حسین بن حمدان خصیبی

مقاله قابل قبول
رده ناقص
بدون ناوبری
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
کپی‌کاری از منابع خوب
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
حُسین بن حَمدان جُنبُلائی خُصَیْبی
اطلاعات کلی
زادروز۲۶۰ق
زادگاهجنبلاء
وفات۳۳۴ یا ۳۴۶ق
محل دفنشمال شهر حلب
اطلاعات علمی
استادانعبداللّه جنان جنبلانی فارسی
آثارالهدایة الکبری
اطلاعات دیگر
زمینه فعالیتمحدث و راوی شیعه امامیه


حسین بن حَمدان جُنبُلائی خُصَیْبی یا جُنبُلانی حضینی محدث و راوی شیعه امامیه در عصر غیبت صغری و سال‌های آغازین غیبت کبری و مورد احترام فراوان فرقه نصیریه است. خصیبی مؤلف کتاب مهم و جنجالی الهدایة الکبری است که به گرایش‌هایی غالیانه متهم است. به‌همین جهت بسیاری از رجالیان و فهرست‌نویسان متقدم شیعه مانند نجاشی و ابن غضائری او را به شدت تضعیف کرده‌اند. در مقابل برخی درصدد توجیه و تصحیح عقیده خصیبی و آثار او بر آمده و از او به نیکی یاد می‌کنند. هارون بن موسی تلعکبری از مهم‌ترین شاگردان اوست.

زیست‌نامه

تولد و نسب

حسین بن حمدان خُصَیْبی[۱] در نیمه دوم سده سوم به دنیا آمد. درباره تاریخ و محل دقیق تولد در منابع اولیه اطلاعی در دست نیست. گفته شده در ۲۶۰ق به دنیا آمده است.[۲] نسبت جنبلائی نیز به جهت شهری به نام جنبلاء بین واسط و کوفه است. همچنین نسبت جُنبُلانی حضینی هم به او داه‌اند.[۳] حسین بن حمدان در خاندانی شیعی پرورش یافت. پدرش حمدان بن خصیب و عموهایش احمد و ابراهیم با امام حسن عسکری(ع) مراوده داشتند.[۴] خصیبی به صورت خُصَیْبی نوشته میشود.

درگذشت

درباره تاریخ درگذشت خصیبی اختلاف نظر است. گفته شده در روز چهارشنبه ماه ذی القعده سال ۳۳۴ یا ۳۴۶ق از دنیا رفته است.[۵] ابن داوود حلّی[۶] این تاریخ را ۳۵۸ دانسته است.[۷] قبر او در شمال شهر حلب، «‌شیخ یابراق‌» نامیده می‌شود و نصیریان هنوز آن را تکریم می‌کنند.[۸]

تحصیلات

احتمالا نخستین استاد او در علوم باطنی، پدرش بود.[۹] از اشاره‌های پراکنده‌ای که در آثار وی برجاست، چنین برمی آید که او به سال ۲۷۳ق در کوفه بوده[۱۰] و شاید در همانجا نزد برخی غُلات به فراگیری تعالیم غالیانه پرداخته و از برخی مشایخ خود همچون جعفربن محمدبن مالک بزاز فرازی کوفی[۱۱] و حسن بن محمدبن جمهور عَمی[۱۲] استماع حدیث کرده است.

آشنایی با جنبلانی

همچنین وی در ۲۸۲ در مکه حضور داشته[۱۳] و پس از این سفرها مسلماً به مصر بازگشته است. در همان سال‌ها با عبداللّه جنان جنبلانی فارسی رئیس فرقه نصیریه ـ که به مصر سفر کرده بود ـ آشنا شد و به جمع پیروان و شاگردان او پیوست.

هجرت به جنبلاء

خصیبی با گروهی از غلات به همراه جنبلانی عازم جنبلاء شد و تا مرگ جنبلانی در آنجا ماند.[۱۴] جنبلانی اصول باطنی را که خود از ابوشعیب محمد بن نُصَیر نُمیری آموخته بود به خصیبی آموخت؛ محمدبن نصیر خود را باب سرّ امام حسن عسکری (ع) می‌دانست.[۱۵] به عقیده دجیلی [۱۶] دو اندیشه محوری در این تعالیم یکی تأویل باطنی و دیگری بغض مردم عرب بود. خصیبی خود در سروده هایش به اقامت در جنبلاء[۱۷] و اخذ تعالیم باطنی، به ویژه آنچه خود آن را «‌علوم فارسیات‌» خوانده، [۱۸] اشاره کرده است.

