آیه غیبت

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
آیه غیبت
مشخصات آیه
نام آیهآیه غیبت
واقع در سورهحجرات
شماره آیه۱۲
جزء۲۶
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمدینه
موضوعاخلاقفقه
دربارهحرمت غیبت و علت آن


اخلاق
آیات اخلاقی
آیات افکآیه اخوتآیه اطعامآیه نبأآیه نجواآیه مشیتآیه برآیه اصلاح ذات بینآیه ایثار
احادیث اخلاقی
حدیث قرب نوافلحدیث مکارم اخلاقحدیث معراجحدیث جنود عقل و جهل
فضایل اخلاقی
تواضعقناعتسخاوتکظم غیظاخلاصخشیتحلمزهدشجاعتعفتانصافاصلاح ذات البینعیب‌پوشی
رذایل اخلاقی
تکبرحرصحسددروغغیبتسخن‌چینیتهمتبخلعاق والدینحدیث نفسعجبعیب‌جوییسمعهقطع رحماشاعه فحشاءکفران نعمت
اصطلاحات اخلاقی
جهاد نفسنفس لوامهنفس امارهنفس مطمئنهمحاسبهمراقبهمشارطهگناهدرس اخلاقاستدراج
عالمان اخلاق
ملامهدی نراقیملا احمد نراقیمیرزا جواد ملکی تبریزیسید علی قاضیسید رضا بهاءالدینیسید عبدالحسین دستغیبعبدالکریم حق‌شناسعزیزالله خوشوقتمحمدتقی بهجتعلی‌اکبر مشکینیحسین مظاهریمحمدرضا مهدوی کنی
منابع اخلاقی
قرآننهج البلاغهمصباح الشریعةمکارم الاخلاقالمحجة البیضاءرساله لقاءالله (کتاب)مجموعه وَرّامجامع السعاداتمعراج السعادةالمراقبات

آیه غیبت (سوره حُجُرات: ۱۲) حرام بودن غیبت و علت آن را بیان کرده است. در این آیه، غیبت‌کردن به خوردن گوشت برادرِ مُرده شخص تشبیه شده و همان‌طور که انسان از خوردن گوشت برادر مرده خود نفرت دارد، باید از غیبت نیز نفرت داشته باشد.

این آیه، درباره دو نفر از اصحاب پیامبر(ص) نازل شد که درباره سلمان فارسی و اُسامة بن زید غیبت کرده بودند.

تعبیر به «برادر» در آیه، به دلیل آن است که طبق آیه اُخُوَّت، مؤمنان برادر یکدیگر خطاب شده‌اند. از دیدگاه برخی فقها، براساس عبارت «لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً»، تنها غیبت مسلمانان حرام است و غیبت کافِر و حتی فاسق، مُباح شمرده شده است؛ در مقابل، عده‌ای از فقها براساس عمومیت نهی از غیبت در این آیه، غیبت غیرمؤمنان را نیز حرام شمرده‌اند. به گفته مکارم شیرازی، براساس آیه مذکور، گمان بد، منشأ تَجَسُّس است. همچنین تجسس موجب افشای عیوب پنهانی بوده و آگاهی بر عیوب، سبب غیبت می‌شود؛ به همین دلیل در اسلام از این سه کار نهی شده است.

متن و ترجمه آیه غیبت

آیه دوازدهم سوره حجرات را آیه غیبت نامیده‌اند:[۱]

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ ۝١٢ [حجرات:12]
﴿ای کسانی که ایمان آورده‌اید از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پاره‌ای از گمانها گناه است و جاسوسی مکنید و بعضی از شما غیبت بعضی نکند آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‌اش را بخورد از آن کراهت دارید [پس] از خدا بترسید که خدا توبه‌پذیر مهربان است ۝١٢



سوره حجرات: آیه ۱۲

شأن نزول

درباره آیه غیبت، که در مدینه نازل شده،[۲] دو شأن نزول نقل شده است:

