش مکتب قم پیروی کرد و رویکرد غالب آن حوزه، همان شیوه علمای قم بود.[۲۰]

از نظر بعضی از محققان، پایه‌های کلام نقل‌گرا یا حدیث‌گرایانه امامیه در شهر قم نهادینه شد و به الگویی برای متکلمان نقل‌گرا در دوران بعدی به ویژه عصر صفوی تبدیل شد و در دوران معاصر هم مورد توجه جریانات حدیث‌گرا همچون مکتب تفکیک قرار گرفت.[۲۱]

ویژگی‌ها

مشخصه‌ها و باورهای مهم مکتب کلامی قم را این گونه برشمرده‌اند:

  • نص‌گرایی: روش کلامی مکتب قم،‌ نقلی و مبتنی بر روایات بود.[۲۲] نقل‌گرایی را وجه تمایز مکتب قم با دیگر مکاتب کلام امامیه شمرده‌اند.[۲۳] متکلمان این مکتب، به حجیت اجمالی عقل هم به عنوان ابزار شناخت و هم به عنوان منبع شناخت، البته نه به عنوان منبع مستقل،[۲۴] باور داشتند؛ اما آنها در مباحث کلامی حدیث‌محور بودند و قرآن و روایات را بر عقل و دلایل عقلی ترجیح می‌دادند.[۲۵] با توجه به روش نص‌گرایی مکتب قم و خالی بودن فضای قم از اندیشه‌های مخالف، تلاش بیشتر بزرگان این مکتب، صرف تبیین باورهای اعتقادی می‌شد و کمتر به رویارویی با شبهات و اندیشه‌های مخالف می‌پرداختند.[۲۶]
  • مبارزه با غلو: مکتب قم نگاهی سخت‌گیرانه در مسئله غلو داشت.[۲۷] برخی اصلی‌ترین ویژگی مکتب قم را غلوستیزی دانسته‌اند.[۲۸] به سبب این ویژگی، هر کس امور فوق بشری به ائمه(ع) نسبت می‌داد، به عنوان غالی معرفی و از شهر قم اخراج می‌شد.[۲۹] البته از دیدگاه برخی، اخراج غالیان تنها به جهت غلو و انحراف در عقیده نبود و اگر هم به این دلیل باشد، رویه رایج در مکتب قم به شمار نمی‌رفت.[۳۰] به گفته ابوعلی حائری در کتاب منتهی المقال و مامقانی در تنقیح المقال، منظور قمییون از غلو، غیر از معنای مشهور آن است که مستلزم کفر است؛ زیرا بزرگ قمیون، شیخ صدوق، اولین درجه غلو را انکار سهو النبی شمرده است.[۳۱]
  • حجیت خبر واحد: مکتب قم، خبر واحد را، حتی در اعتقادات نیز حجت و معتبر می‌دانست.[۳۲]
  • باور به سهو النبی: بزرگان مدرسه قم همچون شیخ صدوق[۳۳] و ابن ولید،[۳۴] سهو النبی را با استناد به احادیثی از صادقین جایز می‌دانستند و منافی مقام عصمت نمی‌شمردند.[۳۵] آنها حتی انکار آن را غلو می‌دانستند؛[۳۶] اما مخالفان مکتب قم، علمای قم را به جهت باور به سهو النبی(ص)، متهم به کوتاهی در حق پیامبر(ص) و ائمه(ع) می‌کردند.[۳۷] شیخ صدوق در جواب آنها، اتهام کوتاهی به علمای قم را نشانه غلو و تفویض شمرده است.[۳۸]
  • قول به تنزیه: مکتب قم قائل به تنزیه خداوند است.[۳۹] شیخ صدوق با الهام از روایات ضدتشبیهی، هیچ نوع شباهتی بین خدا و مخلوقات قایل نبود و تمام صفات مخلوق را از خداوند نفی کرده است.[۴۰] البته از نظر سید مرتضی، بزرگان مکتب قم به جز شیخ صدوق، قائل به تشبیه و جبر بودند.[۴۱] در تحلیل این مطلب گفته شده احتمالا برخی از بزرگان مکتب قم، با توجه به روایات وارده در باب رؤیت خدا، در باب خدا و صفاتش، اندیشه‌های تشبیهی داشتند که مورد انکار بزرگانی همچون شیخ صدوق بود.[۴۲]
  • اعتقاد به شهادت ائمه(ع): شخصیت‌های مدرسه کلامی قم، براساس روایت «ما منا إلا مسموم أو شهید»، معتقد به شهادت همه امامان بودند.[۴۳]
  • مسئله اختیار: قمی‌ها در موضوع قضا و قدر و جبر و اختیار، با توجه به رویکرد کلی اهل‌بیت(ع)، معتقد به اختیار انسان بودند.[۴۴]