پس از درگذشت جنبلانی، خصیبی جنبلاء را ترک کرد. از سوانح احوال او تا ۳۱۴ق خبری در دست نیست. محمدامین غالب طویل[۱۹] بر آن است که او در این مدت به بلاد علویان از جمله شهرهای خراسان و دیلم سفر کرده است. فریدمن نیز احتمال داده که او در این ۲۷ سال به دنبال مردی بوده است که دیگر تعالیم محمدبن نُصیر را از او بیاموزد.[۲۰]

ملاقات با طربائی

به گزارش طبرانی نصیری، [۲۱] خصیبی در روز ۱۰ محرم ۳۱۴ق به حضور پیری به نام علی بن احمد طُربائی رسید. طربائی که بیش از صد سال عمر داشت در این ملاقات ادعا می‌کند امام عسکری(ع) نمیری را «‌باب اللّه‌» و «‌ولی المؤمنین‌» خطاب کرده و او را بر اسحاق بن محمد نخعی و دیگر اصحابش ترجیح داده و به ایشان توصیه کرده بود که از آن پس سؤالات خود را از او بپرسند. طربائی در این خبر خود را سفیر بین امام و اولیا معرفی کرده و با انتقال اسرار ولایت، خصیبی را مهیای جانشینی محمدبن نصیر ساخته است.[۲۲] فرقه نصیریه او را از بزرگان خود می‌‏دانند و معتقدند خصیبی با محمد بن نصیر رئیس این فرقه مرتبط بوده و او را باب امام دوازدهم می‌‏دانسته است. این درحالی است که نمیری مورد لعن ائمه قرار گرفته است.[۲۳]

تبلیغ

خصیبی از آن پس به تبلیغ عقاید خود پرداخت و شاگردانی تربیت کرد.[۲۴] او مدتی را در بغداد گذراند و به سبب اظهارات غالیانه‌اش به زندان افتاد.[۲۵] زمان این حادثه به گمان فریدمن[۲۶] باید بین ۳۱۴ تا ۳۳۳ق باشد. درباره رهایی او از زندان نیز افسانه هایی پرداخته‌اند که خود بر مقام معنوی وی نزد نصیریان افزوده است. خصیبی پس از رهایی از زندان دعوت خود را به سوی شام برد و با گروهی از هوادارانش به حرّان رفت.[۲۷]

براساس آنچه در الباکورة السلیمانیة فی کشف اسرار الدیانة النصیریة (از منابع مهم نُصَیریان) آمده است، خصیبی در حرّان جماعتی از سه گروه هفده نفره تشکیل داد که موحّدون نامیده می‌شدند. از میان این ۵۱ تن، محمدبن علی جِلّی حلبی و علی بن عیسی جِسری عراقی رهبری موحّدون را پس از خصیبی برعهده گرفتند.[۲۸]

آل بویه

با سلطه آل بویه (حک: ۳۲۰ـ۴۴۸) بر بغداد، اوضاع برای مراجعت خصیبی به آنجا مهیا شد. به گفته طبرانی نصیری، [۲۹] وی در ۳۳۶ق به طرباء رفت و در آنجا اجتماعی از مؤمنان را که پیش از این پیرو علی بن احمد طربائی بودند، با خود همراه کرد. شمار این گروه به ۱۴۰ تن می‌رسید. فریدمن[۳۰] آنان را دومین گروه موحّدون دانسته است. در بغداد نیز ظاهراً دولتمردان آل بویه خصیبی را تکریم بسیار کردند و برخی از آنان به شاگردی وی درآمدند. محمدامین غالب طویل[۳۱] فهرستی از نام این دولتمردان را ارائه داده است.