  • به گفته طَبرِسی (درگذشت: ۵۴۸ق) در مَجْمَعُ البیان، این آیه درباره دو نفر از اصحاب پیامبر(ص) که از سلمان فارسی غیبت کرده بودند، نازل شده است. آن دو نفر، سلمان را خدمت پیامبر(ص) فرستاده بودند تا برای آنان غذا بیاورد. پیامبر(ص)، سلمان را نزد اُسامة بن زید که انباردار بود،‌ فرستاد. اسامه به سلمان می‌گوید غذا تمام شده است و سلمان دست خالی برمی‌گردد. آن دو نفر، اسامه را بَخیل خوانده و درباره سلمان گفتند اگر او را سر چاه سمیحه (نام چاهی پرآب) بفرستیم، خشک خواهد شد. سپس خودشان به راه افتادند تا نزد اسامه بيايند و درباره موضوع، تجسس كنند. پیامبر(ص) به آنان فرمود: چه شده است که آثار گوشت را بر دهانتان می‌بینم. آن دو گفتند:‌ ای پیامبر خدا(ص) ما امروز گوشت نخوردیم. پیامبر فرمود: شما در حال خوردن گوشت سلمان و اسامه هستید! پس از آن آیه غیبت نازل شد.[۳]
  • نقل شده «وَلایَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً» درباره یکی از خدمت‌گزاران پیامبر(ص) نازل شد که هنگامی که صحابه به دیدار پیامبر(ص) می‌آمدند، از آنها درخواست غذا می‌کرد و سپس مانع از دیدار آنها می‌شد. به همین جهت به او بخیل نرم‌زبان گفتند و آیه درباره او نازل شد.[۴]

نکات تفسیری

ابن‌عباس در تفسیر آیه گفته است چنانکه خداوند گوشت مُردار را حرام کرد، غیبت را نیز حرام شمرد.[۵] طبق این آیه، چنانکه انسان از خوردن گوشت مردار کراهت دارد، از غیبت شخص زنده نیز باید نفرت داشته باشد.[۶] اولی مخالف طبع انسان و دومی مخالف عقل و شرع است.[۷] به گفته علامه طباطبایی، «فَكَرِ‌هْتُمُوه» اشاره دارد به اینکه نفرت از خوردن گوشت برادری که مرده، امری مسلم و ثابت است و بدون شک کسی چنین کاری نمی‌کند. پس غیبت کردن از برادر مؤمن نیز باید مورد نفرت باشد؛ زیرا آن هم مانند خوردن گوشت برادر مرده است.[۸] امام خمینی در کتاب شرح چهل حدیث گفته است: خوردن گوشت برادر مرده، صورت باطنی غیبت است و در آخرت، غیبت به این صورت ظاهر می‌شود.[۹]

درباره وجه تشبیه غیبت به خوردن گوشت مردار گفته شده همانطور که اگر کسی از گوشت مردار بخورد، مردار چیزی حس نمی‌کند، در غیبت نیز، اگر پشت سر کسی، بدی‌اش گفته شود، غیبت شونده آن را احساس نمی‌کند.[۱۰] از نظر علامه طباطبایی، تعبیر به برادر در آیه، به این جهت است که در دو آیه قبل‌تر (آیه ۱۰ سوره حجرات)، مؤمنان برادر یکدیگر خوانده شده‌اند. تعبیر به مرده و مردار نیز به این جهت است که غیبت‌شونده بی‌خبر از این است که پشت سر او غیبت می‌کنند.[۱۱]

آیت‌الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه، براساس این آیه، گمان بد را منشأ تجسس، تجسس را موجب افشای عیوب پنهانی و آگاهی بر عیوب را سبب غیبت شمرده است که اسلام از هر سه این کارها نهی کرده است.[۱۲]

کاربردهای فقهی

فقها براساس آیه غیبت، احکامی برای غیبت ذکر کرده‌اند که عبارتند از:

  • فقیهان از این آیه برای حرمت غیبت استفاده می‌کنند.[۱۳] برای غیبت، تعاریف مختلفی ارائه شده است[۱۴] به گفته علامه طباطبایی، وجه مشترک همه آنها این است که پشت سر کسی چیزی گفته شود که اگر بشنود،‌ ناراحت شود.[۱۵]
  • غیبت را به جهت ناپسندشمردن آن در آیه مذکور و تشبیه آن به خوردن گوشت مرده، گناه کبیره شمرده‌اند.[۱۶]
  • گفته شده حرمت غیبت در آیه، تنها غیبت مسلمانان را شامل می‌شود؛ زیرا عبارت «لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً» شامل کافر نمی‌شود.[۱۷] همچنین واژه «بعضکم» در آیه را دلیل بر جواز غیبت کافر دانسته‌اند.[۱۸]
  • برخی از فقها براساس عمومیت نهی از غیبت در آیه، غیبت غیرمؤمنان را نیز حرام می‌دانند؛[۱۹] اما از نظر بعضی، آیه تنها شامل حرمت غیبت مؤمنان است.[۲۰]
  • غیبت فاسق از عموم آیه استثنا شده و غیبتش مُباح شمرده شده است.[۲۱]

پانویس

  1. مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۹۹.
  2. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۰۵.
  3. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۲۰۳.
  4. ابن‌ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۳۳۰۶.
  5. ابن‌ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۳۳۰۶.
  6. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۲۰۶؛ طبرانی، التفسیر الکبیر، ۲۰۰۸م، ج۶، ص۸۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۲۳.
  7. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۲۰۶؛ طبرانی، التفسیر الکبیر، ۲۰۰۸م، ج۶، ص۸۷.
  8. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۲۴.
  9. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ۱۳۸۰ش، ص۳۰۳.
  10. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۲۰۶؛ طبرانی، التفسیر الکبیر، ۲۰۰۸م، ج۶، ص۸۷.
  11. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۲۴.
  12. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۱۸۴.
  13. نراقی، مستند الشیعه، ۱۴۱۵ق، ج۱۴، ص۱۶۱؛ مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۹۹ و۲۰۰.
  14. نگاه کنید به: امام خمینی، مکاسب المحرمه، ۱۴۱۵ق، ج۱،‌ ص۳۸۱ -۳۸۵.
  15. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۲۳.
  16. شهید ثانی، رسائل الشهید الثانی، کتابفروشی بصیرت، ص۲۸۵؛ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۳۳۹؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۱۸۵.
  17. اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۷۶ و ۷۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۲۵.
  18. فاضل کاظمی، مسالک الافهام، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۴۱۶ و۴۱۷.
  19. اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۷۶ و ۷۷.
  20. نراقی، مستند الشیعه، ۱۴۱۵ق، ج۱۴، ص۱۶۱؛ فاضل کاظمی، مسالک الافهام، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۴۱۶.
  21. فاضل کاظمی، مسالک الافهام، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۴۱۶.

منابع

  • ابن‌ابی‌حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ریاض، مکتبة نزار مصطفی الباز، چاپ سوم، ۱۴۰۹ق.
  • اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، قم، دفتر انتشارات اسلامی،‌ چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • امام خمینی، سید روح‌الله موسوی، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ ۲۴، ۱۳۸۰ش.
  • امام خمینی، سید روح‌الله موسوی، مکاسب المحرمه، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • شهید ثانی، زین الدین بن علی، رسائل الشهید الثانی، قم، کتابفروشی بصیرت، چاپ اول،‌ بی‌تا.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
  • طبرانی، سلیمان بن احمد، التفسیر الکبیر (تفسیر القرآن العظیم)، اردن-اربد، دار الکتاب الثقافی،‌ چاپ اول، ۲۰۰۸م.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تصحیح فضل‌الله یزدی طباطبایی و هاشم رسولی محلاتی، تهران،‌ ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • فاضل کاظمی، جواد بن سعید، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، تحقیق و تصحیح محمدتقی کشفی و محمدباقر شریف‌زاده، تهران، مرتضوی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ش.
  • مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه فارسی، زیرنظر محمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
  • نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه فی احکام الشریعة، قم، مؤسسه آل البیت،‌ چاپ اول، ۱۴۱۵ق.