شخصیت‌های برجسته

گفته شده شخصیت‌های مهم مکتب قم، بیشتر اهل حدیث بودند و در میان آنها کمتر کسی به کلام و علوم عقلی روی آورده بود.[۴۵] برخی از محققان، آنها را «محدثْ‌متکلم» نامیده‌اند[۴۶] که در عین پای‌بندی به روایات و تبیین آنها، در رویارویی با مخالفان از تبیین و استدلال‌های عقلانی نیز بهره می‌بردند.[۴۷]

شخصیت‌های برجسته و تأثیرگذار مکتب کلامی قم عبارتند از:[۴۸]

  • شیخ صدوق (۳۰۵-۳۸۱ق): او را به جهت فراوانی آثار به ویژه در موضوع کلام[یادداشت ۳] و تکامل اندیشه‌های او نسبت به شخصیت‌های متقدم، نماینده مکتب قم دانسته‌اند.[۶۱] از جمله کتاب‌های کلامی وی عبارتند از: التوحید، الاعتقادات، الغیبة.[۶۲] من لایحضره الفقیه، دومین کتاب از کتب اربعه امامیه، نیز از آثار حدیثی اوست.[۶۳] شیخ صدوق برآن بود انسان همیشه و در همه حال به الهام الهی یا حجت الهی احتیاج دارد تا خدا را بشناسد و عقل بدون یاری وحی توان شناخت خدا و کشف معارف دینی را ندارد.[۶۴] گفته شده وی در هیچ یک از آثار خود به صورت مستقل به بحث عقل نپرداخته است.[۶۵] شیخ صدوق با استناد به روایات،[۶۶] بحث و جدل در باب ذات خدا را جایز نمی‌داند.[۶۷] برخی، شیخ صدوق را محدثی عقل‌گرا دانسته‌اند که به جای استدلال، از روایات بهره می‌برد؛ اما لابلای مطالب خود به استدلال عقلی نیز توجه داشت.[۶۸]

از دیگر بزرگان مکتب کلامی قم، از زکریا بن آدم، شاذان بن جبرئیل، ابراهیم بن هاشم و پسرش علی بن ابراهیم، صاحب تفسیر قمی، محمد بن یحیی عطار، احمد بن محمد بن عیسی اشعری، محمد بن خالد برقی و پسرش احمد بن محمد برقی، علی بن بابویه قمی (درگذشت ۳۲۹ق‌)، پدر شیخ صدوق، محمد بن علی بن ماجیلویه قمی، از اساتید شیخ صدوق، حسین بن علی بن بابویه (زنده در ۳۷۸ق‌)، برادر شیخ صدوق و... نام برده شده است.[۶۹] کلینی را نیز در زمره بزرگان مکتب کلامی قم شمرده‌اند؛ زیرا او از اساتید قم و روایات راویان قمی بیشترین بهره را برد.[۷۰] اما برخی او را متأثر از مکتب بغداد[۷۱] و بعضی متأثر از مکتب کلامی کوفه[۷۲] دانسته‌اند.

نقدها

گفته شده مدرسه قم علی‌رغم ویژگی‌های قابل توجهی که داشت، دارای کاستی‌هایی نیز بود از جمله:

کتاب جستارهایی در مدرسه کلامی قم، اثر جمعی از پژوهشگران.