او[۳۲] معزالدوله را تربیت یافته محضر خصیبی معرفی کرده و پیروزی‌های او در عراق، اهواز، کرمان و مناطق کردنشین را مرهون تأثیرات روحانی خصیبی بر وی دانسته است، اما حبیب بر آن است که سندی تاریخی برای ادعای محمدامین غالب طویل در دست نیست، [۳۳] با این همه دست کم گفته شده که خصیبی رسالة الرأسباشیة را برای عضدالدوله نگاشته است.[۳۴] علویان بر آن‌اند که عنوان این رساله تعریب عبارت «‌راست باش‌» فارسی است که دعای نویسنده در حق شاگردش عضدالدوله بود.[۳۵]

خصیبی پیش از آنکه بغداد را برای آخرین بار ترک کند رسالة التوحید را برای شاگردش علی بن عیسی جِسری، ناظر پل‌های بغداد، تقریر کرد و در آن برخی از تعالیم عبداللّه جنان جنبلانی را بازگفت، بخش پایانی این رساله حاکی از آن است که خصیبی، جِسری را به عنوان جانشین خود برگزیده است.[۳۶]

سیف الدوله

خصیبی در سال‌های پایانی زندگی خود دوباره به [۳۷]بازگشت و در حلب یا حوالی آن ساکن شد. در این هنگام سیف الدوله حَمْدانی بر آن نواحی حکومت می‌کرد و محمدامین غالب طویل[۳۸] بر آن است که او نیز تحت ارشاد و حمایت معنوی خصیبی بوده و در جنگ هایش با رومیان از وی دستور می‌گرفت.

حبیب[۳۹] دلایلی در رد این مدعا می‌آورد. نخست آنکه شخصیت و روحیه جنگاورانه سیف الدوله با چنین متابعتی سازگار نبوده است، به علاوه خصیبی در ۳۴۴ق در کوفه سکونت داشته و هارون بن موسی تَلَّعُکبَری در خانه او از وی استماع حدیث کرده است و اگر سال درگذشت وی نیز مطابق قول طویل ۳۴۶ق باشد، زمانی برای تلمذ سیف الدوله نزد او و حضور او در غزوات سیف الدوله باقی نمی‌ماند. البته خصیبی معروف‌ترین اثر خود، الهدایة الکبری، را به سیف الدوله تقدیم کرده است.[۴۰]

از نگاه بزرگان

نجاشی می‌نویسد: "او فاسد المذهب بود" و سپس به ذکر نام چهار کتاب از او پرداخته است.[۴۱]

ابن غضائری درباره او می‌گوید: او فاسد المذهب بود و دارای مقاله ملعونه‌ای است که به آن التفات نمی‌شود. [۴۲]

سید محسن امین در صدد برطرف کردن این اوصاف بر آمده و می‌گوید: بعید نیست اصل مذموم خواندن حسین بن حمدان به سخنان ابن غضائری برگردد که کمتر کسی از نیش قلم او سالم می‌ماند و دیگران از او پیروی کرده‌اند.[۴۳]

افندی اصفهانی از او با عنوان "فاضل عالم محدث من القدماء" یاد می‌کند.[۴۴]

آیت‌الله شبیری زنجانی نیز وی را معروف به غلو و غیر قابل اعتماد دانسته است و توجیه‌هایی را که محدث نوری برای مبرا دانستن خصیبی از تضعیفاتش انجام داده، نادرست می‌داند.[۴۵]

شاگردان‏

از شاگردان روایی خصیبی، هارون بن موسی تلعکبری (متوفای ۳۸۵ق) است که از بزرگان مورد اعتماد شیعه امامیه است.[۴۶]

آثار و عقاید

کتاب الهدایة الکبری

تعداد آثار خصیبی را متفاوت گزارش کرده‌اند به طوری که برخی مانند طوسی یک کتاب و نجاشی چهار کتاب را بدو نسبت داده‌اند. سیدمحسن امین عاملی با استفاده از منابع مختلف امامی توانسته است تعداد کتب او را تا نه عدد برساند.