کتاب‌شناسی

  • مکتب کلامی قم نوشته احمد عابدی، به روش‌شناسی مکتب قم و نوع نگاه این مدرسه به مباحث اعتقادی و معارف قرآنی پرداخته و برخی از مسائل مهم مربوط به توحید را با توجه به تفکرات عالمان قم بحث تطبیقی کرده و با اندیشه‌های مکتب عقل‌گرای بغداد به چالش کشیده است. این کتاب ضمن مجموعه آثار کنگره بزرگداشت حضرت معصومه(س) در قم از سوی آستان مقدسه قم، انتشارات زائر منتشر شده است.[۷۴]
  • جستارهایی در مدرسه کلامی قم، مجموعه‌ای از مقالات پژوهشگران زیرنظر محمدتقی سبحانی است که در سه بخش به شکل‌گیری، اندیشه‌ها و آثار و شخصیت‌های مدرسه کلامی قم پرداخته است. این مجموعه توسط انتشارات دارالحدیث منتشر شده است.[۷۵]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. نگاه کنید به: عابدی، مکتب کلامی قم، ۱۳۸۴ش، ص۶.
  2. عابدی، مکتب کلامی قم، ۱۳۸۴ش، ص۷.
  3. عابدی، مکتب کلامی قم، ۱۳۸۴ش، ص۷-۸.
  4. نگاه کنید به: مادلونگ، فرقه‌های اسلامی، ۱۳۸۱ش، ص۱۳۴؛ جبرئیلی، سیر تطور کلام شیعه، ۱۳۸۹ش، ص۷۲.
  5. عابدی، مکتب کلامی قم، ۱۳۸۴ش، ص۹.
  6. طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۸۸.
  7. طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۷۰ و۷۲.
  8. سبحانی، «کلام امامیه؛ ریشه‌ها و رویش‌ها»، ص۳۱؛ طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۷۲؛ عطائی نظری، «نگاهی به ادوار و مکاتب کلامی امامیه در قرون میانی»، ص۱۴.
  9. سبحانی، «کلام امامیه؛ ریشه‌ها و رویش‌ها»، ص۳۱-۳۳.
  10. سبحانی، «کلام امامیه؛ ریشه‌ها و رویش‌ها»، ص۳۱؛ طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۶۷.
  11. طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۷۰-۷۲.
  12. مادلونگ، فرقه‌های اسلامی، ۱۳۸۱ش، ص۱۳۵؛ طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۸۸.
  13. طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۸۸.
  14. عطائی نظری، «نگاهی به ادوار و مکاتب کلامی امامیه در قرون میانی»، ص۱۵.
  15. مادلونگ، فرقه‌های اسلامی، ۱۳۸۱ش، ص۱۳۵ و۱۳۶.
  16. مادلونگ، فرقه‌های اسلامی، ۱۳۸۱ش، ص۱۳۶.
  17. سبحانی، «کلام امامیه؛ ریشه‌ها و رویش‌ها»، ص۳۳.
  18. طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۸۸.
  19. طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۸۸.
  20. عابدی، مکتب کلامی قم، ۱۳۸۴ش، ص۴۱ و ۴۲.
  21. عطائی نظری، «نگاهی به ادوار و مکاتب کلامی امامیه در قرون میانی»، ص۱۶.
  22. طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۷۲؛ جعفری، «مقایسه‌ای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد در قرن چهارم هجری»، ص۱۶.
  23. جعفری، «مقایسه‌ای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد در قرن چهارم هجری»، ص۱۶.
  24. فرمانیان و صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه از آغاز تا ظهور صفویه، ۱۳۹۴ش، ص۳۶.
  25. عطائی نظری، «نگاهی به ادوار و مکاتب کلامی امامیه در قرون میانی»، ص۱۲.
  26. طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۷۲.
  27. عاملی، بحوث حول روایات الکافی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲.
  28. اخوان، «کلینی و عقل‌گرایی»، ص۲۳ به نقل از: مکتب در فرآیند تکامل، ص۵۰، ۵۹ و ۶۰.
  29. جبرئیلی، سیر تطور کلام شیعه، ۱۳۸۹ش، ص۶۸.
  30. نگاه کنید به: طالقانی، «اخراج راویان از قم؛ اقدامی اجتماعی یا اعتقادی»، ص۹۳-۹۹.
  31. حائری، منتهی المقال، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۲۲ و ۲۲۳؛ مامقانی، تنقیح المقال، مؤسسه آل البیت(ع)، ج۱۹، ص۳۶۱ و ج۳۴، ص۱۸۵.
  32. فرمانیان و صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه از آغاز تا ظهور صفویه، ۱۳۹۴ش، ص۳۶؛ جعفری، «مقایسه‌ای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد در قرن چهارم هجری»، ص۲۰.
  33. شیخ صدوق،‌ من لا یحضره الفقیه،‌ ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۵۹.
  34. شیخ صدوق،‌ من لا یحضره الفقیه،‌ ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۶۰.
  35. فرمانیان و صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه از آغاز تا ظهور صفویه، ۱۳۹۴ش، ص۳۶ و ۳۷؛ جعفری، «مقایسه‌ای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد در قرن چهارم هجری»، ص۲۰.
  36. شیخ صدوق،‌ من لا یحضره الفقیه،‌ ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۵۹.
  37. فرمانیان و صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه، ۱۳۹۴ش، ص۴۸.
  38. شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۱۰۱.
  39. فرمانیان و صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه از آغاز تا ظهور صفویه، ۱۳۹۴ش، ص۳۶.
  40. شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۸۰و۸۱.
  41. سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۳۱۰.
  42. فرمانیان و صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه، ۱۳۹۴ش، ص۴۰ و ۴۱.
  43. نگاه کنید به: شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۹۷-۹۹؛ فرمانیان و صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه از آغاز تا ظهور صفویه، ۱۳۹۴ش، ص۳۶.
  44. فرمانیان و صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه از آغاز تا ظهور صفویه، ۱۳۹۴ش، ص۳۷.
  45. جعفری، «مقایسه‌ای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد در قرن چهارم هجری»، ص۵.
  46. طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۷۶؛ عطائی نظری، «نگاهی به ادوار و مکاتب کلامی امامیه در قرون میانی»، ص۱۲ و۱۳.
  47. طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۷۶.
  48. نگاه کنید به: جبرئیلی، سیر تطور کلام شیعه، ۱۳۸۹ش، ص۶۶ و ۶۷؛ فرمانیان و صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه، ۱۳۹۴ش، ص۳۱-۳۴؛ طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۷۶-۸۸؛ جعفری، «مقایسه‌ای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد در قرن چهارم هجری»، ص۶-۹.
  49. طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۴۰۲.
  50. جعفری، «مقایسه‌ای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد در قرن چهارم هجری»، ص۶ و ۷.
  51. طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۷۹.
  52. طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۳۹۹.
  53. کلینی، الکافی، ۱۴۲۹ق، مقدمه ج۱، ص۵۱.
  54. کلینی، الکافی، ۱۴۲۹ق، مقدمه ج۱، ص۵۱.
  55. جعفری، «مقایسه‌ای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد در قرن چهارم هجری»، ص۶.
  56. نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۷ و ۱۷۸.
  57. جعفری، «مقایسه‌ای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد در قرن چهارم هجری»، ص۷.
  58. نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۳۸۳.
  59. شیخ صدوق،‌ من لا یحضره الفقیه،‌ ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۶۰.
  60. نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۳۸۳.
  61. جعفری، «مقایسه‌ای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد در قرن چهارم هجری»، ص۱۰.
  62. شیخ طوسی، الفهرست، ۱۴۲۰ق، ص۴۴۳ و ۴۴۴.
  63. شیخ طوسی، الفهرست، ۱۴۲۰ق، ص۴۴۳.
  64. فرمانیان و صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه، ۱۳۹۴ش، ص۳۷ و ۳۹.
  65. فرمانیان و صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه، ۱۳۹۴ش، ص۳۷.
  66. شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۴۵۴-۴۶۱.
  67. شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۸۰و۸۱.
  68. فرمانیان و صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه، ۱۳۹۴ش، ص۵۰.
  69. نگاه کنید به: جبرئیلی، سیر تطور کلام شیعه، ۱۳۸۹ش، ص۶۶ و ۶۷؛ فرمانیان و صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه، ۱۳۹۴ش، ص۳۱ و ۳۲؛ طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۷۶-۸۸؛ جعفری، «مقایسه‌ای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد در قرن چهارم هجری»، ص۸ و ۹؛ عطائی نظری، «نگاهی به ادوار و مکاتب کلامی امامیه در قرون میانی»، ص۱۴.
  70. نگاه کنید به: فرمانیان و صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه، ۱۳۹۴ش، ص۳۳؛ طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۷۳.
  71. عاملی، بحوث حول روایات الکافی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲.
  72. طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۸۳.
  73. جبرئیلی، سیر تطور کلام شیعه، ۱۳۸۹ش، ص۷۰ و ۷۱.
  74. عابدی، مکتب کلامی قم، ۱۳۸۴ش، ص۲ و ۳.
  75. «جستارهایی در مدرسه کلامی قم»، پایگاه اطلاع‌رسانی حدیث شیعه.