  1. الهدایة الکبری
  2. الاخوان
  3. المسائل
  4. تاریخ الائمة
  5. الرسالة
  6. اسماء النبی(ص)
  7. اسماء الائمة(ع)
  8. المائدة
  9. کتاب فی احوال اصحاب الائمه(ع) واخبارهم.[۴۷]

آثار خصیبی به دو دسته کلی تقسیم می‌شود:

  • آثار نُصیری
  • آثار شیعی

آثار شیعی

فریدمن در پرتو این تقسیم بندی منشأ برخی اختلاف نظرهای منابع درباره او را مشخص کرده است.[۴۸] او بر آن است که خصیبی در مدتی از حیات خود، به ویژه نزد آل بویه در بغداد، تقیه می‌کرد و عقاید غالیانه خود را از شیعیان امامیه پنهان می‌داشت.[۴۹]

براساس این رأی، الهدایة تنها اثر شیعی بر جای مانده از او به شمار می‌رود که در منابع به نام‌های الهدایة الکبری، تاریخ الائمة، الهدایة فی تاریخ الائمة و معجزاتهم و کتاب أسماءالنبی و الائمة علیهم السلام نیز نامیده شده است[۵۰] برخی روایات این کتاب در آثار امامیه نقل شده است.[۵۱]

با این همه الهدایة از عقاید غالیانه و مخالف شیعه خالی نیست. خصیبی در این اثر به تحریف قرآن و تفاوت آن با قرآنی که قائم به هنگام ظهور با خود می‌آورد[۵۲] و نیابت محمدبن نصیر[۵۳] اشاره کرده است. البته امامیه هیچ یک از این اقوال را تأیید نکرده‌اند. از این رو برخی از عالمان امامیه، به تصریح، وی را فاسدالمذهب دانسته‌اند.[۵۴]

آثار نُصیری

اشعار

دسته دیگر آثار خصیبی نگاشته‌های نُصیری اوست. فریدمن در این زمینه نخست از اشعار وی یاد کرده است،[۵۵] به ویژه قصیده غدیریه که در آثار و منابع اصلی این فرقه به تکرار، بدان استناد شده است. به نظر می‌رسد بسیاری از سروده‌های خصیبی گم شده باشد.

او در این اشعار آموزه‌های باطنی خود به ویژه آداب و اسرار ایام و اعیاد مختلف را به پیروانش می‌آموخت. سروده‌های برجای مانده از خصیبی در دیوان او جمع شده است. حبیب اگر چه اصل این دیوان را از او دانسته، اما به اضافات و تغییرات دیگران در اشعار او نیز اشاره نموده است.[۵۶]

خصیبی در اشعارش محبت فراوان خود به اهل بیت پیامبر(ص) را با غلو در بیان مراتب ایشان درآمیخته است. او به ویژه در اظهاری غالیانه امام حسین و حضرت عیسی بن مریم علیهماالسلام را یکی دانسته و بر آن شده که در واقعه کربلا ــ همچون واقعه به صلیب کشیدن عیسی علیه‌السلام ــ کسی شبیه به امام حسین کشته شد و امام در حجاب از چشم دشمنان به آسمان رفت.[۵۷]

او همچنین در سروده هایش با نواصب، کیسانیه، بقلیه، واقفه، اسماعیلیه، افطحیه، اسحاقیه، زیدیه، حلاجیه و عذاقریه درافتاده است.[۵۸] یک نکته جالب توجه دیگر در سروده‌های وی وجود برخی واژه‌های عبری است که حبیب آن را نشانه آشنایی او با زبان عبری دانسته است.[۵۹]

رساله‌های غالیانه

رسالة التوحید و رسالة الرأسباشیه دو اثر دیگر خصیبی در تعالیم نصیریه است. آن گونه که ذکر شد ظاهرآ این آثار به ترتیب خطاب به علی بن عیسی جسری و عضدالدوله دیلمی نگاشته شده است. خصیبی در رسالة الرأسباشیه با استفاده از مصطلحات نُصَیریه به بیان نسبت معنی، اسم و باب پرداخته است؛ در این نظام، معنی حضرت علی(ع)، اسمْ حضرت محمد(ص) و بابْ سلمان فارسی است و خصیبی درصدد اثبات ازلی بودن معنی برآمده است.

جنجال برانگیز

باورهای غالیانه الرأسباشیه ایراداتی برانگیخت که خصیبی در اثری دیگر به نام فقه الرسالة [الرأسباشیه] به پاسخگویی بدانها پرداخت. نگارش این اثر نیز در میان نصیریان پرسش انگیز شد. طبرانی نصیری در البحث و الدلالة عن مشکل الرسالة (البیان و البرهان) و ابن شعبه حرانی در رساله اختلاف العالمین به دفاع از مضامین این رساله پرداختند.[۶۰] خصیبی نیز خود در المسائل برای شاگردش ابوعبداللّه بن هارون صائغ به توضیح دوباره باور خود پرداخت.[۶۱]

اهمیت کتاب‌های خصیبی

آثار خصیبی در تدوین عقاید نصیریه اهمیتی ویژه دارد. آنان خود را وامدار تعالیم وی دانسته‌اند تا جایی که‌گاه از این فرقه با نام طریقه خصیبیه یاد کرده‌اند. نصیریان در آغاز پیوستن به این فرقه به کتاب مجموع الاعیاد طبرانی نصیری سوگند می‌خورند که سِرّپوشی کنند و متعهد می‌شوند که «‌شُعیبی مذهب‌» و «‌جندبی رأی‌» و «‌جنبلانی حقیقت‌» و «‌خصیبی طریقت‌» باشند.[۶۲]

پانویس

  1. زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۲، ص۳۰۶.
  2. آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۳، ص۲۶۸؛ محمدامین غالب طویل، ص۲۰۶.
  3. امین، اعیان الشیعة، ج۵، ص۴۹۰.
  4. رجوع کنید به خصیبی، الهدایة الکبری، ص۵۴، ۶۷؛ فریدمن، ص۹۷.
  5. خصیبی، الهدایة الکبری، ص۵.
  6. ابن داوود، رجال ابن داوود، ص۲۴۰.
  7. قس محمدامین غالب طویل، ص۲۰۶، که سال ۳۴۶ را ذکر کرده است.
  8. محمدامین غالب طویل، ص۲۰۶.
  9. رجوع کنید به خصیبی، الهدایة الکبری، مقدمه حبیب، ص۱۴.
  10. رجوع کنید به خصیبی، الهدایة الکبری، ، ص۱۲۱.
  11. رجوع کنید به خصیبی، الهدایة الکبری، ص۳۷، ۷۰، ۸۲، ۱۰۸.
  12. رجوع کنید به خصیبی، الهدایة الکبری، ص۲۵۰، ۳۱۴، ۳۶۰.
  13. رجوع کنید به خصیبی، الهدایة الکبری، ۱۴۰۶، ص۶۷ـ ۶۸.
  14. محمدامین غالب طویل، ص۲۰۵.
  15. خصیبی، الهدایة الکبری، ص۲۰۴ـ۲۰۵؛ فریدمن، ص۹۸.
  16. دجیلی، ص۶۲۰.
  17. رجوع کنید به خصیبی، الهدایة الکبری، ص۱۳۳.
  18. خصیبی، الهدایة الکبری، ص۳۴، ۹۲.
  19. محمدامین غالب طویل، ص۲۰۵.
  20. فریدمن، ص۹۸.
  21. طبرانی نصیری، ص۱۲۶ـ۱۳۱.
  22. برای تحلیلی از این خبر و گزارشی از تأثیر آن در شکل گیری مقام معنوی خصیبی رجوع کنید به فریدمن، ص۹۸ـ۱۰۰.
  23. نرم افزار سیره معصومان.
  24. فریدمن، ص۱۰۱؛ دجیلی، ص ۶۲۰.
  25. رجوع کنید به خصیبی، ۱۴۲۱، ص۴۷.
  26. فریدمن، ص۱۰۱.
  27. فریدمن، ص۱۰۱.
  28. رجوع کنید به خصیبی، ۱۴۲۱، ص۴۷؛ محمدامین غالب طویل، ص۲۰۶.
  29. طبرانی نصیری، ص۱۳۱.
  30. فریدمن، ص۱۰۲.
  31. محمدامین غالب طویل، ص۲۰۶ـ۲۰۷.
  32. محمدامین غالب طویل، ص۲۳۸ـ۲۳۹.
  33. خصیبی، الهدایة الکبری، مقدمه، ص۱۲.
  34. دجیلی، ص۶۲۱.
  35. محمدامین غالب طویل، ص۲۰۷.
  36. رجوع کنید به فریدمن، ص۱۰۵.
  37. شام
  38. محمدامین غالب طویل، ص۲۶۱، ۲۶۳.
  39. خصیبی، ۱۴۲۱، مقدمه، ص۱۲ـ۱۳.
  40. محمدامین غالب طویل، ص۲۰۷؛ دجیلی، ص ۶۲۰.
  41. رجال نجاشی، ص۶۷.
  42. رجال ابن غضائری، ص۵۴.
  43. امین، اعیان الشیعه، ج۵، ص۴۹۱.
  44. امین، اعیان الشیعه، ج۵، ص۴۹۱.
  45. شبیری زنجانی، دروس خارج صوم، مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)، ج۱، ص۹۹۵.
  46. طوسی، رجال طوسی، ص۴۲۳.
  47. امین، اعیان الشیعه، ج۵، ص۴۹۱.
  48. فریدمن، ص۱۰۷ـ۱۰۸.
  49. فریدمن، ص۱۰۲ـ۱۰۳.
  50. رجوع کنید به نجاشی، رجال نجاشی، ص۶۷؛ طوسی، رجال طوسی، ص۱۴۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۵، ص۴۹۰ـ۴۹۱، که تاریخ الائمة، اسماءالنبی، اسماءالائمة و الهدایة الکبری را چهار اثر مختلف ذکر کرده است.
  51. برای نمونه رجوع کنید به طوسی، ۱۴۱۱، ص۳۵۵ـ۳۵۶؛ حلّی، ص۴۳۳ـ۴۵۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۳، ص۱ـ۳۵.
  52. رجوع کنید به خصیبی، ص۹۲، ۴۰۴.
  53. خصیبی، ص۳۲۳، ۳۶۷.
  54. رجوع کنید به نجاشی، ص۶۷؛ ابن داوود حلّی، ص۲۴۰.
  55. فریدمن، ص۱۰۷ـ۱۰۸.
  56. خصیبی، ۱۴۲۱، مقدمه، ص۲۱.
  57. رجوع کنید به خصیبی، ۱۴۲۱، ص۶۵ـ۶۷.
  58. خصیبی، مقدمه حبیب، ص۱۶.
  59. رجوع کنید به خصیبی، ۱۴۲۱، مقدمه، ص۱۵ـ۱۶.
  60. رجوع کنید به رحمتی، ص۱۸۸ـ ۱۸۹.
  61. برای متن المسائل رجوع کنید به بارـاَشر و کوفسکی، ص۱۰۶ـ۱۰۹؛ برای نشانی برخی از نسخه‌های خطی آثار خصیبی رجوع کنید به ضیائی، ج۱، ص۹۷، ۱۳۱، ۱۴۶ـ۱۴۷؛ برای گزارشی کوتاه از محتوای این آثار و نیز آثار منسوب به او رجوع کنید به منصف بن عبدالجلیل، ص۱۷۲ـ۱۸۶.
  62. رجوع کنید به دجیلی، ص۶۲۳ـ۶۲۴.

منابع

  • آقابزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۳ق.
  • ابن‌غضائری، احمد بن حسین، الرجال، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۲ق.
  • امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، تحقیق: حسن الامین، بیروت، ۱۴۰۶ق-۱۹۸۶م.
  • خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، بیروت، مؤسسة البلاغ، ۱۴۱۱ ق.
  • زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۹م.
  • شبیری زنجانی، موسی، دروس خارج صوم، قم، مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)، بی‌تا.
  • طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق.
  • کتاب شناخت سیره معصومان، مرکز تحقیقات رایانه‌ای علوم اسلامی نور.
  • نجاشی، احمد بن علی، اسماء مصنفی الشیعة، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ق.
  • Friedman, Yoran, “Al-Husayn ibn Hamdan al-Khasibi: A historical biography of the founder of the NusayrI- 'Alawlte sect”, Studia Islamica no.93, 2001

پیوند به بیرون