یادداشت

  1. مراد از مکتب یا مدرسه در این‌جا، مجموعه‌ای از متخصصان در یک رشته علمی است که در تعامل با یکدیگر و بر محور یک محیط جغرافیایی، به تولید محصولات نوین می‌پردازند.(طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۶۷) مکتب به گروهی که سبک کار یا اندیشه‌های آنان تحت تأثیر یک شخص یا ایده‌های خاص است نیز تعریف شده است.(نگاه کنید به: عطائی نظری، «نگاهی به ادوار و مکاتب کلامی امامیه در قرون میانی»، ص۷) وجه تمایز مکاتب را به روش آنها دانسته‌اند.(عابدی، مکتب کلامی قم، ۱۳۸۴ش، ص۱۱؛ طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۶۷) مکتب کلامی را این‌گونه تعریف کرده‌اند: نظام کامل و منسجمی از باورهای دینی که دارای مبانی خاص و آموزه‌های متمایز از دیگر نظام‌ها است و در یک دوره تاریخی استمرار یافته است.(عطائی نظری، «نگاهی به ادوار و مکاتب کلامی امامیه در قرون میانی»، ص۸)
  2. مکتب کلامی کوفه از دوران امامت امام باقر(ع) و سال‌‌های آغازین قرن دوم هجری شکل گرفت. گفته شده در این دوره، کلام به معنای مصطلح خود شکل گرفت. زراره، ابوبصیر، محمد بن مسلم و... از بزرگان این مکتب به شمار می‌روند.(طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۶۷-۶۹)
  3. گفته شده شیخ صدوق بیش از ۳۰ اثر در اثبات، دفاع و تبیین آموزه‌های کلامی نوشته است.(طالقانی، «مدرسه کلامی قم»، ص۷۴)

منابع

  • اخوان، محمد، «کلینی و عقل‌گرایی»، دوماهنامه آیینه پژوهش، شماره ۸۱، مرداد و شهریور ۱۳۸۲ش.
  • جبرئیلی، محمدصفر، سیر تطور کلام شیعه، دفتر دوم: از عصر غیبت تا خواجه نصیر طوسی، تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • «جستارهایی در مدرسه کلامی قم»، پایگاه اطلاع‌رسانی حدیث شیعه، تاریخ بازدید: ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ش.
  • جعفری، یعقوب، «مقایسه‌ای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد در قرن چهارم هجری»، در مقالات فارسی(مجموعه مقالات کنگره شیخ مفید، ج۶۹)، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • حائری، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال فی احوال الرجال، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • سبحانی، محمدتقی، «کلام امامیه؛ ریشه‌ها و رویش‌ها»، فصلنامه نقد و نظر، شماره ۶۵، بهار ۱۳۹۱ش.
  • ‌ سید مرتضی، علی بن حسین، رسائل الشریف المرتضی، گردآورنده مهدی رجائی، قم، دار القرآن الکریم، ۱۴۰۵ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الاعتقادات، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، التوحید، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
  • شیخ صدوق،‌ محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه،‌ تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • ‌ شیخ طوسی، محمد بن حسن، الفهرست (فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول‏)، تحقیق عبدالعزیز طباطبایی، قم، مکتبة المحقق الطباطبائی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
  • ‌ شیخ طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، تحقیق و تصحیح جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • عابدی، احمد، مکتب کلامی قم، قم، آستانه مقدسه قم، انتشارات زائر، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • طالقانی، سید حسن، «اخراج راویان از قم؛ اقدامی اجتماعی یا اعتقادی»، فصلنامه نقد و نظر، شماره ۶۷، پاییز ۱۳۹۱ش.
  • طالقانی، سید حسن، مدرسه کلامی قم، فصلنامه نقد و نظر، شماره ۶۵، بهار ۱۳۹۱ش.
  • ‌ عاملی، امین ترمس، بحوث حول روایات الکافی، قم، مؤسسه دار الهجرة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • عطائی نظری، حمید، «نگاهی به ادوار و مکاتب کلامی امامیه در قرون میانی»، دوماهنامه آینه پژوهش، شماره ۱۷۱، مرداد و شهریور ۱۳۹۷ش.
  • ‌ فرمانیان، مهدی و مصطفی صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه؛ از آغاز تا ظهور صفویه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۹ق.
  • ‌ مادلونگ، ویلفرد، فرقه‌های اسلامی، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
  • مامقانی، عبدالله بن محمد، تنقیح المقال فی علم الرجال، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، بی‌تا.
  • نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش.